نام پژوهشگر: بابک محمدیان
هامون براتی آریا رسولی
هدف از این مطالعه بررسی اثر حرارت محیطی بالا و متوسط تابستان روی ساختار و پروفایل اندوکرینی تیروئید در بره های نر در حال رشد بود. 20 راس بره متولد پاییز بطور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. حیوانات از ماه اردیبهشت تا ماه مهر 1386 در محوطه بیرون (تعداد 10 راس) تحت حرارت محیطی (50-31 درجه سانتی گراد) و یا داخل اتاقک خنک (32-26 درجه سانتیگراد) نگهداری شدند. حداکثر دمای محیطی هر دو محیط روزانه یاداشت می شد. غلظت سرمی t3 و t4 بین دو گروه در سراسر مراحل آزمایش مقایسه شد. در انتهای مطالعه حیوانات ذبح شده و تیروئید آن ها تحت آزمایشات هیستوپاتولوژی قرار گرفت. نتایج نشان داد که حداکثر دمای محوطه بیرونی بطور معنی داری بالاتر از دمای داخل اتاقک بود. غلظت t3 در بین دو گروه بطور معنی داری بالاتر بود بطوری که در دمای بالا، t3 سرم بطور مشخصی کمتر از دمای پایین محیط بود. اگرچه تفاوت معنی داری در t4 سرم ما بین دو گروه وجود نداشت ولی غلظت در گروه نگهداری شده در اتاقک خنک به شکل قابل توجهی بیشتر بود. مطالعات هیستوپاتولوژی تیروئید تغیرات ساختمانی را در هر گروه مشخص نمود. ضایعات تیروئیدی مشاهده شده در دو گروه گوسفندان ساکن در محوطه بیرونی و داخل اتاقک بترتیب برابر است با کیست اولتیمو برانشیال (33 و 31%)، آتروفی فولیکولی (50 و 29%)، هایپرپلازی سلول های فولیکولی (0 و 5%)، کیست برانشیال ( 7 و 14%)، التهاب لنفوسیتی تیروئید (0 و 5%) و متاپلازی سلول های پوششی سنگفرشی ( 6 و 5%).نتایج تحقیق نشان داد قرار گرفتن بره های در حال رشد در معرض درجه حرارت محیطی بالا سبب کاهش ترشح t3 می گردد و ممکن است تاثیرات زیان آوری روی کارایی بره ها داشته باشد.
مرضیه حیدری همهدی پورمهدی بروجنی
آرسنیک از جمله سموم فلزی است که مسمومیت با آن سبب ایجاد ضایعات کبدی می شود. هدف از این تحقیق، ارزیابی اثرات محافظتی عصاره هیدروالکلی اکیناسه پورپورآ در مسمومیت کبدی حاصل از آرسنیک در رت می باشد. به منظور انجام این مطالعه تعداد 40 سر رت نژاد ویستار، در دو گروه سنی نابالغ و بالغ، به طور تصادفی به چهار زیرگروه ده تایی (کنترل، آرسنیک، آرسنیک- اکیناسه و اکیناسه) تقسیم گردیدند. طول دوره درمان 10 روز بود. گروه کنترل سرم فیزیولوژی را به میزان 2/0 میلی لیتر (داخل صفاقی)، گروه آرسنیک و آرسنیک- اکیناسه، محلول سدیم آرسنیک را به میزان mg/kg4 (زیر-جلدی) و گروه اکیناسه و آرسنیک- اکیناسه، عصاره ی هیدروالکلی اکیناسه پورپوره آ را به میزان mg/kg400 (داخل صفاقی) دریافت نمودند. بعد از آخرین روز تزریق، رت ها آسان کشی شده و پس از کالبدگشایی، قسمتی از کبد، جهت بررسی هیستوپاتولوژیک در فرمالین بافر 10 درصد قرار داده شد. آنالیز آماری تغییرات وزنی، بیانگر اختلاف معنی دار بین گروه کنترل و گروه آرسنیک بود (05/0p<). در بررسی های هیستوپاتولوژیک تورم سلولی، تغییر چربی، نکروز هپاتوسیت ها و کلانژیوهپاتیت مهم ترین مشخصات میکروسکوپی کبد رت های گروه آرسنیک بود. به غیر از کلانژیوهپاتیت سایر ضایعات با شدت بیشتر به طور معنی دار در گروه آرسنیک– اکیناسه رویت گردید. هرچند اکیناسه پورپوره آ دارای خواص آنتی-اکسیدانی است، اما در مطالعه حاضر تاثیری در کاهش سمیت کبدی آرسنیک نداشته و حتی باعث تشدید ضایعات کبدی نیز گردید.
هادی کلانتر بابک محمدیان
هدف از مطالعه حاضر تعیین فراوانی ضایعات هیستوپاتولوژیک در غده تیرویید و ارتباط آن هابا سطح سرمی هورمون های تیروییدی در مادر و جنین گوسفند در شهرستان اهواز می باشد. برای این منظور به صورت جداگانه اقدام به نمونه گیری از گوسفندانی که دوره آبستنی خود را در فصول سرد و یا گرم سال گذرانده بودند گردید. پس از مراجعه به کشتارگاه به صورت تصادفی از 29 رأس میش آبستن و جنین های آنها در زمستان و از 25 رأس در پاییز نمونه خون و غده تیرویید اخذ گردید. میزان سرمی هورمون های تیروییدی t3 و t4 به روش الیزا اندازه گیری شد و غدد تیرویید مورد مطالعه هیستوپاتولوژیک قرار گرفتند. نتایج بدست آمده نشان دهنده فراوانی بالایی از جراحات تیروییدی در میش ها و جنین های آن ها بود.در مدل مورد تحقیق وجود ضایعه در تیرویید اثر معنی داری بر روی مقادیر t3 وt4 مادر نداشته است درصورتی که در همین مدل وجود ضایعه در تیرویید جنین ها باعث افزایش ترشح هورمون t3 و t4 شده است.
بابک محمدیان عبدالرضا نبوی
مدولاسیون ofdm به عنوان تکنیکی بسیار قوی برای مخابرات با نرخ بالا شناخته شده است که مزایای بسیاری از جمله مقاومت در کانال های چند مسیره دارد. به نحوی که در کانال های چند مسیره و تار شونده، در صورت از بین رفتن بخشی از طیف فرکانسی سیگنال، تنها اطلاعات همان حامل ها از بین رفته و می توان بقیه اطلاعات را از سیگنال دریافتی استخراج کرد. در این راستا برای بهره گیری از پهنای باند وسیعی که uwb در اختیار کاربران قرار می دهد، یکی از شاخه های مهم آن به این نوع مدولاسیون اختصاص داده شده که با نام mb-ofdm شناخته شده است. با توجه به پهنای باند وسیع سیگنال mb-ofdm، استفاده از adcهایی با نرخ بالا برای این سیستم ها ضروری به نظر می رسد. در این پایان نامه، ساختار جدیدی برای گیرنده سیستم های mb-ofdm ارائه شده است که بر مبنای خصوصیت امکان استخراج اطلاعات موجود در بخشی از طیف فرکانسی سیگنال ofdm بدون داشتن بخش های دیگر طیف کامل سیگنال است. بر مبنای این خصوصیت در گیرنده پیشنهادی، با تقسیم کردن طیف فرکانسی سیگنال ofdm به بخش های طیفی کوچک تر، می توان با استفاده از مبدل های آنالوگ به دیجیتال با نرخ کمتر (نسبت به سیگنال اصلی) این بخش ها را به صورت دیجیتال درآورده و اطلاعات استخراج شده از بخشهای فرکانسی را با یکدیگر تلفیق کرد. لازم به ذکر است که ساختار پیشنهادی اهمیت خود را در سیستم های ofdm با باند وسیع نشان می دهد. ابتدا ساختار ارائه شده در این پایان نامه با استفاده از مدل کامل فرستنده-گیرنده شبیه سازی شده و عملی بودن آن بررسی شده است. سپس با توجه به جدید بودن ساختار، نکات عملی خاص این ساختار از قبیل فیلترهای ورودی، اثر نویز فاز بر گیرنده جدید، همسان سازی زمانی و فرکانسی، جبران سازی کانال و دمدولاسیون ofdm مورد بررسی دقیق قرار گرفته و در نهایت دو بخش همسان سازی و جبران ساز کانال با توجه به تغییراتی که در آنها پدید آمده است بررسی شده و دو روش همسان سازی زمانی و یک روش همسان سازی فرکانسی به طور دقیق تر آنالیز و شبیه سازی شده است. با توجه به حساسیت مدولاسیون ofdm نسبت نویز فاز، اثر نویز فاز بر روی گیرنده ofdm معمول به صورت تحلیلی بررسی شده و سپس با ارائه روابط تحلیلی برای اثر نویز فاز بر روی گیرنده پیشنهادی، مقایسه ای بین اثر نویز فاز بر روی گیرنده ها انجام شده است. در نهایت نشان داده شده است که اثر نویز فاز بر روی گیرنده پیشنهادی این تحقیق نسبت به گیرنده معمول ofdm تفاوتی ندارد. همچنین برای به دست آوردن مدل های واقعی، کلیه مراحل شبیه سازی با در نظر گرفتن تعداد بیت های واقعی نیز انجام شده و اثر تعداد بیت ها در بلوک های مختلف ارزیابی شده است. با توجه به این که با استفاده از گیرنده ی پیشنهادی تغییراتی در بخش های ورودی سیگنال دیجیتال در گیرنده به وجود آمده است دو بلوک مهم در ورودی گیرنده یعنی همسان سازی زمانی و همسان سازی فرکانسی از لحاظ عملی مورد توجه قرار گرفته و نکات قابل توجه برای پیاده سازی آن ها از جمله پیچیدگی، ساده سازی طرح برای امکان پیاده سازی، تعداد ضرب کننده و منابع مورد نیاز، حداکثر فرکانس کاری و تعداد بیت های لازم مورد بررسی واقع شده است. همچنین پیاده سازی آن ها به صورت کد توصیف سخت افزار انجام شده و برای نمونه نتایج پیاده سازی بر روی یک fpga از شرکت xilinx بررسی شده است. واژه های کلیدی: گیرنده های پهن باند، مدولاسیون ofdm، fpga، پردازش زیرباند، نویز فاز، همسان سازی زمانی، همسان سازی فرکانسی.
مریم احمدی بابادی بابک محمدیان
با افزایش تراکم ماهی در مراکز تکثیر و پرورش و همچنین در ماهیان مولد در زمان تولید مثل ، ایجاد ضایعات و زخم های پوستی یکی از معضلات کارگاه های تکثیر و پرورش است.تسریع در ترمیم زخم ها در بهبود وضعیت ماهی در دوره پرورش و افزایش سود اقتصادی حاصل از پرورش بسیار مهم است. گیاه آلوئه ورا یک گیاه دارویی شناخته شده است که بیشتر به خاطر نقشی که در روند ترمیم زخم و شادابی پوست در انسان دارد مشهور است. مطالعات فراوانی در مورد نقش فرآورده های این گیاه در حیوانات آزمایشگاهی و دام ها انجام شده است اما تابه حال از این گیاه در آبزیان برای ترمیم زخم استفاده نشده است. در این تحقیق اثر مقادیر مختلف(5/0 و 2 و 5 و 10 درصد) عصاره خام گیاه آلوئه ورا را به صورت حمام کوتاه مدت (15 دقیقه) در مقایسه با حمام دائم(5/0 درصد) و گروه شاهد پس از ایجاد زخم و برداشت نمونه در روزهای صفر ، 1 ،3 ،5 ، 7 ،14 و 21 مورد بررسی هیستوپاتولوژی قرار گرفت،که در این تحقیق فاکتورهای ترمیمی زخم مورد بررسی قرار گرفتند. به طور کلی این بررسی نشان داد که شدت نکروز و پرخونی در تیمارهای حمام آلوئه ورا نسبت به شاهد کمتر ولی شدت تشکیل اپیدرم در تیمارهای مذکور بالاتر بود و از روز 3 به بعد روند ترمیم سرعت بیشتری داشت و شدت نکروز نیز کمتر شده بود. با توجه به نتایج این تحقیق می توان پیشنهاد نمود که از حمامن دائم یا کوتاه مدت 5/0 درصد بسته به موقعیت پرورش دهندگان در صنعت آیزیان استفاده نمود
زهرا سالمی سعد گورانی نژاد
هدف از این مطالعه، مقایسه دو روش سیتولوژی و هیستوپاتولوژی به منظور تشخیص اندومتریت در رحم گاومیش رودخانه ای اهواز می باشد. در مجموع تعداد 58 دستگاه تناسلی ماده غیر آبستن از کشتارگاه نیمه صنعتی اهواز اخذ گردید. نمونه های سیتولوژی به سه روش سواب، گسترش مستقیم و لاواژ رحمی تهیه و مورد رنگ آمیزی گیمسا قرار گرفتند. نمونه های پاتولوژی نیز پس از آماده شدن به روش هماتوکسیلین و ائوزین رنگ آمیزی شدند. در بررسی هیستوپاتولوژی تعداد 38 نمونه مبتلا به اندومتریت بودند که از این تعداد 8 مورد (21 %) اندومتریت خفیف، 7 مورد (42/18 %) اندومتریت متوسط، 6 مورد (9/15 %) اندومتریت شدید و 17 مورد (73/44 %) اندومتریت مزمن تشخیص داده شدند. در آنالیز آماری نتایج سیتولوژی، بین قطر و مساحت سلول-های اپیتلیوم و فاز جنسی ارتباط معنی دار دیده شد (001/0p<). تعداد نوتروفیل ها در روش سواب و لاواژ در بین نمونه های سالم و مبتلا به اندومتریت شدید (001/0p<) همچنین بین نمونه های مبتلا به اندومتریت مزمن و شدید اختلاف آماری معنی داری مشاهده گردید (05/0p<). تعداد لنفوسیت ها نیز در روش سواب دارای اختلاف آماری معنی داری بین نمونه های مبتلا به اندومتریت شدید با سایر گروه ها بود. تعداد لنفوسیت ها در روش گسترش مستقیم و لاواژ بین نمونه های نرمال و مبتلا به اندومتریت متوسط، شدید و مزمن دارای اختلاف آماری معنی داری بود (01/0p<). تجزیه و تحلیل سیتومورفومتری هسته (قطر و مساحت) در گاومیش که برای اولین بار صورت گرفت ارتباط معنی داری را با سیکل فحلی نشان داد و لذا می تواند کمک ارزشمندی به شناسایی مرحله چرخه تولید مثلی در این گونه با ارزش نماید. همچنین مشاهده ارتباط معنی دار بین مشخصات هسته و سالم یا بیمار بودن نیز برای تشخیص و تفریق شرایط پاتولوژیک رحم پر اهمیت است. روش سواب تعداد سلول کمتری را در مقایسه با اسمیر های تهیه شده به روش گسترش مستقیم و لاواژ به همراه داشت. روش گسترش مستقیم نیز در مقایسه با روش لاواژ و سواب سلول بیشتری را نشان داد که البته این روش برای انجام تحقیقات برروی سیتومورفومتری رحم ارزشمندتر می باشد. در این میان روش لاواژ دارای بیشترین کارآمدی بوده و ارزش تشخیصی بالاتری را در تشخیص انواع اندومتریت در مقایسه با دو روش دیگر نشان داد.
میرحامد شکریان محمد رحیم حاجی حاجیکلائی
هدف از این مطالعه بررسی ارتباط شاخص¬های استرس و التهاب با سطح tg کبد و پارامترهای لیپیدی سرم در گاومیش¬های محروم از غذا می¬باشد . محرومیت طولانی مدت از دریافت غذا وضعیتی مشابه روز¬های اول بعد از زایمان ایجاد می¬کند و می¬تواند به عنوان یک مدل تجربی ایجاد استرس جهت بررسی مکانیسم¬های احتمالی درگیر در ایجاد هپاتو¬استئا توز مفید باشد. ¬در این تحقیق 5 راس گاومیش نر با میانگین وزنی 210 کیلوگرم به مدت 8 هفته با جیره حاوی مخلوطی از یونجه، کاه و کنستانتره حاوی جو، ذرت، سویا، تخم پنبه ومینرال¬ها پروار شدند. دردوره 8 روزه محرومیت غذایی¬گاومیش¬ها فقط با آب وکاه تغذیه شدند. ¬نمونه خون در سه نوبت (با فاصله زمانی هر 18 روز) و روزانه به مدت 8 روز بترتیب در زمان پروار مرحله اول یا قبل محرومیت¬غذایی 8 روزه و در دوره محرومیت¬غذایی 8 روزه اخذ گردید.¬بعد از محرومیت¬غذایی، گاومیش¬ها مجددا 8 هفته پروار شدند، در این مرحله نیز نمونه خون به فاصله زمانی هر 18 روز اخذ شد. در طول مراحل اخذ نمونه¬خون ، معاینه¬بالینی روزانه وثبت علایم حیاتی از قبیل درجه حرارت، تعداد ضربان قلب و تنفس وحرکات¬شکمبه واخذ خون وریدی (20 سی¬سی) انجام گردید. پارامترهای بیوشیمیایی خون شامل کلسترول تام،nefa,bhba,glucose,tg,hdl,vldl, ldl و شاخصهای¬استرس شاملmda,thiol protein, total antioxidant activity, carbonyl protein, و بیلی روبین مستقیم و تام اندازه¬گیری شدند. بیوپسی کبد،¬در روز¬های اول و آخر محرومیت غذایی و پایان دوره پروار مرحله دوم، جهت استخراجtg از نمونه¬های کبدی انجام شد. در این تحقیق برای اخذ نمونه¬های¬کبدی از اولتراسونوگرافی استفاده شد که به طور موفقیت آمیزی، تهیه نمونه ها امکان¬پذیر بود. نمونه¬های کبدی بیوپسی شده در آزمایشگاه پاتولوژی ازنظر تغییرات احتمالی برروی هپاتوسیت¬ها بررسی شدند.آنالیز نتایج توسط آزمون آنالیز واریانس با اندازه¬گیری تکراری انجام شد.نتایج درقسمت معاینات بالینی نشان داد تغییرات معنی¬داری در میانگین تعداد ضربان قلب، درجه حرارت بدن مشاهده نشد (5 0/0p>) اما در تعداد حرکات تنفسی و شکمبه، در مراحل مختلف مطالعه تغییرات معنی¬داری مشاهده گردید (5 0/0p?)، از طرف دیگر درقسمت فاکتورهای لیپوپروتئینی، تغییرات معنی¬داری در میانگین غلظت سرمی vldl، tg و کلسترول تام مشاهده نشد (05/0p>)، اما در میانگین غلظت سرمی ldlو hdl در مراحل مختلف مطالعه تغییرات معنی¬داری مشاهده گردید (05/0p?)،در قسمت شاخص¬های انرژی، تغییرات میانگین غلظت سرمی nefa وbhba در مراحل مختلف برخلاف میانگین غلظت سرمی گلوکز، معنی¬دار نبود (5 0/0p>)، همچنین میانگین تغییرات غلظت سرمی بیلی¬روبین تام و مستقیم در مراحل مختلف نیز معنی دار نبود(5 0/0p>)، در قسمت شاخص¬های استرس نیز بجز در مورد carbonyl protein ، تغییرات میانگین غلظت سرمی سایر شاخص¬ها¬ی اندازه-گیری شده شامل thiol protein،total antioxidant activity و mdaمعنی¬دار نبود(5 0/0p>).در مورد میانگین غلظت tg کبدی نیز تغییرات معنی¬داری در مراحل مختلف مطالعه وجود نداشت (5 0/0p>).نتایج پاتولوژی نیز نشان داد که پس از اتمام دوره 8 روزه محرومیت غذایی و بازگشت مجدد حیوان به تغذیه با جیره غذایی بالانس شده و وزن¬گیری مجدد، تغییرات پاتولوژیک دیده شده در دوره محرومیت غذایی شامل تورم سلولی، تغییرات چربی ، نکروز انعقادی، واکوئل¬های چربی و تغییرات پاتولوژیک در سیتوپلاسم و هسته به حالت نرمال بازگشت. روند تغییرات وزنی گاومیش¬ها نیز در مراحل مختلف مطالعه نیز معنی¬دار بود (5 0/0p?). به نظر میرسد گاومیش در شرایط نوسانات شدید دریافت مواد غذایی، دارای توانایی ذاتی خاص و ساز و کار طبیعی برای کنترل لیپولیز و گلوکونئوژنز با هدف جلوگیری از بروز بیماریهای متابولیکی و عدم تغییرات عمده در علائم حیاتی، پارامترهای لیپیدی و شاخص¬های انرژی و استرس درسرم خون وtg کبد است،که دلالت بر مقاومت ذاتی آن به شرایط استرس در مقایسه با گاو با توجه به خصوصیات بارز این حیوان نظیر، قدرت جسمانی زیاد برای کار در اقلیم گرمسیری و توانایی حیاتی بیشتر برای استفاده از مواد خشبی کم ارزش نسبت به سایر گونه¬ها وتولید شیر پر چرب-،دارد.
عالیه قاسم زاده بابک محمدیان
آدنوکارسینوم ریوی گوسفند (opa) نوعی از تومور مسری ریه در این حیوان است که عامل ایجاد آن رتروویروس یاگسیکت گوسفند (jsrv) می باشد که با القای تزاید و دگردیسی آسینی وار و پردی شکل سلول های پوششی ترشحی آلوئول ها و نایژک ها در پاتوفیزیولوژی این بیماری دخالت دارد. لذا با توجه به شکل مسری این بیماری و اهمیتی که شناسایی زود هنگام آن دارد، در این تحقیق در نظر است تا ضمن بررسی هیستوپاتولوژیک بیماری، میزان شیوع ویروس jsrv در گوسفندان کشتارگاه اهواز مورد مطالعه قرار گیرد. در این راستا با مراجعه ی تدریجی به کشتارگاه اهواز، از بهمن ماه 1389 لغایت خردادماه 1390، تعداد 176 ریه ی گوسفند به طور تصادفی و 12 ریه ی دارای نشانه های ظاهری آدنوکارسینوم به شکل انتخابی نمونه گیری شد. متعاقب نمونه گیری، ضمن تهیه مقاطع میکروسکوپی از 4 لوب مختلف ریه و گره ی لنفی مدیاستینال خلفی و نواحی مشکوک به تومور، بررسی دقیق هیستوپاتولوژی انجام پذیرفت. همچنین با هدف شناسایی پروویروس یاگسیکت، pcr نیمه حفظ شده روی dna استخراج شده از نمونه های مذکور صورت پذیرفت. نتایج حاصل از بررسی نمونه های تصادفی (176 گوسفند) حاکی از وجود نشانه های میکروسکوپی آدنوکارسینوم در 11 ریه (25/6 درصد) و وجود پروویروس یاگسیکت در 54 گوسفند (68/30 درصد) بوده است. این در حالی است که در تمام 12 نمونه ی انتخابی مشکوک به تومور نیز وجود ضایعات مربوط به آدنوکارسینوم ریوی تأیید گردید. به علاوه از مجموع کل گوسفندان مورد مطالعه نیز در 16 نمونه دارای علائم ماکروسکوپی تومور دو فرم پاتولوژیک مختلف از آدنوکارسینوم شامل فرم کلاسیک و آتیپیک به همراه ترکیبی از این دو فرم به شکل بینابینی، مشاهده و توصیف شد. در هیچ یک از نمونه ها، موردی از متاستاز تومور در گره های لنفاوی مشاهده نگردید. بررسی همزمان پاتولوژی و مولکولی نشان از حساسیت بیشتر نمونه های آلوده به ویروس در ابتلا به سایر ضایعات ریوی نظیر برونکوپنومونی و پنومونی بینابینی در مقایسه با نمونه های ویروس منفی دارد. در خاتمه قابل ذکر است بر اساس نتایج این تحقیق، شیوع نسبتاً بالای ابتلا به آدنوکارسینوم ریوی همراه با شیوع بالاتری از آلودگی به ویروس یاگسیکت، اهمیت توسعه ی روش های غربالگری ویروس یاگسیکت به منظور تشخیص موارد پیش بالینی بیماری را افزایش می دهد.
مهسا پورموسوی حسین نجف زاده
با توجه به عوارض نانومواد از جمله نانوذرات آهن و احتمال آلودگی زیست محیطی از قبیل آلودگی هوا به ذرات آهن در مقیاس نانو، مطالعه حاضر به منظور بررسی اثرات اکسید آهن معمولی و نانو ذرات اکسید آهن بر برخی از شاخص های بافت تخمدان موش صحرایی در مدل تجربی طراحی شد. مطالعه روی 5 گروه از موش های صحرایی ماده شامل شاهد، اکسید آهن (mg/kg15) و نانواکسید آهن (5، 15و 45 mg/kg) (به¬صورت داخل صفاقی و روزانه به مدت 16 روز) انجام شد. پس از آسان کشی موش ها تخمدان آن¬ها جدا و پس از اندازه¬گیری وزن و حجم، از نظر تغییرات بافتی و تجمع آهن به¬وسیله رنگ آمیزی اختصاصی (پرل) و به کمک میکروسکوپ نوری ارزیابی گردید. هم¬چنین مقدار کمی آهن تجمع یافته در تخمدان¬ها به وسیله دستگاه جذب اتمی سنجیده گردیده و برخی شاخص¬های استرس اکسیداتیو در سرم اندازه¬گیری شد. طبق یافته های ما روند فولیکولوژنز در تمام گروه¬های دریافت کننده ی آهن تحت تاثیر قرار گرفت. تعداد اجسام زرد در گروه¬های دریافت کننده ی نانو با دوزهای مختلف کاهش یافت و تعداد فولیکول¬های آترتیک در گروه¬های دریافت کننده¬ی اکسید¬ آهن معمولی و بیشتر از آن، با نانوذرات با دوز mg/kg 45 ، نسبت به گروه شاهد افزایش معنی دار یافت. ذرات آهن در تمام قسمت¬های بافت تخمدان تجمع یافتند، همچنین شاخص¬های استرس اکسیداتیو افزایش یافتند و با میزان تجمع آهن رابطه مستقیمی داشتند. نانو ذرات آهن احتمالاً با اختلال در مسیرهای اکسیداتیو سلولی، تعداد فولیکول ها و اجسام زرد را کاهش و در اثر ایجاد شدن رادیکال های آزاد اکسیژن و تخریب میکروفیلامنت¬ها و فیلامنت¬های بینابینی و آسیب به میتوکندری سلول¬ها به دنبال سرباری آهن، روند آپوپتوز سلولی و در نتیجه تعداد فولیکول¬های آترتیک را افزایش می¬دهند که این حالت می تواند تأثیر منفی بر باروری موشهای ماده ایجادکند.
رباب شیرعلی بابک محمدیان
از دیابت به عنوان یکی از عوامل ناباروری زنان نام برده می شود. با توجه به اهمیت تخمدان در باروری زنان، این اندام یکی از اندام هایی است که تحت اثر دیابت ساختار آن تحت تاثیر قرار می گیرد. استرس اکسیداتیو به شدت با دیابت و عوارض آن در ارتباط است. لذا آنتی اکسیدان ها می توانند نقش مهمی در محافظت بدن در بیماران دیابتی ایفا کنند. یکی از بهترین آنتی اکسیدان های شناخته شده روی است. روی همچنین در ساختار انسولین شرکت دارد و در متابولیسم گلوکز نقش دارد. از طرفی به عنوان یک فاکتور مهم در تولیدمثل و باروری کامل مورد توجه است. نانو اکسید روی یکی از مشتقات روی است که در مطالعات اخیر از آن به عنوان یک عامل ضد دیابت قوی نام برده شده است. بنابراین در مطالعه حاضر اثرات حفاظتی آن بر تخمدان در موش های صحرایی با اکسید روی معمولی مقایسه شده است. در این مطالعه تعداد 40 سر موش صحرایی ماده بالغ به طور تصادفی به 5 گروه تقسیم شدند. گروه کنترل(بدون تیمار)، گروه شاهد(دریافت نرمال سالین)، گروه دیابتی(دریافت استرپتوزوتوسین با دوز 60 میلی گرم به کیلوگرم به صورت درون صفاقی)، گروه دیابتی + اکسید روی ( دریافت استرپتوزوتوسین با دوز 60 میلی گرم به کیلوگرم به صورت درون صفاقی و 30 میلی گرم اکسید روی داخل صفاقی روزانه به مدت 4 هفته) و گروه دیابتی + نانو اکسید روی ( دریافت استرپتوزوتوسین با دوز 60 میلی گرم به کیلوگرم به صورت درون صفاقی و 30 میلی گرم بر کیلوگرم نانو اکسید روی درون صفاقی روزانه به مدت 4 هفته). 24 ساعت پس از آخرین تزریق، ابتدا وزن و قند خون موش ها اندازه گیری شد. سپس آسان کشی شدند و تخمدان ها جدا شد. از تخمدان ها به روش معمول مقاطع بافتی، برش هایی به ضخامت 5 میکرومتر تهیه و با هماتوکسیلین-ائوزین و pas رنگ آمیزی شدند. اکسید روی و نانو اکسید روی قند خون را کاهش دادند و از کاهش وزن ناشی از دیابت جلوگیری کردند(p<0.05). دیابت باعث کاهش معنی دار تعداد فولیکول های آغازین و جسم های زرد شد(p<0.05). در حالی که بر سایر فولیکول ها شامل فولیکول های اولیه، ثانویه و ثالثیه و قطر فولیکولی اثر قابل توجهی نداشت(p>0.05). تجویز اکسید روی مانع از کاهش تعداد فولیکول های آغازین و اجسام زرد به صورت معنی دار شد(p<0.05). تجویز نانواکسید روی مانع از کاهش تعداد فولیکول های آغازین به صورت معنی دار شد و در مقایسه با سایر گروه های مورد مطالعه باعث افزایش معنی دار تعداد اجسام زرد شد(p<0.05). این نتایج نشان داد که اکسید روی و نانو اکسید روی هر دو می توانند به عنوان عوامل هیپوگلیسمیک در افراد دیابتی استفاده شوند و بر بافت تخمدان نیز می توانند اثرات محافظتی داشته باشند. به نظر می رسد که نانو اکسید روی در مقایسه با اکسید روی ممکن است اثرات محافظتی بیشتری داشته باشد و ممکن است روی فولیکول زایی نیز اثر تحریکی داشته باشد.
ناهید گوهری بهبهانی رضا رنجبر
در معرض قرار گرفتن جنین موش های صحرایی آبستن با رتینوئیدها که در بدن به متابولیت فعال خود (آل – ترانس رتینوئیک اسید) تبدیل می گردند، باعث ایجاد بدشکلی هایی در اندام های مختلف می شود. گزارشاتی وجود دارد که اثرات رتینوئیک اسید به وسیله آنتی اکسیدان ها کاهش می یابد.به نظر می رسد کوارستین اثرات آنتی اکسیدانی داشته باشد. هدف مطالعه ی حاضر پیشگیری یا کاهش نقایص لوله ی عصبی، ناهنجاری های اسکلتی و کلیوی ناشی از رتینوئیک اسید در جنین موش صحرایی به وسیله ی کوارستین به عنوان یک آنتی اکسیدان قوی می باشد. این مطالعه روی 40 سر موش صحرایی آبستن انجام شد. این موش ها به 7 گروه تقسیم شدند. گروه کنترل، نرمال سالین و گروه های آزمایش به ترتیب آل-ترانس رتینوئیک اسید (mg/kg 25)، دی متیل سولفوکساید (dmso)، کوارستین (mg/kg 75)، کوارستین (mg/kg 200)، آل-ترانس رتینوئیک اسید (mg/kg 25) به همراه کوارستین (mg/kg 75) و آل-ترانس رتینوئیک اسید (mg/kg 25) به همراه کوارستین (mg/kg 200) را به صورت داخل صفاقی، در روزهای 10-8 آبستنی دریافت کردند. در روز بیستم آبستنی موش ها آسان کشی شدند و پس از استحصال جنین ها، قد و وزن آن ها تعیین شد. سپس کلیه ی راست و چپ تمامی جنین ها جدا شده و در محلول فرمالین بافر 10% قرار داده شد. پس از آن جنین ها با آلیزارین قرمز-آلیسین آبی، رنگ آمیزی شده و سیستم اسکلتی آن ها با استریومیکروسکوپ مطالعه گردید. سپس از کلیه ها به روش استاندارد و معمول تهیه ی مقاطع بافتی، برش های میکروسکوپی تهیه شده وتمامی آن ها با رنگ آمیزی هماتوکسیلین – ائوزین رنگ آمیزی و از نظر هیستوپاتولوژی بررسی شدند. نتایج نشان داد که میزان ناهنجاری-های شکاف کام، اگزنسفالی و مهره ی شکاف دار در گروه دریافت کننده ی رتینوئیک اسید به تنهایی به ترتیب 76/30، 53/61 و 76/30 درصد بود. همچنین با مصرف رتینوئیک اسید کاهش استخوانی شدن در اندام های خلفی (76/30 درصد) مشاهده گردید، در حالی که درصد این ناهنجاری ها و آسیب های جنینی ذکر شده، با مصرف وابسته به دوز کوارستین به طور معنی داری (03/0>p) کاهش یافت. طول و وزن جنین ها به وسیله ی رتینوئیک اسید کاهش یافت. اما کوارستین نتوانست روی طول جنین ها تأثیر معنی دار (05/0p>) داشته باشد. این در حالی است که وزن جنین ها در گروهی که رتینوئیک اسید به همراه کوارستین(mg/kg 75) دریافت کرده بودند به طور معنی داری (05/0p?) بیش از گروه دریافت کننده ی رتینوئیک اسید به تنهایی بود. در بررسی هیستوپاتولوژی مشاهده شد که فضای ادراری و قطر جسمک در گروه دریافت کننده ی رتینوئیک اسید به تنهایی به طور معنی داری (05/0p?) نسبت به گروه های دریافت کننده ی نرمال سالین، دی متیل سولفوکساید و کوارستین افزایش داشت؛ در حالی که این دو شاخص در گروه دریافت کننده ی رتینوئیک اسید به همراه کوارستین به صورت وابسته به دوز کاهش معنی داری (05/0p?) را نشان داد. تعداد جسمک های کلیوی و لوله های ادراری به طور معنی داری (05/0p?) به وسیله ی رتینوئیک اسید کاهش یافت، تعداد لوله های ادراری با مصرف وابسته به دوز کوارستین به طور معنی داری (0001/0>p) افزایش یافت، اما کوارستین نتوانست تأثیری بر تعداد جسمک های کلیوی داشته باشد. از این رو می توان نتیجه گرفت که کوارستین احتمالاً با اثر آنتی اکسیدانی خود می تواند جنین ها را در برابر آسیب های ناشی از رتینوئیک اسید تا حدودی محافظت نماید و از بروز آن ها پیش گیری کند.
مریم رهروانی آریا رسولی
هدف از انجام مطالعه حاضر روشن نمودن عوارض احتمالی ناشی از تزریق سم عقرب همی اسکورپیوس لپتوروس در گوسفند بوده است. بر این اساس در خرداد سال 1392، تعداد 12رأس گوسفند بومی نر با سن حدود شش ماه خریداری و به بیمارستان دامپزشکی دانشگاه شهید چمران اهواز انتقال یافتند. در روز هشتم پس از خرید دام ها، گوسفندان بصورت تصادفی به چهار گروه (سه گروه به عنوان گروه های درمان و یک گروه به عنوان شاهد پاتولوژی) تقسیم شدند. مقدار تزریق سم در سه گروه a، b و c به ترتیب 01/0، 05/0 و 1/0 میلی گرم پودر خشک سم عقرب همی اسکورپیوس لپتوروس به ازاء هر کیلوگرم وزن بدن (حل شده در1 میلی لیتر آب مقطر) بود که به طریق زیرجلدی در ناحیه کشاله ران تزریق می گردید. به گروه شاهد پاتولوژی نیز 1 میلی لیتر آب مقطر به همان روش و در همان محل تزریق شد. سی دقیقه قبل ازتزریق سم، الکتروکاردیوگرافی (به روش قاعده ای – رأسی)، معاینه بالینی، خونگیری و نمونه گیری از ادرار روی دام ها انجام می شد. اعمال فوق طبق زمان بندی مشخص، در دقایق و ساعات بعد و تا 72 ساعت پس از تزریق سم تکرار می گشت. ارزیابی نمونه های ادرار به شکل ماکروسکوپی و میکروسکوپی و همچنین با استفاده از نوار کاغذی آزمایش ادرار صورت می گرفت.
محمد جواهری کوپایی آریا رسولی
همی اسکورپیوس لپتوروس یکی از خطرناک ترین گونه های بومی عقرب در استان خوزستان می باشد. هدف از انجام این مطالعه، مقایسه سه پروتکل زمانی متفاوت در درمان عوارض ناشی از تزریق سم عقرب همی-اسکورپیوس لپتوروس به گوسفند بوده است. بدین منظور 16 رأس گوسفند بومی نر به ظاهر سالم به صورت تصادفی به چهار گروه a، b، c و d تقسیم شده و یک صدم میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن از سم این عقرب به طریق زیر جلدی در ناحیه کشاله ران آنها تزریق گردید. اخذ الکتروکاردیوگرام (اشتقاق قائده ای-رأسی)، ثبت علائم بالینی و خون گیری در زمان های 30- دقیقه و1، 6، 12، 24، 48، 96 و 168 ساعت پس از تزریق انجام می گرفت. نمونه ادرار مربوط به زمان های 30- دقیقه و 3 ، 6، 12 و 24 ساعت پس از تزریق سم نیز با استفاده از نوار کاغذی آزمایش ادرار بررسی می شد. در گوسفندان گروه a به دنبال تزریق سم هیچ گونه درمانی صورت نگرفت درحالی که در دام های گروه های b، c و d به ترتیب 1، 24 و 48 ساعت پس از تزریق سم، درمان (تزریق وریدی آنتی ونوم و درمان حمایتی) انجام می شد. بررسی های هماتولوژیک با بهره بردن از دستگاه شمارش گر سلولی دامی و یا به روش دستی و تعیین میزان زمان پروترومبین، زمان ترومبوپلاستین نسبی فعال شده، فیبرینوژن پلاسما، آلبومین، اوره، کراتینین گلوکز، bun، کلسیم، فسفر، کلر و منیزیم با استفاده از کیت های تجاری صورت می گرفت. مقادیر سدیم و پتاسیم به روش استاندارد نشر شعله ای اندازه گیری شد. دام-ها بلافاصله پس از مرگ مورد کالبدگشایی قرار می گرفتند (4 رأس از گوسفندان گروه a و 2 رأس از گوسفندان گروه d). نتایج با استفاده از آزمون آنالیز واریانس دو طرفه با اندازه گیری تکراری قبل از تزریق سم و بعد از درمان مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بررسی های آماری مشخص ساخت که از بین علایم حیاتی، دمای بدن و تعداد ضربان قلب تحت تأثیر معنی دار گروه درمان قرار داشته اند. لنگش، افسردگی و کم اشتهایی تقریباً بلافاصله پس از تزریق سم در تمامی گوسفندان تحت بررسی مشاهده گردید. در تمامی گوسفندان گروه های a، c و d، 12 تا 24 ساعت پس از تزریق سم، هموگلوبینوری آشکار گردید درحالی که در دامهای گروه b هموگلوبینوری دیده نشد. صرف نظر از تاکی کاردی و آریتمی سینوسی سایر حالات غیرعادی الکتروکاردیوگرام عبارت بودند از: پیش آهنگ سرگردان، الکتریکال آلترنانس و ضربان زودرس بطنی. ارزیابی های آماری مشخص نمود که اثر زمان و تاثیر متقابل زمان و گروه درمانی بر تعداد گلبول های قرمز و مقدار هماتوکریت و اثر زمان (به تنهایی) بر مقادیرهموگلوبین وتعداد گلبول های سفید و نوتروفیل ها معنی دار بوده است (05/0>p). دربین فاکتورهای هماتولوژیک، اثر گروه درمانی تنها بر تعداد مونوسیت ها معنی دار تشخیص داده شد (05/0>p). در گوسفندان مورد مطالعه، اثر زمان بر مقدار pt و تعداد پلاکت ها نیز معنی دار بود (05/0>p)، در حالی که این فاکتور اثر معنی داری را بر مقادیر ptt و غلظت فیبرینوژن برجای نگذاشت. در هیچ کدام از چهار فاکتور انعقادی اندازه گیری شده (زمان پروترومبین، زمان ترومبوپلاستین نسبی فعال شده، تعداد پلاکت ها و غلظت فیبرینوژن) تفاوت آماری معناداری بین گروه های مختلف درمانی مشاهده نگردید. تاثیر متقابل زمان و گروه درمانی نیز تنها بر مقدار پلاکت های گوسفندان مورد مطالعه معنی دار بود (05/0>p). هم چنین اثر زمان بر مقادیرمنیزیم، bun و کراتینین، تاثیر گروه درمانی بر میزان سدیم، گلوکز و bun و اثر متقابل زمان و گروه درمانی بر غلظت کراتنین معنی دار تشخیص داده شد. در مجموع نتایج این بررسی ضمن تاکید بر تاثیرات شدید سم عقرب همی اسکورپیوس لپتوروس بر سلامت گوسفندان، مشخص نمود که درمان سریع (1 ساعت پس از گزیدگی) می تواند از بروز بسیاری از حالات غیرعادی ناشی از گزیدگی با این عقرب جلوگیری نماید. همچنین تاخیر در درمان (در حدود 48 ساعت) می تواند باعث مرگ درصد قابل توجهی از قربانیان گردد.
محبوبه یزدانی علی موسوی جرف
قارچ ustilago maydis (d.c.) corda عامل سیاهک معمولی ذرت و یکی از عوامل مهم خسارت¬زا در این گیاه می¬باشد. در این پژوهش روند ایجاد و توسعه بیماری توسط این قارچ با استفاده از میکروسکوپ¬های نوری، الکترونی نگاره و اپی¬فلورسنت در3 رقم ذرت 301sc، 647، 704 به ترتیب به عنوان رقم¬های حساس، نیمه مقاوم و مقاوم مورد بررسی قرار گرفت. به منظور تهیه مایه قارچ، مخلوطی از تلیوسپورهای جمع¬آوری شده از استان خوزستان پس از 16 ساعت ضدعفونی با سولفات مس 1-5/0 درصد و 3 بار شستشو با آب مقطر سترون در محیط pda + 10درصد دکستروز، کشت داده و به مدت 5 روز در دمایcº25 در انکوباتور نگهداری شدند. مایه قارچ سپس به ذرت¬ها در دما، نور و رطوبت کنترل شده به دو روش تزریق و محلول¬پاشی مایه زنی شدند و به فواصل زمانی 2، 4، 7، 11 و 25 روز بعد از مایه¬زنی، نمونه¬هایی از آنها تهیه و تثبیت گردید. اولین علائم آلودگی در رقم¬های 301sc، 647، 704 به ترتیب 18، 19 و 25 روز پس از مایه¬زنی مشاهده گردید. علائم آلودگی ابتدا در مایه¬زنی به روش تزریق و سپس محلول¬پاشی ایجاد گردید. در بررسی نحوه رخنه قارچ به درون میزبان با استفاده از میکروسکوپ الکترونی نگاره مشخص گردید که رخنه قارچ به هر دو صورت مستقیم و غیر مستقیم امکان¬پذیر است و بین رقم¬های مورد آزمایش 301sc و 704 تفاوت معنی¬داری مشاهده گردید. در بررسی میکروسکوپ نوری نحوه گسترش قارچ مشخص گردید که حجم سلول¬های آلوده در مقایسه با سلول¬های سالم بزرگتر و نحوه گسترش قارچ ابتدا به صورت بین سلولی و سپس درون سلولی می¬باشد. شاخه¬های منشعب قارچ به درون سلول اشکال متفاوتی داشتند و از شاخه¬های بین سلولی متورم تا زواید انگشتی مانند متغیر بودند. در زمان تشکیل تلیوسپور، حفره¬ای از مجموع ریسه¬ها شکل می¬گرفت که در آن تلیوسپورهای بالغ و تلیوسپورهای در حال بلوغ در غلاف ژلاتینی احاطه کننده آنها به خوبی مشهود بودند. در هر 3 رقم بررسی شده روند توسعه بیماری مشابه یکدیگر بودند. در بررسی سیتولوژی عامل بیماری تلیوسپورهای جمع آوری شده از استان خوزستان مشخص گردید که هسته در تلیوسپور اکثر فضای داخلی سلول را اشغال نموده و اسپوریدیوم ایجاد شده دارای هسته بیضی شکل می¬باشد و به وسیله جوانه¬زنی تولید اسپوریدیوم ثانویه با زاویه 35 الی 45 درجه از اسپوریدیوم مادری می¬کند. در ریسه¬های دیکاریوتیک مشاهده شده، هسته¬ها در ارتباط نزدیک با یکدیگر بوده و در نزدیکی دیواره سلولی قرار داشتند. ریسه در بافت میزبان عموماً دیکاریوتیک می¬باشد هرچند یافتن هسته در آن مشکل بود. ریسه در محل ایجاد تلیوسپور ضخیم، تک هسته و دپیلوئید فرض گردید. در حفره-هایی که عموماً از تلیوسپورهای جوان انباشته بود ریسه¬ای یافت نشد.
عاطفه صباغ صالح اسماعیل زاده
دستگاه تنفس خصوصاً ریه ها از جمله مهم ترین بافت های بدن جانوران محسوب شده و عملکرد مطلوب آن ها جهت ادامه حیات و کارایی سایر دستگاه های بدن ضروری است. به این ترتیب مطالعه ضایعات ریوی گوسفند به عنوان مقبول ترین منبع گوشت قرمز و همچنین مصرف خوراکی این بافت، به مطالعه حاضر اهمیت اقتصادی و بهداشتی می بخشد. در این بررسی طی6 نوبت مراجعه به کشتارگاه اهواز از مهرماه 87 لغایت اردیبهشت 88 ، وضعیت ظاهری 4592 رأس گوسفند به دقت بررسی شده و 100 عدد ریه ضایعه دار (2/18 درصد) جهت بررسی بیشتر به بخش پاتولوژی دانشکده دامپزشکی منتقل شدند. در مطالعه مقاطع میکروسکوپی تهیه شده از این ریه ها پنومونی بینابینی،آنتراکوز، کیست هیداتیک، پنومونی کرمی و آبسه ریوی مهم ترین ضایعات مشاهده شده هستند که فراوانی نسبی آن ها به ترتیب 1/30، 1/06، 0/65، 0/58 و 0/39 درصد بود. همچنین ملانوز ریوی در دو مورد مشاهده گردید که به احتمال زیاد اولین مورد در نوع خود می باشد. در این مطالعه پنومونی بینابینی بیشترین فراوانی را در بین ضایعات مشاهده شده به خود اختصاص داد که احتمالاً می توان ویروس ها را از یک سو و گازهای حاصل از فعالیت کارخانجات صنعتی در منطقه را، از سوی دیگر به عنوان علل ضایعه اخیر نام برد.