نام پژوهشگر: افسانه توحیدی

اثربخشی طرح ارزشیابی توصیفی وسنتی بر پیشرفت تحصیلی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1390
  حسن فلاحی   افسانه توحیدی

دراین پژوهش ازطریق آزمون پیشرفت تحصیلی پایه سوم ابتدایی شهر کرمان ارزشیابی توصیفی وسنتی مورد مقایسه قرار گرفته است.نتایج حاکی ازآن بود که نمرات دانش آموزان مشمول طرح توصیفی نسبت به سنتی در درس های علوم تجربی واجتماعی ،بخوانیم وبنویسیم وهدیه های آسمانی پیشرفت تحصیلی بالاتری داشتند .در درس ریاضی گروه سنتی پیشرفت تحصیلی بالاتری نشان دادند.ارزشیابی سنتی

رابطه بین باورهای خود کارآمدی عمومی، راهبردهای مقابله با استرس و مکان کنترل با سلامت روان افراد مصرف کننده ی مواد
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان 1390
  مژگان ربانی باوجدان   افسانه توحیدی

پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین باورهای خودکارآمدی عمومی، راهبردهای مقابله با استرس و مکان کنترل با سلامت روان افراد مصرف کننده ی مواد و پیش بینی سلامت روان آنها بر اساس این سه متغیر انجام شد. این پژوهش، در شمار تحقیقات توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را، کلیه مردان (4493 نفر) که در سال 90-1389، برای ترک به کلیه مراکز خود معرف ترک اعتیاد سرپایی شهر کرمان مراجعه کرده بودند، را تشکیل داده بود. از میان جامعه ی آماری، بر اساس جدول نمونه آماری کرجسی و مورگان، 354 نفر نمونه با روش نمونه گیری خوشه ای- تصادفی انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه سلامت عمومی (ghq-28)، خودکارآمدی عمومی (gse_10)، پاسخ های مقابله ای (cri)، مکان کنترل درونی-بیرونی (i_e)، و پرسشنامه جمعیت شناختی استفاده شد. داده های پژوهش با روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون و آمار استنباطی رگرسیون به روش ورود با نرم افزار spss تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحلیل نشان داد که بین خودکارآمدی عمومی (626/0- r=)، راهبردهای مقابله ای مسأله مدار (535/0- r=)، و هیجان مدار (573/0r=)، مکان کنترل درونی (525/0- r=)، و مکان کنترل بیرونی (298/0r=) با سلامت روان رابطه معنی داری وجود دارد (10/0>p). هم چنین باورهای خود کارآمدی عمومی، راهبردهای مقابله با استرس، و مکان کنترل، پیش بینی کننده ی سلامت روان بودند.

طراحی الگوی مفهومی بینش علمی و اعتبار سنجی آن
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1390
  هنگامه امینایی چترودی   افسانه توحیدی

چکیده نظام آموزشی هر جامعه، مجموعه اعمال و فعالیت هایی است که باعث شکل گیری رفتارهای آدمی می شود. از آنجا که رشد شخصیت اخلاقی افراد، جزء هدف های اساسی تعلیم و تربیت در همه نظام های آموزشی است، برخورداری از بینش علمی به معنای رشد همه جانبه شخصیت اخلاقی و رفتاری فرد تلقی می شود. هدف این پژوهش، طراحی الگوی مفهومی بینش علمی و اعتبار سنجی آن است. تا به کمک آن بتوان بینش علمی افراد را مورد داوری قرار داد. جامعه آماری شامل همه اعضای هیأت علمی دانشگاه شهید باهنر کرمان است که متشکل از 468 نفر می باشد. حجم نمونه این پژوهش، با استفاده از فرمول کوکران، 146 نفر تعیین شد و افراد نمونه، با انتخاب متناسب از هر دانشکده، به شیوه نمونه گیری طبقه ای انتخاب شدند. ابتدا با مراجعه به ادبیات پژوهش، همه زیر مولفه های (شاخص ها) مربوط به بینش علمی، در پرسشنامه ای 105 سوالی، با اعتباری به میزان 852/0، طراحی و در اختیار افراد نمونه قرار گرفت. پس ازتجزیه و تحلیل اطلاعات، از میان 105 زیر مولفه مربوط به بینش علمی، 14 عامل اصلی تشکیل دهنده این مفهوم، شناسایی و به نامهای: توانایی کلی، توانایی قضاوت و کنترل خود، توانایی استدلال و تفکر نقادانه، درستکار بودن و عقلانیت، هوش، توانایی برنامه ریزی، توانایی پیش بینی، نداشتن سوگیری جنسیتی و قومی و نژادی، شناخت فلسفی و هنری، مهارت های ارتباطی، توانایی نگارش، موقعیت سنجی، اعتماد به نفس، و داشتن انگیزه درونی نام گذاری شدند. در پایان، با مراجعه به متخصصان و صاحب نظران، الگوی به دست آمده، اعتبار سنجی شد. نتایج اعتبار سنجی، نشان داد که مولفه اصلی اول از میزان 86/0اعتبار برخوردار است و مولفه های بعدی به ترتیب به میزان 83/0، 96/0، 9767/0، 9532/0، 9821/0، 9238/0، 9671/0، 9821/0، 95/0، 9868/0، 9852/0، 9891/0، و 9631/0 روا می باشند و درجه تناسب کلی مدل 96/0 است. کلمات کلیدی: طراحی، الگو، بینش علمی، اعتبار سنجی

تأثیر آموزش حل مسئله و جرأت ورزی بر علائم سندرم روده تحریک پذیر(ibs)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1390
  فائزه شفیعی درب اسیابی   عباس رحمتی

سندرم روده تحریک پذیر(ibs) یک اختلال عملکردی در سیستم روده ای-معده ای است و با علائم ویژه روده ای- معدوی بدون علت ارگانیک تعریف می شود.از آن جا که یکی از عوامل اصلی در سبب شناسی این سندرم، مشکلات روحی و روانی فرد می باشد، بررسی تأثیر درمان های روانشناختی بر علائم این اختلال مفید به نظر می رسد. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر دو روش آموزش مهارت حل مسئله و مهارت جرأت ورزی بر علائم سندرم روده تحریک پذیر(ibs)، به روش آزمایشی پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. 45 نفر از بیماران مراجعه کننده به متخصص داخلی با روش نمونه گیری تصادفی نظامدار انتخاب و در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل جایگزین شدند. پس از تکمیل پیش آزمون، گروه های آزمایشی 8 جلسه تحت آموزش مهارت حل مسئله و مهارت جرأت ورزی قرار گرفتند و 3 هفته بعد از پس آزمون، آزمون پیگیری اجرا شد. ابزار مورد سنجش، چک لیست ملاک های تشخیصی سندرم روده تحریک پذیر بود که توسط متخصص داخلی تکمیل شد. داده ها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر توسط نرم افزار کامپیوتری spss، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که دو روش آموزشی در کاهش علائم ibs نقش بسزایی دارند و از لحاظ میزان اثربخشی تفاوتی با یکدیگر ندارند. بر اساس نتایج، اثربخشی آموزش حل مسئله و جرأت ورزی با توجه به جنسیت و میزان تحصیلات آزمودنی ها یکسان است. اما اثربخشی آموزش حل مسئله در بیماران بیشتر از 30 سال بیشتر است درحالی که اثربخشی آموزش جرأت ورزی مستقل از سن است. می توان برای بهبود بهتر و بادوام تر ibs علاوه بر دارودرمانی از درمان های روان شناختی مثل حل مسأله و جرأت ورزی سود برد.

ارتباط مولفه های باورهای غیر منطقی با پیشرفت تحصیلی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1391
  محمد قادری رمازی   افسانه توحیدی

پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه بین مولفه های باور های غیر منطقی با پیشرفت تحصیلی انجام شده است. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر مقطع متوسطه شهر کرمان در سال تحصیلی 91-90 و به تعداد 16000 نفر بود. نمونه پژوهش شامل 375 دانش آموز است که به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و پرسشنامه باورهای غیر منطقی جونز (ibt) را تکمیل کردند. به منظور سنجش پیشرفت تحصیلی نیز از نمرات کارنامه تحصیلی دانش آموزان استفاده شد. تحلیل نتایج نشان داد بین نمره کلی باورهای غیر منطقی و پیشرفت تحصیلی رابطه معنادار وجود ندارد. در بین مولفه های 10 گانه باورهای غیر منطقی، بین مولفه های بیش نگرانی توأم با اضطراب با پیشرفت تحصیلی همبستگی منفی معنادار (???/?-r=) به دست آمد. همچنین بین مولفه درماندگی نسبت به تغییر با پیشرفت تحصیلی نیز ضریب همبستگی منفی معنادار (???/?-?-r=) به دست آمد که در سطح (05/0 p<) معنا دار است. همبستگی بین سایر مولفه های باورهای غیر منطقی با پیشرفت تحصیلی معنادار نبود. همچنین به منظور پیش بینی میزان پیشرفت تحصیلی دانش آموزان از روی باورهای غیر منطقی آنان تحلیل رگرسیون انجام گرفت. نتایج نشان داد از بین مولفه های باورهای غیرمنطقی مولفه بیش نگرانی توأم با اضطراب و درماندگی نسبت به تغییر، پیش بین معناداری برای پیشرفت تحصیلی بودند. بر این اساس قوی ترین پیش بینی برای پیشرفت تحصیلی، نخست درماندگی نسبت به تغییر و بعد از آن بیش نگرانی توأم با اضطراب می باشد و سایر ابعاد پیش بین مناسب برای پیشرفت تحصیلی نمی باشند (??/0p<).

اثربخشی آموزش هوش معنوی بر میزان گرایش به تفکر انتقادی و خلاقیت هیجانی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  مریم نمازیان   افسانه توحیدی

هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش هوش معنوی بر میزان گرایش به تفکر انتقادی و خلاقیت هیجانی در بین دانش آموزان دختر مقطع متوسطه شهر کرمان در سال تحصیلی92-91 بوده است. جامعه ی آماری همه ی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه بوده و نمونه ی پژوهش شامل 68 نفر از دانش آموزانی بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای و درون خوشه ی تصادفی انتخاب و به طور مساوی در چهار گروه 17 نفری (آزمایشی ادبیات و ریاضی و گواه ادبیات و ریاضی) گمارده شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه ی گرایش به تفکر انتقادی ریکتس و پرسش نامه ی خلاقیت هیجانی آوریل استفاده شد. این پژوهش از نوع آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بوده است. پس از گزینش تصادفی گروه های آزمایش و گواه، در آغاز برای هر چهار گروه، پیش آزمون اجرا و سپس، مداخله ی آزمایشی (آموزش هوش معنوی) به عنوان متغیر مستقل در 10 جلسه ی 90 دقیقه ای، روی گروه های آزمایش اجرا گردید؛ اما گروه های گواه، آموزشی در این رابطه دریافت ننمودند. پس از پایان برنامه ی آموزشی، از هر چهار گروه پس آزمون گرفته شد. جهت تحلیل داده ها از آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (آزمون تحلیل کواریانس) استفاده شد. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که آموزش هوش معنوی منجر به افزایش میزان گرایش به تفکر انتقادی در شرکت کنندگان گروه های آزمایش شده است، ولی تأثیری بر خلاقیت هیجانی در گروه های آزمایش نداشته است. نتیجه ی پژوهش حاضر، بر اثر سودمند آموزش مهارت های معنوی در پیشرفت دیدگاه های دانش آموزان به معنویت و افزایش رویکرد شناختی آن ها و یافتن راه حل های منطقی و انسانی، تأکید دارد. بنابراین به نظر می رسد ارائه ی دروسی با محتوای آموزش هوش معنوی در مدارس می تواند تا حد زیادی بر افزایش جنبه های شناختی و در نتیجه کنار آمدن بهتر با شرایط در نوجوانان تأثیر داشته باشد.

رابطه شیوه های فرزند پروری والدین، عزت نفس و خودکارآمدی عمومی با پیشرفت تحصیلی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  مرضیه جهانشاهی   افسانه توحیدی

هدف از پژوهش حاضربررسی رابطه بین شیوه های فرزندپروری والدین، عزت نفس و خودکارآمدی عمومی با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر و پسر پایه چهارم دبیرستان شهرستان بردسیر بوده است. پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر پایه چهارم دبیرستان شهرستان بردسیر بوده. که به صورت نمونه گیری خوشه ای 200 دانش آموز(93 پسر و107 دختر) انتخاب شدند و پرسشنامه شیوه ی فرزند پروری بامریند، پرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیت و خودکارآمدی عمومی شرر را تکمیل کردند. ومعدل دانش آموزان به عنوان ملاک پیشرفت تحصیلی در نظر گرفته شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از ضریب همبستگی اسپیرمن، تحلیل رگرسیون و آزمون t و یومن ویتنی استفاده شد. نتایج نشان دادکه پیشرفت تحصیلی با شیوه ی فرزند پروری استبدادی دانش آموزان دختر و پسر رابطه منفی دارد و با شیوه فرزندپروری مقتدرانه وسهل گیرانه رابطه ندارد. هم چنین محاسبه همبستگی نشان دادکه عزت نفس دارای رابطه معناداری با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر و پسر دارد، ولی بین خودکارآمدی عموی و پیشرفت تحصیلی آن هاهیچ رابطه ی وجود ندارد. بر اساس جنسیت تحلیل داده ها نشان داد که از بین سه شیوه فرزندپروری، شیوه فرزندپروری مقتدرانه والدین قوی ترین رابطه را با پیشرفت تحصیلی دختران دارد و شیوه استبدادی والدین قوی ترین رابطه را با پیشرفت تحصیلی پسران دارد. هم چنین بین عزت نفس و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پسر معنی دار است و با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر معنی دار نیست و بین خودکارآمدی عمومی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر و پسر معنی دار نیست و نیز مقایسه میانگین ها نشان دادکه در شیوه های فرزندپروری والدین مقتدرانه، سهل گیرانه، عزت نفس و دانش آموزان دختر و پسر تفاوتی وجود ندارد ولی در شیوه ی فرزندپروری استبدادی والدین، خودکارآمدی عمومی و پیشرفت تحصیلی آنها تفاوت معناداری وجود دارد. واژه ها ی کلیدی : شیوه های فرزند پروری والدین، عزت نفس، خودکارآمدی عمومی، پیشرفت تحصیلی.

رابطه گرایش به معنویت و رضایت زناشویی با سلامت عمومی و فرسودگی شغلی پرستاران زن متأهل شهر کرمان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  آتنا امیری   قاسم عسکری زاده

هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی ارتباط میان گرایش به معنویت ، رضایت زناشویی با سلامت عمومی و فرسودگی شغلی در پرستاران زن متأهل بود. روش : پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بوده است.جامعه آماری پژوهش را پرستاران زن متأهل و شاغل(به صورت رسمی) در بیمارستان های شهر کرمان تشکیل می دادند که حجم نمونه 210 نفر و با ترکیبی از روش خوشه ای چند مرحله ای با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند . آزمودنی ها به وسیله پرسشنامه گرایش به معنویت، رضایت زناشویی، فرسودگی شغلی، سلامت عمومی مورد آزمون قرار گرفتند.پس از گرد آوری اطلاعات ، برای تجزیه و داده ها از روش های همبستگی پیرسون ، رگرسیون خطی همزمان ، استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که بین گرایش به معنویت با سلامت عمومی (47/0 =r )، و بین گرایش به معنویت با فرسودگی شغلی (38/0 - = r )، و بین رضایت زناشویی با سلامت عمومی (48/0 = r) ، و همچنین بین رضایت زناشویی با فرسودگی شغلی در پرستاران زن متأهل (46/0 - = r) ،وجود دارد . بعلاوه نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که 47% از تغییرات مربوط به سلامت عمومی پرستاران زن متأهل را گرایش به معنویت تبیین می کند . هم چنین 41% از تغییرات مربوط به سلامت عمومی پرستاران زن متأهل را رضایت زناشویی تبیین می کند .نتایج گرایش به معنویت و رضایت زناشویی برای پیش بینی فرسودگی شغلی نشان می دهد که گرایش به معنویت ، 32% از تغییرات مربوط به فرسودگی شغلی پرستاران زن متأهل را تبیین می کند؛ هم چنین 46% از تغییرات مربوط به فرسودگی شغلی پرستاران زن متأهل را رضایت زناشویی تبیین می کند . نتیجه گیری:یافته های پژوهش حاکی از این است که گرایش به معنویت و رضایت زناشویی بیشتر ، با افزایش سطح سلامت عمومی و کاهش سطح فرسودگی شغلی پرستاران زن متأهل همراه است.

ارائه و تعیین برازش مدل روابط علّی جوّ عاطفی خانواده، نارسایی هیجانی، خودکارآمدی، راهبردهای مقابله با استرس و رضایت از زندگی بر آمادگی به اعتیاد
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1393
  زهرا منصوری   افسانه توحیدی

هدف از پژوهش حاضر ارائه و تعیین برازش مدل روابط علی جوّ عاطفی خانواده، نارسایی هیجانی، خودکارآمدی، راهبردهای مقابله با استرس و رضایت از زندگی بر آمادگی به اعتیاد بود. طرح پژوهش از نوع همبستگی (تحلیل مسیر) است. جامعه مورد نظر مشتمل بر تمامی دانشجویان دانشگاه های شهر کرمان که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای 597 (317 دختر و 217 پسر) انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده برای گردآوری اطلاعات مقیاس جوّ عاطفی خانواده هیل برن، نارسایی هیجانی تورنتو، خودکارآمدی شوارتز و جروسلم، راهبردهای مقابله با استرس بلینگز و موس و رضایت از زندگی داینر و همکاران و آمادگی به اعتیاد زرگر بود. نتایج به دست آمده با استفاده از روش تحلیل مسیر نشان داد که مدل تدوین شده از برازش مناسب و شاخص های برازندگی از آماره های مطلوبی برخوردار بودند. همچنین از میان متغیرهای برون زا، جوّ عاطفی خانواده، نارسایی هیجانی اثر مستقیم و معناداری برآمادگی به اعتیاد داشتند، اما متغیر خودکارآمدی بر آمادگی به اعتیاد اثرمسقیم و معناداری نداشت. از یافت? دیگر پژوهش حاضر این بود نارسایی هیجانی فقط به واسط? راهبرد مقابل? هیجان مدار بر آمادگی به اعتیاد اثر غیرمستقیم و معناداری داشت اما متغیرهای خودکارآمدی و جوّ عاطفی خانواده به واسط? رضایت از زندگی و راهبردهای مقابله ای اثر غیرمستقیم و معنادار بر آمادگی به اعتیاد داشتند. به طور کلی یافته پژوهش حاضر نشان داد که از میان متغیرهای برون زا، نارسایی هیجانی با نقش واسط? راهبرد مقابل? هیجان مدار بیشترین اثر را بر آمادگی به اعتیاد داشت. با توجه به یافت? بالا که مهم ترین عامل آمادگی به اعتیاد را نارسایی هیجانی تشخیص داده شد با پرورش کنترل و تنظیم هیجانات می توان به عنوان سپری در برابر آمادگی به اعتیاد بهره جست.

ارائه و تعیین برازش مدل روابط علی سبک های دلبستگی، حمایت اجتماعی ادراک شده، سبک های هویت، احساس تنهایی و عزت نفس بر آمادگی به اعتیاد
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1393
  لطیفه شمس الدینی لری   افسانه توحیدی

هدف پژوهش حاضرتعیین برازش مدل روابط علی سبک¬های دلبستگی، حمایت اجتماعی ادراک شده، سبک¬های هویت، عزت نفس و احساس تنهایی بر آمادگی به اعتیاد بود. برای این منظور 596 دانشجو (354 دختر،242پسر) به شیوه¬ی نمونه¬گیری خوشه¬ای چندمرحله¬ی از میان دانشجویان دانشگاه¬های شهر کرمان (46000) انتخاب شدند. برای گردآوری اطاعات از پرسش¬نامه¬های سبک هویت بروزونسکی، سبک دلبستگی هازان و شیور، احساس تنهایی دی توماسو، برانن و بست، حمایت اجتماعی ادرک شده زیمت، دهلم، زیمت و فارلی، عزت ¬نفس روزنبرگ و آمادگی به اعتیاد زرگر استفاده شد. داده¬های به دست آمده با روش تحلیل مسیر مورد تجزیه¬و ¬تحلیل قرارگرفت. نتایج بدست آمده با استفاده از روش تحلیل مسیر نشان داد که مدل تدوین شده از برازش مناسب و شاخص¬های برازندگی از آماره¬های مطلوبی برخوردار بود. همچنین از میان متغیرهای برون¬زا، سبک¬های هویت اطلاعاتی، هنجاری و سردرگم و سبک-های دلبستگی دوسوگرا اثر مستقیم و معناداری برآمادگی به اعتیاد داشتند، اما متغیرهای برون-زای سبک دلبستگی ایمن و اجتنابی، حمایت اجتماعی ادراک شده و احساس تنهایی بر آمادگی به اعتیاد اثرمسقیم و معناداری نداشتند. از یافت? دیگر پژوهش حاضر این است که متغیرهای سبک¬های هویت اطاعاتی و سردرگم، سبک دلبستگی دوسوگرا، حمایت اجتماعی ادراک شده و احساس تنهایی به واسط? عزت ¬نفس دارای اثر غیرمستقیم و معناداری بر آمادگی به اعتیاد بودند. به طور کلی یافته پژوهش حاضر نشان داد که از میان متغیرهای برون¬زا، سبک دلبستگی دو¬سوگرا با نقش واسطه¬ای عزت ¬نفس بیشترین اثر را برآمادگی به اعتیاد داشت. با توجه به یافته¬های بالا می¬توان نتیجه گرفت که ارتباط والدین با فرزندان از مهم¬ترین عوامل اثر گذار بر آمادگی به اعتیاد دانشجویان است که با برگزاری کلاس¬های نحو? ارتباط با فرزندان از این امر می¬توان پیشگیری کرد.

ارائه و تعیین برازش مدل روابط علّی باورهای فراشناختی، تنظیم شناختی هیجان و سبک های تصمیم گیری بر آمادگی اعتیاد
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1393
  افسانه علیزاده عصّار   افسانه توحیدی

هدف پژوهش حاضر ارائه و تعیین برازش مدل روابط علّی باورهای فراشناختی، تنظیم شناختی هیجان و سبک¬های تصمیم¬گیری بر آمادگی اعتیاد بود. جامعه¬ی آماری پژوهش کلیه¬ی دانشجویان مقطع کاردانی و کارشناسی دانشگاه¬های شهر کرمان در سال تحصیلی 93-1392 بود که از بین آن¬ها 602 دانشجو (319 دختر و 283 پسر) به روش نمونه¬گیری خوشه¬ای چند مرحله¬ای انتخاب و پرسشنامه¬های باورهای فراشناختی، تنظیم شناختی هیجان، سبک¬های تصمیم¬گیری و آمادگی اعتیاد را تکمیل نمودند. داده¬های پژوهش به روش تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که با توجه به از بین متغیرهای برون زا (پنج باور فراشناختی و چهار سبک تصمیم¬گیری)، سبک تصمیم¬گیری منطقی، اثر غیرمستقیم و کل بزرگتری بر متغیر وابسته یعنی آمادگی اعتیاد داشت،که اثر مستقیم آن بیشتر از اثر غیرمستقیم آن بود. هم¬چنین تنظیم شناختی هیجان به عنوان متغیر واسطه¬ای و تصمیم گیری منطقی به عنوان متغیر برون زا اثر مستقیم بزرگتری بر آمادگی اعتیاد داشتند.

تاثیر آموزش مولفه های هوش معنوی بر اساس نظریه آمرام بر استرس، اضطراب و افسردگی بیماران مولتیپل اسکلروزیس
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  فاطمه اسدی کوهنجانی   عباس رحمتی

هدف این پپژوهش بررسی اثر آموزش هوش معنوی بر اساس نظریه آمرام، بر استرس، افسردگی و اضطراب بیماران مولتیپل اسکلروزیس بود. در این پژوهش ?? شرکت کننده دارای بیماری مولتیپل اسکلروزیس حضور داشتند که به طور تصادفی در دو گروه ?? نفره کنترل و آزمایش قرار گرفتند. این افراد از طریق روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و با پرسشنامه هوش معنوی(isis) و استرس، اضطراب و افسردگی (dass) مورد ارزیابی قرار گرفتند. افراد گروه آزمایش، پس از پیش آزمون نه جلسه در دوره آموزشی هوش معنوی شرکت کردند. نهایتا داده ها با استفاده از روش آزمون t و تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که تفاوت نمرات اضطراب، افسردگی، استرس و هوش معنوی بیماران گروه آزمایش در پیش آزمون و پس آزمون معنادار بود همچنین تفاوت نمرات اضطراب، افسردگی، استرس و هوش معنوی در دو گروه آزمایش و کنترل در پس آزمون معنادار بود. بنابر این پیشنهاد می شود که آموزش هوش معنوی به عنوان یکی از روش های بهبود بخشی به سلامت روان و کاهش آسیب های روانی بیماران ام اس به ویژه اضطراب و استرس و افسردگی در این دسته از بیماران بیش از پیش محور توجه قرار گیرد.

بررسی رابطه ی عقاید وسوسه انگیز، و اضطراب با ابراز وجود در سوء مصرف کنندگان مواد
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  فاطمه حاجی حسینی نسب اناری   افسانه توحیدی

چکیده هدف از پژوهش حاضر،تعیین رابطه عقاید وسوسه انگیز و اضطراب با ابراز وجود در سوء مصرف کنندگان مواد بوده است. روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بوده و جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه افرادی که در مراکز درمان اعتیاد شهرکرمان تحت درمان بوده و برابر با 3000 نفر در سال 1391-1390 بوده بنابراین نمونه آماری حاضر عبارتند از 341 نفرمی باشد که برطبق جدول مورگان و به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخابو به وسیله پرسشنامه های خودابرازی .a.s.aیولی، هالبرگ،سلمونوهاس (1985) و پرسشنامهعقاید وسوسه انگیز (cbq) بک (1993)وپرسش نامهاضطرابکتلنادری و همکاران،(1388)مورد آزمون قرار گرفتند. داده های به دست آمده در دو سطح توصیفی و استنباطی (شامل میانگین، انحراف معیار و همبستگی پیرسون وآمار استنباطی نظیر رگرسیون آزمون tمستقل)در نرم افزار spss نسخه 18 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان دهنده ی ارتباط عقاید وسوسه انگیز و اضطراب با ابراز وجود و عامل پیش بینی کننده ی عقاید وسوسه انگیز از سایر متغیرها بوده و همچنین بین مقیاس های عقایدوسوسهانگیز،واضطرابباابرازوجودرابطه قابل ملاحظه ای وجود دارد. واژه های کلیدی: عقاید وسوسه انگیز، ابراز وجود، اضطراب، سوء مصرف کنندگان مواد.

بررسی رابطه بین سنخ های شخصیت و استرس
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده ادبیات 1392
  محمدصالح محسنی   افسانه توحیدی

هدف: پژوهش حاضر بررسی رابطه سنخ های شخصیتی با استرس در بین کارکنان پایگاه هوانیروز کرمان بود. ابزار و روش: برای این منظور 250 نفر از کارکنان پایگاه هوانیروزکرمان به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب و به وسیله پرسشنامه های شخصیت نئو و پرسشنامه افسردگی، اضطراب، استرس (dass) موردارزیابی قرارگرفتند. یافته ها: یافته ها نشان داد که بین سنخ شخصیتی روان رنجوری و استرس کارکنان رابطه معنادار و مثبت وجود دارد و بین سنخ های شخصیتی برون گرایی، گشودگی، موافق بودن و وظیفه شناسی با استرس کارکنان رابطه معنادار و منفی وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد از بین سنخ های شخصیتی سنخ های روان رنجوری و برون گرایی پیش بین مناسبی برای استرس هستند.