نام پژوهشگر: مهتاب معظمی

اثر فعالیت ورزشی هوازی بر سطوح سرمی بتا اندورفین (bend) و هایپوآلجسیا افراد وابسته به مواد مخدر
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده تربیت بدنی علوم ورزشی 1391
  صادق عباسیان سقی   سیدرضا عطارزاده حسینی

مقدمه: وابستگی به مواد مخدر از جمله اساسی‏ترین معضلات بشر در عصر حاضر است. این بیماری خود را با کاهش استفاده فرد از سیستم پاداش مغزی و همچنین تغییر در سطوح ادراک درد نشان می‏دهد. هدف: هدف از این تحقیق تعیین اثر فعالیت‏ورزشی هوازی بر سطوح سرمی bend، سیستم پاداش مغزی و حالت هایپوآلجسیای ایجاد شده توسط bend در افراد وابسته به مواد مخدر بود. روش‏شناسی تحقیق: نمونه آماری تحقیق را 20 آزمودنی وابسته به مواد مخدر تشکیل می‏دادند که سنی بین 20 تا 33 سال داشتند. این افراد به نحو تصادفی در گروه‏های تجربی دوگانه قرار گرفتند؛ گروه تجربی اول متشکل از افرادی بودند که علاوه بر مصرف روزانه 10 میلی‏گرم متادون، فعالیت‏ورزشی را تقریباً با شدتی برابر 70 الی 75 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه به مدت 20 جلسه متداوم تمرینی (5 جلسه در هفته و هر جلسه به مدت 45 الی 55 دقیقه) انجام می‏دادند (گروه فعالیت ورزشی- مکمل دارویی و تعداد 10 آزمودنی) و گروه تجربی دوم متشکل از افرادی بودند که تنها روزانه 10 میلی‏گرم متادون مصرف می‏کردند (گروه مکمل دارویی و تعداد 10 آزمودنی). پس از مداخله‏های تحقیقی، سطوح سرمی bend، هایپوآلجسیا ناشی از درد ایسکیمی، درد مکانیکی، درد ناشی از کاهش درجه حرارت و افزایش درجه حرارت بررسی شد. در نهایت، داده‏ها با استفاده از نرم افزار آماری spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته‏های تحقیق: بررسی‏های آماری نشان داد که مقادیر سرمی bend پس از مداخله تحقیقی در هر دو گروه به طور معناداری افزایش یافته بود (05/0> p). در همین راستا، گروه تجربی فعالیت‏ورزشی- مکمل دارویی توانسته بود در کلیه تحریکات درد زا، اثر هایپوآجسیا را به طور معناداری بهبود بخشد اما گروه مکمل دارویی تنها در هایپوآلجسیا ناشی از ادراک درد لمسی، افزایش معناداری را تجربه کردند(05/0> p). به علاوه، گروه فعالیت ورزشی- مکمل دارویی توانسته بود ارتباط منفی معناداری را بین سطوح سرمی bend و کلیه تحریکات درد زا، ایجاد نماید (05/0> p). نتیجه‏گیری: با عنایت با یافته‏های تحقیق حاضر و همچنین بهره‏گیری از ادبیات تحقیقی، می‏توان چنین نتیجه‏گیری کرد که احتمالاً روش ترکیبی فعالیت‏ورزشی- مکمل دارویی در درمان افراد وابسته به مواد مخدر و همچنین تقویت سیستم‏های بدنی آنها، قویتر، بهداشتی‏تر و با آثار سوء کمتری نسبت به روش مکمل دارویی (به تنهایی) عمل می‏کند.

اثیر یک دوره تمرین هوازی به همراه و بدون مصرف مکمل دارچین بر برخی شاخص های لیپیدی خون مردان دیابتی نوع دو
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - پژوهشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی 1391
  مهتاب معظمی

سابقه و هدف: مطالعه حاضر به منظور تعیین تاثیر یک دوره تمرین هوازی با و بدون مکمل دارچین بر ، tc، tg، hdl-c، ldl-c، ldl / hdl، tc / hdl بیماران دیابتی غیر وابسته به انسولین است. مواد و روش ها: آزمودنی ها به سه گروه، گروه شاهد (n = 12)، گروه تمرین هوازی (n = 12) و گروه تمرین هوازی + مصرف مکمل دارچین تقسیم شدندn = 12)). هر دو گروه تجربی به مدت 8 هفته و هر هفته 3 جلسه و در هر جلسه 60-45 دقیقه با 75-60% حداکثر ضربان قلب ذخیره تمرین هوازی انجام دادند. درصد چربی بدن، bmi، فشار خون و قند خون، tc، tg، hdl-c، ldl-c، ldl / hdl، tc / hdl قبل و بعد از دوره تمرین اندازه گیری شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون t-studentاستفاده شد.. یافته ها: این مطالعه نشان داد که fbs، tc، tg و tc / hdl از افراد در هر دو گروه تمرین به طور معنی داری کاهش یافت .(p <0/05) اگرچه، تمرین هوازی در گروه های تجربی به ترتیب باعث کاهش وافزایش، ldl-c وhdl-c شد، اما این تغییرات معنی دار نبود. نتیجه گیری: از نتایج این مطالعه می توان نتیجه گرفت که تعامل تمرین هوازی به همراه مصرف دارچین اثر مطلوب بر قند خون، کلسترول تام و تری گلیسیرید و در مردان مبتلا به دیابت نوع دو دارد.

تاثیر یک دوره تمرین هوازی به همراه و بدون مصرف مکمل زنجبیل بر برخی شاخص های لیپیدی خون مردان دیابتی نوع دو
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی 1391
  ابوالقاسم حامی   مهتاب معظمی

چکیده پایان نامه: سابقه و هدف: با پیشرفت روزافزون علم و همچنین افزایش بیماری های مختلف از جمله دیابت، نیاز به روش هایی جهت کنترل بهتر عوارض این بیماریها احساس می شود. لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین اثر یک دوره تمرین هوازی به همراه و بدون مصرف مکمل زنجبیل بر برخی شاخص های لیپیدی خون مردان دیابتی نوع دو انجام شد. مواد و روش ها: 36 بیمار مرد مبتلا به دیابت نوع دو با دامنه ی سنی 40 تا 55 سال که فعالیت بدنی منظم نداشتند انتخاب و بطور تصادفی به سه گروه12نفری شامل: 1- شاهد (مصرف دارونما)، 2- فعالیت ورزشی+دارونما و 3- گروه مکمل زنجبیل به همراه فعالیت ورزشی تقسیم شدند. گروه مکمل زنجبیل روزانه یک گرم پودر زنجبیل (2 عدد کپسول 500 میلی گرمی) دریافت کردند. گروه های اول و دوم همین میزان کپسول دارونما دریافت کردند. گروه های تجربی (دوم و سوم)، تمرین هوازی با شدت 60 الی 75 درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره را به صورت سه جلسه در هفته به مدت هشت هفته انجام دادند. خون گیری پس از 12ساعت ناشتایی شبانه، در ابتدا و پس از مداخله، جهت سنجش فاکتورهای لیپیدی شامل hdl، ldl، کلسترول تام و تری گلیسیرید و همچنین نسبت های tg/hdl، tg/ldl، ldl/hdlو tc/hdl انجام شد. شاخص های ترکیب بدن و پیکرسنجی نیز به موازات خون گیری سنجیده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار spss نسخه 18 توسط آزمون های آماری آنوا و تی همبسته تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: پس از هشت هفته تمرین هوازی، افزایش معناداری در میزان hdl هر دو گروه تمرین هوازی مشاهده شد. فاکتورهای tg و tc و نسبت های tg/hdl، tg/ldlو tc/hdl در گروهی که به همراه ورزش، مکمل زنجبیل مصرف کرده اند نسبت به گروه کنترل به طور معناداری کاهش یافت. ولی میزان ldl و ldl/hdl در هیچیک از گروه های تمرین هوازی تغییر معناداری نداشت. نتیجه گیری: ورزش به عنوان یک روش مکمل، جهت کاهش عوارض نیمرخ لیپیدی می تواند در بیماران دیابتی بکار رود. در این میان مصرف مکمل زنجبیل به علت خاصیت کاهندگی لیپیدهای خون و کاهش پراکسیداسیون لیپیدی، در کنار ورزش می تواند اثرات مفیدی در بیماران دیابتی داشته باشد.

تاثیر هشت هفته تمرین هوازی بر تغییرات تعادل، سرعت راه رفتن و برخی شاخص های خون در بیماران نوروپاتی دیابتی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی 1392
  مصطفی خویی تربقان   مهتاب معظمی

چکیده پایان نامه: سابقه و هدف: هدف تحقیق مطالعه تاثیرهشت هفته تمرین هوازی بر تغییرات تعادل ، سرعت راه رفتن و برخی شاخص های خون در بیماران نوروپاتی دیابتی?بود. مواد و روش ها:این مطالعه به روش نیمه تجربی بود. 22 بیمار نوروپاتی دیابتی با دامنه سنی43تا63سال که فعالیت بدنی منظم نداشتند، به طور تصادفی به دو گروه تجربی(12نفر) و گروه شاهد(10نفر)تقسیم شدند. شاخص های تعادلی آزمودنی ها در دو گروه در حالت های ایستاده روی دو اندام، آزمون های (postural stability test)و(limits of stability test) بوسیله دستگاه بایودکس وسرعت راه رفتن توسط زمان سنج و اندازه گیری شاخص های خون قبل از دوره تمرینی انجام شد. دوره تمرینی شامل هشت هفته تمرین و سه جلسه تمرین هوازی باشدت 60الی 75 درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره و به صورت سه جلسه در هفته طی یک دوره هشت هفته ای انجام شد. نمونه خون پس از 8 الی 12 ساعت ناشتایی شبانه، در ابتدا و پس از مداخله، جهت سنجش شاخص های قند ولیپید شامل قند خون، مقاومت انسولین، لیپوپروتئین با چگالی بالا و لیپوپروتئین با چگالی پایین انجام شد. شاخص های ترکیب بدن و پیکرسنجی نیز به موازات خونگیری سنجیده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار spss نسخه 21 توسط آزمون های آماری آنوا ، کولموگروف اسمیرنف و اندازه گیری های مکرر تجزیه و تحلیل شد. یافته ها : میزان نمره کلی تعادل افراد بهبود یافته و همچنین در زمان کمتری موفق به انجام تست شدند و میانگین زمان سرعت راه رفتن نیزکاهش یافت؛ همچنین میزان قند خون از 23/52±16/166 میلی گرم بر دسی لیتر به 12/47±08/146 میلی گرم بر دسی لیتر درگروه تمرین کاهش یافت و در گروه کنترل میزان قند خون ناشتا از97/58±70/161 میلی گرم بر دسی لیتر به57/78±70/174 میلی گرم بر دسی لیتر افزایش یافت؛ همچنین مقدار لیپوپروتئین با چگالی بالا در گروه تمرین از77/7±50/47 به 75/5±20/48 میلی گرم بر دسی لیتر افزایش یافت؛ و همچنین مقدار لیپوپروتئین با چگالی پایین درگروه تمرین از43/16±00/95به 54/19±83/87 میلی گرم بر دسی لیترکاهش یافت؛ولی از لحاظ آماری معنادار نبود. نتیجه گیری: با انجام فعالیت منظم هوازی با تاکید بر فعالیت بیشتر اندام تحتانی و افزایش جریان خون در پاها و تحریک عصبی و گیرنده های عمقی از طریق ورزش احتمالا تعادل بیمار بهبود می یابد و فرد بیمار برای انجام فعالیت های روزانه با تعادل بهتر و اعتماد به نفس بیشتری می تواند به کارهای روزانه خود بپردازد. انجام ورزش هوازی منظم بیشتر از 45 دقیقه در روز برای کنترل شاخص های خون بیماری نوروپاتی دیابتی به نظر می رسد که مفید باشد.

تاثیر هایپوکسی تناوبی استراحتی برکورتیزول، تستوسترون وزمان تایم تریل مردان دوچرخه سوار نخبه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده تربیت بدنی 1392
  ناهید صفری   مهرداد فتحی

سابقه و هدف تحقیق: هدف از این مطالعه بررسی تاثیر 15جلسه هایپوکسی تناوبی استراحتی بر کورتیزول، تستوسترون و زمان تایم تریل مردان دوچرخه سوار نخبه بود. بدین منظور تحقیقی کنترل شده برای مطالعه آثار روش جدید تمرینی هایپوکسی تناوبی استراحتی در فشار طبیعی طرح شد. روش کار: این مطالعه بر روی دو گروه تجربی انجام شد که نمونه های آن شامل 16 دوچرخه سوار بود و به صورت تصادفی ساده در دو گروه 8 نفری قرار گرفتند. گروه اول در معرض هایپوکسی با 9?po2= و گروه دوم در معرض هایپوکسی با 15?po2=، قرار گرفتند.تعداد جلسات هایپوکسی 15 جلسه در نظر گرفته شد. که به صورت روزی 1 جلسه انجام شد. جهت سنجش هورمون کورتیزول و تستوسترون از آزمودنی ها نمونه خون گرفته شد و تست تایم تریل 4 کیلومتر جهت زمان تایم تریل انجام شد. همچنین تجزیه تحلیل داده ها از طریق آزمون آماری رپیت میژر و tاستیودنت انجام شد. نتایج تحقیق: نتایج حاصل از تحقیق نشان داد میزان کورتیزول سرمی در گروه اول افزایش داشت اما معنی دار نبود و در گروه دوم افزایش معنی دار داشته است(05/0‍‍‍‍‍>p). میزان تستوسترون آزاد در هر دو گروه کاهش داشته اما معنی دار نبوده است(05/0‍‍‍‍‍>p). نسبت تستوسترون به کورتیزول و زمان تایم تریل در گروه اول کاهش داشته اما معنی دار نبوده و در گروه دوم کاهش معنی دار داشته است(05/0‍‍‍‍‍>p). نتیجه گیری: با توجه به نتایج می توان گفت تمام فاکتورهای مورد نظر در گروه اول معنی دار نبوده اما در گروه دوم در میزان کورتیزول، نسبت تستوسترون به کورتیزول و زمان تایم تریل پس از 15 جلسه هایپوکسی تناوبی استراحتی معنی دار بوده است.

تاثبر هایپ.کسی تناوبی استراحتی بر توان هوازی و بی هوازی مردان دوچرخه سوار نخبه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - پژوهشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی 1391
  مهدیه کوشکی   مهتاب معظمی

چکیده پایان نامه : مقدمه: اهمیت هایپوکسی بر بهبود عملکرد ورزشی در سطح دریا نزدیک به40 سال است که شناخته شده و باعث افزایش عملکرد استقامتی می شود. هدف تحقیق: هدف از این مطالعه بررسی تاثیر 15جلسه هایپوکسی تناوبی استراحتی بر عملکرد هوازی و بی هوازی مردان دوچرخه سوار نخبه خراسان رضوی بود. بدین منظور تحقیقی کنترل شده برای مطالعه آثار روش جدید تمرینی هایپوکسی تناوبی استراحتی در فشار طبیعی طرح شد. روش کار: این مطالعه بر روی دو گروه تجربی انجام شد که نمونه های آن شامل 16 دوچرخه سوار بود و بصورت تصادفی ساده در دو گروه 8 نفری قرار گرفتند. گروه اول در معرض هایپوکسی با 9?po2= و گروه دوم در معرض هایپوکسی با 15?po2=، قرار گرفتند. تعداد جلسات هایپوکسی 15 جلسه، روزی 1 جلسه در نظر گرفته شد. جهت سنجش شاخص توان هوازی از آزمون دوچرخه استراند و جهت سنجش شاخص های بی هوازی از آزمون وینگیت استفاده شد. همچنین تجزیه تحلیل داده ها از طریق آزمون آماری و tهمبسته و مستقل و اندازه گیری تکراری انجام شد. نتایج تحقیق: نتایج حاصل از آزمون وینگیت نشان داد توان میانگین در دو گروه کاهش داشت؛ توان حداکثر و شاخص خستگی در گروه اول کاهش و در گروه دوم افزایش داشت اما هیچکدام از این تغییرات معنی دار نبودند؛ درحالی که تغییرات حداکثر اکسیژن مصرفی حاصل از آزمون دوچرخه استراند در دو گروه افزایش معنی دار نشان داد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج می توان گفت توان هوازی پس از 15 جلسه هایپوکسی تناوبی استراحتی افزایش معنی دار نشان داد و توان بی هوازی کاهش معنی دار نداشت.

: تاثیر هشت هفته تمرین هوازی بر آمادگی هوازی، نیمرخ لیپیدی، مقاومت به انسولین و هورمون های استروژن و پروژسترون زنان سالمند
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی 1392
  پروانه حبیب نیا   سید رضا عطارزاده حسینی

افزایش توده ی چربی که با افزایش سن در زنان سالمند دنبال می شود موجب افزایش مقاومت به انسولین می شود. با افزایش سن، سطوح هورمون های آنابولیک کاهش می یابد که زمینه ساز بسیاری از تغییراتی است که با افزایش سن در ترکیبات بدنی رخ می دهد. افزایش فعالیت بدنی می تواند در جبران کاهش هورمون در افراد مسن مورد توجه قرار گیرد. هدف از این مطالعه، بررسی تاثیر هشت هفته تمرین هوازی بر آمادگی هوازی، نیمرخ لیپیدی، مقاومت به انسولین و هورمون های استروژن و پروژسترون زنان سالمند بود. مطالعه حاضر از نوع نیمه تجربی روی 30 زن مسن و سالم با میانگین سن: 20/2± 33/61 سال، میانگین نمایه توده بدن 02/3 ±31/29 کیلوگرم بر متر مربع و میانگین وزن 34/7 ±82/68 کیلوگرم انجام شد. نمونه ها به طور تصادفی در دو گروه تمرین هوازی (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. پروتکل تمرین شامل هشت هفته تمرین هوازی با شدت 65-55 درصد ضربان قلب ذخیره، سه جلسه در هفته و هر جلسه 50-30 دقیقه بود. متغیر های ترکیب بدنی ( نمایه توده بدن، درصد چربی و اکسیژن مصرفی اوج)، نیمرخ لیپیدی و سطوح هورمون های: انسولین، استروژن و پروژسترون قبل و بعد از هشت هفته اندازه گیری شد. داده ها از طریق آزمون تحلیل واریانس تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد تغییرات درون گروهی و بین گروهی اکسیژن مصرفی اوج معنی دار بوده است( به ترتیب005/0p=، 000/0p=)؛ نیمرخ لیپیدی هم تغییرات بین گروهی معنی داری داشت (000/0p=)در حالی که تغییرات درون گروهی معنی دار نبود، اما در مورد انسولین هم تغییرات درون گروهی و هم بین گروهی معنی دار بود (به ترتیب001/0p=، 000/0p=)، سطح هورمون استروژن افزایش معنی دار داشت و پروژسترون تغییرات درون گروهی و هم بین گروهی کاهش معنی دار داشت (به ترتیب003/0p=، 000/0p= ). به نظر می رسد که تمرینات هوازی می تواند آمادگی هوازی، مقاومت به انسولین و نیمرخ لیپیدی را در زنان سالمند دارای اضافه وزن بهبود بخشد و سطح پلاسمایی هورمون استروژن زنان یائسه را افزایش می دهد اما موجب افزایش سطح پروژسترون نمی شود.

بررسی رابطه آمادگی جسمانی، ترکیب بدنی و فشارخون دانش آموزان دختر فعال و غیرفعال 15ـ16 سال
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - پژوهشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی 1392
  زری سنچولی   ناهید بیژه

با توجه به اهمیت مقوله آمادگی جسمانی و ارتباط آن با سلامت فردی و اجتماعی به نظر می¬رسد که بررسی این وضعیت روی دختران که به عنوان بخشی از متخصصان و فرهیختگان و همچنین مادران قشر آینده خواهند بود بسیار با اهمیت است، لذا هدف از پایان نامه حاضر بررسی رابطه آمادگی جسمانی، ترکیب بدنی و فشارخون دانش آموزان دختر فعال و غیرفعال 16-15 سال می باشد. پایان نامه حاضر از نوع توصیفی-همبستگی می باشد، که برای بررسی آمادگی جسمانی از آزمون های قدرت و استقامت عضلات شانه، آزمون انعطاف پذیری عضلات پشت ساق پا، آزمون قدرت عضلات پا، آزمون استقامت عمومی و برای ترکیب بدنی از فرمول لومن استفاده گردید. همچنین پس از تأیید طبیعی بودن توزیع داده¬ها با آزمون کولموگروف- اسمیرنوف، برای بررسی مقایسه تغییرات درون گروهی از روش تی استیودنت وابسته استفاده شد. آزمون فرضیه¬ها با سطح معنی¬داری 05/0>p مورد آزمایش قرار گرفت. نتایج پایان نامه حاضر مشخص کرد که بین آمادگی جسمانی با ترکیب بدنی و فشار خون و نیز بین ترکیب بدنی و فشار خون در دختران فعال 16-15 سال زاهدانی رابطه معنی داری وجود دارد (05/0 p?). رابطه بین آمادگی جسمانی با ترکیب بدنی و فشار خون و بین ترکیب بـدنـی و فـشار خون دخـتران غیر فعال 16-15 سال زاهدانی نیز معنی دار گزارش نشد (05/0 p?)، بین آمادگی جسمانی و ترکیب بدنی رابطه معنی¬داری فقط در مولفه پرش عمودی یا همان پرش سارجنت وجود دارد، می توان اظهار داشت کنترل bmi و افزایش سطح فعالیت در بهره مندی از توان عضلانی که یک امتیاز در تحمل شرایط کاری و به تاخیر انداختن خستگی است موثر می باشد، از طرفی دیگر کاهش در bmi می تواند آثار مثبت و مفیدی در فرد بگذارد. همچنین bmi بالا احتمالاً فشار خون دیاستولیک را بالا ببرد که مضر می باشد.

بررسی تاثیر شش هفته تمرین ترکیبی (کششی- هوازی) و مصرف مکمل تتراهیدروکانابینول بر میزان خستگی و کیفیت زندگی زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی 1392
  سحر علایی   مهرداد فتحی

سابقه و هدف: هدف از این تحقیق بررسی تاثیر شش هفته تمرین ترکیبی (کششی- هوازی ) و مصرف مکمل تتراهیدروکانابینول بر کیفیت زندگی و میزان خستگی زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس مراجعه کننده به انجمن ام اس شهر مشهد در سال 92 بود. مواد و روش ها: پس از انتخاب نمونه و جایگزینی تصادفی آن ها در گروه های کنترل، گروه تمرینات ترکیبی و گروه مصرف مکمل تتراهیدروکانابینول، همه ی آزمودنی ها پرسشنامه های میزان خستگی و پرسشنامه کیفیت زندگی را در مرحله پیش آزمون تکمیل کردند. سپس، گروه کنترل به مدت شش هفته استراحت داشتند. گروه تمرینات ترکیبی به مدت شش هفته تمرینات ترکیبی (15 دقیقه تمرینات کششی و ایستا، 15 دقیقه فعالیت هوازی با 50 تا 60 درصد حداکثر ضربان قلب) انجام دادند و گروه مصرف مکمل تتراهیدروکانابینول به مدت شش هفته از مکمل شاهدانه (تتراهیدروکانابینول) استفاده کردند. پس از اتمام دوره آزمایش، مجددا کلیه آزمودنی ها پرسشنامه خستگی و کیفیت زندگی را تکمیل کردند. نتایج با استفاده از نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. از آزمون های اندازه های تکراری و آنالیز واریانس یک طرفه با تست تعقیبی بونفرونی جهت بررسی تاثیر متغیرهای مستقل بر متغیرهای وابسته بین گروه های تجربی و گروه کنترل استفاده شد. یافته¬ها: یافته های تحقیق نشان داد که شش هفته اجرای تمرینات ترکیبی و شش هفته مصرف مکمل تتراهیدروکانابینول تاثیر معنی داری بر تغییرات درون گروهی شاخص های میزان خستگی و کیفیت زندگی زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس داشته است. همچنین، تغییرات شاخص کیفیت زندگی در گروه تمرین و گروه مصرف مکمل نسبت به گروه کنترل معنی دار بود. در حالی که، تغییرات بین گروهی شاخص میزان خستگی بین گروه های تمرین ترکیبی، مصرف مکمل تتراهیدروکانابینول و کنترل معنی دار نبود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصله از این تحقیق می توان نتیجه گرفت که تمرین ترکیبی (کششی-هوازی) و مصرف تتراهیدروکانابینول برای زنان مبتلا به ام اس مفید بوده و سبب بهبود میزان خستگی و کیفیت زندگی آنان می شود.

بررسی ارتباط سطح فعالیت بدنی با سطح کورتیزول و اضطراب زنان باردار در زمان زایمان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی 1392
  سمیه عباسی   مهتاب معظمی

هدف از انجام تحقیق حاضر، بررسی ارتباط سطح فعالیت بدنی با سطح کورتیزول و اضطراب زنان باردار در زمان زایمان بود. روش: روش مطالـعه در این تحقیـق از نوع تحقیقات توصیفی – مقطعی بود. جامعه آماری زنان نخست زا، شهرستان شاهرود بودند، که در سال 1392 به بیمارستان امام حسین(ع) این شهر جهت زایمان خود مراجعه نمودند که از بین این افراد 76 نفر را به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. به منظور تعیین سطح فعالیت فیزیکی از پرسشنامه استاندارد ppaq و برای تعیین سطح اضطراب(آشکار) از پرسشنامه اشپیل برگر استفاده نمود. سنجش غلظت پلاسمایی کورتیزول از کیت تشخیصی الایزا cortisol elisa مونوبایند استفاده شد، روش کار به این صورت بود که در لحظه زایمان از مادر مقدار 5 سی سی خون گرفته شد و در آزمایشگاه آنالیز گردید. روایی تمامی روش ها توسط محققین و متخصصان این رشته مورد بررسی قرار گرفت و پایایی آنها نیز با استفاده از روش آلفای کرونباخ به ترتیب ( 81/0 ،71/0) بدست آمد. برای تحلیل داده ها از نرم افزار spss نسخه18 استفاده گردید و برای آزمون فرضیه های تحقیق از آزمون های کلموگروف اسمیرنوف، ضریب همبستگی پیرسون، اسپیرمن و رگرسیون چند گانه استفاده شد. یافته ها: بین سطح فعالیت بدنی(منزل، نقل و انتقال، محل کار، ورزش) با کورتیزول و فشارخون زنان باردار در زمان زایمان ارتباط معنی داری وجود نداشت. بین میزان اضطراب با کورتیزول زنان باردار در زمان زایمان نیز ارتباط معنی داری وجود نداشت.بین سطح فعالیت بدنی با وزن مادر در زمان زایمان و بعد از زایمان ارتباط معنی دار و معکوسی وجود داشت. بین ابعاد ورزش و فعالیت در منزل با اضطراب زنان باردار ارتباط معنی دار وجود داشت که فعالیت ورزشی به عنوان عامل مهم در پیش بینی اضطراب نیز معرفی شد. نتیجه گیری: با توجه به یافته های تحقیق چنین می توان استنباط کرد که فعالیت بدنی در طول بارداری فقط با اضطراب و وزن مادر در طول باداری رابطه داشته اما با کورتیزول و فشار خون در زمان زایمان رابطه ای نداشته است چرا که زایمان خود به عنوان عاملی مستقل می باشد که دیگر عامل ها را تحت کنترل خود قرار می دهد.

مقایسه فعالیت الکتریکی عضلات قدامی و خلفی ساق پا و توزیع فشار کف پا در افراد مبتلا به شین اسپلینت و سالم
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده تربیت بدنی علوم ورزشی 1392
  امیرحسین تلواری   ناهید خوشرفتار یزدی

هدف : از جمله آسیب های رایج در ورزش، آسیب های مربوط به عضلات و بافت های ارتجاعی و نرم است که وسیع ترین بخش ساختار اسکلتی-عضلانی را به خود اختصاص داده و به دلیل اعمال نیروهای مکانیکی بر آن به ویژه در مقادیر بیشتر از سطح پذیرش و تحمل بافت، موجب آسیب دیدگی آن می شوند. شین اسپلینت دردی است در ناحیه قدامی ساق پا که می تواند باعث بروز اختلالات فزاینده و افت عملکرد ورزشی شود و در نتیجه بر روی کارایی ورزشکاران اثر منفی بگذارد. هدف از این تحقیق بررسی فعالیت الکتریکی عضلات قدامی و خلفی ساق و توزیع فشار کف پا در افراد سالم و مبتلا به شین اسپلینت بود. روش شناسی: از بین دانشجویان رشته تربیت بدنی 15 نفر مبتلا به شین اسپلینت با میانگین قد و وزن 18/6 ± 2/176و 187/9 ± 66/67 و 15 نفر سالم با میانگین قد و وزن 97/5 ± 20/176 و 47/10 ± 46/75 انتخاب شدند. سپس فعالیت الکتریکی عضلات ساق پا توسط الکترومیوگرافی و توزیع فشار کف پا توسط دستگاه فوت اسکن در دو وضعیت ایستا و پویا از دو گروه سالم و شین اسپلینت اندازه گیری و ثبت شد. داده های پژوهش به وسیله آزمون t مستقل مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. یافته ها: اختلاف معنی داری در فعالیت الکتریکی عضلات درشت نئی قدامی (54 0/0p= )، دوقلو ( 11/0p=)، در دو گروه مبتلا به درد ساق پا و سالم مشاهده نشد. بین نسبت فعالیت الکتریکی عضله درشت نئی قدامی به عضلات دوقلو ساق پا، اختلاف معناداری دیده شد(01/0p=). به علاوه اختلاف معنی داری در فشار ناحیه قدامی کف پای راست (25/0p= )، فشار ناحیه خلفی کف پای راست (22/0p=) ، فشار ناحیه قدامی کف پای چپ ( 37/0p=)، فشار ناحیه خلفی کف پای چپ ( 16/0p=) ، فشار ناحیه میانی کف پای راست (31/0p= ) و فشار ناحیه میانی کف پای چپ (17/0p= ) در دو گروه مبتلا به درد ساق پا و سالم مشاهده نشد. نتیجه گیری: نتایج تحقیق حاضر نشان می دهد که ضعف عضلات درشت نئی نسبت به دوقلو ممکن است عاملی برای بروز شین اسپلینت باشد. بنابراین شاید با تقویت این عضلات بتوان تا حدودی از درد افراد مبتلا کم کرد و به بازگشت آنها به تمرین و مسابقه کمک نمود. همچنین بر اساس نتایج حاضر، وارد آوردن نیروی بیشتر در قسمت جلویی پا در افراد مبتلا قابل تامل است و نیاز به تحقیقات بیشتری در گروه های بزرگتری در این زمینه می باشد.

مقایسه برخی شاخص های همودینامیکی قلبی عروقی زنان یائسه ورزشکار در چهار رشته ورزش های هوازی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده تربیت بدنی علوم ورزشی 1392
  فهیمه سروری   مهتاب معظمی

بیماری های قلبی عروقی از مهم ترین علل مرگ و میر زنان پس از یائسگی است. هدف از پژوهش حاضر بررسی برخی از شاخص¬های همودینامیکی قلبی عروقی زنان یائسه ورزشکار در چهار رشته ورزشی یوگا، ایروبیک، شنا و کوهنوردی بود. مواد و روش¬ها: آزمودنی¬ ها را زنان یائسه ورزشکار (فعال در رشته ¬های شنا، ایروبیک، کوهنوردی و یوگا) شهر مشهد که حداقل 5 سال سابقه فعالیت ورزشی منظم داشته¬اند (در هر گروه 10 نفر)، تشکیل دادند. میزان اکسیژن مصرفی به روش پروتکل ناختون روی دستگاه تردمیل در محل آزمایشگاه فیزیولوژیِ پژوهشگاه تربیت بدنی و علوم ورزشی انجام شد. متغیرهای همودینامیکی جریان خون در وضعیت استراحتی (درحالت نشسته) و در حین انجام پروتکل ناختون به وسیله دستگاه امپدانس کاردیوگرافی قبل و بعد از تمرینات ورزشی اندازه¬گیری شد. امپدانس کاردیوگرافی برای اندازه¬گیری غیرتهاجمی تغییرات همودینامیکی قلب و عروق (شاخص قلبی، شاخص ضربه ای، شاخص مقاومت منظم عروقی، شاخص شتاب خروج خون، شاخص کار قلب چپ، مرحله پیش تزریقی خون، زمان تزریق بطن چپ، نسبت زمان سیستولیک) مورد استفاده قرارگرفت. برای مقایسه شاخص¬های مورد مطالعه در چهار گروه از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه و در صورت معنی¬دار بودن آزمون تعقیبی توکی در نرم افزار spss نسخه 18 استفاده شد. سطح معنی داری 05/0>p در نظر گرفته شد. یافته¬ها: نتایج مطالعه حاضر نشان داد تنها در شاخص مرحله پیش تزریقی خون در گروه های چهارگانه تفاوت معنی داری وجود داشت. در حالی که، در دیگر شاخص¬های همودینامیکی قلبی عروقی اندازه گیری شده زنان یائسه ورزشکار در گروه¬های چهارگانه تفاوت معنی¬داری وجود نداشت. شاخص مرحله پیش تزریقی خون به طور معنی¬داری در گروه کوهنوردی نسبت به گروه شنا بالاتر بود. نتیجه¬گیری: احتمالا به دلیل تشابه در سیستم های انرژی درگیر و ماهیت رشته های ورزشی، سازگاری های ایجاد شده تقریبا یکسان بوده است و مقایسه برخی شاخص های همودینامیکی قلبی عروقی آزمودنی ها در چهار رشته ورزشی معنی دار نبوده است. در تحقیق حاضر، مقایسه مقادیر شاخص های همودینامیکی زنان یائسه ورزشکار با افراد جوان و سالم نشان دهنده نقش مثبت فعالیت¬ بدنی منظم در رشته های ورزشی یوگا، ایروبیک، کوهنوردی و شنا بر شاخص¬های همودینامیک قلبی عروقی می باشد.

تاثیر گرم کردن بر شاخصهای خونی، کورتیزول و ضربان قلب غواصان در دایو زدن
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - پژوهشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی 1392
  بهاره قلی پور   مهتاب معظمی

سابقه و هدف: هدف از انجام این تحقیق بررسی تاثیر گرم کردن بر شاخصهای خونی، کورتیزول و ضربان قلب غواصان می باشد. مواد و روش¬ها: 8 نفر غواص حرفه ای با سن 32-20 سال انتخاب شدند. تحقیق در دو مرحله انجام گرفت. مرحله اول غواصان بدون گرم کردن به دایو زدن پرداختند و در مرحله دوم ابتدا گرم کردند سپس دایو زدند. در مرحله اول در حالت استراحت و پس از دایو زدن، مرحله دوم بعد از گرم کردن و پس از دایو زدن شاخصهای خونی، کورتیزول و ضربان قلب غواصان اندازه گیری شد. یافته¬ها: یافته ها نشان دهنده تفاوت معنی دار در کاهش میزان هموگلوبین خون و سطح کورتیزول پلاسما و افزایش ضربان قلب در دایو با گرم کردن در مقایسه با دایو بدون گرم کردن بود. همچنین کاهش در تعداد گلبولهای قرمز و هماتوکریت نیز وجود داشت لیکن تفاوت معنی دار نشد. نتیجه¬گیری: مقایسه این دو مرحله نشان داد گرم کردن قبل دایو منجر به تغییرات خونی، کاهش کورتیزول و افزایش ضربان قلب می شود. گرم کردن، از آثار آنابولیکی کورتیزول در غواصان حین دایو و پس از دایو می کاهد. افزایش ضربان قلب متعاقب گرم کردن منجر به افزایش جریان خون می شود، اکسیژن رسانی به بافت را افزایش می دهد، سبب افزایش دمای بدن، جلوگیری از ایسکمی بافت، استخوان و مغز غواصان حین دایو زدن می شود.

اثر یک دوره تمرین تناوبی شدید (hiit) بر سطح سرمی ∝ pgc-1 و نیمرخ لیپیدی زنان دارای اضافه وزن
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - پژوهشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی 1392
  زینب عزیزی قوچان   مهتاب معظمی

مقدمه و هدف: پی جی سی 1 آلفا یک تنظیم کننده کلیدی درمتابولیسم انرژی است که در اثر تمرین موجب تحریک بسیاری از فرایندهایی مانند بیوژنز میتوکندریایی ، متابولیسم گلوکز و اسیدهای چرب می گردد. و قابلیت و ظرفیت اکسیداتیو چربی را افزایش می دهد . هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیردوماه تمرین تناوبی شدید بر سطح پی جی سی 1 آلفا و نیمرخ لیپیدی زنان دارای اضافه وزن بود. مواد و روش ها: روش پژوهش از نوع نیمه تجربی و جامعه آماری شامل زنان دارای اضافه وزن بود که از میان آنها 21 نفر داوطلبانه با توجه به معیارهای پژوهش انتخاب و به دو گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. گروه تجربی شامل 12 زن با میانگین سنی ( 68 /3 ±50/30) سال و شاخص توده بدنی (21/2±05/27) کیلو گرم بر متر مربع و گروه کنترل شامل نه زن دارای اضافه وزن با میانگین سنی ( 45/3±77/29) سال و شاخص توده بدنی ( 58/1±12/28 ) کیلوگرم بر متر مربع بودند. گروه تجربی به مدت دو ماه ( هفته ای سه روز) یک برنامه تمرین تناوبی شدید را با شدت 120% حداکثر سرعت خود انجام دادند. قبل و بعد از تمرینات سطح ناشتایی نمونه های خونی آنها به میزان 10 میلی لیتر از ورید بازویی جمع آوری گردید. اندازه گیری پی جی سی 1 الفا و نیمرخ لیپیدی به روش الایزا و تجزیه تحلیل یافته ها با استفاده از نرم افزار spss نسخه 19 در سطح 05/0>p به کمک روش های آماری توصیفی و استنباطی شامل آزمونt همبسته و مستقل برای بررسی تغییرات درون گروهی و بین گروهی انجام شد. یافته ها : نتایج نشان داد که دو ماه تمرین تناوبی شدید موجب افزایش معنی دار پی جی سی 1 الفا در سطح سرمی آزمودنی ها (05/0>p) گردیده است و بر روی نیمرخ لیپیدی تأثیرمعنی داری نداشته است. نتیجه گیری: به نظر می رسد انجام دو ماه تمرین تناوبی شدید، احتمالاً موجب فعال شدن این فاکتور، افزایش و ترشح آیرزین از عضله اسکلتی در نهایت بهبود ترکیب بدن و کاهش وزن می گردد .

تأثیر چهار هفته تمرین هوازی و مقاومتی بر سطوح سرمی هورمون پاراتیروئید، آلکالین فسفاتاز، کلسیم و فسفر در دانشجویان پسر غیر ورزشکار
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی 1393
  روح اله بیابانی یونسی   الهام حکاک

بسمه تعالی مشخصات رساله/پایان نامه تحصیلی دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد عنوان پایان نامه: تأثیر چهار هفته تمرین هوازی و مقاومتی بر سطوح سرمی هورمون پاراتیروئید، آلکالین فسفاتاز، کلسیم و فسفر در دانشجویان پسر غیر ورزشکار نام نویسنده: روح اله بیابانی یونسی نام استاد راهنما: دکتر الهام حکاک دخت نام استاد مشاور: دکتر مهتاب معظمی دانشکده?تربیت بدنی و علوم ورزشی گرایش: فیزیولوژی ورزش رشته تحصیلی: تربیت بدنی و علوم ورزشی تاریخ تصویب: اسفند 1390 تاریخ دفاع: 29/6/1393 مقطع تحصیلی: کارشناسی ارشد ??? دکترا تعداد صفحات: 139 چکیده فارسی پایان نامه: سابقه و هدف: مطالعه حاضر به¬منظور تعیین تأثیر چهار هفته تمرین هوازی و مقاومتی بر سطوح سرمی هورمون پاراتیروئید، آلکالین فسفاتاز، کلسیم و فسفر در دانشجویان پسر غیر ورزشکار انجام گرفت. بدین منظور تعداد 29 نفر دانشجوی پسر غیر ورزشکار با دامنه سنی 20 تا 30 سال به سه گروه؛ شاهد، تمرین مقاومتی و تمرین هوازی تقسیم شدند، گروه شاهد شامل 10 نفر، گروه تمرین مقاومتی 10 نفر و گروه تمرین هوازی 9 نفر بودند. مواد و روش¬ها: دوگروه تجربی به¬صورت مجزا به¬مدت چهار هفته در دو برنامه تمرینی شرکت نمودند. برنامه تمرینی هوازی شامل؛ سه جلسه در هفته به مدت 30 تا 35 دقیقه و با شدت 60 تا 75 درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره بود و برنامه تمرین مقاومتی شامل؛ سه جلسه در هفته به¬مدت 30 تا 35 دقیقه در هر جلسه شش حرکت، هر حرکت با سه ست و هشت تکرار با شدت 40 تا 60 درصد یک تکرار بیشینه بود. تجزیه و تحلیل داده¬ها با استفاده از نرم افزار آماری spss نسخه 21 انجام گرفت. یافته¬ها: این مطالعه نشان داد که چهار هفته تمرین هوازی و مقاومتی تغییرات معنی¬داری در سطوح سرمی هورمون پاراتیروئید، کلسیم و فسفر ایجاد نکرد. درحالی که سطح آلکالین فسفاتاز در گروه هوازی در دانشجویان غیر ورزشکار تغییرات معنی داری را نشان داد. نتیجه¬گیری: نتایج این مطالعه نشان دهنده عدم تغییرات معنی¬دار در سطوح سرمی هورمون پاراتیروئید، کلسیم و فسفر به دنبال چهار هفته تمرین هوازی و مقاومتی و افزایش معنی دار آلکالین فسفاتاز در گروه هوازی در دانشجویان پسر غیر ورزشکار بود و به نظر میرسـد کـه فعالیـت بـدنی مـنظم، مداوم و طو?نی با شدت متوسط به بالا بتواند بر شاخص های متابولیسـم اسـتخوان، کلسیم و فسفر تأثیر بگذارد و با کاهش بازسازی استخوان از تحلیل بیشتر بافت استخوان جلوگیری کند. واژه¬های کلیدی: تمرین هوازی، تمرین مقاومتی، پاراتیروئید، آلکالین فسفاتاز،کلسیم، فسفر، دانشجویان غیر ورزشکار امضای استاد راهنما: تاریخ:

بررسی رابطه قابلیت یادگیری سازمانی با عملکرد کارکنان اداره کل ورزش و جوانان استان خراسان رضوی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی 1392
  محمد مهدی سلاطین اسلامیه   مهتاب معظمی

هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین قابلیت یادگیری و عملکرد سازمانی در اداره کل ورزش و جوانان استان خراسان رضوی بود. روش تحقیق از نوع همبستگی و جامعه آماری آن را کلیه کارشناسان، اداره کل ورزش و جوانان استان خراسان رضوی تشکیل دادند (97n=). به علت محدود بودن جامعه، نمونه آماری بصورت تصادفی و تعداد 60 نفر در نظر گرفته شد(60n=). ابزار جمع-آوری اطلاعات پرسشنامه، قابلیت یادگیری سازمانی (گومز، 2005)(پایایی90/0) و عملکرد سازمانی (براون، 2001)0(پایایی83/0) بود. تجزیه و تحلیل داده¬ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی در سطح معنی¬داری (05/0 p?) انجام گرفت. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که خرده مقیاس تعهد مدیریت برای یادگیری،بیشترین میانگین را نسبت به دیگر قابلیت¬های یادگیری سازمانی بدست آورد(84/2),(m=64/0 sd=). همچنین قابلیت های یادگیری سازمانی رابطه¬ی معناداری با عملکرد سازمان دارند(05/0p?)،(760/0r= ). با توجه به وجود رابطه خطی بین متغیرها و فرض استقلال خطاها از یکدیگر، متغیرهای پیش¬بین (قابلیت¬های یادگیری سازمانی)، 76 % تغییر در میزان عملکرد سازمانی را تبیین می¬نمایند. در مجموع با عنایت به یافته¬های پژوهش پیشنهادمی شودمدیران سطوح مختلف برای درک اهمیت یادگیری سازمانی وچگونگی ایجاداین قابلیت¬هادر کارکنان، اهتمام کافی بورزند.

تأثیر یک دوره تمرین در آب بر بهبود عارضه التهاب غلاف کف پایی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی 1393
  فهیمه عابدیان   ناهید خوشرفتار یزدی

التهاب غلاف کف پایی رایج ترین علت درد پاشنه می باشد. چون علت دقیق این عارضه مشخص نیست، روش های درمانی مختلفی برای آن ذکرشده است. با این وجود، تأثیر تمرین در آب بر این عارضه مورد مطالعه قرار نگرفته است. هدف از این مطالعه بررسی اثر هشت هفته تمرین در آب بر بیماران مبتلا به التهاب غلاف کف پایی می باشد. بعد از یک فراخوان عمومی تعداد 45 نفر مبتلا به التهاب غلاف کف پایی بکار گرفته شدند. شرکت کنندگان در دو گروه تمرین (30n=) و کنترل (8n=) قرار گرفتند. برنامه تمرینی هشت هفته تمرین پیش رونده در آب (هفته ای 3 جلسه ، میانگین 53 دقیقه در هر جلسه که جلسات ابتدایی زمان کمتر و به مرور جلسات میانی و انتهایی زمان بیشتر را به خود اختصاص داده اند) شامل تمرینات کششی غلاف کف پایی و عضلات خلف ساق، و تقویت عضلات داخلی پا بود. متغیرهای موردسنجش میزان درد، دامنه حرکتی مچ و شست پا، طول خار، قدرت پلنتار فلکشن مچ و فلکشن شست پا و تعادل در سطوح پایدار و ناپایدار بود که قبل و بعد از دوره تمرینی در هر دو گروه اندازه گیری شد. برای سنجش دامنه های حرکتی، از گونیامتر برای سنجش تعادل، از دستگاه بایودکس برای سنجش قدرت، از دستگاه داینامومتر برای سنجش درد، از مقیاس سنجش دیداری درد و برای سنجش طول خار از تصویر رادیوگرافی استفاده شد. داده ها با استفاده از t همبسته و مستقل در سطح معناداری 05/0?p مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. در گروه تجربی بعد از هشت هفته تمرین درد، دامنه پلنتار فلکشن مچ پا، فلکشن و اکستنشن شست پا، قدرت فلکشن شست پا و تعادل افراد در سطح ناپایدار تفاوت معناداری نشان داد(05/0>p). همچنین در مورد دامنه دورسی فلکشن مچ پا نتایج حاکی از تفاوت معنادار بعد از هشت هفته تمرین در آب بود(05/0>p)، البته این تفاوت در مقایسه بین گروهی معناداری نشان نداد(05/0<p). در مقایسه درون گروهی و بین گروهی متغیرهای طول خار، قدرت پلنتار فلکشن مچ پا و تعادل افراد در سطح پایدار نیز تفاوت معناداری مشاهده نشد(05/0<p). نتیجه گیری: با وجود اینکه تفاوت معناداری در طول خار، قدرت پلنتار فلکشن مچ پا و تعادل افراد در سطح پایدار مشاهده نشد، اما هشت هفته تمرینات پیش رونده در آب موجب بهبود درد، دامنه حرکتی مچ و شست پا، قدرت فلکشن شست پا و تعادل در سطح ناپایدار در مبتلایان به التهاب غلاف کف پایی می شود.

بررسی وضعیت کیفیت ارائه خدمات در مجموعه های ورزشی شهرستان طرقبه و شاندیز
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده تربیت بدنی علوم ورزشی 1392
  سید هاشم نعمتی   زهرا سادات میرزازاده

هدف از انجام این تحقیق،بررسی وضعیت کیفیت ارائه خدمات در مجموعه های ورزشی شهرستان طرقبه وشاندیز بوده است.جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مشتریان مجموعه های ورزشی است که بیمه ورزشی بوده و حداقل سه سال سابقه فعالیت دارند و طبق آمار اخذ شده تعداد 400 نفر می باشند که نمونه آماری تعداد 160 نفر به صورت تصادفی ساده انتخاب کردیدند.با توجه به اهداف تحقیق از پرسشنامه یی چین لیو (پایایی78/0 )که شامل22سوال می باشد،استفاده شد.به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی(جداول،شاخص های پراکندگی مرکزی) و آمار استنباطی آزمون کولموگروف اسمیرنوف برای تعیین نرمال بودن متغیرها و آزمون t تک نمونه ای وفریدمن برای آزمون فرضیه های تحقیق استفاده شد.تحلیل ها در بسته نرم افزاری spssانجام گرفت.نتایج نشان داد کیفیت ارائه خدمات در مجموعه های ورزشی از وضعیت مطلوبی برخوردار نیست.(p=0/06.).همچنین مولفه اطمینان و همدلی از وضعیت مطلوبی برخورداربودند.(p=0/001 ) و به لحاظ رتبه بندی ،پایین ترین میانگین رتبه مربوط به عامل ملموس بودن می باشد.

تاثیر کانون توجه درونی و بیرونی بر اقتصاد دویدن افراد ماهر و مبتدی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی 1393
  رضوانه روان بخش   حمیدرضا طاهری تربتی

هدف از این پژوهش بررسی تاثیر دستورالعمل کانون توجه درونی و بیرونی بر اقتصاد دویدن دختران بسکتبالیست ماهر و مبتدی بوده است. جامعه آماری پژوهش حاضر، دانشجویان دختر بسکتبالیست شهر مشهد بودند. نمونه آماری این پژوهش تعداد 30 نفر از دختران بسکتبالیست‏ دانشجو و بسکتبالیست‏های شاغل در لیگ دست? یک شهر مشهد بودند که به شکل داوطلبانه انتخاب شدند و در دو گروه افراد مبتدی و ماهر طبقه بندی شدند. دستگاه تجزیه تحلیل گازهای تنفسی و تردمیل و یک پرسشنامه ابزار موجود در تحقیق حاضر بوده است، به طوریکه از تردمیل برای دویدن ورزشکاران و از آزمون وی مکس به عنوان یک آزمون معتبر در سنجش میزان اکسیژن مصرفی و از پرسشنامه به منظور کسب اطلاع از تمرکز توجه فرد در شرایط مختلف با توجه به دستورالعمل استفاده گردید. در جلسه اول از آزمون وی مکس (vmax) جهت ارزیابی میزان اکسیژن مصرفی افراد و محاسبه سرعت منتاظر با آن برای جلسه بعد استفاده شد. با در نظر گرفتن شدت 60% حداکثر اکسیژن مصرفی، همزمان اکسیژن مصرفی، نسبت تبادل تنفسی و ضربان قلب این افراد ثبت گردید. این ورزشکاران با استفاده از روش کانتربالانس در سه گروه و در سه شرایط دستورالعمل کانون توجه درونی، بیرونی و کنترل مورد ارزیابی قرار گرفتند. در نهایت آزمون‎های کلموگروف اسمیرنف و لون به ترتیب جهت بررسی نرمال بودن توزیع داده‎ها و همگنی واریانس‎ها در گروه‎ها و آزمون تحلیل واریانس دوراهه جهت مقایسه ورزشکاران ماهر و مبتدی تحت تأثیر کانون توجه درونی و بیرونی استفاده شد. بر اساس نتایج، بین میزان اکسیژن مصرفی و نسبت تبادل تنفسی بازیکنان مبتدی و ماهر با دستورالعمل کانون توجه درونی و بیرونی، تفاوت معناداری وجود ندارد. به این معنی که احتمالاً بهرمندی از دستورالعمل کانون توجه درونی و بیرونی، تأثیر معناداری بر میزان انرژی مصرفی ورزشکاران ندارد. لذا با توجه به نتایج تحقیق حاضر پیشنهاد می‏شود، پژوهش‏های بیشتری در جهت تعیین نقش عوامل شناختی و به ویژه توجه در اقتصاد و کارایی حرکت صورت گیرد.

تاثیرهشت هفته تمرین هوازی درآب با و بدون مصرف چای سبز بر سطوح نیمرخ لیپیدی و hs-crp سرم زنان یائسه غیرفعال
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی 1393
  فاطمه نجاتی   ناهید بیژه

بیماری¬های قلبی-عروقی بویژه بیماری عروق کرونر قلب از مهم¬ترین علل نهایی مرگ درزنان است. هدف از انجام این تحقیق تعیین تاثیر هشت هفته تمرین هوازی در آب با و بدون مصرف چای¬سبز بر ترکیب بدن، سطوح سرمی نیمرخ لیپیدی و hs-crp و حداکثر اکسیژن مصرفی زنان یائسه غیر فعال بود. تعداد آزمودنی¬ها در گروه تمرین شامل 9 زن یائسه (میانگین سنی: 23/5 ±62/56 سال، شاخص توده بدن: 05/3±45/28( کیلوگرم بر متر مربع)) و گروه چای¬سبز، 8 زن یائسه (میانگین سنی: 31/5 ± 25/53 سال، شاخص توده بدن: 07/5±31/33 (کیلوگرم بر متر مربع)) و در گروه تمرین-چای¬سبز، 13 زن یائسه (میانگین سنی: 30/5 ±53/57 سال، شاخص توده بدن: 975/3±023/31 (کیلوگرم بر متر مربع)) بودند. گروه تمرین و تمرین-چای سبز به مدت 8 هفته (هفته ای سه روز) برنامه تمرین هوازی در آب را با شدت 70-55 درصد ضربان قلب بیشینه انجام دادند و گروه چای¬سبز و تمرین- چای سبز به مدت هشت هفته روزانه 6 گرم پودر خشک چای¬سبز مصرف کردند. نتایج در گروه تمرین نشان دهنده افزایش معنادار حداکثر اکسیژن مصرفی (05/0p<) و افزایش غیرمعنادار hdl بود (05/0p>). ترکیبات بدن و tg و hs-crp در گروه تمرین کاهش داشت که به لحاظ آماری معنادار نبودند (05/0p>). در گروه چای¬سبز tc کاهش و حداکثر اکسیژن مصرفی افزایش معنادار داشته است (05/0p<). ترکیب بدن و سایر فاکتور¬های نیمرخ لیپیدی و hs-crp نیز کاهش داشتند که این تغییرات به لحاظ آماری معنا¬دار نبود (05/0p>). در گروه تمرین-چای سبز تنها تغییرات معنا¬دار مشاهده شده افزایش در حداکثر اکسیژن مصرفی بود و وزن، bmi، درصد چربی وhs-crp کاهش غیر معنا¬داری را نشان دادند. از لحاظ تغییرات بین¬گروهی هیچ یک از تغییرات معنادار نبود (05/0p>) . بر اساس نتایج این مطالعه هشت هفته تمرین هوازی در آب منجر به افزایش حداکثر اکسیژن مصرفی و تا حدودی منجر به بهبود ریسک فاکتور¬های قلبی-عروقی می¬شود، همچنین هشت هفته مصرف چای¬سبز به تنهایی منجر به کاهش tc گردید و افزایش معنادار توان هوازی را در پی داشت که همانند تمرینات ورزشی می¬تواند در جهت بهبود سلامت قلبی-عروقی موثر واقع شود و در زمینه تاثیر ترکیب این دو روش به تحقیقات بیشتری نیاز می¬باشد.

تأثیر هشت هفته تمرین استقامتی بر میزان vegf سرمی در زنان با اضافه وزن
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی 1393
  فتانه ملاحسن زاده   ناهید بیژه

زمینه و هدف: تمرینات استقامتی موجب افزایش چگالی مویرگی عضله اسکلتی و عضله قلبی می شود. فاکتور رشد اندوتلیال عروق (vegf) مهم ترین فاکتور درگیر در فرایند آنژیوژنز می باشد. هدف از تحقیق حاضر، بررسی تأثیر هشت هفته تمرین هوازی بر فاکتور رشد اندوتلیال عروق (vegf) و ترکیب بدنی در زنان دارای اضافه وزن بود. مواد و روش ها: در این مطالعه تعداد 20 زن سالم غیرفعال داوطلب با میانگین سنی 77/2±15/25 سال و شاخص توده بدنی 06/2±32/27 (کیلوگرم بر مترمربع) به دو گروه تجربی (10 نفر( و کنترل (10 نفر) که از نظر bmi همگن شده بودند، تقسیم شدند. گروه تجربی در برنامه تمرین هوازی یک ساعت با شدت 75-55 درصد ضربان قلب بیشینه به طور فزاینده به مدت هشت هفته شرکت کردند. خون گیری از هر دو گروه 48 ساعت قبل و پس از آخرین جلسه تمرین در حالت ناشتا انجام شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها ابتدا با استفاده از آزمون کلموگروف اسمیرنوف فرض نرمال بودن داده¬ها بررسی شد. سپس برای تعیین اختلاف¬ میان گروه¬ها از آزمون یومن ویتنی (برای داده¬های غیرنرمال) و آزمون آماری t مستقل (برای داده¬های نرمال) استفاده¬گردید. برای تعیین اختلاف درون گروه¬ ها از آزمون ویلکاکسون (برای داده¬های غیرنرمال) و آزمون آماری t همبسته (برای داده¬های نرمال) استفاده گردید. کلیه عملیات آماری با استفاده از نرم افزار 16 spss انجام گرفت و سطح معنی داری، 05/0>p در نظر گرفته شد. یافته ها: یافته های تحقیق نشان داد که هشت هفته تمرین باعث افزایش معنادار vegf و حداکثر اکسیژن مصرفی در گروه تجربی شد، درحالی که میزان bmi کاهش معناداری یافت. نتیجه گیری: با توجه به نتایج تحقیق هشت هفته تمرین هوازی به طور فزاینده می تواند باعث افزایش فاکتور موثر در آنژیوژنز و بهبود ترکیب بدنی در زنان دارای اضافه وزن گردد.

مقایسه شیوع نوع آسیب و بخش های آسیب دیده در رشته های مختلف رزمی کاران نخبه زن
thesis دانشگاه امام رضا علیه اسلام - پژوهشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی 1393
  سعیده عزیزیان   ناهید خوشرفتار یزدی

هدف: هدف از تحقیق حاضر مقایسه شیوع نوع آسیب و بخش های آسیب دیده در رشته های مختلف رزمی کاران نخبه زن می باشد.

اثر هشت هفته تمرین هوازی بر شدت درد دیسمنوره اولیه، سطوح پروستاگلاندین f2α سرم و نیمرخ لیپیدی در دختران غیرفعال
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی 1393
  بی بی اکرم داورپناه بایگی   مهتاب معظمی

مقدمه: دیسمنوره اولیه قاعدگی دردناک بدون وجود عوامل پاتولوژیک لگنی می باشد که 50 تا 90 در صد از دختران نوجوان، جوان و زنان را درگیر کرده است. این مطالعه با هدف بررسی اثر هشت هفته تمرین هوازی بر روی سطوح پروستاگلاندین f2α و نیم رخ لیپیدی در دختران نوجوان غیرفعال انجام گرفت. روش کار: این مطالعه از نوع نیمه تجربی بود. آزمودنی ها شامل 20 دختران نوجوان 14 تا 17 ساله شهر مشهد بودند که پس از تشخیص دیسمنوره اولیه به دو گروه کنترل و تجربی تقسیم شدند.گروه تجربی در برنامه تمرین ورزشی هوازی هشت هفته ای، سه جلسه در هفته شرکت نمودند. شدت درد دیسمنوره، شاخص های لیپیدی خون و پروستاگلاندین f2α سرم آزمودنی ها قبل و پس از هشت هفته ارزیابی گردیدند. برای تجزیه و تحلیل داده¬ها از نرم¬افزار spss 19و آزمون های شاپیرو-ویلک، t مستقل و وابسته، ویلکاکسون و یوی من ویتنی، ضریب همبستگی پیرسون و اسپیرمن با سطح معنی داری 0/05> p استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که تمرین هوازی به طور معنی داری شدت درد دیسمنوره اولیه را در گروه تجربی هم در مقایسه با گروه کنترل، هم در نتایج درون گروهی کاهش داده است. همچنین میزان hdl-c سرم در نتایج بین دو گروه افزایش معنی داری نشان داده است، اما در سطوح ldl-c، تری گلیسیرید، کلسترول و پروستاگلاندین f2α خون تغییرات معنی داری روی نداده است. نتیجه گیری: به نظر می رسد هشت هفته تمرین هوازی به عنوان یک روش درمانی و پیشگیرانه در کاهش شدت درد دیسمنوره موثر باشد، اما کاهش در شدت درد آن احتمالاً مستقل از تغییرات پروستاگلاندین f2α سرم و شاخص های لیپیدی خون باشد.

تأثیر یک دوره حرکت درمانی و بی تمرینی پس از آن بر تعادل بیماران مبتلا به آرتروز زانو
thesis دانشگاه امام رضا علیه اسلام - دانشکده علوم انسانی 1393
  عادله ایزدپناه   مهتاب معظمی

استئوآرتریت زانو یکی از شایع ترین مشکلات عضلانی-اسکلتی می باشد که می تواند روی فعالیت روزانه زندگی افراد مبتلا اثر بگذارد و منجر به بروز وابستگی درحین انجام فعالیت های روزمره و اختلال عملکرد ازجمله تعادل این بیماران شود. لذا هدف از این مطالعه تأثیر یک دوره حرکت درمانی و بی تمرینی پس از آن برتعادل بیماران مبتلا به آرتروز زانو بود. این تحقیق،نیمه تجربی وکاربردی بر روی 24زن غیر فعال مبتلا به استئوآرتریت زانو با تشخیص پزشک و معیارهای ورود به تحقیق بود.آزمودنیها بطورتصادفی به دو گروه مساوی حرکت درمانی و کنترل طبقه بندی شدند.جهت تعیین تعادل ایستا و پویا بیماران بصورت پیش آزمون و پس آزمون به ترتیب از آزمون های ثبات وضعیتی و خطر افتادن به وسیله دستگاه تعادلی بایودکس استفاده شد. پس از انجام پس آزمون،به منظور بررسی ماندگاری تمرینات، پس از یک ماه بی تمرینی گروه تجربی آزمودنی ها، آزمون مجددبه عمل آمد.پروتکل حرکت درمانی طی20جلسه(به مدت چهار هفته و در هرهفته به طول 60دقیقه)روی آزمودنیها اجراشد.در این مدت،گروه کنترل هیچگونه تمرینی انجام نمی دادند. برای انجام محاسبات داده های خام از نرم افزار spssنسخه 19 وجهت تجزیه وتحلیل داده ها ومعنادار بودن فرضیه های تحقیق، از آزمونهای آمار توصیفی وآزمون فریدمن و ویلکاکسون استفاده شد(05/0p≤ ). نتایج نشان داد که یک دوره حرکت درمانی و همچنین بی تمرینی پس از آن بر تعادل ایستا: ثبات کلی و همچنین تعادل پویا بیماران مبتلا به آرتروز زانو بطور معنی داری تأثیر داشت(05/0p≤ ). برپایۀ نتایج پژوهش حاضر اجرای یک دوره چهار هفته ای حرکت درمانی می تواند تأثیرمعنی داری بر بهبود تعادل در بیماران مبتلا به آرتروز زانو داشته باشد و همچنین این تغییر پس از یک ماه بی تمرینی پایدار مانده است.از این رو می توان حرکت درمانی را روشی موثر در درمان و بهبود تعادل در این بیماران توصیه کرد.

بررسی ارتباط بین قدرت ران وحفظ تعادل در ورزشکاران باسابقه ناپایداری عملکردی مچ پا
thesis دانشگاه امام رضا علیه اسلام - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1394
  بهزاد خوش زاد   محمد شبانی

چکیده هدف : مچ پا ازجمله مفاصلی است که در فعالیتهای ورزشی و زندگی روزمره به طور مکرر دچار آسیب دیدگی میشود. . از آنجا که میزان برگشت و بهبود ناپایداری عملکردی مچ پا خیلی بالا است ، به نظر میرسد که شناسایی عوامل مغشوش کننده در تکرار دوباره آسیب از اهمیت زیادی برخوردار باشند. هدف از تحقیق حاضر بررسی ارتباط قدرت ران وحفظ تعادل ورزشکاران با سابقه ناپایداری عملکردی مچ پا می باشد . مواد و روش ها : در این تحقیق 20 آزمودنی مرد با سابقه حداقل یک بار اسپرین در مچ پا که بین 20 تا 27 سال سن داشتند و در رشته های ورزشی فوتبال ،والیبال ،بسکتبال وهندبال فعالیت می کردند به طور هدف دار و غیر تصادفی انتخاب شدند . پس از تکمیل فرم رضایت نامه ، پرسش نامه ای جهت جمع آوری اطلاعات فردی نظیر نام، نام خانوادگی، سن، سوابق پزشکی و ورزشی در اختیار داوطلبان قرار گرفت و سپس قد، وزن، طول پای آزمودنیها به کمک قد سنج ،ترازوی دیجیتال و متر نواری و متغیر قدرت ران به کمک دینامومتر دستی مدل نیکلاس و تعادل ایستا و پویا به کمک آزمون عملکردی تعادلی ایستا و آزمون تعادلی ستاره اندازه گیری شدند . برای بررسی و تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از روش آماری توصیفی (در قالب جداول و نمودارها) و استنباطی استفاده شد. برای تعیین میانگین و انحراف استاندارد از آمار توصیفی و برای تجزیه و تحلیل متغیرهای تحقیق از ضریب همبستگی پیرسون استفاده گردید. عملیات آماری به کمک نرم افزار spss نسخه 18 انجام شد. یافته های تحقیق : نتایج ازمون نشان داد که همبستگی معنی داری بین حفظ تعادل پویا و قدرت عضلات اکستنسور و ابداکتور ران در پای سالم ورزشکاران دیده شد . همبستگی معنی داری بین حفظ تعادل پویا و قدرت عضلات اکستنسور و ابداکتور ران در پای اسیب دیده ورزشکاران دیده شد . همبستگی معنی داری بین حفظ تعادل ایستا و قدرت عضلات اکستنسور و ابداکتور ران در پای سالم ورزشکاران دیده شد . همبستگی معنی درای بین حفظ تعادل ایستا و قدرت عضلات اکستنسور و ابداکتور ران در پای آسیب دیده ورزشکاران دیده شد . نتیجه گیری : نتایج پژوهش حاضر نشان داد که احتمالا سابقه ناپایداری عملکردی مچ پا بر قدرت عضلات اطراف لگن و تعادل ایستا وپویا اثر می گذارد .

تاثیر هشت هفته تمرین پیلاتس بر روی سطح سرمی ngf، تعادل ایستا، خستگی و کیفیت زندگی مردان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس .
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده تربیت بدنی علوم ورزشی 1394
  محمد معتمدی   الهام حکاک دخت

مقدمه: زمینه و هدف: مولتیپل اسکلروزیس (ms) یک بیماری خود ایمنی است که منجر به انحطاط عصبی پیشرونده می شود. عوامل نوروتروفیک مانند فاکتور رشد عصب (ngf) نقش مهمی در پاتوژنز و درمان ms بازی می کنند. نشان داده شده است که ورزش می تواند اثرات مثبتی بر بهبود بیماران مبتلا به ام اس داشته باشد این تحقیق با هدف تعیین تاثیر هشت هفته تمرین پیلاتس بر سطح سرمی ngf ، تعادل ایستا ، خستگی و کیفیت زندگی مردان مبتلا به ms انجام شد. مواد و روش ها: روش مطالعه این تحقیق از نوع نیمه تجربی با دو گروه آزمودنی(تمرین پیلاتس و کنترل) و طرح پیش آزمون و پس آزمون و به لحاظ هدف، تحقیقی کاربردی بود جامعه ی آماری این تحقیق را کلیه بیماران مبتلابه ام اس مراجعه کننده به انجمن ام اس شهر مشهد تشکیل دادند. تعداد22 مرد مبتلا به ام اس با میانگین سنی 7/3±9/34 سال، توده بدنی 3/4±07/24 کیلوگرم بر متر مربع و سطح ناتوانی07/1±6/3 ، به صورت هدفمند و داوطلبانه انتخاب شده و سپس به صورت تصادفی به دو گروه تمرین (12 نفر ) و کنترل (10 نفر ) تقسیم شدند.آزمودنی های گروه تجربی، در یک دوره برنامه تمرین پیلاتس، به مدت هشت هفته و سه جلسه در هر هفته و هر جلسه یک ساعت شرکت کردند. در مرحله پیش آزمون و پس آزمون از آزمودنی ها، آزمون ثبات وضعیتی بایودکس، جهت سنجش تعادل ایستا گرفته شد. همچنین از آزمودنی ها خواسته شد تا پرسشنامه های خستگی (fss) و کیفیت زندگی(qols-16) را در این دو مرحله تکمیل نمایند. نمونه گیری خون نیز، جهت سنجش و اندازه گیری سطح ngf سرم در هر دو مرحله انجام گرفت. در پایان، از آمار توصیفی برای توصیف ویژگی های آزمودنی ها استفاده شد. در آمار استنباطی برای مقایسه تغییرات درون گروهی و بین گروهی در دو گروه به ترتیب از آزمون های تی وابسته و تی مستقل استفاده شد. ضمناً تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار spss نسخه 16 انجام گرفته و سطح اطمینان نیز 05/0 p ? در نظر گرفته شد. یافته ها: در گروه تجربی بعد از 2 ماه تمرینات پیلاتس، افزایشی معنادار در سطح سرمی ngf گزارش شد(05/0?p). همچنین با کاهش در نمره ی آزمون ثبات وضعیتی، تعادل ایستا افزایش معناداری پیدا کرد(05/0?p). سطح خستگی نیز، کاهش معناداری داشت (05/0?p). تغییرات شاخص کیفیت زندگیِ گروه تمرین ، به لحاظ آماری معنادار نبود(05/0<p). شایان ذکر است که در گروه کنترل هیچگونه تغییر معناداری گزارش نشد(05/0<p). نتیجه: هشت هفته تمرینات پیلاتس، می تواند منجر به افزایش فاکتور رشد عصب، بهبود تعادل ایستا و کاهش شدت خستگی در مردان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس شود.