نام پژوهشگر: علی فاضلی
علی فاضلی سید جواد مقدسی
منطقه گلندرود در جنوب شرقی استان مازندران و 20 کیلومتری جنوب شهر ساحلی رویان (علمده) واقع شده است. مهمترین راه های دسترسی به منطقه مورد مطالعه جاده اسفالته شهر رویان است که به سمت جنوب باختری کشیده شده و پس از گذشتن از روستاهای تاشکوه و کاسگر محله در پنج کیلو متری جنوب غربی رویان به جنگل وارد شده و در نهایت به سمت معدن گلندرود حرکت می کند. حداکثر ارتفاع از سطح دریا در این ناحیه 3000-1500 متر و حداقل آن 600-500 متر می باشد. سه عامل اصلی آب و هوا، زمین ساخت و سنگ بستر در شکل گیری ژئومورفولوژی ناحیه گلندرود تاثیر داشته اند. خصوصیات زمین شناسی ناحیه گلندرود همانند سایر مناطق موجود در شمال ایران به چین خوردگی البرز بستگی داشته و با ساختمان کمربند چین خورده تراست آلپ – هیمالیا مشابه می باشد. واحدهای زمین شناسی موجود در منطقه گلندرود از قدیم به جدید عبارتند از: 1)سازند الیکا که خود به سه بخش زیرین، میانی و فوقانی تقسیم شده است. 2)سازند شمشک که بر روی سازند الیکا قرار گرفته است. در گروه مذکور در مقطع چینه شناسی، بخش پایینی بدون زغال، بخش میانی زغال دار و بخش پوشاننده بالایی شناسایی شده اند. همچنین از لحاظ محیط رسوبی، تشکیلات شمشک به سه بخش اکراسر، للبند و کلاریز تقسیم شده اند. 3)آهک های کرتاسه (سازند تیز کوه) و 4)رسوبات کواترنری. ماسرال های موجود در زغال سنگ های این منطقه شامل ویترینیت، فوزینیت و اکسینیت بوده، همچنین کانی های رسی، کانی های کربناته و پیریت در مطالعات میکروسکپی مقاطع صیقلی زغال سنگ شناسایی شده اند. منیزیم موجود در زغال سنگ های منطقه گلندرود، همراه با کانی های کربناته می باشند و همچنین پتاسیم موجود در زغال سنگ های منطقه باید در کانی های رسی متمرکز شده باشد، از طرفی . اکثر قریب به اتفاق قلع، روبیدیم و بیسموت، همراه با کانی های رسی و کربناته هستند. بررسی نمودار عنکبوتی رسم شده جهت بررسی روند تغییرات نسبی عناصر فرعی نشان می دهد که، b, co, ba, mn, ni, sr و zr، غنی شدگی نسبی مشخصی را در نمونه ها از خود نشان می دهند. همچنین dy, sn, w, ag, cd, ge, te و be، نسبت به سایر عناصر، دارای فقیرشدگی بارزی می باشد. همچنین غنی شدگی متوسطی نیز در bi, pb, cr, cu, rb, v و zn مشاهده می گردد. اغلب عناصر کمیاب موجود در زغال سنگ های منطقه گلندرود، نسبت به پوسته قاره ای، از خود غنی شدگی نشان می دهند.sr دارای بیشترین غنی شدگی نسبت به ترکیب متوسط شیل می باشد. نمودارعنکبوتی عناصر نادر خاکی نرمالیزه شده نسبت به پوسته قاره ای نشان می دهد که عناصر نادر خاکی موجود در زغال سنگ های منطقه گلندرود، در مجموع، دارای غنی شدگی مشخصی نسبت به پوسته قاره ای هستند. . سه عنصرyb، eu و la در تمامی نمونه ها غنی شده اند. در مقایسه درصد اکسیدهای اصلی با استانداردهای جهانی، تغییرات درصد اکسیدهای موجود در نمونه های زغال سنگ، تقریباً متناسب با استانداردهای داده شده می باشد. درمطالعات هیدروشیمیایی آبهای زیرزمینی منطقه، نتایج زیر بدست آمد. بر اساس دیاگرام پایپر، آب های زیرزمینی موجود در منطقه گلندرود از نوع آب های دارای سختی موقت بوده و از ca++mg+ و hco3- غنی می باشند. حداکثر ،حداقل و متوسط غلظت کل مواد جامد درآب های زیرزمینی دردوره پرآبی به ترتیب229،کمتر از2/5 ، 3/99 میلی گرم در لیتر و دردوره کم آبی به ترتیب 396،187و 319میلی گرم درلیتر است، که نشان ازکیفیت بالای آب زیرزمینی منطقه گلندرود می باشد. جهت بررسی قابلیت شرب آب های زیرزمینی منطقه گلندرود، ازنمودار نیمه لگاریتمی شولر استفاده شده است. نگاه کلی به نمودارشولر مربوط به کل آب زیرزمینی منطقه گلندرود نشان می دهد که ازلحاظ شرب آب چشمه ها وچاه هایی که درسازندآهکی این منطقه قرارگرفتند، دارای کیفیت مطلوب بوده یعنی میزان غلظت تمامی یون ها درهردودوره (کم آبی وپرآبی) پائین است. برای طبقه بندی آب های منطقه جهت مصارف کشاورزی ازنمودار (wilcox,1948) استفاده شده است. بررسی نمودار wilcox مربوط به دوره پرآبی نشان داد، تمامی منابع آبی منطقه گلندرود درکلاس c2s1 قرارمی گیرند ودارای قابلیت مصرف درکشاورزی هستند. بررسی نتایج حاصل از فلزات سنگین موجود در آب های منطقه گلندرود نشان می دهد که غلظت اغلب این عناصر زیر حد مجاز بوده و بنابراین خطری را از لحاظ زیست محیطی بوجود نخواهد آورد. بررسی تغییرات غلظت عناصر سنگین منابع آبی نسبت به زهاب نشان می دهد که در دوره دوره کم آبی، مقدار آرسنیک، کادمیوم، سرب و جیوه موجود در زه آب معدن گلندرود در این دوره، تقریباً با این آب ها، یکسان می باشد. از عمده اثرات زیست محیطی زغال سنگ منطقه گلندرود، تخریب فیزیکی و تجمع گاز می باشد.
محمد گلبن علی اکبر عبدالله زاده
چکیده هیدرو سیکلون دستگاه طبقه بندی کننده استانداردی با کاربرد زیاد است که در کارخانه-های فرآوری مواد معدنی در مدارهای بسته آسیاکنی مورد استفاده قرار می گیرد. مدار خردایش کارخانه پرعیارکنی 2 مجتمع مس سرچشمه از یک آسیای نیمه خودشکن در مسیر بسته با یک سرند ارتعاشی و یک آسیای گلوله ای در مسیر بسته با یک هیدروسیکلون تشکیل شده است. در این پژوهش به بررسی کارایی، عوامل تاثیر گذار بر کارایی، مدل سازی و بهینه سازی هیدروسیکلون های اولیه کارخانه پرعیارکنی2 مجتمع مس سرچشمه پرداخته شد. معیار کنترلی هیدروسیکلون های اولیه کارخانه پرعیارکنی 2، درصد مواد عبوری از سرند 200 مش (75 میکرون) در جریان سرریز (76% ) است. لازم به ذکر است که در بررسی های اولیه درصد عبوری از سرند 200 مش بطور متوسط 4±5/61 بود. برای مدل سازی از دو مدل پلیت (plitt) و ناگسوارارائو (nageswararao) استفاده شد. مدل ها برای پیش بینی عملکرد هیدروسیکلون و جریان های سرریز و ته ریز بصورت کالیبره شده با توجه به شرایط عملیاتی موجود و بدون کالیبره کردن، مورد استفاده قرار گرفت. با توجه به اینکه انتخاب هیدروسیکلون های اولیه به درستی توسط شرکت کربس انجام شده است و از طرفی مدل های تجربی زمانی که درصد جامد و افت فشار در هیدروسیکلون تغییر یابد عملکرد بهتری از خود نشان می دهند، بنابراین برای بهینه سازی این دو پارامتر تغییر داده شد. نتایج بهینه سازی نشان می دهد که برای رسیدن به هدف مطلوب در کارخانه، باید افت فشار و محتوای جامد به ترتیب نزدیک به 100 کیلوپاسکال و 46% باشند. کلمات کلیدی: کارایی هیدروسیکلون، بهینه سازی، شرایط عملیاتی، مدل سازی، مجتمع مس سرچشمه
علی فاضلی مجتبی الماسی
یکی از مهم ترین موضوعات، در طرح ریزی یک نظام برنامه ریزی اقتصادی اجتماعی، موضوع توسعه متوازن است که می تواند در قالب توسعه متعادل مناطق مختلف مطرح شود. برنامه ریزان و سیاست گذاران، به منظور کاهش نابابری ها و تخصیص بهینه منابع مالی و فیزیکی بین مناطق مختلف و نیز توسعه همه جانبه و متوازن، شناخت جایگاه هر منطقه نسبت به مناطق دیگر را لازم و ضروری می دانند. از این رو، این مطالعه، به بررسی درجه توسعه یافتگی استان های غرب ایران و شدت نابرابری (دوگانگی) بین آنها طی برنامه های اول تا چهارم توسعه (مقاطع زمانی 1368، 1373، 1379، 1383 و 1388)، پرداخته است. این کار در دو حالت کلی و بخشی با استفاده از 96 شاخص اقتصادی اجتماعی و با بکارگیری دو روش تحلیل عاملی و تاکسونومی عددی انجام شده است. نتایج نشان داد که 80 درصد استان های مورد مطالعه، در سال 1388 از درجه توسعه یافتگی بهتری نسبت به سال 1368 برخوردار بوده اند. شدت نابرابری (دوگانگی) بین استان ها طی دوره مورد بررسی، به میزان 23 درصد افزایش یافته است. به طوری که نابرابری بین استان ها، در بخش آموزش و فرهنگ به میزان 76 درصد و کشاورزی به میزان 46 درصد افزایش یافته و در بخش های خدمات رفاهی و زیربنایی به میزان 16 درصد، صنعت و معدن به میزان 8 درصد و بهداشت و درمان به میزان 5 درصد، کاهش یافته است.
علی فاضلی محمد جواد امیدی
مخابره بر یک کانال بی سیم در معرض اثرات انتشار در مقیاس کوچک و بزرگ، شامل تلفات مسیر، محوشدگی سایه و محوشدگی چند مسیری در مقیاس کوچک قرار می گیرد. این اثرات مهمترین علل تنزل عملکرد سیستم های مخابرات بی سیم می باشند. به منظور مقابله با اثرات مخرب محوشدگی، تکنیک های مختلف دایورسیتی، شامل دایورسیتی زمانی، فرکانسی و فضایی پیشنهاد شده اند. از بین شیوه های دایورسیتی، دایورسیتی همکارانه بطور ویژه مورد توجه قرار گرفته است. دایورسیتی همکارانه روشی جدید به منظور افزایش قابلیت اطمینان مخابره از طریق استخراج دایورسیتی فضایی می باشد. با این وجود، این فناوری در عمل با چالش هایی روبرو است. در پاره ای از پروتکل های دایورسیتی همکارانه که اساس آن ها بر انتشار هم زمان ترمینال های رله می باشد، سنکرون سازی زمانی و فرکانسی ترمینال ها بسیار مهم است. لکن به دلیل طبیعت توزیع شده ی ترمینال های رله، دست یابی به این مهم در عمل دشوار است. مشکلات سنکرون سازی در مقصد، دلیل اصلی تنزل عملکرد برای پروتکل های بر اساس ارسال همزمان مانند کدگذاری فضا-زمان توزیع شده می باشد. گرچه جداسازی زمان ارسال ترمینال های مختلف شبکه به شیوه ی قدیمی tdma می تواند مسائل مرتبط با سنکرون سازی ترمینال های توزیع شده را حل کند اما پروتکل های همکاری مبتنی بر tdma عموما به دلیل تاخیر شدید زمانی، از مشکل کارآیی پایین طیف رنج می برند. علاوه بر این مشکلات، طبیعت نامتقارن شبکه های بی سیم مسئله ی دیگری است که لازم است در پروتکل های دایورسیتی همکارانه مورد توجه قرار گیرد. در شبکه های بی سیم واقعی، گره های مختلف منبع در موقعیت های متفاوتی توزیع شده اند. بنابراین ترمینال های مختلف در شبکه شرایط کانال متفاوتی را تجربه کرده و لذا بعضی از گره ها در مقایسه با گره های دیگر ناکارآمد می باشند. مخابره در شبکه های نامتقارن با استفاده از پروتکل های غیرهمکارانه منجر به افزایش مجموع توان ارسالی شبکه و توزیع غیریکنواخت توان در شبکه می شود. این مسائل تنزل عملکرد مخابره را به همراه دارند. مخابرات همکارانه می تواند به عنوان شیوه ای برای بهبود عملکرد مخابره در شبکه های نامتقارن مخابرات بی سیم معرفی شود. در این تحقیق پس از مرور مهم ترین شماهای دایورسیتی همکارانه، یک راهبرد همکاری در شبکه های نامتقارن مخابرات بی سیم پیشنهاد شده است که از یک طرف منجر به بهبود عملکرد کلی مخابره ی بی سیم ( در قالب کاهش مجموع توان مصرفی شبکه، بهبود عملکرد خطا و افزایش طول عمر شبکه) در مقایسه با شماهای غیر همکارانه می شود و از طرف دیگر برخی از مشکلات پیاده سازی پروتکل های شناخته شده ی مخابرات همکارانه از جمله سنکرون سازی و کارآیی پایین طیف را ندارد. در شمای پیشنهادی، از ترکیبی از کدگذاری انطباقی و کدگذاری شبکه به منظور دست یابی به دایورسیتی افزایشی در شبکه های نامتقارن مخابرات بی سیم استفاده می شود. به همین دلیل آن را کدگذاری انطباقی شبکه می نامیم. این شیوه از طریق ارسال به صورت tdma، مشکل سنکرون سازی ترمینال ها را حل می کند. همچنین بهره گیری از کدگذاری انطباقی منجر به بهبود کارآیی طیف نسبت به شماهای قدیمی دایورسیتی همکارانه بر اساس tdma می شود. در این تحقیق سعی شده است که ساختار گیرنده برای شیوه ی همکاری پیشنهادی تا جای ممکن ساده باشد. علاوه بر این با تقریب هایی مناسب، عملکرد خطای کدگذاری انطباقی شبکه تحلیل و با نتایج شبیه سازی مقایسه شده است. انطباق نتایج شبیه سازی با نتایج بدست آمده در تحلیل ها، دقت روش پیشنهادی در بهبود عملکرد سیستم را به خوبی نشان می دهد.
احمد حسن زاده محله حسن حاچی امین شیرازی
بر اساس طرح اولیه کارخانه پرعیارکنی مجتمع مس سرچشمه، سلولهای رافر برای تولید کنسانتره ای با عیار60/7 و بازیابی96درصد مس از خوراکی با عیار17/1 درصد بنا شده اند.در حال حاضر به دلیل افزایش عمق معدن،تغییرات ایجاد شده در کانی شناسی خوراک و افزایش تناژ منجر به کاهش بازیابی فلوتاسیون شده است. با توجه به اینکه 80% باطله کلی کارخانه را باطله رافر تشکیل می دهد، عملکرد سلولهای پرعیارکننده اولیه نقش مهمی در بازیابی مس دارند و چنانچه در این مرحله کانیهای مس به باطله راه پیدا کنند، بطور کلی از مدار خارج می شوند. کارکرد 1ساله کارخانه تغلیظ1 به طور کامل بررسی شد و علاوه بر آن عملکرد کارخانه در 2 تناژt/h225 و 280 مورد ارزیابی قرار گرفت. از طرف دیگر طی 10 سری، از جریان های مختلف نمونه برداری به عمل آمد. طی بررسی های انجام شده مشخص گردید که کاهش زمان ماند ذرات، کاهش مصرف کلکتور z11و عدم توزیع مواد شیمیایی باعث کاهش2% بازیابی سلولهای رافر و افزایش 2 برابری عیار مس در باطله این سلولها شده است. با استفاده از 3 توزیع مختلف کلکتور z11مقدار عیار مس در باطله از 12/0 به 07/0 کاهش یافته و بازیابی واحد اول و آخر سلولهای پرعیارکنی اولیه به ترتیب به میزان 3 و6 درصد افزایش یافت. متوسط زمان ماند مواد در سلولهای رافر نیز به ترتیب در تناژهای 280 و 225 برابر 48/9 و 79/10 دقیقه بدست آمد. مناسب ترین مدل های سینتیکی برای سینتیک ناپیوسته فلوتاسیون مدل boltzmanو agarتعیین شدند. مطالعات نشان داد که با افزایش تناژ، بازیابی سلولهای رافر به صورت معنی داری32/1 درصد افزایش یافته ولی عیار نهایی به میزان 16/4% کاهش می یابد. بهینه محدوده ابعادی ذرات برای دسترسی به حداکثر مقدار بازیابی بازه 75-25 میکرون تعیین گردید. بیشترین ذرات آزاد بزرگتر از 75 میکرون موجود در باطله رافر متعلق به کانی های کالکوپیریت و پیریت بود. بهینه زمان خردایش برای انجام تست های فلوتاسیون نیز 6 دقیقه و 45 ثانیه بدست آمد.
ابراهیم فرهادی حسن حاجی امین شیرازی
افزایش ظرفیت مدار آسیا کنی اولیه کارخانه تغلیظ 1 مجتمع مس سرچشمه در سال های اخیر منجر به کاهش زمان ماند مواد داخل آسیا شده است. بنابراین دانه بندی خروجی مدار درشت تر شده و کارایی فلوتاسیون را تحت تأثیر قرار داده است. در این پژوهش تأثیر افزایش ظرفیت بر زمان ماند آسیاهای اولیه بررسی شد و زمان ماند به دست آمده برای تناژهای 225 و 280 تن بر ساعت به ترتیب 78/7 و 76/5 دقیقه به دست آمد. این امر باعث کاهش یافتن درصد عبوری از 200 در سرریز سیکلون ها به میزان %85/7 در تناژ ورودی 280 تن بر ساعت شده است. همچنین عیار کنسانتره نهایی کارخانه با تناژ 280 تن بر ساعت به میزان 16/4% کمتر از عملکرد آن با تناژ 225 تن بر ساعت بود. به عنوان عاملی تأثیر گذار بر طبقه بندی، درصد جامد پالپ ورودی به هیدروسیکلون های اولیه بررسی گردید. با توجه به نوسانات آب اضافه شده به مدار این درصد جامد بین 60-40% متغیر بود. با نمونه برداری های به دست آمده از مدار و با استفاده از نرم افزار comsim، هیدروسیکلون های اولیه شبیه سازی شد. نتایج نشان داد که درصد جامد بهینه ورودی به سیکلون ها 53% و حد جدایش اصلاح شده 134 میکرون می باشد. ضمنا مشخص شد افزایش دهانه ته ریز به میزان 1 سانتی متر، افزایش دهانه سرریز به میزان 2 سانتی متر و کاهش %2 جامد خوراک سیکلون به ترتیب موجب کاهش حد جدایش اصلاح شده هیدروسیکلون به میزان 10، 19 و 14 میکرون می شود.
علی فاضلی جواد موسوی
هدف ما در این پایان نامه بررسی محاسبات نظری خواص ساختاری وترمودینامیکی فاز آلفای آلومینا بوده است. در این بررسی از روش نظریه تابعی چگالی (dft) استفاده شده است. پتانسیل تبادلی-همبستگی به کار رفته در این محاسبات تقریب شیب تعمیم یافته gga)) می باشد. حل معادلات کوهن شم ازروش امواج تخت بهبود یافته به علاوه اوربیتالهای خطی صورت پذیرفته است. محاسبه خواص ترمودینامیکی با استفاده از مدل شبه هماهنگ دبای با فرمول بندی اسلیتر انجام شده است. برای این کار از نرم افزار گیبس استفاده نمودیم. ثابت شبکه استاتیک برای آلومینا ao19/5 به دست آمد که با توجه به مقدار تجربی آن یعنی ao128/5 نتایج به دست آمده برای ثابت شبکه توافق معناداری را با نتایج کارهای تجربی نشان می دهد. در ضمن سایر پارامترهای محاسبه شده توسط این مدل، همچون ظرفیت گرمایی در حجم ثابت، ضریب انبساط حرارتی، دمای دبای ، نسبت حجم نهایی به اولیه سلول بسیط، ثابت شبکه و همچنین مدول کپه ای در یک محدوده گسترده دما و فشار تغییر داده شده اند که نتایج کسب شده از این تغییرات با نتایج مورد انتظار به خوبی سازگار می باشند.
علی فاضلی نادر شایگان فر
در دهه¬های اخیر با شمار فراوانی¬ ازآثار هنری روبرو هستیم که مبتنی بر نگاه و توجه هنرمندان به هویت¬های گوناگون خلق می-شوند؛ طی آن با تقسیم¬بندی¬های جدیدی درهنر مواجه¬ایم که علاوه بر تفکیک بر اساس سبک هنری آثار، با دغدغه¬ی هویت های فردی، ملی و فرهنگی که هنرمند به نوعی با آن مواجه است ، خلق شده¬اند.از آن میان می¬توان به آثاری اشاره کرد که در دهه های بعد از 1960 شکل گرفتند، که تحت تأثیر امر جهانی شدن فرهنگ و هویت بودند. با در نظر داشتن این¬که هویت¬ یکی ازاصلی¬ترین دغدغه¬ها ومفاهیم نوپدید در هنرمعاصر هستند، مسئله و پرسش اصلی در این تحقیق پیرامون جایگاه و مفهوم هویت در هنر معاصر است، حضور هنرمندان با هویت¬های مختلف جنسیتی، نژادی ، قومی وفرهنگی و مطرح شدن این سوال که در شرایط کنونی جهان معاصر و با ادغام و جهانی شدن فرهنگ ها، در آفرینش آثار هنری چه روابطی بین هویت¬های فردی و اجتماعی هنرمند به عنوان کسی که زیست کنونی جهان معاصر را تجربه می کند وخلق آثار هنری وجود دارد؟ بنابراین در ادامه به بررسی آثار آی وی وی هنرمند معاصر و مطالعه آثار این هنرمند که با دغدغه¬های هویت فرهنگی، ملی و اجتماعی شکل گرفته¬اند، براساس آرا و نظریه های پست مدرن خواهیم پرداخت. این بررسی فرصتی را ایجاد می¬کند، تا با کمک مفاهیم مطرح شده از طریق اندیشمندان در باب هویت و مسائل پیرامون آن همچون جهانی شدن ¬هویت و تغییراتی که پیرامون هویت انسان معاصر رخ داده¬ است، با روش توصیفی- تحلیلی به کشف تغییرات ایجاد شده در خلق اثر¬هنری و بازنمایی هویت در هنر¬معاصر بپردازیم.بر این اساس نتیجه خواهد شد که، آثار آی وی وی در بدنه هنر معاصر و با رویکردی انتقادی، به بازنمایی هویت انسان معاصر و عوامل تأثیر گذار بر از اضمحلال و چند تکه شدن این امر در جهان معاصر و هم چنین جایگزین شدن هویت مدرن با فضای سنتی انسان می پردازد.
علی فاضلی جعفر جوان
شرایط طبیعی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی خاص حاکم بر کشور در طی زمان باعث تضعیف زمینه ای اشتغال و کاهش درآمد روستائیان (در اینجا روستاها بخش سرولایت نیشابور) شد و فاصله بین نقاط شهری و روستائی در این زمینه ها روزبه روز بیشتر شده است . کمبود زمین، آب دام و چراگاه، بیکاری در بخش رفاهی ناچیز مناطق روستائی این بخش ، باعث رشد مهاجرتها از دهه 1350 به بعد بوده است . نقاط مهاجر فرات بیشتر از دهستان سرولایت و شامل روستاهای ساقی بیک ، طالبی، قیران، سرچاه، قزل قلعه، حاجی آباد، ذهان، عبدالله گیو، سلطان میدان و کوه سخت است و مقصد مهاجرین شهرهای مختلف استان خراسان بخصوص شهر مشهد و محلات مختلف کوی طلاب از جمله دریای دوم، شیخ حسن، پنج تن، دریای اول است . در مجموع تاثیر قوای دافعه روستا و جاذبه های شهری و تفاوتهای موجود بین این دو نقطه محرک مهاجرتها بوده و لذا مهاجرین با درک عمیق این مسئله، مهاجرت کردند و کار کشاورزی، کارگری و احتمالا صنایع دستی نظیر قالی بافی را رها نموده و پس از استقرار در محلات فوق الذکر به مشاغل کارگری ساختمانی و کار در کارخانجات ، سراجی، خیاطی، بافندگی، بنگاه معاملات ، سمساری، کارمندی، و غیره روی آوردندو نتیجه این تغییر مکان و تعویض شغل دستیابی به درآمد قابل توجه و بهره گیری از امکانات رفاهی از شهر مشهد و در نتیجه رضایت نسبی از زندگی را در پی داشته است . چنانچه ریز دلایل مهاجرت در نظر گرفته شود، درآمد ناکافی با 77 درصد، کمبود یا نبود زمین کشاورزی با 51 درصد، بیکاری با 42 درصد، شغل نامناسب با 39 درصد، کمبود دام با 26/5 درصد، و کمبود آب کشاورزی با 11/7 درصد، در کنار امکانات رفاهی در سرلوحه دلایل دافع در روستاهای سرولایت و وجود زمینه های کار و فعالیت و درآمد مناسب و امکانات رفاهی قابل توجه در صدر جاذبه های شهر مشهد قرار می گیرد.
معراج پورحسین روح الله پاکروان
برای یافتن باکتریهای مولد مواد بازدارنده از رشد باکتریهای دیگراقدام به جداسازی آنها از دهان افراد گردید. بهمین منظور نمونه های متعددی از بزاق و سطح دندانهای مراجعین بخش های ترمیمی و جرم گیری دانشکده دندانپزشکی مورد بررسی قرار گرفت کلنی های ایجاد شده درسطح tsa به روش "رپلیکاپلیت " به محیط جدید منتقل شده سپس روی پلیت نمونه معرف (عمدتا استافیلوکوکهای مقاوم بیمارستانی) کشت داده می شد و کلنی های ایجاد کننده هاله عدم رشد بعنوان مولدین مواد بازدارنده در نظرگرفته می شد . سپس به روشهای ساندویچ، خطوطمتقاطع و نفوذ در چاهک قدرت بازدارندگی این کلنی ها از رشد باکتریهای معرف ارزیابی شد . نمونه های معرف که منظور بررسی اثر ماده بازدارنده بر رشد آنها عبارت بودند از 5 نمونه استافیلوکوک و چند نمونه از klebsiella , e.coli، انتروکوکوس فکالیس استرپتوکوک .non a از نمونه های استافیلوکوک چهار نمونه به متی سیلین، مقاوم بودند. باکتری مولد که تحت عنوان سودوموناس آئروژینوزا شناسایی گردید علاوه بر ممانعت از رشد همه استافیلوککها از رشد دیگر باکتریهای غیرمنسوب نیز که شامل e.coli، وکلبسیلا بودممانعت می کرد. بررسی های انجام شده نشان داد که تاثیر ماده بازدارنده از نوع باکتری کش بوده یعنی در ناحیه هاله عدم رشد پس از چند روز نگهداری در شرایط مناسب رشدی مشاهده نمی شد. با ترکیب صاف شده فاقد باکتری مولد با سوسپانسیون باکتری معرف کاهش قابل ملاحظه ای در جذب نوری (od) این ترکیب ایجاد شد (بترتیب بعد از 2 ساعت 8ˆ28 و بعد از 7 ساعت 1ˆ44) همچنین شمارش کلنی ها قبل از ترکیب و در زمانهای مختلف بعد از ترکیب نیز کاهش قابل ملاحظه ای نشان داد (بترتیب بعد از 1 ساعت 8ˆ90 و بعد از 2 ساعت 8ˆ99). ماده بازدارنده تولید شده به آنزیمهای پروتئازی (تریپسین و پروناز) حساس ولی به کاتالاز مقاوم بود. حرارت c 60 (بمدت 30 دقیقه) فعالیت بازدارندگی را کاهش داده و حرارت c 80 بمدت 30 دقیقه باعث حذف اثر بازدارندگی شد. انجماد سوپرناتانت فاقدباکتری در ازت مایع و c -70 تاثیری در بازدارندگی نداشته ولی انجماد و ذوب سریع آن بصورت متوالی باعث حذف اثر بازدارندگی می شد. نگهداری سوپرناتانت به مدت طولانی در یخچال و بصورت لیوفیلیزه نیز تغییری در میزان بازدارندگی ایجاد نکرد. باتوجه به اینکه یک پوشش موکوئیدی اطراف باکتری مولد را احاطه نموده بود آزمایشهای انجام شده نشان داد که آسیب رساندن به این پوشش باعث افزایش میزان ماده بازدارنده می شود. تلقیح سوسپانسیون باکتری مولد به به سری 15 لوله ای لاکتوزبرات در آزمایش mpn باعث کاهش تعدادلوله های حاوی گاز می شد و به این ترتیب mpn را کاهش می داد. با توجه به نتایج حاصل بنظر می رسد که ماده تولید شده پروتئینی بوده و می تواند جزو باکتریوسین ها رده بندی شود.