نام پژوهشگر: سیامک سلامی
علی کریمی سیامک سلامی
پیش زمینه و هدف: دیازینون حشره کشی از گروه ارگانوفسفره بوده که بطور معمول برای کنترل انواع مختلف حشرات مورد استفاده قرار میگیرد که سبزیجات و میوه جات را مورد تهاجم قرار می دهند. دیازینون با اثر گذاشتن بر روی سیستم عصبی باعث علایم متعدد شامل سر درد، اسهال، ضعف و سستی و افزایش ضربان قلب می گردد. هدف از این مطالعه بررسی اثر سم دیازینون بعنوان یک ارگانوفسفره بر روی ساختار بافتی بیضه و باروری در موش رت می باشد. سلنیوم یکی از عناصر کمیاب بوده و دارای خواص آنتی اکسیدان، آنتی موتاژنیک ، آنتی ویروسی و انتی کارسینوژنیک می باشد. مواد و روش کار :برای انجام این تحقیق از 54 موش رت بالغ استفاده شد. موشهای رت به سه گروه کنترل ،d و d+sبطور تصادفی تقسیم شدند. در گروهd دیازینون با دوز 70 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن ودر گروه d+sسلنیوم بادوزmc/kg30 بصورت خوراکی یک روز در میان تا 60 روز خورانده شد. بافتهای بیضه بمدت یک هفته در داخل فرمالین جهت ثبوت بافتی قرار داده شدند. بعد از ثابت شدن نمونه ها برای مطالعه بافتی آماده شدند.برشهای 7 میکرومتری از بافت بیضه تهیه و توسط آهن وایگرت وهما توکسلین – ائوزین رنگ آمیزی شدند. قطر لوله های اسپرم ساز، ضخامت اپیتلیوم لوله های اسپرم ساز، ضخامت کپسول بیضه توسط عدسی مدرج اندازه گیری شدند. با استفاده از آزمون تی تست و آنووای یکطرفه اختلاف ما بین گروه کنترل و تیمار مورد ارزیابی قرار گرفت. برای مطالعه ی اسپرم ها جهت مشخص شدن درصد زنده بودن اسپرم ها ومشخص شدن غیر نرمالیها ی سلولهای اسپرم از رنگ آمیزی ائوزین – نگروزین استفاده گردید. برای بررسی میزان آپوپتوز بافت بیضه واسپرم ها به ترتیب از روش رنگ آمیزی کاسپاز وروش کامت استفاده گردید . یافته ها: در این مطالعه مشخص شد که در گروه d در روزهای10 الی 60 لوله های اسپرم ساز دچار آتروفی شده و شکل نامنظم دارند. در لوله های اسپرم ساز سلولهای مولد اپیتلیوم لوله های اسپرم ساز اتصالیهای بین سلولی را از دست داده و ادم مشخصی در بافت بینابینی بیضه دیده میشود. قطر لوله های اسپرم ساز و ضخامت اپیتلیوم لوله های اسپرم ساز در گروه d در مقاسیه با گروه کنترل کاهش معنی داری را نشان می دهد.در روز 24 در بعضی از لوله های اسپرم ساز دیو سلولها وجود داشت. در گروه d+s همانند گروه d تغییرات بافت بیضه و اسپرم مشاهده گردید. رنگ آمیزی کامت افزایش آپوپتوزیس در اسپرمها را نشان داد ولی سلنیوم نمی تواند مانع آپوپتوزیس در سلولهای مولد اسپرم باشد. در رنگ آمیزی کاسپاس مشخص شد که سم دیازینون باعث آپوپتوزیس در بافت بیضه شده ولی سلنیوم می تواند مانع از آپوپتوزیس در این سلولها باشد. بحث و نتیجه گیری: داده ها نشان می دهد که دیازینون می تواند باعث آتروفی مشخصی در ساختار بافتی بیضه و تغییرات مورفولوژی بیضه ودرصد زنده بودن و عملکرد اسپرم ها شده و افزایش میزان آپوپتوزیس در بافت بیضه واسپرم ها گردیده وسلنیوم به علت خاصیت آنتی اکیسدانتی میزان این تغییرات را کاهش می دهد در نهایت دیازینون با این عوارض ذکر شده باعث نقص در عملکرد دستگاه تناسلی نرمی شود.
محمود آقایی مجتبی پنجه پور
چکیده آدنوزین یک نوکلئوزید پورینی است که اثرات وسیع و مهمی در فرایندهای بیولوژیکی از قبیل انقباض ماهیچه های صاف، انتقال پیام عصبی، ترشح هورمون های درون ریز و برون ریز، پاسخهای ایمنی، التهاب، تجمع پلاکت ها، درد و تنظیم فعالیت قلبی دارند. مطالعات نشان داده اند اثرات آنوزین به واسطه تاثیر مستقیم بر روی گیرند ه های آدنوزین است.گیرنده های آدنوزین از دسته گیرنده های وابسته به g- پروتئین ها می باشند و به چهار زیر گروه a1، a2a ، a2b و a3 تقسیم بندی می شوند. این گیرنده ها اثرات متعددی در بافت های مختلف بدن از نظر فیزیولوژی و فارماکولوژی دارند و نقش برجسته آنها دخالت در فرایند رشد و تکثیر سلولی است. مشخص شده که هر چهار زیرگروه قادر هستند که باعث تحریک پرولیفراسیون سلولی، مرگ سلولی (آپوپتوز و نکروز) یا توقف چرخه سلولی در سلول های نرمال و سرطانی شوند. با توجه به کارهای انجام شده در مورد نقش گیرنده های آدنوزین در انواع سلولهای سرطانی انسانی تحقیق حاضر اثرات آدنوزین و ارتباط آن با گیرند های آدنوزین در کنترل رشد و یا مرگ رده های سلولی سرطان پروستات pc-3 ، du-145 و lncap-fgc-10 را بررسی نموده است. همچنین وجود گیرنده های آدنوزین با استفاده از روشهای مولکولی، بیوشیمیایی و مسیر پیام رسانی داخل سلولی مرتبط با این گیرنده ها نیز بررسی گردید. بیان گیرنده های آدنوزین با استفاده از روش rt-pcr نشان داد، گیرنده های آدنوزین a 1 ، a 2a، a2b و a3 در سطح mrna در هر سه رده سلولی سرطان پروستات pc-3 ، du-145 و lncap-fgc-10 بیان می گردند. آدنوزین با یک اثر دوگانه باعث مهار رشد هر سه رده سلولی سرطان پروستات pc-3 ، du-145 و lncap-fgc-10 می گردد. بدین ترتیب که در غلظت های کمتر از 10 میکرومولار باعث توقف چرخه سلولی در فاز g1 می گردد. در حالیکه در غلظتهای بالاتر (1000-100 میکرومولار) با فعال کردن کاسپاز3 باعث القاء آپوپتوز می شود. با استفاده از آنتاگونیست های مختلف گیرنده های آدنوزین مشخص گردید که نوع گیرنده دخیل در اثرات آدنوزین گیرنده های a2b و a3 می باشد. نتایج ما نشان می دهد که از میان آگونیستهای گیرنده های آدنوزین مورد استفاده فقط آگونیست a2b و a3 قادر به مهار رشد سلولهای سرطان پروستات مورد استفاده می باشند. به این ترتیب که آگونیست a2b (neca) و آگونیست (a3 ib-meca ) در غلظت های کمتر از 1 میکرومولار باعث توقف سیکل سلولی در فاز g1 گردید. در صورتیکه در غلظتهای بالاتر از 1 میکرومولار باعث آپوپتوز می شود. همچنین گیرنده های a2b و a3 قادر به تغییرات camp درون سلولی در رده های سلولی مورد استفاده بودند که دلیلی بر حضور فانکشنال این دو گیرنده در سطح سلولهای مورد بررسی بود.
فرانک فلاحیان فاطمه کرمی تهرانی
اخیرا فعالسازی pkg توسط cgmp بعنوان یک مکانیسم مولکولی جدید برای القا آپوپتوز در سلولهای سرطانی مورد توجه قرار گرفته است بر این اساس تحقیق حاضر به منظور بررسی نقش مسیر cgmp/pkg در مهار رشد و القاء آپوپتوز در سلول های سرطان پستان، mcf-7 و mda-mb-468 طراحی گردید. تیمار سلول ها با yc-1 (فعال کننده گوانیلیل سیکلاز محلول) موجب مهار رشد سلولی و القاء آپوپتوز درآن ها گردید. نقش مسیر cgmp/pkg در مهار رشد سلولی با اندازه گیری میزان cgmp درون سلولی و استفاده از مهار کننده پروتئین کیناز g (kt5823) تایید گردید. در این تحقیق همچنین الگوی بیان ایزوفرم های pkg با استفاده از rt-pcr تعیین گردید. نتایج نشان داد که هر سه ایزوفرم pkg در هر دو رده سلولی mcf-7 و mda-mb-468 بیان می شوند. سپس به منظور بررسی نقش ایزوفرم های pkg در مهار رشد سلولی، از فعال کننده ها و مهار کننده های ایزوفرم های pkg استفاده گردید. نتایج بدست آمده نشان داد که تیمار سلول ها با فعال کننده ایزوفرم pkgi? موجب مهار رشد و القاء آپوپتوز می گردد. نتیجه بدست آمده با استفاده از مهار کننده های ایزوفرم های pkg مورد تایید قرار گرفت. در این تحقیق به منظور بررسی آپوپتوز از تکنیک های فلوسایتومتری( رنگ آمیزی دوگانه سلول ها با annexin v-fitc/pi )، رنگ آمیزی سلول ها با هوخست 33258 ، آنالیز سیکل سلولی و اندازه گیری فعالیت کاسپازهای 3و 9 استفاده گردید. در رده سلولی mda-mb-468 افزایش فعالت کاسپاز-3 و -9 در اثر فعالسازی مسیر cgmp/pkg مشاهده گردید در حالی که در رده mcf-7 تنها افزایش فعالیت کاسپاز-9 مشاهده شد. افزایش فعالیت کاسپاز-9 در هر دو رده سلولی پیشنهاد کننده مسیر میتوکندریایی آپوپتوز می باشد پژوهش حاضر اولین گزارشی است که در مورد نقش pkgi? در تنظیم رشد و القاء آپوپتوز در سلول های سرطان پستان انسانی mcf-7 و mda-mb-468 ارائه گردیده است.
فاطمه زبیری سیامک سلامی
چکیده پایان نامه شماره 21-1 دکتری تخصصی دانشگاه ارومیه سال تحصیلی: 1391-1390 نگارنده: فاطمه زبیری عنوان پایان نامه: بررسی اثر سیپروفلوکساسین روی ساختار بافتی و هیستوشیمیایی بیضه، کیفیت اسپرم و توانایی باروری در موشهای سوری امروزه ناباروری مشکل اساسی در %20-15زوجهایی است که در سن تولید مثل قرار دارند. ناباروری جنس مذکر در نیمی از زوجهایی که به کلینیکهای ناباروری مراجعه می کنند دیده می شود. عوامل مختلفی درناباروری جنس مذکر تأثیرگذار است و از میان این عوامل فاکتورهای محیطی مانند داروها و مواد شیمیایی از مهمترین فاکتورها می باشند. سیپروفلوکساسین، متعلق به نسل دوم فلوروکینولونها است که به صورت معمول در درمان بسیاری از عفونتهای میکروبی مانند عفونتهای استخوان و مفاصل، عفونتهای دستگاه تنفسی و ادراری مورد استفاده قرار می گیرد. اساس فعالیت این دارو از طریق مهار توپوایزومراز ii /dnagyrase باکتریها می باشد. هدف از انجام این مطالعه، بررسی اثرات سیپروفلوکساسین بر روی کارآیی سیستم تناسلی نر از طریق ارزیابی پتانسیل باروری، ظرفیت آنتی اکسیدانتی بافت بیضه، فعالیت کاسپاز-3 و کاسپاز-9 در بافت بیضه، غلظت سرمی تستوسترون، پارامترهای اسپرم، یکپارچگی dna و کیفیت کروماتین اسپرم در موش سوری می باشد. همچنین تغییرات هیستوپاتولوژیکی و هیستوشیمیایی بافت بیضه در این تحقیق بررسی گشت. در نهایت نقش مسیر میتوکندریایی در آپوپتوز ایجاد شده توسط سیپروفلوکساسین در سلولهای اسپرم کشت داده شده مورد ارزیابی قرار گرفت. در این بررسی از 24 سر موش سوری نر نژاد nmri استفاده گردید. سیپروفلوکساسین حل شده در کربوکسی متیل سلولز در دوزهای mg/kg 412 و 206 به مدت 45 روز از طریق گاواژ تجویز گردید و گروه کنترل به طور همزمان کربوکسی متیل سلولز را دریافت نمودند. در انتهای دوره درمانی حیوانات آسان کشی شدند و بیضه و دم اپیدیدیم از بافت احشایی جدا شد. یکی از بیضه ها جهت فیکس شدن برای تهیه مقاطع میکروسکوپی در داخل فرمالین بافری 10 درصد قرار داده شد و بیضه دیگر جهت انجام کارهای هیستوشیمی وآزمایشات بیوشیمیایی تا زمان انجام آزمایش در دمای 70- درجه سانتی گراد نگهداری شد. اسپرم های آزاد شده از دم اپیدیدیم جهت ارزیابی کیفیت اسپرم، کیفیت کروماتین و آسیب dna آنالیز شدند. همچنین میزان باروری آزمایشگاهی، جنین های دو سلولی، بلاستوسیست و جنین های متوقف شده مورد بررسی قرار گرفت. ظرفیت آنتی اکسیدانتی بافت بیضه بوسیله اندازه گیری توانایی آنتی اکسیدانتها در تبدیل 3+fe به2+ feبا استفاده از آزمایش کاهش قدرت احیاءکنندگی فریک یا frap ارزیابی شد. فعالیت آنزیم کاسپاز-3 و -9 در بافت بیضه با روش الایزای ساندویچی با استفاده از کیت اختصاصی کاسپاز-3 و -9 موش سوری اندازه گیری شد. پس از استخراج dna از نمونه های بافتی بیضه، مرگ سلولی آپوپتوتیک از طریق آنالیز ژل الکتروفورز با عکس برداری توسط تابش اشعه x مورد بررسی قرار گرفت. سیتوتوکسیسیتی سیپروفلوکساسین، پتانسیل غشاء میتوکندریایی و میزان کاسپاز-3 و -9 در سلولهای اسپرم کشت داده شده به ترتیب از طریق تست mtt و ارزیابی های مربوط به jc-1 aggregation ، کاسپاز-3 و -9 مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که میزان فعالیت کاسپاز-3 و -9 در بافت بیضه گروههای درمان شده با دوز پایین و دوز بالای سیپروفلوکساسین در مقایسه با گروه کنترل افزایش یافته است. همچنین بررسی ژل محتوی باندها با عکس برداری توسط اشعه x نشان داد که در گروه درمان شده با سیپروفلوکساسین در الکتروفوروگرام ژل آگارز الگوی ویژه نردبانی تشکیل شده است. در این بررسی علیرغم اینکه ظرفیت آنتی اکسیدانتی بافت بیضه در دو دوز پایین و بالا به شکل ملایمی افزایش پیدا کرده ولی از لحاظ آماری افزایش مذکور معنی دار نیست. همچنین نتایج نشان داد که سیپروفلوکساسین باعث کاهش معنی دار تعداد اسپرم های اپی دیدیمی و کاهش تحرک آنها می گردد. در حالی که تعداد اسپرم های مرده و غیر طبیعی و نیز اسپرم های بلوغ نیافته (اسپرم هایی با اختلال در پروتامینیشن) و اسپرم های با dna آسیب دیده به صورت معنی داری افزایش یافت. متعاقب تجویز سیپروفلوکساسین کاهش معنی داری در غلظت سرمی تستوسترون به همراه اختلال در اسپرماتوژنز و کاهش پتانسیل باروری مشاهده گردید. در گروههای درمان شده با سیپروفلوکساسین، میزان کربوهیدرات داخل سیتوپلاسمی در رده اسپرماتوژنز کاهش پیدا کرد و همزمان ذخایر چربی و سطح آنزیم آلکالین فسفاتاز بویژه در اپی تلیوم زایگر دژنره افزایش یافت. سیپروفلوکساسین بر روی سلولهای اسپرم کشت داده شده سیتوتوکسیسیتی معنی داری در یک روند وابسته به دوز ایجاد کرد.ec50 در این تست 73/146 میکروگرم به ازای میلی لیتر تعیین گردید.کاهش پتانسیل غشاء میتوکندریایی در سلولهای اسپرم درمان شده با دوزهای مساوی و بالاتر از 50 میکروگرم به ازای میلی لیتر پس از 36 ساعت در مقایسه با سلولهای گروه کنترل معنی دار بود. افزایش فعالیت کاسپاز-3 و -9 در سلولهای درمان شده با دوز مساوی و بالاتر از 50 میکروگرم به ازای میلی لیتر به ترتیب در مدت 36 و 24 ساعت در مقایسه با گروه کنترل معنی دار بود. نتایج مطالعه حاضر بیانگر اثرات توکسیک سیپروفلوکساسین بر روی کارآیی تولید مثلی موش سوری نر می باشد. تغییرات مربوط به رادیکالهای آزاد (که به نوبه خود باعث استرس اکسیداتیو می شود) در مدت 45 روز چندان قابل توجه نبوده لذا ظرفیت آنتی اکسیدانتی سرم تغییر چندانی را نشان نمی دهد. بنابراین آسیب های وارده به بافت بیضه و سلولهای ژرمینال می تواند به آپوپتوز سلولهای ژرمینال (تأثیر مستقیم دارو) و یا تغییرات مربوط به کاهش دسترسی سلولها به منابع انرژی از قبیل گلوکز مربوط باشد. همچنین بررسی حاضر مبتنی بر شواهد جدیدی از توانایی سیپروفلوکساسین بر روی القاء آپوپتوز در سلولهای اسپرم در یک روند وابسته به دوز و زمان است که از طریق فعال شدن مسیر داخلی آپوپتوز به واسطه میتوکندری انجام می گیرد. اثرات سیپروفلوکساسین در القاء آپوپتوز مرتبط با بیان ژنی در اسپرم نیاز به تحقیقات بیشتری دارد.
آرام احمدی سیامک سلامی
باروری جنس نر به عملکرد صحیح سیستم پیچیده ای از اعضاء، ترشح مناسب گنادوتروپین ها و تعادل بین آندروژن و دیگر هورمون های موضعی که برای اسپرماتوژنز ضروری هستند بستگی دارد. بیشتر داروهای آنتی سایکوزی دارای اثرات متعددی بر محور هیپوتالاموسی- هیپوفیزی هستند که افزایش پرولاکتین یکی از آن ها است. عوامل هیپوتالاموسی و هیپوفیزی باعث ایجاد تغییر در میزان پلاسمایی هورمون هایی مثل پرولاکتین، lh و fsh می شوند که این هورمون ها نیز تاثیرات متعددی بر سیستم تولیدمثلی، تولید اسپرم و کیفیت آن دارند. سولپراید داروی آنتی سایکوزی غیرکلاسیک است که عمدتا در درمان اسکیزوفرنی و افسردگی مورد استفاده قرار می گیرد و بیشتر بعنوان جایگزین بنزامید ها در اروپا و ژاپن مصرف می شود. هدف این مطالعه ارزیابی اثر داروی آنتی سایکوزی سولپراید بر محور هیپوتالاموسی-هیپوفیزی-بیضه ای با اندازه گیری غلظت سرمی و بیضه ای پرولاکتین و غلظت سرمی lh،fsh و تستوسترون است. همچنین اختلالات تولیدمثلی با ارزیابی پارامترهای اسپرم، غلظت کاسپاز 3 بافتی، مالون دی-آلدئید بافتی و پتانسیل لقاح آزمایشگاهی و آنالیز پاتولوژیکی و بیوشیمیایی بافت بیضه مورد بررسی قرار گرفت. 30 موش نر (10-8 هفته ای) به سه گروه تیمار، کنترل شم و کنترل تقسیم شدند. موش های گروه تیمار به مدت 45 روز، روزانه 40 میلی گرم بر کیلوگرم محلول سولپراید را به صورت داخل صفاقی دریافت کردند. گروه شم فقط حلال دارو را دریافت کرد. 45 روز پس از اولین تزریق کلیه موش ها به روش جابجایی گردن کشته شده و پرولاکتین، lh،fsh و تستوسترون در نمونه سرم تمامی موش ها اندازه گیری شد. اسپرم ها از اپیدیدیم جمع آوری و تعداد، تحرک و زنده بودن آنها بررسی شد. همچنین بلوغ کروماتین و کیفیت dna اسپرم ارزیابی شد. میزان باروری، درصد جنین های دوسلولی، بلاستوسیت ها و جنین های متوقف شده نیز مورد بررسی قرار گرفت. افزایش معنی دار میزان پرولاکتین سرمی و بافتی همراه با کاهش معنی دار تستوسترون، lh وfsh سرمی در گروه تیمار مشاهده شد. تفاوت معنی داری بین گروه های کنترل-شم و کنترل مشاهده نشد. مطالعات بافت شناسی نشان داد که سولپراید اثر منفی بر ضرایب تمایز لوله ای، جایگزینی اسپرماتوگونی های فعال و اسپرمیوژنز داشت. تعداد سلول های سرتولی نیز در گروه هایپرپرولاکتینمیک بطور معنی داری نسبت به دو گروه دیگر افزایش یافت. افزایش واضح سلول های لیدیگ در یک میلی متر مربع از بافت بینابینی بیضه مشاهده شد. در مقایسه با گروه های شم و کنترل در گروه درمان شده با سولپراید تحرک و تعداد اسپرم ها بطور معنی داری کاهش و درصد اسپرم ها ی غیرطبیعی افزایش یافت. بلوغ dna و زنده مانی اسپرم کاهش معنی داری را نشان داد و در گروه درمان شده با سولپراید درصد آسیب dnaکه کاهش میزان لقاح، تقسیم زیگوت، تعداد بلاستوسیت ها و بالا رفتن معنی دار تعداد جنین های متوقف شده را به همراه دارد، افزایش یافته بود. نیز تقسیم فقط در درصد پائینی از زیگوت ها رخ داد و میزان جنین های متوقف شده (تیپ ? و ?) که شامل سلول های نکروزی و وزیکول های سیتوپلاسمی هستند، درگروه تیمار بسیار بیشتر از دو گروه دیگر بود (p<0.05). تفاوت معنی داری بین گروه های کنترل-شم و کنترل وجود نداشت. علاوه بر این، استفاده از داروی سولپراید باعث افزایش غلظت کاسپاز 3 و mda بافتی بود. همچنین در گروه دریافت کننده سولپراید تعداد بیشتری از سلول های رده اسپرماتوژنز لیپیدوفیلیک بوده و واکنش مثبت به آلکالین فسفاتاز نشان دادند. افزایش تعداد ماست سل ها و پراکندگی وسیع آنها نیز در گروه تیمار در مقایسه با دو گروه دیگر بیشتر بود. بحث: نتایج نشان داد متعاقب تجویز داروی غیرکلاسیک آنتی-سایکوزی سولپراید، القاء اختلال در عملکرد محور هیپوتالاموسی- هیپوفیزی - گنادی با تاثیر بر غلظت سرمی هورمون-ها باعث تغییرات پاتولوژیک در ساختار بیضه و کاهش تعداد و کیفیت اسپرم منجر به اختلالات باروری می شود.
روح الله نجارصادقی فاطمه کرمی تهرانی
مطالعات قبلی نشان داده اند که گلیکولیز برای رشد و تکثیر سلولهای سرطانی ضروری می باشد. با این وجودبر اساس برخی مطالعات، سلولهای سرطانی پروستات برای تامین نیازهای بیوانرژتیک خود به اکسیداسیون اسیدهای چرب متکی می باشند. بنابراین، در مطالعه حاضر اثر مهار آنزیمهای کلیدی مسیر گلیکولیز و β اکسیداسیون، یعنی هگزوکیناز و کارنیتین-پالمیتویل ترانسفراز-1 بر رشد و تکثیر رده های سرطان پروستات (pc3 و lncap) مورد ارزیابی قرار گرفت.ابتدا غلظتی از مهارکننده ها، که سبب حداکثر مهار آنزیمهای مذکور می شد، تعیین گردید. سپس در حضور این غلظت، بقاء سلولهای pc3 وlncap در زمانهای 24،48 و 72 ساعت تعیین و با استفاده از annexin v-fitc، سنجش فعالیت ویژه کاسپاز 3 و رنگ آمیزی هوخست 33258، ابعاد مختلف آپوپتوز ارزیابی شد. همچنین در پاسخ به تیمار با مهارکننده ها، تغییرات سطح atp نیز مورد سنجش قرار گرفت. از طرف دیگر، با افزودن پالمیتات به محیط کشت، اثر اسیدهای چرب برونزاد بر رشد و تکثیر سلولها ارزیابی گردید.لونیدامین و اتوموکسیر به ترتیب در غلظتهای 600 و 100 میکرومولار، حداکثر کاهش فعالیت آنزیمهای هگزوکیناز و کارنیتین-پالمیتویل ترانسفراز-1 را سبب گردیده اند. تیمار سلولها با لونیدامین در غلظت مذکور ، منجر به کاهش معنی دار سطح atp و رشد و تکثیر سلولی، افزایش معنی دار فعالیت کاسپاز-3و بروز ویژگیهای مورفولوژیک آپوپتوز گردیده است، در حالیکه متعاقب تیمار سلولها با اتوموکسیر فقط سطح atp در دو رده کاهش یافت و اثر معنی داری بر رشد و القاء آپوپتوز نداشته است. در حضور پالمیتات، فعّالیت آنزیم کارنیتین-پالمیتویل ترانسفراز-1، بویژه در رده lncap بطور معنی داری افزایش یافت.بر اساس نتایج حاضر می توان نتیجه گرفت که سلولهای سرطانی پروستات از گلوکز برای تامین انرژی واحتمالاً به عنوان پیش ساز متابولیتهای دیگر استفاده می نمایند، در حالیکه پالمیتات فقط به عنوان منبعی برای تامین انرژی می باشد. بعلاوه سلولهای رده lncap از لحاظ متابولیکی از رده pc3 متفاوت می باشند.