نام پژوهشگر: علی محمد خورشیددوست

تاثیر عناصر اقلیمی و آلاینده های هوای سنندج بر مرگ و میر ناشی از بیماری های قلبی و تنفسی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1389
  کاوه محمد پور   علی محمد خورشیددوست

مقدمه: اقلیم پزشکی به عنوان یک شاخه علمی غالبا جنبه های زمانی – مکانی فرایند های سلامت و ویژگی های آن را بیان می کند و پخش اپیدمیک، یک نمونه بیماری جمعی یا یک شبکه تندرستی را در بر می گیرد.. در سالهای اخیر، در مناطق مختلف جهان نوسان های اتمسفری گوناگون در زندگی روزانه انسان تاثیرگذار بوده است. در مقیاس جهانی میزان مرگ ومیر و مراجعه کننده های مختلف پیش بینی شده برای سناریوهای تغییرات آب و هوایی آینده، افزایش هر دو پدیده (مرگ ومیر و مراجعه کننده) را در ارتباط با موج های گرما، دماهای بالا، غلظت های بالای آلاینده های جوی و شرایط آب و هوایی را بیان می کند. روش کار: پژوهش حاضر به مطالعه و ارزیابی تاثیر عناصر اقلیمی و آلاینده های هوا بر مرگ و میر سکته قلبی و ورودی های بیماری آسم شهر سنندج با استفاده از روش های تحلیل آماری توصیفی و استنباطی پرداخته است. جمعیت مورد بررسی، تعداد مرگ و میر سکته قلبی (2004-2008) و مراجعه کننده آسم (2001-2008) به بیمارستان های شهر سنندج بوده است. آمارهای مربوط به آلودگی از سازمان محیط زیست (سال 2008) و آمارهای مربوط به عناصر اقلیمی (2001-2008) از سازمان هواشناسی شهر سنندج تهیه گردیده است. نتایج: در روش اسپیرمن اکثر عناصر آب و هوایی چون دما، فشار هوا، رطوبت نسبی و باد با تعداد مرگ و میر ناشی از بیماری سکته قلبی شهر سنندج ارتباط معنی داری دارند. ارتباط عناصر آب و هوایی و مرگ و میر بیماری سکته قلبی در ماه های فوریه و مارس به چشم می خورد. در میان آلاینده های مورد بررسی، آلاینده های اکسیدهای نیتروژن و گرد و غبار یا ذرات معلق جوی با میزان مرگ و میر بیماری سکته قلبی ارتباط مثبتی را نشان می دهند. ارتباط بین عناصر آب و هوا و مراجعه کننده های بیماری آسم در هر زمان به طور متفاوتی بروز می کند و در منطقه در نوسان است. ارتباط ذکر شده در بین عناصر رطوبت نسبی و دما با مراجعه کننده های بیماری آسم متناوب (معکوس و مستقیم) است. بدین صورت، در زمانی که تاثیر پارامترهای دما به صورت مستقیم است، تاثیر پارامترهای رطوبت به صورت معکوس عمل می کند (سال های 2001 و 2002). اما وقتی که تاثیر دما بر روی مراجعه کننده های بیماری آسم به صورت منفی است تاثیر رطوبت به صورت مثبت ظاهر شده است (سال های 2003 و 2005). در ماه های مختلف سال میزان مراجعه کننده بیمارستانی بیماری آسم از الگوی خاصی تبعیت نمی-کند بلکه در تمام ماه ها به صورت پراکنده و تقریبا شبیه به هم دیده می شود. اما همبستگی های با سطح معنی داری قوی تری بین بیماری آسم و هر یک از عناصر اقلیمی مورد بررسی در ماه های مرطوب سال نسبت به ماه های خشک وجود دارد. در ضمن، ارتباط بین بیماری آسم و آلاینده های شهر سنندج از نظر آماری معنی دار نبود. در رگرسیون لوجستیک با در نظر گرفتن فقط عناصر آب و هوا در مدل، افزایش هر واحد از عناصر میانگین حداقل دما، میانگین حداکثر رطوبت نسبی و سرعت باد غالب مرگ و میر سکته قلبی را به ترتیب 16/0 ، 06/0 واحد افزایش و202/0 واحد کاهش داده است. با وارد کردن آلاینده ها و عناصر آب و هوا به طور توام در مدل، آلاینده ها هیچ گونه تاثیری بر روی مرگ و میر ناشی از بیماری سکته قلبی نداشتند. اما با افزایش هر واحد در میانگین حداقل دما و حداکثر سرعت باد، مرگ و میر به ترتیب 211/0 واحد افزایش و 360/0 واحد کاهش پیدا کرده است. پس هر واحد دما با وجود آلاینده ها در منطقه 051/0 واحد نسبت به بدون در نظر گرفتن آنها در مدل بر روی مرگ و میر بیشتر تاثیر داشت. بدون وارد کردن آلاینده ها در مدل، میزان تاثیر متوسط حداقل رطوبت نسبی، متوسط رطوبت نسبی، متوسط سرعت باد و سرعت باد غالب به ترتیب 160/0، 141/0-، 632/0- و 198/0 مقدار بر روی مراجعه کننده های بیماری آسم شهر سنندج بوده است. با وارد کردن آلاینده ها و عناصر آب و هوا به طور توام در مدل، هیچ کدام از عناصر و آلاینده ها با ورودی بیمارستانی ناشی از بیماری آسم تاثیر معنی داری را نشان ندادند. مرگ و میر سکته قلبی در هر دو جنس زن و مرد معنی دار برآورد شده است و این درجه معنی داری با افزایش سن بیشتر خود را نشان می دهد. همچنین ارتباط بین هر دو جنس و مراجعه کننده و با سنین 0-20 و 21-40 معنی دار است. به عبارت دیگر برخلاف بیماری سکته قلبی، میزان آسم در سنین تقریبا کمتر از 40 سال بیشتر دیده می شود. در کل، بیماری های سکته قلبی و آسم در شهر سنندج به ترتیب، تابع جنس و سن خاصی نیستند. نتیجه گیری: بیشترین همبستگی ها بین آب و هوا و تعداد مرگ و میر و مراجعه کننده در طی ماه های مرطوب سال بوده است. متوسط سرعت باد مهمترین عنصر آب و هوایی است که با بیماری آسم در تمام ماه ها، بجز در ماه جولای، و در همه فصول مرتبط بوده است و با هر واحد افزایش در آن، میزان مراجعه کننده 632/0 واحد کاهش می یابد. درکل، بیماری آسم در شهر سنندج به عناصر آب و هوایی مورد بررسی و در راس آنها باد حساسیت بیشتر نشان داده است. برعکس، سکته قلبی با هر دو عناصر آب و هوا (دما، رطوبت نسبی، فشار هوا و حداکثر سرعت باد) و آلاینده ها (گرد و غبار و اکسیدهای نیتروژن) ارتباط داشت و با وجود آلاینده ها اثر دما بر مرگ و میر سکته قلبی 051/0 واحد بیشتر می شود. در کل، با افزایش متوسط سرعت باد در شهر سنندج میزان مراجعه کننده آسم کاهش و با افزایش حداقل دما و حداکثر سرعت باد تعداد مرگ و میر سکته قلبی در هر دو روش به ترتیب مثبت و منفی است

تحلیل روند تغییرات برخی از عناصر آب و هوایی و تأثیر آنها بر میزان تبخیر استان کردستان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده جغرافیا 1392
  گلاله نیکنام   سعید جهانبخش اصل

تغییرات آب و هوا اثرات مستقیم بر فرایندهای هیدرولوژیکی نظیر تبخیر از سطح آب، تعرق از گیاه، تغذیه آبهای زیرزمینی، رواناب یا ذوب برف دارد. تبخیر از جمله مسائل مهم در هیدرولوژی و مهندسی منابع آب می باشد که مورد توجه محققان قرار دارد. این پدیده یکی از پارامترهای آب و هوایی پراهمیتی است که با بسیاری از پارامترهای آب و هوایی دیگر در ارتباط است. تبخیر آب از ذخایر سطحی علاوه بر اتلاف آبی که می تواند مورد مصرف کشاورزی و شهری قرار گیرد، موجب افزایش املاح و کاهش کیفیت آب آبیاری نیز می شود. در یک حوضه آبریز با افزایش درجه حرارت تبخیر بیشتر صورت خواهد گرفت و اگر میزان بارندگی هم کاهش یابد منجر به کاهش دبی ورودی به رودخانه و دریاچه ها خواهد شد و در نتیجه حجم و سطح آب دریاچه کاهش پیدا خواهد کرد. در این تحقیق به بررسی و تحلیل روند تغییرات برخی از عناصر آب و هوایی و تأثیر آنها بر میزان تبخیر استان کردستان پرداخته شده است. استان کردستان با وسعتی برابر با 28235 کیلومتر مربع در غرب ایران واقع شده است. محدوده جغرافیایی استان بین34 درجه و 44 دقیقه تا 36 درجه و 30 دقیقه عرض شمالی و45درجه و31-دقیقه تا 48درجه و16دقیقه طول شرقی واقع شده است بدین منظور از داده های بارش،دما(میانگین، حداکثر،حداقل)،رطوبت(میانگین، حداکثر، حداقل)، فراوانی میانگین سرعت باد، ابرناکی، تعداد ساعات آفتابی و تبخیردر طی دوره آماری 1390-1370 استفاده شده است. در بررسی و کنترل داده های اولیه با استفاده از روش نسبتها و تفاضلها داده ها بازسازی و با استفاده از آزمون ران تست همگنی داده ها مورد تأیید قرار گرفت. سپس روند تغییرات عناصر مربوطه با استفاده از روش من-کندال بررسی شد. درگام بعدی با استفاده از روش تحلیل عاملی مهمترین عناصر تأثیرگذار بر پدیده تبخیر در هر ماه مشخص و در نهایت با استفاده از رگرسیون خطی ارتباط بین تبخیر و عامل موثر بررسی شد. نتایج این تحقیق نشان می دهند که در آزمون روندیابی داده های بارش ایستگاه ها دارای روند منفی وکاهشی، داده های دما روند معنادار افزایشی، رطوبت روند منفی و کاهشی، داده های فراوانی میانگین سرعت باد ایستگاه های سنندج، سقز، بیجار و مریوان روند مثبت و افزایشی و در نهایت داده های تبخیر دارای روند معنادار مثبت و افزایشی می باشند. در بررسی مهمترین فاکتور تأثیرگذار بر تبخیر با روش تحلیل عاملی مشخص شد که دما به نسبت سایر عناصر در اولویت، سپس رطوبت نسبی و ابرناکی مهمترین عناصر تأثیرگذار می باشند. نمودار رگرسیون ترسیم شده نشان دهنده همبستگی بالای تبخیر و دما در تمامی ایستگاه ها بوده است.

بررسی پتانسیلهای شرایط آگروکلیمایی کشت آفتابگردان و کلزا در استان کرمانشاه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده جغرافیا 1392
  ارشاد جلیلیان   مجید رضایی بنفشه

پژوهش حاضر به مطالعه و بررسی پتانسیل های آگروکلیمایی کشت آفتابگردان و کلزا در استان کرمانشاه پرداخته است.برای این کار، آمار بلند مدت هواشناسی استان طی 20 سال از (1371تا 1390) مورد استفاده قرار گرفته است. برای تهیه نقشه ها در سیستم اطلاعات جغرافیایی و نیز تحلیل و مقایسه ی داده ها از ایستگاه-های هواشناسی اسلام آبادغرب، سرپل زهاب، روانسر، سرارود، کنگاور و کرمانشاه استفاده شده است. با توجه به برآورد شدن نیاز دمایی، تاریخ های آغاز و پایان هر کدام از مراحل رشد دو گیاه مذکور به دست آمده است. تمامی عناصر و عوامل موثر در رشد و عملکرد کلزا و آفتابگردان موجود در منطقه مورد بررسی قرار گرفتند و درآخر نقشه های نهایی پهنه بندی بر اساس مراحل فونولوژی گیاهان مذکور صورت گرفت. بر اساس نتایج به دست آمده در منطقه ی مطالعاتی، مقدار درجه/ روز مورد نیاز کلزا و آفتابگردان به خوبی برآورد می-شود؛ اما در ابتدا و انتهای فصل رشد با تنش آبی مواجه می شود و نیاز به آبیاری تکمیلی وجود دارد. میانگین ماهانه و سالانه ی بارش طی دوره رشد، میانگین دمای هوای منطقه طی دوره کاشت تا برداشت، تاریخ اولین یخبندان های پاییزی و آخرین یخبندان های بهاری در مراحل مختلف رشد محاسبه شد. و در نهایت مناسب ترین مناطق برای کاشت آفتابگردان و کلزا شناسایی و بهترین تاریخ های کاشت و برداشت به-دست آمد. کلمات کلیدی: کلزا، آفتابگردان، آگروکلیما، استان کرمانشاه

تحلیل و پهنه بندی تغییرات زمانی و مکانی بارش برف در حوضه آبریز دریاچه ارومیه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده جغرافیا 1392
  رزگار رستمی   مجید رضایی بنفشه

در مطالعات آب و هوایی، برف نقش بسیار مهمی دارد. بارش برف و به دنبال آن برف انباشته بر روی سطح زمین و آب حاصل از ذوب آن، اثرات محیطی، اجتماعی و اقتصادی قابل توجهی دارد. بیلان آب، ایجاد جریان های سطحی، وضعیت سفره های آب زیرزمینی، پر کردن ذخایر سدها، ذوب سریع آن و وقوع سیل از جمله این تأثیرات می باشند. تحقیق حاضر به منظور آشکار نمودن میزان و روند تغییرات زمانی و مکانی بارش برف و پیش بینی وضعیت آینده ی آن در حوضه آبریز دریاچه ارومیه بر اساس روش های آماری من- کندال و هالت وینترز انجام گرفت، و در نهایت پهنه بندی بارش برف این حوضه و تغییرات آن در محیطarc map به روش idw ترسیم شد. به منظور تحلیل و بررسی این تغییرات، آمار روزانه بارش و دمای 4 ایستگاه سینوپتیک ارومیه، تبریز، خوی و سقز در طی دروه آماری 50 ساله از 1340 تا 1389 از سازمان هواشناسی کشور دریافت و مورد استفاده قرار گرفت. نتایج حاصل از تحلیل تغییرات زمانی و مکانی بارش برف نشان می دهد در تمامی ایستگاه های مورد مطالعه، روند کاهشی بارش برف وجود دارد. در ایستگاه های ارومیه و تبریز این کاهش معنی دار است، و در ایستگاه های خوی و سقز با وجود روند کاهشی، به سطح معنی داری نرسیده است. پیش بینی بارش برف برای دهه ی 1399-1390 در ایستگاه های شمالی (تبریز و خوی) افزایش و در ایستگاه های غربی و جنوبی (ارومیه و سقز) کاهش را نشان می دهد.

برآورد و تجزیه و تحلیل سینوپتیکی آلودگی ناشی از ذرات گرد و غبار (pm10 ) شهر کرمانشاه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده جغرافیا 1392
  سیده زیبا محمدی   علی محمد خورشیددوست

گرد و غبار از پدیده های عموماً زیان بار آب و هوایی است که همه ساله با ایجاد اختلال در امور اقتصادی و زندگی روزمره، موجب بروز خسارت های مالی و تهدید سلامت جسم و حتی روح افراد جامعه می شود.ساختار عمومی گردش اتمسفری به کمک سیستم های فشار با تغییرات فصلی و روزانه هوا به همراه اروگرافی محلی مسئول شرایط جوی روزانه و شکل دهی آب و هوا هر منطقه هستند. در پژوهش حاضر تلاش گردید که میزان غلظت بالا و خطرناک ذرات گرد و غبار آسمان شهر کرمانشاه با استفاده از روش های شبکه عصبی مصنوعی برآورد و با استفاده از رویکرد محیطی به گردشی تحلیل سینوپتیکی شدو در راستای هدف مطالعه، سیستم های فشار غالب در زمان بالاترین غلظت گرد و غبار ثبت شده در هر سال شناسایی شد که برای نیل به هدف مطالعه از داده های سازمان هواشناسی، آمار سنجش میزان گرد و غبار سازمان محیط زیست و داده های مربوط به فشار تراز سطح دریا، ارتفاع ژئوپتانسیل در سطوح سطح زمین 1000،925،850،500،هکتوپاسکال و و سه روز قبل از وقوع بالاترین غلظت گرد و غبار سازمان ملی جو و اقیانوس شناسی در دوره 2005 تا 2010 استفاده شده است. از نرم افزار grads برای استخراج داده ها از سازمان ملی جو و اقیانوس شناسی ایالات متحده آمریکا و از نرم افزارهای matlab و spss و excel جهت پردازش ها و تحلیل آماری استفاده شد. آب و هوا شناسی سینوپتیک ارتباط بین الگوهای بزرگ مقیاس جوی را با رویدادهای محیط سطحی بررسی می کند در این ارتباط دو رویکرد محیطی به گردشی و گردشی به محیطی وجود دارد که در مطالعه حاضر از رویکرد اول برای تحلیل ارتباط بین سیستم های فشار با وقوع پدیده گردو غبار استفاده شود که برای داده های محیط سطحی به کمک معیار مناسبی شناخته و سپس نقشه های گردشی هنگام رویداد سطحی استخراج شدند. ضمن اینکه گرد و غبارهای موجود در طی دوره مورد مطالعه با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی پیش بینی شد. نتایج حاصل در روش شبکه عصبی مصنوعی بیانگر آن است که یک شبکه پیشخور از نوع پرسپترون سه لایه، با 10 نرون در لایه ورودی شامل پارامترهای اقلیمی ذکر شده و 8 نرون در لایه پنهان همراه با تابع تانژانت سیگموئیدی و یک نرون در لایه خروجی همراه با تابع خطی و الگوریتم یادگیری لونبرگ- مارکوارت (lm) کاراترین شبکه می باشد. در واقع مدل طراحی شده توانست میزان غلظت گردوغبار با حداکثر اختلاف 48/8 میکروگرم بر مترمکعب با داده های واقعی پیش بینی کند به طوری که میزان همبستگی داده های مشاهداتی و پیش بینی شده به 99/0 رسیده که در سطح یک درصد نیز معنی دار گشتند. مدل شبکه های عصبی دارای خطای کمتر و همچنین دارای همبستگی و ضریب تعیین بالایی است که نشان دهنده توانایی قابل قبول و دقت بالای شبکه های عصبی مصنوعی و نقش موثر این مدل ها در پیش بینی میزان غلظت گردوغبار شهرستان کرمانشاه است. نتایج رویکرد محیطی به گردشی نشان داد که قرار گیری سیستم های سینوپتیکی سطح زمین و سطوح بالا در افزایش و کاهش گرد و غبار منطقه مورد مطالعه نقش اساسی را ایفاء می کند. به طوری که قرار گیری فراز روز 25 ژانویه، نشان از پایداری جو و بالا بودن غلظت گرد و غبار را به دنبال دارد. همچنین در روز 2 فوریه 2006 نیز قرار گیری بیابان-های عربی در زیر فرود غربی صعود گرد و غبار و انتقال آن را به همراه داشت. در روز سوم ژوئن 2007 با عقب نشینی بادهای غربی در منطقه مورد مطالعه و قرار گیری پرفشار جنب حاره بر فراز آن و همچنین فعالیت سامانه کم فشار سودانی، روزهای با غلظت بالای گرد و غبار را در منطقه مورد مطالعه را توجیه کرد. در روز نوزدهم آگوست 2008 نیز قرار گیری کم فشار بر روی عربستان در فصل گرم و فعالیت آن در این روز گرد و غبار بی سابقه را در منطقه مورد مطالعه به همراه دارد. روز پنجم جولایی 2009 نیز قرار گیری کم فشارها بر روی بیابان های عربی در روز مورد مطالعه نشان داد. در روز 14 دسامبر 2010 علی رغم شروع فصل سرد و ورود بادهای غربی، غلظت گرد غبارها بالا بود. زیرا گرد و غبار به وجود آمده در دو و سه روز قبل به دلیل خشکی و عدم رطوبت در جبهه هوا رسیده به منطقه و به دنبال آن قرار گیری فراز سطح بالا و پرفشار سطح زمین دال بر غلظت بالای گرد و غبار بود. همچنین آمارها در طی دوره مورد مطالعه نشان داد که بیشترین غلظت گرد و غبار مربوط به فصل گرم و ماه آگوست می باشداز نتایج حاصل چنین استنباط می شود که متغیرهای اقلیمی مورد استفاده در مدل پیش بینی گردوغبار، توانسته اند میزان غلظت گردوغبار را در منطقه مورد مطالعه برای سالهای2005تا2010 تشخیص دهند و می توانند بعنوان متغیرهای پیش بینی کننده در مدل های پیش بینی گردوغبار مورد استفاده قرار گیرند. نتایج قابل قبول بدست آمده از پیش بینی گردوغبار شهر کرمانشاه، کارایی و چگونگی استفاده از این مدل ها را نشان داد. همچنین، تحلیل رویکرد سینوپتیکی در استقرار سامانه های خاص جوی فشار سطح زمین و سطح بالا و جریان موج ها در روزهای مورد مطالعه و قبل آن بر فراز شهر کرمانشاه، نشان داد که سیستم های سطح زمین و جو بالا در تحلیل غلظت خطرناک و بالای گرد و غبار در سطح شهر مورد مطالعه نقش اصلی را ایفاء نموده اند.

تحلیل وبررسی قابلیت های کلیماتوریسم در استان اردبیل
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده جغرافیا 1392
  هابیل خرمی حسین حاجلو   علی محمد خورشیددوست

آب وهوا به عنوان یکی از مهمترین عوامل در توسعه بخش توریسم محسوب می شود. در این پژوهش استان اردبیل به دلیل داشتن قابلیت های گردشگری فراوان از نظر کلیماتوریسم مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته است. شاخص های عددی متعددی برای مطالعه زیست هواشناسی و زیست آب و هوای انسانی از طرف دانشمندان پیشنهاد شده است که امروزه در مطالعات آب و هواشناسی توریسم نیز مورد استفاده قرار می گیرند. از آن میان شاخص های ترکیبی دما - فیزیولوژی را می-توان نام برد که مبتنی بر بیلان انرژی بدن انسان بوده، از اعتبار بیش تری برخوردار هستند. در این مطالعه برای بررسی تقویم زمانی گردشگری در استان اردبیل و تعیین تفاوت های مکانی و زمانی منطقه , اقلیم آسایش در فصول مختلف سال با استفاده از داده های یک دوره 23 ساله (2010 -1987 ) عناصر اقلیمی شامل دمای حداقل، رطوبت نسبی (درصد)، سرعت باد، ابرناکی آسمان، فشار بخار آب برای 4 ایستگاه استان و فاکتورهای فردی ( جنس، سن، قد، وزن ) و فاکتورهای نوع پوشش و فعالیت برای محاسبه شاخص های دما فیزیولوژیک pet و pmv (مدل rayman) مورد استفاده قرار گرفته اند. همچنین شاخص اقلیم توریستی tci برای تعیین این نوع اقلیم مورد استفاده گرفته است. در مرحله بعدی نتایج حاصل از تحقیق درنرم افزار gis arc وارد شده و برای پهنه بندی کلیماتوریسم و تحلیل های آن استفاده شده است. نتیجه مطالعه انجام شده نشان می دهد که به دلیل تنوع اقلیمی در استان اردبیل دوره های تنش حرارتی متفاوتی از نظر زمانی و مکانی در سطح استان وجود دارد. بیشترین تعداد روزهای آسایش اقلیم در ایستگاه مشکین شهر و کمترین آن در ایستگاه اردبیل می باشد.

مطالعه رویدادهای اقلیمی حدی و علل وقوع آنها در ایستگاه های منتخب شمال غرب ایران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده جغرافیا 1392
  فاطمه سرافروزه   علی محمد خورشیددوست

هدف پژوهش حاضر، بررسی رویدادهای حدی اقلیمی و تغییرات آنها در دوره های مشاهداتی و آینده با استفاده از ریزمقیاس نمایی آماری مدل های گردش عمومی و همچنین تجزیه و تحلیل علل وقوع آنها در منطقه شمال غرب ایران بوده است. بررسی روند نمایه های حدی دما، بارندگی و باد با استفاده از آزمون های من- کندال و تخمین گر شیب سن نشان داد که روند اکثر نمایه های حدی سرد و بارندگی منفی و روند اکثر نمایه های حدی گرم مثبت است. نمایه های سرعت باد حدی هر دو روند مثبت و منفی را تجربه کرده اند. مطالعه رفتار دنباله توزیع رویدادهای حدی و تحلیل فراوانی و شدت این رویدادها، با استفاده از دو مدل بلوک ماکزیما و مقادیر اوج های بالاتر از آستانه نشان داد که در منطقه مورد مطالعه در دوره مشاهداتی اخیر (2011-1991) نسبت به دوره پایه (1990-1961)، دوره بازگشت رویدادهای حدی سرد طولانی تر و رویدادهای حدی گرم در اکثر ایستگاه ها کوتاه تر شده است. فراوانی بارش های حدی کاهش داشته، اما مقدار بارش های حدی در برخی ایستگاه ها افزایش و در برخی کاهش داشته است. فراوانی و شدت باد حدی نیز در برخی ایستگاه ها افزایشی و در برخی دیگر کاهشی است. نتایج نشان داد که در دوره میانی و پایانی قرن 21 در منطقه شمال غرب ایران، از شدت و فراوانی رویدادهای حدی سرد کاسته شده و بر شدت و فراوانی رویدادهای حدی گرم افزوده می شود. همچنین در بخش های شمالی و جنوبی منطقه، از مقدار بارش های حدی کاسته شده و در بخش های میانی به مقدار آنها افزوده می شود. بررسی وضعیت همدیدی جو نشان داد که الگوهای پرفشار سیبری، پرفشار غربی و ادغام آنها و الگوی مداری در سطح زمین، همراه با یک فرود عمیق در جو میانی باعث وقوع رویدادهای حدی سرد شده است. الگوهای غالب همدیدی برای وقوع رویدادهای حدی گرم، در سطح زمین کم فشار حرارتی عربستان و پاکستان یا ترکیب آنها و الگوی کم فشار حرارتی جنوب شرق ایران و در تراز میانی جو، پرارتفاع جنب حاره بود. برای بارش های حدی، الگوهای غالب سطح زمین الگوهای کم فشار سودانی، ادغامی مدیترانه- سودانی، کم فشار دریای سیاه و کم فشار شمال غرب ایران، همراه با یک فرود در سطح میانی جو بود. سه الگوی کم فشار خزر- پرفشار سیبری، کم فشار خزر- پرفشار شمال آفریقا و کم فشار خزر- پرفشار شمال اروپا، رایج ترین الگوهای فشار سطح زمین به هنگام وقوع بادهای شدید می باشند که با ناوه ای در سطوح میانی جو همراه هستند. نتایج بررسی بیانگر ارتباط معنی دار بین رویدادهای حدی اقلیمی با الگوهای پیوند از دور می باشد.

ارزیابی عدم قطعیت ناشی از ریز مقیاس گردانی مدلهای gcm روی عناصر دما و بارش (مطالعه موردی: حوضه دریاچه ارومیه)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده جغرافیا 1392
  باقر قرمزچشمه   مجید رضائی بنفشه

کلید واژه ها: بوت استراپ، دریاچه ارومیه، ریزمقیاس گردانی، عدم قطعیت، gcm در دهه های گذشته در نتیجه فعالیت های انسانی و طبیعی، میزان گازهای گلخانه ای در آتمسفر رو به افزایش گذاشته و در نتیجه دمای کره زمین روند روبه افزایشی به خود گرفته است. افزایش دمای کره زمین به نوبه خود باعث تغییرات معنی داری در حیطه های مرتبط به ویژه منابع آب شده است. امروزه، مطالعه و مدلسازی تغییرات عناصر اقلیمی (به ویژه دما و بارش) می تواند در برنامه ریزی های مدیریت منابع آب کشور بسیار حائز اهمیت تلقی گردد. تحقیقات انجام شده مبین این واقعیت است که در حوضه هایی مانند دریاچه ارومیه منابع آب روند کاهشی داشته است. از این رو، بررسی تغییرات اقلیمی به ویژه در محدوده ی مورد نظر که به یک بحران محیطی تبدیل شده، ضرورت پیدا نموده است. در نتیجه، برقراری ارتباط بین متغیرهای مورد بحث، نیاز به داده های خروجی مدل های گردش عمومی اقیانوس-آتمسفری دارد که از طریق فرآیند ریزمقیاس گردانی مکانی مشاهدات ذیربط میسر می گردد. اغلب تحقیقات صورت گرفته در خصوص ریز مقیاس گردانی داده های aogcm در کشور بر مبنای روشهای آماری بوده و نتایج، بیانگر دقت های متفاوت در ریز مقیاس گردانی داده ها می باشد. بطوریکه برآورد دما دارای دقت بالا بوده ولی در خصوص بارش دقت های به دست آمده قابل تامل است. برای اینکه بتوان نتایج حاصله را تفسیر و در برنامه ریزی آینده منابع آب استفاده کرد، باید نتایج نهایی آزمون شده و عدم قطعیت آن مشخص گردد. در حال حاضر، در جامعه علمی یکی از دغدغه های مرتبط با ریز مقیاس گردانی داده های gcmها، بررسی دقت آنها است. در این پژوهش، برای بررسی تغییرات اقلیمی محتمل، از خروجی های مدل hadcm3 استفاده شد. برای رسیدن به اهداف تحقیق جاری، ابتدا، کلیه ایستگاه های سینوپنیک و کلیماتولوژی بررسی و هشت ایستگاه مناسب، انتخاب و فرآیندهای صحت، دقت و کفایت آماری آن ها بررسی و سپس نواقص آماری برطرف گرید. داده های aogcm با استفاده از روش های آماری sdsm, lars-wg و ann برای هر سری زمانی ریز مقیاس شده و پارامترهای مرتبط با بارش و دما (حداقل و حداکثر روزانه) محاسبه گردید. مدل ها با یک بخش از دوره آماری مدلسازی و با بخشی نیز اعتبارسنجی شدند. از آنجایی که مدل بر اساس داده های ncep سازگار با hadcm3 مدلسازی و اعتبار یابی گردید، از کل دوره (1961 تا 2001) داده های hadcm3 برای دقت مدل استفاده شد. از سری زمانی روزانه تولید شده سری زمانی ماهانه استخراج و با استفاده از 2 معیار خطا (mbe و mae) و سه روش عدم قطعیت (مقایسه میانگین ها، مقایسه واریانس ها و فاصله اطمینان بوت استراپ) به منظور انتخاب مدل مناسب، استفاده شد. به منظور بررسی نقش عوامل مورفو-اقلیمی در دقت مدل منتخب (sdsm) عواملی مانند، ارتفاع، طول و عرض جغرافیایی، فاصله از منابع رطوبتی، فاصله از ارتفاع رو به توده بارانزا و فاصله از مرکز سلول hadcm3، ملاک عمل قرار گرفت. معیار دقت مدل نیز mae در نظر گرفته و در مقیاس سالانه mae با هریک از عوامل فوق رابطه ایجاد و میزان همبستگی ارزیابی گردید. نتایج نشان داد که مدل sdsm به طور کلی از دقت خوبی برخوردار بوده ولی در این مدل نیز دقت برآوردها در ماه های سرد سال نسبت به ماه های گرم کمتر بدست آمد. دمای حداکثر محاسبه شده توسط مدل در مقیاس سالانه بطور متوسط یک درجه سانتیگراد قدر مطلق اختلاف را نشان داد. در این بین ایستگاه پارس آباد با دقت بالا و اردبیل کم دقت ترین ایستگاه بدست آمد. در مقیاس ماهانه نیز ماه های فوریه، ژانویه و مارس نسبت به ماه ها دیگر دارای خطای بالاتری بوده و ماه های ژوئیه و اوت کم خطاترین ماه های سال را به خود اختصاص دادند. دمای حداقل بدست آمده توسط مدل در ماه های دسامبر تا مارس همراه با خطای بیشتری نسبت به ماه های دیگر و بخصوص ماه های فصل تابستان را نشان داد. این موضوع بیانگر توانایی مدل در شبیه سازی دما در شرایط پایداری جو می باشد. چرا که در فصل تابستان جریان هوا پایدار بوده و معمولاً عوامل محلی تأثیر چندانی در عناصر اقلیمی منطقه نمی گذارد. مدل sdsm در خصوص بارش در ماه های مارس، آوریل و مه نسبت به ماه های خشک خطای بیشتری را نشان داد. در مقیاس های فصلی نیز بیشترین خطای مدل به ترتیب در بهار، پاییز، زمستان و تابستان رخ داد. دلیل خطای زیاد مدل در فصل بهار و بخصوص ماه آوریل، تأثیر پذیری بارش از عوامل اقلیمی محلی است. چرا که در مدل های gcm عوامل محلی وارد مدل نمی شود. در بین 8 ایستگاه منتخب، زنجان با 128 میلی متر و پارس آباد با 58/1 میلی متر خطا به ترتیب بیشترین و کمترین خطا را به خود اختصاص دادند.

آشکارسازی تاثیر تغییرات دما و بارش بر دبی ایستگاه های منتخب ناحیه خزر
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده جغرافیا 1392
  مجتبی نساجی زواره   علی محمد خورشیددوست

داده¬های اقلیمی اطلاعات زیادی را در مورد جو زمین دارند دما و بارش به عنوان مهم¬ترین متغیرهای جوی بر آبدهی رودخانه¬ها تاثیرگذار می¬باشند. تحلیل دقیق تغییرات روند دما، بارش و آبدهی برای برنامه¬ریزی در بخش¬های مرتبط با این متغیرها بسیار پراهمیت است. هدف از این مطالعه در ابتدا آشکارسازی روند متغیرهای اقلیمی دمای کمینه، بیشینه، بارش و شاخص¬های مختلف آبدهی بوده است. سپس با بررسی هم¬زمان روند آبدهی، بارش و دما اثرات تغییرات روند دما و بارش بر روی آبدهی فصلی و سالانه مشخص ¬گردید. بدین منظور سری¬های زمانی روزانه، ماهانه، فصلی و سالانه دما و بارش ایستگاه¬های منتخب همدید ناحیه شمال کشور در دوره زمانی 2010-1960 مورد استفاده قرار گرفت. از طرف دیگر برای تحلیل روند آبدهی سری¬های زمانی روزانه، ماهانه، فصلی و سالانه 4 حوضه آبخیز منتخب از بدو تاسیس تا پایان سال آبی 1389 انتخاب گردید. روش¬های به کار رفته در این پژوهش برای تحلیل روند دما و بارش، شامل استفاده از قضاوت¬های کارشناسی، فراداده ایستگاه¬ها و آزمون همگنی نرمال استاندارد مطلق و نسبی بود. برای تحلیل روند شاخص¬های مختلف آبدهی، روش تایل-سن و آزمون من-کندال و برای بررسی اثرات هم¬زمان دما و بارش بر آبدهی از روش من-کندال ترسیمی استفاده گردید. این تحقیق در سه مرحله به شرح ذیل انجام گرفت. در مرحله اول با استفاده از روش همگنی نرمال استاندارد مطلق و نسبی ناهمگنی دمای کمینه، بیشینه و بارش فصلی و سالانه استخراج گردید. دلیل اصلی ناهمگنی در سری¬های سالانه و فصلی جابجایی ایستگاه¬ها بود. ناهمگنی¬های موجود در سری¬های زمانی با فراداده ایستگاه تطابق مناسبی داشت. بیش¬ترین ناهمگنی در سری¬های دمای کمینه و سپس در سری¬های دمای بیشینه رخ داده است. به دلیل عدم همبستگی بین سری¬های زمانی بارش آزمون همگنی مطلق برای این متغیر اقلیمی استفاده گردید. نتایج آزمون نشان داد سری¬های بارش فاقد ناهمگنی معنی¬داری بودند. پس از تعیین سری¬های ناهمگن این سری¬ها تعدیل و سری¬های همگن ایجاد گردید. برای اطمینان از همگنی سری¬های ایجاد شده مجددا آزمون همگنی بر روی سری¬های همگن شده اعمال شد. نتایج روند دمای کمینه و بیشینه فصلی و سالانه نشان داد که روند این دو متغیر جوی در ناحیه شمال کشور تقریبا یکسان است. بیش¬ترین و کم¬ترین روند دمای کمینه و بیشینه فصلی به ترتیب متعلق به فصل تابستان و زمستان بود. برآوردها نشان داد که روند دمای کمینه و بیشینه مثبت و مقدار آن برای دمای کمینه بیش¬تر از روند دمای بیشینه بوده است.

آشکار سازی نوسانات اقلیمی با تاکید بر پارامترهای دمای حداقل و روزهای یخبندان مطالعه موردی: شهرستان خرم آباد
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده جغرافیا 1393
  کبرا بهاروندی   هاشم رستم زاده

پژوهش های انجام شده در جهان به طور عمده نشانگر افزایش تدریجی میانگین دما است. امروزه روند دماهای فرین از مهم ترین پارامترهای ا قلیمی است که برای اثبات تغییر اقلیم در یک منطقه مورد ارزیابی قرار می گیرد. تحلیل روند سری-های زمانی شاخص های حدی دما سبب شناخت بهترمان در خصوص رفتار گذشته و حال تغییرات اقلیمی می شود. در این پژوهش به منظور شناسایی نوسانات اقلیمی پارامترهای دمای حداقل و روزهای یخبندان از مشاهدات ایستگاه سینوپتیک خرم آباد در دوره آماری 2013 – 1984 استفاده شد. هدف از این مطالعه در ابتدا آشکارسازی روند دمای حداقل به صورت ماهانه بود. از طرف دیگر برای تحلیل روند، سری های زمانی فصلی انتخاب گردید. روش های به کار رفته در این پژوهش برای تحلیل روند دمای حداقل استفاده از آزمون همگنی نرمال استاندارد مطلق بود. برای ترسیم نمودارهای تحلیل روند از آزمون آماری من – کندال در دو سطح 95 و 99 درصد استفاده شد. برای پیش بینی روند دما در سال های آینده از دو روش آزمون هموار ساز هالت – وینترز و arima استفاده شد. نتایج به دست آمده از روش های آماری استفاده شده در این پژوهش نشان داد که سری های دما فاقد ناهمگنی معنی دار بودند و فراداده ایستگاه همگنی این سری ها را تایید نمود. بیشترین و کم ترین معنی داری روند دمای حداقل به ترتیب در فصل بهار و پاییز رخ داده است. آماره t من – کندال برای دوره زمانی مورد مطالعه افزایش معنی دار دمای حداقل را بیشتر ماه ها نشان داد. نتایج حاصل از پیش بینی دما با دو روش هالت – وینترز و arima نشان می دهد که دمای حداقل در سال های آینده افزایش خواهد یافت ولی روند دما در فصل پاییز دارای معنی داری کمتری نسبت به دیگر فصول می باشد. بر همین اساس نتایج مطالعه روند شدت یخبندان در فصل زمستان در طول دوره آماری مورد مطالعه نشان داد که از شدت یخبندان کاسته شده است.

تحلیل سینوپتیکی رگبارهای مولد سیلاب¬های رودخانه خیاوچای مشکین شهر
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده جغرافیا 1393
  علی مرادی   علی محمد خورشیددوست

بارش¬های رگباری همه ساله در ایران و جهان خسارت¬های شدید جانی و مالی را به بار می آورند. پژوهش حاضر، به منظور بررسی سینوپتیک بارش رگباری مولد سیلاب در رودخانه خیاوچای مشکین شهر از سال 2004 الی 2013 میلادی به انجام رسیده است. این پژوهش، با دیدگاه محیطی به گردش جو صورت گرفته است و در این راستا ابتدا میزان بارش¬های ثبت شده برای سیلاب¬های حادث شده و همچنین آمار دبی سیلاب روزانه ایستگاه هیدروگرافی رودخانه خیاوچای از سازمان آب منطقه¬ای استان اردبیل تهیه گردیده است و سپس با دریافت داده¬های سطح فوقانی جو و تحلیل آنها، علل ریزش بارش رگباری مشخص شده است. نقشه¬های مورد استفاده در این پژوهش نقشه¬های فشار سطح دریا (slp) و سطح 500 هکتوپاسکال (hgt) برای بررسی علل روزهای همراه با سامانه¬های سیل¬زا در منطقه، نقشه¬های وزش رطوبتی برای بررسی وضعیت شار رطوبتی و نقاط همگرای رطوبتی و نقشه¬های پیچانه جوی، امگا و تاوایی سطح 500 هکتوپاسکال برای مشخص کردن وضعیت پایداری و ناپایداری جریان هوا استفاده شده است. تحلیل نقشه¬های جوی نشان دادند که مهمترین عامل ایجاد سیلاب در محدوده¬ی مورد مطالعه، مجاورت سامانه¬ی پرفشار و کم¬فشار، نفوذ زبانه¬ی کم-فشار و زبانه¬ی پرفشار، وجود بلوکینگ امگایی ، وزش بادهای غربی، جنوب غربی وشمال غربی که سبب انتقال رطوبت دریاهای مدیترانه، سیاه و سرخ شده است. همچنین وجود امگا و پیچانه جوی منفی و تاوایی مثبت در نقشه¬های روز های اوج بارش در سطح 500 هکتوپاسکال، نشان دهنده تاثیرات جو فوقانی بر ایجاد ناپایداری¬ها و بارش¬های رگباری در منطقه شده است.

کاربرد پردازش تصاویر ماهواره ای مودیس درمطالعات پوشش برف (مطالعه موردی : کوهستان میشو)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده جغرافیا 1393
  ملوس زمان زاده   علی محمد خورشیددوست

باتوجه به اینکه برف یکی از مهم ترین منابع آب شیرین درجهان محسوب می شود و آب حاصل از ذوب برف تامین کننده بخش زیادی از آب شرب و کشاورزی می باشد لذا پایش سطح پوشش برف از اهمیت زیادی برخوردار است. بخش عظیمی از بارش درحوضه های شمال غرب ایران به صورت برف می باشد و پوشش برف معرف میزان آب ذخیره شده در حوضه های کوهستانی می باشد که درمباحث مختلف زیست محیطی ، اقلیمی ، هیدرولوژی،کشاورزی و مخاطرات محیطی از اهمیت زیادی برخوردار است. بنابراین سطح پوشش برف به عنوان داده پایه ای مهمی برای علوم محیطی محسوب می شود. روش های مختلفی به منظور پایش سطح پوشش برف مورد استفاده قرارمی گیرد دراین میان ،استفاده از تصاویر ماهواره ای درمطالعات برف سنجی جایگاه ویژه ای را دارا می باشد. تصاویر سنجنده مودیس به دلیل دوره بازگشت روزانه و امکان دسترسی آسان تر نسبت به تصاویر سایر ماهواره ها ، بیشتر از تصاویر سایر ماهواره ها مورد استفاده قرارمی گیرد. در این تحقیق ، سطح پوشش برف کوهستان میشو واقع در شمال غرب ایران با استفاده از تصاویر ماهواره ای سنجنده مودیس و با استفاده از شاخص ndsi و آستانه گذاری باندهای 2و4 در طی ماه های دسامبر تا می درسال های 2003 الی2014 میلادی مورد پایش و ارزیابی قرارگرفت. بررسی نتایج حاصل از تحقیق حاضر، با بهره گیری از آزمون آماری من کندال ،نشان داد سطح پوشش برف کوهستان میشو در سال های اخیر همواره نوساناتی داشته است اما این تغییرات درحالت کلی، روند معنی داری را دارا نبوده و ازلحاظ زمانی و مکانی همواره متغیر بوده است. تحقیق حاضر که به بررسی و مقایسه پوشش برفی6ماهه درطی ماه های آذر تا اردیبهشت هرسال پرداخته است، نشان می دهد بیشترین میانگین سطح پوشش برفی درکوهستان میشو مربوط به دی ماه بوده است و سال آبی 87-86 با میانگین پوشش برف ماهانه 44296 هکتار ، دارای بیشترین سطح پوشش برف و سال آبی 88-87 با میانگین پوشش برف ماهانه 17050 هکتار دارای کمترین سطح پوشش برف بوده است. همچنین به منظور بررسی تاثیر تغییرات سطح پوشش برف بر وضعیت هیدرومتری منطقه، بررسی هیدرومتری رودخانه دریان چای به عنوان نمونه ای از رودخانه های سرچشمه یافته از کوهستان میشو نشان داد تاثیر تغییرات و نوسانات سطح پوشش برف کوهستان میشو ، بر دبی این رودخانه، مشهود می باشد. همچنین به منظور بررسی دقت سطح پوشش برف استخراج شده از تصاویر سنجنده مودیس، شبیه سازی رواناب ذوب برف برای حوضه دریان چای با استفاده از مدل srm در نرم افزار winsrmانجام گرفت.دراین شبیه سازی ازسطح پوشش برف استخراج شده ازتصاویر مودیس و از آمار بارش روزانه ایستگاه دریان ، داده های دمای روزانه ایستگاه بنیس، و داده های ایستگاه هیدرومتری دریان چای استفاده گردید. نتایج شبیه سازی رواناب برای سال های آبی 1384 تا 1389، با استفاده از سطح پوشش برف استخراج شده ازتصاویرمودیس، توانست ضریب تعیین و تفاضل حجمی قابل قبولی را به همراه داشته باشد. باتوجه به اینکه مساله تامین آب از مهم ترین دغدغه های دنیای امروز به شمار می رود نتایج این تحقیق نشان می دهد که تلفیقی از مدلsrm با سنجش ازدور و سیستم اطلاعات جغرافیایی می تواند به عنوان ابزاری برای برنامه ریزی های محیطی و مدیریت منابع آب مخصوصا درمناطق کوهستانی که ذوب برف ، فاکتور اصلی ایجاد رواناب است مورد استفاده قرارگیرد.

ارزیابی توان اکولوژی اراضی کشاورزی شهرستان مرند با استفاده از توابع تحلیلی تصمیم ساز چند معیاره
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1386
  غلامرضا رنجبرامان محمد   علی محمد خورشیددوست

چکیده ندارد.

نقش زیرساخت های ژئومورفولوژی در توسعه اکوتوریسم (نمونه موردی: شهرستان آمل)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1386
  کبری نجفی   علی محمد خورشیددوست

چکیده ندارد.

کاربرد داده های دورسنجی در پهنه بندی مناطق آسیب پذیر نسبت به خشکسالی مطالعه موردی: دشت سراب
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1388
  هاشم رستم زاده   سعید جهانبخش اصل

چکیده ندارد.

خشکسالی و بررسی عوامل آب و هوایی آن در حوضه دریاچه ارومیه جهت تحلیل زمانی-مکانی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز 1381
  نادر عبادی   بهروز ساری صراف

خشکسالی ویژگی طبیعی و بازگشت پذیر اقلیم می باشد و تقریبا در تمامی رژیمهای آب و هوایی رخ می دهد. حوضه دریاچه اورمیه با قرار گرفتن در منطقه جنب حاره و دارا بودن آب و هوای نیمه خشک بطور فراوان خشکسالی را تجربه می کند، بطوریکه سالهای خشکی و خشکسالی بیشتراز اوقات پرباران می باشد، و با توجه به اینکه برخی کشت ها در منطقه بصورت دیم است، کاهش ناگهانی بارش صدمات زیادی بر جای می گذارد.

ژئومورفولوژی دشت اورمیه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تهران 1368
  علی محمد خورشیددوست

چکیده ندارد.