نام پژوهشگر: مژگان محمدی
مژگان محمدی سید اصغر محمود آبادی
چکیده لبنان کشورپیچیده ایست متشکل از طوایف متعدد، که هریک از طوایف برای احقاق حقوق سیاسی اجتماعی خود در تلاش بوده اند، و می توان ادعا کرد در این امر موفق نیز بوده اند. چرا که تمام طوایفی که در اکثریت جمعیت به سر می بردند از حامی و پشتوانهایی خارجی یا حاکمان هم کیش خود برخوردار بودهاند. در این میان تنها شیعیان بودند که در هر عصر تاریخی علی رغم داشتن جمعیت قابل ملاحظه پیوسته در انزوا و محرومیت به سر میبردند تنها با تلاشهای روز افزون امام موسی صدر بود که آنها را از انزوای سیاسی و اجتماعی خارج کرد . با ناپدید شدن امام موسی صدر این جمعیت که تازه مسیر رشد خود را آغاز کرده بودند متحیر شدند. در همین زمان پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره) به وقوع پیوست و تمام جهان اسلام را تحت تأثیر قرار داد و مایه امیدواری مسلمین و مستضعفین جهان من جمله شیعیان لبنان شد. در این رساله سعی در باز گویی روند رشد سیاسی شیعیان از ابتدا تا خروج نیروهایی اسرائیلی از لبنان شده. و به نقش ایران در رشد سیاسی شعیان لبنان پرداخته شده. و در نهایت استقلال و بلوغ سیاسی شیعیان مورد بررسی قرار گرفته است
مژگان محمدی سید محمد راستگوفر
اکسیر از آرایه های ادبی نیز فراوان بهره گرفته، از جمله ایهام و گونه های آن و با این شیوه ادبی، هنرنمایی بسیار کرده است. لفّ و نشر و خلاف آمد و تمثیل (اسلوب المعادله) نیز از دیگر آرایه های چشمگیری هستند که به فراوانی مورد استفاده وی قرار گرفته است. از نظر معنایی غزل او عاشقانه است و رنگ عشق مذکّر در آن آشکار. مضامین عرفانی، اخلاقی، پند و اندرز و... نیز در جای جای شعر او دیده می شود. شرح این نکته ها، معرّفی نسخ خطّی دیوان وی، همراه با تصحیح نیمه نخست دیوان با تعلیقات و توضیحات موضوع این پژوهش است.
مژگان محمدی نواز خرازیان
جنسstachys در جهان، با بیش از 300 گونه به عنوان یکی از بزرگترین جنس های تیره ی lamiaceae محسوب می گردد که اغلب در نواحی شمالی اروپا، جنوب غرب آسیا، جنوب آفریقا، شمال و جنوب آمریکا و نواحی گرم مدیترانه گسترش یافته اند. ایران نیز به عنوان یکی از مراکز تنوع این جنس، تقریباً 35 گونه را در بر دارد که 13 گونه اندمیک می باشد. این جنس نه تنها از جنبه دارویی و دارا بودن ترکیباتی ویژه نظیر فلاونوئید، روغن های فرار، ترپنوئید و غیره حائز اهمیت می باشد، بلکه از جنبه تاکسونومیکی نیز به عنوان یک تاکسون پیچیده تلقی می گردد، به طوری که به علت وجود دورگه گیری های زیاد، موقعیت و حدود گونه ها مخدوش شده است. بنابراین هدف این تحقیق کموتاکسونومی، شناسایی و بررسی ترکیبات فنولی (فلاونوئیدی) می باشد. از این رو 15 گونه (و 3 زیر گونه) و 68 جمعیت از جنس stachys از رویشگاه های زاگرس مرکزی (استان های چهارمحال و بختیاری، اصفهان و یاسوج) مورد مطالعه قرار گرفت. با استفاده از عصاره ی فلاونوئید برگ هر یک از گونه ها و جمعیت ها و با بهره گیری از دستگاه روتاری، بافر استخراج و کروماتوگرافی لایه نازک، مطالعات فیتوشیمی انجام گرفت. همچنین جهت تعیین نوع ترکیبات فلاونوئیدی یا کلاس هریک از آن ها، از کروماتوگرافی ستونی و سیلیکاژل استفاده شد. تنوع الگوی فلاونوئیدی هر یک از جمعیت های متعلق به گونه ها نیز با استفاده از کروماتوگرافی لایه نازک انجام شد. مطالعات کموتاکسونومی نیز با استفاده از تحلیل های آماری نظیر خوشه ای مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از کروماتوگرافی لایه نازک چنین نشان می دهد که اغلب رنگ های ایجاد شده در بین گونه ها زرد، آبی، بنفش، زرد فلئورسنت، آبی فلئورسنت، قهوه ای و نارنجی می باشد که حاکی از وجود فلاونوئیدها و فلاون ها در جنس stachys است. مطالعات برروی نوع فلاونوئیدها نیز نشان می دهد تعداد کل ترکیبات فلاونوئیدی شناسائی شده در این جنس 59 ترکیب می باشد که بالاترین آن ها فلاون ها (37 ترکیب) و کمترین آن چالکون ها (2 ترکیب) می باشد. در این تحقیق فلاون ها، ایزوفلاونول ها، فلاونول ها، فلاونون ها، دی هیدرو فلاونول ها و چالکون ها با در صدهای متفاوت در بین گونه ها وجود دارد. نتایج حاصل از مطالعات کموتاکسونومی نیز حاکی از این است که گونه های sect. fragilicaulis با وجود شباهت های ریخت شناسی بالا از یکدیگر قابل تفکیک هستند. در این بخش ارتباط نزدیکی بین گونه های st. benthamiana و st. ballotiformis و گونه های st. kurdica و st. asterocalyx وجود دارد و گونه ی st. megalodonta کاملاً از سایر گونه های این بخش جدا شده است. در sect. aucheriana نیز ارتباط نزدیکی بین دو گونه ی st. pilifera و st. aucheri مشاهده شد و گونه های st. acerosa و st. multicaulis در کلاسترهای مجزائی قرار گرفتند. در sect. eriostomom نیز دو گونه ی مشابه st. cretica و st. spectabilis از هم تفکیک شده اند. زیرگونه های sect. setifolia نیز تا حدودی از هم متمایز شده اند. از لحاظ تنوع الگوهای فلاونوئیدی نیز شایان ذکر است که جمعیت های st. benthamiana، st. ballotiformis، st. kermanshahensis، st. pilifera، st. aucheri، st. inflata و st. spectabilis از تنوع بالاتری در بین جمعیت های stachys برخوردار هستند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که نشانگرهای مبنتی بر فلاونوئید می تواند به عنوان مناسب ترین نشانگر جهت مطالعات تاکسونومی و تغییر پذیری در داخل و بین جمعیت های جنس stachys معرفی گردد.
مژگان محمدی ابراهیم غلامی حاتم
در این پایان نامه به ارائه ی یک روش جدید برای تعیین مکان، اندازه و عمق خلل و فرج در مواد می پردازیم، که این روش مبتنی بر عدم تقارن بهره ی پرتوی ایکس حاصل از پروتون فرودی به نمونه مورد نظر در دو آشکارساز همزمان پرتوی ایکس است. اکثر مواد جامد در داخل ساختار خود دارای حفره هایی می باشند که تعیین آن ها، دارای کاربرد های متعددی می باشد. از این رو روش های مختلفی جهت اندازه گیری خلل و فرج، مورد توجه قرار گرفته است که هر یک بر اساس یک خاصیت فیزیکی خاص استوار می-باشند. پرتوهای ایکس مشخصه به وجود آمده از طریق برهم کنش باریکه ی یونی با ابر الکترونی اتم های هدف، در مسیر حرکت به سمت آشکارساز به دلیل جذب در نمونه تضعیف می شوند. به دلیل وجود حفره در نمونه و وابستگی جذب پرتوی ایکس به طول مسیر طی شده در ماده، اختلاف جذبی برای پرتوی مشخصه ی ایکس در ماده داریم که حاصل آن عدم تقارن در بهره ی پرتوی ایکس به دست آمده در دو آشکارسازی است که به طورهمزمان در دو طرف باریکه ی فرودی قرار گرفته اند. روش ارائه شده به معرفی فاکتور عدم تقارن شدت پرتوی ایکس در هریک از پیکسل های توزیع عنصری می پردازد تا ماتریس عدم تقارن به دست آید. با استفاده از داده های حاصل از دو آشکارساز پرتوی ایکس و محاسبه ی عدم تقارن بهره ی پرتوی ایکس در هر یک از پیکسل های تصویر، برای عدم تقارن ماتریس تصویری به دست می آید که نشان دهنده ی ماتریس موقعیت حفره می باشد. با توجه به تشابه استفاده از دو آشکارساز پرتوی ایکس در چیدمان میکروپیکسی و تصویربرداری سه بعدی در روش استروسکوپی از روش ارائه شده با عنوان "استروپیکسی" نام برده می شود. نشان می دهیم هر چقدر شعاع حفره موجود بزرگ تر باشد عدم تقارن در بهره ی پرتوی ایکس آشکارسازها نیز بیشتر خواهد شد و در نتیجه شناسائی وجود حفره آسان تر خواهد بود. همچنین هر چقدر حفره در عمق بیشتری در داخل نمونه قرار داشته باشد عدم تقارن بهره ی پرتوی ایکس کمتر است.
مژگان محمدی محمد خلج
چکیده ندارد.