نام پژوهشگر: حسن پرسا

بررسی اثر ضد میکروبی اسانس گیاه salvia leriifolia benth بر برخی از باکتری های بی هوازی مولد عفونت های دهانی- حلقی و ارتباط آن با فنولوژی گیاه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد 1390
  ریحانه هوشیار سرجامی   مهرانگیز خواجه کرم الدینی

چکیده : در سال های اخیر به سبب نیاز به درمان نوین برای مقابله با میکروب ها، توجه زیادی به اسانس های گیاهی شده است. مقاومت باکتریایی نیز در جهان به دلیل استفاده بی رویه از آنتی بیوتیک ها و کنترل ضعیف بیماری های عفونی در بیمارستان ها، رو به گسترش است و از معضلات زمان حال محسوب می گردد. از طرف دیگر، داروهای سنتزی رایج نظیر دهان شویه ها، اثرات جانبی نامطلوبی دارند و تعداد میکروارگانیسم های مقاوم به دارو روز به روز در حال افزایش است. در این میان، کشف گیاهان با اثرات ضد باکتریایی و استفاده از آنان به عنوان دهان شویه، عوارض نامطلوب ترکیبات شیمیایی را کاهش خواهد داد و مقرون به صرفه تر نیز خواهد بود. در تحقیق حاضر، اثرات آنتی باکتریال اسانس گیاه benth salvia leriifolia ، به عنوان یک گیاه بومی و دارویی در استان خراسان متعلق به خانواده نعناع، بر برخی از باکتری های بی هوازی مولد عفونت های دهانی – حلقی و ارتباط بین اثر ضد میکروبی اسانس با مراحل مختلف رشد و نمو گیاه مورد بررسی قرار گرفت. بخش های هوایی گیاه نوروزک در مراحل مختلف رشد و نمو ( مرحله رویشی، مرحله گلدهی و مرحله بذردهی) جمع آوری گردید و سپس اسانس گیری به روش تقطیر با آب انجام شد و ترکیبات موجود در آن از طریق آنالیز gc-ms شناسایی شدند. اثرات رقت های مختلف اسانس ( mg/ml50 ،25،5/12،25/6) بر باکتری های (ptcc:1683) streptoccus mutans،(ptcc:1447) streptoccus pyogenes ، streptoccus sangius (ptcc:1449) و actinomyses viscusos (ptcc:1202) به روش دیسک کاغذی، چاهک (انتشار در آگار)، کالیبراسیون متداول، رقت در آگار و رقت در لوله مورد ارزیابی قرارگرفت. کلروهگزیدین ( v/v2/0?)، ستیل پیریدینیوم ( %v/v 05/0) و تتراسایکلین (30mcg) به عنوان شاهد مثبت و آب مقطر و توئین 80 به عنوان شاهد منفی استفاده شد. مطالعه در قالب طرح کاملاً تصادفی انجام شد و داده ها توسط نرم افزارهای jmp و mstatc مورد آنالیز قرار گرفتند. ترکیبات عمده اسانس او8 سینئول(اوکالیپتول)، آلفاپینن، بتاپینن، ?-کادینن و ارمولیگنول و ?- مورولول بودند. نتایج نشان داد که اسانس گیاه s. leriifolia تا?ثیر بازدارندگی چشمگیری (p<0/01) بر رشد همه باکتری های مورد مطالعه داشت و بیشترین اثر بازدارندگی از رشد در غلظت mg/ml 50 از اسانس مشاهده شد. s. mutans حساس ترین و s. pyogenes مقاوم ترین باکتری ها بودند. در روش های دیسک، چاهک و کالیبراسیون متداول، مرحله گلدهی بیشترین فعالیت ضد میکروبی را نشان داد، در حالیکه در روش رقت در آگار بین فعالیت ضد میکروبی مراحل گلدهی و بذردهی تفاوت معنی داری وجود نداشت (p>0/05). اسانس گیاه در تمام مراحل رشد و نموی فعالیت باکتریوسیدال یکسانی داشت. اختلاف معنی داری بین اثر اسانس و اثر کلرهگزیدین و ستیل پیریدینیوم بر تمام باکتری ها ( در روش دیسک و چاهک) وجود داشت (p<0/01) و اثر اسانس بهتر از این ترکیبات بود، در حالی که، تا?ثیر تتراسایکلین نسبت به همه بارزتر بود. در روش کالیبراسیون متداول و رقت در آگار، اثر ضد باکتریایی اسانس به طرز چشمگیری کمتر از ستیل پیریدینیوم و کلرهگزیدین ( به ترتیب) بود. فعالیت باکتریوسیدال اسانس و کلرهگزیدین برابر بود، در حالیکه ستیل پیریدینیوم اثر قویتری نشان داد. احتمال دارد حضور مونوترپن ها نظیر او8 سینئول، آلفاپینن و بتاپینن و هم چنین وجود سایر ترکیبات کم مقدار نظیر ترپینن 4- ال و بورنئول و یا اثر همکرداری میان ترکیبات، دلیل خاصیت ضد میکروبی اسانس گیاه s. leriifolia باشد. در مجموع، اسانس گیاه s. leriifolia به عنوان یک ترکیب ضد میکروبی موثر و اختصاصی بر میکروارگانیسم های دهانی شناسایی گردید. تحقیقات بیشتربه منظور تولید دهان شویه گیاهی پیشنهاد می شود. کلمات کلیدی: benth leriifolia salvia ، اسانس، اثرات آنتی باکتریال، باکتری های بی هوازی، عفونت های دهانی - حلقی، آنالیز gc-ms، کلرهگزیدین، ستیل پیریدینیوم.

بررسی تأثیر تنش خشکی در مراحل مختلف فنولوژیک بر خصوصیات رشدی ژنوتیپ های عدس تحت شرایط گلخانه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی 1389
  فاطمه نیکدل   احمد نظامی

عدس به عنوان گیاهی نسبتاً متحمل به خشکی و گرما مطرح است، اما عملکرد آن در شرایط دیم نسبت به شرایط آبی به مقدار زیادی کاهش می¬یابد، زیرا کمبود آب عامل مهمی در کاهش عملکرد این گیاه می¬باشد. به همین دلیل آزمایشی به منظور تأثیر تنش خشکی در مراحل مختلف فنولوژیک بر خصوصیات رشدی سه ژنوتیپ عدس در قالب طرح کاملاً تصادفی به صورت فاکتوریل با چهار تکرار در سال 1388 در گلخانه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد اجرا شد. فاکتور¬های این آزمایش عبارت بودند از: ژنوتیپ در سه سطح (رباط، قزوین و گچساران) و اعمال تنش خشکی در پنج سطح (گیاهچه، رشد سریع، گلدهی، پرشدن دانه و آبیاری در تمام مراحل به عنوان تیمار شاهد). آبیاری به میزان 70 درصد ظرفیت زراعی به عنوان شاهد و 45 درصد ظرفیت زراعی به عنوان تنش خشکی مورد استفاده قرار گرفت. صفات مورد مطالعه در انتهای دوره رشد شامل خصوصیات مورفولوژیک (ارتفاع ساقه، تعداد و طول شاخه، تعداد برگ) و اجزای زایشی شامل(تعداد گل، تعداد غلاف، تعداد دانه در غلاف و تعداد بذر در بوته) و وزن هر یک از اندام¬های هوایی بوته بودند. اثر ژنوتیپ بر تمامی صفات فوق معنی¬دار بود. اثر تنش خشکی نیز بر تمامی صفات به¬جز طول شاخه، تعداد برگ، تعداد دانه در غلاف، وزن شاخه جانبی و وزن کل بوته معنی¬دار بود. نتایج حاصل از این بررسی نشان داد، بیشترین حساسیت به تنش خشکی در عدس مربوط به مرحله گلدهی و پرشدن دانه می¬باشد. در حالی¬که تنش خشکی در مراحل رویشی بر صفات ارتفاع ساقه، طول شاخه، تعداد گل، تعداد غلاف، تعداد بذر در غلاف، تعداد بذر دربوته، وزن ساقه، وزن بذر و وزن اجزای زایشی کمترین تأثیر را داشت. در مجموع ژنوتیپ¬های رباط و قزوین به عنوان توده¬های بومی عدس، نسبت به ژنوتیپ گچساران به عنوان توده اصلاح شده، برتری محسوسی از نظر صفات مورد مطالعه نشان دادند.