نام پژوهشگر: یونس لطفی
بهاره خاورغزلانی یونس لطفی
هدف : هدف این مطالعه تعیین ظرفیت حافظه فعال شنیداری درکودکان دچار اختلال پردازش شنوایی در مقایسه با کودکان هنجار 7 تا 10 ساله بوده است. روش بررسی: در این پژوهش مقطعی- مقایسه ای 25 کودک دچار اختلال پردازش شنوایی(مرکزی) در محدوده سنی 7 تا 10 سال به روش نمونه گیری در دسترس اتنخاب شدند . به منظور هنجاریابی آزمونهای بررسی حافظه فعال شنوایی 25 کودک در هر رده سنی مورد نظر ( 100 کودک ) به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند . جهت بررسی ظرفیت حافظه شنیداری از آزمون یادآوری مستقیم اعداد، آزمون یادآوری وارونه اعداد و آزمون تکرارناکلمه استفاده شد. یافته ها : درمقایسه میانگین نتایج آزمون تکرار ناکلمه و آزمون یادآوری مستقیم وآزمون یادآوری وارونه اعداد درکودکان دچار اختلال پردازش شنوایی (مرکزی) با میانگین امتیازات به دست آمده از کودکان هنجار درگروه های سنی مورد نظر اختلاف معنادار آماری (001/0 (p? مشاهده شد. همچنین تفاوت آماری معناداری در مقایسه میانگین ظرفیت حافظه فعال شنوایی در آزمون یادآوری مستقیم و یادآوری وارونه اعداد بین دو گروه مشاهده شد.(001/0 (p?. نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش عملکرد ضعیف کودکان دچار اختلال پردازش شنوایی در غیاب هرگونه کم شنوایی، ارتباط آشکاری با عوامل شناختی تکلیف موردنظر ( به ویژه ظرفیت حافظه فعال شنیداری) دارد و نشان میدهد که ارزیابی عوامل شناختی (حافظه فعال شنیداری) در تشخیص کودکان دچار اختلال پردازش شنوایی (مرکزی ) حائز اهمیت است.
سمیه امینی یونس لطفی
زمینه و هدف: یکی از شکایات رایج کودکان مبتلا به اختلال پردازش شنیداری، مشکل در فهم گفتار در حضور نویز زمینه است. دسته زیتونی حلزونی داخلی که بخشی از سیستم وابران شنوایی است، در شنیدن در حضور نویز نقش دارد و عملکرد آن می تواند به وسیله اثر مهار دگرسویی گسیل های صوتی گذرا در پاسخ به محرک شنوایی دگرسو ارزیابی شود. هدف از پژوهش حاضر مقایسه میزان مهار دگرسویی گسیل های صوتی برانگیخته گذرای گوش در گروهی از کودکان مبتلا به اختلال پردازش شنیداری 8 تا 11 ساله شهر تهران با کودکان هنجار است. روش بررسی: این مطالعه مقطعی مقایسه ای، بر روی 16 کودک هنجار و 16 کودک مبتلا به اختلال پردازش شنیداری در محدوده سنی 8 تا 11 سال انجام شد. هر دو گروه با استفاده از آزمون گسیل های صوتی برانگیخته گذرا و مهار دگرسویی گسیل های صوتی برانگیخته گذرا ارزیابی شدند. برای بررسی هنجار بودن داده ها از آزمون کولموگروف اسمیرنف و جهت مقایسه دو گروه از آزمون اندازه گیری های تکراری و paired t- test استفاده شد. یافته ها: در آزمون اندازه گیری های تکراری میانگین مهار دگرسویی بین کودکان هنجار و مبتلا به اختلال پردازش شنیداری اختلاف معناداری نشان داد (019/0 =p ). بین میانگین مهار دگرسویی در فرکانس های 2000 هرتز گوش راست(023/0 =p)، 4000 هرتز گوش راست (015/0 =p) و 2000 هرتز گوش چپ (014/0 =p) بین دو گروه اختلاف معنادارآماری مشاهده شد. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش، میزان مهار دگرسویی در کودکان مبتلا به اختلال پردازش شنیداری متفاوت از کودکان هنجار است و این تفاوت از نظر آماری معنادار می باشد.
زهرا حسینی دستگردی عبدالله موسوی
زمینه و هدف جهت یابی شنیداری بر اساس پردازش نشانه های زمانی و شدتی بین دو گوش در دستگاه مرکزی حاصل می شود. این مطالعه با هدف بررسی وضعیت جهت یابی شنیداری در کودکان مبتلا به اختلال پردازش شنوایی (مرکزی) (c)apd انجام شد. روش بررسی گروه های مورد مطالعه شامل 15 کودک دختر و پسر مبتلا به (c)apd 8 تا 10 ساله و 80 کودک هنجار دختر و پسر در محدوده سنی 8 تا 11 سال و با آستانه شنوایی کم تر ازdb hl 20 ، تفاوت آستانه های بین گوشی کم تر از 5 دسی بل بودند. علایم رفتاری و عدم موفقیت در حداقل دو آزمون پردازش شنوایی از معیارهای انتخاب گروه ناهنجار بود. عملکرد جهت یابی بوسیله اعمال تاخیر زمان بین دو گوش از 880- تا880 +میکروثانیه و تفاوت شدت بین دو گوش از 10- تا 10+ دسی بل با دو محرک نویز بالاگذر و پایین گذر ( با فرکانس قطع 2کیلوهرتز) بررسی شد. جهت توصیف عملکرد جهت یابی از نمودار پراکندگی و برای مقایسه داده های دو گروه از آزمون تی مستقل استفاده شد. یافته ها در مطالعه حاضر با استفاده از علایم زمانی و شدتی بین دو گوش 9 موقعیت های فرضی در سطح افق جهت بررسی وضعیت جهت یابی شنیداری در کودکان مبتلا به (c)apd شبیه سازی شد. در اکثر مبتلایان به (c)apd دو نوع ناهنجاری در عملکرد جهت یابی مشاهده شد. 1- پراکندگی بارز در پاسخ های جهت یابی 2- جهت گیری تمام پاسخ ها به نواحی جانبی. میانگین خطای آزمون ها در 6/86 درصد آن ها افزایش قابل توجهی نسبت به کودکان هنجار داشت (001/0p<). نتیجه گیری نتایج حاصل موید نقص جهت یابی و پردازش علایم دو گوشی در غالب کودکان مبتلا به اختلال پردازش شنوایی(مرکزی) است .
اکرم فراهانی عبدالله موسوی
دستگاه های حلزونی و دهلیزی علاوه بر مجاورت تشریحی در منشأ و رشد دوران جنینی، در ریز ساختار و عملکرد در سطح سلولی و نورونی شباهت های بسیاری دارند. بنابراین در مبتلایان به اختلال عملکرد حلزونی و کاهش شنوایی حسی عصبی، احتمال اختلال عملکرد دهلیزی هم وجود دارد. در افراد دچار کاهش شنوایی حسی عصبی شدید تا عمیق کاشت حلزون فرصتی برای کسب عملکرد شنیداری ایجاد کرده است. امکان بهبود دسترسی به اطلاعات شنیداری برای تکامل صحیح گفتار و زبان در کودکان و فهم مناسب گفتار شفاهی در بزرگسالان مانع از آن گردیده است که تأثیرات جانبی و گاه زیانبار کاشت حلزون بر سایر اندام های گوش داخلی به طور کامل بررسی شود. جراحی کاشت حلزون ضمن فوائد خود می تواند باعث ایجاد آسیب ثانویه به اندام های انتهایی دهلیزی به خصوص ساکول و اختلال عملکرد دهلیزی پس از کاشت شود که ممکن است با درجاتی از اختلالات نهفته و یا آشکار عملکرد دهلیزی همراه گردد. با وجود آگاهی از این احتمال، به دلیل اثرات مثبت فردی و اجتماعی احتمالی کاشت حلزون، وضعیت و عملکرد دستگاه دهلیزی افراد کاندید کاشت حلزون قبل و بعد از عمل جراحی کمتر مورد توجه قرار می گیرد. هدف از این مطالعه ارزیابی عملکرد ساکولی دستگاه دهلیزی با استفاده از آزمون پتانسیل های عضلانی برانگیخته دهلیزی (vemps) در افراد دچار کاهش شنوایی شدید تا عمیق و تعیین درصد تغییرات عملکرد ساکول پس از کاشت حلزون می باشد. در این مطالعه 35 فرد (18 مذکر و 17 مونث) با میانگین سنی 10/94 سال (11/70=sd) دچار کاهش شنوایی حسی عصبی شدید تا عمیق و کاندید کاشت حلزون ارزیابی شدند. قبل از کاشت حلزون در 28/57 درصد از افراد پاسخvemp وجود نداشت و پس از کاشت حلزون در 80/23 درصد از افراد پاسخvemp حذف گردید. نتایج این مطالعه دلالت بر احتمال آسیب به اندام های دهلیزی در جراحی کاشت حلزون و نیاز به بررسی و ارزیابی برای ارزیابی عملکرد دهلیزی در جمعیت کاندید کاشت حلزون قبل و پس از جراحی کاشت دارد. با توجه به محدودیت کاربرد آزمون های مختلف بررسی دهلیزی در سنین کم و نیز غیرتهاجمی بودن و تأثیر پذیری مطلوب پاسخ vemp از صدمات ساکول، آزمونی مفید در بین مجموعه آزمون های دهلیزی برای بررسی اختلالات ساکول قبل و بعد از کاشت حلزون تلقی می شود.
افسانه دوستی عبداله موسوی
چکیده هدف: با توجه به اثرات زیانبار نویز (صدا) بر سیستم شنوائی انسان بخصوص در کارخانجات صنعتی و اجتناب ناپذیر بودن آن در بعضی شرایط، مطالعات مختلفی در جهت پیشگیری از این صدمات از جمله استفاده از آنتی اکسیدانها در سال های گذشته صورت گرفته است. هدف پژوهش حاضر، پیشگیری از کاهش شنوایی ناشی از نویز با استفاده از استیل سیستئین (nac) و جین سینگ (ginseng) در کارگران مرد بود. روش بررسی: در یک مطالعه کار آزمایی بالینی، 48 کارگر مرد داوطلب کارخانه بافندگی (28 تا 50 سال با میانگین سنی 5 ± 12/39 سال) که در معرض صدای ممتد شغلی بیشتر از dba 85 قرار داشتند و آستانه شنوایی شان بهتر از dbhl 40 بود، به طور تصادفی به سه گروه مساوی، گروه یک (دریافت استیل سیستئین 1200 میلی گرم/ روز)، گروه دو (دریافت جین سینگ 200 میلی گرم / روز) و گروه سه یا شاهد (عدم دریافت هیچ یک از داروها) تقسیم شدند. هر سه گروه یک دوره دو هفته ای را سپری نمودند. آزمون های ادیومتری تون خالص (pta)، فرکانس بالای وسیع (ehfa) و گسیل صوتی محصول اعوجاج گوش (dpoae) قبل و بعد از دو هفته (قبل از شروع شیفت کاری) برای همه گروه ها انجام شد. یافته ها: نتایج تحلیل های آماری حاکی از آن است که بعد از دو هفته، در افراد گروه یک و دو که به ترتیب استیل سیستئین و جین سینگ مصرف کرده بودند، کاهش آستانه شنوایی در pta و ehfa، در فرکانس های 4 ، 6 و 16 کیلوهرتز کمتر از گروه کنترل بود (در 4 و 6 کیلوهرتز گوش راست، 001/0 < p ، در 4 کیلوهرتز گوش چپ، 001/0 < p ، در 6 کیلوهرتز گوش چپ، 001/0 = p ، در16 کیلوهرتز گوش راست، 028/0 = p ، در 16 کیلوهرتز گوش چپ، 008/0 = p)، و دامنه گسیل صوتی در dpoae ، در فرکانس های 4 و 6 کیلوهرتز (در 4 و 6 کیلوهرتز هر دو گوش، 001/0 < p)، نیز در این دو گروه بیشتر (بهتر) از گروه کنترل بدست آمد. به علاوه این اثر حفاظتی در گروهی که استیل سیستئین مصرف نمودند، چشمگیرتر بود. نتیجه گیری: استیل سیستئین و جین سینگ با توجه به خاصیت آنتی اکسیدانی که دارند، در پیشگیری از کاهش شنوایی ناشی از صدا اهمیت دارند. به نظر می رسد که با انجام مطالعات بیشتر، بتوان آن ها را در برنامه های حفاظت شنوایی قرار داد. کلید واژه ها: کاهش شنوایی ناشی از صدا، استیل سیستئین، جین سینگ، آنتی اکسیدان، برنامه حفاظت شنوایی
سعید ملایری عبدا... موسوی
چکیده فارسی به اعتقاد محققین، نارساخوانی نوعی نقص در پردازش های آوایی است. رویکرد اغلب مطالعات قبلی در این زمینه، مطالعه راه های عصبی شنوایی و قشر مغز در قالب فرایندهای بالا- پایین بوده است. در این مطالعه، با ثبت پاسخ شنوایی ساقه مغز به هجای گفتاری /دا/ قبل و بعد از برنامه تربیت شنوایی، عملکرد ساقه مغز شنوایی در کودکان نارساخوان در مقایسه با کودکان با یادگیری هنجار، با هدف مطالعه پردازش های شنوایی پایین-بالا، مورد بررسی قرار گرفت. مطالعه حاضر روی 83 کودک 8 تا 12 سال شامل 49 کودک نارساخوان (32 پسر و 17 دختر، میانگین سن: 92/1 ± 99/9 سال) و 34 کودک با رشد هنجار (20 پسر و 14 دختر، میانگین سن: 51/1 ± 92/9 سال) انجام شد. کلیه کودکان مورد بررسی، بدون سابقه مشکلات نورولوژیک و برخوردار از شنوایی محیطی و نمره هوش بهر در محدوده هنجار بودند. پاسخ شنوایی ساقه مغز (abr) با ارایه دو محرک کلیک و همچنین هجای ساختگی /دا/ با دیرش 40 میلی ثانیه، انجام شد، و میانگین زمان تاخیر، فاصله بین امواج (ipl) و دامنه امواج کلیک abr و همچنین میانگین زمان تاخیر و دامنه امواج آغاز و پایان (v، a و o) abr گفتاری (sabr) مورد تحلیل قرار گرفت. در بخش دوم مطالعه، پس از انجام برنامه تربیت شنوایی روی 16 کودک نارساخوان، تاثیر مداخله حاضر با مقایسه نتایج sabr قبل و پس از درمان، مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: در پاسخ به محرک کلیک، زمان تاخیر امواج iii (011/0=p) و v (010/0=p) و فاصله بین امواج v-vn (025/0=p) در کودکان نارساخوان نسبت به کودکان شاهد به میزان معناداری، تاخیر نشان داد. در پاسخ به محرک گفتاری نیز زمان تاخیر امواج v (001/0>p)، a (001/0>p) و o (001/0=p)، و فاصله بین امواج v-a (034/0=p) در کودکان نارساخوان نسبت به کودکان شاهد به میزان معناداری، طولانی تر بود؛ و نسبت سیگنال به نویز (snr) نیز به میزان معناداری (040/0=p)، پایین تر بود. پس از انجام برنامه تربیت شنوایی در کودکان نارساخوان، زمان تاخیر امواج v (025/0=p) و a (024/0 =p) به میزان معناداری کاهش نشان داد. نتیجه گیری: در کودکان نارساخوان، نقایص احتمالی در پردازش زمانی تحریکات شنوایی در ثبت abr با هر دو محرک غیر گفتاری (کلیک) و گفتاری (هجای /دا/)، تاثیر داشت. با توجه به افزایش زمان تاخیر امواج با هر دو محرک غیر گفتاری و گفتاری در این کودکان، احتمالا پردازش این دو محرک، چندان مجزا از یکدیگر نیست و در رمزگردانی زمانی آنها در راه های شنوایی ساقه مغز، اشتراکاتی هر چند جزئی مشاهده می شود. به نظر می رسد کودکان نارساخوان در رمزگردانی زمانی محرک گفتاری، نقص قابل توجهی نشان می دهند، و احتمالا در تمایز همخوان های مختلف از یکدیگر، عملکرد ضعیف تری دارند. بهبود زمان تاخیر امواج آغاز sabr پس از برنامه تربیت شنوایی، به نقش راه های عصبی ساقه مغز در پردازش محرکات گفتاری، و پاسخگویی این ساختار به برنامه های مداخله شنوایی به واسطه رخداد شکل پذیری عصبی، اشاره دارد. اگرچه، این بهبود در اثر نوعی برنامه تربیت شنوایی متمرکز بر تمرینات پایین-بالا صورت گرفت، اما مطالعات موجود، تاثیر ارتباطات قشرگریز (کورتیکو-فوگال) بالا-پایین بر پردازش های عصبی پایین-بالا، به صورت تعدیل فعالیت های زیرقشری را نشان داده است که نیازمند مطالعات بیشتر در این زمینه است.
حسین طالبی یونس لطفی
زمینه و هدف: کارآزمایی بالینی حال حاضر در زمره پژوهشهای بنیادین انجام گرفته برای بررسی توانایی جداسازی اصوات گفتاری همزمان و تاثیرات تربیت شنیداری واکه ای بر آن در کودکان کم شنوا می باشد. جداسازی همزمان، یکی از مولّفه های پایه ای رویکرد تجزیه و تحلیل صحنه شنوایی (asa) بوده و نقش مهمّی در فرآیند درک گفتار، دارا می باشد. در این مطالعه، پاسخهای رفتاری شنوایی و پتانسیلهای دیررس شنوایی دو گروه شاهد و آزمون در زمانهای مختلف مقایسه شدند. روش بررسی: پاسخهای رفتاری شنوایی (درصد شناسایی صحیح واکه ها و زمان واکنش) برای پنج واکه /اَ/، /اِ/، /آ/، /ای/، و /او/ در سه بازه زمانی شروع، 3 ماه، و 6 ماه بعد از دریافت تربیت شنیداری واکه ای در 15 کودک کم شنوای گروه آزمون ثبت شده و با پاسخ های بدست آمده از 15 کودک کم شنوای گروه شاهد مقایسه شدند. پاسخهای دیررس شنوایی یا alrs (دامنه مجموعه n1-p2 و نهفتگی امواج n1 و p2) نیز در بازه های زمانی مذکور، برای بیست جفت واکه سنتز شده ای که به طور همزمان و به صورت دوگوشی ارائه می شدند، ثبت گردیدند. تفاوت جفت واکه های مورد نظر، در فرکانس پایه آنها بود؛ به نحوی که، فرکانس پایه هر یک از آنها به میزان نیم semitone از دیگری تفاوت داشت. یافته ها: پاسخهای رفتاری شنوایی به ویژه زمان واکنش، نشان دهنده بهبودی معنادار بدنبال دریافت تربیت شنیداری واکه ای بویژه بعد از 6 ماه می باشند (05/0>p). همچنین، نتایج الکتروفیزیولوژیک شنوایی نشان دهنده افزایش معنادار دامنه مجموعه n1-p2 (شاخصی از کشف تغییرات واکه ها و بازنمایی تحریکات گفتاری در دستگاه شنوایی مرکزی در شرایط نبود توجّه فعّال شرکت کنندگان) و کاهش معنادار نهفتگی امواج n1 و p2 (شاخص افزایش همزمانی عصبی) در بعضی از جفت واکه ها می باشند (05/0>p). نتیجه گیری: این مطالعه گویای پیشرفت و بهبودی روند جداسازی اصوات گفتاری همزمان بدنبال تربیت شنیداری واکه ای می باشد. نتایج این مطالعه، شواهدی را درباره آموزش پایین به بالا (مبتنی بر فرکانس پایه و تفاوت های آن) در روند تجزیه و تحلیل صحنه شنوایی و فرآیندهای عصبی مربوط به آن فراهم می نمایند.
فاطمه قاسمی عبدا... موسوی
مقدمه: یکی از توانایی های مهم دستگاه عصبی مرکزی شنوایی، پردازش زمانی شنوایی است که در کسب گفتار و زبان نقشی اساسی دارد. به نظر می رسد این توانایی در کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه-بیش فعالی(adhd) نسبت به کودکان هنجار ضعیف تر است. هدف مطالعه ی حاضر مقایسه توانایی پردازش زمانی در این کودکان با کودکان هنجار با استفاده از آزمون فاصله در نویز و الگوی دیرشی بوده است. مواد و روش ها: در این پژوهش مقطعی-مقایسه ای، 27 کودک مبتلا به اختلال نقص توجه-بیش فعالی در محدوده سنی 7الی12 سال با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و سپس گروه شاهد بر اساس سن و جنس همسان سازی شد. برای بررسی توانایی پردازش زمانی، از آزمون فاصله در نویز و الگوی دیرشی استفاده گردید. در آزمون فاصله در نویز دو معیار آستانه تقریبی و درصد پاسخ های صحیح و در آزمون الگوی دیرشی درصد پاسخ های صحیح برای شرکت کنندگان محاسبه شد. به علت برقرار نبودن شرایط آزمون پارامتری، جهت مقایسه ی نتایج آزمون ها بین دو گروه از آزمون من ویتنی استفاده شد. برای مقایسه نتایج حاصل از دو گوش در هر یک از گروه ها نیز از آزمون t زوجی استفاده شد. یافته ها: در گروه شاهد، در آزمون فاصله در نویز میانگین آستانه تقریبی 42/5میلی ثانیه(با انحراف معیار96/0) و درصد پاسخ های صحیح 4/65درصد(با انحراف معیار65/6) و در آزمون الگوی دیرشی درصد پاسخ های صحیح 81/84درصد(با انحراف معیار07/10) به دست آمد. در گروه دچار نقص توجه- بیش فعالی این مقادیر به ترتیب 9/7 میلی ثانیه(با انحراف معیار55/2)، 21/53 درصد(با انحراف معیار 87/12) و 45/65 درصد(با انحراف معیار30/20) بود. بین دو گروه در هر دو آزمون، اختلاف معنادار آماری مشاهده شد(001/0p<) و گروه مبتلا به نقص توجه-بیش فعالی عملکرد ضعیف تری داشت. اما در هر دو گروه بین نتایج حاصل از دو گوش تفاوت معنادار آماری وجود نداشت(05/0p>). نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش حاضر، به نظر می رسد توانایی پردازش زمانی در کودکان مبتلا به نقص توجه-بیش فعالی دچار درجاتی از نقص به نشانه اختلال عملکرد دستگاه عصبی شنوایی مرکزی است. بنابراین در این گروه از افراد می توان از این دو آزمون برای بررسی وضعیت پردازش زمانی استفاده کرد.
سعیده مهرکیان عبدالله موسوی
اختلال پردازش شنوایی، نوعی اختلال عملکرد ناهمگن و پیچیده در دستگاه شنوایی است که ویژگی بارز آن ضعف در درک گفتار بخصوص در محیط های پرصدا، علی رغم شنوایی محیطی هنجار می باشد. عدم تشخیص و درمان به موقع این اختلال، احتمالا می تواند منجر به اختلالات یادگیری بخصوص اختلال در خواندن و نوشتن گردد. در پژوهش حاضر اثر تقویت ظرفیت حافظه فعال بر جنب? خاصی از پردازش شنوایی (لکالیزیشن) و جریان سازی شنوایی در کودکان دچار اختلال پردازش شنوایی مورد بررسی قرار گرفت. همچنین ارتباط بین ظرفیت حافظه فعال با لکالیزیشن و جریان سازی شنوایی در کودکان دچار اختلال پردازش شنوایی و کودکان همتای هنجار بررسی شد. شرکت کنندگان در این مطالعه شامل 15 کودک دچار اختلال پردازش شنوایی و 20 کودک هنجار (9 تا 11 سال) بودند. آزمون لکالیزیشن اصوات با استفاده از اختلاف زمان (itd) و اختلاف شدت (iid) رسیدن صوت به دو گوش با بکارگیری از دو محرک نویز بالاگذر و پایین گذر، در نُه موقعیت شبیه سازی شد? فضایی انجام شد. توانایی تفکیک جریان شنوایی با استفاده از روش حداقل زاویه قابل شنیدن بین دو منبع صوت همزمان (cmaa)، در سه نقطه مرجع 0، 30 و 60 درجه انجام شد. ظرفیت حافظه فعال با استفاده از آزمون های تکرار ناکلمات، آزمون فراخنای اعداد مستقیم و آزمون فراخنای اعداد معکوس ارزیابی شد. در مرحله دوم پژوهش، پس از انجام برنامه تربیت شنوایی رسمی با رویکرد پایین- نورد (بهبود ظرفیت حافظه فعال)، ارزیابی های فوق تکرار و با نتایج پیش از مداخله درمانی مقایسه شد. کودکان دچار اختلال پردازش شنوایی عملکرد ضعیف تری در آزمون های حافظه فعال، آزمون های لکالیزیشن و آزمون های جریان سازی نسبت به کودکان همتای هنجار داشتند. نتایج نشان داد که ظرفیت حافظه فعال همبستگی منفی معناداری با میانگین خطاها در آزمون itd، بخصوص با محرک نویز بالاگذر دارد. ولی این همبستگی در آزمون iid مشاهده نشد. همچنین همبستگی منفی معنادار بین ظرفیت حافظه فعال وcmaa در نقاط مرجع 0 و 30 درجه مشاهده شد. یافته دیگر، تفاوت در الگوی همسبتگی بین آزمون های ظرفیت حافظه فعال با لکالیزیشن و جریان سازی شنوایی در کودکان هنجار نسبت به کودکان دچار اختلال پردازش شنوایی بود. نتایج نشان داد که عملکرد کودکان دچار اختلال پردازش شنوایی در آزمون های ظرفیت حافظه فعال، لکالیزیشن و جریان سازی بعد از اجرای مداخله درمانی بهبود معناداری را نشان می دهد. یافته های این مطالعه حاکی از آن است که میزان ارتباط بین ظرفیت حافظه فعال با پردازش شنوایی، به نوع محرک و چگونگی پردازش آن در دستگاه شنوایی وابسته است. همچنین تفاوت در الگوی همبستگی بین دو گروه می تواند ناشی از پایین تر بودن ظرفیت حافظه فعال در کودکان دچار اختلال پردازش شنوایی باشد و دستگاه شنوایی برای درک صحیح اطلاعات اکوستیک باید تکی? بیشتری بر پردازش های بالانورد داشته باشد. از یافته های مطالع? حاضر می توان نتیجه گرفت که پایین بودن ظرفیت حافظه فعال در کودکان دچار اختلال پردازش شنوایی بالقوه می تواند منجر به نقص در تفکیک جریان شنوایی و گروه بندی اطلاعات گردد. همچنین یافته های این پژوهش بر اهمیت توانبخشی پایین ـ نورد (تقویت ظرفیت حافظه فعال) برای بهبود مهارت لکالیزیشن و توانایی تفکیک جریان شنوایی در جمعیت اختلال پردازش شنوایی تاکید دارد.
نسرین قنبری احمدرضا ناظری
ابزار های ارزیابی عملکرد هنجار جسم پینه ای محدود به تصویربرداری های mri و آزمون های دایکوتیک است. آزمون های دایکوتیک نشان دهنده ی تعاملات بالانورد و پایین نورد هستند و بنابراین می توانند ابزاری مناسب به منظور استفاده در پژوهش ها باشند. به همین دلیل در دنیا به مساله ی گوش فرا دادن دایکوتیک توجه ویژه شده است. در ایران نیز این مساله مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است اما با توجه به اندک بودن آزمون های دایکوتیک در مجموعه ابزار های تشخیصی شنوایی شناسی به زبان فارسی این پژوهش بر آن است تا با ساخت آزمون دایکوتیک کلمات هم قافیه ی آمیخته که ابزاری مناسب جهت بررسی عملکرد بالا نورد و پایین نورد و بررسی قابلیت مهارت آمیختن در سطح جسم پینه ای است و با تعیین ویژگی های روان سنجی این آزمون زمینه را برای توسعه ی پژوهش های بالینی فراهم آورد.
احمد رضا ناظری عبد الله موسوی
این مطالعه به بررسی تاثیر خالص سالمندی بر پدیده ی پردازش دو گوشی با تاکید بر شوایی دایکوتیک و امکان بهبود توانایی شنوایی دایکوتیک با استفاده از برنامه ی تربیت شنوایی دایکوتیک می پردازد. این مطالعه در سه بخش انجان گردید. در بخش نخست مطالعه یک ابزار خود ارزیاب و دو ازمون دایکوتیک و یک برنامه ی توانبخشی شنوایی ساخته شدند. در بخش دوم تاثیر سالمندی بر تواناییهای پردازش شنوایی با سه روش خود ارزیابی ، آزمون های الکتروفیزیولوژیک و آزمون های رفتاری بررسی گردید.در مرحله ی سوم گروهی از سالمندان وارد برنامه ی تربیت شنوایی شده و نتایج این برنامه با سه روش فوق الذکر مورد بررسی قرار گرفت.
میترا رضاپور عبدلله موسوی
زمینه و هدف: شواهد حاکی از آن است که نمایش اطلاعات زبانی در مغز با افزایش سن تغییر می کند و این امر سبب کاهش عملکرد شنوایی دایکوتیک در سالمندان می شود. هدف از این مطالعه مقایسه غیرقرینگی عملکرد نیمکره های مغزی در شنوایی دایکوتیک در سالمندان و جوانان با استفاده از آزمون های دایکوتیک همخوان-واکه و اعداد بوده است. روش بررسی: مطالعه حاضر با استفاده از نسخه فارسی آزمون های دایکوتیک همخوان-واکه و اعداد روی 28 فرد جوان و 27 فرد دارای شنوایی محیطی هنجار، با راست برتری قوی از دو جنس انجام شد. سپس نتایج گوش راست و چپ در سه وضعیت عدم اعمال توجه، توجه به راست و توجه به چپ مقایسه گردید. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه ضعف عملکرد سالمندان به ویژه هنگام توجه به چپ را تایید کرد. افراد سالمند غیرقرینگی نیمکره ای بزرگتر و دقت کمتری را در امتیازهای بدست آمده در هر دو آزمون نشان دادند.
مریم حیدری عبدلله موسوی
پژوهش حاضر با هدف مقایسه تاثیر توجه بر عملکرد شنوایی دایکوتیک و نتیجتا طرفی سازی زبان در کودکان هنجار و دچار اختلال خواندن با استفاده از آزمون های دایکوتیک اعداد و همخوان-واکه در سه وضعیت توجهی تقسیم شده ، توجه مستقیم به گوش راست و توجه مستقیم به گوش چپ انجام شد .در هر دو آزمون میانگین امتیازات گوش چپ و راست و شاخص برتری طرفی در سه وضعیت توجهی در هر دو گروه محاسبه و مقایسه گردید.
محمدجواد ابراهیمی علی چابک
هدف اساسی در این تحقیق بدست آوردن اطلاعات دقیق از روند آموزش حرفه ای ناشنوایان و میزان اشتغال آنان است . اهداف جزئی نیز به شرح زیر است : 1 - بررسی اثر سن بر اشتغال ناشنوایان شهر مشهد. 2 - بررسی اثر جنس بر اشتغال ناشنوایان شهر مشهد. 3 - بررسی اثر تاهل بر اشتغال ناشنوایان شهر مشهد. 4 - بررسی اثر تحصیلات بر اشتغال ناشنوایان شهر مشهد. 5 - بررسی اثر نحوه تدریس بر اشتغال ناشنوایان شهر مشهد. 6 - بررسی برابری رشته و شغل ناشنوایان شهر مشهد. 7 - بررسی اثر کیفیت دوره آموزش بر اشتغال ناشنوایان شهر مشهد.