نام پژوهشگر: جلیل خارا

بررسی برخی شاخصهای مورفولوژیک، فیزیولوژیک و بیوشیمیایی ناشی از تاثیرات متقابل پرتو uv-b و برخی گونه های قارچ میکوریزدر گیاه گوجه فرنگی (. (lycopersicum esculentum mill
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ارومیه - دانشکده علوم 1390
  الهام کمرکی   جلیل خارا

قارچهای میکوریزی بوجود آورنده ی یکی از همزیستی های مفید در ریشه ی اکثر گیاهان بوده و نقش کلیدی در چرخه ی عناصر غذایی و همچنین مقاومت گیاهان در برابر تنش های محیطی دارند. پرتو فرابنفشb به عنوان یک تنش عمده ی محیطی، آینده ی غذایی بشر را تحت تأثیر قرار خواهد داد. از سه گونه قارچ های میکوریز جنس glomus، شامل glomus etunicatum ، glomus intraradicesو glomus versiforme برای تلقیح نشاهای گوجه فرنگی استفاده شد. 40 گرم مایه ی تلقیح هر کدام از این قارچ ها به عنوان تیمارهای میکوریزی در هر گلدان با خاک مخلوط شد. تیمارهای غیرمیکوریزی به همان میزان از مایه ی تلقیح استریل شده در اتوکلاو را دریافت کردند. هر تیمار سه بار تکرار شد. گیاهان با تغذیه از محلول غذایی هوگلند نیم غلظت در یک اتاقک رشد با محدوده ی دمایی 23:27 درجه ی سانتیگراد و دوره ی نوری 8:16 (روز: شب) و رطوبت نسبی 60 درصد رشد کردند. گیاهان 5 هفته بعد از تلقیح نشاها پرتو فرابنفش را دریافت کردند. آنها به طور متناوب در دوره های 45 دقیقه ای به مدت 7 روز در معرض پرتو فرابنفش قرار گرفتند. در این بررسی، پرتو uv-b باعث کاهش رشد طولی ریشه و اندام هوایی، وزن تر و خشک در گیاهان میکوریزی و غیر میکوریزی شد که این کاهش در گیاهان میکوریزی کمتر از گیاهان غیر میکوریزی می باشد. تعیین محتوای رنگیزه های فتوسنتزی نشان داد که پرتو uv-b باعث کاهش کلروفیل a،b و کاروتنوئید در گیاهان گوجه فرنگی میکوریزی و غیرمیکوریزی شده است. اما این کاهش در گیاهان میکوریزی پایین تر از گیاهان غیر میکوریزی بود. درصد همزیستی، محتوای پروتئین و محتوای قند تحت پرتو uv-b کاهش یافت. فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانت شامل آسکوربات پراکسیداز، گایاکول پراکسیداز و کاتالاز در گیاهان تابش یافته میکوریزی بالاتر از نمونه های غیرمیکوریزی بود. مطالعه ی حاضر نشان می دهد که پرتو uv-b می تواند محتوای آنتوسیانین گیاهان گوجه فرنگی را افزایش دهد. محتوای پرولین و مالون دی آلدئید در گیاهان غیرمیکوریزی تیمار شده با پرتو فرابنفش در مقایسه با انواع میکوریزی افزایش یافت. نتایج به طور کلی نمایانگر بهبود شرایط رشدی، فیزیولوژیک و بیوشیمیایی گیاهان گوجه فرنگی تحت پرتو uv-bدر اثر همزیستی میکوریزایی با قارچهای فوق می باشند

ارزیابی اکوفیزیولوژیکی همزیستی میکوریزا در برخی از گونه های گیاهی مراتع بخش سیلوانا (اطراف شهرستان ارومیه) واقع در استان آذربایجان غربی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ارومیه - دانشکده علوم 1391
  حبیب حسینی   جلیل خارا

همزیستی گیاهان با میکروارگانیسم ها و سایر موجودات زنده موجب حفظ و پایداری گونه های گیاهی و حفظ جوامع گیاهی می گردد. میکوریز یکی از سودمندترین همزیستی ها می باشد که در آن گیاه میزبان و قارچ های همزیست بطور متقابل سود می برند. به منظور بررسی وضعیت میکوریزایی، منطقه ی سیلوانا که مساحتی در حدود1500 هکتار دارد و دارای دمای حداقل و حداکثر 17- و 33+ درجه سانتیگراد و میانگین بارش سالیانه در حدود 400-300 میلی متر است، انتخاب گردید. هدف از این بررسی مقایسه وضعیت میکوریزایی در دو فصل بهار (اردیبهشت ماه 1390) و تابستان (تیر ماه 1390 ) بود که بدین منظور از میان گونه های گیاهی متنوع منطقه،13 گونه غالب که متعلق به 11 تیره بودند،انتخاب شدند. نمونه گیری هم از ریشه گیاهان (به منظور تعیین درصد همزیستی ریشه) و هم از نمونه خاک ریزوسفری آنها (به منظور تعیین تعداد اسپور) و در هر دو فصل انجام گرفت. همچنین مقداری نمونه خاک از اطراف هر گیاه نیز به منظور بررسی برخی ویژگی های فیزیکی و شیمیایی خاک شامل ph، میزان فسفر قابل دسترس خاک، آهک، بافت خاک، درصد اشباع خاک (sp)، شوری (ec)، کربن آلی (o.c) خاک هستند، جمع آوری شد. مطالعه درصد همزیستی و تعداد اسپور در ریزوسفر گیاهان نشان داد که گونه های avena sativa با 67 درصد و festuca ovina با 59 درصد بیشترین درصد همزیستی ریشه و گونه های atriplex hastata با 9/22 درصد و hyoscyamus niger وsenecio glaucus با 24/2 درصد دارای کمترین درصد همزیستی ریشه بودند. در مورد اسپورها نیز، بیشترین تعداد اسپور به گونه ی avena sativa با 4/29 عدد در هر گرم خاک و کمترین آن به گونه یartemisia vulgaris با 6/5 عدد در هر گرم خاک تعلق داشت. نتایج بدست آمده، نشان از یک همبستگی مثبت و معنی دار بین کلونیزاسیون ریشه و تعداداسپور در هر دو فصل بهار و تابستان بوده است. آنالیزهای خاک نیز یک همبستگی منفی و معنی داری بین فسفر با تعداد اسپور وبا کلونیزاسیون ریشه در هر دو فصل نشان داد. بین ec و تعداد اسپور نیز در هر دو فصل، همبستگی معنی داری مشاهده شد. ph خاک نیز با ec یک همبستگی منفی و معنی داری نشان داد. کربن آلی خاک هم با sp و درصد کلونیزاسیون در اردیبهشت همبستگی مثبت و معنی داری نشان داد. اما همبستگی سایر عوامل خاک با تعداد اسپور و درصد کلونیزاسیون ریشه معنی دار نبود. همه آنالیزها با نرم افزار spss ( آنالیزهای regression linear, t-test and one way anova) انجام گرفت.

بررسی تأثیرهمزیستی میکوریز آربوسکولار بر شاخص های بیوشیمیایی و فیزیولوژیکی دانه رست های گوجه فرنگی ) lycopersicum esculentum ( تحت سمیت منگنز
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ارومیه - دانشکده علوم 1391
  معصومه عظیمی   جلیل خارا

منگنز یکی از عناصر غذایی کم مصرف برای گیاهان می باشد که در عمل فتوسنتز دخالت دارد. در این بررسی اثرات سمیت منگنز بر روی برخی پارامترهای رشد، وزن خشک و تر و محتوای مالون دی آلدئید، قند، پروتئین، کلروفیل و درصد آغشتگی )کلونیزاسیون( در گیاه گوجه فرنگی واجد میکوریز و بدون میکوریز مورد بررسی قرار گرفت. قارچ های میکوریز آربوسکولار glomus intraradices ، g. versiforme و g. etunicatum به عنوان تیمار میکوریزی به کار برده شدند. آزمایش به صورت دو تیمار میکوریزی و غیرمیکوریزی و 3 غلظت منگنز به همراه محلول غذایی هوگلند ) با نصف مقدار فسفر( و 0 و 1 میلی مولار به صورت /5 ، با غلظت های متغیر 0 mnso4 و با سه تکرار اعمال شد. کلیه ی گیاهان 50 میلی لیتر از محلول غذایی فوق را 3 بار در هفته و به مدت یک ماه دریافت کردند. سمیت منگنز باعث کاهش رشد در کلیه ی تیمارهای غیرمیکوریزی شد که احتمالاً به دلیل انباشتگی منگنز در برگ هاست. علائم سمیت به صورت زردشدگی کناره ی برگ های مسن، بافت مردگی یا ایجاد لکه های سفید یا زرد با بافت مرده در برگ ها و ساقه ها و پیچش برگ های جوان در کلیه ی گیاهان میکوریزی و با شدت بیشتر در گیاهان غیرمیکوریزی ظاهر شد. همچنین اختلاف معنی داری بین وزن تر و خشک گیاهان میکوریزی و سایرین مشاهده شد. محتوای مالون دی آلدئید نیز با افزایش غلظت منگنز کاهش معنی داری یافت. مقدار قند گیاه با افزایش غلظت فلز سنگین افزایش یافت. همچنین مقدار پروتئین گیاه نیز با اعمال سمیت کاهش می یابد؛ اما این کاهش برای گیاهان میکوریزایی کمتر بود. بررسی آنزیم های آنتی اکسیدانت شامل آسکوربات پراکسیداز و گایاکول پراکسیداز نشان داد که سمیت منگنز باعث افزایش فعالیت این آنزیم ها می شود که این افزایش در گیاهان واجد میکوریز کمتر بود. همچنین درصد همزیستی میکوریزی گیاهان نیز تحت تأثیر سمیت فلز سنگین کاهش یافت. نتایج ما نشان داد که در بین گونه های قارچی مورد بررسی، قارچ میکوریز g. intraradices توانسته به طور موثرتری شرایط فیزیولوژیک گیاهان گوجه فرنگی را تحت سمیت منگنز بهبود بخشد.

تاثیرتیماراسید سالیسیلیک برروی برخی از خصوصیات مورفولوژیکی و فیزیولوژیکی دو رقم نهال زیتون (کورونایکی و دزفولی)تحت شرایط تنش خشکی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ارومیه - دانشکده کشاورزی 1391
  هوشنگ نظری کیا   عباس حسنی

گیاهان در طول دوره رشد خود پیوسته بوسیله عوامل نامساعد محیطی تحت تاثیر قرار می گیرند. بعضی از این عوامل نامساعد مانند تنش خشکی رشد و نمو را در گیاهان محدود می کنند. سالیسیلیک اسید یک ترکیب فنلی است که در حال حاضر به عنوان یک تنظیم کننده شبه هورمونی در گیاه شناخته شده است. نقش سالیسیلیک اسید در پاسخ به مکانیسم-های دفاعی در برابر عوامل زنده و غیر زنده می باشد. زیتون(olea europaea) درخت دایم سبز بوده و متعلق به تیره زیتون ( oleaceae) و دارای برگ های ضخیم و چرمی و از درختان میوه مناسب مناطق مدیترانه ای است همچنین، این درخت متحمل به خشکی است. در راستای انتخاب ارقام مقاوم به خشکی به منظور توسعه کشت باغات در مناطق خشک و نیمه خشک ایران تاثیر تیمار سالیسیلیک اسید بر روی برخی از خصوصیات مورفولوژیکی و فیزیولوژیکی دو رقم نهال زیتون (کورونایکی و دزفولی) تحت شرایط تنش خشکی مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفت. نهال های سه ساله زیتون در یک آزمایش فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی تحت تنش خشکی قرار گرفتند. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که با افزایش سطح خشکی پارامتر های رشدی (به غیر از طول ریشه) همچنین ارتفاع نهال، تعداد و سطح برگ، تعداد و مجموع طول شاخه های جانبی، وزن تر و خشک ساقه، برگ، ریشه و شاخساره، قطر تنه، محتوی نسبی آب برگ، مقادیر کلروفیل، فتوسنتز خالص، تعرق و هدایت روزنه ای دچار کاهش معنی داری نسبت به شاهد شدند. دمای برگ، ضخامت برگ، تعداد روزنه، میزان انباشت پرولین، قند های محلول کل، پروتئین کل ، مالون دی آلدهید، گلایسین بتائین، آنزیم های کاتالاز، آسکور بات پراکسیداز، گایاکول پراکسیداز، افزایش پیدا کرد. بر اساس نتایج به دست آمده محتوی نسبی آب برگ، سطح برگ، دمای برگ، ضخامت برگ، مقادیر کلروفیل a، bوکل، تعرق ، پروتئین، آنزیم های کاتالاز و گایاکول پراکسیداز در رقم دزفولی بیشتر از رقم کرونایکی بود و همچنین ارتفاع نهال، تعداد برگ، قطر تنه، تعداد و مجموع طول شاخه های جانبی، هدایت روزنه ایی، گلایسین بتائین، قند های محلول کل و آنزیم آسکور بات پراکسیداز در رقم کرونایکی بیشتر از رقم دزفولی بود. کاربرد سالیسیلیک اسید باعث افزایش ضخامت برگ، ارتفاع نهال، تعداد برگ، تعداد و مجموع طول شاخه های جانبی، قطر تنه، دمای برگ، قند های محلول کل، مالون دی آلدهید، گلایسین بتائین، پروتئین کل و فعالیت آنزیم های کاتالاز، آسکور بات پراکسیداز، گایاکول پراکسیداز افزایش و کلروفیل bوکل، فتوسنتز خالص، تعرق، هدایت روزنه ایی، تعداد روزنه کاهش یافت. در مجموع یافته های پژوهش حاضر نشان داد که اثرات بازدارنده تنش خشکی بر رشد زیتون می تواند با محلول پاشی سالیسیلیک اسید کاهش داده شود. بر اساس نتایج به دست آمده، رقم دزفولی مقاومت بیشتری به خشکی نشان داد.

تأثیرتیمارسایکوسل بر برخی ویژگی های مورفولوژیکی و فیزیولوژیکی دو رقم زیتون (ماری و میشن) تحت شرایط تنش خشکی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ارومیه - دانشکده کشاورزی رضائیه 1391
  وحید اکبری   جلیل خارا

چکیده در مناطق خشک و نیمه خشک، آب یکی از مهمترین منابع محدود کننده ی تولید بوده و زیتون یکی از مهمترین درختان میوه ی رشد یافته در این مناطق است. به منظور بررسی اثر سایکوسل بر برخی ویژگی های مورفولوژیکی، فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی دو رقم زیتون (ماری و میشن) در شرایط تنش خشکی، یک آزمایش گلخانه ای با سه فاکتور شامل سه سطح سایکوسل (صفر، 500 و 1000 میلی گرم در لیتر)، سه سطح تنش خشکی (آبیاری نهال ها با فواصل 5، 10 و 15 روز یکبار) و دو رقم زیتون (ماری و میشن) به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار و در مدت چهار ماه انجام شد. نتایج نشان داد که افزایش سطوح خشکی موجب کاهش ارتفاع نهال، قطر ساقه، تعداد برگ، سطح برگ، تعداد و طول شاخه های جانبی، طول ریشه، وزن تر و خشک برگ، وزن تر و خشک ساقه و ریشه، محتوای نسبی آب برگ، فتوسنتز، تعرق، هدایت روزنه ای و افزایش ضخامت برگ، دمای برگ، تعداد روزنه ها در واحد سطح برگ، شاخص کلروفیل، کلروفیل a و b، محتوای کاروتنوئید، پرولین، قند های محلول، میزان مالون دی آلدئید، فعالیت آنزیم کاتالاز، آسکوربات پراکسیداز، گایاکول پراکسیداز، میزان آنتوسیانین و فنول کل در هر دو رقم شد. همچنین نتایج نشان داد که تیمارهای سایکوسل موجب کاهش ارتفاع نهال، سطح برگ، میزان مالون دیآلدئید و افزایش ضخامت برگ، تعداد شاخه های جانبی، طول ریشه، تعداد روزنه ها در واحد سطح برگ، فتوسنتز، تعرق، هدایت روزنه ای، فعالیت آنزیم کاتالاز و گایاکول پراکسیداز در مقایسه با شاهد شده اما تأثیر معنی داری بر قطر ساقه، تعداد برگ، طول شاخه های جانبی، وزن تر و خشک ساقه و ریشه، دمای برگ، کلروفیل b، محتوای کاروتنوئید، فعالیت آنزیم آسکوربات پراکسیداز و میزان فنول کل نداشتند. تیمار غلظت بالای سایکوسل (1000 میلی گرم در لیتر) موجب افزایش وزن خشک برگ، شاخص کلروفیل، کلروفیل a و قندهای محلول نسبت به شاهد و افزایش وزن تر برگ، محتوای نسبی آب برگ و پرولین در مقایسه با تیمارهای شاهد و غلظت 500 میلی گرم در لیتر شد. تیمار سایکوسل 500 میلی گرم در لیتر، موجب کاهش معنی دار آنتوسیانین نسبت به شاهد شد اما تیمار 1000 میلی گرم در لیتر اختلاف معنی داری در مقایسه با شاهد نداشت. بر اساس صفات مورد مطالعه، رقم میشن نسبت به رقم ماری مقاومت بیشتری به خشکی نشان داد. به طور کلی نتایج نشان داد که استفاده از سایکوسل می تواند برخی از اثرات منفی ناشی از تنش خشکی در ارقام زیتون ماری و میشن را تعدیل کند.

ارزیابی اکوفیزیولوژیکی همزیستی میکوریزا در برخی گونه های گیاهی دره شهدا استان آذربایجان غربی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ارومیه - دانشکده علوم پایه 1391
  سید محسن هاشمی بهمن اباد   جلیل خارا

همزیستی میکوریزی یکی از مباحث مهم علوم زیستی می باشد. قارچ های میکوریز از طریق همزیستی با ریشه ی گیاهان باعث بهبود رشد ریشه و حفظ جوامع گیاهی می شوند. به منظور بررسی وضعیت میکوریزی دره ی شهدا و مناطق مجاور آن با وسعتی برابر 577 هکتار که در کیلومتر30 جاده ی ارومیه – اشنویه قرار دارد و متوسط بارش سالیانه ی 5/367 میلی متر، میانگین سالیانه حداکثر دما 1/33 درجه ی سانتیگراد و حداقل دمای 5/15- درجه انتخاب شد. هدف از این بررسی مقایسه ی موقعیت میکوریزی در اردیبهشت سال های 1390 و 1391 با توجه به اثرعواملی همچون شرایط اکولوژیک، بافت خاک، فسفر قابل جذب، آهک، هدایت الکتریکی(electrical conductivity)، میزان اشباع خاک (soil saturation)، کربن آلی (oc)، اسیدیته (ph) و محتوای ازت خاک بر این موقعیت بود. بدین منظور از میان گیاهان غالب منطقه 8 گونه انتخاب و نمونه برداری از ریشه ی گیاهان (برای تعیین درصد همزیستی) و ازخاک ریزوسفری آن ها (برای تعیین غنای اسپورهای میکوریزی) در دو زمان مذکور انجام شد. همچنین مقداری خاک از اطراف هر گیاه برای تعیین ویژگی های فیزیکی و شیمیایی خاک جمع آوری شد. بررسی موارد ذکر شده نشان داد که در اردیبهشت 90 چمن (poa bulbosa ) با 68/74 درصد بیشترین درصد همزیستی ریشه ای و سلمه تره ( chenopodium alb um)با 23/10 درصد کمترین درصد همزیستیریشه را دارا بودند. هم چنین در اردیبهشت 91 نیز چمنبا 74/72 درصد بیشترین درصد همزیستی و سلمه تره با 2/7 درصد کمترین میزان همزیستی را دارا بودند. درمورد تعداد اسپور بیشترین میزان در اردیبهشت90 به چمنبا 29 عدد در هر گرم خاک و کمترین آن به سلمه ترهبا 67/2 عدد اسپور در هر گرم خاک تعلق داشت. در اردیبهشت 91 نیز بیشترین تعداد به گونه ی چمن با 27 عدد و کمترین آن به گونه ی سلمه تره با 67/1 عدد اسپور متعلق بود. نتایج بدست آمده نشان دهنده ی همبستگی مثبت و معنی دار بین آغشتگی ریشه و تعداد اسپور درهر دو زمان است. آنالیزهای خاک نیز یک همبستگی منفی و معنی دار بین فسفر با تعداد اسپور وآغشتگی ریشه در هر دو زمان نشان می دهند. همچنین بین اشباع خاک خاک و تعداد اسپور و درصد همزیستی درهر دو زمان همبستگی مثبت و معنی دار وجود دارد. ارتباط ph با میزان همزیستی ریشه و تعداد اسپور همواره منفی و معنی دار بوده است. میزان کربن آلی خاک با درصد آغشتگی و تعداد اسپور در هر دو زمان مثبت و معنی دار بوده است.

بررسی اثر قارچ های میکوریز و تیمار تریپتوفان بر خصوصیات رشدی و بیوشیمیایی و غلظت آلکالوئیدهای ایندولی در گیاهان catharanthusroseusl.رشد یافته تحت شرایطin vivoوin vitro.
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ارومیه - دانشکده علوم پایه 1391
  سمانه رحمت زاده   سید کمال کاظمی تبار

قارچ های میکوریزای آربوسکولارمعمول ترین نوع از میکوریزاها می باشند که نقش مهمی را در روابط خاک - گیاه ایفا می نمایند. گیاه پروانش (catharanthus roseus l.) یکی از مهم ترین گیاهان دارویی بوده که آلکالوئید های ضد سرطان به نام های وین بلاستین و وین کریستین را تولید می نماید. در این مطالعه اثر سه گونه قارچ میکوریز g.etunicatum,g.versiforme و g.intraradicesو افشانه برگی تریپتوفان، پیش ساز بیوسنتزی این آلکالوئیدها، در غلظت های 0، 150، 250 و 350 میلی گرم بر لیتر در شرایط کشت گلدانی و همچنین اثر قارچ های میکوریزا در انطباق گیاهچه های باززایی شده پروانش تحت تیمار تریپتوفان به روش استریل سازی در محیط کشت باززایی، مورد بررسی قرار گرفت. بررسی نتایج حاصل از کشت گلدانی گیاهان پروانش تحت تیمار میکوریز و افشانه برگی تریپتوفان و همچنین، گیاهان باززایی شده پس از طی انطباق، نشان دهنده بالاترین میزان فاکتورهای رشدی شامل، طول، وزن تر و خشک، محتوای پروتئین کل و قندهای محلول اندام هوایی و ریشه و همچنین محتوای رنگیزه های فتوسنتزی در نمونه های حاصل از دو تیمارمیکوریزی و تریپتوفان بود. بالاترین درصد آغشتگی ریشه ای نیز در نمونه های تلقیح یافته با g.etunicatum مشاهده شد. بررسی محتوای آلکالوئید کل در اندام هوایی و ریشه و نتایج حاصل از مقدار وین بلاستین برگی نیز بالاترین میزان آن ها را در نمونه های تلقیح یافته با میکوریز و تحت تیمار تریپتوفان نشان دادند. نتایج حاصل از بررسی افزودن تریپتوفان در محیط کشت بهینه باززایی، نشان داد که افزودن تریپتوفان به این محیط موجب افزایش باززایی و رشد در این نمونه ها می گردد. ارزیابی محتوای پرولین و فنل کل و فعالیت آنزیم پراکسیداز اندام هوایی و ریشه نشان دهنده مقادیر بالای آنها در نمونه های میکوریزی بود. بررسی درصد حیات و درصد آغشتگی ریشه ای طی دوره انطباق بیشترین درصد را به ترتیب، در نمونه های میکوریزی g.versiforme و g.etunicatum نشان دادند. در مجموع، نمونه های رشد یافته در شرایط گلدانی نتیجه بهتری را از نظر رشد و محتوای آلکالوئید نسبت به نمونه های باززایی شده نشان دادند.

بررسی برخی شاخص های فیزیولوژیک، مورفولوژیک و بیوشیمیایی ناشی از برهمکنش علف کش تریفلورالین و سه گونه قارچ میکوریز در گیاه آفتابگردان (helianthus annuus l)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ارومیه - دانشکده علوم 1389
  هانیه مرادبیگی   جلیل خارا

یکی از روش های رایج کنترل علف های هرز مزارع آفتابگردان، استفاده از سموم علف کش بویژه تریفلورالین است. تریفلورالین از جمله علف کش هایی است که در خاک و قبل از کاشت مصرف می شود و جزء خانواده ی نیتروآنیلین ها بوده و با جلوگیری از تقسیم و طویل شدن سلولها عمل می کند که برای کنترل طیف وسیعی از علف های هرز پهن برگ و علف های هرز خانواده گرامینه استفاده می شود. این تحقیق به مطالعه تأثیر تریفلورالین بر ویژگیهای مورفولوژیکی و فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی در گیاهان آفتابگردان تلقیح شده با سه گونه قارچ میکوریزا (g.etunicatum، g.versiforme، g.intraradices) و گیاهان غیر میکوریزایی، تحت شرایط گلخانه ای پرداخته است. آزمایش به صورت طرح کاملا تصادفی با 6 سطح غلظت تریفلورالین (ppm 25، 20، 15، 10، 5، 0) و با دو تیمار قارچ (با و بدون قارچ) در سه تکرار برای قارچ های g.etunicatum، g.versiforme و g.intraradices انجام گرفت گلدان های میکرویزایی با 20 گرم از مایه تلقیح هر قارچ مخلوط شدند. گلدانهای غیرمیکوریزایی نیز همین مقدار مایه تلقیح را که توسط اتوکلاواستریل شده بود را دریافت کردند هر گلدان حاوی دو بذر آفتابگردان بود. گیاهان تیمار شده با تغذیه از محلول غذایی هوگلند 1/2 در یک اتاقک رشد با محدوده دمایی 20 تا 35 درجه سانتی گراد و دوره نوری 10/14 (روز:شب) و رطوبت نسبی 60 تا 70 درصد رشد کردند. برگ و ریشه گیاهان 35 روزه مورد بررسی قرار گرفت بدشکلی، زردشکلی، پیچیدگی و عدم تقارن برگها و بافت مردگی حاشیه برگ ها هم در گیاهان میکوریزایی و هم در گیاهان غیرمیکوریزایی مشاهده شد. کاربرد علف کش باعث مهار رشد ریشه های جانبی و گرزی شکل شدن ریشه ها می شود. قارچ های میکوریزای آربوسکولار تاثیر قابل توجهی بر وزن تر و خشک ریشه و اندام هوایی در گیاهان مورد مطالعه شد. در این بررسی افزایش غلظت تریفلورالین باعث کاهش طول اندام هوایی و ریشه، سطح برگ، حجم ریشه، قطر ساقه و طول اولین میانگره در گیاهان میکوریزایی و غیرمیکوریزایی شد که این کاهش در گیاهان میکوریزایی کمتر از گیاهان غیرمیکوریزایی می باشد. تعیین محتوای رنگیزه های فتوسنتزی نشان داد که غلظت های متوسط علف کش باعث افزایش کلروفیل b،a و کاروتنوئید در گیاهان آفتابگردان میکوریزایی و غیرمیکوریزایی شد اما میزان رنگیزه های فتوسنتزی در غلظت های زیاد علف کش کاهش یافت. اما این کاهش در گیاهان میکوریزایی پایین تر از گیاهان غیر میکوریزایی بود با افزایش غلظت تریفلورالین محتوای پروتئین کل در اندام هوایی و ریشه گیاهان بتدریج کاهش و سپس در غلظت ppm 20 افزایش یافت. محتوای قندهای محلول در ریشه و اندام هوایی گیاهان میکوریزایی و غیرمیکوریزایی در غلظت ppm10 افزایش و سپس در غلظت های بالا کاهش یافت. با افزایش غلظت حشره کش محتوای پرولین، آمینواسیدهای آزاد و مالون دی آلدئید در گیاهان میکوریزایی و غیر میکوریزایی افزایش یافت. فعالیت آنزیم های سمیت زدا شامل آسکوربات پراکسیداز (apx) و گایاکول پراکسیداز (gpx) در گیاهان میکوریزایی و غیر میکوریزایی نیز افزایش یافته، اما افزایش فعالیت این آنزیمها در ریشه گیاهان میکوریزایی بالاتر بود. کاهش معنی دار طول ریشه همزیست در گیاهان تلقیح شده با سه گونه قارچ با افزایش غلظت تریفلورالین مشاهده شد. درصد همزیستی در گیاهان تلقیح شده با قارچ g.versiforme در مقایسه با گیاهان تلقیح شده با دو گونه قارچ دیگر بیشتر بود که احتمالا به مقاومت بیشتر اسپورهای این قارچ در برابر غلظت های زیاد تریفلورالین مربوط می شود نتایج به طورکلی نمایانگر بهبود شرایط رشدی و فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی گیاهان آفتابگردان تحت سمیت علف کش تریفلورالین در اثر همزیستی میکوریزایی با قارچ های فوق می باشد.

ارزیابی اکوفیزیولوژیکی همزیستی میکوریز در برخی از گونه های گیاهی منطقه یئدی گوز (هفت چشمه)شهرستان نقده (سولدوز) استان آذربایجان غربی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ارومیه - دانشکده علوم 1392
  زهرا علیزاده   جلیل خارا

میکوریز یکی از سودمندترین همزیستی ها می باشد که در آن گیاه میزبان و قارچ همزیست به طور متقابل سود می برند. به منظور بررسی وضعیت میکوریزی منطقه یئدی گوز (در 3 کیلومتری شهرستان نقده با متوسط بارش سالیانه 333 میلی متر و میانگین دمای سالیانه 4/12 درجه سانتیگراد) انتخاب شد. هدف ما از این بررسی مقایسه وضعیت میکوریزی در دو فصل بهار (اردیبهشت ماه 91) و تابستان (تیرماه 91) بود. به این منظور از میان گونه های متنوع منطقه، 10 گونه غالب متعلق به 7 تیره انتخاب شدند. نمونه گیری هم از ریشه ی گیاهان و هم از نمونه خاک ریزوسفری آن ها، در هر دو فصل انجام شد. همچنین مقداری نمونه خاک ریزوسفر هر گیاه نیز به منظور بررسی برخی ویژگی های فیزیکی و شیمیایی خاک شامل ph، میزان فسفر قابل جذب، مقدار آهک (caco3)، بافت، درصد اشباع (sp)، شوری یا هدایت الکتریکی (ec) و کربن آلی (oc) جمع آوری شد. مطالعه ی درصد همزیستی و تعداد اسپور در ریزوسفر گیاهان نشان داد که گونه ی دگرگل گندمی (heteranthelium piliferum) بیشترین درصد همزیستی وتعداد اسپور و گونه ترتیزک (lepidium droba) کمترین آن ها را دارا بودند. نتایج بدست آمده، نشان از یک همبستگی مثبت و معنی دار بین درصد همزیستی و تعداد اسپور در هر دو فصل داشت. آنالیزهای خاک نیز همبستگی منفی و معنی داری بین فسفر با درصد همزیستی و تعداد اسپور نشان داد.ec و ماده آلی با درصد همزیستی ریشه و تعداد اسپور همبستگی مثبت معنی داری را در فصل بهار نشان دادند. درصد اشباع با تعداد اسپور در هر دو فصل همبستگی مثبت معنی دار نشان داد. بین رس خاک با تعداد اسپور و درصدهمزیستی همبستگی منفی معنی داری در بهار مشاهده شد. همه ی آنالیزها با نرم افزار spss انجام گرفت.

ارزیابی اکوفیزیولوژیکی همزیستی میکوریز در برخی از گونه های گیاهی منطقه ی حفاظت شده ی سلطان یعقوب شهرستان نقده (سولدوز) استان آذربایجان غربی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ارومیه - دانشکده علوم 1392
  سکینه علیزاده   جلیل خارا

همزیستی میکوریزی یکی از مباحث مهم علوم زیستی می باشد. قارچ های میکوریز از طریق همزیستی با ریشه ی گیاهان باعث بهبود رشد ریشه و حفظ جوامع گیاهی می شوند. منطقه سلطان یعقوب (در 4 کیلومتری شهرستان نقده با متوسط بارش سالیانه 333 میلی متر و میانگین دمای سالیانه 4/12 درجه سانتیگراد) به منظور بررسی وضعیت میکوریزی انتخاب شد. هدف از این بررسی مقایسه ی موقعیت میکوریزی در اردیبهشت و تیر ماه 1391 با توجه به اثر عواملی همچون شرایط اکولوژیک، بافت خاک، فسفر قابل جذب، آهک، هدایت الکتریکی(electrical conductivity)، میزان اشباع خاک، کربن آلی (oc) و اسیدیته (ph) بود. بدین منظور از میان گونه های غالب منطقه 10 گونه انتخاب و نمونه برداری از ریشه-ی گیاهان (برای تعیین درصد همزیستی) و از خاک ریزوسفری آن ها (برای تعیین غنای اسپور های میکوریزی) در دو زمان مذکور انجام شد. همچنین مقداری خاک از اطراف هر گیاه برای تعیین ویژگی های فیزیکی و شیمیایی خاک جمع آوری شد. مطالعه درصد همزیستی و تعداد اسپور در ریزوسفر گیاهان نشان داد که گندم نیامی (aegilops triuncialis) بیشترین درصد همزیستی ریشه ای و آلاله سوری (ranunculus pinardi) کمترین میزان درصد را دارا بودند. در مورد اسپور ها نیز بیشترین تعداد اسپور به گندم نیامی و کمترین آن به آلاله سوری تعلق داشت. نتایج به دست آمده نشان دهنده ی همبستگی مثبت و معنی دار بین آغشتگی ریشه و تعداد اسپور در هر دو فصل بهار و تابستان می باشد. آنالیز های خاک نیز همبستگی منفی و معنی داری بین فسفر با تعداد اسپور و با آغشتگی ریشه در هر دو فصل نشان داد. همچنین بین آهک خاک و تعداد اسپور و درصد همزیستی در هر دو فصل، همبستگی مثبت و معنی داری مشاهده شد. بین ph خاک با تعداد اسپور در اردیبهشت ماه همبستگی منفی و معنی داری وجود داشت. اما همبستگی سایر عوامل خاک با تعداد اسپور و درصد همزیستی ریشه معنی دار نبود. همه آنالیز ها با نرم افزار spss انجام گرفت.

بررسی مقایسه ای تأثیرات گاماآمینو بوتیریک اسید (gaba) روی تحمل تنش سرما در گیاهچه های گندم و گوجه فرنگی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ارومیه - دانشکده علوم 1391
  پرویز ملک زاده   رضا حیدری

تاثیر غلظت های مختلف گاماآمینو بوتیریک اسید بر روی تحمل به تنش سرما در میوه های رسیده ای چون هلو بررسی گردیده است. نشان داده شده که پاشیدن این ماده در سردخانه ها روی میوه، در شدت رنگ آن، جلوگیری از آسیب دیدن گوشت میوه و ممانعت از قهوه ای شدن آن و همچنین روی فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدان نقش دارد. (yang et al., 2011 و shang et al., 2010). بررسی های گذشته نشان داده اند که افزایش غلظت gaba در گیاه آسیب سرما را کاهش داده و نیز سبب افزایش غلظت اسید آمینه ی پرولین و فعالیت آنزیم های درگیر در مسیر سنتز gaba می شود (shang et al., 2010). مطالعه روی تأثیر اسید سالسیلیک روی تحمل تنش سرما در گیاهچه گندم و برنج نشان داده این ماده می تواند فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدان مثل سوپراکسید دیسموتاز، کاتالاز و گایاکول پراکسیداز را تحت تأثیر قرار دهد. همچنین این ماده روی محتوای پروتئین کل نیز تأثیر دارد (kang and saltveit., 2002). مطالعه روی اثر دمای پایین و کلسیم خارجی روی راندمان فتوسنتزی گیاه گندم نشان داده است که در واریته های حساس کوهدشت و متحمل سرداری گندم میزان کلروفیل بالا می رود (قاسم کریم زاده و همکاران، 1386). همچنین، بررسی ها نشان داده که گیاهچه های گندم و گوجه فرنگی، حساس به سرما بوده و تنش سرما باعث کاهش جوانه زنی، شاخه دهی و گل دهی و در نهایت میزان محصولات این گیاهان می شود.

بررسی تاثیرغلظت های مختلف عصاره آبی برگ گردو بر شاخص های بیوشیمیائی و فیزیولوژیکی گیاه جعفری (petroselinum crispum mill.) تحت همزیستی سه گونه قارچ میکوریز آربوسکولار
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ارومیه - دانشکده علوم پایه 1392
  شکیبا عزیزبیگی   جلیل خارا

آللوپاتی نوعی تداخل در رشد بوده که ناشی از تولید مواد شیمیایی توسط بافتهای زنده یا مرده و یا بافتهای در حال تجزیه می باشد. درخت گردو یکی از گیاهان مهم آللوپات به شمار می آید. آسیب به گیاهانی که در نزدیکی درختان گردو رشد می کنند به دلیل تولید ماده ی شیمیایی ژوگلون (juglone) است. این تحقیق به مطالعه ی تأثیر آللوپاتیک عصاره ی آبی برگ گردو (juglans regia l.) بر ویژگی های فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی گیاهان جعفری (petroselinum crispum mill.) تلقیح شده با سه گونه قارچ میکوریز (glomus etunicatum ، g.versiforme و g. intraradices) و گیاهان غیرمیکوریزی تحت شرایط گلخانهای پرداخته است. آزمایش به صورت طرح کاملاً تصادفی با سه سطح غلظت عصاره ی آبی برگ گردو (کامل، نصف و یک چهارم) و با دو تیمار قارچی (با و بدون قارچ) در سه تکرار انجام گرفت. اندام هوایی و ریشه ی گیاهان 40 روزه مورد بررسی قرار گرفتند. تلقیح با قارچ های میکوریز آربوسکولار باعث افزایش وزن تر و خشک ریشه و اندام هوایی شد و اثر بازدارنده ی ماده ی آللوپات را بر روی وزن تر و خشک ریشه و اندام هوایی کاهش داد. در این بررسی افزایش غلظت عصاره ی آبی برگ گردو باعث کاهش طول اندام هوایی و ریشه در گیاهان میکوریزی و غیرمیکوریزی شد که این کاهش در گیاهان میکوریزی کمتر از گیاهان غیرمیکوریزی بود. همچنین افزایش غلظت عصاره آبی برگ گردو باعث کاهش میزان کلروفیل a و b شد. این کاهش در حضور غلظت های کم ژوگلون در گیاهان میکوریزی کمتر از گیاهان غیرمیکوریزی بود؛ اما غلظت بالای ماده ی آللوپات مانع تأثیر میکوریز بر محتوای کلروفیل a و b شد. افزایش غلظت عصاره ی آبی برگ گردو باعث افزایش محتوای کاروتنویید شد و این افزایش در گیاهان میکوریزی بیشتر از گیاهان غیرمیکوریزی بود. محتوای قندهای محلول و محتوای پروتئین کل در ریشه و اندام هوایی گیاهان میکوریزی و غیرمیکوریزی در غلظت 1/4 افزایش و سپس در غلظت های بالا کاهش یافت. با افزایش غلظت عصاره ی آبی برگ گردو محتوای پرولین، آمینو اسیدهای آزاد و مالون دی آلدئید و همچنین فعالیت آنزیم های آسکوربات پراکسیداز و گایاکول پراکسیداز در گیاهان افزایش یافت که این افزایش در گیاهان غیرمیکوریزی بیشتر از گیاهان میکوریزی بود. درصد همزیستی در گیاهان تلقیح شده با قارچ g.versiforme در مقایسه با گیاهان تلقیح شده با دو گونه ی قارچ دیگر بیشتر بود. نتایج به طور کلی نشان دهنده ی بهبود شرایط فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی گیاهان جعفری تحت تاثیر ماده آللوپاتیک موجود در عصاره آبی برگ گردو در اثر همزیستی میکوریزی با قارچ های نامبرده می باشند.

ارزیابی اکوفیزیولوژیکی همزیستی میکوریزا در برخی از گونه های گیاهی آبشار سلوک (واقع در ارومیه) استان آذربایجان غربی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ارومیه - دانشکده علوم پایه 1392
  معصومه ربیعی   جلیل خارا

همزیستی گیاهان با میکروارگانیسم¬ها و سایر موجودات زنده موجب حفظ و پایداری گونه¬های گیاهی و حفظ جوامع گیاهی می¬گردد. میکوریز یکی از سودمندترین همزیستی¬ها می¬باشد که در آن گیاه میزبان و قارچ همزیست به طور متقابل سود می¬برند. در بررسی حاضر، منطقه آبشار سلوک ( در 32 کیلومتری شهرستان ارومیه با متوسط بارش سالیانه 260 میلی متر و میانگین دمای سالیانه 2/10 درجه سانتیگراد ) برای ارزیابی وضعیت میکوریزی انتخاب شد. هدف ما از این بررسی مقایسه وضعیت میکوریزی در دو فصل بهار (اردیبهشت ماه 91) و تابستان (تیرماه 91) بود. بدین منظور از میان گونه¬های غالب منطقه 10 گونه انتخاب و نمونه¬ برداری از ریشه¬ی گیاهان (برای تعیین درصد همزیستی) و از خاک ریزوسفری آن¬ها (برای تعیین غنای اسپور¬های میکوریزی) در دو زمان مذکور انجام شد. همچنین مقداری نمونه خاک ریزوسفر هر گیاه نیز به منظور بررسی برخی ویژگی¬های فیزیکی و شیمیایی خاک شامل ph، میزان فسفر قابل جذب، مقدار آهک (caco3)، بافت، درصد اشباع (sp)، شوری یا هدایت الکتریکی(ec) و کربن آلی (oc) جمع¬آوری شد. مطالعه¬ی درصد همزیستی و تعداد اسپور در ریزوسفر گیاهان نشان داد که در فصل بهار بارهنگ (plantago lanceolata) بیشترین درصد همزیستی ریشه¬ای و ficaria kochii کمترین میزان درصد همزیستی را به خود اختصاص داده است. همچنین در فصل تابستان چمن پیازک دار (poa bulbosa) بیشترین درصد همزیستی و ficaria kochii کمترین میزان را دارا بودند. در مورد تعداد اسپور بیشترین مقدار آن در هر دو فصل متعلق به چمن پیازک دار (poa bulbosa) می¬باشد. همچنین کمترین تعداد اسپور در اردیبهشت ماه به جعفری فرنگی معطر macrospermum) chaerophyllum) و در تابستان به جعفری فرنگی غده¬ای ( (chaerophyllum bulbosum تعلق دارد. نتایج به دست آمده نشان از یک همبستگی مثبت و معنی¬دار بین درصد کلونیزاسیون ریشه و تعداد اسپور در فصل تابستان می¬باشد. همچنین بین ph خاک با درصد همزیستی ریشه در هر دو فصل همبستگی معنی¬داری وجود داشت. در فصل بهار، همبستگی فسفر با تعداد اسپور به صورت منفی و معنی¬دار می¬باشد. آهک خاک با درصد همزیستی ریشه در فصل تابستان همبستگی معنی¬داری را نشان داد.

بررسی تنوع ژنهای کدکننده ی آنزیم بتاگلوکاناز در سویه های بومی باسیلوس جدا شده از محصولات زراعی- باغی کشور
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ارومیه - دانشکده علوم پایه 1392
  شعله ده پهلوان   مریم هاشمی

بتاگلوکانازها از اعضای خانواده گلیکوزید هیدرولازها بوده که هیدرولیز پیوند‏های گلیکوزیدی بتا 1و 4 را در بتاگلوکان‏ها کاتالیز می‏کنند. این گروه از آنزیم¬ها براساس شباهت توالی¬های اسید آمینه نواحی کاتالیتکی خود در 15 خانواده از 86 خانواده گلیکوزید هیدرولازها گروه بندی شده¬اند. در این پژوهش هدف، تعیین توالی ژن های کد کننده آنزیم بتاگلوکاناز و طبقه بندی سویه های مورد بررسی بر اساس نوع خانواده آنزیمی و تعیین شرایط بهینه کاتالیتیکی آنزیم های تولیدی به روش سطح پاسخ بود. در این بررسی 27 سویه از bacillus subtilis جدا شده از باغات و مزارع کشور بر اساس توانایی تولید آنزیم بتاگلوکاناز، غربال شده و با استفاده از پرایمرهای اختصاصی، ژن آنزیم بتاگلوکاناز تکثیر، تعیین توالی و در پایگاه اطلاعاتیncbi ثبت شد. آنالیز توالی¬های به دست آمده و رسم درخت فیلوژنی با استفاده از نرم¬افزار vector nti وmega.4 انجام شد. مقایسه توالی آمینواسیدی ژن¬های اندوبتا 1و4 گلوکاناز در جدایه¬های مورد بررسی نشان داد که تمام جدایه¬ها دارای ژن¬های مذکور بوده و به ترتیب در خانواده¬های گلیکوزید هیدرولازهای 5 و16 قرار می¬گیرند. همچنین جدایه¬های مورد مطالعه خانواده 5 گلیکوزید هیدرولازها براساس تنوع در توالی آمینواسیدی ژن اندو بتا1و4 گلوکاناز در 11 گروه طبقه بندی شدند. همچنین فعالیت آنزیمی، آنزیم¬های تولید شده توسط 30 سویه که فعالیت آنزیمی بهتری داشتند را در 3 تیمار دمایی 30،55 و70 درجه سانتی گراد و در ph 6/4 مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس نتایج حاصله 8 سویه s7e ، t37a ، k2b، k36p88، h14h ، h14d ، d3d و b5d با توجه به دامنه فعالیت آنزیمی و تنوع گیاه میزبان، برای تعیین شرایط بهینه فعالیت بتاگلوکانازی به روش سطح پاسخ و با طرح مرکب مرکزی و با متغیرهای دما، ph و غلظت سوبسترا مورد مطالعه قرار گرفتند. با توجه به نتایج حاصل سویه های s7e، t37a، k36p88، h14h ، h14d ، d3d و b5d در ph اسیدی و نزدیک به خنثی و رنج دمای 35-65 درجه سانتی گراد اپتیمم فعالیت را داشتند.سویه k2b برخلاف سویه های فوق در ph قلیایی نیز فعالیت قابل قبولی را داشت. بیشترین اثر فعال کننده و بازدارنده فعالیت آنزیمی به ترتیب مربوط به منگنز و جیوه در غلظت 10 میلی مولار بود. بتاگلوکاناز¬های سویه های مورد بررسی در غلظت¬های مختلف سدیم کلرید کاهش شدید فعالیت آنزیمی را داشتند و حضور اتانول 5 درصد تأثیری زیادی بر فعالیت آنزیم¬ها نداشت.

بررسی تأثیر شوری بر شاخص های فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی گیاه چاودار رقم محلی چالدران (secale cereale) تحت همزیستی سه گونه قارچ میکوریز آربوسکولار
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ارومیه - دانشکده علوم پایه 1393
  اکرم عربلوئی ثانی   جلیل خارا

شوری یکی از تنش های اصلی و شایع در جهان کنونی است که سبب کاهش تولیدات کشاورزی و نقصان رستنی های طبیعی در نواحی وسیعی از سطح کره زمین می شود. با توجه به روند افزایشی توسعه اراضی شور و کمبود اراضی زراعی مطلوب برای کشاورزی، شناسایی گیاهان مقاوم به شوری اهمیت زیادی دارد. این تحقیق به مطالعه ی تأثیر شوری بر ویژگی های فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی گیاهان چاودار تلقیح شده با سه گونه قارچ میکوریز (glomus etunicatum ، g.versiforme و g. intraradices) و گیاهان غیرمیکوریزی تحت شرایط گلخانهای پرداخته است. آزمایش به صورت طرح کاملاً تصادفی با چهار سطح غلظت شوری (صفر، 25، 50 و 75 میلی مولار) و با دوتیمار قارچی (با و بدون قارچ) در سه تکرار انجام گرفت. اندام هوایی و ریشه ی گیاهان 40 روزه مورد بررسی قرار گرفتند. تلقیح با قارچ های میکوریز آربوسکولار باعث افزایش وزن تر و خشک ریشه و اندام هوایی شد ولی شوری وزن تر و خشک ریشه و اندام هوایی را کاهش داد. در این بررسی افزایش غلظت شوری باعث کاهش طول اندام هوایی و ریشه در گیاهان میکوریزی و غیرمیکوریزی شد که این کاهش در گیاهان میکوریزی کمتر از گیاهان غیرمیکوریزی بود. همچنین افزایش غلظت شوری باعث کاهش میزان کلروفیل a و b شد. این کاهش در حضور غلظت های کم شوری در گیاهان میکوریزی کمتر از گیاهان غیرمیکوریزی بود؛ اما غلظت بالای شوری مانع تأثیر میکوریز بر محتوای کلروفیل a و b شد. افزایش غلظت شوری باعث افزایش محتوای کاروتنویید شد و این افزایش در گیاهان میکوریزی بیشتر از گیاهان غیرمیکوریزی بود. با افزایش غلظت شوری محتوای مالون دی آلدئید، قندهای محلول و همچنین فعالیت آنزیم های کاتالاز و گایاکول پراکسیدازدر گیاهان افزایش یافت درحالیکه در میزان پروتئین محلول تاثیر معکوس داشت. درصد همزیستی در گیاهان تلقیح شده با قارچ g.etunicatum در مقایسه با گیاهان تلقیح شده با دو گونه ی قارچ دیگر بیشتر بود.تنش شوری، قارچ میکوریزا، فاکتورهای بیوشیمیایی، فاکتورهای فیزیولوژیکی، گیاه چاودار

تاثیرات همزیستی میکوریز بر تحمل تنش تابش فرابنفش در دو رقم زراعی گیاه کتان (linum usitatissimum l.)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ارومیه - دانشکده علوم پایه 1393
  شراره شیعتی   جلیل خارا

در بین انواع مختلف میکوریز، میکوریز آربوسکولار، رایج¬ترین نوع همزیستی مسالمت¬آمیز بین میکرو¬ارگانیسم¬های خاکزی و گیاهان می¬باشد که اهمیت اکولوژیک و اقتصادی فراوانی دارد. از سوی دیگر، تابش uv-b پر انرژی¬ترین ترکیب از نور خورشید است و در نتیجه¬ی کاهش لایه¬ی اوزون، میزان عبور و رسیدن این نوع اشعه به سطح زمین، افزایش می¬یابد. پرتوuv به واسطه¬ی افزایش تولید گونه¬های فعال اکسیژن به عنوان یک عامل ایجاد کننده¬ی تنش¬های اکسایشی شناخته شده است. موضوع تحقیق حاضر بررسی تاثیرات همزیستی میکوریز بر تحمل تنش تابش فرابنفش در دو رقم گیاه کتان (اراک و شاهین¬دژ) می-باشد. گیاهان کتان در دو گروه میکوریزی و غیرمیکوریزی در شرایط 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی با دمای محیطی 18 تا 29 درجه سانتی¬گراد کشت داده شدند. گیاهان میکوریزی با مایه تلقیح حاصل از کشتetunicatum glomus وglomus versiforme آغشته شدند. بعد از 21 روز کشت، یک سری از گلدان¬ها به عنوان شاهد انتخاب شده و بقیه به مدت 14روز و هر روز به مدت 1 ساعت تحت تنش uv-b (با طول موج 312 نانومتر) قرار گرفتند. نتایج نشان داد که که طول اندام هوایی، طول ریشه، وزن تر و خشک اندام هوایی و ریشه، میزان رنگیزه¬های فتوسنتزی، میزان قند محلول و میزان پروتئین محلول درگیاهان تحت تیمار uv-b نسبت به شاهد کاهش یافت و این کاهش در نمونه¬های میکوریزی کمتر از نمونه¬های غیر میکوریزی بود. از سوی دیگر، فعالیت آنزیم¬های پاداُکسایشی مانند آسکوربات پراکسیداز و گایاکول پراکسیداز تحت تاثیر تابش فرابنفش افزایش یافت؛ به نحوی که این افزایش در گیاهان میکوریزی بیشتر از نمونه¬های غیرمیکوریزی بود. همچنین آنالیز داده¬ها نشان داد که میزان مالون¬دی¬آلدئید در گیاهان تحت تابش uv-b نسبت به شاهد افزایش یافت. این افزایش در نمونه¬های میکوریزی کمتر از نمونه¬های غیر میکوریزی بود. با بررسی مطالب فوق نتیجه¬گیری شد که پرتو uv-b اثرات زیانباری روی هر دو رقم گیاه کتان (رقم اراک و رقم شاهین دژ) دارد و همزیستی میکوریزی با دو گونه قارچی فوق می تواند از برخی جهات این تنش را تا حدودی تخفیف دهد. همچنین مشاهده شد تاثیر مثبت همزیستی در حضور گونه glomus versiforme بهتر از گونه glomus etunicatum می باشد. واژگان کلیدی: اشعه فرابنفش، کتان، گلوموس، میکوریز- آربوسکولار.

مطالعه اثر قارچ های وزیکولار آربوسکولار بر روی گیاه فلفل (capsicum annum) تحت استرس سرما
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ارومیه - دانشکده علوم 1393
  الناز مریخی فرتاشی   جلیل خارا

فلفل گیاهی حساس به سرما می باشد که تحت تنش سرما تا حد زیادی محصول آن کاهش مییابد. بنابراین شناخت مکانیسم دفاعی گیاه فلفل در دمای پایین ضروری است. بدین منظور، تاثیر سرما بر صفات فیزیولوژیک گیاه فلفل همراه با تلقیح با سه گونه قارچ وزیکولار آربوسکولار ( glomus etunicatum، g.versiforme وg. intraredices) بررسی شد. آزمایش در دو دمای 25 و10 درجه سانتی گراد و با سه تیمار قارچی و بدون قارچ در سه تکرار انجام گرفت. اندام هوایی و ریشه ی گیاهان 30روزه مورد بررسی قرار گرفت. در این مطالعه سرما باعث کاهش طول اندام هوایی وریشه؛ همچنین باعث کاهش وزن تر و وزن خشک اندام هوایی وریشه ی گیاهان میکوریزی وغیر میکوریزی در گیاه فلفل شد؛ منتهی این کاهش در گیاهان آغشته شده با قارچ های میکوریزا کمتر بود. همچنین تنش سرما باعث کاهش میزان کلروفیل a و b شد. این کاهش در گیاهان میکوریزی کمتر از گیاهان غیر میکوریزی بود. محتوای قند های محلول در ریشه و اندام هوایی گیاهان میکوریزی وغیر میکوریزی افزایش پیدا کرد ؛که این افزایش در گیاهان میکوریزی بیشتر بود. محتوای پروتئین کل نیز در طول تنش کاهش پیدا کرد که این کاهش در گیاهان میکوریزی به مراتب کمتر بود. در اثر سرما میزان مالون دی آلدئید در ریشه واندام هوایی افزایش پیدا کرد که این افزایش در گیاهان میکوریزی کمتر بود. همچنین میزان آنزیم های آسکوربات پراکسیداز وگایاکول پراکسیداز نیزدر اثر تنش سرما افزایش یافت، میزان این افزایش در گیاهان میکوریزی بیشتر از گیاهان غیر میکوریزی بود. سرما باعث کاهش درصد همزیستی میکوریزی شده بود؛ درصد همزیستی در گیاهان تلفیح شده با قارچ g.intraradices در مقایسه با دو گونه دیگر بیشتر بود. نتایج به طور کلی نشان دهندی بهبود شرایط فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی گیاه فلفل تحت تاثیر سرما در اثر همزیستی میکوریزی با قارچ های نام برده می باشد.

ارزیابی اکوفیزیولوژیک همزیستی میکوریزایی در برخی گونه های گیاهی منطقه کوهستانی قلعه بابک واقع در جنگلهای ارسباران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ارومیه - دانشکده علوم پایه 1391
  محمود قربانی   جلیل خارا

به منظور بررسی تغییرات جمعیت اسپورهای قارچی میکوریز وزیکولار _ آربوسکولار در خاک، تعیین درصد کلونیزاسیون ریشه، همبستگی این دو با فاکتورهای فیزیکوشیمیایی خاک و همچنین شناسایی نوع همزیستی میکوریزایی، جنگلهای ارسباران در منطقه کلیبر از استان آذربایجان شرقی انتخاب شد. نمونه برداری از ریشه و خاک ریزوسفری 23 گونه گیاهی در فواصل زمانی خرداد و مرداد از محدوده ریزوسفری گیاهان به عمل آمد. نمونه برداری کاملاً تصادفی و با 3 تکرار صورت گرفت. نمونه های گیاهی در محل نمونه برداری به روش سیستماتیکی پرس و برای شناسایی در حد گونه به هرباریوم مرکز تحقیقات کشاورزی ارومیه منتقل شدند. برای استخراج و جداسازی اسپورها از روش غربال تر استفاده شد. سپس تعداد اسپورها در خاک ریزوسفری 23 گونه گیاهی تعیین گردید. پس از رنگ آمیزی ریشه ها، درصد کلونیزاسیون ریشه ها اندازه?گیری شد. در همین ارتباط میزان تأثیر برخی فاکتورهای فیزیکوشیمیایی خاک نیز از قبیل هدایت الکتریکی، اسیدیته خاک، کربن آلی، نیتروژن نیتراتی، نیتروژن کل، فسفر، پتاسیم، سدیم و بافت خاک بر روی جمعیت اسپورها و میزان کلونیزاسیون ریشه ها مورد بررسی قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد که نوع هم زیستی میکوریزی گیاهان انتخاب شده در جنگلهای ارسباران از نوع میکوریز وزیکولار-آربوسکولار (vesicular arbuscular mycorrhiza) می باشد. میانگین تعداد اسپور در 23 گونه گیاهی در یک گرم خاک ریزوسفر در نمونه برداری خرداد ماه 13/19 عدد بود. در حالیکه این مقدار در نمونه برداری مرداد ماه 87/25 عدد بود. در کل نشان داده شد که نه تنها تعداد اسپور در تک تک گونه ها از خرداد به مرداد افزایش یافت، بلکه میانگین تعداد اسپور در 23 گونه گیاهی نیز از خرداد به مرداد افزایش یافت. در همه 23 گونه گیاهی میزان میکوریزایی از خرداد ماه به مرداد ماه افزایش یافت. این افزایش میکوریزایی ریشه در گونه گیاهی گزنه lamium purpureum بیشترین مقدار یعنی 22% بوده و در مریم گلی salvia verticillata کمترین مقدار یعنی 3% درصد بود. تعداد اسپور خاک با عواملی چون ec، oc، tn، n-no3 ، k، na و sand ضریب همبستگی مثبت نشان داد. در بین این عوامل با کربن آلی خاک بیشترین ضریب همبستگی 629/0 را داشت. تعداد اسپور در خاک با عواملی چون ph، p، clay و silt همبستگی منفی نشان داد که بیشترین مقدار با فسفات خاک با مقدار 526/0- بود. درصد میکوریزایی نیز با برخی فاکتورها مثل oc، tn، n-no3 ، k و silt ضریب همبستگی مثبت نشان داد. در بین اینها نیز پتاسیم بیشترین ضریب یعنی 348/0 را نشان داد. میکوریزایی شدن ریشه ها همچنین با عواملی چون ec، ph، p، na، clay و sand ضریبی منفی نشان داد که بیشترین مقدار یعنی 329/0- به فسفات تعلق داشت.

کنترل سمیت علف کش متری بوزین با تلفیح گونه های مختلف قارچ میکوریزا آربوسکولار (glomus) در گیاه کدو خورشتی (cucurbita pepo)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ارومیه - دانشکده علوم 1389
  نسرین اسمعیل نژاد خیاوی   جلیل خارا

چکیده ندارد.

بررسی برخی شاخصهای فیزیولوژیک، مورفولوژیک و بیوشیمیایی ناشی از برهمکنش قارچ بیماریزای ورتیسیلیوم و سه گونه میکوریز در گیاه پنبه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ارومیه - دانشکده علوم 1387
  کبرا نوروزی   جلیل خارا

چکیده ندارد.

اثرات پرتو فرابنفش بر روی برخی پارامترهای فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی گیاه ریحان و تاثیر سالیسیلیک اسید در تنش زدایی پرتو فرابنفش
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ارومیه - دانشکده علوم 1387
  موسی موسوی کوهی   جلیل خارا

چکیده ندارد.

بررسی میانکنش بین برخی گونه های قارچ میکوریزای آربوسکولار و فلز کروم بر روی برخی از پارامترهای مورفولوژیک، فیزیولوژیک و بیوشیمیایی دانه رست های ذرت
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ارومیه - دانشکده علوم 1387
  راضیه رحمتی   جلیل خارا

چکیده ندارد.