نام پژوهشگر: مسعود بازگیر
حسن فتحی زاد محسن توکلی
مسئله فرسایش و رسوب در مناطق خشک و نیمه خشک به عنوان سد بزرگی در راه پیشرفت اقتصادی جوامع انسانی است، لذا سبب نگرانی هایی در جامعه می شود. با توجه به اینکه بخش عمده ای از کشور ما در منطقه خشک و نیمه خشک واقع شده است میزان فرسایش و تولید رسوب نیز بالاست، از اینرو بررسی فرآیند فرسایش خاک و تولید رسوب و ارزیابی عوامل حاکم بر آن از ضروریات مدیریت صحیح منابع موجود در یک حوزه آبخیز می باشد. تحقیق حاضر با هدف ارزیابی کارایی مدل musle در برآورد رسوب در مقیاس رگبار و نیز مدل سازی آن با استفاده از خصوصیات رگبار و رواناب مربوطه در چهار زیرحوزه از زیر حوزه های آبخیز دویرج استان ایلام و در نهایت ارائه مدلی بهینه برای برآورد رسوب رگبار در این حوزه انجام شده است. برای انجام تحقیق حاضر از 2 رگبار به تاریخ های 2/10/1391 و 10/11/1391 استفاده شده است. به دلیل فقدان ایستگاه هیدرومتری در خروجی زیر حوزه ها، ابتدا در خروجی زیر حوزه ها اقدام به نصب اشل شد. در شروع بارندگی، طول بارندگی و ایجاد رواناب به طور مرتب اشل تمام ایستگاه ها قرائت گردید و همزمان با آن با استفاده از دستگاه نمونه برداری بار معلق، از رواناب ایجاد شده نمونه گرفته شد. با انجام تجزیه نمونه ها در آزمایشگاه میزان رسوب هر رگبار به دست آمده بررسی گردید. در مرحله بعد اقدام به برآورد میزان دبی جریان سیلاب های رخ داده با استفاده از رابطه مانینگ شد. همچنین هیدروگراف سیلاب و رسوب هر رگبار پس از انجام محاسبات لازم برای 99 نمونه بار معلق برای هر زیر حوزه تعیین گردید. بعد از نمونه برداری از 2 رگبار رخ داده و تهیه فاکتورهای مورد نیاز، مدل اصلی برای تخمین رسوب رگبار مورد آزمایش قرار گرفت. سپس مدل برای تخمین فرسایش و رسوب رگبار با مقادیر اندازه گیری شده واسنجی و اعتبار سنجی شد. برای تصحیح مدل از روش ضریب تصحیح میانگین که در آن توان فاکتور رواناب مدل musle تصحیح شده، استفاده گردید. نتایج نشان می دهد که در مرحله واسنجی مدل musle، مقدار رسوب مشاهده ای و برآوردی هر چهار زیر حوزه دارای اختلاف کم و قابل قبولی می باشند. اما در مرحله اعتبار سنجی، مقدار رسوب مشاهده ای و برآوردی زیر حوزه های 1، 2 و3 دارای اختلاف بیشتری بوده ولی در زیر حوزه شماره 4 این اختلاف بسیار کمتر می باشد. دلیل ناکارآمدی مدل در مرحله اعتبار سنجی را می توان به مساحت زیاد زیر حوزه 1، 2 و3 نسبت داد. به منظور ارائه مدل بهینه برای محاسبه رسوب در چهار زیر حوزه از رابطه رگرسیونی استفاده گردید که مقدار همبستگی (r2) برای چهار زیر حوزه 90/0 بدست آمده است. همچنین در مدل تغییر شکل یافته musle برای چهار زیر حوزه ی توان فاکتور رواناب از 56/0 به 34/0 تغییر نمود. با توجه به دقت قابل قبول (90/0r2=) بدست آمده برای زیر حوزه های مورد مطالعه می توان نتیجه گرفت که چنانچه زیرحوزه های دیگر حوزه آبخیز دویرج دارای شرایط مشابه ی از نظر زمین شناسی، خصوصیات پوشش گیاهی، فیزیوگرافی و... باشند می توان از مدل تغییر شکل یافته musle استفاده کرد.
فاطمه باقری علیرضا امیریان چکان
آتش یکی از فاکتورهای فیزیکی مهم است که اجزاء یک اکوسیستم را تحت تاثیر قرار می دهد و گرمای تولید شده حین سوختن می تواند خواص فیزیکی، شمیایی و بیولوژیکی خاک ها را تغییر دهد. از آنجا که طی چند دهه اخیر جنگل های بانکول واقع در استان ایلام دچار آتش سوزی های متعددی شده اند، هدف از این تحقیق بررسی اثرات آتش سوزی و زمان پس از آتش سوزی بر برخی خواص فیزیکی و شمیایی خاک بود. برای این منظور سه منطقه مشابه از نظر شیب و زمین شناسی که یک، دو و سه سال قبل دچار آتش سوزی شده بودند و یک منطقه بدون آتش سوزی (شاهد) در مجاورت آن ها انتخاب گردید. از هر منطقه 10 نمونه خاک (5 نمونه زیر تاج پوشش و 5 نمونه خارج تاج پوشش) از لایه سطحی (5-0 سانتی متر) برای انجام تجزیه های آزمایشگاهی برداشت گردید.
مسعود بازگیر جواد گیوی
در کشور ما، بخاطر رشد روزافزون جمعیت و توسعه شهرها، از امکان گسترش سطح زیر کشت به مرور زمان کاسته می شود و در نتیجه نیاز شدیدی به استفاده بهینه از اراضی موجود احساس می گردد. مطالعات ارزیابی تناسب اراضی با بررسی جنبه های فیزیکی و اجتماعی - اقتصادی اراضی، استفاده بهینه و پایدار از هر زمینی را ممکن می سازد. هدف از این مطالعه شناسایی و رده بندی خاکها و ارزیابی کیفی، کمی و اقتصادی تناسب اراضی دشت تالاندشت کرمانشاه برای محصولات گندم، جو و نخود دیم بوده است . منطقه تالاندشت به مساحت تقریبی 4500 هکتار در جنوب غربی شهرستان کرمانشاه واقع شده است . اقلیم منطقه نیمه خشک سرد، دارای زمستانهای سرد و تابستانهای ملایم است . خاکهای منطقه، آهکی و در آبرفتهای دوران چهارم زمین شنسای تشکیل و تکامل یافته اند. براساس سیستم آمرکایی این خاکها در دو زیر گروه تیپیک کلسی زرپت و ورتیک کلسی زرپت و طبق روش فائو در واحد خاک هاپلیک کلسی سول رده بندی می گردند. مراحل مختلف تحقیق شامل مطالعات صحرائی و آزمایشگاهی خاک ، طبقه بندی آن و ارزیابی کیفی، کمی و اقتصادی اراضی است . در ارزیابی کیفی، مشخصات اقلیمی، پستی و بلندی و خاک منطقه با نیازهای رویشی هر نبات مقایسه و بسته به میزان تطابق آنها، کلاس تناسب کیفی تعیین گردید. این نوع ارزیابی از طریق روش محدودیت و پارامتریک انجام گرفت . مبنای ارزیابی کمی، میزان علکرد در واحد سطح و مبنای ارزیابی اقتصادی، میزان سود ناخالص در واحد سطح در نظر گرفته شد. اراضی مذکور از نظر کیفی، برای کشت گندم، جو و نخود دیم تماما تناسب پایینی دارند. این امر ناشی از کمبود آب در بخشی از مراحل رشد می باشد. با آبیاری تکمیلی محدودیت کمبود آب واحدهای اراضی کاملا رفع می گردد. علاوه بر محدودیتهای اقلیمی، محدودیتهای پستی و بلندی و خاک نیز برای رشد نباتات مورد نظر وجود دارد. نتایج ارزیابی کمی نشان میدهد که کشت گندم و جو در اغلب واحدهای اراضی مناسب تا نسبتا مناسب است . از نظر اقتصادی، نخود بعنوان مناسبترین نبات و در درجه دوم و سوم به ترتیب گندم و جو در منطقه معرفی می گردند.