نام پژوهشگر: محمد سیاری
محمد سیاری ولی اله بابایی زاد
با توجه به این که استفاده بیش از حد از مواد شیمیایی در کشاورزی جهت کنترل بیماری ها سبب آلودگی محیط زیست شده و همچنین پاتوژن ها به سرعت به این مواد شیمیایی مقاومت حاصل می کنند، پیدا کردن روشی جایگزین جهت مقابله با بیماریها امری ضروری به نظر می رسد. ژن های مقاومت گیاهان (r gene)، منابع ژنتیکی با ارزشی هستند که میتوان از آن ها در این راستا استفاده کرد. این تحقیق با هدف آنالیز مولکولی چند رقم برنج تجاری شمال کشور در تعامل با قارچ rhizoctonia solani عامل سوختگی غلاف انجام شد. برای این منظور ارقام طارم و بینام به عنوان ژنوتیپ های مقاوم و رقم خزر به عنوان ژنوتیپ حساس انتخاب شد. طول لکه های حاصل از تلقیح پاتوژن در ارقام مقاوم به طور تقریبی دو برابر رقم حساس بوده و ضمنا آزمون مقایسه ای t student test تفاوت معنی داری بین رقم حساس و ارقام مقاوم در سطح احتمال 5% نشان داد. جهت تعیین پروفایل ژنهای دخیل در مقاومت از برگ های گیاهچه های دو هفته ای در ساعات مختلف پس از تلقیح (0،12،24،48،72,100،) نمونه برداری شده و total rna از آن ها استخراج شد. سپس از روی نمونه های rna رشته مکمل dna (cdna) سنتز شد که از آن به عنوان نمونه در واکنش های pcr استفاده شد. پروفایل ژن های مورد بررسی توسط تکنیک real time q-pcr انجام شد. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد بیان ژن های chitinase، pr-5، proxidase، pr-10، defensis، thionin،nh1 ، pal و lipoxigenase در ارقام مقاوم طارم و بینام نسبت به رقم حساس خزر پس از مایه زنی به شدت افزایش یافت. آزمون مقایسه ای t student test تفاوت معنی داری در سطح احتمال 5% بین ارقام مقاوم و رقم حساس نشان داد. یافته های حاصل از این بررسی حاکی از نقش فعال ژن های فوق در مکانیسم های مقاومت گیاه برنج در تعامل با r. solani می باشد.
فردین قنبری محمد سیاری
در این مطالعه اثر 5-آمینولوولونیک اسید(ala)، پیش ماده کلیدی در بیوسنتز پورفیرین ها از جمله کلروفیل و یک ماده تنظیم کننده رشد گیاهی جدید، بر رشد و برخی پاسخ های فیزیولوژیکی گیاه گشنیز (coriandrum sativum l.) تحت تنش خشکی مورد مطالعه قرار گرفته است. آزمایش به صورت فاکتوریل3×4 در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی و سطوح تنش خشکی و کاربرد ala به عنوان فاکتور های اصلی در گلخانه دانشکده کشاورزی دانشگاه ایلام اجرا گردید. تیمار های مورد بررسی در این تحقیق شامل 3 سطح تنش خشکی شامل شرایط بدون تنش( رطوبت خاک در حد ظرفیت مزرعه)، تنش ملایم(رطوبت خاک در حد 60 درصد ظرفیت مزرعه) و تنش شدید( رطوبت خاک در حد 30 درصد ظرفیت مزرعه) و 4 غلظت ala شامل 0، 25/0، 5/0 و 1 میلی مولار بودند. نتایج حاصل از تجزیه آماری نشان داد تنش خشکی و نیز کاربرد ala اثر معنی داری بر پارامتر های مورفولوژیکی، فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی گیاه شامل ارتفاع گیاه، وزن تر، وزن خشک، سطح برگ، محتوای نسبی آب برگ، بازده مصرف آب، میزان پرولین، کلروفیل، مالون دی آلدهید، فعالیت آنتی اکسیدانی و... دارد. تنش خشکی سبب ایجاد اثرات منفی بر رشد و عملکرد گیاه شد. در شرایط تنش خشکی کاهش پارامتـر های رشدی، کلروفیل، محتوای نسبی آب و افزایش مالون دی آلدئید، بازده مصرف آب، پرولین و فعالیت آنتی اکسیدانی مشاهده شد. کاربرد ala سبب کاهش آثار تنش بر رشد و عملکرد گیاه شد به طوری که این ترکیب به طور معنی داری سبب افزایش پارامتر های رشدی، محتوای نسبی آب، بازده مصرف آب، محتوای پرولین و کلروفیل و همچنین فعالیت آنتی اکسیدانی شد و نیز سبب کاهش تجمع مالون دی آلدئید گردید. در این تحقیق تیمار ala با افزایش فعالیت آنتی اکسیدانی، افزایش کلروفیل و همچنین افزایش تجمع پرولین سبب کاهش آثار تنش بر گیاه گشنیز شد.
سید مجتبی قوامی محمد سیاری
جمعیت دنیا تا سال 2025 به حدود 9 میلیارد نفر خواهد رسید. از سویی 97% این افزایش جمعیت در کشور های در حال توسعه می باشدکه غذایی دو برابر مقدار تولید در زمان حاضر را می طلبد.مطالعات حاکی از آن است که حدود 71% از کاهش عملکرد محصولات کشاورزی در نتیجه تنش های غیر زنده می باشد شوری آب و خاک از مشکلات در حال افزایش جهان است که سطح وسیعی از اراضی کشورمان را نیز در بر می گیرد. تنش شوری از طریق کاهش پتانسیل آب در محیط رشد ریشه، سمیت یونی و اختلال در تعادل عناصر غذایی، تنش اسمزی و تنش اکسیداتیو موجب خسارت به محصولات کشاورزی مخصوصاً در مناطق خشک و نیمه خشک می شود. پژمردگی ورتیسیلیومی از مهم ترین بیماری های زیتون در جهان است، که با وجود تحقیقات 100 سال پیش تا کنون بر روی بیماری هنوز راهی برای کنترلی آن یافت نشده است. استفاده از اسید سالیسیلیک (sa) به منظور فعال کردن سیستم دفاعی گیاه در برابر تنش در گیاهان مختلف منجر به افزایش مقاومت گیاهان شده است، لذا می تواند راهکاری جهت مقابله با این مشکل باشد. به منظور ارزیابی سیستم مقاومت القایی و اکتسابی رقم حساس مانزانیلا زیتون در کشت هیدروپونیک آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار و در سه مشاهده در زمستان سال 1389 در گلخانه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه ایلام اجراء گردید. تیمارهای آزمایشی شامل کاربرد سه سطح (صفر، 25/0 و4/0 میلی مولار) اسید سالیسیلیک و دو سطح شوری (صفر و 150 میلی مولار) کلرید سدیم و دو سطح قارچ verticillium dahliae (صفر و 106×2 اسپور) بود. نتایج نشان داد که sa تأثیر مثبت و معنی داری بر میزان پرولین، میزان کلروفیلa وb، کلروفیل کل و محتوی نسبی آب داشت. همچنین sa باعث کاهش خسارت به غشا تحت تنش شوری شد. به نحوی که میزان نشت یونی و مالون دی آلدهید کاهش معناداری را نشان دادند. به طور کلی، نتایج این تحقیق نشان داد که تحت تنش شوری می توان از sa در جهت کاهش عوارض تنش درگیاه زیتون استفاده نمود.
زهرا خزایی محمد سیاری
در این مطالعه اثر 5- آمینو لوولونیک اسید (ala)، پیش ماده کلیدی در بیوسنتز پورفیرین ها از جمله کلروفیل و یک ماده تنظیم کننده رشد گیاهی جدید، بر رشد و برخی پاسخ های فیزیولوژیکی گیاه فلفل(capsicum annuum l.)تحت تنش خشکی مورد مطالعه قرار گرفت. آزمایش به صورت فاکتوریل 3*4 در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی و سطوح تنش خشکی و کاربرد 5- آمینو لوولونیک اسید به عنوان عامل های اصلی در گلخانه دانشکده کشاورزی ایلام اجرا گردید. تیمارهای مورد بررسی در این تحقیق شامل 3 سطح تنش خشکی شامل شرایط بدون تنش( رطوبت خاک در حد ظرفیت مزرعه)، تنش ملایم(رطوبت خاک در حد 60 درصد ظرفیت مزرعه) و تنش شدید(رطوبت خاک در حد 30 درصد ظرفیت مزرعه) و 4 غلظت ala شامل 0، 25/0، 5/0 و 1 میلی مولار بودند. نتایج حاصل از تجزیه واریانس داده ها نشان داد تنش خشکی و نیز کاربرد ala اثر معنی داری بر پارامترهای مورفولوژیک، فیزیولوژیک و بیوشیمیایی گیاه شامل ارتفاع ، وزن تر، وزن خشک، سطح برگ، محتوای آب نسبی، تعداد گل، تعداد میوه، تعداد جوانه جانبی، طول و قطر میوه، محتوای پرولین، کلروفیل، مالون دی آلدئید، فعالیت آنتی اکسیدانی و... داشت. تنش خشکی سبب ایجاد اثرات منفی بر رشد و عملکرد گیاه شد. در شرایط تنش خشکی کاهش پارامترهای رشدی و محتوای نسبی آب و افزایش مالون دی آلدئید، پرولین ، فعالیت آنتی اکسیدانی و نشت یونی مشاهده شد. کاربرد ala سبب کاهش آثار تنش بر رشد و عملکرد گیاه شد به طوری که به طور معنی داری سبب افزایش پارامترهای رشدی، محتوای نسبی آب، محتوای پرولین و کلروفیل، نشت یونی و همچنبن فعالیت های آنتی اکسیدانی و نیز سبب کاهش تجمع مالون دی آلدئید گردید. در این تحقیق تیمار ala با افزایش فعالیت آنتی اکسیدانی، افزایش کلروفیل و هم چنین افزایش تجمع پرولین و نشت یونی سبب کاهش آثار تنش بر گیاه فلفل شد. واژه های کلیدی: تنش خشکی،ala ، پرولین، فعالیت آنتی اکسیدانی، مالون دی آلدئید، فلفل
زهرا مهدی شاهیوند مهدی صیدی
مرزه بختیاری (bunge satureja bachtiarika) گیاهی دارویی متعلق به خانواده نعناعیان می باشد. به منظور بررسی دور آبیاری و فواصل کاشت بر روی بازده و کیفیت اسانس و عملکرد این گیاه، این تحقیق طی دو سال زراعی 89-90 و90-91 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی، دانشگاه ایلام با اجرای یک آزمایش فاکتوریل در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با 2 تکرار انجام شد. سطح اول شامل تیمار های آبیاری که شامل آبیاری هر روز، یک روز، چهار روز و شش روز و سطح دوم شامل فواصل کاشت 15×15 ، 15× 20 ، 20× 20 ، 20× 25 سانتی متر بودند. صفات مورد مطالعه وزن تر وخشک در هربوته، وزن تر و خشک در هکتار، ارتفاع بوته، بازدهی اسانس در هر بوته و در هکتار، خواص آنتی اکسیدانی، میزان فنل و ترکیب فیتوشیمیایی اسانس بودند. نتایج تجزیه واریانس حاصله نشان داد که سطوح آبیاری و فاصله کاشت تاثیر معنی داری در سطح یک درصد بر وزن تر وخشک،آنتی اکسیدان، محتوای فنل و بازدهی اسانس داشتند. اثرات متقابل دور آبیاری و فاصله کاشت تاثیر معنی داری در سطح یک درصد بر روی صفات داشت. مقایسه میانگین ها نشان داد که بیشترین وزن تر و خشک در تیمار آبیاری هر روز و فاصله کاشت 15× 15 سانتی متر فاصله بوته بدست آمد و بیشترین میزان تولید اسانس در فواصل آبیاری 4 روز یکبار وفاصله کاشت 20× 20 سانتی متر فاصله بوته بدست آمد. بازدهی اسانس در تیمار های مختلف 30/ تا0 87/0 درصد متغیر بود. عمده ترین ترکیب اسانس این گیاه تیمول بودکه بیش ترین مقدار آن (15/85 درصد) در ترکیب تیماری آبیاری چهار روز و فاصله کاشت 20×20 سانتی متر ثبت گردید. پس از تیمول، به ترتیب گاماترپیــنن، ترانس کاریوفیــلن، لینـــالول و پی سیـــمن عمده ترین ترکیبات اسانس این گیاه بودند. نتایج همبستگی بین صفات مختلف نشان داد که بین محتوی تیمول و درصد ترکیبات گاماترپینن، پی سیمن، کاریوفیلن و لینالول همبستگی منفی وجود داشت. اما بین محتوی ترانس کاریوفیلن و لینالول یک همبستگی مثبت مشاهده گردید. بیشترین فعالیت آنتی اکسیدانی (49/78 درصد) و محتوی فنل (77/132 میلی گرم گالیک اسید در میلی لیتر اسانس) که هر دو در ترکیب تیماری چهار روز آبیاری و فاصله کاشت 20×20 بدست آمد.
فروغ صیدپور محمد سیاری
تنش سرمایی یکی از اصلیترین تنشهای اکسیداتیو است که رشد گیاه را کاهش میدهد. از آنجایی که گیاه خیار یکی از گیاهان مناطق گرمسیر و نیمه گرمسیر است و این گیاهان به سرما حساس هستند تحقیقی جهت افزایش مقاومت به سرمای گیاهچههای خیار با استفاده از متیل سالیسیلات (mesa)، متیل جاسمونات (meja) و گلایسین بتائین (gb) انجام گرفت. با استفاده از این مواد، 3 آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی و به صورت گلدانی در گلخانه دانشکده کشاورزی دانشگاه ایلام اجرا گردید. در هر کدام از این آزمایش ها یکی از مواد با 2 روش کاربرد برگی و بذری و با غلظت های مختلف (متیل سالیسیلات در غلظت های 0، 25/0، 5/0 و 75/0 میلیمولار، متیل جاسمونات در غلظتهای 0، 05/0، 1/0 و 15/0 میلیمولار و گلایسین بتائین در غلظتهای، 10، 20 و 30 میلیمولار) بکار رفتند. نتایج حاصل از تجزیه آماری نشان داد کاربرد متیل سالیسیلات، متیل جاسمونات و گلایسین بتائین سبب کاهش آثار تنش سرمایی بر رشد گیاه شد، به طوری که این ترکیبات به طور معنیداری سبب افزایش پارامترهای رشدی، محتوای نسبی آب، محتوای پرولین و کلروفیل و همچنین فعالیت آنتیاکسیدانی و نیز کاهش تجمع مالون دی آلدئید، نشت یونی، شاخص سرمازدگی و میزان پراکسیدهیدروژن گردید. روش کاربرد بذری در هریک از مواد به کاربرده شده تاثیر بیشتری بر روی پارامترهای مورد بررسی از جمله میزان پرولین، میزان مالون دی آلدئید و پراکسید هیدروژن داشت. لذا کاربرد خارجی متیل جاسمونات، متیل سالیسیلات و گلایسین بتائین بخصوص با تیمار بذری میتواند گیاهچه های خیار را از آسیب تنش سرمایی محافظت نماید.
بهزاد میرانشاهی محمد سیاری
چکیده تنش خشکی از مهمترین عوامل موثر در کاهش عملکرد گیاهان به شمار می رود. متیل جاسمونات (mj) یک مولکول علامت دهنده سلول های گیاهی است که در تنظیم نمو گیاهان و پاسخ های دفاعی آن ها نقش دارد. استفاده از مواد تنظیم کننده رشد گیاهی همچون متیل جاسمونات یک راهکار عملی برای کاهش خسارت خشکی است. در این مطالعه اثر تنظیم کننده رشد متیل جاسمونات، بر رشد و برخی پاسخ های فیزیولوژیکی گیاه مرزه تحت تنش خشکی مورد مطالعه قرار گرفت. این آزمایش بصورت فاکتوریل 3*4 بر پایه بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار در گلخانه دانشکده کشاورزی ایلام انجام گرفت. تیمار های مورد بررسی در این تحقیق شامل 3 سطح تنش خشکی شامل شرایط بدون تنش (رطوبت خاک در حد ظرفیت مزرعه)، تنش ملایم (رطوبت خاک در حد 66 درصد ظرفیت مزرعه) و تنش شدید (رطوبت خاک در حد 33 درصد ظرفیت مزرعه) و 4 غلظت متیل جاسمونات شامل 0، 75، 150 و 225 میکرومولار بودند. نتایج نشان داد تنش خشکی و کاربرد متیل جاسمونات اثر معنی داری بر پارامتر های مورفولوژیکی، فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی گیاه شامل ارتفاع گیاه، قطر ساقه، تعداد شاخه های فرعی، وزن تر و خشک گیاه، وزن تر و خشک برگ، محتوای نسبی آب برگ، کلروفیل، فعالیت آنتی اکسیدانی، پرولین، درصد اسانس و عملکرد اسانس داشت. در شرایط تنش خشکی کاهش پارامترهای رشدی، محتوای نسبی آب برگ و عملکرد اسانس و افزایش پرولین، فعالیت آنتی اکسیدانی، کلروفیل و درصد اسانس مشاهده شد. کاربرد متیل جاسمونات سبب کاهش آثار تنش بر رشد و عملکرد گیاه شد و به طور معنی داری باعث بهبود پارامترهای رشدی، محتوای نسبی آب، کلروفیل، محتوای پرولین، فعالیت آنتی اکسیدانی، درصد اسانس و عملکرد اسانس گردید.
سعداله اکبری محمد سیاری
گیاهان بومی مناطق گرمسیری از قبیل کدوئیان نسبت به سرما حساس هستند و از آن آسیب می¬بینند. در این مطالعه امکان افزایش مقاومت به تنش سرمازدگی نشاء¬های خیار با کاربرد کاتکین و مواد تنظیم کننده رشد گیاهی ارزیابی شده است. در آزمایش اول تیمار کاتکین با سه روش کاربرد بذری، کاربرد خاکی و اسپری برگی در چهار غلظت 0، 1، 2 و 4 میلی¬مولار اعمال شد. پس از انجام تیمار¬ها نشاءها در معرض سرمازدگی (5 ساعت دمای 3 درجه سانتی¬گراد) به مدت 5 روز قرار گرفتند. آزمایش دوم طرح آزمایشی بلوک¬های کاملاً تصادفی با هفت تیمار شامل شاهد، کاتکین و اسید اگزالیک بذری و برگی و متیل جاسمونات، متیل سالیسیلات و اسید سالیسیلیک برگی در چهار تکرار بود. پس از انجام تیمار¬¬ها نشاءها در معرض سرمازدگی (5 ساعت دمای 3 درجه سانتی¬گراد) به مدت 7 روز قرار گرفتند. نتایج نشان داد که کاربرد کاتکین سبب بهبود پارامتر¬های رشد و افزایش مقاومت به دمای پایین در نشاء¬ها شده است که به وسیله شاخص سرمازدگی، نشت الکترولیت¬ها و میزان مالون دی آلدهید نشان داده شد. بالاترین تحمل تنش در کاربرد بذری و کاربرد برگی و در غلظت¬های 1 و 4 میلی¬مولار مشاهده شد. در آزمایش دوم کاربرد کاتکین، اسید اگزالیک و اسید سالیسیلیک سبب بهبود پارامتر¬های رشدی و افزایش مقاومت به دمای پایین در نشاء¬ها شدند. کاربرد کاتکین و اسید اگزالیک بذری نسبت به کاربرد برگی در تحریک مقاومت به تنش سرمایی نشاء¬ها موثر¬تر بود. بر اساس نتایج حاصل از این آزمایش می¬توان نتیجه گرفت که کاربرد کاتکین، اسید اگزالیک و اسید سالیسیلیک می¬تواند به طور موثری سبب حفاظت از نشاء¬های خیار در مقابل سرمازدگی در مراحل اولیه رشد شوند.
صالح رحیم لوی برابی ولی اله بابایی زاد
قارچ های جنس hyphodermella j. erikss. & ryvarden، قارچ های ایجاد کننده پوسیدگی سفید و از قارچ های corticioid متعلق به خانواده phanerochaetaceae می باشند. این جنس دارای پراکنش جغرافیایی وسیع در سراسر دنیا می باشد و قبلاً از ایران نیز گزارش شده است. در این مطالعه فرم غیرجنسی، جایگاه فیلوژنتیکی و قابلیت تولید آنزیم های تجزیه کننده لیگنین در گونه h. corrugata بعنوان گونه تیپ و گونه hyphodermella rosae بعنوان عامل ایجاد کننده پوسیدگی خشک روی آلو (prunus domestica) و هلو (prunus persica) در شمال ایران را بررسی کردیم. این بیماری محدود به مناطق مرطوب شمال ایران بوده و منجربه به خسارت اقتصادی شدیدی نیز می گردد. قارچ های مذکور برای مطالعات مورفولوژیکی، بیوشیمیایی و ملکولی جداسازی و در محیط کشت اصلاح شده vogel کشت شدند. برای آنالیز فیلوژنتیکی بخشی از توالی 18s، 28s و توالی کامل its برای گونه تولید کننده اسپور غیرجنسی h. rosae و گونه h. corrugata (icmp 16963) تعیین شد و توالی های ذکر شده در کنار توالی های 26 تاکسون از خانواده phanerochaetaceae رجبندی (align) و با استفاده از متد maximum likelihood ارزیابی گردید. همچنین برای تعیین وجود یا عدم وجود آنزیم های لیگنین پراکسیداز، منگنز پراکسیداز و لاکاز در گونه های h. rosae و h. corrugata، از شش آزمون بیوشیمیایی شاملbavendamm ، ?-naphthol، abts، azur b clearance، syringaldazine well test و p-cresol well test بعلاوه شش جفت آغازگر اختصاصی ژن های کد کننده آنزیم های مذکور برای تکثیر ژن های مرتبط توسط واکنش زنجیره ای پلیمراز (pcr) استفاده گردید. علاوه بر گونه های جنس hyphodermella، گونه های معروف در تجزیه لیگنین شامل phanerochaete chrysosporium و phlebia radiata از خانواده phanerochaetaceae و گونه trametes versicolor از خانواده polyporaceae به عنوان گونه های کنترل بکار برده شدند. فرم غیرجنسی h. rosae با تولید میتوسپور های تک سلولی و تخم مرغی شکل مشخص می شود که هم بصورت میانی (intercalary) و هم انتهایی (terminally) قرار می گیرند. میتوسپور همراه با بازیدیوم در محیط کشت های چند روزه مشاهده می شود اما هیچ بازیدیوسپوری در این میان مشاهده نشد. فیلوژنی خانواده phanerochaetaceae نشان می دهد که hyphodermella یک جنس مونوفیلتیک در این خانواده است و ایزوله های h. rosae در کلادی که فرم های جنسی این گونه در آن کلاد قرار دارند جای می گیرد که این موضوع قرابت فیلوژنتیکی گونه بیماری زا و تولید کننده اسپور غیرجنسی، h. rosae را نشان می دهد. در این مطالعه نظر بر این است که چرخه زیستی h. rosae حداقل دارای دو فاز تولید مثلی (جنسی و غیرجنسی) است و فرم غیرجنسی نیز دارای توانایی ایجاد آلودگی در گیاهان و تولید علائم مشابه با علائم مشاهده شده در مزرعه می باشد. بعلاوه در مطالعه اخیر برای اولین بار در دنیا مشخص شد که گونه های قارچ h. rosae و h. corrugata جزو قارچ های پوساننده سفید می باشند و قادر به تولید آنزیم های تجزیه کننده لیگنین، از جمله لیگنین پراکسیداز (lip) و منگنز پراکسیداز (mnp) هستند ولی نتیجه آزمایش های بیوشیمیایی و ملکولی انجام شده نشان دهنده عدم توانایی تولید آنزیم لاکاز (laccase) توسط هر دو گونه ذکر شده می باشد، با این وجود بررسی های بیشتر برای بدست آوردن اطمینان کافی از فقدان این آنزیم در گونه های اخیر ضروری بنظر می رسد.
محمد سیاری مجید راحمی
سیب از میوه های فرازگرا می باشد که می تواند بعد از برداشت ، مراحل رسیدن خود را کامل کند. به منظور نگهداری موفق در انبار بایستی در زمان بلوغ فیزیولوژیکی برداشت گردد. در این مطالعه، بلوغ فیزیولوژیکی ابتدا با استفاده از روش اسمیت و اندازه گیری متوسط دمای مینیمم 15 روز بعد از تمام گل درختان سیب گلدن دلیشز در منطقه همایجان، پیش بینی و سپس با استفاده از آزمون نشاسته تعیین گردید. براساس روش اسمیت بلوغ فیزیولوژیکی در سال های 1378 و 1379 به ترتیب 136 و 142 روز پس از تمام گل درختان پیش بینی و براساس آزمون نشاسته به ترتیب 137 و 141 روز پس از شکوفه کامل تعیین گردید. بعد از تعیین زمان بلوغ فیزیولوژیکی، میوه ها برداشت شده و تیمارهای کلرید کلسیم، با غلظت های 0، 4، 6 درصد بمدت 30 ثانیه به روش نفوذ در خلاء (250 میلی متر جیوه) و دمایی (38 درجه سانتیگراد) با 3 سطح 0، 48 و 72 ساعت اعمال گردید. سپس میوه ها به سردخانه با دمای 0 درجه سانتی گراد و رطوبت نسبی 85-90 درصد منتقل شده و به مدت 2/5 و 5 ماه نگهداری شدند. پس از 2/5 و 5 ماه نگهداری در سردخانه کلرید کلسیم 4 و 6 درصد بطور معنی داری باعث افزایش غلظت کلسیم گوشت میوه شد. همبستگی بین غلظت محلول کلرید کلسیم به کار برده شده و میزان کلسیم گوشت میوه پس از 5 ماه انبارداری در سطح یک درصد احتمال معنی دار بود (r 0/96). با افزایش میزان کلسیم گوشت میوه سفتی بافت میوه نیز افزایش پیدا کرد بطوری که بین غلظت کلسیم و سفتی گوشت میوه پس از 2/5 و 5 ماه به ترتیب ضریب همبستگی 0/77 و 0/83 بدست آمد. گرمادهی 48 و 72 ساعت نیز بطور معنی داری باعث افزایش سفتی بافت میوه نسبت به شاهد شدند. هر چند که بین آنها اختلاف معنی داری مشاهده نشد. بهترین تیمارهایی که سفتی گوشت میوه را در طول یک هفته پس از انبارداری در دمای 20 درجه سانتیگراد حفظ کردند، کلرید کلسیم 4 درصد همراه با گرمادهی 48 ساعت پس از 2/5 ماه و کلرید کلسیم 6 درصد همراه با گرمادهی 48 ساعت پس از 5 ماه نگهداری در سردخانه بود. در این آزمون کلرید کلسیم و گرما هر چند تاثیری بر مواد جامد محلول نداشتند ولی کلرید کلسیم از بروز عارضه از هم پاشیدگی و گرما از کاهش وزن میوه ها جلوگیری نمود. در آزمون دیگری که کلرید کلسیم 0، 4 و 6 درصد به روش نفوذ در خلاء همراه با پرمنگنات پتاسیم0، 10 و 20 گرم قبل از انبار میوه ها بکار برده شدند. پرمنگنات پتاسیم به تنهایی سفتی بافت میوه را بطور معنی داری افزایش داد ولی در تیمارهایی که همراه با کلرید کلسیم بکار برده شده بود نتوانست اثر خود را بروز دهد و اثر تقویت کنندگی نیز روی کلریدکلسیم ایجاد نکرد.