نام پژوهشگر: علیرضا پورخباز
قاسم رجایی سیدمیرانی علیرضا پورخباز
چکیده با رشد روز افزون جمعیت و افزایش فعالیت های انسانی منابع آب زیرزمینی با خطر آلوده شدن تدریجی مواجه می شوند. هدف از مطالعه تعیین آلودگی آبهای زیرزمینی منطقه علی آباد کتول، شناخت لازم در خصوص میزان آلودگی و کنترل آن می باشد. برای رسیدن به این مقصود پس از مطالعات انجام شده مطالعات انجام شده ایستگاههای نمونه برداری انتخاب گردید. پارامترهای فیزیکی شیمیایی از قبیل دما، ph، سدیم، پتاسیم، کلرید، سولفات، کلسیم، منیزیم، سختی، tds، ec، کربنات و بی کربنات، نیتریت، نیترات و فلزات سنگین مانند آرسنیک، سرب، کروم و روی در طی دو فصل خشک و تر(پاییز و بهار) اندازه گیری گردیدند. نتایج نشان داد که بین خصوصیات فیزیکی- شیمیایی(به استثناء نیترات و نیتریت) تفاوت معنی داری بین ایستگاه ها در هر دو فصل مشاهده شد. نتایج تجزیه واریانس بین ایستگاه ها نشان دهنده تفاوت معنی داری در میزان بی کربنات بوده است(01/0>p)، احتمال می رود علت تفاوت چاه ها بین چاه ها، ورود فاضلاب های شهری و روستایی در چاه های جذبی به منابع آب زیرزمینی باشد. همچنین بین کلرید و سدیم در ایستگاه ها تفاوت معنی داری وجود دارد که این اختلاف می تواند ناشی از نمک های موجود در خاک و فروشویی املاح کلرید و سدیم در مناطق شمالی و شرقی به آبهای زیرزمینی باشد. همچنین مشاهده گردید میزان نیترات و نیتریت بین دو فصل اختلاف معنی داری داشته و مقدار نیترات از میانگین23/5 در فصل پاییز به 06/12 میلی گرم در لیتر در فصل بهار افزایش پیدا کرده که از دلایل آن می توان به مصرف کودهای نیتروژن دار در فصل کشت، پایین بودن راندمان آبیاری محصولات کشاورزی وآبشویی اشاره کرد. نتایج حاصل از آنالیز واریانس بین فصول برای فلزات سنگین نشان می دهد که اختلاف معنی داری بین آرسنیک و روی در فصل پاییز و بهار وجود دارد و یک روند کاهشی را از پاییز به بهار نشان داده اند. دلیل این امر می تواند استفاده از سموم آفت کش در فصول تابستان و پاییز ، نفوذ آنها در خاک، شستشوی آنها و ورود به آبهای زیرزمینی باشد. با توجه به استانداردهای ملی و بین المللی نتایج حاصل ازداده های فیزیکی-شیمیایی و فلزات سنگین بیانگر آن است که در حال حاضر خطری متوجه آبهای زیرزمینی منطقه نمی باشد. نتایج کیفیت آب برای آبیاری نشان می دهد که به استثناء چاه شجاع آباد آب سایر چاه ها برای آبیاری مناسب می باشد.
سمیرا بهروش علیرضا پورخباز
آلودگی محیط زیست به ویژه در قرن حاضر، عمدتاً نتیجه توسعه تکنولوژی است و سخن از آن طرح مسئله ای تازه نمی باشد. آلاینده های زیادی توسط انسان به محیط زیست وارد می شود، یکی از آلاینده های مهم زیست محیطی فلزات سنگین هستند که به اکوسیستم های آبی وارد شده و آنها را آلوده می نمایند. این عناصر بسیار پایدار بوده و به دلیل اثرات سمی و تجمع زیستی از اهمیت ویژه ای برخوردارند. میزان فلزات سنگین در اکوسیستم های آبی با اندازه گیری غلظت آنها در آب، رسوبات و موجودات زنده مشخص می گردد. رسوبات بستر منبع بالقوه آلودگی در محیط های آبی هستند و بعنوان معرف و شناساگر مهمی برای آلودگی محیط های آبی مطرح می باشند که از تجزیه و مطالعه آنها می توان به سهولت مقدار و نوع آلودگی را تشخیص داد و تصمیمات لازم را برای کنترل آنها اتخاذ نمود. از آنجا که اشکال گوناگون فلزات سنگین تحرک، دسترسی زیستی و سمیت متفاوتی را ایجاد می نماید، اندازه گیری غلظت کل آنها به تنهایی نمی تواند اطلاعات دقیقی در مورد خصوصیات آلودگی فراهم نماید؛ در نتیجه فرایند استخراج متوالی عناصر توسعه یافته است. در این پژوهش میزان عناصر کادمیوم، مس، سرب، روی و کروم در رسوبات سطحی بخش جنوب غرب تالاب انزلی، با دو روش هضم کلی و تفکیک شیمیایی 4 مرحله ای مورد بررسی قرار گرفته است. برای تعیین میزان آلودگی رسوبات سطحی نمونه ها از 6 ایستگاه در بخش جنوب غربی تالاب برداشت گردید و برای تعیین غلظت عناصر مورد مطالعه نیز از دستگاه جذب اتمی استفاده شد با توجه به بررسی غلظت عناصر در دانه بندی های مختلف، بیشترین غلظت فلزات در ذرات 063/0 میلی متر و کمترین درصد آنها نیز در دانه بندی 2 میلی متر مشاهده گردید. همچنین غلظت متوسط عناصر در مراحل مختلف تفکیک شیمیایی نشان می دهد که میزان عناصر در بخش های مختلف رسوب به این ترتیب بوده است: مقاوم > اکسیداسیون آلی > سولفیدی > سست. شاخص شدت آلودگی برای عناصر مورد بررسی در منطقه محاسبه گردید. بر اساس این فاکتور فلز کادمیوم در منطقه دارای شدت آلودگی متوسط بوده و سایر عناصر فاقد آلودگی بوده اند. در مجموع میزان غلظت فلزات در رسوبات منطقه به این ترتیب بوده است: zn>cu>pb>cr>cd.
طاهره خزایی علیرضا پورخباز
در اکوسیستم های آبی، رسوبات بعنوان مخزن آلاینده های مختلف بویژه فلزات سنگین محسوب شده و در واقع حامل و پتانسیل این منابع شیمیایی سمی می باشند .تالاب انزلی یکی از مهمترین اکوسیستم های مهم آبی ایران است که امروزه بدلیل عدم وجود سیستم تصفیه فاضلاب های شهری، صنعتی و ورود مستقیم پساب های کشاورزی و انسانی، در معرض خطر بوده و در نتیجه میزان تجمع آلاینده ها در آب، رسوبات و آبزیان آن افزایش می یابد. برای حفظ محیط زیست و کنترل آلودگی باید اطلاع دقیقی از میزان آلودگی ها و پراکنش آن ها در محیط هایی همچون تالاب ها داشته باشیم. از میان انواع آلاینده ها، فلزات سنگین بواسطه ویژگی هایی نظیر تجزیه پذیری، تجمع در بافتها، تأثیر بر زنجیره های غذایی و مقاومت به تغییرات بیولوژیکی در محیط زیست جزء سمی ترین و خطرناکترین آلاینده ها محسوب می گردند. طی این مطالعه نمونه برداری از 6 ایستگاه واقع در بخش شرقی تالاب انزلی در مرداد 1388 صورت پذیرفت. برآورد آلودگی رسوبات از طریق روش تفکیک شیمیایی چهار مرحله ای انجام گردید. نتایج بدست آمده از پژوهش حاضر نشان داد که میزان مس و کادمیوم رسوبات منطقه در مقایسه با مقادیر پوسته زمین و رسوبات جهانی بالاتر می باشد. البته شاخص انباشت ژئوشیمیایی، تنها آلودگی تالاب به عنصر سمی کادمیوم را تائید نموده است. همچنین یافته های بدست آمده نمایانگر افزایش میزان فلزات سنگین در حضور بار مواد آلی رسوبات می باشد. میزان فاکتور آلاینده فردی برای فلزات cd، cu، zn و cr در تمامی ایستگاه ها بیشتر از یک بوده که این مطلب از دیدگاه زیست محیطی نگران کننده است و فراهمی زیستی بالای این عناصر، سلامت تالاب انزلی را به خطر می اندازد. مقدار icf برای فلزات مورد مطالعه در مجموع 6 ایستگاه به صورت ذیل می باشد: pb < cd< cu < cr < zn بطور کلی تعیین درصد عناصر سمی در دانه بندی های مختلف رسوبات نشان می دهد که ابعاد ریزدانه های رسوبات تأثیر قابل توجهی بر توزیع مکانی فلزات سنگین در منطقه نداشتند.
سحر محمدنبی زاده مقدم علیرضا پورخباز
به دلیل افزایش استقرار صنایع مختلف در سواحل و رشد و توسعه شهرهای ساحلی، اکوسیستم های آبی و آبزیان موجود در آن از فاضلاب ها و آلاینده های تخلیه شده به آب ها به ویژه فلزات سنگین تاثیر می پذیرند. فلزات سنگین پس از ورود به اکوسیستم های آبی در بافت ها و اندام های آبزیان و از جمله ماهیان تجمع یافته و نهایتا وارد زنجیره غذایی می شوند. از آنجایی که ماهی ها بخش عمده ای از رژیم غذایی انسان را تشکیل می دهند، این فلزات سنگین می توانند از طریق تغذیه از ماهیان آلوده وارد بدن انسان گردند. تحقیق حاضر در پاییز 1388، به منظور تعیین غلظت فلزات سنگین (cd, ni, pb, cr) در بافت های عضله، کبد و آبشش ماهیان شورت (sillago sihama) و زمین کن (platycephalus indicus) در منطقه حفاظت شده حرا واقع در استان هرمزگان، انجام گرفت. این مطالعه نشان داد که کبد بالاترین غلظت فلزات کادمیوم، کروم، سرب و نیکل را، به ترتیب با میانگین 91/0، 26/1، 99/0 و 12/3 میکروگرم بر گرم در شورت و 91/0، 49/1، 43/1 و 03/3 میکروگرم بر گرم در زمین کن، نسبت به بافت های آبشش ها و عضله دارا بود. بعد از کبد آبشش با میانگین غلظت 92/0، 79/0، 49/0 و 94/2 در گونه زمین کن و 83/0، 99/0، 65/0 و 99/2 میکروگرم بر گرم در شورت به ترتیب بالاترین غلظت را برای فلزات سرب، کروم، کادمیوم و نیکل دارا بود. میانگین غلظت فلزات فوق الذکر در عضله گونه زمین کن به ترتیب 63/0، 36/0، 28/0 و 64/2 و در عضله شورت 71/0، 62/0، 45/0 و 87/2 میکروگرم بر گرم وزن تر بود. با توجه به محاسبات، کبد بالاترین baf و عضله کمترین مقدار تجمع زیستی را دارا بود. نتایج آزمون همبستگی پیرسون در بافت های مورد مطالعه با عوامل طول کل، وزن و سن نشان داد که ارتباط منفی معناداری بین غلظت فلزات سرب، کادمیوم، کروم و نیکل در تمامی بافت ها با فاکتورهای زیستی مذکور وجود داشت. همچنین نتایج حاصل از بررسی های آماری، حاکی از بالاتر بودن میزان سرب در بافت عضله ماهیان شورت و زمین کن نسبت به استانداردهای china، fao، who و eu بود. مقادیر کادمیوم نیز در هر دو گونه بالاتر از استانداردهای chinaو eu بود. نتایج نشان داد که میزان کروم در دو گونه مورد مطالعه بالاتر از استانداردهای who و fepa بود. در مورد نیکل نیز مقادیر به دست آمده در این مطالعه مبین بالاتر بودن آن نسبت به استانداردهای who و fepa، در هر دو گونه بود.
خدیجه پشمی علیرضا پورخباز
هدف از این مطالعه تعیین غلظت فلزات سرب و کادمیوم در دندان انسان و همچنین بررسی فاکتورهای موثر در تجمع این عناصر در بافت دندان می باشد. بدین منظور نمونه های دندان از کلینیک ها ودرمانگاه های سطح شهر بیرجند جمع آوری گردید. یک پرسشنامه نیز برای بدست آوردن اطلاعات در مورد هر فرد مانند سن، جنس، محل زندگی و وضعیت مصرف سیگار تهیه شد. نمونه های دندان به روش هضم اسیدی برای آنالیز آماده و میزان فلزات موجود در آنها توسط دستگاه جذب اتمی کوره گرافیتی تعیین شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار spss انجام شد. نتایج به دست آمده از این مطالعه نشان داد که میانگین غلظت سرب و کادمیوم در دندان های شیری برابر61/1 94/1و 17/0 19/0 و در دندان های دائمی 52/1 46/2 و 33/0 23/0 میکروگرم بر گرم می باشد. در این مطالعه هیچ اختلاف آماری معنی داری بین غلظت فلزات سرب و کادمیوم دندان در رابطه با جنس و سن افراد مشاهده نشد. میزان سرب دندان افراد شهری به طور معنی داری بالاتر از افراد روستایی بود در حالیکه برای کادمیوم این گونه نبود. نتایج به دست آمده همچنین نشان می دهد که میزان کادمیوم دندان افراد سیگاری به طور معنی داری بالاتر از افراد غیرسیگاری بود، غلظت سرب نیز در دندان افراد سیگاری بالاتر از افراد غیرسیگاری بود اما اختلاف بین آنها از نظر آماری معنی دار نبود. مقایسه بین انواع مختلف دندان در دندان های شیری نشان داد که میزان سرب در دندان آسیا به طور معنی داری بالاتر از سایر دندان ها بود در حالیکه کادمیوم در دندان پیش بیشترین مقدار را نشان داد. در مقایسه بین انواع مختلف دندان های دائمی میزان سرب در دندان آسیا به طور معنی داری بالاتر از دندانهای پیش و نیش است اما هیچ اختلاف آماری در غلظت کادمیوم بین انواع مختلف دندانهای دائمی مشاهده نشد.
زهرا محسنی علیرضا پورخباز
آلودگی اکوسیستم های آبی با فلزات سنگین توجه جهانیان را بدلیل اثرات مضر آنها روی سلامتی انسان و سایر موجودات در محیط زیست بیشتر جلب کرده است. هدف از این مطالعه، تعیین میزان تجمع زیستی و دفع فلز مس (cucl2)، در بافتهای آبشش، عضله و پوست سیاه ماهی (capoeta fusca) می باشد.نمونه های ماهی با میانگین طول کل 54/13 سانتیمتر و وزن 45/20 گرم پس از جمع آوری و سازگاری در محیط آزمایشگاه به مدت 10 روز، در داخل آکواریوم ها ی 40 لیتری به صورت یکی شاهد و دو گروه تحت سم مس 25/0 و 75/0میلی گرم بر لیتر با سه تکرار قرار گرفتند. بعد از اینکه نمونه ها در معرض ماده سمی قرار گرفتند، از هر گروه آزمایشگاهی و شاهد ، دو ماهی در زمان های تجمعی 7 ، 14 و 21 و دفع 10 روز جهت آنالیز نمونه برداری شدند. نتایج نشان می دهد که بافت آبشش یک اندام هدف برای جذب مس می باشد. نمونه برداری ماهی از قناتهای منطقه بیرجند در سال 1389 صورت گرفت. غلظت مس در بافت های آبشش ، عضله و پوست در دو غلظت زیر کشندگی پایین و بالا به ترتیب: 88/2، 2/1، 1/2 و 8/4، 9/1 ، 9/1 می باشد. میزان تجمع و دفع مس میان 3 بافت بصورت زیر می باشد: آبشش> پوست> عضله. نتیجه نهایی نشان داد که میزان دفع فلز مس بستگی به غلظت عنصر در اندام هدف ، طول دوره دفع و اختلالات اندام پس از روند انباشت دارد.
زهرا زهری محمدرضا رضایی
با رشد روزافزون جمعیت و افزایش فعالیتهایی انسانی، منابع آب زیرزمینی با خطر آلوده شدن تدریجی مواجه می شوند. هدف از این مطالعه تعیین آلودگی آبهای زیرزمینی ناشی از معادن در روستاهای بخش مرکزی بیرجند و شناخت لازم در خصوص میزان آلودگی و کنترل آن می باشد. برای رسیدن به این مقصود پس از انجام مطالعات و ارزیابی محدوده مورد مطالعه، ایستگاههای نمونه برداری انتخاب گردید و پارامترهای فیزیکی شیمیایی ازقبیل دما، ph ، پتاسیم، کلراید، سولفات، منیزیوم، سختی، tds، ec ، نیترات، نیتریت، قلیائیت، فلوراید، آمونیاک و فلزات سنگین کروم، کادمیوم، روی و سرب اندازه گیری شدند. نتایج حاصل از تجزیه واریانس نشان داد که بین خصوصیات فیزیکی- شیمیایی بجز میزان نیتریت تفاوت معناداری بین ایستگاهها وجود دارد. (p<0/05) ، احتمال می رود علت تفاوت، در مکان قرار گیری قنوات و منابع آلاینده پیرامون آنها باشد. همچنین نتایج نشان داد که میزان نیترات در ایستگاهها تفاوت معنادار آماری داشته که از دلایل آن می توان به مصرف کودهای نیتروژن دار اشاره نمود. نتایج حاصل از تجریه واریانس بین ایستگاهها برای فلزات سنگین نشان می دهد که اختلاف معناداری بین سرب و کادمیوم وجود دارد. با توجه به استانداردهای ملی و بین المللی و نتایج حاصل از داده های فیزیکی ـ شیمیایی و فلزات سنگین ، در حال حاضر میزان سختی کل و منیزیوم در یک قنات و میزان کل جامدات محلول و غلظت نیتریت در سه قنات بیشتر از حد مجاز استاندارد است
ابراهیم هوشیاری علیرضا پورخباز
چکیده: نگرانی در مورد آثار دراز مدت فلزا ت سنگین به عنوان آلاینده های زیست محیطی افزایش یافته است و مشخص شده که پایش زیستی می تواند روش مطلوب و رضایتمندی برای اندازه گیری میزان فلزات سنگین و در دسترس بودن زیستی آنها باشد . به دلیل پیچیدگی های شناسایی آثار زیستی در زیستگاه، اندازه گیری مقادیر آلایند ه منطقی تر است . بیان شده است که پرندگان به سبب قرار داشتن در سطح تغذیه ای بالا در اکوسیستم و همچنین حساسیت پذیری بالای آنها به مواد سمی، شاخص های مفیدی برای آلودگی فلزات سنگین هستند . به همین علت تحقیق حاضر به اندازه گیری میزان فلزات سنگین سرب، کادمیوم و روی موجود در اندامهای کبد، کلیه و عضله سینه دوگونه اگرت ساحلی(egretta gularis) و کاکایی سیبری(larus heuglini) در ذخیره گاه زیست کره حرا درآبان ماه سال 1389پرداخت. نمونه گیری بصورت تصادفی و ازطریق شکار صورت گرفت و از هر گونه تعداد 15 پرنده شکار گردید. غلظت فلزات مذکور توسط دستگاه جذب اتمی مدل shimadzu aa/680 صورت گرفت. تحلیل آماری بوسیله نرم افزار spss صورت گرفت. غلظت فلزات سنگین سرب، کادمیوم و روی درارتباط با جنسیت و سن پرندگان نیز مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که غلظت فلزات سنگین(سرب، روی و کادمیوم) در بافت های کبد، کلیه و عضله سینه با یگدیگر اختلاف معنی داری داشت(p<0/05).غلظت فلزات سرب و کادمیوم در بافت کلیه دوگونه اگرت ساحلی و کاکایی سیبری بیشتر از بافت های کبد و عضله سینه بود. غلظت فلز روی نیز دربافت کلیه کاکایی سیبری بالاتر از بافت های کبد و عضله سینه بود. درصورتیکه غلظت این فلز در گونه اگرت ساحلی در بافت کبد بالاتر از دو بافت دیگر بود.در هردوگونه پایین ترین غلظت فلزات سنگین مورد بررسی در بافت عضله سینه یافت گردید. درکل غلطت فلزات سنگین دربافت های کاکایی سیبری بیشتر از اگرت ساحلی بود. نتایج همچنین نشان داد که فقط دربافت کبد کاکایی سیبری بین دو جنس نر و ماده درمیزان تجمع فلز کادمیوم اختلاف معنی داری وجود دارد(p<0/05).درارتباط با تاثیر سن فقط دربافت کبد کاکایی سیبری بین بالغین و نابالغین درمیزان تجمع روی اختلاف وجود داشت(p<0/05).همبستگی معنی داری بین غلظت فلزات روی موجود درکلیه، سرب موجود درعضله و کادمیوم موجود درکبد باوزن پرندگان متعلق به گونه کاکایی سیبری وجود داشت. اما همبستگی معنی داری بین بافت های مختلف درارتباط با غلظت فلزات سنگین وجود نداشت(p>0/05).
سمانه بی آزار علیرضا پورخباز
نیترات معمولاً در بیشتر آبهای طبیعی وجود دارد اما گاهی در اثر فعالیتهای بشر نظیر استفاده ی بیرویه از کودهای شیمیایی و عدم کنترل مناسب بر روی منابع آب ، استفاده بیش از حد از کودهای شیمیایی و تصفیه نامناسب فاضلاب مکان های صنعتی موجب افزایش غلظت نیترات در آبهای زیرزمینی و آبهای سطحی شده است. نیترات معمولاً در بیشتر آبهای طبیعی وجود دارد. مهمترین مشکل زیست محیطی نیترات، یوتریفیکاسیون و ایجاد بیماری می باشد. سولفات یک آنیون مهم در آب های طبیعی و انتشارات صنعتی مانند فاضلاب های صنعتی می باشد. غلظت بالای سولفات می تواند چرخه های طبیعی سولفور را غیرمتعادل کند همچنین وقتی سولفات بیش از اندازه وارد معده انسانها شود سلامتی آنها را به مخاطره می اندازد. از روش های موثر برای حذف نیترات و سولفات از آبهای آلوده به این آنیون ها روش جذب می باشد. جذب سطحی به عنوان یک فرایند موثر، روش مناسبی در تصفیه نهایی آبهای آلوده به مواد سمی می باشد. تحقیق خاضر شامل بررسی کاربرد چهار ماده، کربن فعال گرانولی، کربن گلبرگ زعفران، کربن هسته عناب، کربن پوسته گردو و نانوذره مگنتیت به عنوان جاذب جهت حذف نیترات و سولفات از آبهای آلوده می باشد. ابتدا شرایط بهینه برای جاذب های کربن فعال، کربن گلبرگ زعفران، کربن هسته عناب و کربن پوسته گردو بدست آمد و نتایج با کربن فعال گرانولی مقایسه شد.
انسیه فدایی علیرضا پورخباز
پیشرفت سریع علوم و فناوری و افزایش تولیدات صنعتی بنابر نیازهای جامعه بشری سبب شده است استفاده از انواع فلزات سنگین رشد قابل توجهی داشته باشد که این امر باعث گردیده غلظت آلاینده های فلزی در محیط زیست به ویژ در محیط های آبی که از اصلی ترین اجزاء پذیرنده این آلاینده ها در طبیعت می باشند افزایش یابد. فلزات سنگین بیشتر از طریق تخلیه پساب های صنعتی به محیط زیست وارد می گردند و برای انسان ها و دیگر موجودات زنده و اکوسیستم های طبیعی اثرات بسیار زیان آوری به دنبال دارند. علی رغم تمامی قوانینی که در سطوح محلی، ملی و بین المللی به منظور حفظ منابع آب از آلودگی به انواع آلاینده ها بو ویژه فلزات سنگین وضع گردیده است، عدم نظارت کافی بر اجرای این ضوابط سبب شده است آلودگی منابع آب به انواع آلاینده های فلزی روندی رو به رشد داشته باشد. از آنجا که در مبحث حذف فلزات سنگین از آب های آلوده هزینه یک پارامتر مهم در مقایسه بین روش های مختلف می باشد، استفاده از مواد زائد طبیعی که به دلیل فراوانی در طبیعت دارای هزینه تهیه و استفاده پایین و دسترسی محلی آسان می باشد روشی موثر و کم هزینه جهت حذف فلزات سنگین از جریان های آلوده به این آلاینده ها می باشد. به همین منظور در این تحقیق از گلبرگ زعفران و کربن گلبرگ زعفران، هسته عناب و کربن هسته عناب و نانوذره مگنتیت(fe2o3) به عنوان جاذب به منظور جذب یون های محلول کروم مورد آزمایش و بررسی قرار گرفته است و علاوه بر جاذب های مذکور، تمامی آزمایشات انجام شده با استفاده از کربن فعال گرانولی(gac) تکرار و نتایج حاصل از کاربرد جاذب ها با یکدیگر مقایسه گردید.
محسن احمدپور علیرضا پورخباز
برای حفظ محیط زیست و کنترل آلودگی باید اطلاع دقیقی از میزان آلاینده ها بخصوص فلزات سنگین و پراکنش آنها در محیط هایی همچون تالاب ها داشته باشیم. از جمله آلاینده های اکوسیستم های آبی جیوه می باشد. این عنصر نگرانی ویژه اکوسیستم های آبی است، جایی که طی فرآیند انتقال زیستی، متیلاسیون صورت می گیرد و در جانوران تجمع پیدا می کند و طی فرآیند بزرگنمایی زیستی در زنجیره غذایی افزایش می یابد. انتخاب پرندگان، می تواند انتخاب مناسبی برای پایش آلودگی های محیط زیستی از جمله جیوه باشد. به این دلیل که بیولوژی آنها به خوبی شناخته شده، نسبتاً قابل مشاهده بوده و به تغییرات محیط زیست نیز حساس می باشند. در این مطالعه مقادیر جیوه در بافت های (کبد، کلیه و عضله سینه) 16 قطعه چنگر و 15 قطعه خوتکا در تالاب بین المللی فریدونکنار که از پر مصرف ترین پرندگان توسط مردم بومی می باشد، مورد بررسی قرار گرفت. اندازه گیری جیوه با استفاده از دستگاه جذب اتمی با تکنیک بخار سرد انجام شد. آنالیزهای آماری با استفاده از نرم افزار spss و excel انجام گردید. غلظت جیوه در بافت های کبد، کلیه و عضله سینه چنگر دارای اختلاف معنی دار آماری بود (05/0 > p). اما هیچ گونه اختلاف معنی دار آماری در میزان جیوه کبد، کلیه و عضله سینه خوتکا مشاهده نشد. به طور کلی میزان جیوه در کبد هر دو گونه بیشتر از کلیه و عضله سینه بود. همچنین هیچ گونه اختلاف معنی دار آماری در غلظت جیوه بین چنگر و خوتکا مشاهده نشد. غلظت جیوه بین نر و ماده و بالغ و نابالغ هر دو گونه فاقد ارتباط معنی دار آماری بود. در ارتباط بین وزن با غلظت فلز جیوه در اندام های مختلف چنگر و خوتکا و همچنین غلظت جیوه بین بافت های مختلف هر دو گونه همبستگی معنی داری وجود نداشت. در نهایت غلظت جیوه در چنگر و خوتکای تالاب بین المللی فریدونکنار پایین تر از بیشترین حد مجاز مصرف جیوه در غذا توسط انسان بود.
زهره شیروانی علیرضا پورخباز
هوا سپهر پر تحرک ترین سیال محیط، همواره راحت ترین محل دفع مواد ناخواسته بوده است. بطور کلی هر گاه غلظت گازها، عناصر سنگین و سایر عناصر نادر، گرد و غبار و بالاخره هر ناخالصی دیگر در محیط بیشتر از مقدار زمینه باشد می توان به آن آلودگی اطلاق کرد. اغلب این آلاینده ها در اثر ترافیک سنگین و وجود صنایع در هوا، خاک و آب وارد می شوند. فلزات سنگین به دلیل غیرقابل تجزیه بودن و اثرات فیزیولوژیک آنها برروی موجودات زنده، حتی در غلظتهای بسیار کم نیز حایز اهمیت بوده و از عوامل مختل کننده اکوسیستمها به شمار می آیند. خودروها عموماً منابع اصلی تولید آلاینده های فلزات سنگین در شهرها هستند که این آلاینده ها به صورت ذرات از اگزوز یا دیگر اجزا خودرو وارد محیط می شوند. نظر به این که بسیاری از گیاهان قادرند تعدادی از آلاینده ها را از طریق اندام های هوایی خود بخصوص برگ ها جذب و در خود ذخیره نمایند، لذا زیست ردیابی به وسیله گیاهان روشی مفید برای تخمین آلاینده ها است. در میان گیاهان مورد استفاده در زیست ردیابی آلاینده ها، درختان به سبب دارا بودن عمر طولانی قادرند آلودگی هوا و خاک را بهتر نشان دهند. در این تحقیق برگ و پوست درختان چنار و زبان گنجشک به عنوان زیست ردیاب آلودگی هوا و خاک در شهر شیراز مورد ارزیابی قرار گرفتند. غلظت فلزات سنگین(سرب، کادمیوم، مس) در خاک و نمونه های گیاهی از سایت های چهارگانه( آزادی، ولیعصر، خلدبرین و شهرک گلستان) در دو مرحله( بهار و تابستان 1390)جمع آوری و پس از آماده سازی توسط دستگاه جذب اتمی اندازه گیری شدند. میزان کادمیوم در همه ایستگاهها پایین تر از حد تشخیص دستگاه بود. میانگین غلظت فلزات سرب و مس در خاک بین ایستگاهها دارای اختلاف معنی داری بودند. ایستگاه اول با بالاترین حجم ترافیکی بین ایستگاههای انتخابی بیشترین میزان سرب(ppm 191) و مس (ppm 55/60)را از نظر آماری دارا می باشد. میزان سرب و مس جذب شده توسط برگ و پوست در گونه چنار بیشتر از زبان گنجشک است. در هر دو گونه چنار و زبان گنجشک غلظت فلزات سنگین در پوست بیشتر از برگ می باشد. و همچنین جذب این فلزات توسط برگ و پوست در فصل تابستان بیشتر از فصل بهار می باشد.
محمدحسین سینکاکریمی علیرضا پورخباز
فلزات سنگین به دلیل دارا بودن خاصیت تجمع و بزرگنمایی زیستی و سمیت بالا سهم عمده ای نگرانی-های مربوط به آلودگی اکوسیستم های آبی را تشکیل می دهند. پرندگان تالابی به عنوان حلقه ای از زنجیره غذائی به واسطه جذب و تجمع فلزات سنگین می توانند نشانگر افزایش این فلزات در محیط زیست خود باشند. در مطالعه حاضر برای نخستین بار از بافت های کلیه، کبد و عضله سینه ای 30 قطعه اردک سرسبز (15 قطعه نر و 15 قطعه ماده)، 30 قطعه اردک سرحنایی (15 قطعه نر و 15 قطعه ماده) و نمونه های آب 9 ایستگاه به عنوان نشان گر آلودگی فلزات سرب، کادمیوم، کروم، روی و آهن در سواحل جنوب شرقی دریای خزر در فصل زمستان 1390 استفاده شده است. در تمامی ایستگاه ها غلظت تمامی فلزات مورد مطالعه در آب بالاتر از میزان مجاز اجازه داده شده برای حیات موجودات زنده اکوسیستم های تالابی بوده است. تجمع فلزات کادمیوم و کروم در بافت های مختلف اردک های سرحنایی و سرسبز و نیز سرب در بافت های مختلف اردک های سرسبز از الگوی کلیه> کبد> عضله و تجمع فلزات روی و آهن در اردک های سرسبز و سرحنایی و نیز سرب در بافت های اردک های سرحنایی از الگوی کبد> کلیه> عضله پیروی کرد. میانگین غلظت فلزات در بافت های کبد و عضله اردک های سرسبز و سرحنایی و همچنین بافت کلیه در اردک های سرحنایی از ترتیب fe>zn>pb>cd>cr پیروی کرد در صورتی که میانگین غلظت فلزات سنگین در کلیه اردک های سرسبز از ترتیب fe>zn>pb>cr>cd پیروی کرده بود. تجمع زیستی فلزات در بافت های هر دو گونه وابسته به جنس نشان داد (05/0>p). تجمع زیستی فلزات بین بافت های مختلف دو گونه نیز با یکدیگر اختلاف معنی داری را نشان داد (05/0>p). میزان جذب روزانه و هفتگی فلزات مورد مطالعه ناشی از مصرف گونه های اردک های سرسبز و سرحنایی توسط مصرف کنندگان آن ها در حد مجاز بود. نتایج حاصل از تحقیق حاضر می تواند در پایش مستمر سواحل جنوب شرقی دریای خزر مورد استفاده قرار گیرد.
سحر کایدی نژاد علیرضا پورخباز
یکی از عمده ترین آلاینده های محیط زیست وجود فلزات سنگین در پساب های صنعتی می باشد که از نظر شدت آلوده کنندگی در گروه آلاینده های درجه اول سمی قرار دارند. ترکیبات سمی درجه اول، موادی هستند که دارای خطرات زیست محیطی بوده و برای سلامت انسان زیان آور هستند. کروم از جمله فلزات سنگین می باشد که در پساب صنایع مختلف از جمله پساب صنایع آبکاری و کارخانجات دباغی چرم وجود دارد و وجود آن برای انسان و محیط زیست بسیار خطرناک است. روش های مختلفی برای حذف فلزات سنگین از آب وجود دارد که از جمله آنها می توان به فرآیندهای تبادل یونی، رسوب دهی شیمیایی، الکترودیالیز، اسمز معکوس، اکسیداسیون و احیا، تصفیه الکتروشیمیایی، استخراج با حلال، جذب سطحی و جذب زیستی اشاره کرد که بیشتر روش های مذکور به جز جذب نه تنها گستره محدودی دارند، بلکه نیاز به سرمایه گذاری اولیه، هزینه های عملیاتی و بهره برداری بالا داشته و حتی باعث تولید پساب ثانویه می گردند. بدین جهت امروزه استفاده از جاذب های طبیعی و ضایعات کشاورزی به دلیل کم هزینه بودن و قابل دسترس بودن بسیار مورد توجه قرار گرفته اند. در تحقیق اخیر ازپودر هسته خرما، پوست بلال وبرگ اکالیپتوس به عنوان جاذب هایی ارزان قیمت برای حذف کروم شش ظرفیتی از نمونه های آب استفاده شده و اثر پارامترهای مختلفی همانند مدت زمان تماس،ph محلول، غلظت اولیه کروم در محلول و غلظت جاذب ها در محلول مورد آزمایش و بررسی قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان می دهد که جذب به میزان قابل توجهی به ph محلول بستگی دارد و بیشترین میزان جذب کروم توسط جاذب های تهیه شده در شرایطی حاصل می شود که ph محلول در محدوده 2 قرار گیرد. همچنین نتایج به دست آمده نشان می دهد که در شرایط آزمایشات انجام شده در این تحقیق راندمان جذب یون کروم با غلظت اولیه آن در محلول نسبت عکس دارد. میزان جذب کروم با غلظت جاذب در محلول رابطه یکنواختی دارد، به گونه ای که با افزایش غلظت جاذب در محلول تا یک مقدار بهینه میزان جذب افزایش می یابد، این مقدار بهینه برای هر سه جاذب 2 گرم در لیتر به دست آمده است. 1. زمان تعادل فرایند جذب و همچنین بازده جذب به منزله ی مشخخصه های اقتصادی، بیشترین اهمیت را برای توسعه تکنولوژی های تصفیه آب بر پایه جاذب های طبیعی دارند. 2. فرآیند جذب کروم شدیدا تحت تاثیر ph محلول می باشد و در phهای بسیار اسیدی میزان جذب افزایش می یابد. 3. افزایش غلظت اولیه یون کروم شش ظرفیتی نیز جذب را کاهش می دهد، زیرا ظرفیت جذب در جاذب ها محدود می باشد و آن ها قادر به جذب تعداد مشخصی از یون فلز مورد نظر می باشند. 4. با افزایش مدت زمان تماس جاذب با محلول حاوی یون کروم شش ظرفیتی درصد جذب فلزات افزایش می یابد و هرچه غلظت یون کروم در محیط واکنش بیشتر شود مدت زمان رسیدن به حالت تعادل نیز افزایش می یابد. 5. با افزایش مقدار ماده جاذب به دلیل افزایش سطح تماس جاذب، درصد حذف کروم شش ظرفیتی از پساب ساختگی افزایش می یابد. 6. مدل همدمای لانگمیر مدلی است که جذب فلزات توسط سه جاذب استفاده شده در این تحقیق ار آن تبعیت می کند و معادله خطی به دست آمده از نمودار همدمای لانگمیر به خوبی و با ضریب همبستگی بالا بیوجذب انجام شده را پیش بینی می کند. 7. بررسی های سینیتیکی انجام شده نیز، مدل سینیتیکی شبه درجه دوم را جهت جذب کروم شش ظرفیتی شاخص می داند. 8. در شرایط یکسان از نظر ph و غلظت اولیه یون کروم محلول، درصد جذب کروم از پساب واقعی در مقایسه با درصد جذب کروم از پساب مصنوعی مقداری کمتر است که این موضوع به احتمال زیاد ناشی از وجود برخی ناخالصی های دیگر در پساب واقعی است. 9. این سه جاذب نیز می توانند مانند سایر موادی که به صورت طبیعی و یا دورریز در محیط بوده و جهت حذف آلاینده ها مورد مطالعه قرار گرفته اند کارایی مناسبی به عنوان جاذب داشته باشند. سرانجام از نتایج حاصل از این تحقیق به روشنی دریافت می شود که می توان از سه جاذب هسته خرما، پوست بلال و برگ اکالیپتوس به عنوان یک روش موثر و ارزان قیمت در جهت حذف کروم و یا سایر فلزات سنگین استفاده کرد.
کلاله عبدلی کلور علیرضا پورخباز
در دهه گذشته ورود آلاینده ها با منشاء انسانی مانند فلزات سنگین به داخل محیط زیست، به مقدار زیادی افزایش یافته است که به عنوان یک خطر جدی برای حیات محیط های آبی به شمار می آیند. در این تحقیق جذب کروم شش ظرفیتی و آهن توسط سه جاذب پودر هسته زیتون، پوسته میوه بلوط و جاذب حاوی آهن صفر به صورت ناپیوسته مطالعه شده است. اهداف اصلی این مطالعه شامل بررسی جذب کروم و آهن از محلولهای آبی توسط جاذب ها، مطالعه اثر پارامترهای مهم مانند ph، زمان تماس، مقدار جاذب و غلظت اولیه کروم و آهن بر کارایی فرایند جذب است. آزمایشهای جذب سطحی در غلظت های اولیه کروم و آهن، ph ها، دوزهای مختلف جاذب ها و زمانهای تماس انجام شد. نتایج حاصل حاکی از آنست که در ph های پایین تر میزان جذب کروم بیشتر می شود و حداکثر درصد حذف کروم توسط هر سه جاذب در ph برابر با 2 به دست آمد و در ph های بالاتر و همچنین با افزایش غلظت اولیه کروم میزان جذب کاهش می یابد در حالی که با افزایش مقدار جاذب میزان جذب کروم افزایش می یابد. این بررسی نشان داد که بیشترین مقدار جذب آهن توسط جاذب های پوسته میوه بلوط و پودر هسته زیتون در ph خنثی صورت میگیرد. نتایج نشان داد که جذب آهن توسط پوسته میوه بلوط بعد از 15 دقیقه و توسط پودر هسته زیتون بعد از گذشت 10 دقیقه به حالت تعادل می رسد. داده های تجربی تعادل جذب با مدل های ایزوترم جذب فروندلیخ و لانگمیر مورد بررسی قرار گرفت و نتایج نشان داد که سینتیک فرایند جذب از مدل سینتیک شبه درجه دو و داده های تعادلی از مدل ایزوترمی لانگمیر پیروی می کنند. در نتیجه می توان از پوسته میوه بلوط، هسته زیتون و جاذب حاوی آهن صفر به عنوان یک روش موثر و ارزان قیمت برای حذف کروم و نهایتا آهن از محلولهای آبی استفاده کرد.
نجمه بوسعیدی علیرضا پورخباز
آلودگی محیط زیست توسط فلزات سنگین و مواد آلی به خوبی به رسمیت شناخته شده است. کروم(vi) عاملی بسیار سمی است که برای موجودات زنده سرطانزا و موتاژن شناخته شده است. حضور فنل و مشتقات آن در آب و فاضلاب بدلیل خطراتی که برروی سلامت انسان و محیط دارد بهعنوان یک نگرانی عمده محسوب میشود. روشهای مختلفی جهت حذف این آلایندهها از آبهای آلوده بهکار رفته است. جذب سطحی با بهکارگیری جاذبهای طبیعی (ضایعات کشاورزی)، یکی از پرکاربردترین روشها است. به همین منظور در این تحقیق برگ زرشک، ساقه زرشک و دورریزپنبه به عنوان جاذب به منظور جذب یونهای کروم شش ظرفیتی و فنل مورد آزمایش و بررسی قرار گرفته است. به ترتیب عواملی از قبیل ph محلول، مقدار جاذب، مدت زمان تماس جاذب با محلول و غلظت اولیه محلول فلزی و فنل در سیستمی ناپیوسته بهینه شدند. پس از اختلاط 100 میلیلیتر محلول کروم با غلظت و ph معین با وزن مشخصی از جاذب، نمونهها برای زمانهای مشخصی درون تکاننده برقی با سرعت 200 دور بر دقیقه و در دمای 25 درجه سانتیگراد قرار گرفتند. پس از صاف کردن نمونه از روش اسپکتروفتومتری برای تعیین غلظت کروم و فنل باقی مانده استفاده شد. همچنین کارایی جاذبها در نمونه آب حقیقی ( آب قنات روستای امیرآباد بیرجند) و حذف کروم(vi) در حضور آنیونهای مزاحم کلرید، نیترات و سولفات تحت شرایط بهینه بهدست آمده بررسی شد. یافتههای این بررسی نشان میدهد فرآیند جذب کروم شش ظرفیتی توسط این بسترها سریع بوده و با افزایش مقدار جاذب به دلیل افزایش مساحت سطح میزان جذب افزایش مییابد. بیشترین راندمان حذف کروم(vi) توسط هر سه جاذب در 2ph= صورت میگیرد که این پدیده به دلیل جاذبه قوی بین بار مثبت شارژ شده سطح جاذب و گونه آنیونی غالب کروم در محیط اسیدی است. حداکثر ظرفیت جذب برای جاذبهای برگ زرشک، ساقه زرشک و دورریزپنبه بهترتیب 32/40، 15/6 و 35/31میلیگرمبرگرم به دست آمد. همچنین جاذبهای مورد بررسی از کارایی بالایی جهت حذف کروم(vi) از نمونه آب حقیقی برخوردار هستند. در بررسی آنیونهای مزاحم نتایج نشان داد که آنیونهای کلراید، نیترات و سولفات در حذف کروم شش ظرفیتی اختلالی ایجاد نمیکنند. در مورد حذف فنل، این جاذبها از کارایی مناسبی جهت جذب برخوردار نیستند. ارزیابی نتایج تجربی به وسیله مدلهای ایزوترمی و مدلهای سینتیکی نشان میدهد که فرآیند جذب کروم شش ظرفیتی با ایزوترم لانگمویر و مدل سنتیکی شبه مرتبه دوم بهترین تطابق را دارد. نتایج بهدست آمده حاکی از آن است که هزینه پایین این جاذبها با قابلیت جذب سریع آنها ارائه یک روش امیدوار کننده برای تصفیه صنعتی فاضلاب است.
حسین علی پور علیرضا پورخباز
تالاب ها از جمله مهمترین محیط های زیست بر روی زمین هستند. بسیاری از گونه های ماهیان از تالاب به عنوان پرورشگاه، زیستگاه، محلی برای یافتن غذا و سرپناه استفاده می کنند. تالاب ها اکوسیتمی حیاتی برای ماهیان محسوب می شوند. غلظت چهار فلز سنگین (سرب، کادمیوم، نیکل و کُرُم) در بافت های دو گونه ماهی کف زی (گاوماهی سرگنده) و سطح زی (کُلمه) در تالاب بین المللی میانکاله تعیین شد. برای اندازه گیری میزان فلزات کُرُم، نیکل، سرب و کادمیوم در تمامی نمونه ها از دستگاه جذب اتمی مدل (thermo model 97 gfs) به روش کوره گرافیتی استفاده شد. غلظت این فلزات در بافت های ماهیان مورد مطالعه بر حسب میکروگرم بر گرم وزن تَر ارائه شده اند. برای بررسی وجود تفاوت معنی داری بین غلظت فلزات سنگین در بافت های مختلف از آنالیز واریانس یک طرفه استفاده گردید. همچنین از آزمون تعقیبی توکی به منظور مقایسه میانگین های کُرُم، سرب، نیکل وکادمیوم در بافت های مختلف استفاده شد. برای بررسی اختلاف غلظت عناصر مورد بررسی بین دو گونه در بافت ها از آزمون تی تِست استفاده گردید. همچنین برای بررسی همبستگی ها از آزمون همبستگی پیرسون استفاده شد. آنالیز داده ها با استفاده از نرم افزار spss (نسخه 19) صورت گرفت. حداکثر غلظت سرب؛ 06/2، کادمیوم؛ 20/1، نیکل؛ 14/1 و کُرُم؛ 70/0 میکروگرم بر گرم در کبد گاوماهی سرگنده مشاهده شد؛ در حالیکه کمترین میزان فلزات سرب؛ 67/0، کادمیوم؛ 25/0، نیکل؛ 21/0 و کُرُم؛ 08/0 میکروگرم بر گرم در عضله ماهی کُلمه اندازه گیری شد. روند افزایش میانگین فلزات در کبد گاوماهی سرگنده و کُلمه به ترتیب: سرب>کادمیوم>نیکل>کُرُم، در حالیکه برای آبشش در گاوماهی سرگنده و کُلمه و عضله در گاوماهی سرگنده به ترتیب: سرب>نیکل>کادمیوم>کُرُم بود. داده های مطالعه حاضر نشان داد که بافت های کبد و آبشش نسبت به عضله غلظت بیشتری دارند و همچنین غلظت فلزات در گاوماهی سرگنده (کف زی) در مقایسه با ماهی کُلمه (سطح زی) بیشتر بود.
بنت الهدی سنگک ثانی مجید جامی الاحمدی
افزایش مصرف کودها برای حاصلخیزی خاک سبب آلودگی محیط زیست میشوند. فلزات سنگین نگران کننده در کودها شامل آرسنیک(as) ، سرب(pb) ، کادمیوم(cd) و به میزان کمتر روی (zn) و نیکل ((ni هستند و قرار گرفتن در معرض چنین فلزات سنگینی تهدید اصلی برای سلامت انسان میباشد. این آزمایش در سال زراعی 91-90 و با هدف تعیین میزان فلزات سنگین کروم، کادمیوم، نیکل و سرب در خاک، آب، کود و سه گیاه خربزه، چغندرقند و ذرت در سه منطقه تربتجام، نیلشهر و تایباد انجام شد. از آب آبیاری، کود و خاک مزارع فوق به صورت تصادفی قبل و بعد از کشت (نمونه مرکب) و نیز از ریشه و میوه گیاهان نمونهبرداری شد. جهت کسب اطلاعات مورد نیاز از کشاورزان در خصوص نوع، میزان و نحوه مصرف کود، سطح زیر کشت و ... پرسشنامهای تهیه و در محل با مصاحبه با کشاورز تکمیل شد. میزان فلزات در نمونههای خاک و گیاه با روش هضم اسیدی و با استفاده از دستگاه جذب اتمی اندازهگیری گردید. نتایج نشان داد که سه منطقه مختلف از نظر میزان فلز سنگین در آب، خاک و گیاهان با هم اختلاف معنیداری نداشت. غلظت فلزات سنگین در آب و خاک کمتر از استاندارد جهانی بود. تنها در کود سوپرفسفات تریپل غلظت کادمیوم بیشتر از مقدار استاندارد وزارت غذا و کشاورزی کالیفرنیا بوده است. میزان افزایش کادمیوم کل، در خاک مزارع خربزه، چغندرقند و ذرت در منطقه بیشتر از میزان سرب کل در خاک بوده است. در مزارع ذرت به دلیل استفاده بیشتر از کود پتاسه نسبت به مزارع خربزه و چغندرقند میزان سرب بیشتری به خاک وارد شده است. به طور میانگین نسبت میوه به ریشه برای غلظت سه فلز نیکل، کادمیوم و سرب در خربزه به ترتیب 0/29، 0/25و 0/53 بود. همچنین به طور میانگین از کل مقدار نیکل، کادمیوم و سرب جذب شده توسط گیاه خربزه 78، 80/4و 65/3 درصد در ریشه باقی و 22، 19/6 و 34/7 درصد به میوه انتقال یافته است در نتیجه عنصر کادمیوم بیشتر در ریشه حبس و سرب بیشتر منتقل شده است. به طور میانگین نسبت غلظت سه فلز نیکل، کادمیوم و سرب در اندامهوایی به ریشه ذرت به ترتیب 0/58، 0/35 و 0/72 بود. همچنین به طور میانگین از کل مقدار نیکل، کادمیوم و سرب جذب شده توسط گیاه ذرت به ترتیب 63/3، 74 و 58/3 درصد در ریشه باقی و 36/7، 26 و 41/7 درصد به اندام هوایی انتقال یافته است در نتیجه عنصر کادمیوم بیشتر در ریشه حبس و سرب بیشتر منتقل شده است.
مرضیه خسروی علیرضا پورخباز
ماهیان بخشی از ذخائر با ارزش زیستی دریای خزر محسوب شده و نقش مهمی در تامین غذای انسان-ها بالاخص جوامع بومی و محلی دارند. طی سالیان اخیر فعالیت های طبیعی و انسان ساخت توانسته بخش زیادی از آلاینده های فلزات سنگین را وارد این اکوسیستم آبی نماید. این آلاینده ها قادرند که به تدریج توسط آبزیان جذب و در پیکره زنجیره غذایی بالا روند. ماهیان به دلیل قرار گرفتن در سطح بالای زنجیره غذایی می توانند به عنوان شاخص آلودگی فلزات سنگین در اکوسیستم های آبی مفید واقع شوند. در مطالعه حاضر غلظت فلزات سرب، کادمیوم و آرسنیک در بافت های عضله و پوست دوگونه ماهی کیلکای معمولی (clupeonella cultiventris caspia) (50n=) و آلوزا (alosa caspia) (17n=) به علت اهمیت در تغذیه انسان و لزوم اطمینان از سلامت آن در سواحل جنوبی دریای خزر در زمستان 1391 مورد بررسی قرار گرفته است. نمونه های بافت ماهی به روش هضم اسیدی آماده سازی شدند. سپس غلظت فلزات یاد شده با استفاده از دستگاه جذب اتمی مدل scientific equipment gbs قرائت شد. آزمون های آماری نشان داد که تفاوت معنی داری در میزان تجمع فلزات سنگین به استثنای آرسنیک بین بافت عضله سینه و پوست ماهی کیلکای معمولی و هم چنین ماهی آلوزا وجود نداشت ((p>0/05. در دو گونه ماهی مورد مطالعه، میانگین غلظت آرسنیک در بافت عضله بیشتر از پوست بود. همچنین تفاوت معنی داری در میزان تجمع این فلزات سنگین به استثنای آرسنیک بین بافت های متناظرگونه های کیلکای معمولی و آلوزا مشاهده نشد ((p>0/05. میزان تجمع فلز آرسنیک در بافت عضله ماهی آلوزا بیشتر از بافت عضله ماهی کیلکای معمولی بود. میزان جذب روزانه و هفتگی فلزات موردمطالعه سرب، کادمیوم و آرسنیک ناشی از مصرف گونه های کیلکای معمولی و آلوزا توسط مصرف کنندگان آن ها و همچنین میانگین غلظت این فلزات در حد مجاز بود.
زینب کریمی ایرج علیرضا پورخباز
ضرورت توجه بیشتر به کیفیت بهداشتی ماهی به عنوان بخشی مهم از منبع پروتئین انسان¬ها افزایش پیدا کرده است به همین منظور مطالعه حاضر میزان سه فلز کروم، نیکل و روی در بافت عضله و پوست دو گونه ماهی خوراکی آلوزا (alosa caspica) و کیلکای معمولی (clupeonella cultiventris caspia) را درحوضه جنوبی دریای مازندران در سال 1392مورد بررسی قرار داده است. آماده¬سازی50 قطعه ماهی کیلکای معمولی و 17 قطعه ماهی آلوزا پس از زیست¬سنجی به روش هضم اسیدی انجام گرفت. غلظت فلزات مورد مطالعه در نمونه¬های هضم شده با استفاده از دستگاه جذب اتمیscientific equipment gbs قرائت شد. نتایج حاصل از آزمون¬های آماری نشان داد که میزان کروم در پوست بین دو گونه اختلاف معنی¬داری را داشته است(05/0>p). در کیلکای معمولی میزان کروم و روی بین پوست و عضله و همچنین در آلوزا، میزان روی بین پوست و عضله تفاوت معنی¬داری را نشان داد (05/0>p). نتایج حاصل از آزمون همبستگی پیرسون نشان داد که میزان کروم و روی در عضله آلوزا با یکدیگر همبستگی داشتند (05/0>p). نتایج نشان داد که میانگین غلظت کروم در پوست و عضله آلوزا، غلظت کروم در عضله کیلکای معمولی، غلظت نیکل در پوست آلوزا و کیلکای معمولی بیش از میزان استاندارد تعیین شده توسط سازمان بهداشت جهانی بوده است.
مرضیه ناظری علیرضا پورخباز
غلظت فلزات سنگین کادمیوم، آلومینیوم، نیکل و سرب در رسوبات، آب و مرجان های سخت سه ایستگاه مختلف در جزیره هنگام با استفاده از دستگاه جذب اتمی مورد سنجش قرار گرفت.مقایسه غلظت فلزات کادمیوم، سرب، نیکل و آلومینیوم با مقادیر استاندارد آنها در رسوبات جهانی و پوسته زمین نشانگر آلودگی منطقه مطالعاتی به کادمیوم می باشد. فلزات نیکل، سرب و آلومینیوم به دلیل داشتن مقادیر شاخص زمین انباشت کمتر از صفر، در کلاس صفر یا غیرآلوده قرار می گیرند اما در مورد کادمیوم در ایستگاه شماره 1 آلودگی شدید از نظر این عنصر در رسوبات منطقه وجود دارد. هم چنین ضریب غنی شدگی به دست آمده برای فلزات مختلف در جزیره هنگام نشان می دهد که عنصر سرب عامل غنی شدگی متوسط در هر سه ایستگاه مورد مطالعه می باشد. در بین 5 گونه مرجان مختلف مورد بررسی در این تحقیق، سه گونهechiniporasp.، acroporaclathrataو مرجان نرم sinularia sp. بیش ترین میزان غلظت فلزات سنگین را در خود انباشته می کنند. این امر ناشی از توانایی بالاتر مرجان های نرم در جذب و تجمع فلزات سنگین و در مورد دو گونه دیگر ناشی از شکل ویژه کلنی و افزایش سطح تماس با محیط می باشد. مقایسه bafدر مورد غلظت فلزات سنگین در آب و رسوب نشان می دهد که تمام مرجان ها سرب و کادمیوم را به مراتب از آب بهتر جذب می کنند تا از رسوبات بستر. که می تواند به دلیل نحوه تغذیه فیلترفیدینگ باشد. هم چنین همبستگی میان غلظت فلزات در مرجان ها و آب به مراتب بیش تر از همبستگی غلظت فلزات در مرجان ها با رسوبات بود که این امر نیز احتمال افزایش غلظت فلزات در مرجان ها به دلیل تغذیه فیلترفیدینگ را تقویت می کند. به طور کلی در اغلب موارد، فلزات در گونه های مختلف مرجانی در ایستگاه یک بیش ترین غلظت و در ایستگاه سه کمترین غلظت را داشتند. با توجه به جهت جریان های سطحی در خلیج فارس، می توان ملاحظه کرد که ایستگاه اول مستقیما در معرض جریان های دریایی از سمت تنگه هرمز قراردارد برخلاف ایستگاه سوم که به دلیل قرار گرفتن در محدوده بسته در منتهی الیه جنوبی جزیره قشم، از این جریانات بی بهره است. پراکنش سوخت های فسیلی از قایق های ماهیگیری و شناورهای قاچاق سوخت مهم ترین عامل آلاینده در جزیره هنگام می باشد.
حسین احمدی علیرضا پورخباز
در این تحقیق یک مدل برمبنای رگرسیون چندگانه(روش خطی) و یک مدل دیگر بر اساس شبکه عصبی مصنوعی (روش غیرخطی)، به منظور پیش بینی غلظت آلاینده ها بر حسب شرایط آب و هوایی برای شهر مشهد ارائه شده و در ادامه به مقایسه نتایج به دست آمده از مدل خطی و غیر خطی پرداخته شده است .
ساناز خمر علیرضا پورخباز
در این مطالعه ما فاکتورهای مادران از جمله عادات غذایی و مراقبت از دندان، دوران بارداری و تعداد فرزندان که بر غلظت جیوه شیر ، مو و بزاق موثر هستند را بررسی میکنیم. پنجاه مادر سالم در این مطالعه به منظور نمونه برداری از شیر، مو و بزاق وارد مطالعه شدند. میانگین غلظت جیوه در شیر، مو و بزاق به ترتیب 23/1، 81/1 و 10/1 میکروگرم بر گرم بود. تجزیه و تحلیل نشان داد که مصرف ماهی، آدامس جویدن، وزن مادر، و تعداد دندان های پر شده با آمالگام فاکتورهایی بودند که با غلظت جیوه مادران ارتباط مثبتی داشتند. اثر فاکتورهای تعداد فرزندان، طول دوران بارداری، مصرف میوه و وزن نوزادان هنگام تولد رابطه منفی بر سطوح جیوه مادران داشت. استراتژی های پیشگیری در مواجهه با جیوه شامل مصرف مقادیر مناسب ماهی با جیوه کم، مراقبت بیشتر از دندان و تغذیه مناسب در طول دوره بارداری می باشد.
موسی غلام زاده سراب علیرضا پورخباز
تحقیق حاضر در پاییز 1393، به منظور تعیین غلظت فلزات سنگین (cd,cr,pb) در بافت های کبد، کلیه و ماهیچه ماهیان قزل آلای رنگین کمان و شیر ماهی در رودخانه شارک شهرستان قوچان انجام گرفت. برای اندازه گیری میزان فلزات کادمیوم، کروم و سرب در تمامی نمونه ها از دستگاه جذب اتمی مدل analytik jena contr aa 700 استفاده شد. برای بررسی اختلاف بین بافت های کبد، کلیه و ماهیچه در هرکدام از گونه ها و بافت های متناظر دو گونه با یکدیگر از آزمون تی تست (t-test) استفاده گردید. میزان همبستگی بین فلزات در بافت های متفاوت هرگونه با استفاده از همبستگی پیرسون تعیین شد. آنالیزهای آماری داده ها با استفاده از نرم افزار spss(نسخه 20) صورت پذیرفت. این نتایج نشان داد که در بافت های موردمطالعه شیر ماهی، کلیه بالاترین غلظت فلز سرب (98/1 میکروگرم بر گرم) و عضله کمترین غلظت فلز کادمیوم (58/0 میکروگرم بر گرم) و در قزل آلای رنگین کمان، کلیه بالاترین غلظت فلزات کروم و سرب را با میانگین (1 میکروگرم بر گرم) و کمترین غلظت فلز سنگین کادمیوم (63/0 میکروگرم بر گرم) را دارا بودند. الگوی تجمع غلظت فلزات کروم و سرب در بافت ها ی قزل آلای رنگین کمان به صورت کلیه>کبد>ماهیچه و فلزکادمیوم به صورت کبد>ماهیچه>کلیه بوده است. الگوی تجمع غلظت فلز سرب در شیر ماهی به صورت کلیه>کبد>ماهیچه، کادمیوم به صورت کلیه=کبد>ماهیچه و کروم به صورت کبد>کلیه>ماهیچه بود. تجمع فلزات سنگین در دو گونه به صورت pb>cr>cd می باشد