نام پژوهشگر: کامیار عبدی
منیره باغی کامیار عبدی
چکیده محوط? باستانی ملیان در دشت بیضاء در حوز? رود کر در حدود 40 کیلومتری شمال غربی شیراز و در ارتفاع تقریبی 1600 متر بالاتر از سطح آبهای آزاد قرار دارد. ملیان یکی از بزرگترین محوطه های باستان شناسی ایران است، از مجموعه تپه های تشکیل شده است. در قسمت حن.ب شرقی حدود130 هکتار مساحت دارد و از تپه های پراکنده تشکیل شده که حدود 70 هکتار وسعت دارد. در اواخر ده? 1960 ملیان شناشایی شد و در سالهای 1978- 1971 و 2005- 2000 مورد کاوش قرار گرفت.با توجه به اینکه در باستان شناسی بیشتر توجه به موضوعات تاریخی وفرهنگی بوده است و پرسش باستان شناختی از دیدگاه انسان شناختی دبارآ مکانیزمهای فرهنگی به ندرت صورت گرفته است و در باستان شناختی یافته ها داده های لازم چهارچوب تحلیلی قرارنگرفته است و در باستان شناسی یافته ها و داده های لازم در چهارچوب تحلیلی قرارنگرفته است در اینجا سعی شده که اقتصاد معیشتی در چهارچوب تحلیلی قرارگیرد. از انجا که فرهنگ انسان در مقام یک سیستم از چندین زیرسیستم از جمله ساختارسیاسی، ساختار اجتماعی، ساختار اقتصادی، سیستم باورهای تشکیل شده است، و زیرسیتم اقتصادی در جوامع باستان شامل سه حوزه مطالعاتی اقتصاد معیشتی، اقتصاد مبادلاتی، اقتصاد سیاسی است و موضوع پژوهش اقتصاد معیشتی است که به نحوه امرار معاش و چگونگی و راههای تأمین مواد غذایی روزمره می پردازد، و ملیان در دوره آغازعیلامی گام به سوی شهرنشینی نهاده و تحت کنترل و نظارت نهادهای سیاسی آغازین قرار گرفته و از اقتصاد تخصصی بهرمند بوده و نحوه معیشت آن نسبت به دوره روستا نشینی تغیراتی داشته دیگر راههای تأمین مواد غذایی برای تمام افراد جامعه به طریقه مستقیم نبوده بلکه عده ای از افرا جامعه از طرق غیر مستقیم به وسیله مبادلاتی به تأمین مواد غذایی می پرداختند و فقط مصرف کننده بودند
سمیه پودات مرتضی حصاری
نخستین فصل بررسی های باستان شناسی دهستان سردشت بشاگرد در بهار و زمستان 88 به منظور شناسایی محوطه ها و آثار مختلف این دهستان ، مشخص شدن تعداد و موقعیت و وضعیت هر یک از این آثار و محوطه ها و دوره های تاریخی آنها به خصوص شناسایی محوطه های هزاره 3 ق.م.این محدوده، و در پایان تهیه نقشه باستان شناسی و پراکندگی محوطه های این منطقه ، انجام شد. بدین منظور انجام مطالعات کتابخانه ای و پژوهشهای میدانی ضروری بود .
حدیث فردمهرگان مهناز عبدالله خان گرجی
انتخاب موضوع پایان نامه حاضر برروی اثری بی بدیل در موزه های کشور بوده که هویت بخشی و تعیین اصالت آن؛ بر اساس مطالعات تاریخی و مطالعات آزمایشگاهی در مطابقت ومقایسه با نمونه های اصیل در سایر نقاط جهان انجام پذیرفته است. حاصل این مطالعات مقایسه ای و تطبیقی بسیار پربار بوده وبه واقع هویتی دوباره به این اثر ارزشمند بخشیده است که امکان ثبت اثر را به عنوان شیء موزه ای فراهم نموده. اجرای پروژه حفاظت و مرمت این اثر به لحاظ ترکیبی بودن ماهیت و ساختار آن, با مطالعه ودنبال نمودن جزئیات بسیار برای دستیابی به بهترین روش با کمترین تداخل انجام گرفته است. و تلاش شده تا در ماهیت وحفظ اصالت اثر دخالتی صورت نگیرد. در این راستا در تکنیک مرمت اثر اقدامات خاصی نیز اجرا گردیده که از جمله استفاده از چسب مناسب و ابداع پرکننده ی مناسب با ساختار اثر بوده است, که در پی آزمایشات عملی انتخاب و برروی اثر اجرا گردید.
زینب مریخ پور کامیار عبدی
چکیده پژوهشهای گسترد? باستان شناختی در مورد رفتارهای معیشتی انسان در طول ادوار مختلف زندگی او حاکی از آن است که اقتصاد معیشتی و طرز امرار معاش یکی از مسائل بسیار مهم بوده و تأثیری اساسی بر جوامع انسانی گذاشته است. رفتارهای معیشتی دوران پارینه سنگی (شکار و گردآوری خوراک) بر پای? اشتراک گذاری غذا استوار بود. با تغییرات شدید آب و هوا در دور? فرا پارینه سنگی، اهلی کردن حیوانات و گیاهان آغاز شد و به تدریج تقسیم کار و تخصص گرایی در فعالیتهای خانوادگی شکل گرفت. با آغاز دور? نوسنگی و شکل گیری روستاها و پیدایش کشاورزی و دامپروری، تغییری مهم در اقتصاد معیشتی رخ داد و آن پیدایش مالکیت خصوصی بود. در این پژوهش سعی کرده ایم با بررسی اقتصاد معیشتی از دوران پارینه سنگی به دور? نو سنگی، تغییر در رفتارهای معیشتی را ارزیابی و آنها را در جوامع پیش از تاریخی دشت شوشان تحلیل نماییم. با آغاز دور? نوسنگی و شکل گیری مالکیت خصوصی و افزایش جمعیت، نظام خانوادگی از گروهی به هسته ای و سپس از خانواد? هسته ای به خانواد? گسترده تغییر یافت. این تغییر خود را در پلان خانه های این دوره به نمایش می گذارد که از گرد به چهارگوش تغییر کرد. در محوطه های دشت شوشان، مانند چغابنوت و چغامیش، پلان های چهارگوش خانه ها با انباری هایی در کنار هرکدام، نشان دهند? آغاز مالکیت خصوصی خانواده ها بر منابع غذایی است.
سارا زینی حسنوند کامیار عبدی
عصر آهن زمانی مابین 1500 تا 500 ق م را شامل می شود. کاوش های باستان شناختی در محوطه های عصر آهن موید دگرگونیهای محسوسی در ساختار مواد فرهنگی نسبت به ادوار قبل از عصرآهن است. این دگرگونی های بویژه در فرم و تزئین ظروف سفالی و سنت های تدفینی و فنون معماری قابل مشاهده است. دگرگونی های ذکرشده در جوامع عصر آهن 3 بیشتر دیده می شود. به بیانی عصرآهن 3 مصادف با تشکیل امپراطوری ماد است. در آغاز مادها به صورت قبایل پراکنده بودند. ریاست چنین قبایلی نیاز به مقر های مستحکم حکومتی داشت. شکل گیری معماری در مناطق، بستگی زیادی به محیط زیست و شرایط اقلیمی دارد. فلات مرکزی اقلیمی خشک و نیمه بیابانی است. در این منطقه عامل زیست محیطی برنوع معیشت و ساختارهای اجتماعی بسیار تأثیر گذار بوده است این ناحیه بیشتر مستعد پرورش جوامع خود بسنده و دور از هم با جمعیت های محدود بود. چنین شرایطی فلات مرکزی را در نهایت مستعد شکل گیری سازمانهای اجتماعی- اقتصادی کمابیش متکی بر مالکیت های محدود محلی و شبیه به نظام ارباب رعیتی کرد. معماری این دوره، معماری است که به طبقه عادی جامعه ( کشاورزان و دامداران) تعلق ندارد بلکه به طبقات حاکم جامعه که تازه شکل گرفته اند و دارای قدرت اقتصادی و سیاسی بودند تعلق داشتند همین طبقه بود که با خرید خدمت صنعتکاران و معماران موفق به برپایی این بناها شدند. خانه ها و منازل مردم عادی معمولاً بیرون از این محوطه ها ساخته می شد و فاقد اهمیت معماری و هنری بودند. با توجه به مطالعات صورت گرفته در این تحقیق بناهای یادمانی مرکز فلات ایران در عصر آهن 3 در ارتباط با پیدایی طبقات حاکم بود و سلسله مراتب اجتماعی و سیاسی در پلان معماری محوطه های استقراری این دوره دیده می شود.
جمشید افرندید مهدی مرتضوی
شواهد اداری- مدیریتی، تخصصی شدن حرفه ها و محوطه ها در دوره آغازعیلامی (2800-3200 ق.م ) در حوزه رود کر نشان می دهد که نخبگان محوطه ی ملیان به منزله یک مرکز تخصصی مدیریت اداری و تجاری در مسیر ارتباطی بین سرزمین های پست و کوهستان های غرب ایران را بر عهده داشته اند. دیوار دفاعی ملیان و ساختمان های لایه iii ترانشه abc همگی حاکی از این موضوع هستند که گروه های نخبگان اقتصادی که تجار آغازعیلامی هستند، زیر نظر نخبه سیاسی محل که خان سالار عشایر منطقه است، اداره جامعه آغازعیلامی ملیان را به عهده داشته و بر تولید و مبادله کالاها نظارت می کردند. ملیان که در دوره عیلامی با عنوان شهر انشان نقش تعیین کننده ای را در مبادلات قدرت بازی می کند، در دوره آغازعیلامی کلیه شاخصه-های یک جامعه پیش حکومتی را درخود جای داده است. مطالعه این سیستم سیاسی باعث افزایش درک ما از نقش جوامع کوچ رو در توسعه و تحول جوامع پیچیده کوهستان های غرب ایران می شود. هدف این تحقیق ارزیابی سازمان های سیاسی آغازعیلامی در حوزه ی رود کر می باشد که بدین منظور دو فرضیه به شرح زیر مطرح گردیده است1- شواهد باستان شناختی گواه این مدعا می باشند که سازمان سیاسی جوامع حوزه رود کر در دوره آغاز عیلامی با مدلهای موجود در زمینه نهادهای سیاسی در دیگر مناطق ایران خصوصا دشت شوشان همخوانی دارد، 2- چشم انداز طبیعی و اجتماعی در حوزه رود کر در انسجام سیاسی دو گروه اجتماعی و اقتصادی ( کشاورزان یکجا نشین و دامپروران کوچ رو) موثر بودند. در این تحقیق سعی شده است تا با کمک نظریات موجود بین علمای علوم اجتماعی و باستان شناسانی همچون گوردون چایلد، تیموتی ارل و هنری رایت در زمینه جوامع دارای سیستم های خان سالاری، شواهد استقراری و اداری مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرند. داده های اداری شامل الگوهای استقراری، معماری، مهرها و فعالیت های صنعتی محوطه ملیان نشان می دهندکه سلسله مراتب قدرت در این جامعه که در راس آن یک نخبه و یا گروهی از نخبگان قرار دارند که به هماهنگ سازی تصمیمات گوناگون می پرداخته اند. این نخبگان جامعه ای به مرکزیت ملیان در حوزه ی رود کر و سایر جوامع استقراری همزمان با آن نظیر تل کوره و مجموعه استقراری قریب را سازماندهی و مدیریت می نمودند .
صادق شورستانی مهدی مرتضوی
تپه دشت یکی از محوطه های اقماری شهرسوخته محسوب می شود که در 3 کیلومتری جنوب غربی آن واقع شده است. این محوطه در دهه 60 میلادی توسط تیم باستان شناسی ایتالیایی به سرپرستی ماریتسیو توزی کشف شد. اولین مطالعات باستان شناسی در سال 1387 شمسی با کاوش در این محوطه توسط مهدی مرتضوی و داوود صارمی نائینی آغاز شد. در طی بررسی سیستماتیک و حفاری به منظور لایه نگاری این تپه مهم، 65 پیکرک گلی انسانی و حیوانی، مقادیری از بافته ها و همچنین تعداد زیادی سفال بدست آمد. عملیات لایه نگاری تپه دشت در فصل اول تا عمق 242 سانتی متری انجام پذیرفت. در مجموع 20 لایه، در جریان کاوش این گمانه شناسایی و ثبت گردید. مطالعه پیش رو اولین مطالعه جامع در خصوص گاهنگاری نسبی سفال های مکشوفه از لایه نگاری تپه دشت می باشد که در طی آن برهم کنش های منطقه ای و فرامنطقه ای این محوطه مهم نیز مورد مطالعه قرار خواهند گرفت. در این تحقیق ضمن مشخص نمودن گاهنگاری لایه های مختلف، بر هم کنش های این محوطه با سایر محوطه ها از جمله: شهرسوخته، تپه رود بیابان و سایر محوطه ها در دشت سیستان و محوطه هایی در بلوچستان ایران و دره سند مشخص خواهند گردید. روش تحقیق این پژوهش مبتنی بر مطالعات نظری - تطبیقی می باشد که بر اساس آن می توان به یک درک بهتری از تعمیم نتایج آن رسید.
اکبر عزیزی فرشید ایروانی قدیم
پژوهشهای باستان شناختی انجام گرفته با محوریت دور? هخامنشی در ایران و به خصوص در جنوب غرب و جنوب ایران محدود به شناخت معماری و اشیاء موزه ای این دوره است. آنچه برای باستان شناسانی که تمرکز بر دوره هخامنشی دارند در اولویت بوده، چگونگی ورود یا قدرت گرفتن پارسیان هخامنشی در فارس و شکل گیری شاهنشاهی هخامنشی است. هرچند کاوش ها و بررسی های انجام گرفته در فارس و خوزستان، سفال این دوره را نیز معرفی کرده است. اما تاریخگذاری مجموعه-های سفال به اواخر هخامنشی و یا فراهخامنشی، باعث گردیده تا شناخت سفال اوایل این دوره همچنان در پرد? ابهام باشد و یکی از پرسش های مهم باستان شناختی هزار? نخست پ.م ایران بدون پاسخ بماند. با آگاهی از این مسئله و با هدف شناخت و معرفی سفال هخامنشی شرق خوزستان، بررسی روشمند تپه شاه سلمان در دشت زیدون انجام گرفت. در بررسی های مقدماتی هیأت بررسی باستان شناختی شهرستان بهبهان، سفال هخامنشی و سفالهایی از هزاره ششم پ.م تا دوره اسلامی در سطح تپه شاه سلمان پراکنده بود. نکته جالب توجه در بررسی دشت زیدون، پراکندگی سفال هخامنشی تنها در سطح این تپه بود. در این پژوهش چهار هدف مدنظر بود: هدف نخست: با مستندنگاری یافته های فرهنگی سطح تپه و جداسازی مجموعه سفالی به دست آمده از شبکه مربعات سفال دوره های استقراری تپه شاه سلمان را شناسایی و توالی فرهنگی تپه را با اتکاء بر سفال هر دوره بشناسیم. پس از دست یابی به هدف نخست و شناخت توالی استقراری تپه، دومین هدف شناخت و معرفی سفال هخامنشی دشت زیدون است. سوم: آشنا شدن با نوع استقرار این محوطه در دورهء هخامنشی است. چهارم: آگاه شدن از این مسئله که استقرار هخامنشی این تپه مربوط به چه مقطعی از دور? هخامنشی است. پایان نامه در چهار فصل ارائه شده است. فصل نخست شامل کلیات تحقیق است: خلاصه ای از تاریخ سیاسی سلسل? هخامنشی، بیان مسئله، اهداف، پرسش ها و فرضیه ها، روش تحقیق، روش تحلیل یافته ها و پیشین? تحقیق است. در فصل دوم به شرایط جغرافیایی دشت زیدون اشاره شده است. فصل سوم شامل روش بررسی و مستندنگاری یافته های فرهنگی تپ? شاه سلمان و معرفی دوره های استقراری تپه است. در فصل چهارم مجموعه سفال هخامنشی مستندنگاری شده، در پایان این فصل نتایج گرفته شده ارائه شده است.
مصطفی رشیدی ارزنده عباس مقدم^cّ[email protected]%
تسلسل فرهنگی، گاهنگاری و الگوی استقراری فرهنگ های پیش از تاریخ نواحی جنوبی زاگرس مرکزی بدلیل گسستگی اطلاعات و متمرکز نبودن در بیان مسئله و تحقیق بسیار کمرنگ بوده است، در حالی که ناحی? شمالی این محدوده یعنی دشتهای ماهیدشت، کنگاور و نهاوند به عنوان کانون پیوند و نقط? اتصال فرهنگ-های پیش از تاریخ منطق? در دوره روستانشینی همواره مورد توجه باستان شناسان در زاگرس مرکزی به شمار می رود. در این پژوهش، مسئله ی الگوی استقراری و گاهنگاری نسبی دشت رومشگان برپایه بررسی های میدانی مورد توجه و تأکید قرار گرفته است تا به سئوالاتی دربار? شرایط گسست یا پیوست فرهنگی و تبعیت الگوی استقرار از متغییرهای فرهنگی و یا طبیعی منطقه جواب داده شود؛ در نهایت، پس-از شناسایی آثار دوره روستانشینی منطقه، گورستان ها و محوطه های دوره مفرغ نیز مورد واکاوی قرارگرفته و صحت فرضیات محرز گردید که نبود منابع آب سطح الارضی، کشاورزی دیم و نزدیکی به مناطق کوهستانی معیشت ساکنان منطقه را بیشتر به سمت استقرارهای نیمه فصلی سوق داده است. همچنین بیشترین شباهت ها براساس مقایسه بین داده های سطحی از مشابهت این مکانها با گیان نهاوند و دشت کنگاور و ماهیدشت است. یکی از نتایج مهم این مطالعات نشان می دهد با توجه نمایه توان زیست محیطی منطقه و اقلیم گرم و خشک آن در بیشتر اوقات سال، اقتصاد این دوره بر اساس دامداری روستایی مبتنی بر کوچ فصلی در مسافت کوتاه و کشاورزی دیم در مقیاس محدود بوده است. ریشه خلا ایجاد شده بعد از دوره های استقراری روستانشینی میانه و جدید تا رسیدن به دوره مفرغ میانی احتمالا متاثر از تغییر شرایط اقلیمی در منطقه است که بر اساس شواهد بدست آمده از یافته های سطحی در محوطه های باستانی این مهم را تایید می کند.
محترم السادات بیدگلی کامیار عبدی
در حدود دهه 650 ق.م معبد مرکزی به صورت یک مکان متروکه درآمده و با یک سریع سنگهایی پرشده و با خشت دورتادور آن پوشیده شده است به دلیل این نوع ساخت و سازهای فوق العاده و استثنایی مشخص شده که دقت و توجهی که در پرکردن و حفظ معبد مرکزی به عمل آمده است.. زاربلاغ هم به مانند نوشیجان درون سازه هنگام ترک شدن بنا پرشده و در نوشیجان فضاهای معماری را با لاشه سنگ و با خشت چینی پرکردند اما در زاربلاغ علاوه بر پر کردن فضاها درونی با لاشه سنگ و تکه های قلوه سنگ، از بیرون هم تمام سازه را با لایه ای دو پوسته پوشانده اند. بنا با وجود استحکام کافی در ساختار مطمئناً این پرکردن به خاطر حفاظت از جسم سازه نبوده است. این اتفاق در بنای سنگی واسون کهک، قلی درویش، تپه ازبکی نیز تکرار شده است.
محمد حمید کامیار عبدی
چکیده ندارد.
فرهاد تقی پور اصلانی کامیار عبدی
کوچ و کوچندگی از دیدگاه باستان شناسی نه تنها در لرستان بلکه در ایران کمتر مورد بررسی قرار گرفته است و تا به حال در مورد کوچ در لرستان کار چندانی صورت نگرفته است. استان لرستان به علت دارا بودن شرایط آب و هوایی مناسب و چهار فصل بودن برای دامداری و کوچندگی شرایط مناسبی را دارا می باشد چرا که شمال استان منطقه ییلاقی و جنوب استان منطقه قشلاقی بیشتر عشایر استان می باشد با این حال بسیاری از عشایر این استان در منطقه ییلاقی تا شمالی ترین قسمت استان که دامنه های شمالی رشته کوه گرین می باشد پیش می روند و در قشلاق نیز از مرزهای استان لرستان فرا تر رفته و وارد استان های ایلام و خوزستان می شود تا زمستان را در این مناطق گرمسیری سپری کنند.
غزال دبیر کامیار عبدی
با توجه به این مساله که نمی توان در مواجهه با تغییراتی که در سیر زندگی انسان ها اتفاق افتاده است، تنها به جنبه های مثبت توجه کرد، در این پژوهش سعی شد تغییرات فیزیولوژیک ناشی از تغییر رژیم غذایی در انسان های جوامع کشاورز اولیه فارغ از مثبت یا منفی بودن آن ها مورد بررسی قرار گیرد. تحقیقات و تحلیل های دهه های اخیر نشان داده که زندگی روستا نشینی و اقتصاد معیشتی متکی بر کشاورزی و دامپروری تبعات منفی و مشکلاتی نیز برای جوامع کشاورز آغازین داشته است که بسیاری از آن ها،برای مردمان شکارگر و گردآورنده مفروض نبوده است.که از آن جمله می توان به این موارد اشاره کرد: شیوع بیماری های جدید ، ایجاد فشارها و استرس های فیزیکی ، تغییر در جثه، کاهش قد، ایجاد بیماری های دندانی که به طور کلی موجب کاهش سطح عمومی تندرستی کشاورزان اولیه شده است.
مریم قادری نژاد کامیار عبدی
رویکرد غالب در مطالعات باستان شناسی پیرامون دوره آغاز عیلامی تاکید زیادی بر چگونگی شکل گیری حکومت های اولیه، بازرگانی و تجارت و به صورت کلی ساختار اداری - سیاسی در محوطه های مربوط به این دوره داشته است. در این میان یکی از داده های حائز اهمیت در این دوره واحد های ساختمانی است که در بسیاری از محوطه های آغز عیلامی از جمله ملیان، یحیی، شوش، تل قضیر، سیلک و قلی درویش شناسایی شده است، اما کمتر مورد تجزیه و تحلیل های هماهنگ و یکپارچه قرار گرفته است. در صورتی که مطالعه ی تطبیقی بناهای به دست آمده از دوره آغاز عیلامی در کنار یکدیگر می تواند منجر به یافتن رابطه ای منطقی میان واحد های اندازه گیری استفاده شده در بناها شود که نشان از نوعی نظارت بر ساختمان سازی در این دوره می باشد.
زهرا توکلی عبدالحمید رضایی
تحقیق پیش رو اهداف ذیل را دنبال نموده است: شناخت و بررسی دوره فرهنگی عصر مفرغ در دشت سیلاخور و ارتباط آن با فرهنگ های میان دره ای لرستان شمالی به منظور تبیین سفالینه های سبک منقوش گودینiii، که این مسئله بخشی از اصول این تحقیق بوده است و همچنین شکل و میزان پراکنش جغرافیایی مراحل توسعه سنت سفال منقوش تک رنگ، دشت سیلاخور نیز تعیین گردیده و گذشته دشت سیلاخور، از طریق مطالعه مواد موجود در سطح که تا کنون توسط گروههای بررسی کننده جمع آوری گردیده است با تکیه بر توزیع محوطه های دوره گودینiii بررسی شده و نیز تحلیل توزیع مراحل توسعه سنت سفال گودین iii، در دشت سیلاخور بیان شده است. همچنین بیان توزیع سفال منقوش تک رنگ فازهای iii:5 و iii:6 و p:iii:2 و iii:2 و iii:4 گودین در قسمت های مختلف حوزه دشت سیلاخور بخش دیگر این تحقیق می باشد.
tفاطمه ولی زاده کامیار عبدی
طبق مدارک موجود قراردادی میان پادشاه ایران، هخامنش و جد سلسل? هخامنشیان و پادشاه ایلام شوترک ناهونته دوم در حدود 700 پیش از میلاد باید منعقد شده باشد. طبق این قرارداد، هخامنش حمایت خود در مورد ایلامی ها علیه آشوری ها اعلام کرد. بنابراین، طبق این قرارداد شاه ایلام استقرار دائمی قوم پارس ها در منطق? ایلام را پذیرفت و پارس ها در منطق? فارس و نزدیک کوهستان های اطراف تخت جمشید و پاسارگارد مستقر شدند (koch, 1988: 3). بنابراین، سال 558 پیش از میلاد سال سقوط مادها و برخاستن کوروش بود. ظهور امپراتوری هخامنشیان و فتح مناطق گسترده ای از جهان و استفاده از تجرب? فرهنگی و هنری بیشتر تمدن های بزرگ منطقه، فرهنگ و تمدن ایرا ن را رونق بخشیده است. کوروش دوم در سال 550 پیش از میلاد پس از فتح شوش (پایتخت ایلام) و فتح اکباتان (پایتخت مادها) توانست ضمن فتح بخشی از آسیای صغیر در سال 539 ق.م امپراتوری جدید بابل را که شامل متصرفات آن در غرب رود فرات می شد تسخیر کرده و قلمرو امپراتوری هخامنشی را در آسیای نزدیک هم مرز مصر، آخرین قدرت بزرگ باقی مانده گسترش دهد ولی کوروش در سال 530 ق.م در جنگ با ماساژت ها در شمال شرق امپراتوری کشته شد و نتوانست برنامه های خود را در رابطه با گسترش امپراتوری عملی سازد. تسخیر مصر که در اندیشه کوروش بود، توسط جانشین او کمبوجیه دنبال شد. طرح فتح مصر که در زمان کوروش طراحی شده بود، توسط کمبوجیه عملی شد و هنگامی که آماسیس، فرعون مصر در آغاز سال 525 ق.م از دنیا رفت، پسر او پسماتیک سوم فرعون مصر شد. پس از تمرکز قوا در فلسطین، حمل? ایرانیان در بهار 525پیش از میلاد آغاز گردید. سپاه پارس با عبور از غزه در پلوزیوم با نیروهای مصری مواجه و شکست سختی را به آن ها تحمیل کرد. کمبوجیه از سال 530 تا 522 پیش از میلاد برای مقابله با قدرت نیروی دریایی مصر دست به ایجاد نیروی دریائی پیشرفته برای ایران زد. کمبوجیه با اعراب شبه جزیره برای کمک به عبور ارتش ایران و رساندن محموله های آب برای رسیدن نیرو به پلوزیوم وارد مذاکره شد و سپاه ایران در این منطقه قوای مصر را منهدم ساخت .هر چند در شهر هلیوپولیس مقاومت هایی در برابر سپاه پارس صورت گرفت، اما با سقوط ممفیس جائیکه در آن پسماتیک سوم آخرین فرعون سلسله سائیس سلسه بیست ششم با افراد باقی مانده از سپاهش پناه گرفته بود، کل مصر به دست مهاجمان پارسی افتاد و با سقوط شهر ممفیس و به اسارت در آمدن فرعون مصر، کمبوجیه پادشاه مصر شد و تا سال 522 ق.م در آنجا باقی ماند و از این تاریخ اولین حکومت ایرانی مصر، یا سلسله بیست هفتم به مدت 121 سال در مصر حکومت کردند (posener, 1936: s.xi). بر اساس منابع مصری مردم این کشور کمبوجیه را همچون فرعون جدیدی از سلسل? بیست و هفتم برای حکومت مصر قبول کرده و پذیرفتند و کمبوجیه هم به سنت های بومی و مذهبی آن ها احترام گذاشت. حاکمیت بیست و هفتمین سلسله که تا سال 404 ق.م به طول انجامید، از زمان کمبوجیه آغاز می شود، در دومین دور? فرمانروایی ایرانیان یا سلسله سی و یکم از سال 332-343 ق.م حاکمیت هخامنشیان در مصر به مدت یازده سال ادامه داشته و از سال 332-335 ق.م داریوش سوم، مصر را در اختیار داشت. پارس ها در نیمه اول قرن ششم ق.م و تا زمانی که تحت تابعیت مادها بودند، از سنت های هنری آن ها پیروی می کردند که برخی از آن ها نیز برگرفته از اقوام دیگر توسط مادها بود. پس از استقلال هخامنشیان و به خصوص در زمان فرمانروایی کوروش دوم و جانشینان او، کاخ های فرمانروایی با شیوه ای ترکیبی از سنت ها و دستاوردهای هنری اقوام دیگر بنیان نهاده شد که خود نشان از پدید آمدن شیوه ای بدیع دارد. بر اساس مدارک مشهود، هنر هخامنشی، درباری بوده و از طرفی هنری التقاطی است که نتیج? ترکیب هنرمندانه هنر ملل مختلف به ویژ?، هنر بین النهرین، مصر و آسیای صغیر است. در حقیقت هخامنشیان همواره سعی داشتند که ملل تابعه خود را در خلق آثار هنری شرکت دهند تا به گونه ای گسترده قلمروشان را معرفی نمایند. هنر هخامنشی به عنوان هنر مجلل درباری، در مقایسه با هنر سایر ملل شیوه ای بدیع را ارائه می دهد. هخامنشیان با اقتباس از هنر ملت های دیگر، نه تنها از تقلید کورکورانه امتناع ورزیدند، بلکه با دخل و تصرف در هنرآن ها به نوع آوری هایی دست می یافتند. بنابراین، مشاهد? یکپارچگی و هماهنگی در سبک معماری هخامنشی، نشان دهند? موفقیت آن ها در به کارگیری عناصر معماری دیگر ملت ها بوده است. ایران بزرگترین و با نفوذترین فرهنگ و تمدن در آسیای جنوب غربی، در این دور? تاریخی محسوب می شود. بعد از ظهور امپراتوری هخامنشی و فتح مناطق وسیع دنیا، بکارگیری تجربه های فرهنگی و هنری تمدن های بزرگ منطقه ثروتی غنی را برای فرهنگ و تمدن ایرانیان به ارمغان آورد. تمدن مصر تاثیر ژرفی بر تمدن ایران، از لحاظ علمی، فرهنگی، هنری نهاد، اما به دلیل فقدان بررسی کتابخانه ای و میدانی در مورد ارتباط های سیاسی، هنری و فرهنگی بین کشورها، جنبه های ناشناخته و کشف نشده اش، هنوز شناسایی نشده اند. امروزه، نمایش اشیایی از دور? متاخر تاریخ مصر متعلق به حکومت ایرانیان– مصر در موزه های بزرگ دنیا و تحلیل داده ها و استنتاج ها حضورحکومت هخامنشیان در مصر مورد تائید قرار گرفته شده. با توجه به ارائ? اسناد مکتوب بسیار باستان شناختی از دور? امپراتوری هخامنشی در مصر توسط باستان شناسان بومی و خارجی، اما همچنان چالش هایی در پاسخ به سوالات وجود دارد. در فصل دوم این رساله، با توجه به نگاهی گذرا به بر پایی شاهنشاهی هخامنشی از آغاز تا پایان، در فصل سوم، به وضعیت مصر و شرایط حاکم بر آن در آستان? استیلای هخامنشیان در حوز? اقتصادی و نظامی، فرهنگی و باورهای مذهبی و هنری می پردازم. در فصل چهارم، تحلیل هایی در مورد اینکه آیا کمبوجیه خرابکار و دیوانه بوده است. همچنین بررسی منابع مکتوب همچون اوجاهورسنه، که دارای اطلاعات مفیدی پیرامون دلایل تهاجم کمبوجیه به مصر است و مسیرهای انتخابی او برای تهاجم به مصر بر اساس نظرات چندی از نویسندگان ارائه می شود. در فصل پنجم، به بررسی آثار فرهنگی نوشتاری زمامداران شاهان هخامنشی در مصر و همچنین نگرش ساتراپی مصر دور? هخامنشی بر اساس اسناد باستان شناختی پرداخته ام.
ونوس پیرمومن حامد وحدتی نسب
اهمیت غار کلماکره لرستان که جایگاه یکی از شش گنجینه باستانی بزرگ جهان را به خود اختصاص داده است، از لحاظ مطالعه فرهنگهای باستانی بومی ایران و سیر تحولات هنری ایران زمین بر همگان آشکار است. علاوه بر اشیاء ارزشمند مکشوفه در غار، در تالار اول بقایای استخوانی انسان نیزکشف شدند. با وجود اطلاعات بالقوهای که این بقایای انسانی میتوانست به پژوهشگران ارائه کند، هیچ گاه مطالعاتی با دیدگاه انسان شناسانه زیستی بر روی آنها صورت نگرفته بود. تا کنون وجود این بقایای استخوانی حتی در بین پژوهشگران فقط به شایعاتی دامن زده بود، از جمله این که این بقایای استخوانی متعلق به مردان جوانی است که نگهبانی از گنجینه را به عهده داشتند و به دلیل مسکوت ماندن مکان گنجینه باید به قتل می رسیدند. در این پایان نامه با بررسی بقایای استخوانی غار کلماکره مطابق با استانداردهای پژوهشی به تهیه بانک اطلاعاتی پرداختیم. تمامی بقایای استخوانی با دقت عکس برداری و اندازه گیری شدند و در فرم های بانک اطلاعاتی استاندارد ثبت شدند. مجموعه استخوانی مورد مطالعه به علت شرایط نامناسب نگهداری در معرض تخریب های بیشتری هستند و مستندنگاری آنها و در کنار هم قرار دادنشان با اکتشافات باستان شناسی کنونی و آینده می تواند راهگشای پژوهش های آینده باشد. به علاوه این پژوهش امکاناتی را فراهم آورد تا با مشاهده مستقیم بقایای استخوانی به تعیین جنسیت، تخمین سن و مشاهده وضعیت دندان ها و آسیب شناسی نیز بپردازیم، که تا حدودی برخی از نقاط تاریک و شایعات پیرامون حضور این افراد در غار را مشخص کرد.
کوروش روستایی کامیار عبدی
دوره¬ی نوسنگیِ منطقه¬ی شمال¬شرق فلات ایران در این پایان¬نامه مورد بررسی قرار گرفته است. تا حدود 15 سال پیش آگاهی-های ما از این دوره در منطقه¬ی شمال¬شرق منحصر به یافته¬های به¬دست¬آمده از سه محوطه¬ی یاریم¬تپه، تُرنگ¬تپه و تپه¬های سنگ چخماق بود. فرهنگ نوسنگی شمال¬شرق تا پیش از این در نوشته¬های بین¬المللی به¬عنوان «فرهنگ جیتون» خوانده می-شد، که نخستین فرهنگ یکجانشینیِ نوسنگی در جنوب ترکمنستان است. از حوالی اوایل دهه¬ی 1370 بررسی¬های باستان-شناسی در ناحیه¬ی شاهرود باعثِ به¬دست¬آمدنِ آگاهی¬های نوینی از دوره¬ی نوسنگیِ شمال¬شرق شد. این روند در دهه¬ی 1380 شتاب فزاینده¬ای به خود گرفت و با کاوش محوطه¬های ده¬خیر، کلاته¬خان و تپه¬های سنگ چخماق، بین سال¬های 1383 تا 1388، حجم قابل توجهی از انواع یافته¬ها و داده¬های باستان¬شناختی به دست آمد. به¬موازات این پژوهش¬ها، کارهای میدانی در استان گلستان و خراسان شمالی منجر به انباشت آگاهی¬های بیشتری در این زمینه شد. در این پایان¬نامه روند نوسنگی¬شدن یا نوسنگی¬گراییِ منطقه¬ی شمال¬شرق با توجه به میزان آگاهی¬های موجود بحث شده است. تکیه¬ی اصلی در این پایان¬نامه بر آگاهی¬های به¬دست¬آمده¬ی مبتنی بر کاوش محوطه¬های سه¬گانه¬ی پیش¬گفته است. افزون بر این، از آگاهی¬های منتشرشده¬ی محوطه¬های دیگر، مانند آق¬تپه و پوکردوال در دشت گرگان و قلعه¬خان در خراسان شمالی نیز استفاده شده است. هدف اصلی از این پژوهش بررسی جنبه¬های گوناگونِ نوسنگی¬گرایی در این منطقه است. این جنبه¬ها اساساً شامل نخستین نشانه¬ها از آغاز استقرارهای مجهز به گونه¬های گیاهی و حیوانیِ اهلی¬شده، روند شکل¬گیریِ روستاهای آغازین با معیشت نوسنگی در منطقه¬ی شمال¬شرق و برهم¬کنش¬های موجود بین این فرهنگ و فرهنگ همسایه در جنوب ترکمنستان و فلات مرکزی ایران است. بر اساس آگاهی¬های موجود می¬توان چنین گفت که دوره¬ی نوسنگیِ شمال¬شرق احتمالاً متأثر از روند کلی انتشارگراییِ نوسنگیِ در خاورنزدیک است، هرچند هنوز سازوکار آن دقیقاً در این منطقه دانسته نیست. بر اساس پژوهش حاضر، در شرایط کنونی هیچ نشانه¬ای از اهلی¬سازی¬ها به¬صورت بومی در منطقه وجود ندارد و ممکن است این امر، موضوعی وارداتی (از سوی نواحی غربی¬تر) باشدف هرچند که نمی¬توان در این¬باره با قطعیت نظر داد، زیرا اصلی¬ترین ابزار ما برای ردگیری محوطه¬های آغازینِ اهلی¬سازی، بررسی¬های باستان¬شناسیِ دقیق و پیمایشی است که تا آنجا که می¬دانیم تاکنون در این منطقه تقریباً انجام نشده است. به هر روی، این تصویری است که داده¬های موجود ارائه می¬کنند. این پژوهش، همچنین، به این نتیجه منجر شده که فرهنگ نوسنگیِ جیتون در جنوب ترکمنستان به¬احتمال¬زیاد برخاسته از فرهنگ نوسنگیِ شمال¬شرق ایران است و تا حوالی نیمه¬ی هزاره¬ی ششم ق¬م نیز پیوندهای قوی با آن دارد. در نیمه¬ی دومِ این هزاره، نشانه¬های تماس فرهنگی جوامع نوسنگیِ شمال¬شرق با فلات مرکزی جایگزین این الگو می¬شود و در اواخر این هزاره فرهنگِ چیره¬ی «چشمه¬علی» آخرین نشانه¬های فرهنگ نوسنگیِ «چخماق» را در شمال¬شرق در خود مستحیل می¬کند.
سیران کریمی غلامرضا کرمیان
میدانیم که در دوره پارتی به دلایلی چون ،وسعت جغرافیایی امپراطوری پارتی و به تبع آن گوناگونی قومی و نژادی و همچنین آزادی عقاید دینی ، تنوع وگوناگونی بسیاری در فر هنگ و مذهب ونژاد وهنر وغیره...بوجود آمد ،در زمینه هنری همین گوناگونی باعث وارد شدن یا ابداع هنر ها وتکنیکهای جدید شد که رواج بسیاری هم یافتتند ودرکنار آثار و روشهای بومی ادامه یافته وحتی به دوره های بعدی راه یافتند.نقاشی دیواری یکی از همین هنر ها بود بود که در دوره پارتی در کنار دیگر هنر های پارتی شروع به رشد کرد واهمیت خاصی یافت .با توجه به اینکه نقاشی دیواری به گونه ای که در دوره پارتی می بینیم اختصاص به دوره پارتی دارد پژوهش حاضر به نقاشی های دیواری بعضی از مکانهای انتخابی در دوره پارت می پردازد وهم چنین به نقاشی های هلنی ورومی هم دوره پارت به دلیل تاثیر پذیری از آنها پرداخته می شود وسپس تاثیر وتاثر آنها بر روی یکدیگر مشخص می شود .هدف ازاین کار روشن نمودن نوع ومیزا ن تاثیر گذاری هنر نقاشی هلنی- رومی بر هنر اشکانی و عکس آن یعنی تاثیر گذاری هنر نقاشی اشکانی بر هنر هلنی- رومی می باشد وهمچنین مشخص نمودن جایگاه هنر اصیل ایرانی در نقاشی های پارتیان است .نتایج بدست آمده نشان می دهد که در سراسر قلمرو پارتی ما تا ثیر اتی از نقاشی های دیواری هلنی ورومی هم دوره با دوره پارت را می بینیم .مکا نهایی مانند شهر پمپئی، نقاشی های دیواری آن برشهر پارتی –رومی دورا اورپوس تاثیر زیادی داشته است اما نقاشی های رومی دورا هم در مکانهایی چون کنیسه دورا از فر هنگ پارتی تاثیر پذیرفته اند .در کنار این تاثیر و تاثر ها شیوه هایی از نقاشی دیواری مانند آنچه در معبد میترا ی شهر دورا وجود دارند که خصو صیات کاملا پارتی و ایرانی دارند .
هوشیار صالحی کامیار عبدی
دشتها و دره های میان کوهی واقع در ارتفاعات زاگرس میانی از ادورار پیش از تاریخ همواره مورد توجه گروه های انسانی بوده و پس از دوران پارینه سنگی به تدریج محل سکونت و زیست این جوامع قرار گرفته است. دشت حسن آباد از جمله دشت های کم وسعت میان کوهی است که حلقه اتصال دشت ماهیدشت در شمال شرقی و دشت اسلام آباد در جنوب غربی محسوب میگردد. طی بررسی این منطقه14 محوطه معرف دوره های فرهنگی نوسنگی تا مس و سنگ جدید مورد مطالعه قرار گرفته اند، تمامی محوطه ها استقرار های کوچک و کم وسعتی است که در حاشیه منابع آبی و شیب دامنه ارتفاعات شکل گرفته است. به احتمال زیاد زیستگاه های شناسایی شده متعلق به اقوام کوچروی است که در مناطق شمالی (ماهیدشت) و دشتهای جنوبی(اسلام آباد، دشت سرپل ذهاب و حوضه رودخانه سیمره) در تردد بوده اند. اهمیت مطالعات حاضر از آنروست که میتواند اطلاعات درخور توجهی از فرهنگهای رایج در زاگرس مرکزی، دشتهای شمالی و جنوبی و نحوه شکل گیری استقرار های هزاره پنجم ق.م در اختیار گذارد. همچنین استخراج اطلاعاتی در خصوص ارتباط بین زیستگاه ها و محیط طبیعی و تاثیرگذاری آنها بر همدیگر مورد توجه و مطالعه بوده است.
مهرنوش زاده دباغ علیرضا هژبری نوبری
دوره های بانش و کفتری، دو دوره بسیار مهم در دوران پیش از تاریخی و آغاز تاریخی فارس هستند .دوره-ی بانش همزمان با پدیده ی پروتوعیلامی در حوضه ی رود کر آغاز می شود و ملیان محوطه ی کلیدی در این دوره می شود. پس از پایان این دوره، جمعیت منطقه کاهش می یابد وسپس در دوره ی کفتری جمعیت منطقه به شدت رشد می کند و مجددا ملیان، پایتخت حکومت عیلام می شود. روند کاهش و افزایش جمعیت از دوره ی نوسنگی تا دوران اسلامی در منطقه وجود داشته است. به نظر می رسد علت آن شیوه معیشت و زیستی منطقه باشد. چنین جوامعی دووجهی خوانده می شوند که هردو شیوه ی کشاورزی و دامداری متداول است و جامعه متشکل از اقوام مختلفی است که از لحاظ قومی با یکدیگر پیوندهای خویشاوندی دارند. ارتباط با سایر نواحی موجب می شود که این اقوام ساکن شده و به گسترش فضاهای مسکونی خود بپردازند.