نام پژوهشگر: سارا میرزایی
سارا میرزایی مهدی آقا صرام
شبکه های مش بی سیم نوع خاصی از شبکه های سیار موردی هستند که به عنوان یک تکنولوژی مهم برای نسل بعدی شبکه های بی سیم در سال های اخیر مورد توجه زیادی قرار گرفته-اند. یک چالش مهم در شبکه های مش بی سیم گذردهی پایین است و دلیل اصلی آن وجود تداخل میان کانال های فرکانسی است. تداخل باعث کاهش تعداد انتقالات همزمان و در نتیجه کاهش گذردهی می شود. یک روش مناسب برای بهبود گذردهی شبکه های مش استفاده از کانال های فرکانسی متعامد به طور همزمان است. در این شبکه ها هر گره به چندین واسط رادیویی مجهز شده و هر واسط می تواند از یک یا چند کانال فرکانسی به طور همزمان استفاده کند که این امر باعث کاهش تداخل و افزایش گذردهی می شود. وجود چندین کانال و واسط رادیویی، مساله چگونگی تخصیص کانال به هر لینک را بوجود می آورد. در واقع، تخصیص کانال یک نگاشت مناسب بین کانال های فرکانسی و واسط های رادیویی است به گونه ای که تداخل موجود در شبکه را مینیمم کند. این مساله یک مساله بهینه سازی np-hard است. در این پایان نامه پس از بررسی و دسته بندی روش های مختلف تخصیص کانال و الگوریتم های موجود در آن ها، دو الگوریتم از روش های اکتشافی به نام الگوریتم ژنتیک والگوریتم جست و جوی ممنوع معرفی شده اند. پس از ارزیابی این دو الگوریتم، الگوریتمی ترکیبی بر اساس مزایا و معایب الگوریتم ژنتیک و ممنوع طراحی شده است. مقایسه ها نشان دهنده عملکرد بهتر الگوریتم ترکیبی نسبت به دو الگوریتم مذکور است. همچنین الگوریتم ترکیبی در محیط شبیه ساز ns-2 پیاده سازی گردیده و با حالت استاندارد تک رادیویی مقایسه شده است. نتایج شبیه سازی نشان دهنده بهبود عملکرد الگوریتم ترکیبی از لحاظ افزایش گذردهی با تقریب نزدیک به سه برابر نسبت به حالت تک رادیویی می باشد.
علیرضا عطریان علی اصغر ساکی
هدف از انجام این آزمایش، بررسی تاثیرات سبوس برنج و سبوس گندم بر صفات کیفی تخم مرغ و عملکردی مرغ-های تخم گذار از 23تا 35 هفتگی به مدت 12 هفته بود. 96 قطعه مرغ تخم گذار سویه های لاین w-36 با استفاده از طرح کاملا تصادفی به 6 تیمار، 4 تکرار و تعداد 4 قطعه مرغ در هر تکرار اختصاص یافتند. جیره های آزمایشی شامل دو سطح آنزیم فیتاز (صفر و200 گرم در تن) و دو سطح سبوس در جیره که به صورت 15 درصد سبوس برنج و 10 درصد سبوس گندم بودند. ذرت، بوجاری گندم، سبوس گندم، سبوس برنج، کنجاله سویا به منظور تعیین پروتئین خام، خاکستر و ماده و میزان فیتات مورد آنالیز قرار گرفتند. تمامی جیره ها حاوی 16 درصد پروتئین خام، 2800 کیلو کالری در هر کیلوگرم انرژی قابل متابولیسم بودند. وزن و تعداد تخم مرغ های تولیدی به صورت روزانه و مصرف خوراک و سایر پارامتر های عملکردی به صورت هفتگی ثبت شدند. هر دو هفته یکبار کلیه تخم مرغ های تولیدی در طول 24 ساعت جمع آوری و برای تعیین خصوصیات کیفی تخم مرغ مورد بررسی قرار می گرفتند. وزن تخم مرغ در تیمارهای سبوس برنج با آنزیم فیتاز و پایه به ترتیب بیشترین (16/57 گرم) و کمترین (16/55 گرم) مقادیر را نشان داد(05/0>p). مساحت تخم مرغ در تیمار های سبوس برنج با آنزیم فیتاز بیشترین مقدار(12/83 سانتی متر مربع) و در تیمار سبوس گندم کمترین مقدار(36/79 سانتی متر مربع) را داشت (05/0>p). تیمار-های پایه با آنزیم فیتاز و سبوس برنج به ترتیب بیشترین(92/88 درصد) و کمترین (06/82 درصد)، درصد تولید را در بین تیمار ها نشان دادند(05/0>p). تیمار پایه با آنزیم فیتاز به صورت معنی داری موجب افزایش فعالیت آنزیم ساکاراز در ژژنوم (52/6 واحد آنزیم / میلی گرم پروتئین بافت روده) شد (05/0>p) ، در بقیه موارد هر چند آنزیم فیتاز از نظر عددی موجب افزایش میزان فعالیت آنزیم های آمیلاز، ساکاراز و مالتاز در ددنوم و ژژنوم شد ولی این اثر معنی دار نبود. در ددنوم تیمار پایه با آنزیم فیتاز به صورت معنی داری موجب افزایش میزان بیان ژن انتفال دهنده سدیم گلوکز 1 شد (05/0>p) و در ژژنوم تیمار های آزمایشی اختلاف معنی داری را در میزان بیان انتقال دهنده سدیم گلوکز 1 نشان ندادند. می توان نتیجه گرفت که تغذیه مرغان تخم گذار با جیره های حاوی 10% سبوس گندم یا 15% سبوس برنج بدون تاثیر منفی بر عملکرد تولیدی، کیفیت پوسته تخم مرغ، فعالیت کربوهیدراز و میزان بیان ژن sglt-1 به طور عملی امکان پذیر است. فیتاز مورد استفاده در این تحقیق جهت بهبود فعالیت آنزیم ساکاراز در ژژنوم مرغان تخمگذار موثر بود.
منصوره عبدالملکی علی اصغر ساکی
این آزمایش به منظور اثر سطوح مختلف مکمل اسید فولیک در جیره بر عملکرد، مقدار فولات پلاسما و زرده تخم-مرغ انجام شد. 80 قطعه مرغ لگهورن (های لاین w-36در سن54 هفتگی) در قالب طرح کاملا تصادفی شامل 4 تیمار، 5 تکرار و 4 قطعه مرغ در هر تکرارمورد بررسی قرار گرفتند. مدت زمان انجام آزمایش 8 هفته بود. مرغ ها با جیره استاندارد براساس توصیه راهنمای مدیریت های لاین w36 (2003)، تغذیه شدند. جیره پایه حاوی 25/15 درصد پروتئین خام و 2858 کیلو کالری بر کیلوگرم انرژی قابل متابولیسم بود. جیره ها به ترتیب با مقادیر 0، 50، 100 و 150 میلی گرم اسید فولیک در کیلوگرم جیره مکمل سازی شدند. وزن و تعداد تخم مرغ های تولیدی به صورت روزانه و مصرف خوراک و سایر پارامترهای مربوط به عملکرد به صورت هفتگی ثبت گردیدند. پارامترهای کیفی تخم مرغ هر دو هفته یکبار اندازه گیری شد. در انتهای دوره آزمایش مقدار فولات زرده تخم مرغ و پلاسما اندازه گیری شد. بین تیمار ها تفاوت معنی داری در مصرف خوراک، ضریب تبدیل غذایی، تولید تخم مرغ، توده تخم مرغ و تخم مرغ های شکسته، لمبه و کثیف وجود نداشت (05/0<p). اثر متقابل تیمار و زمان در مورد خوراک مصرفی و ارتفاع زرده معنی دار شد (05/0>p). اختلاف بین تیمار ها در رابطه با صفات کیفی تخم مرغ به جز ارتفاع زرده تخم مرغ معنی دار نشد (05/0<p). سطوح صفر و 100 میلی گرم اسیدفولیک در کیلوگرم جیره به ترتیب کمترین و بیشترین ارتفاع زرده را به خود اختصاص دادند (05/0>p). مقدار فولات زرده تخم مرغ و پلاسما در مرغ های تغذیه شده با جیره های حاوی اسیدفولیک به طور معنی داری بالاتر از کنترل بود (05/0>p). با مشتق گرفتن از رابطه رگرسیون درجه دو سطح 5/137 میلی گرم اسید فولیک در کیلوگرم جیره بهترین سطح برای حداکثر افزایش در مقدار فولات زرده تخم مرغ تعیین گردید