نام پژوهشگر: محمد امیر دلاور
سهیلا دهقان گویکان محمد امیر دلاور
در این تحقیق پیدایش و کانی شناسی و خصوصیات متفاوت نمونه های خاک در واحدهای مختلف ژئومورفیک در شرایط خشک و نیمه خشک دشت آبیک مورد بررسی قرار گرفت. مطالعه خاک ها بر اساس انتخاب مناطق شاخص در هر واحد لندفرم و بر اساس روش ژئوپدولوژیک صورت گرفت.خاک های مورد مطالعه عمدتاً در دو رده اریدی سول و آنتی سول طبقه بندی شده اند. خاک های واحد فلات با داشتن افق های کلسیک و پتروکلسیک در تحت گروه calcic petrocalcids خاک های مخروط افکنه به دلیل شرایط رسوب گذاری و فرسایش در تحت گروه xeric torriorthent. واحد دشت های دامنه ای با توجه به تغییرات شیب، میزان سنگریزه و حضور آب زیر زمینی کم عمق خاک ها غالباً دارای افق های کمبیک، کلسیک و ژیپسیک بوده و در تحت گروه های بزرگ 1) xeric haplocambids 2) xeric haplocalcids 3) xeric calcigypsids رده بندی شده اند. دشتهای سیلابی و اراضی پست به دلیل جهت و کیفیت آب زیرزمینی و ترکیبات شور و گچی مواد مادری و حضور آب زیرزمینی که در اعماق کمتر از 2 متر از سطح خاک قرار دارد عمدتاً شامل خاکهای شور و قلیا و گچی بوده و در تحت گروه هایxeric haplosalids وgypsic aquisalids رده بندی می شوند.
صابر نصیری احمد گلچین
به منظور بررسی تاثیر مواد آلی مختلف برخصوصیات فیزیکو-شیمیایی خاک های با بافت مختلف آزمایشی در سال 88 و 89 در گلخانه دانشکده کشاورزی دانشگاه زنجان به مرحله اجرا درآمد. این آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه کاملا تصادفی با سه تکرار، 57 تیمار آزمایشی و 171 واحد آزمایشی اجرا گردید. فاکتور های مورد بررسی شامل نوع و میزان ماده آلی مصرفی در نه سطح به عنوان فاکتور اول و نوع خاک در سه سطح به عنوان فاکتور دوم بود. مواد آلی استفاده شده در این آزمایش شامل سرخس آزولا، کود گاوی و بریده چمن بودند که کمپوست و ورمی کمپوست این مواد نیز مصرف گردیدند. مواد آلی تازه جهت تبدیل به کمپوست و ورمی کمپوست ابتدا خشک شدند. سپس از هر کدام به میزان 5/1 کیلوگرم برای تهیه کمپوست یا ورمی کمپوست مورد استفاده قرار گرفت. برای تولید کمپوست، نمونه ها به مدت چهار ماه در شرایط مرطوب نگهداری شدند و هرچند روز یک بار جهت تهویه زیر و رو شدند. جهت تولید ورمی-کمپوست نیز در هر نمونه، از 100 عدد کرم بالغ تولید کننده ورمی کمپوست (eisenia foetida) استفاده گردید. در نهایت نه ماده آلی مختلف فراهم گردید که در سطوح صفر، 5/2 و 5 درصد به خاکهای با بافت مختلف (رسی، لومی و شنی) افزوده شدند. خاک ها در شرایط رطوبت ظرفیت مزرعه ای به مدت سه هفته نگهداری شدند و سپس خصوصیات فیزیکو شیمیایی آن ها مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج بدست آمده نشان داد که ضایعات آلی در طی فرآیند تبدیل شدن به کمپوست و ورمی کپوست دچار تغییراتی گردیدند. به عنوان مثال میزان هدایت الکتریکی و میزان عناصر نیتروژن، فسفر، منگنز، مس و آهن آن ها افزایش ولی میزان ph، نسبت c/n و میزان عناصر کربن و پتاسیم آن ها کاهش پیدا کردند. تاثیر مواد آلی مختلف بر خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک ها متفاوت بود. افزودن مواد کمپوستی و ورمی کمپوستی میزان هدایت الکتریکی و نیتروژن، فسفر، منگنز و مس قابل جذب خاک را نسبت به مواد تازه بیشتر افزایش داد ولی میزان پتاسیم قابل جذب و کربن آلی خاک در اثر افزودن مواد آلی تازه نسبت به مواد کمپوستی بیشتر افزایش یافت. کاهش اسیدیته خاک نیز توسط مواد کمپوست و ورمی کمپوست شده نسبت به مواد آلی تازه بیشتر بود. خصوصیاتی از خاک مانند پایداری خاکدانه ها، رطوبت اشباع، رطوبت ظرفیت مزرعه، رطوبت نقطه پژمردگی، تخلخل و آب قابل استفاده گیاه با افزودن مواد آلی تازه نسبت به مواد کمپوستی بیشتر افزایش یافت. مواد آلی تازه همچنین جرم مخصوص ظاهری خاک را نسبت به مواد کمپوستی بیشتر کاهش داد. با افزودن مواد آلی به خاک رسی پایداری خاکدانه ها، میزان هدایت الکتریکی، میزان ازت کل و منگنز قابل جذب خاک در مقایسه با خاک های شنی و لومی افزایش بیشتری داشت، در حالیکه در خاک شنی، در مقایسه با خاک های رسی و لومی میزان تخلخل، رطوبت قابل استفاده، رطوبت اشباع و رطوبت ظرفیت مزرعه بیشتر افزایش یافت. با توجه به تاثیر متفاوت ماده آلی بر خصوصیات خاک پیشنهاد می گردد برای اصلاح هر یک از خصوصیات خاک، بهترین نوع ماده آلی انتخاب و استفاده گردد.
سمانه عبداللهی پرویز شکاری
روند کنونی آلودگی خاک ها با فلزات سنگین در پژوهش های خاک شناختی اهمیت خاصی دارد. هدف از انجام این تحقیق پهنه بندی توزیع مکانی فلزات سنگین در خاک سطحی (صفر تا 10 سانتی متر)، با استفاده از 315 نمونه برداشت شده از منطقه انگوران استان زنجان است. نمونه خاک با فاصله 500 متر در یک الگوی شبکه بندی منظم جمع آوری شد. مقادیر کل و قابل جذب سرب، روی، کادمیم، مس و نیکل برای هر نمونه خاک اندازه گیری شدند. داده ها دارای توزیع چولگی مثبت و مقادیر پرت و دور از مرکز بودند. رویکرد box-cox و ln برای نرمال سازی داده ها استفاده شد. همبستگی مثبت قوی بین فلزات سنگین مشاهده شد. الگوی مکانی متغیرها توسط محاسبه تغییرنماهای تجربی و مدل های برازش داده شده زمین آماری مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که مدل کروی بهترین نتیجه را برای توصیف تغییر پذیری مکانی سرب، روی، کادمیم و واکنش خاک داشته است. نتایج نقشه های کریجینگ نشان داد که غلظت فلزات سنگین در اطراف کارخانه های تولیدی افزایش یافته و با افزایش فاصله غلظت آن ها کاهش می یابد. بر اساس نقشه های کریجینگ غلظت کل فلزات سنگین یک الگوی مکانی قوی در جنوب شرق، مرکز و شمال شرق منطقه مورد مطالعه را نشان داد. خوشه بندی داده ها از طریق کمینه سازی یک تابع عضویت در قالب الگوریتم fuzzy c-means with extragrades در نمای فازی 3/1 انجام شد. بر اساس توابع شاخص عملکرد فازی، آنتروپی نرمالیزه شده و شاخص جداشدگی مناسب ترین خوشه بندی با تعداد 8 کلاس تعیین شد. بررسی مراکز کلاس ها و مقادیر عضویت نشان داد که به رغم تعداد کم متغیرها الگوریتم به خوبی قادر به خوشه بندی داده ها بوده است. اگر چه مقادیر حدی در کلاس نامعمول قرار داشتند اما مراکز سایر کلاس ها نیز آلودگی بالایی نشان می داد. کلاس های c، e، f و h با آلودگی بالا در مرکز تا جنوب شرق و کلاس های a، b، d و g در شمال و غرب منطقه قرار داشتند. کلاس نامعمول در بخش بزرگی از منطقه پراکنده بود و عمدتاً با محل معدن و کارخانجات فرآوری انطباق داشت. این نقشه ها اطلاعات با ارزشی د رخصوص ارزیابی آلودگی فراهم می سازد.
سیده عذرا موسوی احمد گلچین
با هدف بررسی تأثیر ماده آلی (بقایای یونجه) و گوگرد بر اشکال مختلف فسفر در خاک های با خصوصیات فیزیکی و شیمیایی مختلف (آهکی، سدیمی و اسیدی)، دو آزمایش گلدانی به صورت فاکتوریل و در قالب طرح کاملاً تصادفی و در سه تکرار در دانشکده کشاورزی دانشگاه زنجان به مرحله اجرا درآمد. برای این منظور شش نمونه خاک، با خصوصیات فیزیکی و شیمیایی مختلف شامل یک خاک سدیمی، سه خاک آهکی، یک خاک اسیدی و یک خاک خنثی به ترتیب از استان های همدان، زنجان و گیلان تهیه و مورد استفاده قرار گرفت. در آزمایش اول نمونه های چهار کیلوگرمی از خاک های مختلف با سه سطح ماده آلی (صفر، 5/2 و 5 درصد) تیمار و به مدت دو ماه در شرایط رطوبت مزرعه خوابانیده شدند. در آزمایش دوم فقط خاک های آهکی و سدیمی مورد استفاده قرار گرفتند و با سطوح مختلف گوگرد (صفر، 05/0 و 1/0 درصد) تیمار و به مدت دو ماه خوابانیده شدند. سپس از نمونه های خوابانیده شده نمونه های فرعی جهت اندازه گیری اشکال مختلف فسفر تهیه، و مابقی خاک ها برای کشت ذرت مورد استفاده قرار گرفتند. میزان فسفر جذب شده توسط گیاه ذرت در تیمارهای مختلف محاسبه و مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج این تحقیق نشان داد که اثر نوع خاک و سطوح ماده آلی بر اشکال مختلف فسفر معنی دار بودند. افزودن ماده آلی به خاک اشکال nahco3-pi، naoh-po، acid-p و فسفر باقی مانده را در همه خاک ها به طور معنی داری افزایش داد، ولی با افزودن ماده آلی مقدار nahco3-po در همه خاک ها به جز خاک سدیمی کاهش یافت. افزودن ماده آلی موجب کاهش naoh-pi در خاک اسیدی شد. اثر نوع خاک و سطوح گوگرد بر اشکال آلی و معدنی فسفر خاک به جز بخش naoh-po معنی دار بود. افزودن گوگرد به خاک های آهکی و سدیمی فسفر قابل جذب را در تمامی خاک ها، به جز یک خاک افزایش داد. فسفر قابل استخراج با اسید (acid-p ) نیز در اثر افزودن گوگرد افزایش یافت ولی بقیه اشکال فسفر از الگوی مشخصی پیروی ننموند. کاربرد ماده آلی و گوگرد موجب افزایش وزن خشک گیاه و میزان فسفر جذب شده توسط گیاه ذرت گردید. ضرایب همبستگی بین اشکال مختلف فسفر و فسفر جذب شده توسط گیاه نشان داد که فسفر جذب شده توسط گیاه با اشکال nahco3-pi، naoh-pi و naoh-po همبستگی مثبت و معنی داری داشت.
هاشم آرام احمد گلچین
چکیده کادمیوم یک فلز سنگین است که اثرات مخرب زیادی بر کیفیت محصول دارد. افزون بر آن، یک عنصر بسیار متحرک در محیط زیست می باشد و گیاهان می توانند به آسانی کادمیوم را جذب و آن را به اندام-های مختلف خود منتقل کنند. کادمیم به راحتی وارد چرخه غذایی انسان و حیوانات شده و سلامتی آنها را به مخاطره می اندازد. بمنظور مطاله ثاتیر کاربرد یک پلیمر محلول در آب و تلقیح با قارچ میکوریز بر رشد و نمو و غلظت عناصر روی و کادمیم در گیاه شبدر پرورش یافته در خاک های آلوده به سطوح مختلف روی و کادمیم، دو آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی و در 3 تکرار در گلخانه دانشکده کشاورزی دانشگاه زنجان به اجرا درآمد. فاکتورهای مورد بررسی شامل سطوح مختلف یک پلیمر محلول در آب (صفر، 150 و 300 کیلوگرم در هکتار)، سطوح تلقیح با قارچ آربوسکولار میکوریز(گلوموس موسائه) (با و بدون تلقیح با میکوریز) و سطوح مختلف آلودگی خاک به روی یا کادمیم (0،5، 10، 20، 40 و80 میلی گرم در کیلو گرم) بودند که تاثیر آنها بر رشد و نمو و ترکیب شیمیایی گیاه مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج نشان داد که غلظت عناصر غذایی نیتروژن، فسفر، آهن، منگنز، روی و وزن خشک اندام های هوایی و ریشه گیاه در اثر تلقیح با قارچ میکوریزی افزایش یافت. تلقیح گیاه با قارچ میکوریز جذب کادمیم توسط ریشه گیاه را 72% افزایش ولی جذب کادمیم اندام های هوایی را 8/18% کاهش داد و مانع از انتقال کادمیم از ریشه به اندام های هوایی گیاه گردید. کاربرد پلیمر غلظت کلیه عناصر غذایی، عناصر سنگین و وزن خشک گیاه را کاهش داد. جذب کادمیم و روی اندام های هوایی و ریشه گیاه در اثر کاربرد 300 کیلوگرم پلیمر در هکتار به ترتیب 46% و 5/37% و 5/54% و 8/50% نسبت به تیمار شاهد کاهش یافت. کلمات کلیدی: میکوریز آربوسکولار ، پلیمر محلول در آب، شبدر برسیم، کادمیم، روی
مهسا نوریان پرویز شکاری
چکیده مطالعه حاضر با هدف شناخت الگوی پراکنش و شدت آلودگی خاک در اطراف مجتمع کارخانجات شرکت ملی سرب و روی ایران در منطقه دیزج آباد استان زنجان انجام شد. برای این منظور تعداد 308 نمونه خاک سطحی از عمق صفر تا 10 سانتی متری در قالب یک شبکه با فواصل 250 و 500 متر برداشت و پس از عصاره گیری با اسید نیتریک غلظت عناصر سرب، روی و کادمیم در نمونه ها تعیین شد. میانگین غلظت کل سرب، روی و کادمیم به ترتیب 03/181، 28/182 و 48/1 میلی گرم بر کیلوگرم بود. از تبدیل گر باکس -کوکس برای نرمال سازی داده ها استفاده شد. الگوی مکانی متغیرها توسط محاسبه تغییرنماهای تجربی و مدل های برازش داده شده زمین آماری مورد بررسی قرار گرفت. مدل نمایی بهترین نتیجه را برای توصیف تغییرپذیری مکانی این عناصر نشان داد. دامنه تأثیر برای تغییرنماهای سرب، روی و کادمیم به ترتیب 1131، 1073 و 1026 متر بود. روش کریجینگ معمولی نتایج قابل قبولی برای برآورد غلظت فلزات سنگین در نقاط نمونه برداری نشده نشان داد. برای بررسی داده های ماهواره ای در این تحقیق پس از تعیین همبسته ترین باندها از میان باندهای اصلی و ترکیبی ساخته شده به دلیل وجود کثزت باندها و ارزش رقومی بیشتر به منظور جلوگیری از بروز خطا در ایجاد مدل باندها، ترکیب مناسب باندی شناسایی و برای ایجاد همبستگی و شرکت در مدل استفاده شد.. مناسب ترین باندها شامل باندهای2، 3، 5 و 7 بود. در بررسی همبستگی بین مقادیر کل روی، سرب و کادمیم و ارزش های رقومی بهترین باندهای شناسایی شده با این ویژگی ها همبستگی معنی داری در سطوح یک و پنج درصد آماری وجود داشت. باند 5 برای عنصر روی و باند. 7 برای عنصر سرب بهترین نتایج همبستگی را داشت. غلظت کادمیم همبستگی معنی داری با داده های سنجنده etm+ نشان نداد، دلیل این عدم همبستگی ارتباط ضعیف بین باندهای اصلی و ترکیبی با این متغیر بود. دلیل عدم وجود تغییرات زیاد در مقادیر غلظت کل عنصر کادمیم دلیل این عدم همبستگی ذکر گردید نقشه پهنه بندی تصاویر ماهواره ای برای عنصر سرب و روی نشان داد ارتباط نزدیکی بین مقادیر کل غلظت سرب و روی با منابع آلودگی در منطقه وجود دارد که این اطلاعات با نتایج به دست آمده از فعالیت های زمین آماری هماهنگ بود. کلمات کلیدی: آلودگی خاک، تغییرات مکانی، ، کریجینگ معمولی،پهنه بندی تصاویر ماهواره ای
داود پورسلطان محمد امیر دلاور
ورتی سول ها خاک های رسی سنگین با بیش از ?? درصد رس هستند که تمایل ذاتی به انقباض در اثر خشک شدن و انبساط در اثر خیس شدن دارند. وسعت خاک های ورتی سول در ایران ????? هکتار برآورد و در صورتی که مساحت گروه های ورتیک سایر خاک ها به این وسعت اضافه شود معادل ?????? یا 11/0 درصد از کل اراضی کشور است. این تحقیق با هدف بررسی و مقایسه خصوصیات فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی خاک های ورتی سول در دو استان کرمانشاه و آذربایجان غربی انجام شد. برای این منظور بر اساس اطلاعات نقشه خاک این دو استان چهار واحد خاک ورتی سول (دو واحد خاک در منطقه میان دربند استان کرمانشاه با کاربری بایر و زراعی و دو واحد خاک ورتی سول در منطقه پسوه استان آذربایجان غربی با کاربری باغی و زراعی) انتخاب گردید. به منظور مطالعه و جمع آوری نمونه های خاک در هر کدام از واحدهای خاک در فواصل 200 متر از هم دیگر در قالب طرح کاملاً تصادفی سه نیم رخ (در مجموع 12 نیم رخ) حفر و مورد مطالعه قرار گرفت. در هر نیم رخ از عمق صفر تا 150 سانتی متری نمونه های خاک در دو سری، بر اساس افق های مورفولوژیک شناسایی شده و در فواصل یکسان 20 سانتی متر (هر نیم رخ شش نمونه) در سه تکرار به صورت نمونه های دست خورده و دست نخورده جمع آوری گردید. براساس مطالعات مورفولوژیکی وجود اسلیکن سایدها، ساختمان های مکعبی قوی و گوه ای، درز و شکاف های عریض و عمیق که به صورت دوره ای باز و بسته می شوند و متوسط وزنی 30 درصد یا بیش تر رس در بخش نرم خاک در تمام افق های این خاک ها تا عمق 50 سانتی متری موید خاک های ورتی سول است. خاک های ورتی سول واقع در استان کرمانشاه در تحت گروه تیپیک کلسی آکئورت و کرومیک کلسی زررت و خاک های ورتی سول استان آذربایجان غربی در تحت گروه تیپیک هاپلوزررت و تیپیک کلسی زررت رده-بندی شدند. یکنواختی رنگ خاک، بافت، درصد رس و وجود مواد آلی در اعماق نیم رخ ها و یکنواخت بودن تغییرات آن با افزایش عمق و همچنین بالا بودن نسبت c/n در قسمت های عمقی نسبت به افق های سطحی نشان می دهد که پدیده پدوتوربیشن در این خاک ها به صورت فعال انجام می گیرید. مقایسه میانگین های اندازه گیری شده نشان داد که اثر نوع خاک بر ویژگی های درصد رس، درصد رس قابل پراکنش، میانگین وزنی قطر خاکدانه ها، رطوبت وزنی حد روانی، رطوبت وزنی حد خمیرایی، کربن آلی، ظرفیت تبادل کاتیونی، درصد آهک، نیتروژن کل، غلظت پتاسیم، غلظت فسفر، درصد کربوهیدرات و تنفس میکروبی اثر معنی دار داشت. متوسط حداقل و حداکثر مقدار کربن آلی به ترتیب 1/0 و 33/2 درصد در خاک های کرومیک کلسی زررت و تیپیک کلسی آکئورت اندازه گیری شد. حداکثر میانگین وزنی قطر خاکدانه ها به میزان 85/1 میلی متر در خاک تیپیک کلسی آکئورت و حداقل آن در خاک کرومیک کلسی زررت به میزان 33/0 میلی متر بود. ظرفیت تبادل کاتیونی خاک های مطالعه شده از حداقل 9/27 در خاک تیپیک کلسی زررت تا حداکثر 7/46 سانتی مول بر کیلوگرم در خاک تیپیک کلسی آکئورت متغیر بود. میلی گرم کربن متصاعد شده در خاک های مورد مطالعه با گذشت 202 روز ثابت شد. مقدار این ویژگی در عمق صفر تا 20 سانتی متری خاک از سایر عمق ها بیش تر بود، و با عمق روند کاهشی داشت. بیش ترین مقدار کربن متصاعد شده در خاک تیپیک کلسی آکئورت به مقدار 3/668 و کمترین مقدار درخاک کرومیک کلسی زررت به مقدار 3/402 میلی گرم اندازه گیری شد. مقایسه میانگین رطوبت وزنی حد روانی و حد خمیرایی اندازه گیری شده در خاک های مورد مطالعه به ترتیب تیپیک کلسی آکئورت > تیپیک کلسی-زررت > کرومیک کلسی زررت > تیپیک هاپلوزررت بود. با افزایش عمق میانگین اندازه خاکدانه ها مقدار کربن آلی، نیتروژن کل و مقدار کربوهیدرات افزایش و مقدار کربنات کلسیم روند کاهشی داشت
آسیه عباسیان احمد گلچین
ماده آلی خاک، یکی از اجزای حیاتی اکوسیستم خاکی-گیاهی است. هیستوسول ها به دلیل تجمع بالای ماده آلی، نقش مهمی را در چرخه جهانی بیوژئوشیمیایی کربن بازی می کنند. با این حال، علی رغم اهمیت این خاک ها، توجه کمی به آن ها شده است. در این مطالعه به منظور بررسی ویژگی های فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی خاک های هیستوسول و خاک های با ماده آلی بالا و بررسی تأثیر نوع خاک بر این ویژگی ها، سه منطقه مطالعاتی شامل منطقه واقع در پشت فرودگاه شهرکرد، منطقه واقع در دشت لاله زار کرمان و منطقه واقع در پیربازار گیلان انتخاب شد. در هر منطقه نیم رخ های خاک حفر و خصوصیات مورفولوژیکی، فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی در آن ها مطابق روش های استاندارد در هفت عمق با فواصل مساوی 20 سانتی متری مطالعه و اندازه گیری گردید. مطالعه پروفیل های شاهد در هر منطقه نشان داد که خاک های شهرکرد در گروه بزرگ haplufibrists، خاک های کرمان در گروه بزرگ sulfihemists، و خاک های گیلان در گروه بزرگ humudepts طبقه بندی شدند. مقایسه میانگین خصوصیات اندازه گیری شده نشان داد که نوع خاک بر کلیه ویژگی های مورد مطالعه تأثیر معنی دار دارد. نتایج نشان داد که درصد رس قابل انتشار، جرم مخصوص ظاهری، جرم مخصوص حقیقی و کربنات کلسیم خاکدانه با افزایش عمق روند افزایشی دارند، در حالی که رطوبت ظرفیت زراعی، رطوبت نقطه پژمردگی، کربن آلی خاک و خاکدانه، کربوهیدرات خاک و خاکدانه، میانگین وزنی قطر خاکدانه، میانگین هندسی قطر خاکدانه، ظرفیت تبادل کاتیونی خاک، ترسیب کربن، تنفس، بیوماس، فعالیت آنزیم های اوره آز، آلکالین فسفاتاز، ساکاراز و آریل سولفاتاز با افزایش عمق در هر سه منطقه روند کاهشی از خود نشان دادند. میزان کربن متصاعد شده در هر سه منطقه با گذشت زمان روند افزایشی در تمامی عمق ها از خود نشان داد، اما شدت تصاعد کربن در افق های سطحی بیشتر بود. نتایج نشان داد در هر سه منطقه، با افزایش اندازه خاکدانه، مقدار کربن آلی، نیتروژن کل و کربوهیدرات افزایش یافت درحالی که مقدار کربنات کلسیم با افزایش اندازه خاکدانه کاهش یافت.
بهزاد بهمنی گوجه بیگلو محمد امیر دلاور
آلودگی خاک و تجمع فلزات سنگین در خاک ها و محصول های کشاورزی در مناطق صنعتی یکی از مهم ترین مسائل زیست محیطی است، که زندگی گیاهان، جانوران و به تبع انسان ها را مورد تهدید قرار می دهد. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی آلودگی و بررسی غلظت عناصر سنگین روی و سرب در خاک و گونه های گیاهی طبیعی و زراعی اطراف شهرک صنعتی تخصصی روی استان زنجان انجام شد. برای این منظور تعداد 371 نمونه خاک سطحی از عمق صفر تا 10 سانتی متری، در قالب الگوی نمونه برداری شبکه بندی منظم با فواصل 250 متر و 500 متر، و تعداد 81 نمونه از گونه گیاهی بومی در فواصل منظم 500 متر در از منطقه جمع آوری و غلظت کل عناصر سنگین سرب، روی، کادمیوم، نیکل و مس در آن ها اندازه گیری شد. پهنه بندی و ارزیابی آلودگی در خاک و گیاه با استفاده تخمین گرهای زمین آماری (کریجینگ معمولی و کریجینگ شاخص) و تخمین گر وزن دهی معکوس فاصله انجام گرفت. نتایج نشان داد که میانگین غلظت عنصر روی در نمونه های خاک بسیار بالاتر از حد بحرانی، کادمیوم بالاتر از حد استاندارد مجاز جهانی و سرب نزدیک به حد بحرانی است. مدل کروی بهترین برازش را بر الگوی تغییرپذیری مکانی غلظت عناصر سنگین در نمونه های خاک نشان داد. تخمین گر کریجینگ معمولی نسبت به تخمین گرهای کریجینگ شاخص و تخمین گر وزن دهی معکوس فاصله دقت بیش تری در تخمین مقادیر غلظت عناصر سنگین در مناطق نمونه برداری داشت. نقشه های کریجینگ حاکی از آن بود که غلظت فلزات سنگین در اطراف شهرک صنعتی روی که محل قرارگیری و فعالیت کارخانه های وابسته است حداکثر بوده و با افزایش فاصله از این محل کاهش می یابد. گونه های گیاهی غالب منطقه به ترتیب ورک، افسانی، فرفیون شاخه ضخیم، ازمک، خار شتر و جارو بود. بیش ترین مقدار روی تجمع یافته در اندام زمینی و هوایی گونه گیاهی ازمک، بیش ترین مقدار سرب تجمع یافته در اندام زمینی گونه گیاهی ورک و بیش ترین مقدار سرب تجمع یافته در اندام هوایی گونه گیاهی ازمک به دست آمد. میانگین تمام عناصر تجمع یافته به جز مس در نمونه های گیاهی بسیار بالاتر از حد مجاز جهانی و بیش ترین تجمع عناصر در نمونه هایی بود که فاصله کمی با منبع آلاینده داشتند. پهنه-بندی آلودگی در نمونه های گیاهی منجر به ایجاد نقشه هایی با روند تغییرات مشابه با نقشه های آلودگی خاک گردید. این مفهوم دلالت بر این واقعیت دارد که در مناطق دارای خاک های آلوده، خطر انتقال عناصر آلاینده به گیاهان و در نهایت ورود به زنجیره غذایی انسان جدی است. از این رو، با توجه به پراکنش آلاینده ها در نواحی مورد مطالعه می توان اطلاعات سودمندی را در راستای برنامه ریزی بهتر برای کنترل آلودگی به دست آورد.
افسانه سبحانی جهانی محمد امیر دلاور
چکیده مشکلات استفاده نامناسب از اراضی، رشد بی رویه مناطق شهری و کم شدن سطح زیر کشت، توجه همگان را در سراسر جهان به خود جلب کرده است. از نظر سیاستگزاران روش های مناسب و بهینه استفاده از اراضی برای یک برنامه ریزی بهینه و مدیریت موثر کشت در منطقه اهمیت زیادی دارد. مطالعه شاخص های کیفیت خاک در قسمت های مختلف اراضی شیبدار امکان بهره برداری بهتر از خاک را در این گونه اراضی فراهم می نماید. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی تناسب اراضی بر اساس مدل فائو و بررسی برخی از شاخص های کیفیت خاک در منطقه طارم استان زنجان برای کشت زیتون انجام شد. منطقه مطالعاتی به مساحت 5000 هکتار در شمال شرق استان زنجان واقع شده که به صورت نیمه تفصیلی مورد مطالعه قرار گرفت. همچنین رده بندی خاک ها بر اساس سیستم جامع رده بندی خاک انجام شد. برای این منظور در منطقه مطالعاتی 10 واحد اراضی تفکیک گردید. خاک های مورد مطالعه در دو رده اریدی سول و انتی سول طبقه بندی شدند. در این تحقیق از روش های مختلف ارزیابی کمی و کیفی به منظور طبقه بندی تناسب اراضی در محدوده مطالعاتی با استفاده از روش های محدودیت ساده و پارامتریک استفاده شد. با توجه به سطح زیر کشت و اهمیت توسعه کشت زیتون در منطقه، در محدوده مطالعاتی طبقه بندی تناسب اراضی برای این گیاه به انجام رسید. نتایج نشان داد که اقلیم منطقه برای کشت زیتون در کلاس s2 می-باشد. مهمترین خصوصیات محدود کننده اراضی: مقدار سنگریزه، عمق خاک، میزان گچ، درصد شیب، پستی و بلندی های کوچک و درجه سیل گیری تعیین شد. در ارزیابی تناسب اراضی به روش محدودیت ساده و بر اساس درجات و شدت محدودیت، یک واحد از واحد های مجزا شده دارای تناسب مناسب (s1)، چهار واحد نیز دارای تناسب نسبتا مناسب (s2)، سه واحد دارای تناسب بحرانی (s3) و دو واحد به صورت نامناسب غیر قابل اصلاح (n2) تعیین گردید. در روش ریشه دوم، دو واحد از واحد های مجزا شده دارای تناسب نسبتا مناسب (s2)، شش واحد دارای تناسب بحرانی(s3) و دو واحد به صورت نامناسب قابل اصلاح (n1) برای کشت زیتون مشخص گردید. در ارزیابی کمی تناسب اراضی با استفاده از شاخص اراضی و تولید زیتون (تن در هکتار) هفت واحد از واحد های خاک مجزا شده دارای تناسب نسبتا" مناسب (s2)، یک واحد دارای تناسب کم(s3) و دو واحد به صورت نامناسب (n) برای کشت زیتون طبقه بندی شدند. برای بررسی شاخص های کیفی آزمایش به صورت طرح فاکتوریل و بر اساس طرح کاملا تصادفی در سه تکرار اجرا شد. سه ترانسکت به فواصل 15 متر از یکدیگر در دو جهت شیب شمالی و شیب جنوبی طراحی و نمونه برداری از خاک با فواصل 10 متری در سه موقعیت شیب قله، شیب پشتی و پایین شیب انجام گردید. نتایج نشان داد که قسمت پایین شیب حداکثر مقدار کربن آلی، میزان نیتروژن، مقادیر پایداری خاکدانه ها، هدایت هیدرولیکی اشباع، درصد رطوبت ظرفیت زراعی و میزان هدایت الکتریکی را دارا می باشند. جهت شیب و موقعیت قرارگیری در شیب نیز تاثیر معنی داری بر افزایش مقدار شاخص های فوق داشتند. بر اساس نتایج این تحقیق خصوصیات خاک وابسته به موقعیت های زمین نما بوده و این موقعیت ها ویژگی های خاک و تکامل تدریجی آن را تحت تاثیر قرار می دهند. کلمات کلیدی: تناسب اراضی، ویژگی های کیفی، ارزیابی کمی و کیفی، زیتون، طارم
حدیثه شعبانی محمد امیر دلاور
چکیده در فرآیند تشکیل خاک عوامل مختلفی دخیل هستند که در مقیاس زمان و مکان متغیر بوده و خواص خاک تحت تأثیر آن ها شکل می گیرد. شناسایی فاکتور های خاکی به¬عنوان مبنای تصمیم گیری های مدیریتی اغلب به دلیل اثرات متقابلی که بین آن ها وجود دارد، فرآیند پیچیده ای است. بنابراین برای افزایش کارایی برنامه های مدیریت اراضی، باید تغییر پذیری ویژگی های خاک مد نظر قرار گیرد. اراضی دانشگاه زنجان از مناطقی است، که در بیش از دو سوم مساحت آن عملیات کشاورزی، باغ های میوه، عملیات دامداری، پرورش ماهی و سایر امور کشاورزی انجام می¬شود. بنابراین نتایج مطالعه و بررسی تغییرات مکانی ویژگی¬های خاک در این محدوده اطلاعات با ارزشی در خصوص مقادیر و محدودیت¬های خصوصیات خاک¬ها تا عمق حداقل 120 سانتی متری در اختیار کاربران و برنامه¬ریزان مختلف در دانشگاه قرار می دهد. مطالعه حاضر با هدف بررسی تغییرات مکانی خصوصیات خاک در 410 هکتار از اراضی دانشگاه زنجان انجام شد. نمونه برداری به صورت شبکه بندی منظم در فواصل 250 متری انجام گرفت. در این پژوهش 47 نیمرخ خاک حفر و در مجموع 257 نمونه خاک از اعماق مختلف جمع آوری و تجزیه های فیزیکی، شیمیایی و حاصلخیزی بر روی نمونه¬ های خاک انجام شد. واکنش خاک خاک¬ها بین هفت تا 9/7 (قلیایی ضعیف)، هدایت الکتریکی خاک بین 99/1 تا 58/3 دسی زیمنس بر متر، آهک بین 43/11 تا 71/49 درصد، کربن آلی خاک بین 05/0 تا 83/1 درصد، مقدار نیتروژن بین صفر تا 16/0 درصد، فسفر بین 56/2 تا 51/51 میلی¬گرم بر کیلوگرم، وزن مخصوص ظاهری 26/1 تا 63/1 گرم بر سانتی¬متر مکعب، میانگین قطر خاکدانه بین 20/0 تا 15/1 میلی¬متر بود. بافت خاک های مطالعه شده در اعماق مختلف در یکی از هفت کلاس لوم شنی، لوم رس شنی، لوم، رس شنی، شن لومی، لوم رسی و رسی قرار گرفت. تجزیه و تحلیل ساختار مکانی متغیرهای مورد بررسی، پس از ارزیابی وضعیت همسان گرد و ناهمسان گرد بودن بر اساس نتایج تغییرنمای رویه ای مطالعه شد. در مرحله بعد تغییر نما های تجربی محاسبه و برازش مدل بر تابع تغییر نما انجام گردید. نتایج نشان داد به جز ویژگی های واکنش خاک و آهک که مناسب ترین مدل برای توصیف تغییرات مکانی آن ها کروی به دست آمد، در مورد سایر ویژگی ها مدل نمایی مناسب تر بود. دامنه تغییر برای ویژگی¬های مورد نظر بین 280 حدود تا 1300 متر متغیر بود. بیش ترین دامنه تغییر برای ویژگی وزن مخصوص ظاهری و کم ترین آن برای عنصر پتاسیم به¬دست آمد. نتایج پهنه بندی ویژگی¬های خاک در منطقه نشان داد که تغییرات آن¬ها در منطقه تصادفی نبوده و از یک الگوی پراکنش مکانی تبعیت می کند. نقشه های تهیه شده نشان دادند که بیش ترین مقادیر رس و شن به ترتیب در قسمت های جنوب و شمال غرب منطقه قرار دارند. پایداری خاکدانه ها نیز در قسمت های جنوبی منطقه که از نظر مقادیر رس و کربنات کلسیم غنی بود، حداکثر مقدار را داشت. بیش ترین مقدار کربن آلی و عناصر حاصلخیزی نیز در عمق صفر تا 25 سانتی متری و در مناطق با کاربری زراعی مشاهده شد. خاک های محدوده مورد مطالعه از نظر عنصر پرمصرف فسفر غنی ولی از نظر عناصر نیتروژن و پتاسیم فقیر هستند. خاک های منطقه مورد مطالعه در تمام اعماق از نظر عناصر کم مصرف کمبود شدید نشان دادند.
رکسانا عبداله نژاد اورنگ محمد امیر دلاور
نوع پوشش جنگلی بر ویژگی های کیفی خاک و ذخیره کربن آلی خاک تأثیر به سزایی دارد. به منظور بررسی این تأثیرات شش منطقه با پوشش جنگلی سفیدپلت، سفیدپلت شماره 214، توسکای خالص، صنوبر خالص، پالونیا و زمین بکر مجاور آن در ایستگاه تحقیقاتی صنوبر صفرابسته استان گیلان انتخاب شد. در هر پوشش جنگلی سه مینی پیت حفر و نمونه های خاک در سه عمق صفر تا 20، 20 تا 40 و 40 تا 60 سانتی متری جمع آوری گردید. مطالعه نمونه های شاهد در منطقه نشان داد که خاک های مورد مطالعه در تحت گروه typic humudeptsطبقه بندی شده اند. مقایسه میانگین خصوصیات اندازه گیری شده نشان داد که نوع پوشش جنگلی در منطقه بر بسیاری از ویژگی های خاک، ازجمله خصوصیات فیزیکی شامل جرم مخصوص ظاهری، جرم مخصوص حقیقی، میانگین وزنی قطر خاک دانه ها، رطوبت ظرفیت مزرعه، رطوبت نقطه پژمردگی دائم و آب قابل استفاده، خصوصیات شیمیایی شامل درصد کربن آلی، درصد نیتروژن کل، فسفر قابل جذب، نسبت c/n، هدایت الکتریکی عصاره اشباع، واکنش خاک و میزان کربوهیدرات عصاره گیری ده با اسید سولفوریک و آب داغ و خصوصیات بیولوژیکی شامل تنفس خاک، تنفس ناشی از سوبسترا، بیوماس میکروبی خاک و فعالیت آنزیم های اوره آز، فسفاتاز اسیدی و قلیایی، آریل سولفاتاز و اینورتاز تأثیر معنی دار دارد. بر اساس نتایج این تحقیق که، جرم مخصوص ظاهری، جرم مخصوص حقیقی و مقدار کربنات کلسیم معادل خاک با افزایش عمق روند افزایشی نشان دادند، این درحالی است که رطوبت ظرفیت زراعی، رطوبت نقطه پژمردگی، کربن آلی خاک و خاکدانه ها، مقادیر کربوهیدرات ها، میانگین وزنی قطر خاک دانه، میزان تنفس، بیوماس، فعالیت آنزیم های اوره آز، آلکالین فسفاتاز، اینورتاز (ساکاراز) و آریل سولفاتاز با افزایش عمق در همه پوشش ها روند کاهشی نشان دادند. پوشش جنگلی پالونیا بر ویژگی های فیزیکی از جمله رطوبت ظرفیت مزرعه و آب قابل استفاده، بالاترین تأثیر را داشته است. در بین ویژگی های شیمیایی و بیولوژیکی خاکپوشش پالونیا بیشترین تأثیر را بر درصد کربن آلی، درصد نیتروژن، فسفر، تنفس میکروبی، تنفس ناشی از سوبسترا، بیوماس و آنزیم های فسفاتاز اسیدی و اینورتاز را داشته و باعث افزایش مقادیر این ویژگی ها شد. دلیل بالا بودن این ویژگی ها در پوشش پالونیا بالا بودن درصد کربن آلی خاک و در نتیجه افزایش فعالیت ریزجانداران خاکزی دانست. پس از پالونیا پوشش جنگلی سفیدپلت بیشترین تأثیر را روی ویژگی های بالا داشت و زمین بکر به دلیل میزان پایین ماده آلی کمترین تأثیر را بر روی خصوصیات مورد مطالعه نشان داد. به صورت یک ردیف تأثیر پوشش جنگلی بر ویژگی های فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی خاک های منطقه مورد مطالعه از ترتیب زیر تبعیت می کند: بکر< صنوبر< توسکا< سفیدپلت 214< سفیدپلت< پالونیا
مریم جهانشاه احمد گلچین
نوع کاربری زمین و عملیات مدیریتی خاک، به¬عنوان مهم¬ترین فاکتور انسانی کنترل¬کننده ذخیره کربن آلی و ازت در خاک محسوب می¬شود. این فاکتورها سبب می¬شوند تا مکانیزم¬های مختلف تثبیت و نگه¬داری ماده آلی در خاک¬ها تغییر یابد. طی قرن¬های اخیر، تغییر نوع کاربری زمین مانند تخریب جنگل، چرای بی¬رویه دام و کشت و کار در مراتع و زمین¬های بکر، سبب شده تا میزان ذخیره کربن و نیتروژن در خاک و اجزای فیزیکی کربن آلی خاک کاهش یابد. هدررفت و آزاد شدن کربن از خاک¬ها به¬شکل تصاعد گاز دی¬اکسید¬ کربن از یک سو باعث گرم شدن تدریجی کره زمین و از سوی دیگر منجر به افت خصوصیات کیفی خاک¬ها شده است. به¬منظور بررسی تأثیر کشت و کار، چرای دام و فواید اعمال قرق مرتع بر میزان کربن آلی و ازت و نیز اجزای فیزیکی کربن آلی خاک، سه کاربری همجوار (مرتع قرق شده، مرتع چرا شده و مرتع کشت¬شده) از مناطق دیواندره کردستان و دندی زنجان انتخاب شدند. همچنین با هدف بررسی تأثیر جنگل¬زدایی و تبدیل آن به مرتع، و استقرار پوشش گیاهی سرو و کاج بر میزان کربن آلی و ازت و نیز اجزای فیزیکی کربن آلی خاک، سه کاربری همجوار (جنگل پهن¬برگ دست¬نخورده، جنگل پهن¬برگ تبدیل شده به پوشش سرو و کاج و جنگل پهن¬برگ تبدیل شده به مرتع تحت چرای دام) در منطقه شصت¬کلای گرگان انتخاب شد. نمونه¬برداری به تفکیک هر کاربری به¬صورت مرکب از لایه 0 تا 20 سانتیمتری خاک، انجام شد. این پژوهش در قالب طرح کاملا" تصادفی و آزمایشات فیزیکی و شیمیایی و تفکیک فیزیکی کربن (توسط دستگاه آلتروسوند) در آزمایشگاه گروه خاکشناسی دانشگاه زنجان طی سال¬های 1387 تا 1388 انجام گرفت. تجزیه واریانس داده¬ها (آنوا) و مقایسه میانگین با روش آزمون دانکن در سطح یک درصد آماری انجام گرفت. جهت بررسی توزیع عمودی کربن آلی در هر کاربری، اقدام به حفر و تشریح پروفیل گردید. بررسی پروفیل¬های مناطق مطالعه شده نشان داد که در خاک¬های بکر و یا قرق شده روند توزیع عمودی کربن در لایه¬های مختلف خاک به¬صورت لایه¬بندی است. نتایج نشان داد که تخریب مرتع و کشت و کار در آن و نیز چرای دام در مناطق مطالعه شده دیواندره و دندی (لایه 0 تا 20 سانتیمتری خاک) تأثیر منفی بر خصوصیات کیفی خاک دارد. در مقابل، اعمال قرق در مناطق مذکور باعث افزایش ذخیره کربن و پایداری خاکدانه¬های خاک گردیده است. به¬طوری¬که میزان افزایش کربن آلی خاک در منطقه دیواندره کردستان در اثر اعمال قرق در مقایسه با کاربری چرا و کشت¬شده برابر با 52/28 و 61/59 درصد است. در منطقه دندی زنجان، کاربری قرق باعث افزایش معنی¬دار 77/41 درصدی میزان کربن آلی خاک نسبت به کاربری کشت¬شده گردید. میزان این افزایش برای کاربری چرا 37/12 درصد می¬باشد. همچنین در منطقه شصت¬کلای گرگان، تبدیل جنگل بکر به مرتع موجب افت کیفیت خاک شده است. اثر متقابل نوع کاربری اراضی و اجزای فیزیکی کربن آلی بر میزان کربن ذخیره شده در این اجزا نشان داد که کاربری¬های نادرست مانند تخریب مرتع و جنگل¬زدایی سبب کاهش میزان کربن در جزء شن گردیده است. در مقابل قرق مرتع و استقرار پوشش گیاهی سرو و کاج میزان کربن در جزء شن را افزایش داده است. به¬طور کلی می¬توان گفت که کاربری¬های نادرست زمین در مناطق مطالعه شده در این پژوهش، به¬دلایل کاهش مقدار ماده آلی خاک، کاهش حاصلخیزی و عملکرد خاک و نیز افزایش فرسایش خاک رد می¬شوند. اما انجام هر¬گونه عملیاتی مانند قرق، چرای تناوبی و نیز کاشت درختان که در راستای افزایش میزان کربن آلی ذخیره شده در خاک و بهبود کیفیت خاک باشد در مناطق مذکور پیشنهاد می¬گردد.
حمید آقایاری محمد امیر دلاور
برای جلوگیری از تخریب بیشتر منابع بایستی استعداد و محدودیت های آن ها برای انواع بهره برداری های خاص در اختیار دست اندرکاران، برنامه ریزان و کاربران قرار گیرد.محدوده دانشگاه زنجان با وسعت حدود 410 هکتار است که 36 درصد از آن را زمین های کشاورزی تشکیل می دهد. پس از جمع آوری آمار و اطلاعات و نقشه های پایه منطقه، عکس هوایی، تصاویر ماهواره وتحلیل و بررسی های لازم، تهیه نقشه واحدهای اراضی و با توجه به مرتبه مطالعاتی نیمه تفصیلی دقیق در مجموع 71 نقطه مطالعاتی مشخص و محل حفر نیم رخ های خاک با استفاده از سیستم موقعیت یاب جهانی مشخص گردید. پس از انجام عملیات صحرایی و آزمایشگاهی و طبقه بندی خاک ها به روش سیستم طبقه بندی خاک آمریکایی (2014) در مجموع 14 فامیل خاک در منطقه شناسایی و تفکیک گردید. اطلاعات خاک های منطقه در سامانه اطلاعات جغرافیایی به صورت بانک اطلاعاتی خاکی تهیه شد.پس از ترسیم نقشه خاک منطقه مورد مطالعه ، نقشه طبقه بندی اراضی برای آبیاری تهیه گردید. به منظور بررسی آماری واحد های نقشه خاک از روش تک متغیره (تک خصوصیتی) برای متغیرهای مختلف شامل درصد رس، درصد آهک، هدایت الکتریکی، درصد کربن آلی و درصد سنگ و سنگریزه در عمق سطحی خاک های منطقه مورد ارزیابی و تحلیل قرار گرفت. نتایج مربوط به واریانس نسبی و ضریب توجیه پذیری ارزیابی آماری تک خصوصیتی چند واحدی نشان داد که خصوصیت درصد تغییرات سنگریزه بیشترین تفاوت را در بین واحد ها دارد و به شدت معنی دار است و در مقابل کمترین میزان ضریب همبستگی درون واحدی مربوط به خصوصیت شیمیایی هدایت الکتریکی اشباع خاک بود. در نهایت به منظور بررسی صحت و دقت نقشه اجمالی قدیمی موجود با نقشه خاک تفصیلی تهیه شده در این مطالعه (به عنوان واقعیت زمینی) مورد مقایسه قرار گرفت. در مقایسه پیکسل به پیکسل دو نقشه در سامانه اطلاعات جغرافیایی، ماتریس خطا (درهمی) تهیه شد و دقت عمومی نقشه و شاخص کاپا به ترتیب 46 درصد و 38/0 محاسبه شد که بیان گر توافق پایین نقشه اجمالی با واقعیت زمینی و عدم صحت کافی نقشه اجمالی است.
هادی جلالی آقچه محمد امیر دلاور
خاک نقشی حیاتی در محیط زیست دارد؛ به طوری که تغذیه گیاهان، جانوران، انسان و سلامت همه آن ها به کیفیت آن بستگی دارد. هدف از این تحقیق پهنه¬بندی توزیع مکانی غلظت فلزات سنگین (سرب، روی، مس و نیکل) در اعماق صفر تا 10 سانتی¬متری و 10 تا 30 سانتی¬متری، خاک¬های دو منطقه واقع در منطقه شهری و شهرک صنعتی غرب شهر زنجان است. برای این منظور از 500 نقطه خاک در فواصل 500 در 500 متر منطقه شهری و در فاصله 600 در 600 متر در منطقه شهرک صنعتی غرب شهرستان زنجان براساس یک الگوی شبکه¬بندی منظم جمع¬آوری گردید. در نمونه¬های خاک جمع-آوری شده غلظت کل و قابل جذب عناصر سنگین با روش استاندارد تعیین گردید. الگوی مکانی متغیر-ها با استفاده از محاسبه تغییرنما¬های تجربی و مدل¬های برازش داده شده زمین¬آماری مورد بررسی قرار گرفت. بر این اساس مدل کروی بهترین مدل برای توصیف متغیر¬های غلظت عناصر سنگین انتخاب شد. پهنه¬بندی و ارزیابی آلودگی در خاک و با استفاده از تخمین¬گرهای زمین آماری (کریجینگ معمولی) و تخمین¬گر وزن¬دهی معکوس فاصله انجام گرفت. نتایج حاکی از آن است که میانگین غلظت عنصر سرب در هر دو منطقه بالاتر از حد بحرانی است. ولی عناصر روی، مس و نیکل پایین¬تر از حد بحرانی است. در تمام نمونه¬های خاک غلظت کادمیوم در هر دو منطقه پایین¬تر از حد خطر قرار داشت. براساس نتایج این تحقیق استفاده از تخمین¬گر کریجینگ معمولی نسبت به تخمین¬گر وزن¬دهی معکوس فاصله دقت بیش¬تری در تخمین مقادیر غلظت عناصر سنگین در مناطق نمونه برداری نشان داد. براساس اطلاعات این نقشه¬ها بیش¬ترین غلظت کل فلزات سنگین در اطراف شهرک صنعتی غرب شهر زنجان و قسمت جنوب و مرکز منطقه شهری بود.
احمد مهرپویان محمد امیر دلاور
یکی از معضلات امروزه جوامع بشری به خصوص در مناطق خشک و نیمه خشک شورشدن اراضی است. دراین مناطق، شوری باعث بیابانی شدن اراضی و کاهش کیفیت خاک ها می شود. اولین قدم برای جلوگیری از شوری در این مناطق شناسایی خاک های شور و پایش مستمر این اراضی است. استفاده از اطلاعات سنجنده های ماهواره ای باعث تسهیل فرآیند در جمع آوری داده ها شده و کاربرد این تکنیک امکانپیش بینی، ارزیابی اثرات شوری زایی و تشخیص روند شورشدن در بازه زمانی مختلف را فراهم می سازد. تحقیق حاضر با هدف بررسی روند تغییرات شوری خاک، در مساحتی در حدود 000,64هکتار اراضی شهرستان ملکان در بخشی از اراضی اطراف دریاچه ارومیه با استفاده از داده های رقومی ماهواره لندست tm مربوط به سال 1989، etm+ سال های 2000، 2004 و سال 2013 مورد استفاده قرار گرفت. ارزیابی و تشخیص روند شورشدن در بازه های زمانی مختلف با استفاده از مقایسه مطالعات صحرایی و نقشه های پهنه بندی شده شوری مربوط به سال 1975 و اطلاعات داده های ماهواره ای سنجنده لندست در بخشی از اراضی حاشیه دریاچه ارومیه انجام شد. نمونه برداری صحرایی به روش شبکه بندی منظم در فواصل 750 متر در750 متر از عمق صفر تا 10 سانتی متر جمع آوری و و در مجموع تعداد 600 نمونه خاک به آزمایشگاه ارسال گردید.
سعید شفیعی احمد گلچین
عوامل متعددی مثل شرایط آب و هوایی، نوع پوشش گیاهی، ویژگی های خاکی، پستی و بلندی، کیفیت بقایای گیاهی، زمان و نوع مدیریت زراعی سرعت تجزیه کربن آلی و مدت ماندگاری آن در خاک را تحت تاثیر قرار می دهند. اگر چه تاثیر بعضی از این عوامل به صورت مفصل مورد بررسی قرار گرفته است ولی در مورد تاثیر کیفیت و عمق جایگذاری بقایای گیاهی بر پویایی و مدت ماندگاری کربن آلی در خاک اطلاعات جامعی وجود ندارد به همین دلیل هدف این پژوهش بررسی تاثیر عمق جایگذاری و غلظت های مختلف نیتروژن و فسفر بقایای گیاه یونجه بر سرعت تجزیه آن در شرایط آب و هوایی مختلف بود. برای این منظور چهار آزمایش مختلف طراحی و در آن ها سرعت تجزیه کربن آلی به روش کیف های کلش مورد اندازه گیری قرار گرفت. نتایج نشان داد که میزان بارندگی منطقه و رطوبت خاک نقش کلیدی در سرعت تجزیه بقایای گیاهی داشت و در شرایط آب و هوایی سرد نیمه خشک که رطوبت مورد نیاز برای تجزیه بقایا برای مدت طولانی تری فراهم می شد سرعت تجزیه و هدررفت کربن آلی بیشتر از شرایط آب و هوایی گرم خشک و معتدل خشک بود. با افزایش عمق جایگذاری بقایا در مناطق خشک و نیمه خشک مورد مطالعه سرعت تجزیه بقایا احتمالا به دلیل فراهم شدن بهتر رطوبت افزایش یافت. با بهبود کیفیت بقایای گیاه یونجه و افزایش غلظت نیتروژن و فسفر آن سرعت تجزیه و هدررفت کربن آلی افزایش یافت و از نتایج چنین نتیجه گیری می شود که کود پاشی محصولات کشاورزی که باعث افزایش غلظت نیتروژن و فسفر بقایای گیاهی می شود سرعت تجزیه آن ها را افزایش و از مدت ماندگاری آنها در خاک می کاهد.