نام پژوهشگر: فاطمه صفری
فاطمه صفری طلعت اله یاری
روش پژوهش مورد نظر، روش توصیفی و پیمایشی می باشد. به منظور آزمون فرضیات تحقیق نمونه ای متشکل از 105 نفر از مردان و زنان سالمند مرکز جامع توانبخشی کهریزک محمد شهر کرج ، با استفاده از روش سرشماری و از طریق ابزاری چون پرسشنامه ( مصاحبه ساختارمند ) ، مشاهده ، مورد ارزیابی قرار گرفتند. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات برای بررسی میزان افسردگی بر طبق جدول نمره گذاری شده و از طریق spss اطلاعات مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت ، که نتایج نشان داد که جامعه مورد مطالعه دارای افسردگی خفیف است . و نتایج آزمون فرضیه ها نشان دادند که بین متغیرهایی چون میزان تعاملات اجتماعی ، میزان فعالیت و مشارکت در فعالیت های اجتماعی با میزان افسردگی رابطه معناداری وجود داد .و در نهایت طبق تحقیقات و بررسی های انجام یافته ، تمام فرضیه های مورد نظر مورد تایید قرار گرفتند
فاطمه صفری -
چکیده تمرکز شدید جمعیت و فعالیتها در یک یا چند نقطه جغرافیایی از مشخصه های بارز اکثر کشورهای جهان سوم به خصوص کشور ایران است. در حال حاضر نابرابریهای شدیدی از نظر درآمد و سطح زندگی بین جوامع شهری و روستایی ایران وجود دارد. عدم توجه به برنامه های بلندمدت و تکیه سیاستگذاران به برنامه های توسعه سطحی جهت تحقق شعارهای خود از موانع اصلی توسعه ناموزون کشور است در واقع عدم تمرکز و توسعه متعادل ناحیه ای نیازمند سیاست فضایی جامع و متوازن برای کاهش عدم تعادل فضایی در سازمان و ساختار فضایی کشور، ایجاد روابط موزون شهر و روستا، توزیع یکنواخت امکانات، عدم تمرکز و ... می باشد. در این پژوهش که به برنامه ریزی فضایی شهرستان اسکو می پردازد سعی شده، ضمن بررسی ساختارفضایی ناحیه، به اهداف دیگری همچون شناسایی و ارائه راهکارهایی جهت بهره برداری بهینه از منابع، ارائه راهکار جهت توزیع بهینه جمعیت و فعالیت، تأسیسات و خدمات در شهرستان، بررسی و شناخت توانهای توسعه فضایی شهرستان دست یابیم. روش این تحقیق اسنادی است.در این تحقیق علاوه بر استفاده از نقشه ها در تجزیه تحلیل داده ها، بررسی متغیرها، تهیه جداول و محاسبات، از نرم افزارهایspss،excel وarc map استفاده شده است. یافته های این تحقیق نشان می دهد که، عوامل طبیعی و عوامل انسانی در استقرار فضایی سکونتگاههای ناحیه تأثیرعمده ای دارند، توزیع خدمات و کارکردها دربین دهستانهای شهرستان یکسان نیست، و درنهایت ارائه الگوی منظم سلسله مراتب سکونتگاهی(ناحیه، منظومه، مجموعه وحوزه) می تواند در ارائه بهتر خدمات به سکونتگاهها و در توسعه و گسترش شهرستان مفید باشد.
فاطمه صفری رضا حاجی حسینی
کدهرین ها گروهی اصلی از پروتئین های غشائی هستند که در چسبندگی سلولی،تنظیم تکثیر بافتی و مرفوژنز نقش دارند.کدهرین های fat به عنوان یکی از خانواده بزرگ کدهرینی در کنار عمل طبیعیشان در تسهیل ارتباط سلولی ،در کنترل تکثیر نقش دارند و در بافتهای اپیتلیال از قبیل نورواپیتلیوم، ریه، کلیه و لایه سطحی پوست بیان می شود. هدف: برای دانستن اهمیت بیان fat1 ونقش آن در پیشرفت سرطان در انسان،در این مطالعه روی بیان ژن fat1 در لوکمی پرداخته شده است.برای این منظور بیان ژن fat1 را در بلاستهای لوکمی میلوئیدی ولنفوئیدی جدا شده از بیماران لوکمی حاد استخراج و با stem cells افراد نرمال مقایسه کردیم. روش مطالعه:در این مطالعه 48 نفر مورد بررسی قرار گرفتند.36 نفر بیمارو12نفر نرمال بودند. mnc بلاستهای بیماران لوکمی با فایکول جدا شدند.سپس میزان خلوص سلولهای لوکمی با سایتومتری مشخص گردید.سلولهای cd34+ افراد نرمال با dynabeads جدا و میزان خلوص توسط سایتومتری مشخص گردید. rnaبیماران وافراد نرمال استخراج وبرای ساخت cdna بکار رفتند.با استفاده از پرایمر اختصاصی fat1 و پرایمر gusb به عنوان کنترل داخلی ،cdna توسط real-time pcr تکثیر شد.در نهایت سطح بیان ژن fat1 در سلولهای مختلف با سلولهای jurkat مقایسه شد. نتایج:بیان ژن fat1 در بیماران aml وall (p value<0.05)در مقایسه با افراد نرمال بیشتر می باشد.لوکمی سرطان خون یا مغز استخوان است که به وسیله تکثیر غیر طبیعی سلولهای خونی بویژه سلولهای سفید خون(لوکوسیتها) مشخص می شود. لوکمی یک اصطلاح کلی است که طیفی از بیماریها را در بردارد. در واقع لوکمی یک گروه ازدسته بزرگی از بیماریهای بزرگ به نام نئوپلاسمای خونی است.(55) لوکمی ها شایع ترین نئوپلاسم های بدخیم هستند وممکن است تحت عنوان یک گروه از بیماری های بدخیم توصیف شوند که در آنها اختلالات ژنتیکی در یک سلول خون ساز موجب پرولیفراسیون کلونال سلولها می شود.اجداد این سلولها از نظر رشدی نسبت به سایر سلولهای طبیعی برتری دارند که این امر به علت افزایش میزان تکثیر ،کاهش میزان آپوپتوز خودبه خودی یا هردو مورد است.نتیجه اینکه عملکرد طبیعی مغز استخوان به هم می خورد ودر نهایت نارسائی مغز استخوان اتفاق می افتد.تظاهرات بالینی ،یافته های آزمایشگاهی ومیزان پاسخ به درمان براساس نوع لوکمی متفاوت است.
فاطمه صفری میر علی سیدتقوی
تنها از طریق ارزیابی اثربخشی دوره های آموزش کارآفرینی می توان به نقاط قوت و ضعف این دوره ها پی برد و پیشنهاداتی در جهت بهبود آنها ارائه کرد. در این زمینه تحقیقات کمی انجام شده است. با توجه به اهمیت این موضوع، در این تحقیق، ارزشیابی کیفیت دوره های آموزش کارآفرینی در دانشکده کارآفرینی دانشگاه تهران از دیدگاه دانشجویان و اساتید بر اساس مدل سیپ مدنظر قرار گرفته است. جامعه آماری این تحقیق شامل تمامی دانشجویان کارشناسی ارشد رشته مدیریت کارآفرینی است که در سال تحصیلی 89-1388 فارغ التحصیل می شوند و تمامی اساتیدی که به طور دائم و موقت با این دانشکده همکاری دارند، می شود که تعداد آنها 100 نفر می باشد که از بین آنها 86 نفر به عنوان نمونه انتخاب شده اند. در ادامه به منظور تحلیل نتایج پرسشنامه از آزمون های علامت، من ویتنی و تفاضل میانگین ها استفاده شده است. نتایج تحقیق، مطلوبیت همه ابعاد را به تایید رساند. لذا نقاط قوت و ضعف مربوط به هر بعد شناسایی و برای بهبود بیشتر مطلوبیت این دوره ها پیشنهاداتی مبتنی بر نتایج تحقیق ارائه شد
فاطمه صفری سهراب حاجی زاده
مقدمه: داروهای مهار کننده سیستم رنین آنژیوتانسین مستقل از اثرات همودینامیکی با عمل در سطح سلولی مولکولی میتوانند اثرات محافظتی در سیستم قلب و عروق اعمال نمایند اما مکانیسم عملکرد آنها همچنان ناشناخته است. یکی از منابع اصلی تولید رادیکالهای آزاد اکسیژن (ros)در ایسکمی رپرفیوژن میوکارد (nadph oxidase)nox2 است که بیان و فعالیت آن توسط آنژیوتانسین القا میگردد. در مقابل پروتئینهای uncoupling (ucp2 وucp3 ) از عوامل کاهش دهنده تولید ros هستند. هدف از این مطالعه ارزیابی اثر داروی لوزارتان (بلوکر گیرنده at1 آنژیوتانسینii ( و رامیپریلات (مهار کننده آنزیم مبدل آنژیوتانسین ( بر اندازه ناحیه انفارکت و وقوع آریتمیهای دوره ایسکمی و نیز بررسی تغییرات بیان ژنهای ucp2 ، ucp3 و nox2 در طی ایسکمی - رپرفیوژن میوکارد بدون مصرف دارو و نیز به دنبال مصرف داروی لوزارتان و رامیپریلات است. مواد و روشها: در آزمایش اول 7 گروه از موشهای صحرایی نر ویستار (250 تا 300 گرم) به گروههای سالین، لوزارتان به مدت 1 (l-1w)، 4 ((l-4w و 10 هفته (l-10w) و رامیپریلات به مدت 1 (r-1w)، 4 ((r-4w و 10 (r-10w) هفته تقسیم شدند. با بستن شریان کرونر چپ مدل ایسکمی- رپرفیوژن در حیوانات القا گردید. تعیین اندازه ناحیه انفارکت توسط رنگ آمیزی با تترازولیوم و بررسی آریتمی های قلبی بر اساس قراردادlambeth صورت گرفت. جهت مطالعات مولکولی 8 گروه دیگر از حیوانات به گروههای:کنترل، شم جراحی، سالین بدون ایسکمی، سالین+ایسکمی، لوزارتان بدون ایسکمی، لوزارتان+ایسکمی، رامیپریلات بدون ایسکمی و رامیپریلات+ایسکمی تقسیم شدند. تغییرات سطح mrna توسط real-time pcr و تغییرات سطح پروتئین توسط وسترن بلات در میتوکندریهای جدا شده از بافت قلب مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: نتایج حاصل از این مطالعه نشان می دهد که در گروههای r-1w، r-4w، l-4w وl-10w اندازه ناحیه انفارکت و تعداد آریتمیهای بطنی به طور معنیداری کاهش مییابد در حالیکه در گروه l-1w و r-10w این کاهش از نظر آماری معنیدار نمیباشد. به دنبال ایسکمی - رپرفیوژن میوکارد، در ناحیه ایسکمی بطن چپ سطح پروتئینucp2 (p<0.001) و ucp3 (p<0.01)و نیز سطح nox2 mrna (p<0.001)افزایش مییابد. این در حالیست که در ناحیه غیرایسمکی بطن راست تغییر معنی داری در بیان ژنهای مورد مطالعه مشاهده نگردید. مصرف لوزارتان و رامیپریلات به مدت 4 هفته افزایش سطح پروتئین ucp2 و نیز افزایش سطح nox2 mrna ناشی از ایسکمی را در ناحیه ایسکمی به طور معنیداری کاهش داد. بحث: نتیجه این مطالعه نشان میدهد که مصرف دوز غیر موثر بر فشار خون رامیپریلات و لوزارتان قلب را در برابر آسیب ایسکمی و رپرفیوژن میوکارد محافظت می کند. همچنین به دنبال ایسکمی - رپرفیوژن میوکارد سطح پروتئین ucp2 و ucp3در ناحیه ایسکمی بطن چپ افزایش مییابد بدون آنکه میزان نسخه برداری به طور معنیداری افزایش یافته باشد بنابراین ممکن است تغییرات بعد از نسخه برداری مسوول افزایش سطح پروتئین باشد. تغییرات بیان ژنهای مذکور در بطن راست مشاهده نگردید که نشان دهنده موضعی بودن اثر ایسکمی است. مهار افزایش nox2 ناشی از ایسکمی توسط لوزارتان و رامیپریلات میتواند از مکانیسمهای بروز اثرات محافظت قلبی این داروها باشد.
فاطمه صفری سهیلا ابراهیمی کلایی
یکی از مهمترین فاکتورهایی که می تواند اثرات سوء در اووژنز داشته باشد عوامل مورد استفاده در شیمی درمانی می باشند که در درمان بیماران سرطانی مورد استفاده قرار می گیرند. این داروها موجب مرگ سلول های گرانولوزا و سایر سلول های تخمدانی در حال تقسیم می شوند. مشخص شده که آنتاگونیست های gnrh قادر به مهار تقسیم در سلول های گرانولوزا و سایر سلول های تخمدانی در حال تقسیم می باشند پس در موقع شیمی درمانی می توان با استفاده از آنتاگونیست های gnrh موجب مهار تقسیم در این سلول ها شده و به این وسیله این سلولها را از اثرات سوء عوامل مورد استفاده در شیمی درمانی حفاظت نمود. هدف از این مطالعه بررسی تغییرات کمی فولیکول ها و میزان پرولیفراسیون سلول های گرانولوزای تخمدان بدنبال مصرف تیوتپا thiotepaو بررسی توانایی سترورلیکس در مهار اثرات تیوتپا می باشد. در این مطالعه از 30 موش بالغ 7هفته ای استفاده شد. این موش ها به 3 گروه تقسیم شدند. گروه کنترل، گروه آزمایش i و گروه آزمایشii. موش های گروه آزمایشi: این موش ها 4 روز متوالی روزانه mg/kg5/2 تیوتپا دریافت می کردند. موش های گروه آزمایشii: این موش ها قبل و همزمان با دریافت تیوتپا، سترورلیکس (آنتاگونیست gnrh) را هم به مقدار mg/kg25/0 دریافت می کردند سپس تخمدان ها برای مطالعه کمی و ایمنوهیستوشیمیایی برداشته شد. داده ها به صورت mean ± sem گزارش شده و برای مقایسه تفاوت بین میانگین ها از تست آماری anova tokayو نرم افزار spss استفاده شد. نتایج میکروسکوپ نوری نشان داد که تعداد فولیکول ها درگروه آزمایشi که تیوتپا دریافت کرده بودند، نسبت به گروه کنترول تا حد معنی داری کاهش یافت. تفاوت میانگین فولیکول های بدوی گروه تیوتپا و گروه کنترول با 001/0>p و فولیکول های اولیه با 003/0>p و فولیکول های ثانویه با 001/0>p و فولیکول های ترتیاریtertiary با 000/0=p از نظر آماری معنی دار می باشد. مقایسه ی میانگین فولیکول های بدوی، اولیه، ثانویه، ترتیاری بین دو گروه کنترول و آزمایشii، هیچ تفاوت معنی داری نشان نداد. یعنی سترورلیکس اثرات سوء تیوتپا را کاهش داده است. مطالعه ایمنو هیستوشیمیایی با استفاده از کیت ki-67 نیز نشان دهنده ی کاهش تکثیر سلول های گرانولوزا و سایر سلول های تخمدانی در گروه تیوتپا بود.مطالعه گروه آزمایشii نشان داد که سترورلیکس تا حدودی توانایی جلوگیری از اثرات سوء تیوتپا را دارا می باشد. تیوتپا با مهار میزان پرولیفراسیون و تکثیر سلول های گرانولوزا، موجب آسیب اووژنز می شود، احتمالاً، سترورلیکس نیز با کاهش fsh و lh موجب توقف تکثیر در سلول های گرانولوزا شده و باعث توقف رشد فولیکول ها و مانع بالغ شدن اوئوسیت می شود. به این وسیله اووژنز را از اثرات سوء تیوتپا حفاظت می کند. کلمات کلیدی:فولیکولوژنز- تیوتپا – سترورلیکس – gnrh
فاطمه صفری بهمن نامور مطلق
چکیده اگرچه پیشینه نساجی در ایران به هزاره های پیش از میلاد می رسد اما بی شک یکی از دوران اوج این هنر از نظر زیبایی، ظرافت، تنوع در شیوه بافت و نقوش آن به قرن10 هجری و مقارن با دوران صفویه مربوط می شود. برخی از پارچه های این دوره به طور پیوسته و تنگاتنگ با دیگر هنرها به ویژه ادبیات و شعر در ارتباط است چنانکه پارچه همانند بوم نقاشی به بازتاب روایت یا روایت هایی کلامی می پردازد. تحقیق حاضر به بررسی سه قطعه پارچه ابریشمی، قلمکار و مخمل نفیس از دوره ی صفوی می پردازد. پارچه ی ابریشمی از دو نظام کلامی و تصویری تشکیل شده است و سه تصویر این پارچه به سه روایت ادبی اشاره دارد که عبارتند از : خسرو و شیرین، یوسف و زلیخا و لیلی و مجنون. پارچه ها ی قلمکار و مخمل به ترتیب به روایت های مذهبی و اسطوره ای ارجاع دارند. این نقوش تحت تأثیر داستان های کهن فارسی به ویژه شاهنامه ی فردوسی و خمسه ی نظامی به وجود آمده اند. متن ها با هم پیوندهای آشکار و نهانی دارند و انواع گوناگون چنین پیوندهایی است که امکان رشد و توسعه ی متن ها را فراهم می آورد. مطالعه حاضر بر رویکرد ترامتنی ژرار ژنت استوار شده است. این رویکرد می کوشد تا معنای یک متن را در پیوندی که با دیگر متون برقرار می کند مورد مطالعه قرار دهد. در اینجا با توجه به پیکره مطالعاتی علاوه بر رویکرد ترامتنی ژنت که به پرسش در خصوص چگونگی رابطه ی یک متن با متن های دیگر و به طور کلی با غیر خودش می پردازد، از رویکرد درون متنی یعنی عناصری که به طور مستقیم و بی واسطه با متن اصلی و کانونی مرتبط و به آن پیوسته است نیز استفاده خواهد شد. ادبیات همواره بعنوان یکی از منابع مهم مضمون شناسانه و زیبایی شناسانه در هنر ایرانی تاثیر داشته است. هدف از این تحقیق بررسی چگونگی حضور نظام کلامی بویژه ادبیات فارسی در هنر نساجی ایرانی است. در اینجا کوشش می شود تا چگونگی و انواع این تاثیر گذاری و دستاوردهای آن در حوزه نساجی مورد بررسی قرار گرفته و کوشش می شود روش هایی برای تداوم و تنوع این داد و ستد پیشنهاد گردد. در این پارچه ها سعی شده با اعمال رویکرد نشانه شناختی و با تاکید بر مطالعات بینامتنی و بینانشانه ای، عناصر گوناگون آنها شناسایی، معانی هر یک استخراج و میزان تعامل آنها با هم بررسی گردد. بینامتن موجود در این پارچه ها از نوع ارجاعی است یعنی بازگرداندن مخاطب به متن دیگر به نوعی که با بخشی از متن مورد مطالعه مرتبط باشد.
فاطمه صفری حمید راشدی
زمانی که نفت خام در تانک های بزرگ ذخیره می شود، همواره رسوبات آلی با وزن مولکولی بالا ته نشین می شود. این رسوبات ایجاد لجن کرده و باعث کاهش ظرفیت ذخیره سازی و افزایش مشکلات پاکسازی مخازن ذخیره نفت می شوند. جداسازی این لجن های نفتی نیازمند شستشو با حلال یا پاکسازی دستی می باشندکه زمان بر، خطرناک و گران قیمت می باشند. یکی از روشهای جداسازی، تولید امولسیون پایدار نفت/آب با کمک بیوسورفکتانت ها می باشد. بیوسورفکتانت ها، مولکول های دوگانه دوست منحصربه فردی هستند که کاربرد وسیعی در حذف آلودگی های آلی و فلزی محیط زیست، ازدیاد برداشت نفت، لجن زدایی تانکرهای ذخیره نفت و انتقال نفت سنگین در خطوط لوله دارند در این تحقیق، بهینه سازی فرایند روان سازی لجن نفتی با استفاده از بیوسورفکتانت ناخالص و خالص شده مورد بررسی قرار گرفته و تاثیر سه متغیر میزان بیوسورفکتانت، سرعت اختلاط و زمان اختلاط بیوسورفکتانت با لجن نفتی بر میزان روان سازی تعیین شده است. تولید بیوسورفکتانت با استفاده از باکتری سودوموناس آئروجینوزا سویه mm1011انجام شد. . بهینه سازی فرآیند خالص سازی بیوسورفکتانت تولیدی با استفاده از نانو ذرات مغناطیسی اکسید آهن سنتز شده به روش رسوبی- کاهشی و تأثیر دو متغیر مدت زمان تماس نانوذرات با بیوسورفکتانت و مقدار نانوذرات ترکیب شده با بیوسورفکتانت بر میزان خالص سازی بیوسورفکتانت مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج به دست آمده نشان دادند که کارآیی بیوسورفکتانت خالص سازی شده در روان سازی لجن نفتی نسبت به بیوسورفکتانت ناخالص بیشتر است. هم چنین مطابق نتایج بهینه سازی فرآیند خالص سازی بیوسورفکتانت به روش پاسخ سطح (rsm)، سطوح بهینه برای مدت زمان تماس نانوذرات و محلول بیوسورفکتانت و همچنین جرم نانوذرات ترکیبی با بیوسورفکتانت به ترتیب برابر min 8/25 و g 07/0 بوده و مقدار غلظت مایسل بحرانی تحت این شرایط برابر mg/l 864/22 به دست آمد. در ادامه براساس شرائط بهینه بدست آمده در تولید بیوسورفکتانت و خالص سازی با استفاده از نانوذرات، فرایند روان سازی لجن نفتی بررسی شد. نتایج نشان دادکه استفاده از بیوسورفکتانت خالص باعث کاهش زمان روانسازی لجن نفتی به میزان حداقل دوبرابر می شود. همچنین در شرائط بهینه، نسبت درصد میزان ویسکوزیته مخلوط لجن نفتی با بیوسورفکتانت خالص نسبت به ویسکوزیته مخلوط لجن نفتی و بیوسورفکتانت ناخالص درحدود 75 درصد است که نشاندهنده میزان مناسب کاهش ویسکوزیته لجن نفتی توسط بیوسورفکتانت خالص می باشد.
فاطمه صفری ارجمند مهربانی
سیستم های تقطیر از مهمترین و رایج ترین واحد های مورد استفاده در صنایع پتروشیمی و پالایش و در ضمن بیشترین مصرف کننده انرژی می باشند. وجود محدودیت ها و قیمت رو به افزایش انرژی، پژوهشگران را به یافتن راه حلی مناسب از جمله کاربرد برج های مزدوج حرارتی برای کاهش میزان مصرف انرژی در سیستم های تقطیری سوق داده است. در این پایان نامه میزان مصرف انرژی در دو برج تقطیر متوالی تحت فشار های مختلف که یکی از ساختار های پرکاربرد در آرایش مزدوج حرارتی است، بررسی شده است. در این ساختار جریان محصول بالای برج پر فشار با جریان محصول پایین برج کم فشار تبادل حرارتی برقرار می کند و سرمایش چگالنده برج پر فشار، گرمایش مورد نیاز برای جوش آور برج کم فشار را فراهم می نماید. برای مقایسه میزان مصرف انرژی دو آرایش متفاوت مشتمل بر دو برج تقطیر ساده و دیگری شامل یک سیستم تقطیری مزدوج حرارتی برای خوراک سه جزیی متانول، آب و دی متیل اتر استفاده شد که براین اساس روند تغییرات گرمایش و سرمایش برج ها بر اثر تغییر تعداد سینی های برج اول و دوم در هر آرایش بررسی شده و در ادامه میزان مصرف انرژی و قیمت تجهیزات هر آرایش بر آورده گردید. مدلسازی و شبیه سازی در محیط نرم افزاری matlab براساس قانون بقای جرم و انرژی با استفاده از روش نقطه حباب انجام گرفت. متوسط خطای نسبی بین داده های دمایی حاصل از مدل در تعداد محدودی سینی با داده های تجربی واحد متانول پتروشیمی بوشهر 996/0 درصد است. نتایج حاصل از شبیه سازی نشان می دهد در آرایش برج های مزدوج حرارتی در مقایسه با آرایش دو برجی میزان انرژی مورد نیاز به مقدار حدود 50% کاهش یافته است ولی در ضمن منجر به افزایش سرمایه گذاری اولیه 6% شده است. همجنین نتایج نشان می دهد به دلیل عدم نیاز به بخار در برج پر فشار هزینه های جاری این آرایش نسبت به دو برجی ساده به صورت تقریبی حدود 20% کاهش می یابد
فاطمه صفری رضا واعظی
در این پژوهش سعی شده تا با بهره گیری از عوامل مختلفی که بر تشکیل سکوت سازمانی کمک می کنند ، مدلی جامع تدوین شود و در ادامه بر اساس شدت اثر گذاری این عوامل اولویت بندی شوند.
فاطمه صفری محسن یزدی مقدم
چکیده ندارد.