نام پژوهشگر: معصومه کرمی
معصومه کرمی علیرضا معرفت
بیماری سرطان ریشه و طوقه انگور ناشی از rhizobium vitis (syn: agrobacterium vitis) یکی از مهمترین بیماری های باکتریایی انگور در کشورهای مختلف منجمله ایران می باشد. این بیماری از بیماری های قدیمی و مهم باغ های انگور استان زنجان محسوب می گرد که سالانه خسارت قابل توجهی را به درختان انگور وارد می نماید. کنترل این بیماری بسیار مشکل و تاکنون روش قطعی برای مبارزه آن ارائه نشده است. در برخی مطالعات بررسی امکان کنترل بعضی از استرین های این باکتری بیماریزا با استفاده از باکتری های خاکزی آنتاگونیست نتایج مطلوبی را به همراه داشته است. این بیماری از بیماری های مهم و قدیمی انگور در استان زنجان محسوب می شود. که با توجه به اهمیت انگور در استان، بررسی دقیق این بیماری را ایجاب نمود. پژوهش حاضر در راستای دو هدف اصلی دنبال گردید. ابتدا باکتری عامل گال ریشه و طوقه از انگور جداسازی و شناسایی گردید سپس گروه های اصلی باکتری های خاکزی باغ های انگور تعیین و اثر بازدارندگی آن ها علیه باکتری عامل در شرایط آزمایشگاه و گلخانه ارزیابی گردید. بدین منظور از 30 باغ انگور پراکنده در سطح استان از ناحیه ریشه و خاک اطراف درختان انگور و همچنین اندام هایی هوایی دارای علائم شاخص گال نمونه برداری صورت گرفت. از نمونه های گال باکتریa. vitis جداسازی شد. علاوه بر شناسایی آن از طریق آزمون های فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی، بیماریزای آن روی گیاه گوجه فرنگی و دیسک های هویج اثبات گردید و به این ترتیب پاتوژن برای اولین بار از استان گزارش گردید. همچنین در آزمایشگاه با روش های معمول 950 جدایه باکتریایی روی محیط کشت های متنوع جداسازی گردید. بر اساس خصوصیات مرفولوژیکی و نتایج آزمون های بیوشیمیایی جدایه ها گروهبندی و از بین آن ها 200 جدایه برای بررسی اثر آنتاگونیستی روی محیط کشت potato dextrose agar، توانائی تولید سیدروفور روی محیط king b و نیز توانائی تولید سیانید هیدروژن و آنزیم های پروتئاز و سلولاز انتخاب شدند. در ادامه آزمون های فیزیولوژیکی و بیوشیمیائی لازم جهت شناسائی 50 جدایه که بیشترین قدرت بازدارندگی را حداقل در یک آزمون داشتند انجام گردید و مشخص شد که باکتری های آنتاگونیست متعلق به بیوارهای یک، سه و پنج pseudomonas fluorsences، bacillus subtilis و برخی گونه های pseudomonas sp. وbacillus sp. بودند. جدایه های آنتاگونیست از نظر وجود ژن های سنتز کننده سیانید هیدرژن ((hcnabc و آنتی بیوتیک دو و چهار دی استیل فلوروگلوسینول (phid) از طریق واکنش زنجیره ای pcr مورد ارزیابی قرار گرفت و وجود ژن hcnabc در جدایه p. fluorsences به اثبات رسید. جهت مطالعات in vivo تاثیر هفت جدایه نماینده از جنس ها و گونه های شناسائی شده بر کاهش جمعیت باکتری بیماریزا در محیط خاک در شرایط گلخانه بررسی گردید. نتایج آزمون گلخانه ای نشان داد که جدایه های آنتاگونیست بطور چشمگیری سبب کاهش جمعیت a. vitis در خاک گردید. طبق نتایج حاصل از این پژوهش، امکان کنترل بیماری سرطان طوقه و ریشه انگور با باکتری های موجود در ریزوسفر انگور در استان زنجان وجود دارد.
معصومه کرمی مهسا مجذوبی
یکی از انواع محصولات نانوایی که متقاضیان خاص خود را دارد محصولات فاقد گلوتن است که خاص افراد مبتلا به سیلیاک می باشد. این افراد به دلیل بروز حساسیت شدید نسبت به گلوتن، می بایست تا پایان عمر از مصرف غذا های حاوی گلوتن خودداری کنند. در کشور های پیشرفته انواع محصولات نانوایی جهت استفاده این افراد تهیه و به بازار عرضه می گردد. این در حالی است که چنین بیمارانی در کشور ما حتی در تهیه نان نیز با مشکل روبرو می باشند. این تحقیق جهت تولید نان مسطح بدون گلوتن با کیفیت خوب انجام شد. بدین منظور از آرد برنج، آرد ذرت و مخلوط مساوی این دو آرد استفاده شد و پس از تعیین میزان آب فرمولاسیون و شرایط بهینه پخت، بهبود دهنده ها شامل درصد های مختلف هیدروکلوئیدهای زانتان و هیدروکسی پروپیل متیل سلولز (hpmc)، امولسیفایر لسیتین و آرد سویا مورد بررسی قرار گرفت. نان برنج، ذرت و مخلوط برنج و ذرت بدون هیچ بهبود دهنده به عنوان نان کنترل در نظر گرفته شد. همچنین تست ارزیابی حسی و آزمون ایمن بودن نان های تولیدی برای بیماران سیلیاک توسط یک گروهه 30 نفره متشکل از بیماران و خانواده های آنها انجام شد. نتایج نشان داد که به طور کلی نان مخلوط برنج و ذرت از کیفیت بهتری نسبت به سایر نان ها برخوردار بود. همچنین نان های حاوی آرد سویا و هیدرکلوئید hpmc با تاثیر بیشتر بر بافت باعث بهبود کیفیت نان شده و در نتیجه به عنوان موثرترین بهبود دهنده در تولید نان بدون گلوتن در این تحقیق معرفی شدند. مناسب ترین میزان آرد سویا 20% و برای hpmc، 3% مشخص گردید. در آزمون ارزیابی حسی نیز نان های حاوی هیدروکلوئید hpmc از پذیرش بالاتری نسبت به سایر نان ها برخوردار بودند. همچنین بعد از مصرف این نان ها توسط بیماران هیچ یک از علائم بیماری توسط آنها گزارش نشد. امید است در آینده نزدیک این نان و سایر محصولات بدون گلوتن به راحتی در اختیار این بیماران قرار گیرد.
معصومه کرمی زهرا بطحائی
مقدمه: ضایعات نخاعی یکی از مشکلات سلامت در جوامع کنونی یوده و فقدان بیومارکرهای مطمئن جهت تشخیص تغییرات مولکولی در طول ضایعه از مسائل مهم آن است. الگوی پروتئوم در پلاسما و مایع مغزی نخاعی در طول درد نوروپاتیک ممکن است تغییر یافته و بنابراین ابزار پروتئومیکس می?تواند در شناسایی مارکرهای اختصاصی مفید باشد. در این مطالعه الگوی پروتئوم در پلاسماو مایع مغزی نخاعی مدل حیوانی با درد کرونیک القا شده مورد بررسی قرار گرفت. بعلاوه اثر درمانی کروسین در این حیوانات مورد مطالعه قرار گرفت. روش: رتهای نژاد ویستار بطور تصادفی به یازده گروه تقسیم شده که نه گروه آنها در ناحیه l1 دچار له شدگی شدند. از این گروهها چهار گروه تحت تیمار با کروسین (150 میلی?گرم/کیلوگرم) در هفته?های 6،4،2و8 پس از ضایعه نخاعی قرار گرفتند. چهار گروه دیگر به عنوان کنترل در شرایط یکسان تحت تیمار با نرمال سالین قرار گرفتند. نهمین گروه تحت تیمار با کتوبروفن قرار گرفت. دو گروه نرمال با و بدون دریافت کروسین در نظر گرفته شدند.آزمون?های رفتاری جهت ارزیابی ضایعه و روند بهبود بطور هفتگی انجام گردید. همچنین نمونه?های پلاسما و مایع مغزی نخاعی در پایان هفته هشتم جمع?آوری گردید. پپتید وابسته به ژن کلسی?تونین در پلاسما حیواناتی که آزمون?های رفتاری اثر مفید کروسین را نشان داد، و همچنین الگوی پروتئوم پلاسما و مایع مغزی نخاعی این حیوانات مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج: آزمون?های رفتاری افزایش معنی?دار نمره حرکتی bbb و کاهش معنی?دار آستانه تحریک در گروه تزریق کروسین در هفته دوم را نشان داد، ولی هیچ تغییری در آزمایش رفتاری حرارتی حیوانات را نشا.ن نداد. میزان cgrp نیز در پلاسمای رتهای ضایعه نخاعی شده بدون درمان افزایش یافت اما در گروه درمان شده با کروسین در هفته دوم کاهش معنی داری ایجاد شد. ارزیابی داده?های پروتئومیکس نشان داد که 49 لکه در پلاسما و 29 لکه در مایع مغزی نخاعی دارای تفاوت معنی?دار در گروههای مختلف هستند، که از این میان 22 لکه در پلاسما و 4 لکه درمایع مغزی می?توانند به عنوان مارکر درد شناسایی شوند. نتیجه?گیری: این مطالعه اثر مفید کروسین در درمان درد مزمن ناشی از له?شدگی را از طریق کاهش یا افزایش بیان پروتئین?ها از جمله کاهش cgrp نشان داد.
معصومه کرمی حسین نمازی فر
چکیده ندارد.