نام پژوهشگر: چوقی بایرام کمکی
رویا ,وزیریان مجید اونق
چکیده گیاهان تیره اسفناجیان از جمله آتریپلکس که گیاهی علوفه ای و پایا می باشد، با توجه به ساقه های زیادی که تولید می کند علاوه بر تامین خوراک دام به لحاظ سازگاری با شرایط اقلیمی اکثر مناطق خشک و نیمه خشک ایران، می تواند گونه ای مناسب جهت ترسیب کربن و حفاظت خاک در برابر فرسایش بادی و آبی و جلوگیری از حرکت ماسه های روان باشد. بدین لحاظ در اراضی بیابانی به کاشت و توسعه این گیاه توجه ویژه ای معطوف شده است. هدف از این تحقیق بررسی تاثیر آتریپلکس بر برخی از فاکتورهای خاکی می باشد تا نقش مثبت پوشش گیاهی در ترسیب کربن تثبیت و اصلاح ماسه زارها مشخص گردد. نمونه برداری از خاک به روش تصادفی انجام گردید. پس از اندازه گیری و spss خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک در آزمایشگاه، آنالیز نتایج با استفاده از نرم افزار 21 استفاده گردید. نتایج این تحقیق نشان داد که آتریپلکس (t-test) جهت مقایسه میانگین ها از آزمون خاک گردیده است و به sar ،ec ، سبب افزایش معنی دار میزان کربن آلی خاک، ماده آلی خاک وزن مخصوص ظاهری خاک و آهک خاک منجر شده است. نرخ کربن ،ph کاهش معنی دار میزان 4/ 30 تن در هکتار) نسبت به منطقه شاهد ( 35 / ترسیب شده در خاک در منطقه آتریپلکس کاری ( 11 تن در هکتار)، اثر موثری در احیا اراضی کشت شده دارد. با توجه به نتایج به دست آمده از این پروژه، می توان گفت که مدیریت صحیح در اراضی مرتعی، افزایش دخیره کربن خاک را در پی خواهد داشت و سبب افزایش ترسیب کربن، بهبود خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک و کاهش فرسایش خاک می شود. باتوجه به نقش گیاهان در تثبیت خاک اراضی بیابانی مستعد به فرسایش و تعیین پتانسیل ترسیب کربن در اراضی بیابانی احیا شده، از این تحقیق به منظور مدیریت اراضی خشک و بیابانی استفاده می گردد.
سینا سرابی علی حشمت پور
ایران در منطقه خشک و نیمه خشک جهان قرار گرفته است. بنابراین، خشکسالی به عنوان یک پدیده موقت و تکراری هر چند سال یکبار در این مناطق حادث می شود. استان گلستان نیز کم و بیش تحت تاثیر خشکسالی های خفیف و شدید طی سالیان گذشته بوده است. تعیین وقوع و روند خشکسالی می تواند در مدیریت برنامه ریزی نقش بسزایی داشته باشد. امروزه استفاده از شاخص-های برآورد کننده خشکسالی گزینه مناسبی در تعیین روند آن محسوب می شود. اما شاخص های خشکسالی متفاوت، تحلیل های کمی و کیفی متفاوتی را به منظور ارائه تصویر قابل فهمی از خشکسالی نشان می دهند. لذا شناسایی مناسب ترین شاخص را دچار مشکل کرده است. به همین تناسب پهنه بندی خشکسالی و ایجاد رابطه دقیق و مشخص بین پوشش گیاهی مراتع و پهنه خشکسالی برای استفاده در مدیریت بحران در مراتع استان گلستان با دقت مناسب امکان پذیر نشده است. هدف تحقیق حاضر تعیین شاخص مناسب و روند وقوع خشکسالی و خصوصیات آن در استان و مراتع شمال گلستان است. در بخش اول پایان نامه پنج شاخص اقلیمیspi, di, czi, zsi و pn مورد بررسی قرار گرفته، سپس توسط الگوی کمینه بارندگی مناسب ترین شاخص اقلیمی معرفی شده و روند وقوع خشکسالی و پهنه خشکسالی در دوره آماری طولانی مدت تعیین گردید. در بخش دوم پایان نامه شاخص های پوشش گیاهی شامل savi,ndvi و vci با استفاده از سنجنده modis در نرم افزار arcgis مدل سازی شده و در نهایت ارتباط میان شاخص های ماهواره ای با شاخص برتر اقلیمی با استفاده از رگرسیون خطی مورد بررسی قرار گرفت. نتایح نشان داد که از میان شاخص های متداول اقلیمی مورد استفاده، شاخصspi به عنوان مناسب ترین شاخص اقلیمی معرفی گردید. همچنین روند افزایشی شدت خشکسالی از غرب به سمت شمال و شمال شرقی استان گلستان دیده شد. شاخص های پوشش گیاهی مورد استفاده ndvi, savi, vci نتایج مشابه ای نشان دادند. بعلاوه، ارتباط میان شاخص های ماهواره ای با شاخص برتر spi در استان و مراتع شمال گلستان در ماه های اوج رشد پوشش گیاهی دارای بیشترین همبستگی بوده و در ماه های بدون پوشش گیاهی ارتباط معنی داری وجود نداشت.
آزاده محمدی گنبدی حمید نیک نهاد قرماخر
بذر گونه گیاهی پوکسینلیا دیستنس سالانه در 200 هکتار از مراتع شهرستان آقلا کشت میگردد، از اینرو جهت کاهش هزینه های ناشی از شکست عملیات بذر پاشی، مطالعه کنونی جهت بررسی امکان مکان یابی کشت گیاه پوکسینلیا دیستنس در مراتع شمال شهرستان آقلا انجام گرفت. بدین منظور در ابتدا با استفاده از تصاویر ماهواره ای، نرم افزار گوگل ارث، بازدید میدانی و استفاده از دستگاه جی پی اس، به دقت منطقه ی مورد مطالعه تعیین گردید. سپس با استفاده از تصاویر ماهواره ای لندست 5 و تصاویر گوگل ارث، نقشه واحدهای فتومورفیک تهیه شد. سپس با استفاده از نظر کارشناسان، تعدادی از مهمترین عوامل محیطی اثر گذار بر پوکسینلیا دیستنس مشخص شد. تمامی نقشه ها و اطلاعات موجود در خصوص اوت اکولوژی این گیاه و عمق آب زیرزمینی منطقه مورد مطالعه گردآوری گردید. از آنجا که توپوگرافی و اقلیم محدوده مورد مطالعه با قرق گمیشان که محل رشد و جمع آوری بذور این گیاه است، یکسان می باشد، درهر واحد فتومورفیک خصوصیات خاک شامل فاکتورهای هدایت الکتریکی، اسیدیته و ماده آلی مورد مطالعه قرار گرفت. بدین منظور در هر واحد فتومورفیک، سه ترانسکت مستقر گردید. در طول هر ترانسکت سه نمونه خاک (مجموعاً نه نمونه خاک در هر واحد فتومورفیک)برداشت شدند و جهت مطالعه به آزمایشگاه انتقال داده شدند. با تلفیق تمامی دادههای بدست آمده، مکان یابی نقاط مناسب جهت کشت این گیاه انجام شد. به منظور تایید مناسب بودن نقاط پیشنهاد شده، در تعدادی از آن نقاط اقدام به کاشت این گیاه گردید. بر اساس نتایج آنالیز تجزیه واریانس، میتوان گفت که پوشش گیاهی پوکسینلیا دیستنس با هدایت الکتریکی و عمق سطح آب زیرزمینی واحد فتومورفیک یک ارتباط معنی داری دارد.
زهرا جعفری حمید نیک نهاد قرماخر
کیفیت خاک شامل دو دیدگاه کلی خصوصیات ذاتی و طبیعت پویای خاک است که تحت تأثیر فعالیت های انسان و تصمیمات مدیریتی است. بنابراین در این تحقیق، تغییرات شاخصهای کیفی خاک تحت دو نوع مدیریت متفاوت )مدیریت شرکتی و مدیریت مشاع( در مراتع چات گنبد کاووس ارزیابی شد. در ابتدا، محدوده منطقه مورد مطالعه از طریق تصاویر ماهوارهای و دستگاه google earth شناسایی شد و سپس، از طریق پیمایش صحرایی منطقه و با استفاده از دستگاه موقعیت یاب جهانی (gps) کنترل شد. نمونههای خاک بهصورت کاملاً تصادفی از عمق 3 3 سانتی متری در - طرفین مرز جدا کننده دو بخش مذکور و پس از حذف اثرات حاشیهای، بهصورت جفتی اخذ شد. )نمونهها از 7 نقطه با سه تکرار در هر بخش برداشت شد(. در نهایت، 12 نمونه خاک از هر بخش منطقه مورد مطالعه جمعآوری شد. برخی شاخص های فیزیکی مورد مطالعه )ضخامت خاک سطحی، پوشش لاشبرگی سطح خاک( در عرصه تعیین شد و سایر شاخصهای فیزیکی )بافت، پایداری خاکدانه ها، وزن مخصوص ظاهری و تخلخل خاک( و شاخصهای شیمیایی )اسیدیته، هدایت الکتریکی، مقدار ماده آلی، ازت، سدیم و پتاسیم خاک( در آزمایشگاه تعیین شد. در نهایت جهت تجزیه و تحلیل از نرم افزار spss 16.0 و آزمون تی استیودنت ) t-student ( در سطح معنیداری 5 درصد استفاده گردید و اثرات مدیریت اعمال شده بر شاخص های کیفی خاک مقایسه شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد در بخش تحت مدیریت شرکتی میزان ماده آلی، ازت، پایداری خاکدانه ها، درصد تخلخل خاک و درصد پوشش لاشبرگی افزایش معنی داری یافته و وزن مخصوص خاک ظاهری نیز کاهش معنیداری از خود نشان میدهد. هم چنین در بخش تحت مدیریت مشاع در قیاس با بخش تحت مدیریت شرکتی فرسایش سطحی بیشتری مشاهده شد.
نرگس جاویدان عبدالرضا بهره مند
تغییرات کاربری اراضی در اثر فعالیت های انسانی یکی از موضوعات مهم در برنامه ریزیهای منطقه ای می باشد. با توجه به مزیت ها و قابلیت های مدل های هیدرولوژیکی توزیعی، این مدل ها جهت بررسی تغییرات کاربری اراضی و برآورد کمی این تغییرات مناسب می باشند. در این تحقیق به ارزیابی اثرات سناریوهای تغییر کاربری اراضی (افزایش مناطق مسکونی) بر روی هیدروگراف سیل با استفاده از مدل wetspaدر حوزه زیارت با مساحت 15/95 کیلومترمربع پرداخته شده است. این مدل می تواند فرآیندهای هیدرولوژیکی مانند بارش، ذوب برف، ذخیره برگابی، ذخیره چالابی، رواناب سطحی، نفوذپذیری، تبخیر و تعرق را شبیه سازی می کند. تغییر کاربری اراضی مثل توسعه مناطق مسکونی، جنگل زدائی باعث تغییر سامانه هیدرولوژی حوزه شده است. جهت اجرای مدل از داده های هیدرومتئورولوژی ساعتی از سال 1386 تا 1390 شامل داده های بارش، تبخیر و تعرق و دما به عنوان داده ورودی مدل استفاده شد. همچنین سه نقشه اصلی مدل رقومی ارتفاعی، بافت خاک و کاربری اراضی در محیط gis با ابعاد سلولی 30 در 30 متر آماده شدند. نتایج شبیه سازی انطباق خوبی بین هیدروگراف شبیه سازی شده و هیدروگراف مشاهداتی نشان می دهد و همچنین مدل هیدروگراف ساعتی را با توجه به معیار ناش- ساتکلیف 68/0 در مرحله واسنجی و 74/0 در مرحله اعتبار سنجی پیش بینی می نماید. جهت استفاده از مدل برای شبیه سازی اثر سناریوهای تغییر کاربری-اراضی، آنالیز حساسیت و عدم قطعیت با استفاده از نرم افزار pest انجام شد. با توجه به نتایج آنالیز عدم قطعیت می توان گفت که می توان از مدل wetspa برای بررسی اثر سناریوهای تغییر کاربری-اراضی (افزایش مناطق مسکونی) بر روی هیدروگراف سیل استفاده کرد. سپس سناریوهای تغییر کاربری اراضی (افزایش مناطق مسکونی) در محیط gis طراحی و جهت شبیه سازی به مدل واسنجی شده وارد شدند. با مقایسه هیدروگراف خروجی و بیلان آبی در وضعیت موجود کاربری اراضی با نتایج شبیه سازی شده از پنج سناریو، تغییرات در فرآیندها و پارامترهای هیدرولوژیکی بررسی شد و در نهایت نتایج حاکی از آن است که شبیه سازی این تغییرات در سناریوها توسط مدل با توجه به نتایج آنالیز عدم قطعیت مدل قابل قبول می باشد و با افزایش مناطق مسکونی، در تمام سناریوها دبی پیک و حجم رواناب افزایش می یابد.
محمدرضا پهلوان راد نورایر تومانیان
نقشه¬¬های خاک از منابع عمده اطلاعات برای مدیریت اراضی، منابع طبیعی و محیط زیست هستند. بسیاری از اراضی کشور نقشه¬برداری نشده¬اند و مناطقی هم که دارای نقشه هستند، مدت زمان زیادی از تهیه آنها می¬گذرد. از طرف دیگر مطالعات خاک شناسی ذاتا توسط افرادی با تجربه و توانائی¬های متفاوت انجام می گیرند لذا از وحدانیت و صحت و دقت یکسانی برخوردار نیستند. به¬روز کردن و یکدست نمودن نقشه¬های خاک برای نقشه-هایی با کیفیت بالاتر ضروری می¬باشد. استفاده از روش¬های مرسوم نقشه¬برداری خاک ها وقت گیر و پر هزینه¬ هستند، چون باید نقشه¬برداری به همان شکل قبلی تکرار گردد نقشه برداری رقومی خاک¬ها می¬تواند باعث کاهش هزینه و صرفه¬جویی در مدت انجام مطالعات شناسایی خاک ¬گردد. با استفاده از نقاط نمونه برداری قبلی و احتمالا افزایش تعدادی نقطه جدید و ارتباط دادن آن ها به فاکتورهای محیطی دخیل در تشکیل و تکامل خاک¬ها و با استفاده از مدل های ریاضی می¬توان نقشه¬های خاک دقیق تر و یکدست تر در زمان کمتر با ارائه میزان دقت و صحت ایجاد نمود. این نقشه ها با توجه به اطلاعات بسیار زیادی که ایجاد می¬کنند، قابلیت بسیاری زیادی در مدیریت و برنامه ریزی محیطی دارند. شیب، ارتفاع، جهت شیب، انحنای افقی، شاخص انحنای سطح، انحنای نیمرخ، شاخص حمل رسوب، شیب میانگین شیب بالایی، طول جریان شیب پایینی، بیشترین شیب به سمت پایین، شاخص رطوبت، نقشه واحدهای ژئومورفولوژی و شاخص پوشش گیاهی بهبود¬یافته و نقشه سری خاک موجود به عنوان متغیر های کمکی محیطی جهت ارتقاء کیفیت نقشه های قدیمی استفاده شدند. اطلاعات محیطی ذکر شده برای تعیین محل نمونه¬برداری جدید استفاده شدند. از تکنیک ابر مکعب لاتین مشروط جهت تعیین محل 99 نیمرخ در سطح در منطقه¬ای به وسعت 85000 هکتار در استان گلستان استفاده شد و بعد از حفر و مطالعه و انجام آنالیز¬های لازم هر پروفیل تا سطح سری خاک طبقه¬بندی شدند. دو مدل پدومتریکی درختان تصمیم¬گیری تصادفی و رگرسیون منطقی چندتایی جهت مدل سازی و تعیین ارتباط بین متغیرهای کمکی محیطی و کلاس¬های خاک استفاده گردید. این ارتباط در چهار ترکیب متفاوت از اطلاعات محیطی انجام پذیرفت. نقشه های خاک در سطوح مختلف رده¬بندی تولید گشت و در این خلال نقشه¬های قدیمی ارتقاء داده شد. به¬روز کردن نقشه سری خاک موجود نشان داد که شاخص پوشش گیاهی بهبود¬یافته، نقشه سری خاک موجود، واحد ژئومورفولوژی، کاربری اراضی و ارتفاع اراضی از مهترین متغیرهای محیطی می باشند که در تخمین توزیع واحدهای خاک در مدل درختان تصمیم¬گیری تصادفی نقش موثر دارند. در مدل رگرسیون منطقی چندتایی متغیرهای مهم محیطی شامل شاخص پوشش گیاهی بهبود¬یافته، واحد¬ ژئومورفولوژی، ارتفاع، شاخص رطوبت، کاربری اراضی، نقشه ¬سری ¬خاک ¬موجود، شیب و انحناهای سطحی بوده اند. نتایج نشان داد که کلاس-های خاکی که تعداد نمونه بیشتری در حیطه آن ها برداشته شده بود دارای دقت بیشتری بودند. مقایسه دقت نقشه¬های تولید شده در مدل های مختلف نشان داد که در سطح رده، زیررده و سری روش درختان تصمیم¬گیری تصادفی برتری نسبی به روش رگرسیون منطقی چندتایی داشته و در سطح زیر¬گروه رگرسیون منطقی چندتایی دقت بیشتری داشته است. در سطح سری بالاترین دقت با درختان تصمیم¬گیری تصادفی به میزان 40 درصد بدست آمد که 10 درصد بیشتر از روش رگرسیون منطقی چندتایی بود. مدل های اجرا شده معلوم نمودند که روش درختان تصمیم¬گیری تصادفی می¬تواند برای به¬روز رسانی و تهیه نقشه خاک های کارآمدی در مناطقی که دارای داده¬های کمی هستند مورد استفاده قرار گیرد. با مقایسه دو نقشه جدید و قدیمی معلوم گردید که نقشه به¬روز شده دارای برتری 10 درصدی صحت و دقت نسبت به نقشه قدیمی خاک بوده است.
الهام رشنو حمید رضا عسگری
شوری خاک یکی ازمسائل اصلی بیابانزائی است که خاک¬های نواحی مناطق خشک و نیمه خشک را بیشتر تحت تاثیر قرار داده است. روش¬های سنتی جمع¬آوری داده درمطالعات خاک دارای مشکلات زیادی است که به وسیله فن¬آوری سنجش از دور قابل رفع است. تحقیق حاضر در منطقه داشلی¬برون و با استفاده از تصاویر لندست 8 انجام شد. 47 نمونه سطحی خاک را به صورت تصادفی تهیه و پس از آماده¬سازی نمونه¬ها در آزمایشگاه، هدایت الکتریکی عصاره اشباع نمونه¬های خاک اندازه¬گیری شد. ارزش¬های طیفی هر یک از نمونه¬ها در باند¬های مختلف استخراج و ارتباط بین ارزش¬های طیفی (باند¬های اصلی و ترکیبی) با مقادیر هدایت الکتریکی، اسیدیته سطحی مربوط به 80 درصد نمونه¬ها بررسی شد. پس از تعیین باند¬های مناسب برای شرکت در مدل، نتایج اولیه نشان داد که بین مقادیر هدایت الکتریکی سطحی با باند اصلی b5و شاخص ترکیبی si1، ،si2، si3و ارتباط معنی¬داری در سطح 1 درصد وجود دارد. پس از انتخاب بهترین مدل، اعتبارسنجی آن با 20 درصد نمونه¬ها به منظور تعیین پارامتر¬های meو rmse انجام شد. در نهایت نقشه شوری سطحی، اسیدیته سطحی براساس مدل رگرسیونی قابل ارائه تهیه شد. این تحقیق نشان داد که در منطقه داشلی¬برون با مساحت 535 کیلومتر¬مربع، استفاده از داده¬های رقومی لندست 8 و مشتقات آن، می¬تواند به منظور پهنه¬بندی و توجیه تغییرات شوری موثر باشد.
محمد ریکی امیر سعدالدین
تصمیم گیران منابع طبیعی برای مدیریت موفق در عرصه های مختلف آب و خاک کشور با چالشهای بسیاری مواجه هستند. از این مسائل چالش برانگیز می توان به تغییرات اقلیمی و یا افزایش فزاینده جمعیت اشاره کرد. مسائل مختلفی در یک جامعه وجود دارد که بر منابع محیطی تأثیر می¬گذارد و ممکن است باعث تهدید منابع طبیعی و کشاورزی شود. در این راستا برنامه ریزان رویکردی مدیریتی را می¬باید استفاده کنند که روابط پیچیده بین منابع محیطی را به شکلی ساده نمایش دهد و عدم قطعیتهای موجود را درنظر گیرد. مدل های بیزین ازجمله رویکردهای رایج برای نیل به اهداف مدیریتی می¬باشند که دارای ساختار ترسیمی بوده و روابط موجود در یک سیستم را با قوانین احتمالاتی نمایش می¬دهند، لذا برای مدل سازی در منابع طبیعی و توسعه منابع آب مفید می¬باشند. هدف از انجام این تحقیق پیش¬بینی اثرات تغییر الگوی کشت بر خصوصیات کمی و کیفی آبهای زیرزمینی در منطقه علی آباد استان گلستان با استفاده از شبکه های تصمیم بیزین می باشد. لذا با توجه به مشکلات و محدودیت¬های موجود در منطقه مورد مطالعه، سه سناریوی مدیریتی الگوی کشت شامل الگوی کشت وضع موجود، الگوی کشت با نیاز آبی بالا و الگوی کشت با نیاز آبی کم برای مشاهده اثرات هریک از آنها بر سطح ایستابی و هدایت الکتریکی آب¬های زیرزمینی آبخوان آزاد منطقه بررسی گردید. به عنوان اولین گام چارچوب مدل مفهومی و نحوه ارتباط بین متغیرهای آن ترسیم شد. برای تعیین احتمالات کل متغیرهای نهایی مدل تصمیم بیزین، احتمال وقوع اولیه و جداول احتمال شرطی بین متغیرها با استفاده از داده¬های مشاهداتی و با استفاده از نتایج اجرای مدل کراپ¬وات تعیین شدند. نتایج حاصل از پیش¬بینی اثرات سناریوهای الگوی کشت نشان داد میزان احتمال وقوع سطح ایستابی با وضعیت افزایشی برای الگوی کشت با نیاز آبی بالا در مقایسه با الگوی کشت موجود حدود 10 درصد کاهش خواهد داشت و در مقابل میزان آن برای الگوی کشت با نیاز آبی پایین حدود 5 درصد افزایش نسبت به الگوی کشت وضع موجود خواهد یافت. همچنین میزان احتمال وقوع هدایت الکتریکی با وضعیت بهبود برای الگوی کشت با نیاز آبی بالا در مقایسه با الگوی کشت موجود حدود 4 درصد کاهش خواهد داشت و در مقابل میزان آن برای الگوی کشت با نیاز آبی پایین حدود 2 درصد افزایش نسبت به الگوی کشت وضع موجود را نشان می¬دهد. نتایج نشان داد که الگوی کشت با نیاز آبی کم سناریوی برتر می باشد. بررسی یافته¬های این پژوهش نشان می¬دهد که شبکه های تصمیم بیزین به عنوان مدل های گرافیکی احتمالاتی به دلیل درنظرگرفتن عدم قطعیت در مسائل مدیریت آب و خاک این توانایی را دارد که به مدیران در پیش¬بینی اثرات تغییر الگوی کشت بر خصوصیات آب¬های زیرزمینی و تصمیمسازی برای بهبود مشکل منطقه کمک کند.
آزاده اسکندریان مجید اونق
امروزه تخریب شدید کاربری و پوشش اراضی باعث کاهش تولید بیولوژیکی و توسعه شرایط بیابانی می شود. از این رو تغییرات پوشش گیاهی و اثرات بیابانزایی آن باید در بازه های زمانی متفاوت پایش گردد. در این مطالعه اثرات تغییر کاربری بر خطر بیابانزایی در منطقه امیرآباد جاجرم با سه سناریوی وضعیت گذشته، موجود و آینده با انتروال 10 ساله (از سال 2003 تا 2013 ) با استفاده از ارزیابی شد. نقشه کاربری دو سناریوی وضعیت گذشته (بازسازی شده) و موجود micd مدل ایرانی منطقه از تصاویر ماهواره ای لندست 8 (سال 2003 و 2013 ) و در سناریوی وضعیت آینده با تدوین برنامه آمایشی توسعه زراعی و معدنی، نقشه کاربری با استفاده از زنجیره خودکار مارکوف پیش بینی 2003 ) تغییراتی را نشان - گردید. نتایج حاصل از مقایسه نقشه های کاربری اراضی در دوره اول ( 2013 5 درصدی اراضی کشاورزی مشاهده شد. نتایج / 2013 ) افزایش 21 - نداد، اما در دوره دوم ( 2023 و خیلی زیاد (iv) زیاد ،(iii) متوسط ،(ii) حاصل از ارزیابی شدت خطر بیابانزایی درچهار کلاس کم 38 و 34 درصد طبقه بندی و به دلیل انجام اقدامات بیولوژیک در دوره اول ،11 ، به ترتیب با 17 (iv) و دوم در کلاس های خطر بیابانزایی تغییراتی مشاهده نشد و همچنین با توجه به نتایج آزمون آماری بین سال ها، در نقشه های خطر تفاوت معنادار مشاهده نشد. پس از شناسایی عناصر در معرض خطر که 18 و 16 درصد و آسیب پذیری /2 ،65/ به ترتیب با 8 (iii) و زیاد (ii) متوسط ،(i) در سه کلاس کم 61 و 17 ، به ترتیب با 22 (iii) و زیاد (ii) متوسط ،(i) عناصر در معرض خطر در سه کلاس کم ، به ترتیب با 67 (iii) و زیاد (ii) متوسط ،(i) درصد طبقهبندی شد، کلاس ریسک در سه کلاس کم به (iv) و زیاد (ii) کم ،(i) 16 و 17 درصد ارزیابی شد. خسارت ریالی نیز در سه کلاس خیلی کم 38 و 17 درصد محاسبه شد. با توجه به نتایج آزمون تفاوت آماری، بین کلاس های خطر ، ترتیب با 45 و خسارت بیابانزایی تفاوت معنادار وجود دارد.
مریم بخشی چوقی بایرام کمکی
تشدید شرایط بیابانی به روندی اطلاق می شود که سبب کاهش تولید بیولوژیکی سیستم ها و تخریب محیط می گردد، لذا مقابله با این پدیده بسیار حائز اهمیت می باشد. در این مطالعه جهت ارزیابی خطر بیابان زایی در منطقه اترک از مدل dis4me استفاده گردید. برای اجرای این مدل و ترسیم نقشه بیابان زایی منطقه مورد مطالعه، هشت معیار (اقلیم، خاک، پوشش گیاهی، مدیریت ازاضی، رواناب، کاربری، اجتماعی و ترکیبی) با توجه به شرایط منطقه به عنوان معیارهای کلیدی بیابان زایی در نظر گرفته شد و سپس به کمک جدول های طبقه بندی شدت بیابان زایی، کلاس بیابان-زایی هر یک از واحدها و در نتیجه کل منطقه تعیین و به نقشه خطر تبدیل شد. تفاوت بین کلاس ها با ازمون مربع کای و صحت مدل با آزمون های من ویتنی، اسپیرمن و پیرسون تعیین گردید. نقشه خسارت با ترکیب نقشه های شدت خطر، فراوانی و درجه آسیب پذیری عناصر بر اساس معادله ریسک تهیه شد. ارزیابی توزیع فراوانی کلاس های خطر بیابان زایی نشان می دهد که در حال حاضر متوسط وزنی ارزش کمی برای کل منطقه مورد مطالعه بر اساس هشت معیار مورد بررسی 1/35 تعیین گردیده است که کلاس شدت بیابان زایی برای کل منطقه شدید و بحرانی(ج) می باشد. همچنین نتایج حاصل از این ارزیابی نشان می دهد که 16/6 درصد منطقه از نظر درجه بیابان زایی در کلاس بحرانی(الف)، 22/22درصد آن در کلاس بحرانی(ب) و 2/61 درصد در کلاس بحرانی(ج) قرار دارد. معیار آب با متوسط عددی 1/68، پوشش گیاهی با متوسط عددی 1/62 و شوری با متوسط عددی 1/60بیشترین تأثیر را در بیابان زایی منطقه دارند. مقایسه آماری مدل با شواهد زمینی با استفاده از اسپیرمن و پیرسون در سطح 1 درصد معنی دار بوده و با آزمون من ویتنی اختلاف معنی داری نداشتند. 5/76 درصد منطقه مورد مطالعه در کلاس خسارت شدید و خیلی شدید (iv, v) قرار گرفته است. کل خسارت ریالی منطقه اترک 2/50729069 میلیون تومان برآورد گردیده است
فاطمه پرنده رودی حمیدرضا عسگری
گونه های مختلف تاغ، آتریپلکس و قره داغ به لحاظ سازگاری با شرایط اقلیمی اکثر مناطق خشک و نیمه خشک ایران، می توانند به عنوان گونه های مناسب جهت حفاظت خاک و جلوگیری از حرکت ماسه های روان مدنظر قرار گیرند. بدین لحاظ در اراضی بیابانی شهرستان تایباد به کاشت این گیاهان توجه ویژه ای معطوف شده است. هدف از تحقیق حاضر، بررسی تأثیر گونه های آتریپلکس، تاغ و قره داغ بر برخی از فاکتورهای خاکی است تا نقش مثبت پوشش گیاهی در ترسیب کربن تثبیت و اصلاح ماسه زارها و اثرات آن ها بر شاخص های فرسایش پذیری مشخص گردد و درنهایت گونه ای که از این حیث بیشترین تأثیر را دارا می باشد شناسایی گردد. نمونه برداری از خاک به روش تصادفی انجام گردید. پس از اندازه گیری خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک در آزمایشگاه، آنالیز داده ها به کمک نرم افزار spss و جهت مقایسه میانگین ها از آزمون lsd استفاده گردید.