نام پژوهشگر: رضا افشاری

بررسی ژئوشیمیایی آلودگی ناشی از آرسنیک زمین زاد در منطقه ی کوهسرخ کاشمر (چلپو) و اثرات زیست محیطی آن با اشاره بر سیستم ایمنی و سلامت انسان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم 1391
  معصومه طاهری   جلیل مهرزاد

منطقه ی چلپو با اقلیم نیمه خشک کوهستانی در جنوب غربی استان خراسان رضوی، شمال کاشمر (کوهسرخ) قرار دارد.کانی سازی رآلگار، اورپیمنت و پیریت در زون آلتراسیون آرژیلیکی- پیریت منشأ ورود عنصر سمی آرسنیک به منابع آب و خاک منطقه است. به منظور بررسی ژئوشیمیایی آلودگی ناشی از آرسنیک زمین زاد در این منطقه و اثرات زیست محیطی آن با اشاره بر سیستم ایمنی و سلامت انسان، نمونه برداری از منابع خاک و آب منطقه و همچنین نمونه گیری از نشانگرهای زیستی مو، ادرار و خون افراد ساکن در منطقه انجام شد. اندازه گیری غلظت آرسنیک در نمونه های خاک و آب با روش icp-es و در نشانگرهای زیستی مو و ادرار با جذب اتمی (aas) انجام شد. غلظت آرسنیک در 26 نمونه خاک برداشت شده از منطقه بین 1/7 تا 8/1448 میلی گرم درکیلوگرم متغیر بود. با توجه به مقادیر ارائه شده توسط usepa (1983) برخی از خاک ها آلوده به آرسنیک بوده و ارزیابی آلودگی خاک با شاخص زمین انباشت (igeo) و فاکتور غنی شدگی (ef) رده های متفاوتی از آلودگی و غنی شدگی آرسنیک را در خاک های منطقه نشان داد. عنصر سمی آرسنیک پس از آزادسازی در جزء آلی خاک تجمع یافته و منشأ آن در خاک، ناشی از حضور کانی سازی در منطقه و فرآیندهای خاکسازی در نیمرخ خاک است. یازده منبع آب سطحی و زیرزمینی (رودخانه، چشمه و چاه) برای تعیین یون های اصلی (na, ca, mg, hco3, so4, cl) و فرعی (as, b, br, sr, k) مورد بررسی قرار گرفت. غلظت عنصر سمی آرسنیک از 12 تا 606 میکروگرم بر لیتر متغیر بوده و در تمامی نمونه ها بالاتر از حد استاندارد (10 میکروگرم بر لیتر) اعلام شده توسط who در سال 2011 است. بررسی های هیدروژئوشیمیائی و نمودار گیبس نشان داد که برهمکنش آب- سنگ (هوازدگی) و تبخیر، فرآیندهای کنترل کننده ی شیمی منابع آب هستند. بر اساس داده های موجود، منشأ اولیه ی آرسنیک در آب، اکسیداسیون کانی های سولفیدی آرسنیک دار بوده و در مرحله ی بعد آرسنیک از قبل جذب شده بر روی سطح اکسیدها تحت تأثیر تغییر شرایط فیزیکوشیمیائی، دوباره به فاز محلول در آمده است. غلظت آرسنیک در نشانگرهای زیستی مو و ادرار گرفته شده از 11 فرد مورد بررسی، بالاتر از حد طبیعی ارائه شده توسطatsdr بود که با توجه به مطالعات صورت پذیرفته نشانگرهای زیستی ادرار و به خصوص مو برای بررسی "در معرض قرارگیری" آرسنیک مناسب هستند. خونگیری وریدی از 26 فرد بومی انجام شد. با توجه به میزان هموگلوبین و دیگر پارامترهای خونی، که در تعیین کم خونی ها به کار می رود، 44 درصد از جمعیت مورد مطالعه دارای انواع کم خونی خفیف و کم خونی مرزی خفیف بودند که می تواند مرتبط با اثرات سمی آرسنیک بر بدن باشد. با توجه به عدم مشاهده ی تغییرات قابل توجه در تعداد سلول های ایمنی (گلبول های سفید) افراد دچار کم خونی، محتملا تأثیر غالب تر آرسنیک آب آشامیدنی بر گلبول های قرمز افراد مورد بررسی می باشد. البته با توجه به بیماری های مختلف در افراد مورد بررسی، اثرات مزمن آرسنیک می تواند مرتبط با عملکرد سلول های ایمنی باشد که می توان با مطالعات مداوم و عمیق تر در مورد افرادی که در مواجهه با آرسنیک هستند همراه با در نظر گرفتن اثرات مزمن آرسنیک در جمعیت ها و تفاوت های محیطی، اقلیمی درک بهتری از اثرات آرسنیک در سلامت انسان داشت. مطالعات ما روی اثرات عمیق آرسنیک در درون تن و برون تن انسان و حیوانات ادامه دارد.

سنتز تک ظرفی 4،1-دی هیدروپیریدین هااز طریق واکنش های چندجزئی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کردستان - دانشکده علوم پایه 1393
  رضا افشاری   فرزاد نیک پور

4،1- دی هیدروپیریدین ها ((1,4-dhps دسته ی مهمی از ترکیبات هتروسیکلی هستند که کاربردهای فراوانی در صنعت دارویی دارند. بنابراین به عنوان یکی از اهداف سنتزی جذاب در شیمی آلی می باشند. در پژوهش حاضر، واکنش چندجزئی بین آمین های نوع اول، دی متیل استیلن دی کربوکسیلات (dmad) و آریلیدین مالونونیتریل برای سنتز 4،1-دی هیدروپیریدین ها مورد استفاده قرار گرفت. واکنش ها در شرایط ملایم به صورت تک-ظرفی و بدون نیاز به کاتالیست انجام شده و 4،1-دی-هیدروپیریدین ها با بازده خوب سنتز شدند. ساختار محصول های تشکیل شده با استفاده از تکنیک های مختلف طیف سنجی تأیید شد.

ملاحظات فرهنگی درتدریس و یادگیری زبان خارجی یا دوم: یک مطالعه موردی با تحلیل گفتمان انتقادی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ایلام 1387
  رضا افشاری   محمود سمایی

بر همگان اشکار است که آموزش زبان همواره دربردارنده در نظر گرفتن ملاحظات و عوامل فرهنگی بوده است. در نتیجه در طول دهه های اخیر تلاشهای زیادی برای تعریف و عملیاتی سازی مفهوم فرهنگ صورت گرفته است. از طرف دیگر مطالعات انتقادی بسیار اندکی روی ارائه های جانبدارانه بالقوه در این زمینه انجام گرفته است.لذا مطالعه حاضر تلاشی برای برسی یک نمونه از این مطالعات از دیدگاه تحلیل گفتمان انتقادی است. به این منظور مقاله ای تحت عنوان "فرهنگ آموزی و ذهن" برای تحلیل انتخاب گردید. تحلیل روی چگونگی القای ایده برتری فاکتورهای زبان دوم بر فاکتورهای زبان اول برای فرهنگ آموزی موفق متمرکز بود. نتایج نشان داد که این ایده به صورت گفتمانی و تحت تاثیر ایدئولوژی ملی گرایی آمریکایی نمود می یابد.