نام پژوهشگر: علی اکبر موسوی
مجید هماپور گورابجیری علی رسول زاده
در یک حوزه آبخیز جنگلی، بقایای کف جنگل شامل لاشبرگ ها بوده و نقش محیط متخلخل قبل از خاک معدنی را بازی می کند. خصوصیات هیدرولیکی بقایای کف جنگل تا حدودی ناشناخته بوده و نمی توان با روش های متداول برای خاک، آنها را اندازه گیری نمود. هدف از این تحقیق برآورد خصوصیات هیدرولیکی بقایای کف جنگل با استفاده از روش معکوس می باشد. روش معکوس استفاده شده در این تحقیق، بر اساس الگوریتم بهینه سازی لونبرگ- مارکوارت بوده و برای تخمین ویژگی های هیدرولیکی لاشبرگ های کف جنگل، همراه با مدل پیشرو هایدروژئوسفر، بعنوان کد عددی استفاده گردید. توابع هیدورلیکی مورد استفاده در کد هایدروژئوسفر، معادلات ارائه شده توسط وان گنوختن (1980) و بروکز و کوری (1964) می باشد. نمونه ها ی دست نخورده از لاشبرگ ها با استفاده از استوانه های پلی اتیلن (1/18 سانتیمتر قطر داخلی و 84/5 سانتیمتر ارتفاع) به صورت سه تیمار لاشبرگ پهن برگ، مخلوط و سوزنی برگ و سه تکرار به صورت تصادفی از جنگل های غرب استان گیلان برداشت شدند. برای افزایش ظرفیت نگهداری آب در نمونه لاشبرگ و کاهش خطا در اندازه گیری، نمونه های لاشبرگ روی یکدیگر متصل شده و ستونی از لاشبرگ به ارتفاع 88/40 سانتی متر تشکیل گردید. مدل معکوس برای تخمین هدایت هیدرولیکی اشباع ( )، رطوبت اشباع ( ) و پارامتر های منحنی مشخصه آب خاک وان گنوختن و بروکز و کوری ( ، و ) که پارامتر های مجهول در محیط متخلخل غیراشباع می باشند، استفاده گردید (مرحله واسنجی). همبستگی، حساسیت و خطای استاندارد پارامتر ها، برای ارزیابی عدم اطمینان پارامتر های تخمینی بدست آمد. در مرحله اعتبارسنجی، به منظور سنجش اعتبار مدل، کد هایدروژئوسفر بدون استفاده از مدل معکوس، با بکارگیری مشخصات هیدرولیکی تخمین زده شده در مرحله واسنجی، اجرا شد. نتایج نشان داد که حل معکوس، روش موثری برای مدل کردن حرکت آب در لاشبرگ کف جنگل می باشد. محک های آماری نشان دادند، در شرایط زهکشی آزاد مشابه، معادله ریچاردز همراه با معادلات منحنی مشخصه آب خاک و هدایت هیدرولیکی غیر اشباع وان گنوختن نسبت به بروکز و کوری، برای مدل کردن حرکت آب در لاشبرگ ها کارآمدتر می باشد.
ساره جاویدپور غلامرضا مصباحی
فلزات سنگین از ترکیبات کمیاب در محیط های آبی می باشند، که میزان آنها با توجه به فعالیت های خانگی، صنعتی، معدنی و کشاورزی افزایش یافته است و به عنوان آلاینده های زیست محیطی عمده در نظر گرفته می شوند و باعث اثرات سیتوتوکسیک، جهش زا و سرطان زا در حیوانات می شوند. در این پژوهش از نمونه ماهی زرده (نوعی ماهی تن از ماهیان خلیج فارس) برای تهیه کنسرو ماهی تن استفاده شد، عملیات آماده سازی اولیه که شامل جدا کردن سر و تخلیه شکمی است، بر روی ماهی انجام گرفت، سپس ماهی زرده برای مدت زمان 2و 4 ساعت در محلول آب نمک با درصد 5/2% و 5% و میزان سبوس برنج (فرایند نشده و فعال شده) 4و 8 g/100ml در دمای 4-0 درجه سانتیگراد، غوطه ور گردید. در این مرحله اثر میزان جاذب و ph محلول آب نمک بر امکان کاهش میزان فلزات سنگین (سرب، کادمیوم، آرسنیک، جیوه) مورد بررسی قرار گرفت، سپس ماهی با آب شستشو داده شد و وارد دیگ پخت با دمای ?c 104-102 گردید. بعد از پخت اولیه، گوشت ماهی پخته شده وارد دستگاه پر کن و قوطی کنسرو شد و مواد افزودنی نمک و روغن گیاهی در این مرحله به قوطی اضافه شد، آنگاه قوطی ها دربندی شده و تحت فرایند حرارتی استریلیزاسیون قرار گرفتند. اندازه گیری فلزات سنگین در دو مرحله با کمک دستگاه اسپکتروفتومتر جذب اتمی صورت گرفت. نتایج نشان داد که با افزایش مواد جاذب، تاحدودی جذب فلزات در برخی نمونه ها افزایش یافت. از طرف دیگر نتایج اثر زمان تماس بر میزان جذب فلزات سنگین نشان می دهد که پس از گذشت زمان 4 ساعت نسبت به زمان 2 ساعت میزان جذب، در اکثر تیمارها افزایش یافت و این افزایش معنی دار بوده است (p<0.05). اثر ph و نمک در تیمارها و فلزات مختلف، نتایج متفاوتی داشت. میزان جذب نمک در طی فرایند کاهش فلزات سنگین بوسیله سبوس برنج، در تیمارهای مختلف تفاوت معنی داری (p<0.05) مشاهده نشد. ظرفیت جذب در سبوس برنج فرایند نشده و فعال شده به ترتیب برابر با؛ as > hg > cd > pb و cd as > hg > pb >، بوده است. همچنین در مقایسه نمونه های ماهی تن قبل و بعد از کنسرو کردن، نتایج نشان داد، پس از کنسرو کردن میزان سرب و کادمیوم کاهش، میزان جیوه و آرسنیک ثابت و میزان قلع، افزایش یافته است. نتایج حاصل از الگوی sds-page الکتروفورز نشان داد که، تعداد و شدت باندها در طی فرایند کاسته نشده است. در این پژوهش از مدل های ایزوترم فروندلیچ و لانگمو?ر برای نشان دادن جذب سطحی استفاده شد. در مورد جذب فلزات سنگین به کمک سبوس برنج فرایندنشده، در صورتیکه مبنای مقایسه ایزوترم ها، مقدار ضریب تبیین باشد، ایزوترم لانگمویر مناسب می باشد. همچنین ایزوترم مناسب برای جذب فلزات سنگین سرب، کادمیوم، آرسنیک و جیوه به کمک سبوس برنج فعال شده، بر اساس مقدار جاذب، ایزوترم فروندلیچ می باشد.
بهناز صالحی ورنوسفادرانی علی اکبر موسوی
اثر کاربرد زئولیت و کود گوسفندی بر برخی ویژگی های فیزیکی، شیمیایی و هیدرولیکی خاک در شرایط آزمایشگاهی با سه سطح زئولیت (0، 5 و 10 گرم بر کیلوگرم) و دو سطح کود (0 و 3 درصد) در دو زمان 50 روز و 6 ماه پس از کاربرد در دو سری خاک کوی اساتید با بافت لوم شنی و دانشکده با بافت لوم رسی واقع در باجگاه در دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز با سه تکرار بررسی شد. هدایت هیدرولیکی نزدیک به اشباع (k?) و ضریب جذب آب خاک (s) در شش مکش 0 تا 18/0 متر و طول مویینگی ماکروسکوپی (?) در پنج مکش از 02/0 تا 18/0 متر با استفاده از داده های حاصل از نفوذ ماندگار اندازه گیری شده با نفوذسنج مکشی و با روش انکنی و همکاران (1991) تعیین شد. کاربرد زئولیت بر میانگین وزنی قطر خاکدانه ها (mwd )، میانگین هندسی قطر خاکدانه ها gwd))، چگالی ظاهری خاک، مقاومت به نفوذ ریشه، حدود خمیرایی اثری نداشت. کاربرد زئولیت پس از 50 روز بر k? اندازه-گیری شده در دو سری خاک اثر معنی داری نداشت (k0.18) و یا آن را به طور معنی داری کاهش داد ( k0.15 k0.1 ,k0.05 ,k0.025 ,k0). کاربرد زئولیت پس از گذشت 6 ماه نیز اثر معنی داری بر k? خاک سری دانشکده نداشت ( k0.18) و یا به طور معنی داری آن را کاهش داد (k0.15 k0.1 ,k0.05 ,k0.025 ,k0). اما در خاک سری کوی اساتید هدایت هیدرولیکی را در مکش صفر در مقایسه با شاهد افزایش داد و در سایر مکش ها کاهش داد. کاربرد 3 درصد ماده آلی سبب افزایش معنی دار حدود خمیرایی، کربن آلی، سدیم، پتاسیم، کلسیم و منیزیم خاک شد. پس از گذشت 50 روز اثر ماده آلی بر k? بیشتر در مکش-های کم و نزدیک به اشباع بوده است و پس از گذشت 50 روز و 6 ماه k? در هر دو سری خاک با کاهش مکش آب خاک افزایش یافت. اثر گذشت زمان بر میانگین k? اندازه گیری شده در خاک سری کوی اساتید معنی دار نبود، اما در خاک سری دانشکده با گذشت 6 ماه از شروع آزمایش k? افزایش یافت. زمان بر میانگین وزنی و هندسی قطر خاکدانه ها،پ-هاش، کربن آلی، سدیم و پتاسیم محلول خاک در هر دو خاک اثر معنی داری نداشت.
نگین بهنیا سید یوسف عرفانی فرد
یافتن روش مناسب برای تهیه نقشه های ویژگی های کمی جنگل ها و بهبود دقت برآورد آنها در جنگل های خشک و نیمه خشک با صرف هزینه و زمان اندک ضروری به نظر می رسد. این مطالعه با هدف ارزیابی فنون زمین آمار برای تهیه نقشه های ویژگی های زیست سنجی درختان بنه در جنگل های زاگرس انجام شد. یک توده بنه به مساحت 45 هکتار در جنگل تحقیقاتی بنه فیروزآباد استان فارس انتخاب و با استفاده از یک شبکه 72 × 72 متر، 87 نقطه نمونه برداری در آن قرار گرفت. سپس روش های مهم زمین آمار شامل کریجینگ، وزن دهی معکوس فاصله و کوکریجینگ مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد روش کریجینگ ویژگی درصد تاج پوشش، روشهای وزن دهی معکوس فاصله و کوکریجینگ ویژگی ارتفاع را با صحت بیشتری نسبت به سایر ویژگی ها برآورد کردند. در ویژگی ارتفاع، روش وزن دهی معکوس فاصله دارای دقت و صحت بیشتری نسبت به دو روش دیگر بود. همچنین در ویژگی های قطر برابر سینه، مساحت تاج، رویه زمینی، تعداد در هکتار و درصد تاج پوشش بیشترین صحت و دقت در روش کریجینگ دیده شد. به طور کلی، روش کریجینگ ویژگی های زیست سنجی درختان بنه در منطقه مورد مطالعه را با صحت و دقت بیشتری نسبت به سایر روشهای مورد بررسی برآورد نمود.
مریم طالعات نجفعلی کریمیان
کشاورزی پایدار به کیفیت و مواد آلی خاک توجه دارد و بقایای گیاهی یکی از منابع مهم موادآلی خاک به شمار می رود. در خاک های زراعی، سالیانه مقادیر قابل ملاحظه ای از مواد غذایی بصورت محصول و خیلی بیشتر از آن بصورت بقایای گیاهی از زمین خارج می گردد. بنابراین هدف از این تحقیق بررسی اثر شش نوع بقایای گیاهان مختلف بر ویژگی های فیزیکی و شیمیایی یک خاک آهکی، در چهار سطح صفر، 10، 20و 30 گرم در دو کیلوگرم خاک می باشد.در اجرای این تحقیق از یک طرح فاکتوریل4×6×3 (4 سطح بقایا، 6نوع بقایا، 3تکرار) در غالب طرح کاملأ تصادفی استفاده شد. از هرکدام از بقایای سطوح مورد نظر به دو کیلوگرم خاک افزوده شد و به مدت دو ماه در شرایط ثابت (رطوبت و دما) نگهداری شد. سپس ویژگی های فیزیکی و شیمیایی اندازه گیری شد. نتایج نشان داد به جز ظرفیت تبادل کاتیونی ، بقایای بکار برده بر سایر ویژگی های اندازه گیری شده خاک اثر معنی دار داشتند. در بسیاری از موارد بقایای گیاهی سبب بهبود وضعیت عناصر غذایی خاک شدند. بهتر است اضافه کردن هرگونه بقایای گیاهی به خاک با در نظر گرفتن نسبت c/n گیاه و محاسبه فاکتور ازت صورت گیرد. نتایج نشان داد پس از افزودن بقایا به خاک، پایداری خاکدانه ها و مقاومت خاک به نفوذ ریشه بهبود یافت. بنابراین توصیه می شود به جای سوزاندن یا خروج بقایای گیاهی، بقایا به خاک برگردانده شده تا سبب بهبود ویژگی های فیزیکی و حاصلخیزی خاک شوند.
حسین منصوری نسب مجید افیونی
امروزه نظارت بر مقدار نیتروژن نیتراتی که از زمین های کشاورزی به آب های سطحی و زیرزمینی انتقال پیدا می کند، اهمیت ویژه ای پیدا کرده است، زیرا زمین های کشاورزی مهم ترین منبع آلوده کننده آب های زیرزمینی به نیتروژن نیتراتی است. این در حالی است که آب های زیرزمینی نیز بزرگ ترین منبع تأمین آب آشامیدنی در سراسر جهان است. این پژوهش در بخشی از زمین های کشاورزی شهرستان مرودشت واقع در استان فارس اجرا شد. منطقه مورد نظر به گونه ای انتخاب شده است که از سه منبع آب زیرزمینی، رودخانه و پساب فاضلاب در طی سال های گذشته برای آبیاری زمین های کشاورزی استفاده شده است. هفت نقطه از زمین های کشاورزی که با منبع آب مختلف آبیاری شده است، به صورت تصادفی انتخاب و از 5 لایه (30-0، 60-30، 90-60، 120-90 و 150-120 سانتی متر) نیم رخ خاک نمونه برداری شد. پس از آماده سازی نمونه ها مقدار نیتروژن نیتراتی خاک و برخی از ویژگی های شیمیایی و فیزیکی خاک تعیین شد. نتایج نشان داد که در خاک های که تحت آبیاری با پساب، بیش ترین مقدار نیتروژن نیتراتی در لایه 120-90 سانتی متر خاک با مقدار 12/27 میلی گرم در کیلوگرم خاک مشاهده گردید و54 درصد نیتروژن نیتراتی نیم رخ این خاک ها در منطقه زیر ریشه یونجه قرار داشت. درحالی که در خاک های تحت آبیاری رودخانه و آب زیرزمینی تجمع نیترات در نیم رخ خاک دیده نشد. خاک های آبیاری شده با آب زیرزمینی و پساب از نظر خصوصیات فیزیکی خاک مشابه بودند. عدم تجمع نیترات در خاک های آبیاری شده با آب زیرزمینی به علت عدم وجود منبع آلاینده و خاک های آبیاری شده با آب رودخانه به علت آبشویی شدید است. مقدار نیتروژن نیتراتی خاک های آبیاری شده با آب رودخانه و پساب به نسبت آب زیرزمینی به ترتیب 56 و54 درصد بیش تر است. خاک های تحت آبیاری آب رودخانه و پساب با مقدار 97 و 67 کیلوگرم در هکتار نیتروژن نیتراتی مازاد بر نیاز گیاه دارای پتانسیل جهت آبشویی نیتروژن نیتراتی هستند. نتایج حاصل از کاربرد مدل تلفیقی الگوریتم ژنتیکـ شبکه های عصبی مصنوعی و آنالیز حساسیت ویژگی های ورودی آن نشان داد که در حرکت نیتروژن نیتراتی ویژگی های فیزیکی خاک به نسبت ویژگی های شیمیایی اهمیت بیش تری دارند به طوری که چگالی ظاهری، درجه انقباض پذیری و عمق خاک به ترتیب با 36، 16 و 16 درصد از موثرترین ویژگی ها در حرکت و انتقال نیتروژن نیتراتی در نیم رخ خاک هستند. در نهایت خاک های تحت آبیاری رودخانه به نسبت دو منطقه دیگر دارای بافت شنیتر و مقدار نیتروژن نیتراتی بالاتری (9/8 میلی گرم در کیلوگرم خاک) بودند که این نشان دهنده پتانسیل بالای این منطقه در آبشویی نیترات است.
حسین رشیدی علی اکبر موسوی
خواص فیزیکی خاک در تعیین قابلیت استفاده از آن برای مقاصد گوناگون حائز اهمیت می باشد. در این تحقیق به بررسی ومقایسه برخی از ویژگی های فیزیکی خاک های شالیزارهای حاشیه دریاچه سد درودزن در منطقه کامفیروز فارس پرداخته شد. باتوجه به مناسب بودن شرایط محیطی و خصوصیات فیزیکی شیمیایی خاک جهت کشت برنج در این منطقه که در پشت دریاچه سد خاکی درودزن قرار دارد، قسمتی از اراضی که سالانه به زیر کشت می رود درحریم دریاچه سد واقع شده به طوری که در زمستان ها به علت بارندگی، معمولاًبه مدت حدود دو الی سه ماه به زیر آب می رود و در اواسط بهار از زیر آب خارج می گردد که کشاورزان بومی برروی این زمین ها نیز اقدام به کشت می نمایند، لذا در 30 نقطه تصادفی از خاکهای این منطقه شامل 15 نقطه از خاک هایی که در زمستان غرقاب می شوند و 15 نقطه از خاک هایی که در زمستان به زیر آب نمی روند در قالب طرح کاملاً تصادفی نمونه برداری انجام شد و مورد آزمایش قرار گرفت. سپس از نتایج آزمایشات هر منطقه میانگین و در انتها میانگین ویژگی های هر دو منطقه بوسیله نرم افزار spss مورد مقایسه قرار گرفت. با توجه به شالیزار بودن کل اراضی منطقه و انجام خاکورزی جهت کشت، خاک های این منطقه فاقد ساختمان و بعضا به صورت ساختمان کلوخه ای می باشد.
احمدرضا اسکندری علی اکبر موسوی
اثرات سوء تنش خشکی را می توان با مصرف کود شیمیایی مناسب و انتخاب ارقام مقاوم به تنش خشکی تا حدودی کاهش داد. بمنظور بررسی بر همکنش تنش خشکی و سطوح پتاسیم بر رشد رویشی دو رقم گندم کراس آزادی و کل حیدری، آزمایشی بصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار در گلخانه بخش آبیاری دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز اجرا گردید. تیمارهای مورد استفاده شامل سطوح تنش (آبیاری در زمانی که 30، 50، 70، 90 درصد آب قابل استفاده مصرف شده باشد)، سطوح پتاسیم (0، 50، 100 و 200 میلی گرم در کیلوگرم خاک ). در تحقیق حاضر سطح برگ ، کلروفیل، ارتفاع بوته، وزن خشک شاخساره و ریشه، غلظت پتاسیم و سدیم شاخساره و ریشه، پتانسیل آب برگ و تعداد پنجه مورد ارزیابی قرار گرفت . نتایج نشان داد که کاهش آب قابل استفاده سبب کاهش ارتفاع بوته، تعداد پنجه، وزن خشک شاخساره و ریشه، غلظت پتاسیم و سدیم ریشه و شاخساره و پتانسیل آب و سطح برگ گردید. از طرفی با افزودن پتاسیم به خاک نه تنها پارامترهای یاد شده افزایش یافته، بلکه تاثیر سوء تنش خشکی نیز تعدیل گردیده است . بیشترین سطح برگ و مقدار کلروفیل و همچنین وزن خشک شاخساره و ریشه تحت شرایط تنش خشکی با مصرف 200 میلی گرم پتاسیم در کیلوگرم خاک به دست آمده است . پژوهشهای بیشتری لازم است تا امکان استفاده اقتصادی از پتاسیم تعیین گردد.
نصرالله اسدی علی اکبر موسوی
تعیین آبنمود واحد لحظه ای ژئومورفور-آب و هوایی از نوع گاما با تاکید بر سرشاخه های جریان به کمک معادله نفوذ گرین-امپت در حوضه آبریز امامه بسیاری از اقدامات حفاظتی که به منظور کنترل سیلاب انجام می شود از قبیل احداث سدها، حوضه های تغذیه مصنوعی، بندهای انحرافی، خاکریزها و ... نیاز به بکارگیری روشهایی دارند که خسارات ناشی از سیل را کاهش دهند. بدین منظور پیش بینی سیل حاصل از بارندگی در محاسبه دبی طرح لازم و ضروری می باشد. روش متداول برای تعیین جریان سطحی حداکثر و شبیه سازی جریان رودخانه ای استفاده از تئوری نفوذ همراه با آبنمود واحد می باشد که در شکلهای متفاوت قابل ارائه است . در این پژوهش از تئوری آبنمود واحد لحظه ای ژئومورفو-آب و هوایی (gciuh) و معادله نفوذ گرین-امپت استفاده گردیده است . بمنظور انجام مطالعات از آمار بارندگی-رواناب مربوط به حوضه آبریز امامه واقع در البرز جنوبی در ایران استفاده شد. تعداد 16 واقعه بارندگی-رواناب در فصل غیرذوب برف انتخاب گردید. این حوضه دارای دو ایستگاه آب سنجی به نام های باغ تنگه واقع در مرکز ثقل حوضه و ایستگاه کمرخانی در خروجی حوضه می باشد. ابتدا جهت تعیین محدوده هر یک از سرشاخه های حوضه، به کمک نقشه 1/50000 و به کمک خط الراس ها، محدوده حوضه آبریز امامه تا خروجی کل حوضه (ایستگاه کمرخانی) و محدوده حوضه تا مرکز ثقل (ایستگاه باغ تنگه) تعیین گردید. سپس آبراهه ها، طول و مساحت مربوط به هر کدام تعیین و توسط پلانیمتر اندازه گیری شد. با توجه به اینکه در حوضه آبریز امامه دو ایستگاه آبسنجی موجود بود، منطقه حوضه به عنوان دو حوضه آبریز مجزا درنظر گرفته شد. زیر حوضه های مربوط به هر یک از حوضه های آبریز و نیبت های هورتن- استراهلر برای هر یک از حوضه ها تعیین گردیده و پارامتزهای لازم برای محاسبه gciuh توسط روشهای پیشنهادی تخمین زده شد. برای محاسبه سرعت جریان در مدل gciuh مقدار آن، به خصوصیات ژئوفولوژیکی (نسبت های هورتن-استراهلر) و هواشناسی (شدت باران خالص) ربط داده شد. رابطه زیر این ارتباط را نشان می دهد: v[0.665.z0.6.e(-0.6x/s).ir.ao.4](s/s-0.6x) که در آن: vسرعت جریان در آبراهه (m/sec) irشدت باران خالص (cm/h) aمساحت حوضه آبریز (km2) پارامترهای z، e، s و x پارامترهای ثابتی هستند که قبلا توسط محققین پیشنهاد گردیده اند. شدت باران خالص به کمک رایانه ای نوشته شده بر اساس معادله نفوذ گرین-امپت برای هر واقعه بارندگی-رواناب محاسبه گردید. سپس به کمک مقدار شدت باران خالص سرعت جریان نظیر آن محاسبه و برای تعیین پارامترهای مدل gciuh از آن استفاده شد. پس از تعیین پارامترهای لازم برای مدل gciuh، به کمک انتگرال پیچشی، نسبت سطح هر زیره حوضه و شدت باران خالص آبنمود سیل خروجی هر زیر حوضه محاسبه و سپس آبنمود سیل خروجی کل جوضه تعیین گردید. با حذف دبی پایه از ابعاد آبنمود سیل مشاهده شده، آبنمود حاصل با آبنمود سیل تخمین زده شده توسط مدل gciuh مورد مقایسه قرار گرفت . با این روش حداکثر دبی و حجم رواناب در هر دو حوضه آبریز با دقت نسبتا خوبی تخمین زده شد. حوضه آبریز امامه تا ایستگاه باغ تنگه به خاطر یکنواخت تر بودن بافت خاک دارای نتایج رضایتبخش تری نسبت به ایستگاه کمرخانی می باشد. تخمین جداسازی جریان زیر سطحی از آبنمود مشاهده شده نیز مشکل اساسی در کسر دبی پایه برای هر دو حوضه می باشد. پیشنهادات لازم جهت کاربرد این روش بعنوان روش مناسب تر برآورد خصوصیات رواناب سطحی برای سایر حوضه های کشور ارائه گردید.
خداکرم بارگاهی علی اکبر موسوی
تاثیر سطوح مختلف ایستابی کم عمق و شوری آب زیرزمینی بر رشد گیاه گلرنگ در گلخانه در شرایط دیم و آبی در یک آزمایش گلخانه ای مورد مطالعه قرار گرفته است.