نام پژوهشگر: محمود خدامباشی
سیده صبا بلگرامی محمود خدامباشی
سبوس دانه ی گندم حاوی مواد معدنی، ویتامین ها و فیبر است اما به دلیل دارا بودن درصد بالایی از اسید فایتیک بهتر است که هنگام تهیه آرد، سبوس بذر را حذف کرد. اسید فایتیک با آهن، روی، کلسیم و غیره موجود در بدن انسان تشکیل نمک فیتات داده و در نتیجه این عناصر ضروری بدون جذب دفع شده و عوارض کمبود آنها در مصرف کننده رخ خواهد داد. میزان اسید فایتیک تحت تأثیر رقم، شرایط اقلیمی و زمان کشت قرار می گیرد. تنوع موجود در گونه ها و ژنوتیپ های مختلف خانواده ی گندمیان اجازه می دهد که بتوان به کمک اصلاح نباتات ژنوتیپ هایی را یافت که علاوه بر دارا بودن میزان کم اسید فایتیک از لحاظ خصوصیات زراعی و عملکردی در وضعیت مطلوبی باشند. در این راستا به منظور ارزیابی تنوع ژنتیکی موجود در تعدادی از گونه های خانواده ی گندمیان در دو تاریخ کشت پاییزه (27 آبان سال 1386) و بهاره (28 اسفند همان سال) از دو ژنوتیپ دیپلوئید، 9 ژنوتیپ تتراپلوئید و به ترتیب 8 و 9 ژنوتیپ هگزاپلوئید برای اولین و دومین فصل کشت و نیز دو آمفی پلوئید تریتیکاله و تریتی پایرم که به ترتیب در تاریخ کاشت اول و دوم از آنها دو و یک ژنوتیپ مورد ارزیابی قرار گرفت، استفاده شد. ژنوتیپ های مذکور در دو طرح بلوک های کامل تصادفی جداگانه با سه تکرار در مزرعه ی تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه شهرکرد مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که تقریباً در همه ی صفات اندازه گیری شده تنوع ژنتیکی کافی وجود داشت. اثر فصل کاشت و اثر متقابل ژنوتیپ × فصل کاشت نیز در اکثر صفات معنی دار بود. در درون و بین سطوح پلوئیدی گندم و آمفی پلوئیدهای تریتیکاله و تریتی پایرم در بیش تر صفات اختلاف معنی دار مشاهده شد. در برخی صفات گونه ی دیپلوئید و آمفی پلوئید تریتی پایرم بویژه از نظر شاخص برداشت، وزن هزار دانه و عملکرد دانه در سطح پایینی بودند و گونه های گندم تتراپلوئید، هگزاپلوئید و آمفی پلوئید تریتیکاله در وضعیت متوسط و یا مطلوبی قرار داشتند. بسیاری از صفات اندازه گیری شده در کشت بهاره در مقایسه با کشت پاییزه کاهش داشتند اما میزان اسید فایتیک در هر پنج گونه افزایش یافت که تأییدی بر این مطلب است که مقدار اسید فایتیک هم چون اکثر صفات تحت تأثیر فصل کشت و شرایط اقلیمی منطقه قرار می گیرد. بنابراین به نظر می رسد اگر هدف استفاده از بذر گونه های مذکور برای مصرف انسان و دام باشد می بایست به فصل کاشت ژنوتیپ های هر گونه نیز توجه داشت. مطالعه ی همبستگی اسید فایتیک و کلیه صفات در کشت بهاره نشان داد که با افزایش ارتفاع بوته، وزن دم گل آذین، عرض سنبله، خصوصیات بذر، تعداد و وزن دانه در سنبله های فرعی و عملکرد بیولوژیک، میزان اسید فایتیک افزایش یافته است. این در حالیست که در کشت پاییزه با افزایش طول سنبله، تعداد و وزن دانه سنبله اصلی، تعداد سنبله در مترمربع، عملکرد دانه در مترمربع، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت، میزان اسید فایتیک کاهش یافته است. این نتیجه نشان می دهد که می توان با کشت پاییزه برخی از این ژنوتیپ ها مانند مونوکوکوم 5196، اجر از گونه ی تتراپلوئید، 5242 از گونه ی هگزاپلوئید و نیز آمفی پلوئید تریتیکاله ی کانادایی همراه با بهبود عملکرد دانه، شاخص برداشت و اجزای عملکرد، ژنوتیپ هایی را گزینش کرد که دارای اسید فایتیک پایین تر باشند. ژنوتیپ های تریتی پایرم نیز در هر دو فصل کشت در مقایسه با بقیه ژنوتیپ ها تقریباً دارای عملکرد دانه ی پایین و اسید فایتیک بالا بودند. نتایج مربوط به رگرسیون مرحله ای برای عملکرد دانه به عنوان متغیر وابسته در مقابل کلیه صفات دیگر به عنوان متغیر مستقل برای سطوح مختلف پلوئیدی گندم نشان داد عملکرد در هر گونه و در هر فصل کشت تحت تأثیر متغیرهای متفاوتی می باشد و بنابراین به نظر می رسد علاوه بر نقش ژنوم ها در ایجاد تفاوت بین سطوح پلوئیدی گندم از نظر عملکرد دانه، باید به حضور صفات متفاوتی که عملکرد را توجیه نمودند نیز توجه داشت.
حسن مومنی محمود خدامباشی
در ایران بیش از 170 گونه لاله به طور طبیعی رشد و نمو می کنند. در این میان لاله واژگون (fritillaria imperialis l) از اهمیت و اصالت منحصر به فردی برخوردار است و همه ساله گردشگران داخلی و خارجی زیادی برای تماشای این گیاه راهی زیستگاه های آن در دامنه های زاگرس می شوند. همچنین اخیراً کلاس های جدیدی از آلکالوئیدها از این گیاه استخراج شده است. در این مطالعه تنوع ژنتیکی بین و درون جمعیت های لاله واژگون منطقه زاگرس ایران با استفاده از نشانگرهای مولکولی issr و 32 صفت مورفولوژیکی مورد بررسی قرار گرفت. در کل 160 نمونه لاله واژگون از 8 جمعیت زاگرس واقع در 6 استان جمع آوری و بررسی های مولکولی و مورفولوژیکی روی آنها انجام گرفت. استخراج dna به روش ctab تغییر یافته صورت گرفت. از بین 20 آغازگر مورد بررسی که در انتهای ´3 دارای قلاب بودند 6 آغازگر الگوی الکتروفورزی مشخص و تکرار پذیری بالایی نشان دادند. در مجموع 57 نوار تولید شد که 49 نوار چندشکل بودند. میانگین درصد چندشکلی مشاهده شده برابر 2/82 درصد و میانگین تعداد نوارهای چندشکل به ازای هر واحد سنجش برابر با 17/8 درصد بود. میانگین محتوای اطلاعات چندشکل 8/0 بود. بالا بودن میزان pic در این تحقیق نشان دهنده سطح بالای تمایز می باشد. با توجه به ماتریس تشابه، ضریب تشابه ژنتیکی بین نمونه های مورد بررسی از 3/0 تا 94/0 متغیر بود. در دندروگرام حاصل از خوشه بندی نمونه ها بر اساس ضرایب تشابه جاکارد و روش گروه بندی upgma، همه جمعیت های مورد بررسی تشکیل خوشه مجزایی دادند که بیانگر کارایی بالای آغازگرهای مورد استفاده در تکثیر قطعات مناسب از ژنوم است. تجزیه واریانس مولکولی (amova) به واریانس داخل و بین 8 جمعیت لاله واژگون با گروه بندی ناحیه ای و بدون گروه بندی ناحیه ای انجام شد. این تجزیه به روش لوکوس به لوکوس و توسط دو نرم افزار arlequin وgenalex انجام شد. واریانس بین جمعیت ها و بین افراد این جمعیت ها به ترتیب 45 و 55 درصد از کل واریانس را پوشش دادند. گروه بندی ناحیه ای نتوانست درصدی از واریانس کل را توجیه کند که این نتیجه به طور جداگانه توسط هر دو نرم افزار به دست آمد. نتایج تجزیه تنوع ژنی که توسط نرم افزار aflpsurv انجام شد نشان داد که نسبت بیشتری از تنوع کل مربوط به تنوع داخل جمعیت هاست (62/0=hw/ht) .در تجزیه مورفولوژیک، روش های چند متغیره آماری تجزیه خوشه ای، تجزیه مولفه های اصلی و تجزیه همبستگی صفات مورد استفاده قرار گرفت. دندروگرام مورفولوژیکی الگوی مشخص مبنی بر جدا سازی افراد متعلق به جمعیت ها ارائه نداد. تجزیه به مولفه های اصلی نیز موید تجزیه خوشه ای بود که نشان دهنده عدم تأثیر گذاری عامل جمعیت در دسته بندی مورفولوژیکی افراد است. بیشترین ضریب همبستگی مربوط به دو صفت عرض و مساحت گلبرگ بود (90/0r2=). با توجه به اینکه صفات مورفولوژیکی مربوط به بخش های رمزکننده ژنوم است، اما قطعات dna تکثیر شده در نشانگرهای issr، هم مربوط به بخش های رمزکننده و هم مربوط به بخش های غیر رمزکننده ژنوم است کارایی بیشتر نشانگرهای مولکولی نسبت به صفات مورفولوژیکی دور از انتظار نیست. در کل نتایج پژوهش انجام شده دال بر سطح بالای تنوع ژنتیکی داخل و بین جمعیت های لاله واژگون در کوه های زاگرس ایران است.
سجاد بادفر محمود خدامباشی
لاله واژگون (fritillaria imperialis)گیاهی تک لپه ای و متعلق به تیره سوسن می باشد. در زمینه مطالعات مولکولی بر روی گیاه لاله واژگون هیچ منبعی در دسترس نیست. ناشناخته بودن خصوصیات سیتوژنتیکی و فنولوژیکی لاله واژگون از یک سو و کم اهمیت بودن این گونه از نظر اقتصادی از سوی دیگر، موجب شده است تا رویکرد چندانی به تحقیقات و مطالعه بر روی این گونه گیاهی در گذشته انجام نگیرد. دراین تحقیق تنوع ژنتیکی بین و درون جمعیت های لاله واژگون (fritillaria imperialis l.) منطقه زاگرس با استفاده از نشانگر مولکولی aflp مورد بررسی قرارگرفت. در این تحقیق 5 ترکیب آغازگری که در مجموع 188 مکان چندشکل ایجاد کرده بودند، در 140 ژنوتیپ لاله واژگون مورد بررسی قرارگرفتند. میانگین تعداد نوارهای تکثیر شده به ازای هر جفت آغازگر 8/37 و میانگین تعداد نوارهای چندشکل به ازای هر جفت آغازگر 6/37 بود. توانایی جفت آغازگرهای مختلف در آشکارسازی چندشکلی در بین ژنوتیپ های مختلف لاله واژگون متفاوت بود. در این میان ترکیب جفت آغازگری p-gcg m- ctg دارای بیشترین تعداد باند چند شکل و ترکیب جفت آغازگریp-gtg m-ctt دارای کمترین تعداد باند چندشکل بود. برای گروه بندی ژنوتیپ ها و تعیین میزان شباهت آنها از روش تجزیه خوشه ای استفاده شد. بررسی ضریب همبستگی کوفنتیک نشان داد که گروه بندی بر اساس روش upgma با استفاده از ضریب تطابق ساده با ضریب همبستگی کوفنتیک 9/0 مناسب ترین روش طبقه بندی ژنوتیپ های مورد مطالعه می باشد. دندروگرام حاصله به سه گروه اصلی تقسیم-بندی شد. گروه اصلی اول شامل جمعیت های یاسوج و استهبان فارس می باشد. گروه اصلی دوم شامل جمعیت های کوهرنگ، آستانه، اشترانکوه و پرو از کرمانشاه می باشد. گروه سوم اصلی شامل جمعیت کردستان می باشد. در این مطالعه نتایج حاصل از تجزیه واریانس مولکولی و تجزیه تنوع ژنی یکسان و در هر دو مورد تنوع بین جمعیت ها بیشتر از تنوع داخل جمعیت-های لاله واژگون می باشد.
زهرا مظفری بهروز شیران
چکیده بیان موقت برای تجزیه و تحلیل بیان ژن و به عنوان ابزاری برای آگاهی سریع از نتیجه انتقال ژن، استفاده می شود. بیان موقت از طریق تزریق سوسپانسیون اگروباکتریوم به داخل اندام های گیاه (اگرواینفیلتریشن) روشی بسیار سریع و موثر برای آنالیز گیاهان تراریخت است که به تجهیزات گران قیمت نیاز ندارد. مطالعه حاضر به منظور تظاهر ژن sd2mod تحت کنترل عناصر تنظیم کننده مختلف از طریق بیان موقت در گیاه لوبیا و مقایسه سه سیستم تظاهری جهت انتخاب بهترین سیستم برای انتقال ژن به گیاه لوبیا انجام شده است. برای این منظور سه ترکیب پلاسمیدی بعد از تکثیر، به اگروباکتریوم منتقل شدند و سپس با تهیه سوسپانسیونی از اگروباکتریوم و تزریق به سطح زیرین پهنک برگ، پروتئین برگ های تزریق شده سه روز بعد از تزریق استخراج شد. برای هر ترکیب پلاسمیدی 30 برگ تزریق گردید و بعد از استخراج پروتئین میزان پروتئین کل و پروتئین نوترکیب اندازه گیری گردید. نتایج نشان داد که میزان پروتئین در ترکیب پلاسمیدی شماره 1 که باعث تجمع پروتئین در شبکه آندوپلاسمی می گردد بیشترین مقدار است که دلیل آن عدم وجود پروتئازها در شبکه آندوپلاسمی است که باعث می شود پروتئین هضم نشود. ترکیبات پلاسمیدی شماره 2 و 3 به دلیل مدت زمان کوتاه تظاهر ژن (72 ساعت) اختلاف معنی داری نشان ندادند که در صورت زمان طولانی تر برای تظاهر، امکان اختلاف وجود داشت. این نتایج در اندازه گیری پروتئین نوترکیب که با بررسی فعالیت ژن گزارشگر licbm2 انجام شد نیز به همین صورت به دست آمد. نتایج حاصل از همبستگی بین میزان پروتئین کل و میزان پروتئین نوترکیب همبستگی مثبت و بالایی نشان داد. از این رو می توان صرفاً با اندازه گیری میزان پروتئین کل به فعالیت بهتر سیستم پی برد که در وقت و هزینه صرفه جویی می شود. علاوه بر آن، بررسی کارایی اگرواینفیلتریشن در گیاه لوبیا قرمز ناز نشان داد که روش استفاده شده در این تحقیق مناسب بوده است و کارایی تراریختی نسبتاً خوبی به دست آمد. همچنین اثر مثبت استوسیرینگون در کارایی تراریختی به خوبی اثبات گشت زیرا کارایی تراریختی در فقدان استوسیرینگون بسیار پایین بود. کلمات کلیدی: بیان موقت، اگرواینفیلتریشن، پروتئین نوترکیب، لوبیا، licbm2
هادی طالب صغادی محمود خدامباشی
چکیده عدس از جمله حبوبات مهم می باشد که در رژیم غذایی انسان ها سهم ویژه ای را به خود اختصاص داده است. عدموجوداطلاعاتعلمی مناسبدرارتباطباخصوصیاتفیزیکوشیمیایی، کیفی و هندسیبذر عدس و فرآورینامناسب آنمنجر به کاهش کارآیی و افزایش ضایعات تولید می گردد. لذا دستیابیبهاطلاعاتعلمیپایهدررابطهبا اینخصوصیات که نقش اساسی در طراحی تجهیزات مورد نیاز کشت، برداشت، انتقال، انبارداری و فرآوری محصول ایفا می نمایند، ضروری به نظر می رسد. هدف از این تحقیق، مطالعه برخی از خصوصیات فیزیکوشیمیایی، هندسی و کیفی دانه نسل های والدین، f2، f3 و bc1.1 و bc1.2 (حاصل از تلاقی نسل f1 با والدین) حاصل از دو تلاقی عدس می باشد. از کلکسیون ژنوتیپ های عدس موجود در دانشکده کشاورزی شهرکرد ژنوتیپ های قزوین (ghazvin)، l-3685 و lc-74-1-5-1برای ایجاد دو تلاقی مختلف مورد استفاده قرار گرفت. مواد ژنتیکی مورد استفاده در این دو تلاقی شامل دو لاین والدی l-3685،lc-74-1-5-1 و نسل های f2،f3، bc1.1 و bc1.2 و در تلاقی دیگراز والد l-3685 و والد ghazvin (قزوین) که توده محلی است و نسل های f2، f3،bc1.1 و bc1.2 می باشد. این تحقیق در سال 1390 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه شهرکرد انجام پذیرفت. تنوع قابل توجهی برای صفات مختلف در میان هر سه ژنوتیپ و همچنین در میان نسل هایf2، f3، bc1.1 و bc1.2 مشاهده شد. میانگین ها و ضریب تغییرات (cv) در میان نسل های والدین، f2 و f3برای صفات گوناگون متفاوت بود.نتایج مقایسه میانگین نسل ها برای صفات فیزیکوشیمیایی در تلاقی l-3685 و lc74-1-5-1 و نسل های در حال تفکیک آن ها نشان داد که دو والد از لحاظ صفات وزن صد دانه، حجم دانه، چگالی دانه، وزن مخصوص ظاهری، ظرفیت آبگیری، آماس دانه، شاخص آماس و درصد تخلخل از نظر آماری دارای اختلافات معنی دار با یکدیگر می باشند. نتایج ضریب تغییرات برای صفات فیزیکوشیمیایی نشان داد که در همه صفات مقدار ضریب تغییرات در نسل های در حال تفکیک کمتر از نسل والدین بود و با پیشرفت نسل ها مقدار ضریب تغییرات در برخی صفات در نسل f3 کاهش یافته بود. نتایج تجزیه واریانس برای خواص هندسی نشان داد که صفات قطر دانه، ضخامت دانه، میانگین حسابی قطر و قطر معادل دانه در سطح 1 درصد و صفات میانگین هندسی قطر، سطح جانبی دانه، سطح مقطع دانه و ضریب کرویت در سطح 5 درصد در بین نسل های مختلف معنادار گردیده اند. این نتایج نشان می دهد که بین نسل های والدین ونسل های f2، f3، bc1.1 و bc1.2 اختلافات شدیدی از لحاظ صفات مهم هندسی وجود دارد. میانگین والد l-3685 در صفات ضخامت دانه، قطر معادل دانه و ضریب کرویت با میانگین های 08/2 میلی متر، 32/3 میلی متر و 6/87 درصد از میانگین والد lc74-1-5-1 با مقدارهای 96/1 میلی متر، 05/3 میلی متر و 7/80 درصد بیشتر بود و این دو والد تفاوت های معناداری در سطح 1 درصد با هم داشتند. میانگین نسل f2 در این تلاقی در صفات قطر دانه، میانگین حسابی و هندسی قطر، قطر معادل دانه، سطح جانبی و مقطع دانه به والد l-3685 متمایل تر بود. همچنین نسل f2 با نسل f3 در صفات میانگین حسابی قطر، میانگین هندسی قطر، قطر معادل دانه، سطح جانبی دانه و سطح مقطع دانه تفاوت های معناداری داشت و در بقیه صفات بین این دو نسل تفاوت های معناداری مشاهد نشد. نتایج حدود و ضریب تغییرات خواص هندسی در نسل های والدین و در حال تفکیک نشان داد که نسل والدین در صفات مختلف هندسی دارای بیشترین مقدار ضریب تغییرات نسبت به نسل های در حال تفکیک می باشد.نتایج تجزیه واریانس برای صفت پروتئین نشان داد که بین نسل های والدین و در حال تفکیک از لحاظ این صفت تفاوت معناداری در سطح 1 درصد وجود دارد.
مرضیه چهرازی سفیددشتی محمود خدامباشی
چکیده: جهت بهینه سازی شرایط تولید جنین سوماتیکی به روش غیر مستقیم در سیب زمینی (solanum tuberosum l.)، تحقیقی در آزمایشگاه بیوتکنولوژی دانشگاه شهرکرد در سال 91-1390 به انجام رسید. بذور پنج رقم سیب زمینی مورد کشت در ایران به اسامی اگریا، آریندا، سانته، مارفونا و مارادونا در محیط گلخانه کشت شدند. قسمت های برگ و میان گره بوته های سالم انتخاب شده و تحت تیمارهای مختلف گندزدایی با هپیوکلریت سدیم قرار گرفتند. نتایج نشان دهنده این بود که استفاده از اتانول با غلظت 70درصد و غلظت 1 درصد هیپوکلریت سدیم به مدت 10 دقیقه میزان آلودگی را به میزان زیادی کاهش می دهد. جهت بررسی تأثیر هورمون های مختلف در میزان کالوس دهی و درصد کالوس مورفوژن، غلظت های مختلف هورمون 2,4-d به تنهایی و در ترکیب با kin ، 2,4-d در ترکیب با bap و naa در ترکیب با bap مورد استفاده قرار گرفتند. نتایج بدست آمده نشان داد که بیشترین طول و وزن کالوس در محیط کشت حاوی 2,4-d به تنهایی، در غلظت 5 میلی گرم در لیتر حاصل از ساقه مارفونا بدست آمد. همچنین مشاهده شد که میزان رشد کالوس ها در ساقه بیشتر از برگ بود. بالاترین میزان تولید کالوس مورفوژن در محیط کشت-های حاوی 2 میلی گرم در لیتر 2,4-d در ترکیب با 1 میلی گرم در لیتر kin، دیده شد. در بین ارقام مورد استفاده بیشترین کالوس مورفوژن در رقم اگریا مشاهده شد. پس از تولید کالوس-های مورفوژن، آنها به محیط کشت باززایی برای تولید جنین های سوماتیکی انتقال داده شدند. هورمون هایی که برای باززایی استفاده شد عبارت بودند از: kin به تنهایی، ga3 در ترکیب با 2,4-d، bap به تنهایی و در ترکیب با 2,4-d در غلظت-های مختلف. بعد از گذشت دو ماه، بیشترین درصد تولید جنین سوماتیکی 50 درصد بود که در میان گره ارقام آریندا و مارفونا، در محیط کشت حاوی 25 میلی گرم در لیتر bap در ترکیب با 5/0 میلی گرم در لیتر 2,4-d بدست آمد. کلمات کلیدی: سیب زمینی، کالوس مورفوژن، جنین سوماتیکی
ثریا مریدی محمود خدامباشی
به منظور بررسی تأثیر تنش خشکی بر خصوصیات مورفولوژیک، فیزیولوژیک و عملکرد دانه در نخود زراعی ، 10 ژنوتیپ نخود تهیه و آزمایشی در دو شرایط تنش و بدون تنش خشکی، در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار، در سال زراعی 91-90، در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه شهرکرد اجرا شد. ژنوتیپ ها از نظر صفات وزن صددانه، ارتفاع بوته، تعداد شاخه اصلی و فرعی، تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در غلاف، تعداد دانه در بوته، محتوی آب نسبی برگ، پروتیین دانه، کلروفیل a، کلروفیل b، کلروفیل کل و عملکرد دانه مورد ارزیابی قرار گرفتند. تجزیه واریانس ساده بین صفات در محیط بدون تنش خشکی نشان داد، بین ژنوتیپ ها از نظر صفات وزن صد دانه و کلروفیل a، اختلاف بسیار معنی دار در سطح احتمال 01/0 وجود دارد. بین صفات تعداد غلاف در بوته، کلروفیل کل و عملکرد در سطح احتمال 05/0، اختلاف معنی دار مشاهده شد. بر طبق نتایج بدست آمده از مقایسه میانگین در سطح احتمال01/0، بالاترین میزان میانگین عملکرد دانه (y) در محیط بدون تنش خشکی مربوط به ژنوتیپ همدانی 1 (g/m2 01/229) بود. در شرایط تنش خشکی، ژنوتیپ ها از لحاظ صفات وزن صددانه، تعداد شاخه فرعی، تعداد غلاف در بوته و تعداد دانه در بوته، اختلاف معنی داری نشان دادند. بر طبق نتایج بدست آمده از مقایسه میانگین در سطح احتمال01/0، در شرایط تنش خشکی، بالاترین عملکرد (y) را ژنوتیپ کوهپایه (g/m2 08/173) داشت. نتایج تجزیه واریانس مرکب، اختلاف معنی داری را بین ژنوتیپ ها در صفات، وزن صددانه، ارتفاع بوته، تعداد شاخه اصلی، تعداد شاخه فرعی، تعداد غلاف در بوته و میزان کلروفیل a نشان داد. همچنین اثر متقابل ژنوتیپ × محیط در بین ژنوتیپ ها برای صفات وزن صددانه، تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در بوته و کلروفیل a معنی دار شد. در مقایسه میانگین صفات، ژنوتیپ جم (g/m2 64/192) بالاترین میانگین عملکرد را نشان داد. در تجزیه پایداری به روش واریانس محیطی ژنوتیپ های آزاد، ، ilc482، آرمان و شهرکرد به عنوان ژنوتیپ های پایدار معرفی می گردند. در تجزیه پایداری به روش ضریب تغییرات محیطی، ژنوتیپ های آزاد، جم، ilc482 و محلی شهرکرد به عنوان ژنوتیپ پایدار معرفی می شوند. در تجزیه پایداری به روش اکووالانس ریک، ژنوتیپ های آزاد، جم، ilc482، آرمان و محلی شهرکرد ژنوتیپ های پایدار هستند، تجزیه پایداری به روش شوکلا، ژنوتیپ های ilc482 و آرمان را به عنوان ژنوتیپ های پایدار نشان داد، با مقایسه تمام روش های آزمون پایداری، ژنوتیپ ilc482 احتمالاً پایدارترین ژنوتیپ در بین بقیه ژنوتیپ هاست. در شرایط بدون تنش خشکی همبستگی بین عملکرد و هیچ کدام از صفات معنی دار نگردید. در شرایط وجود تنش خشکی، تنها صفت تعداد غلاف در بوته دارای همبستگی معنی داری با عملکرد در شرایط تنش می باشد. در تجزیه کلاستر صفات مورفولوژیک و فیزیولوژیک برای محیط بدون تنش خشکی، ژنوتیپ ها در 2 گروه عمده جای گرفتند. ژنوتیپ های بیونیج و جم در یک گروه و بقیه ژنوتیپ ها در گروه دوم قرار گرفتند. در تجزیه کلاستر صفات مورفولوژیک و فیزیولوژیک در محیط دارای تنش خشکی، ژنوتیپ ها در 2 گروه عمده دسته بندی شدند. ژنوتیپ های بیونیج، آزاد، جم، ilc482، کوهپایه، محلی شهرکرد و همدانی 2 در گروه اول و ژنوتیپ های همدانی 1، آرمان و هاشم در گروه دوم قرار گرفتند. نتایج تجزیه واریانس شاخص های مقاومت به خشکی و عملکرد دانه نشان داد که بین تمامی شاخص ها، در سطح احتمال 01/0 اختلاف بسیار معنی دار وجود دارد. بین عملکرد در دو شرایط تنش و بدون تنش خشکی و mp همبستگی مثبت و معنی داری دیده شد. بنابراین این شاخص را می توان به عنوان مناسب ترین شاخص برای شناسایی و تفکیک ژنوتیپ های حساس و مقاوم به تنش خشکی توصیه کرد که تجزیه کلاستر شاخص های مقاومت به خشکی هم این نتیجه را تأیید کرد. رسم نمودارهای سه بعدی نشان داد، ژنوتیپ های جم و همدانی 2 دارای عملکرد بالا در هر دو شرایط تنش و بدون تنش خشکی هستند.
معصومه کرمی اردالی بهروز شیران
مطالعه ی حاضر به منظور بررسی برخی صفات مورفو-فیزیولوژیک و بیان ژن های وابسته به گلوتاتیون برای هفت ژنوتیپ یونجه ی یکساله (m. truncatula var. karaj، m. truncatula var. qom، m. truncatula var. cod5، m. truncatula var. cod6، m. polymorpha، m. laciniata) تحت تنش شوری اجرا شد. آزمایش به صورت کرت های خرد شده در قالب طرح بلوک کامل تصادفی اجرا شد که در آن سطوح شوری به عنوان فاکتور اصلی و ژنوتیپ ها به عنوان فاکتور فرعی در نظر گرفته شدند. نتایج نشان داد که شوری با افزایش معنی دار نسبت na+/k+، منجر به کاهش معنی دار وزن خشک ریشه و اندام هوایی شد. محتوای کلروفیل کل و کارتنوئید در اثر تنش شوری کاهش یافت، این کاهش در گونه m. truncatula نسبت به دو گونه ی ، m. laciniata و m. polymorpha بیشتر قابل توجه بود. بر عکس شوری باعث افزایش میزان آنتوسیانین در همه ژنوتیپ های یونجه های یکساله گردید. به علاوه شوری افزایش بیان گلوتاتیون اس ترانسفراز (gst) در بافت برگ و ریشه کلیه ژنوتیپ های یونجه یکساله را به دنبال داشت، با این حال افزایش بیان این ژن در گونه m. truncatula در مقایسه با دو گونهm. laciniata و m. polymorpha بیشتر بود. بیان ژن گلی اکسالاز i (glxi) در بافت ریشه یونجه ها تحت تاثیر شوری قرار نگرفت، در صورتی که تنش شوری باعث افزایش بیان معنی دار این ژن در بافت برگ گردید. به طور کلیm. laciniata وm. polymorpha به دلیل کاهش کمتر میزان کارتنوئید و کلروفیل، افزایش کمتر میزان آنتوسیانین و نیز بیان بیشتر gst و glxi تحت شرایط شوری، به عنوان گونه های مقاوم به شوری معرفی شدند.
مرضیه داودی شهرام محمدی
به منظور تشخیص ژن های پاکوتاهی حساس و غیرحساس به جیبرلیک اسید آزمایشی به صورت کرت خرد شده در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در گلخانه تحقیقاتی دانشگاه شهرکرد در پاییز 91 به اجرا درآمد. مواد ژنتیکی این مطالعه شامل لاین های جایگزین کروموزومی کاندید شامل لاین های 4a، 4b، 4d، 2dو 7b از دو سری لاین جایگزین مشتمل بر لاین های جایگزین کروموزوم های رقم تایمستین در زمینه ی چاینزاسپرینگ و لاین های جایگزین کروموزومی از رقم رداجیبشین در زمینه ی ژنتیکی چاینزاسپرینگ به همراه والدین آنها (رقم های چاینزاسپرینگ و تایمستین) بودند. اعمال تیمار جیبرلیک اسید در دو مرحله ی سه برگی و ابتدای پنجه زنی انجام شد. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که اثر ژنوتیپ برای اکثر صفات به جز عملکرد بیولوژیک، وزن صد دانه، عملکرد دانه در بوته، وزن خشک کاه و کلش و وزن خشک ریشه معنی دار شد. که دلالت بر وجود تنوع ژنتیکی و امکان تعیین کروموزوم های حامل ژن های موثر بر صفات مورد مطالعه می باشد. اثر عمومی ga که با استفاده از آزمون t-test انجام شد نشان داد که این اثر عمومی تنها برای ارتفاع، وزن صد دانه و وزن ریشه معنی دار است. برای سایر صفات غیرمعنی دار بود. همچنین مشخص شد که ga ارتفاع را افزایش ولی وزن صد دانه و وزن ریشه را کاهش می دهد. نتایج مقایسه میانگین بین لاین جایگزین و والد گیرنده نشان داد که کاهش ارتفاع تنها برای لاین جایگزین re-2d معنی دار بوده است و این نتیجه نشان می دهد کروموزوم 2d حاوی ژن های پاکوتاهی و غیرحساس به ga می باشد. علاوه بر آن نتایج مقایسه میانگین بین دو سری لاین جایگزین نشان داد که تنها تفاوت بین کروموزوم 2d رقم های رداجیبشین و تایمستین برای کاهش ارتفاع معنی دار است. نتایج تجزیه همبستگی نشان داد که تنها بین ارتفاع و طول میانگره همبستگی مثبت و معنی دار وجود دارد و طول میانگره و تعداد گره 97 درصد از تنوع برای ارتفاع را توجیه می کنند.
بتول رحیمیان فرادنبه محمد ربیعی
این تحقیق به منظور بهینه سازی باززایی مستقیم ارقام مختلف سیب زمینی شامل آریندا، اگریا، سانته، مارادونا و مارفونا به صورت یک آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار انجام شد. آزمایش ضدعفونی نشان داد غلظت 1 درصد هیپوکلریت سدیم در مدت زمان 5 و 10 دقیقه به ترتیب بهترین نتیجه را در استریل کردن ریزنمونه برگ و میانگره ارقام مختلف سیب زمینی به همراه دارد. در آزمایش باززایی، هورمون bap در غلظت های 1، 2، 5، 10 و 15 میلی گرم در لیتر و هورمون kin در غلظت های 0/5، 1، 2، 5، 10 و 15 میلی گرم در لیتر در ترکیب با هم استفاده شدند. ارزیابی نتایج به دست آمده در محیط in vitro بر روی صفات سرعت باززایی، نوع باززایی و طول اندام باززایی شده نشان داد هورمون bap بیشترین تاثیر را بر باززایی ارقام مختلف سیب زمینی دارد و هورمون kin تاثیر کمتری بر صفات اندازه گیری شده در این آزمایش نشان داد. غلظت 1 و 2 میلی گرم در لیتر هورمون bap بیشترین تاثیر را در تولید ساقه و ریشه دارد و در غلظت های 5، 10 و 15 میلی گرم در لیتر این هورمون بییشترین میزان جنین تولید شد. طول ساقه ها و ریشه های تولید شده نیز در غلظت های پایین bap بیشتر بود و با افزایش غلظت کاهش می یافت امّا سطوح غلظتی bap در طول جنین تاثیری نداشت. هر چند در غلظت های 5/0 و 5 میلی گرم در لیتر هورمون kin بیشترین میزان ساقه زایی و بلندترین ساقه ها به دست آمد، امّا این هورمون در میزان ریشه زایی و جنین زایی و طول ریشه ها و جنین های به دست آمده تاثیری نداشت. ارقام مورد مطالعه در اکثر صفات اندازه گیری شده اختلاف معنی داری نشان دادند که در این میان رقم مارفونا در تمامی صفات اندازه گیری شده پاسخ بهتری به شرایط in vitro نشان داد. با استفاده از تجزیه کلاستر ارقام و صفات دارای شرایط مشابه در این آزمایش در گروه های یکسان قرار گرفتند.
زهرا فخاری محمود خدامباشی
چکیده آلودگی با فلزات سنگین یکی از مشکلات عمده محیط زیست است. کادمیوم یکی از فراوانترین و گسترده ترین آلایند ها می باشد که خطر جدی برای همه موجودات زنده از جمله گیاهان بشمار می رود. پاسخ گیاهان به تنش فلزات سنگین نیازمند تنظیم ژن ها در دو سطح رونویسی و پس از رونویسی می باشد microrna . ها (mirna ها) از دسته rnaهای کوچک با حدود 24-20 نوکلئوتید طول هستند که هیچ پروتئینی را کد نمی کنند و یکی از مهمترین عوامل تنظیم کننده بیان ژن ها در مرحله پس از رونویسی هستند که در پاسخ به انواع تنش های زیستی و غیر زیستی از جمله فلزات سنگین درگیر می باشند. آفتابگردان با نام علمیannus l. helianthus متعلق به خانواده asteracae و گیاهی یکساله و دیپلوئید x=17 است که بومی مناطق گرم آمریکای شمالی می باشد و چهارمین محصول روغنی و یکی از منابع مهم روغنی نباتی جهان است و به دلیل غنی بودن از پروتئین، ویتامین و روغن نقش مهمی در تغذیه انسان و دام دارد. به علت رشد سریع و بیوماس بالا که قادر به جذب، ذخیره و تحمل بالا به فلزات سنگین از جمله کادمیوم می باشد و به دلیل اهمیت اقتصادی، تغذیه ای و اکولوژیکی و زینتی این محصول در این پژوهش به بررسی هشت microrna (mir160، mir167، mir172، mir398، mir403، mir408، mir426 و mir842) و ژن های هدفشان در دو بافت ریشه و برگ آفتابگردان (helianthus annuus l.) در سه سطح تنش 0، 5، 20 میلی گرم بر لیتر کادمیوم بررسی گردید. نمونه گیری در مرحله شش برگی و پس از 24 ساعت از اعمال تنش از دو بافت برگ و ریشه انجام گرفت و به منظور اطمینان از تنش وارده به گیاهان میزان کادمیوم جذب شده و پرولین به عنوان معیارهای فیزیولوژیکی اندازه گیری گردید.rna با استفاده از محلول تریزول استخراج گردید و سنتز cdna با استفاده از روش stem loop pcr انجام گرفت و میزان بیان microrna ها و ژن هدفشان توسط روش quantitative real-time pcr (qrt-pcr ) اندازه گیری شد. و الگوی بیانی این microrna ها و ژن های هدفشان در دو سطح تنش و شرایط کنترل و در دو بافت ریشه و برگ مقایسه گردید. الگوی بیانی این microrna ها و ژن های هدفشان در سطوح مختلف تنش و بین دو بافت ریشه و برگ آفتابگردان متفاوت بود و الگوی بیان بسیار اختصاصی از خود نشان دادند و مشخص گردید اکثرا این microrna ها در بافت ریشه در تنش کادمیوم بیان بیشتری نسبت به برگ نشان دادند. و علاوه بر این در شبکه ترسیم شده با نرم افزار پتوی استودیو مشخص گردید که این microrna ها و ژن های هدفشان در مقابله با تنش کادمیوم نقش دارند.
بهناز شیرانی سیف الله فلاح
به منظور بررسی اثر فصل کاشت و محلول پاشی اوره، سولفات روی، سولفات منگنز، مخلوط سولفات روی و سولفات منگنز (به صورت 50:50) بر عملکرد نخود، آزمایشی در دو فصل کشت پائیزه (15 آبان) و بهاره (20 فروردین) در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه شهرکرد در سال زراعی 1389-1388 اجرا شد. نتایج نشان داد که اثر فصل کاشت بر روی ارتفاع بوته، تعداد دانه در بوته، وزن صد دانه، عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیک معنی دار شد. اثر محلول پاشی بر تعداد کل غلاف در بوته، تعداد دانه در بوته، وزن صد دانه، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، غلظت روی دانه، میزان درصد پروتئین دانه معنی دار گردید. اثر متقابل محلول پاشی × فصل کاشت فقط بر ارتفاع بوته و تعداد کل غلاف در بوته معنی دار بود. مقدار وزن صد دانه، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک در کشت بهاره بیشتر از کشت پائیزه بود که دلیل آن را مناسب بودن شرایط رطوبتی طی دوره رشد گیاه می توان بیان کرد. واکنش سرعت جوانه زنی و تعداد گیاهچه نرمال بذور حاصل از آزمایش به محلول پاشی معنی دار بود. درصد جوانه زنی، سرعت جوانه زنی، تعداد گیاهچه نرمال، وزن خشک ریشه چه، وزن خشک ساقه چه، طول ریشه چه و طول ساقه چه بذور حاصله نیز تحت تأثیر شوری کاهش یافت. همچنین اثر متقابل محلول پاشی و شوری بر روی سرعت جوانه زنی و وزن خشک ساقه چه نیز معنی دار بود.
نگار توکلی محمود خدامباشی
بزرک (linum usitatisimmum l.) یکی از گیاهان دانه روغنی است که دانه آن دارای 40 -45 %روغن می باشد. تنوع ژنتیکی و تعیین روابط موجود بین صفات زراعی در بزرک می تواند در برنامه به نژادی و انتخاب ژنوتیپ هایی که دارای صفات زراعی و عملکرد مطلوب هستند مورد استفاده قرار گیرد. در این پژوهش صفات زراعی و روابط بین عملکرد دانه و اجزای آن در برخی لاین های اصلاحی بزرک موردارزیابی قرار گرفت. در این رابطه 11 ژنوتیپ بزرک در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با 3 تکرار در سال 92- 1391 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه شهرکرد کشت و مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج تجزیه واریانس نشان داد اثر ژنوتیپ برای صفات تعداد کپسول در بوته، انشعاب بوته، عملکرد دانه در بوته، عملکرد در واحد سطح، درصد روغن، عملکرد روغن در واحد سطح معنی دار بود. بیشترین میزان عملکرد در واحد سطح مربوط به رقم کردستان و کمترین مقدار عملکرد را رقم توده اهواز نشان داد. بین صفات تعداد کپسول و عملکرد دانه در بوته ، عملکرد در واحد سطح و عملکرد روغن همبستگی مثبت و معنی داری وجود داشت. بالاترین میزان همبستگی با مقدار 0/99، همبستگی بین عملکرد در واحد سطح با عملکرد روغن است. و پس از آن بالاترین میزان همبستگی با مقدار 0/86 مربوط به همبستگی بین عملکرد دانه در بوته با عملکرد روغن و عملکرد در واحد سطح مشاهده شد. به طور کلی نتایج این تحقیق نشان داد که تنوع ژنتیکی برای اکثر صفات زراعی جهت بهبود ژنتیکی آنها وجو دارد و اجزای عملکرد شامل تعداد دانه در کپسول و تعداد کپسول در بوته با توجه به اهمیت و تاثیر مستقیم آنها بر عملکرد دانه می تواند به عنوان شاخص های انتخاب جهت بهبود عملکرد دانه مورد استفاده قرار گیرند.
میترا وندا سعداله هوشمند
یک جمعیت شامل 120 فامیل f3 همراه والدین، با استفاده از نشانگر ssr، مورد ارزیابی قرار گرفت. نمودار توزیع فراوانی نشان داد که، برای تمامی ویژگی های مورد مطالعه تفکیک متجاوز فامیل هاوجود داشت. نتایج تجزیه میانگین نسل ها نشان داد که جزء افزایشی ژن ([a]) برای تمام صفات به جز قطر دانه و تعداد برگچه معنی دار بود.میزان وراثت پذیری در کلیه صفات مورد مطالعه، به جز صفت روز تا رسیدگی و روز تا غلاف دهی، پایین بود. لذا این صفات به شدت تحت تأثیر محیط بوده و اثر ژنوتیپ بر آن ها کم است بنابراین انتخاب در نسل های اولیه برای این صفات مناسب نیست. نتایج تجزیه همبستگی، رگرسیون و تجزیه مسیر در جمعیت مورد مطالعه نشان داد که صفات تعداد دانه در بوته، تعداد غلاف در بوته و وزن صد دانه تأثیرگذارترین صفات بر عملکرد دانه بوده و می توان آنها را جهت بهبود عملکرد دانه مورد استفاده قرار داد. بیست مکان ژنی کنترل کننده بیشترین مکان ژنی کنترل کننده بر روی گروه لینکاژی یک (lg1) قرار داشت. برای تعداد دانه در بوته یک qtl، برای تعداد غلاف در بوته یک qtl و برای عملکرد دانه یک qtl در فاصله نشانگری gllc538-ssr90 مشاهده شد که qtlهای کنترل کننده این صفات بسیار به هم نزدیک بوده و حالت چنداثری (پلیوتروپی) نشان دادند. نتایج نقشه یابی qtlهای کنترل کننده صفات زراعی حاکی از وجود qtlهایی با اثر غالبیت، افزایشی و فوق غالبیت برای صفات مورد مطالعه بود.
بهناز شیرانی سیف الله فلاح
چکیده به منظور بررسی اثر فصل کاشت و محلول پاشی اوره، سولفات روی، سولفات منگنز، مخلوط سولفات روی و سولفات منگنز (به صورت 50:50) بر عملکرد نخود، آزمایشی در دو فصل کشت پائیزه (15 آبان) و بهاره (20 فروردین) در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه شهرکرد در سال زراعی 1389-1388 اجرا شد. نتایج نشان داد که اثر فصل کاشت بر روی ارتفاع بوته، تعداد دانه در بوته، وزن صد دانه، عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیک معنی دار شد. اثر محلول پاشی بر تعداد کل غلاف در بوته، تعداد دانه در بوته، وزن صد دانه، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، غلظت روی دانه، میزان درصد پروتئین دانه معنی دار گردید. اثر متقابل محلول پاشی × فصل کاشت فقط بر ارتفاع بوته و تعداد کل غلاف در بوته معنی دار بود.
نرگس بیطرف محمود خدامباشی
چکیده ندارد.