نام پژوهشگر: وحید نیکنام
وحید نیکنام طاهره فلسفی
تتراسایکلین همراه با دیگر آنتی بیوتیکها در درمان h.pylori استفاده می شود، اما مقاومت به تتراسایکلین در سویه های جدا شده از بیماران گسترش پیدا کرده و یکی از علل عدم موفقیت در درمان است. مقاومت به تتراسایکلین در باکتری می تواند چندین علت داشته باشد، موتاسیون در ژن 16s rrna ، تغییر نفوذپذیری غشاء و عدم ورود دارو به باکتری، افلاکس تتراسایکلین جهت خارج کردن دارو ، پروتئینهای محافظت کننده ریبوزومی و غیر فعال سازی آنزیمی. در h.pylori مطالعات اندکی بر روی مکانیسمهای دخیل در این مقاومت انجام شده اند و فرضیه های مختلفی بیان گشته اند که تأکید بیشتر بر روی مقاومت از طریق ایجاد موتاسیون در ژن 16s rrna بوده است . اما در مطالعاتی نیز سویه های مقاوم فاقد موتاسیون شناسایی شده اند . در مورد نقش پروتئینهای افلاکس تتراسایکلین مطالعات اندکی تنها در سویه های h.pylori آزمایشگاهی مقاوم شده به تتراسایکلین ، انجام گرفته اند. در مورد مکانیسمهای احتمالی دیگر مقاومت به تتراسایکلین در h.pylori شواهدی دیده نشده است. در این مطالعه به بررسی مکانیسمهای مقاومت به تتراسایکلین در سویه های مقاوم به این آنتی بیوتیک با تأکید بر بررسی حضور افلاکس فعال در مقاومت به تتراسایکلین در h.pylori پرداخته شد. سویه ها از کودکان جدا شده و از نظر مقاومت به تتراسایکلین با روش رقت آگار مورد بررسی واقع شدند. سپس تست تجمع آنتی بیوتیکی در حضور و عدم حضور یک ماده غیر فعال کننده پمپهای افلاکس صورت پذیرفت . تستهای مولکولی pcr و rt-pcr جهت بررسی حضور ژنهای افلاکس و بیان آنها و نیز حضور موتاسیونها در ژن 16s rrna در این سویه ها انجام شد. نتایج حاصله حاکی از افزایش روزافزون مقاومت به تتراسایکلین در h.pylori و نقش مهم افلاکس فعال در سویه های با مقاومت بالا و چند فاکتوری بودن مقاومت به تتراسایکلین در این باکتری است.
نسترن بنایی طاهره فلسفی
باکتریpseudomonas aeruginosa یک باکتری گرم منفی و پاتوژن فرصت طلب انسانی است. از آنجایی که بوجود آمدن و ظهور سویه های دارای مقاومت چندگانه mdr = multi drug resistant در بخشهای سوختگی رو به افزایش و شاخص ترین مکانیسم مقاومت آنتی بیوتیکی در این پاتوژن سیستم افلاکس (efflux) می باشد در این مطالعه 50 سویه p.aeruginosa از نمونه های سوختگی جمع آوری و مورد بررسی قرار گرفت. مقاومت آنتی بیوتیکی به روش انتشار در آگار در برابر 7 آنتی بیوتیک انجام شد و سپس میزان حساسیت به 2 آنتی بیوتیک به روش میکرودایلوشن صورت گرفت و نتایج به صورت mic بدست آمد. تست های mic یک بار در حضور ماده cccp (کربونیل سیانید m- کلروفنیل هیدرازون) به عنوان مهار کننده سیستم تراوشی وابسته به نیروی محرکه پروتونی و یک بار در غیاب این ماده بررسی شد. سپس از بنزالکونیوم کلراید (bkc) به عنوان سوبسترای اختصاصی پمپ mate استفاده شد و تست های mic به روش میکرودایلوشن در حضور و در غیاب cccp بررسی گردید .در حضور cccp کاهش mic مشاهده شد. به منظور تعیین میزان اختصاصی بودن عملکرد سیستم تراوشی در باکتری p.aeruginosa تجمع سیپروفلوکساسین توسط دستگاه اسپکتروفلوریمتر اندازه گیری شد. سپس حضور ژن سیستم افلاکس mate یا سیستم pmp m به کمک روش pcr در سویه های بالینی جدا شده تکثیر شد. نتایج حاصل از آنتی بیوگرام ایزوله های بیماران سوختگی به شرح زیر است : میزان درصد مقاومت به سیپروفلوکساسین 70% ، کربنی سیلین 26% آمیکاسین 16% پیپراسیلین 11%و ایمی پنم 6 %. mic برای آنتی بیوتیک سیپروفلوکسا سین و افلوکساسین در سویه های مقاوم mg/l 32 بود . میزان mic در حضور cccp در سویه های بیان کننده افلاکس فعال حداقل یک رقت کاهش یافت. سپس میزان mic در حضور cccp در برابر bkc بررسی شد و فقط 3 باکتری که دارای ژن افلاکس pmp m مربوط به پمپ mate بودند و توسط pcr ژن آنها جدا سازی شده بود یک رقت کاهش در میزان mic را نشان دادند. تست تجمع دارو نشان داد که سیستم های تراوشی در این باکتری قادر به تراوش آنتی بیوتیک و bkc است. بااستفاده از روش pcr مشخص شد که 6% درصد از سویه های بالینی مورد مطالعه سیستم تراوشی pmpm را به عنوان عامل ایجاد کننده مقاومت ذاتی چند دارویی در باکتری p. aeruginosa بر روی کروموزوم خود دارند.
سعیده سادات صدری خدیجه کیارستمی
در این پژوهش با هدف کاهش اثر نامطلوب شوری بر رشد و بیوشیمی گیاه کلزا از دو تنظیم کننده رشد (پاکلوبوترازول و سالسیلیک اسید) در غلظتهای مختلف استفاده شد. رقم y3000 بعنوان رقم حساس به شوری و رقم هایولا 420 (h420) بعنوان رقم متحمل به شوری انتخاب و در روستای حاجی آباد قم با هدایت الکتریکی ds/m 51/7 در بلوکهای کاملا تصادفی کاشته شدند. اسپری کردن پاکلوبوترازول با غلظتهای ppm 0، 30 و60 بر روی برگها در مرحله دو برگی با فواصل یک هفته ای و در 3 مرحله انجام شد. محلول سالیسیلیک اسید یک بار صبح زود با غلظتهای 0، 5/0 و 1 میلی مولار بر روی برگها و در مرحله چهار برگی اسپری شد. نمونه برداری برگ در مرحله رویشی (130 روزگی) به منظور سنجش پروتئینها و فعالیت آنزیمها و نمونه برداری بذر (به منظور بررسی میزان چربی کل، ترکیب اسیدهای چرب، و محتوای گلوکوزینولات) و نمونه برداری برگ (به منظور بررسی کربوهیدراتها) در مرحله رسیدگی (190 روزگی) انجام گرفت. شوری در هر دو رقم بر چربی کل اثر گذاشته و آن را کاهش داد. شوری همچنین ترکیب اسیدهای چرب را نیز در هر هر دو رقم تغییر داد و به ویژه باعث افزایش اولئیک اسید و اروسیک اسید و کاهش استئاریک اسید و پالمیتیک اسید در هر دو رقم شد. تیمار با پاکلوبوترازول و سالیسیلیک اسید میزان چربی کل را افزایش داد و به طور کلی باعث کاهش اسید چرب اروسیک اسید و اثرات نامطلوب شوری بر روغن گیاه شد. میزان پروتئینهای برگ در رقم مقاوم h420 در شرایط شور بیشتر از رقم حساس y3000 بود. میزان پروتئینهای برگ در رقم مقاوم h420 با تیمار با پاکلوبوترازول به طور معنی-داری کاهش و تحت تیمار با سالیسیلیک اسید به طور معنی-داری افزایش یافت. در بررسی الگوی الکتروفورزی page و sds-page پروتئینها نیز مشاهده شد که در رقم y3000 کاربرد سالیسیلیک اسید باعث ظاهر شدن نوارهای پروتئینی جدید در اوزان مولکولی بالا، متوسط و پایین شد و کاربرد پاکلوبوترازول ظهور نوارهای پروتئینی جدید را در اوزان مولکولی متوسط و پایین باعث شد. به طور عکس، در رقم h420 تیمار با پاکلوبوترازول و سالیسیلیک اسید باعث ناپدید شدن نوارهای پروتئینی به ویژه در وزنهای مولکولی پایین تر شد. تیمار با پاکلوبوترازول و سالیسیلیک اسید بر فعالیت آنزیمهای آنتی اکسیدان گیاهان رشد یافته تحت شوری اثر داشت. به طور کلی در تیمار با سالیسیلیک اسید فعالیت آنزیمهای پراکسیداز، پلی فنل اکسیداز و سوپراکسید دیسموتاز و کاتالاز در y3000 افزایش و در رقم h420 کاهش یافت. بر اثر تیمار با پاکلوبوترازول، فعالیت پراکسیداز در هر دو رقم کاهش یافت. فعالیت کاتالاز در رقم مقاوم h420 کاهش و در رقم حساس y3000 افزایش یافت. به طور متضاد فعالیت پلی فنل اکسیداز و سوپراکسید دیسموتاز در رقم حساس y3000 کاهش و در رقم مقاوم h420 افزایش یافت. با افزایش فعالیت آنزیمهای آنتی اکسیدان و جاروب کردن گونه های فعال اکسیژن از شدت تنش اکسیداتیو ناشی از تنش شوری کاسته می شود و این عامل مهمی جهت افزایش مقاومت گیاه در برابر تنش شوری است. ژنوتیپ مقاوم به شوری h420 و ژنوتیپ حساس به شوری y3000 در شرایط تنش شوری از نظر میزان پلی ساکاریدها تفاوت معنی داری با یکدیگر نداشتند، ولی میزان قندهای احیاکننده در شرایط تنش شوری در رقم حساس y3000 بیشتر از رقم مقاوم h420 بود که علت آن می تواند نقش قندها در تنظیم اسمزی باشد. البته تحت تیمار ppm 30 پاکلوبوترازول میزان قندهای احیاکننده برگ در رقم مقاوم h420 تقریباً دو برابر رقم حساس y3000 و با غلظت ppm 60 پاکلوبوترازول تقریباً شش برابر رقم حساس y3000 بود. میزان پلی ساکاریدها تحت تیمار ppm 30 و 60 پاکلوبوترازول در رقم حساس y3000 بیشتر از رقم مقاوم h420 و با سالیسیلیک اسید با هر دو غلظت 5/0 و 1 میلی مولار، میزان قندهای احیاکننده در رقم حساس y3000 بیشتر از رقم مقاوم h420 بود. ولی تحت تیمار با غلظت 5/0 میلی مولار سالیسیلیک اسید میزان پلی ساکاریدها در رقم حساس y3000 و تحت تیمار 1 میلی مولار سالیسیلیک اسید میزان پلی ساکاریدها در رقم مقاوم h420 بیشتر بود. میزان گلوکوزینولاتها تحت تنش شوری در هر دو رقم حساس y3000 و مقاوم h420 افزایش یافت که احتمالاً به دلیل دخیل بودن گلوکوزینولاتها در تعدیل اسمزی تحت شرایط پتانسیل آبی پایین می باشد. تحت تأثیر تیمار پاکلوبوترازول به ویژه با غلظت ppm 30 و تیمار سالیسیلک-اسید با غلظت 5/0 میلی مولار میزان گلوکوزینولات کل کاهش یافت که احتمالاً به این دلیل است که تیمار با پاکلوبوترازول و سالیسیلیک اسید میزان اثرات مخرب تنش شوری را کاهش داده، بنابراین با کاهش یافتن اثرات نامطلوب تنش شوری از میزان گلوکوزینولات کل نیز کاسته شده است. تیمار با پاکلوبوترازول با غلظتهای ppm 30 و 60 و تیمار با سالسیلیک اسید با غلظتهای 5/0 و 1 میلی-مولار با تعدیل میزان قندها و فعالیت آنزیمهای آنتی اکسیدان، باعث افزایش تحمل هر دو رقم حساس و متحمل به شوری شد. تیمار با پاکلوبوترازول و سالیسیلیک اسید همچنین با کاهش گلوکوزینولات و بهبود ترکیب اسیدهای چرب و به ویژه با کاهش اسید چرب مضر اروسیک اسید باعث از بین بردن اثرات نامطلوب شوری در گیاه کلزا شد.
سیده مریم زمان زاده نصرآبادی وحید نیکنام
چکیده لیپیدهای مخمرهای روغنی که می توانند به عنوان منبعی برای تولید بیودیزل، جایگزین کره کاکائو و اسیدهای چرب غیراشباع دارای چندین پیوند دوگانه استفاده شوند، در سال های اخیر توجه بسیار بیشتری را به خود جلب کرده است. به علاوه استفاده از سوبستراهای ارزان قیمت و در دسترس برای تولید لیپید به وسیله ی مخمرهای روغنی، منافع اقتصادی و زیست محیطی زیادی را فراهم می کند. در این پژوهش مخمرهای روغنی غربال گری و شناسایی شدند و امکان تولید لیپید با استفاده از سوبستراهای ارزان قیمت مناسب شامل متانل، پساب کارخانه فراوری کنجد و گلیسرول بررسی شد. صد و پنج سویه ی مخمر جداشده از نظر قابلیت تولید لیپید با استفاده از دو روش رنگ آمیزی اسلاید و نسخه برداری کاغذی و هم چنین توانایی رشد روی محیط های حاوی منابع کربن متانل و پساب کارخانه فراوری کنجد بررسی شدند. غربال گری بیشتر، روی یازده جدایه ی انتخاب شده که دارای قابلیت تولید لیپید بالایی بودند و روی محیط حاوی متانل یا پساب کارخانه فراوری کنجد رشد بیشتری نسبت به سایر جدایه ها داشتند، براساس محتوای لیپید انجام گردید. سه جدایه ی snz035، snz045 و snz075 دارای بیشترین محتوای لیپید به ترتیب برابر با 15/27%، 63/35% و 05/27% بودند. هیچ یک از این جدایه ها قابلیت رشد بالا روی متانل نداشتند. ترکیب اسیدهای چرب جدایه ی snz045 که دارای بیشترین محتوای لیپید بود، شامل اسیدهای چرب c14 تا c20 بوده و در این میان اسیدهای چرب c16 و c18 بارزتر بود. جدایه-ی snz045 بر اساس شناسایی مورفولوژیکی، بیوشیمیایی و مولکولی به دو گونه ی sakaguchia dacryoidea و rhodotorula oryzicola شباهت بیشتری داشت. در بررسی اثر برخی شاخص ها روی تولید لیپید مشاهده شد که جدایه ی snz045 توانست در شرایط مناسب لیپید بیشتری تولید کند و محتوای لیپید آن به 15/43% وزن خشک رسید. نتایج بررسی تولید لیپید به وسیله ی سه جدایه ی انتخاب شده روی محیط بر پایه ی پساب پوست کنی کنجد هیدرولیز شده نشان داد، محتوای لیپید سه جدایه میان 6-4% وزن خشک بود. در میان سه جدایه ی انتخاب شده، جدایه ی snz045 بیشترین محتوای لیپید (71/35%) را در محیط حاوی گلیسرول به عنوان تنها منبع کربن و انرژی داشت. واژگان کلیدی: غربال گری، لیپید، مخمرهای روغنی، سوبسترا ارزان قیمت
حلیمه حسن پور طیولا وحید نیکنام
در این پژوهش تاثیر تنش خشکی بر تعدادی از جنبه های فیزیولوژیکی، بیوشیمیایی و ملکولی گیاه پونه معطر بررسی شد. در بررسی جوانه زنی، پنج سطح پتانسیل اسمزی بوسیله پلی اتیلن گلیکول 6000 تهیه شد و برای سایر آزمایشات گیاهچه ها در چهار سطح ظرفیت زراعی همراه با پنکونازول و بدون آن قرار گرفتند. آزمایشات در قالب طرح بلوک های کاملا تصادفی با چهار تکرار در یک شرایط کنترل شده انجام شد. نتایج نشان داد که درصد جوانه زنی بذر با کاهش پتانسیل اسمزی کاهش یافت و پائین ترین درصد جوانه زنی در پتانسیل اسمزی 3/0- مگاپاسکال مشاهده شد. تنش خشکی منجر به کاهش پارامترهای رشد، پتانسیل آبی، پتانسیل اسمزی و محتوای نسبی آب شد. تیمار پنکونازول در گیاهچه های تحت تنش خشکی و شاهد منجر به افزایش تعدادی از پارامترهای رشد، پتانسیل آبی، فشار تورگور و محتوای نسبی شده، ولی پتانسیل اسمزی را کاهش داد. تنش خشکی فتوسنتز، تنفس، هدایت روزنه ای، تراکم co2 بین سلولی و کارایی استفاده از آب را کاهش داد، ولی تیمار پنکونازول منجر به افزایش این پارامترها در همه سطوح ظرفیت زراعی شد. غلظت یون های پتاسیم و کلسیم با کاهش سطح ظرفیت زراعی در گیاه پونه معطر کاهش یافت، اما با تیمار پنکونازول غلظت این یون ها افزایش یافت. محتوای پرولین و کربوهیدرات تحت تنش خشکی و تیمار پنکونازول افزایش یافت، اما میزان افزایش با تیمار پنکونازول بالاتر بود. تحت تنش خشکی محتوای اسانس و اسید های چرب اشباع به طور معنی دار افزایش یافته، ولی اسیدهای چرب غیر اشباع کاهش یافت. تیمار پنکونازول این پارامترها را در گیاهان تحت تنش خشکی افزایش داد. نشت یونی، سطح h2o2 و پراکسیداسیون لیپیدها تحت تنش خشکی افزایش یافت، تیمار پنکونازول در این گیاهان منجر به کاهش معنی دار نشت یونی و پراکسیداسیون لیپید شده، اما سطح h2o2 را افزایش داد. محتوای پروتئین تحت تنش خشکی کاهش معنی داری یافت، اما تیمار پنکونازول محتوای پروتئین را به طور معنی داری افزایش داد. بر طبق آنالیز sds-page، تنش خشکی منجر به کاهش شدت باندهای پروتئین و همچنین القای تعدادی از باند های جدید پروتئینی شد. تیمار پنکونازول در این گیاهان منجر به افزایش شدت و تعداد باند های پروتئینی با کاهش سطح ظرفیت زراعی شد. بررسی کمی و کیفی آنزیم ها نشان داد که فعالیت آنزیم های سوپراکسید دیسموتاز، پراکسیداز، کاتالاز، آسکوربات پراکسیداز و پلی فنل اکسیداز با کاهش سطح ظرفیت زراعی افزایش یافته و تیمار پنکونازول منجر به القای بیشتر فعالیت این آنزیم ها شد. تنش خشکی منجر به افزایش ترکیبات فنلیک شده، و تیمار پنکونازول منجر به القای بیشتر این پارامتر شد. نتایج rt-pcr نشان داد که بیان ژنipr تحت تنش خشکی در مرحله گل دهی افزایش یافته، ولی بیان ژن pr کاهش یافت. تیمار پنکونازول در گیاهان تحت تنش خشکی و شاهد منجر به القای بیشتر ژنipr و کاهش بیان ژن pr شد. از نتایج حاصل از این پژوهش می توان نتیجه گرفت که تیمار پنکونازول با کاهش اثرات منفی تنش خشکی می تواند منجر به تعدیل تنش در گیاه پونه معطر گردد.
پرویز کریمی وحید نیکنام
در این پژوهش شش گونه از جنس گون از لحاظ تجمع و جابجایی تعدادی عناصر سنگین به وسیله اندازه گیری میزان عناصر در خاک وگیاه مورد مطالعه قرار گرفت. دو گونه a.neo-mobayenii و a.echinops به ترتیب برای مس و منگنز انتخاب و سازوکارهای فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی مقاومت به این عناصرتحت تیمارغلظت های 0، 50، 100و 150 میکرومولار سولفات مس و سولفات منگنز مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج به دست آمده نشان داد که هر دو تیمار رشد را تحت تاثیر قرار می دهند. با افزایش نمک های مس و منگنز سطح برگی، وزن تر و خشک بخش هوایی و ریشه در مقایسه با شاهد کاهش نشان داد. نقطه جبران co2 فتوسنتزی در هر دو تیمار مس و منگنز نسبت به تیمار شاهد افزایش نشان داد. با افزایش میزان هر دو عنصر مقدار کلروفیل کاهش و میزان کاروتنوئید در تیمارهای مس افزایش معنی دار و در تیمارهای منگنز در مقایسه با شاهد کاهش نشان داد. فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدان، میزان پراکسیداسیون لیپید و پرولین با افزایش غلظت هر دو تیمار در مقایسه با شاهد افزایش یافت. میزان تجمع عنصر مس در تیمارهای سولفات مس با افزایش غلظت در ریشه و بخش هوایی افزایش نشان داد که این افزایش در بخش هوایی نسبت به ریشه بیشتر می باشد و نیز میزان عناصر آهن، منیزیم و منگنز در بخش هوایی بجز در تیمار 50 میکرومولار سولفات مس کاهش نشان داد. در تیمارهای سولفات منگنز میزان تجمع عنصر منگنز با افزایش غلظت در ریشه و بخش هوایی افزایش نشان داد که این افزایش در بخش هوایی نسبت به ریشه بیشتر می باشد و نیز میزان عناصر آهن و منیزیم با افزایش میزان سولفات منگنز کاهش نشان داد.
لیلا چراغواره رقیه حاجی بلند
سیلیکون دومین عنصر فراوان موجود در پوسته ی کره زمین است و بعنوان عنصر مفید برای گیاهان نقش مهمی در مقابله با تنش های زیستی و غیر زیستی دارد. اثرات سودمند سیلیکون در گیاهان بطور عمده در ارتباط با مقابله با تنش های خشکی، شوری، سمیت فلزات سنگین، اشعه ی ماوراءبنفش و نیز پاتوژن-هاست. در این پژوهش تاثیر سیلیکون روی تنش های شوری، خشکی و مکانیکی از دیدگاه فیزیولوژیک و متابولیسمی در گیاه توتون بررسی شد. سیلیکون موجب تخفیف اثرات تنش شوری در گیاه توتون شد هر چند این تاثیر تنها در وزن ریشه مشهود بود ولی پارامترهای فیزیولوژیکی متعددی نشان دهنده نقش سیلیکون در افزایش مقاومت گیاه به شوری بود. سیلیکون عامل افزایش فتوستز و غلظت قندهای محلول شد همچنین با تحریک جذب نیترات و افزایش فعالیت نیترات ردوکتاز موجب افزایش سنتز آمینواسیدها و پروتئین شد. سیلیکون با کاهش جذب و انتقال سدیم به اندام هوایی و افزایش آن برای پتاسیم باعث بهبود هومئوستازی یونی در گیاه توتون گردید. در شرایط تنش خشکی، اثر تخفیف دهندگی سیلیکون برخلاف اثر آن در شرایط تنش شوری، روی وزن خشک گیاه چشمگیر بود. با اینحال برخلاف تاثیر آن در آزمایش فوق، روی پارامترهای تبادل گاز فتوسنتزی تاثیر معنی داری نداشت. لیکن موجب افزایش غلظت اسموتیکوم ها شامل قندهای محلول، آمینواسیدها و پرولین شد. مهمترین تاثیر سیلیکون روی تحریک سیستم دفاع آنتی اکسیدانتی شامل افزایش فعالیت آنزیم های سوپراکسید دیسموتاز، آسکوربات پراکسیداز و پراکسیداز بود که به نحوی در کاهش غلظت پراکسید هیدروژن منعکس گردید. برخلاف انتظار غلظت مالون دی آلدئید تحت تاثیر سیلیکون افزایش یافت. همچنین سیلیکون موجب افزایش مقدار آب نسبی بافت ها شد. در شرایط تنش مکانیکی سیلیکون عامل تغییراتی در فعالیت آنزیم های حساس به تنش مکانیکی شامل فنیل آلانین آمونیالیاز ،پلی فنل اکسیداز و پراکسیدازهای سیتوزولی و متصل به دیواره شد. فعالیت همه آنزیم ها با تنش مکانیکی افزایش یافت و تیمار با سیلیکون این افزایش را بجز در مورد فنیل آلانین آمونیالیاز بیشتر کرد.
نساء آلبوغبیش فاطمه زرین کمر
افزایش روز افزون آلودگی فلزات سنگین در هوا، آب و خاک های کشاورزی خطرات بی شماری را برای موجودات زنده به همراه دارد که این تنش در گیاهان کاهش رشد و عملکرد را موجب می شود. فلز سرب مهم ترین فلز آلاینده در محیط زیست است که بر مورفولوژی و آناتومی گیاهان اثرات متعددی دارد. بابونه آلمانی با نام علمی matricaria chamomilla l. یکی از گونه های مهم گیاهان دارویی است که اسانس آن حاوی نزدیک به 120 ترکیب شیمیایی می باشد. مشخص شده است که تنش فلزات سنگین بر میزان برخی از متابولیت های ثانویه این گونه تأثیرگذار است. در تحقیق حاضر اثر فلز سرب بر مورفولوژی و آناتومی بابونه آلمانی در مرحله زایشی و هم چنین میزان ترکیبات اسانس در سه اندام گل، ریشه و برگ مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور گیاهان در مرحله رویشی به محیط هیدروپونیک منتقل شدند و تحت تأثیر غلظت های 0، 60، 120، 180 و 240 میکرومولار سرب قرار گرفتند. جمع آوری از نمونه های گیاهی در سه مرحله گلدهی انجام شد. نتایج حاصل از مطالعات دانه های گرده و کلاله با میکروسکوپ sem در مرحله پایانی گلدهی، کاهش قطر دانه گرده را در گیاهان تحت تیمار نشان داد. نتایج حاصل از مطالعات آناتومیک برش عرضی گل نشان داد که تنش سرب در مراحل مختلف تکوین اثرات متفاوتی بر آناتومی گل بابونه آلمانی دارد؛ در مرحله پایانی گلدهی با افزایش جذب سرب قطر کیسه گرده و دانه گرده کاهش یافت و در گلچه های زبانه ای و لوله-ای افزایش جذب سرب، افزایش در طول گلچه ها را موجب گردید. با توجه به نتایج حاصل با افزایش غلظت سرب تا 240 میکرومولار، کاهش در قطر تخمک، قطر کیسه گرده، دانه گرده و تعداد دانه گرده طبیعی در مرحله پایانی گلدهی مشاهده گردید. هم چنین مشاهده شد که در مرحله پایانی گلدهی، با افزایش غلظت سرب طول گلچه زبانه ای و لوله ای بیشتر است. نتایج حاصل از اندازه گیری مقدار اسانس و آپی ژنین تحت آلودگی سرب حاکی از کاهش ترکیبات اسانس( کامازولن، فارنزن و گوایازولن) و افزایش آپی ژنین در گیاهان تحت تیمار است.
زهرا راه نشان وحید نیکنام
چکیده ندارد.
مریم میرارضگر وحید نیکنام
چکیده ندارد.
فاطمه بهروزبیاتی وحید نیکنام
چکیده ندارد.
منا صراحی نوبر وحید نیکنام
چکیده ندارد.
فاطمه خادمی جهرمی فائزه قناتی
چکیده ندارد.
ناردانا اسمعیلی حسن ابراهیم زاده
زعفران گیاهی تک لپه از تیره iridaceae است که از طریق بنه در زیر خاک تکثیر می شود. این گیاه بومی ایران بوده و دارای دو مرحله خواب و بیداری در چرخه زندگی خود می باشد که در این مراحل ویژگی های فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی متفاوتی را از خود نشان می دهد. ترکیبات فنلی یک گروه از ترکیبات ثانوی در گیاهان هستند که به دلیل خواص پاد اکسایشی، ضد میکروبی و دارویی خود، مورد توجه بسیاری از محققان قرار دارند. ترکیبات فنلی شامل فنل های ساده، فنلیک اسیدها، کومارین ها، تانن ها و فلاونوئیدها می باشند. گیاه زعفران به دلیل اثرات دارویی فراوان، در طب سنتی به طور گسترده مورد استفاده قرار می گرفته است و در حال حاضر تحقیقات فراوانی بر روی آن در دست انجام است. استخراج فنل ها توسط متانول 80% صورت گرفت و میزان کل این ترکیبات توسط معرف فولن سیوکالتو و سدیم کربنات اشباع به روش اسپکتروفوتومتری تعیین گردید. جهت شناسایی ترکیبات فنلی موجود در بنه از دستگاه gc-ms استفاده شد. برای این کار نمونه ها در حضور bht و توسط کلریدریک اسید هیدرولیز و با متانول استخراج گردید. سپس توسط mstfa+1%tmis مشتق سازی شده و به دستگاه gc-ms تزریق شد. مطالعاتgc-ms هم وجود ترکیبات فنلی از جمله گالیک اسید ، p هیدروکسی بنزوئیک اسید، p کوماریک اسید، سالسیلیک اسید، سینامیک اسید، وانیلین، ترانس فرولیک اسید، سیرنژیک اسید و کافئیک اسید را تایید کرد. نتایج سنجش میزان ترکیبات فنلی کل به روش اسپکتروفتومتر در کنار آنالیز رنگ نگاری گازی- طیف سنجی جرمی نشان داد که میزان ترکیبات فنلی در اواخر دوره بیداری بیشتر از دوره خواب است. در تحقیق دیگری پلی فنل اکسیداز به روش رنگ نگاری تعویض یونی، خالص سازی نسبی گردید. سپس عصاره از نظر میزان پروتئین و زیمایه بررسی گردید و در مطالعات سینتیکی فعالیت زیمایه در غلظت های مختلفی از گهرمایه اندازه گیری شد. در مطالعات sds-page و page دو نوار پروتئینی و دونوار زیمایه ای بدست آمد که دلیلی بر وجود دو ایزوفرم از زیمایه است. مطالعات سینتیکی اشباع هم تنها یک جایگاه زیمایه ای را برای اتصال گهرمایه پیروگالل نشان داد. فعالیت پلی فنل اکسیداز در دوره خواب بیشتر از دوره بیداری است که با غلظت ترکیبات فنلی کل رابطه ای معکوس دارد. در مطالعه های سینتیک اشباع هم افت شدید فعالیت با افزایش غلظت گهرمایه دیده می شود که مربوط به مهار زیمایه توسط گهرمایه می باشد.
محمد کریم خسروپناه علی موافقی
هدف این پژوهش بررسی فیتوشیمیایی و کشت بافت چند گونه گون رشد یافته در ایران است. بدین منظور اندام هوایی و ریشه سه گونه گون رشد یافته در ایران شامل a. microcephalus، a. caspicus و a. lagopoidesبطور جداگانه مورد بررسی فیتوشیمیایی قرار گرفت. کشت بافت گونه a. microcephalus و فیتوشیمی ترکیبات تولید شده در کالوس های حاصل از آن نیز بررسی گردید. کشت بافت در محیط کشت ms (murashige & skoog) در شرایط کنترل شده و با استفاده از تیمارهای مختلف هورمونی و غلظت های متفاوت عناصر این محیط کشت انجام گرفت. نتایج کشت بافت گونه a. microcephalus نشان داد که مناسبترین بخش دانه رست برای تولید کالوس، به ترتیب قطعات هیپوکوتیل و ریشه می باشند در حالیکه برگ ها مقدار کالوس به نسبت کمتر و با رنگدانه های بیشتر تولید نمودند. بهترین تیمار جهت تولید کالوس از جداکشت هیپوکوتیل، تیمارهای 5/0-5/0 و 1-1 و برای جداکشت ریشه تیمارهای 1-1 و 1-5/0(میلی گرم بر لیتر هورمون های 2,4-d/bap) بودند. بررسی اثر تغییر غلظت عناصر معدنی محیط کشت ms، با قدرت های نصف، تمام و یک و نیم برابر ms بر وزن تر، وزن خشک، اندیس رشد و اندیس کالوس حاصل از جدا کشت هیپوکوتیل در تیمار هورمونی اکسین/سیتوکینین با مقادیر یک میلی گرم بر لیتر نشان داد که در شرایط این آزمایش تغییر غلظت عناصر موجود در محیط کشت در محدوده ذکر شده تاثیر معنی داری بر مقدار تولید کالوس نداشته است. بررسیهای فیتوشیمیایی نشان داد که ترکیبات اصلی در برگ گونه های مورد بررسی، فلاونوئیدها هستند در حالیکه ترکیبات اصلی موجود در ریشه آنها ساپونین ها و پلی ساکاریدها می باشند. از برگ گونه a. microcephalus با روش hplc تعداد 49 ترکیب جداسازی شد که 7 ترکیب آن شامل پنج ترکیب فلاونوئیدی، یک ترکیب فنلی ساده و یک ترکیب ساپونینی با استفاده از روش nmr شناسایی گردید. ترکیبات شناسایی شده برای اولین بار گزارش می شوند. این ترکیبات ایزورامنتین 3-o-]?-d-آپیوفورانوزیل(1?3)[-?-d-گلوکوپیرانوزید، ایزورامنتین 3-o-?]-l- رامنوپیرانوزیل (1?6)[ -?-d-گلوکوپیرانوزید، ایزورامنتین 6-هیدروکسی-3-o -?]-l- رامنوپیرانوزیل(1?6)[ -?-d- گلوکوپیرانوزید، ایزورامنتین 6-هیدروکسی-3-o-?-d-گلوکوپیرانوزید، 4-هیدروکسی-3-متوکسی-بنزیل گلوکوزید و 5و7-دی هیدروکسی-?4-متوکسی-3-o-روتینوزید نام گرفتند. ترکیب هفتم ساپونینی بود که ابتدا در ریشه گونه a. caspicus شناسایی شد و به صورت کاسپیکوزید ii نامگذاری گردید. از ریشه گونه a. caspicus به روش vlc تعداد هفت ترکیب ساپونینی جداسازی گردید که چهار ترکیب آنها شناسایی شدند. این ترکیبات از نوع ساپونین های سیکلوآرتانی هستند که دو ترکیب آن به نامهای 3-o-?-l-رامنوپیرانوزیل-16-o-?-d-گزیلوپیرانوزیل-?3، ?6، ?16، (s24)، 25-پنتاهیدروکسی سیکلوآرتان و 20(r)، 24(s)- اپوکسی-3-o-]?-d-گزیلوپیرانوزیل-(1?3)-?-d-گلوکوپیرانوزیل[-6-o-?-d- گزیلوپیرانوزیل- ?3،?6،?16، 25-تتراهیدروکسی-سیکلوآرتان به عنوان ترکیب های جدید شناسایی شدند. این دو ترکیب بر اساس نام گونه و روش معمول در نامگذاری ساپونین های گلیکوزیله، به ترتیب کاسپیکوزید i و ii نامیده شدند. دو ساپونین دیگر که قبلا در سایر گونه های گون شناسایی شده اند، سیکلوآستراژنول و آستراگالوزید iv هستند. در بررسی مقایسه ای ترکیبات موجود در عصاره متانلی کالوس های حاصل از جداکشتهای برگ، هیپوکوتیل و ریشه گونه a. microcephalus مشخص شد که این سه نوع کالوس از نظر ترکیبات شیمیایی مشابه هستند، در حالیکه با ترکیبات اندامهای گیاه وحشی تفاوت دارند. همچنین این بررسی نشان داد که ترکیب آستراگالوزید iv در کالوس نیز تولید می شود. بنابراین می توان این ترکیب ساپونینی مهم از نظر دارویی را در شرایط آزمایشگاهی به روش کشت بافت تهیه کرد و مانع از برداشت بی رویه آن از محیط طبیعی شد. تیمار تغییر غلظت عناصر محیط کشت ms نیز تاثیری بر نوع و مقدار متابولیت های ثانویه کالوس هیپوکوتیل نداشت و ترکیبات کالوس در هر سه سطح تیمار فوق مشابه بودند.
محمد آقاله حمید فهیمی
سویا از تیره fabaceae و اسم علمی آن glycine max l. می باشد . این گیاه بومی شرق آسیا است .سویا به دو منظور اصلی غذایی و صنعتی کشت می شود:1)استفاده از روغن.2)استفاده از پروتئین. دانه های خشک سویا 14 تا 20درصد روغن، 30تا 40درصد پروتئین دارا می باشد. روغن سویا غنی از اسیدهای چرب غیراشباع بوده و به مقدار زیاد جهت تهیه روغن خوراکی استفاده می شود.پروتئین سویا در تغذیه دام و انسان کاربرد دارد. پروتئین سویا سرشار از اسیدهای آمینه ضروری بوده ، اما از نظر اسیدآمینه متیونین و تریپتوفان ضعیف می باشد. ولی به مقدار زیاد اسیدآمینه لیزین دارد. همچنین از گیاه سویا می توان بعنوان مرتع ، علوفه خشک، سیلو، کود سبز و یا علوفه تازه استفاده کرد.پژوهش حاضر جهت بررسی تاثیر غلظتهای مختلف naclبر روی میزان رشد و تغییرات کمی و کیفی اسیدهای چرب ، پروتئین کل، پرولین و قندهای محلول و غیرمحلول سنتز شده توسط کالوس های سویای حاصل از قطعات جدا کشت محور زیر لپه چند رقم سویا در محیط کشت ms انجام گرفت. نتایج بدست آمده نشان دادند که تیمارهای مختلف هورمونی از نظر غلظت و نیز روشنایی و تاریکی ، اثرات متفاوتی بر روی رشد و اندامزایی و ظاهر کالوس ها داشت، بطوریکه بعضی از تیمارها واجد رشد بسیار خوب و بعضی از آنها علائم نکروزه شدن و در بعضی از تیمارها ریشه زایی مشاهده شد.
مهدی رجایی شاهین زارع
مطالعات ایزوزیمی پس از آنکه در دهه هفتاد میلادی در مطالعات تاکسونومی گیاهی توجه زیادی را به خود معطوف نمود با پیشرفت تکنیکهای دیگر زیست شناسی ملکولی در سطح dna محبوبیت خود را از دست داد. تا اینکه در سالهای اخیر با آشنایی با کاربرد آنها، در جنبه های زیست محیطی، دینامیک جمعیت و حفاظت محیط زیست ، استفاده از آنها کاربرد زیادی پیدا کرده است. هدف از این تحقیق ، بررسی تنوع ایزوزیمی در جمعیتهای مختلف گونه astragalus submitis است که از لحاظ تاکسونومی گیاهی دارای مشکلات فراوان است. از طرف دیگر این گونه که یکی از مراکز گسترش آن محدوده حفاظت شده البرز مرکزی است ، به دلایل مختلف نظیر خشکسالی ، چرای بی رویه و استفاده به عنوان گیاه زینتی در معرض انقراض قرار دارد.در این راستا مطالعات ایزوزیمی به شناسایی جمعیتهای واجد بالاترین تنوع ژنتیکی و نهایتا معرفی مکانهای با ارزش حفاظتی بالا در این گونه منجر خواهد شد.