نام پژوهشگر: محمد شریف زاده
محمد شریف زاده محسن قاضی خانی
امروزه موتورهای دیزل تزریق غیر مستقیم کاربرد وسیعی در صنعت و حمل و نقل پیدا کرده اند. اما هم زمان قوانین مربوط به انتشار آلودگی ها (خصوصاً اکسیدهای نیتروژن و ذرات معلق) نیز سخت تر شده است. بازخورانی گاز اگزوز روشی موثر برای کاهش تشکیل آلودگی اکسیدهای نیتروژن در موتور های دیزل است. چون استفاده از این روش دمای شعله را پایین می آورد و چگالی اکسیژن در شارژ درون سیلندر را کاهش می دهد. اما استفاده از نرخ های بالای بازخورانی خصوصاً در بارهای بالا باعث اثرات منفی روی بازده گرمایی ترمزی و تولید دوده می شود و این لزوم استفاده از مبدل را برای سرد کردن گازهای اگزوز افزایش می دهد. در این پژوهش ابتدا یک مبدل برای سرد کردن گازهای اگزوز ساخته شده و آزمایشاتی برای بررسی اثر دمای گازهای بازخورانی اگزوز روی ترم های اگزرژی در موتور انجام شده است. سپس اثر بازگشت ناپذیری های موتور روی مصرف مخصوص سوخت و بازده قانون دوم ترمودینامیک بررسی شده است. به این جهت معادله اگزرژی روی سیلندر موتور اعمال شده و ترم های اگزرژی مربوط به انتقال گرما، گازهای ورودی و خروجی و توان مطالعه شده است. برای بررسی اثر دمای اگزوز بازخوران شده، گازهای بازخورانی در دما و نسبت های مختلف در ضمن تست به درون سیلندر وارد شده است. سر انجام وابستگی بازگشت ناپذیری های درون سیلندر و مصرف مخصوص سوخت به دما و نسبت گاز بازخوران شده در بارها و سرعت های مختلف بررسی و مطالعه شده است. نتایج نشان می دهد که استفاده از بازخورانی گاز اگزوز بازگشت ناپذیری ها را افزایش می دهد که این در نتیجه بسط ناحیه شعله و کاهش دمای ماکزیمم سیکل است. همچنین مشاهده شده است که روند تغییرات مصرف مخصوص سوخت و بازگشت ناپذیری ها خصوصاً در بارهای بالا یکسان است. نتایج همچنین نشان می دهد که کاهش دمای گاز بازخوران شده در بار های بالا اثر منفی روی بازده قانون دوم و مصرف مخصوص سوخت دارد.
شهلا مرادی فرادنبه محمد شریف زاده
ته نشینی خارج سلولی فیبرهای پپتید بتا آمیلوئید یافته اصلی در بیماری آلزایمر است که از طریق استرس اکسیداتیو باعث تخریب هسته کولینرژیک شده و باعث کاهش نوروترانسمیترهای کولینرژیک می شود. عصاره متانولی گیاه مرزه بختیاری حاوی ترکیباتی نظیر فلاونوئیدها و ترپنوئیدها است که اثرات آنتی اکسیدانی و تقویت کنندگی سیستم کولینرژیک دارند. در این تحقیق اثر حفاظتی عصاره متانولی گیاه مرزه بختیاری بر اختلال حافظه فضایی ناشی از تزریق پپتید بتا آمیلوئید در مدل حیوانی آلزایمر، در ماز آبی موریس، مورد بررسی قرار گرفت. عصاره متانولی اندام های هوایی گیاه بوسیله روش پرکولاسیون در دمای اتاق و با استفاده از اتیل استات و متانول استخراج شد. دوز g/ratµ 10 بتا آمیلوئید انکوبه شده به صورت دوطرفه در هیپوکمپ حیوانات تزریق شد و یادگیری و حافظه حیوانات بعد از 14 روز در ماز آبی موریس مورد بررسی قرار گرفت. عصاره متانولی گیاه در سه غلظت ( mg/kg10 ،50 و100) پس تزریق بتا آمیلوئید به حیوانات، به مدت 18 روز بصورت درون صفاقی تزریق شد. حیوانات به مدت 4 روز متوالی در ماز آموزش دیدند و در روز پنجم تست پروب انجام شد. نتایج آنالیز واریانس دو طرفه حاصل از گروه های دریافت کننده بتا آمیلوئید و عصاره گیاه، اختلاف معناداری را به صورت ( 0001/0 > ****p و 98/75= (3،216)f) برای روز و به صورت (01/0 > **p ، 800/3= (5،216)f) برای treatment نشان داد و در روز تست پروب نیز اختلاف بصورت (05/0 > (*p بود. نتایج نشان داد که غلظت های mg/kg50 و100 از عصاره متانولی گیاه می تواند از اثرات تخریبی بتا آمیلوئید جلوگیری کند. درحالیکه این اثر در دوز mg/kg 10 دیده نمی شود. تزریق دوز mg/kg 100 عصاره به رت های نرمال نتوانست حافظه را بهبود بخشد. رنگ آمیزی اختصاصی chat، مارکر نورون های کولینرژیک، نشان داد که نورون های کولینرژیک در گروه بتا آمیلوئید کاهش یافته اند و عصاره گیاه با دوز mg/kg 100 توانسته است از کاهش مارکر chat ناشی از بتا آمیلوئید جلوگیری کند. این مطالعه نشان داد که عصاره متانولی مرزه بختیاری اختلال حافظه ناشی از بتا آمیلوئید و تخریب کولینرژیک را بهبود می بخشد و بر این اساس این گیاه را برای تحقیقات بیشتر در درمان آلزایمر پیشنهاد می کنیم
زینب حیدریان غلامرضا حسن زاده
تاکرین اولین مهارکننده ی استیل کولین استراز است که برای درمان بیماری آلزایمر مجوز گرفته است.استفاده از تاکرین با ایجاد سمیت در بافت ها بخصوص کبد همراه است که منجر به ایجاد سمیت کبدی می شود.نانوپارتیکل های کایتوسان به عنوان یک سیستم موثر انتقالی در درمان بیماری آلزایمر بکار گرفته شده است.سیلیمارین، یک عصاره ی گیاهی استاندارد با فعالیت آنتی اکسیدانی قوی است که از گیاه خار مریم بدست می آید و به عنوان یک ماده برای حفاظت کبدی و بازسازی کبدی مطرح است.اگرچه استفاده از تاکرین متصل به کایتوسان و تاکرین متصل به کایتوسان مغناطیسی به طور قابل ملاحظه ای غلظت تاکرین در مغز را نسبت به سایر بافت ها در مقایسه با داروی آزاد بالا برده است،در مطالعه ی حاضر حافظه و یادگیری در حیوانات دریافت کننده ی داروها و نیز عمل حفاظتی سیلیمارین در برابر سمیت کبدی احتمالی که ممکن است بوسیله ی این دارو ها ایجاد شود بررسی گردید. رت های نر وستار با وزن تقریبی 250-220 برای شکل گیری 11 گروه مورد مطالعه قرار گرفتند،در هر گروه 6 رت وجود داشت.مدل حیوانی آلزایمر بوسیله ی تزریق درون بطن جانبی مغزی استرپتوزوتوسین (3 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن حیوان)در کانول های قرار داده شده در بطن های جانبی به صورت دو طرفه، ایجاد گردید.حیوانات با تزریق درون ورید دمی تاکرین متصل به کایتوسان،تاکرین متصل به کایتوسان مغناطیسی،کایتوسان،کایتوسان مغناطیسی (1 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن حیوان) و دریافت خوراکی سیلیمارین(200 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن حیوان) مورد تیمار قرار گرفتند.به منظور ارزیابی حافظه ی فضایی در حیوانات از ماز آبی موریس استفاده گردید.اثرات هپاتوپروتکتیو سیلیمارین با دریافت همزمان سیلیمارین به همراه تاکرین متصل به کایتوسان و تاکرین متصل به کایتوسان مغناطیسی بررسی گردید و سپس آزمایشات بیوشیمیایی سرمی و بافت شناسی کبد انجام شد. استرپتوزوتوسین به صورت قابل ملاحظه ای نقص درحافظه و یادگیری فضایی در مقایسه با گروه کنترل ایجاد نمود.درمان رت ها با تاکرین متصل به کایتوسان و تاکرین متصل به کایتوسان مغناطیسی،در پارامتر های زمان و مسافت طی شده توسط حیوان تا رسیدن به سکوی پنهان تاثیر مثبت گذاشت و همچنین همانطور که از نتایج تست های سرمی مشخص گردید، این دارو ها سمیت کبدی را القا نمودند(فعالیت سرمی آلانین آمینوترانسفراز، آسپارتات آمینوترانسفراز و آلکالن فسفاتاز و نیز غلظت بیلی روبین توتال افزایش یافت وغلظت های آلبومین و پروتئین توتال کاهش یافت). دریافت همزمان سیلیمارین، به طور معنی داری تغییرات القا شده ی بیوشیمیایی و بافت شناسی توسط این داروها را کاهش داد. نتایج حاضر نشان داد که تاکرین متصل به کایتوسان و تاکرین متصل به کایتوسان مغناطیسی،یادگیری و حافظه ی فضایی را در رت ها بطور نسبی بهبود می بخشد.سیلیمارین اثرات محافظتی در برابر عمل سمیت کبدی تاکرین متصل به کایتوسان و کایتوسان مغناطیسی را که در درمان آلزایمر بکار رفته را دارد.از آنجایی که هیچ سمیت قابل توجهی از سیلیمارین در انسان گزارش نشده، می تواند به عنوان مکمل دارویی با این دارو ها مصرف گردد تا اثرات جانبی آنها را روی کبد کاهش دهد
فاطمه علی پور غلامرضا حسن زاده
بیماری آلزایمر رایج ترین نوع اختلال نورودژنریتیو می باشد که با تشکیل پلاک هایبتا آمیلوئید (a?)، گسترش تانگل های نوروفیبریلاری، دژنره شدن نورون های کولینرژیک و فقدان حافظه و ادراک شناخته می شود.دو ویژگی اصلی بیماری آلزایمر، تجمع پلاک های آمیلوییدی خارج سلولی و کلاف های نوروفیبریلاری داخل سلولی در قشر مغز و سیستم لیمبیک می باشد. فرضیه های گوناگونی برای شرح پاتوژنز بیماری آلزایمر وجود دارد که یکی از این فرضیه ها، فرضیه رادیکال آزاد می باشد. طبق این فرضیه، بسیاری از رویکردها به منظور استفاده از آنتی اکسیدان ها به عنوان عوامل محافظت کننده نورونی مورد بررسی قرار گرفته اند. a? از طریق القای استرس اکسیداتیو (ros)،موجب مرگ سلولی می شود بنابراین آنتی اکسیدان ها قادر به کاهش سمیت سلولی ناشی از a? می باشند. در مطالعه حاضر نقش نوروپروتکتیو تریازین در in vitro مورد بررسی قرار گرفته است. تریازین به عنوان یک آنتی اکسیدان قوی، به دلیل توانایی مهار رادیکال آزاد، نقش محافظتی در برابر ros ایفا می کند. در نتیجه نقش محافظتی و اثر ضدآمیلوئیدوژنیک دارد. این پژوهش به منظور بررسی اثرات نوروپروتکتیو مشتق تریازین (c16h12cl2n3s) بر یادگیری مدل آلزایمری رت های نر نژاد ویستار می باشد.در این مطالعه، موش های صحرایی نر بالغ از نژاد ویستار با وزن های 220-260 گرم مورد استفاده قرار گرفتند. کانول گذاری به صورت دو طرفه در ناحیه بطن جانبی رت ها صورت گرفت.از تست رفتاریmorris water maze بهمنظورارزیابییادگیریفضاییموش هایصحرایی استفاده شد. تزریق درون بطنی استروپتوزوتوسین (3 mg/kg) در مقایسه با گروه کنترل به صورت قابل ملاحظه ای موجب نقص در یادگیری فضایی رت ها می شود. اما روند یادگیری فضایی در رت هایی که علاوه بر دریافت استرپتوزوتوسین، تریازین با دوزهای 20 و 40 میکرومولار دریافت کردند، بهبود یافته است. نتایج حاصل بیان می کند تریازین به صورت وابسته به دوز در برابر نقص یادگیری فضایی ناشی از تزریق درون بطنی استرپتوزوتوسین محافظت می کند.
مهری پورصادق قدیم محمد شریف زاده
در اکثر پستانداران هیپوکامپ نقش مهمی در یادگیری حافظه ی فضایی دارد. مطالعات اندکی اثرات مهارکننده های فارماکولوژیک pka را بر حافظه و یادگیری مورد بررسی قرار داده اند و نقش pka در یادگیری حافظه فضایی به طور دقیق مشخص نیست. در تحقیق حاضر اثرات برهمکنش استرپتوزوتوسین و h89 (که یک مهار کننده انتخابی pka است) بر مرحله یادگیری حافظه فضایی، در ماز آبی موریس مورد بررسی قرار گرفت. در این تحقیق موش های صحرائی نر تحت جراحی قرار گرفته و به صورت 2 طرفه در ناحیه i.c.v مورد کانول گذاری قرار گرفتند، سپس به گروه 6 تایی تقسیم شدند. گروه کنترل، حامل داروهای تست شده در این آزمایش که dmso و saline می باشد را به صورت تزریق 2 طرفه داخل i.c.v به میزان 5µl در هر طرف دریافت نمود. سایر گروهها، stz را با دوز 3mg/kg و h89 را با غلظت 10µm و stz+h89 را به صورت تزریق دوطرفه داخل i.c.v دریافت نمودند. تمامی تزریقات 1 هفته بعد جراحی انجام می گرفت. 2 هفته بعد موش ها تحت آموزش قرار گرفتند که آموزش موش ها به صورت 4روزه (که هر روز شامل یک نوبت و هر نوبت شامل 4 تجربه می باشد) انجام پذیرفت و در روز آخر نیز آزمون سکوی مرئی برای بررسی توانایی دیداری-حرکتی موش انجام شد. نتایج تحقیق ما نشان می دهد که stz در دوز 3mg/kg و h89 در دوز 10µm باعث تخریب مرحله یادگیری حافظه فضائی موش می شوند. به طور خلاصه تحقیق حاضر نشان می دهد که تزریق درون بطنی استرپتوزوتوسین باعث تخریب مرحله یادگیری حافظه فضائی می شود که به واسطه h89 این اثر برگشت پذیر می باشد.
زهرا فلاحی غلامرضا حسن زاده
بیماری آلزایمر یک بیماری نورودژنراتیوپیش رونده می باشد که با نقص در حافظه و قدرت شناخت و تشکیل پلاک های پیری حاوی پپتید آمیلوئید?(a?)، تخریب نورون های کولی نرژیکی و توسعه و رشد تانگل های نوروفیبریلی مشخص می شود.به نظر می رسد که a? ویژگی اصلی در پاتوژنز آلزایمر باشد. تاکرین یک مهارکننده برگشت پذیر کولین استرازمی باشدکه برای درمان آلزایمر در مراحل خفیف تا متوسط استفاده می شود.اثرات جانبی شدید تاکرین سمیت کبدی آن است که منجر به هپاتیت می شود. نانوپارتیکل کایتوسان به عنوان سیستم انتقال مناسب در درمان بیماری آلزایمر به کارمی رود. از آنجایی که مطالعات انجام شده نشان داده است که استفاده از تاکرین متصل به کایتوسان به طورقابل توجهی غلظت تاکرین را در مغز نسبت به دیگراندام ها در مقایسه با تاکرین تنها افزایش می دهد، هدف ما در این مطالعه هدفمند کردن داروی ضدآلزایمری تاکرین با استفاده از نانوپارتیکل کایتوسان در دو فرم مغناطیسی و غیر مغناطیسی جهت کاهش دوز مصرف دارو واثر بخشی بهتر خاصیت نوروپرتکتیوی تاکرین می باشد. در این کار تجربی از رتهای نر نژاد ویستار با وزن تقریبی 250-220 گرم استفاده شد. مدل آلزایمری رت با تزریق 3 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن استرپتوزوتوسین به درون کانول های کاشته شده درون بطن های جانبی مغز القا شد. داروی تاکرین متصل به کایتوسان غیر مغناطیسی ومغناطیسی و کایتوسان غیر مغناطیسی و مغناطیسی (1mg/kg) درون ورید دمی به حیوانات تزریق گردید. جهت مطالعه اثر داروها بر روی حافظه فضایی از تست morris water maze و همچنین جهت بررسی خاصیت نوروپرتکتیوی تاکرین ازروش رنگ آمیزی congo red جهت مطالعه پلاک های پیری ورنگ آمیزی tunelجهت مطالعه میزان آپوپتوز و همچنین جهت بررسی بیان ژن پروتئین پیش ساز بتا آمیلوئید (app) عامل اصلی در ایجاد پلاک های پیری در بیماری آلزایمر وژن seladin1 از ژن های نوروپروتکتیو از تکنیک real time- pcr استفاده شد .نتایج بدست آمده از تکنیک های مورد بررسی نشان داد که استرپتوزوتوسین باعث تخریب در حافظه فضایی و همچنین منجر به تشکیل پلاک های پیری و وقوع آپوپتوز به میزان قابل توجهی و کاهش در میزان بیان mrna seladin-1 و افزایش در میزان بیان mrna app در هیپوکامپ مغز حیوانات می شود.از طرفی تیمار حیوانات با داروی تاکرین متصل به کایتوسان مغناطیسی و غیرمغناطیسی توانست باعث بهبودی در حافظه فضایی و کاهش تشکیل پلاک های پیری و میزان وقوع آپوپتوز و افزایش در بیان mrna seladin-1 و کاهش در بیان mrna app در هیپوکامپ شود. از یافته های حاصل از این تحقیق می توان نتیجه گرفت که داروی تاکرین متصل به کایتوسان مغناطیسی و غیر مغناطیسی در دوز پایین قادر به اثربخشی خاصیت نوروپروتکتیوی خوددر بافت مغز در مقابل بیماری آلزایمر در مراحل اولیه بیماری می باشد.
شراره رساپور غلامرضا حسن زاده
بیماری آلزایمر یکی از شایع ترین انواع دمانس در افراد سالمند است. این بیماری با فقدان پیشرونده حافظه، زوال تقریبی عملکرد های فکری، تشدید آفازی، کاهش توان صحبت کردن، سردرگمی، و بی نطمی در راه رفتن مشخص می شود. این بیماری همچنین یکی از شناخته شده ترین و مهم ترین بیماری های دژنرتیو است. این بیماری با ناراحتی های روانی و عاطفی قابل توجه برای بیماران و اطرافیان آنها همراه است. بیماری آلزایمر موجب تغییراتی در کورتکس ، ناحیه بازال و دیگر نواحی مغز می شود. این بیماری با حضور پلاک های نوریتیک یا پیری و تانگل های نوروفیبریلاری و فقدان سلول های عصبی که متکی بر نوروترانسمیتر استیل کولین است، مشخص می شود. اکثر افراد مبتلا دارای سن 85 سال یا بالاترند. احتمال ابتلای زنان بیشتر از مردان است. افراد با سندروم داون با احتمال بیشتر نسبت به کل جمعیت به این بیماری مبتلا می شوند. بیماری آلزایمر پروسه ای است که با خصوصیات اکسیداتیو مشخص می شود. بنابراین، آنتی اکسیدانت ها، به طور کلی، آثار مثبتی در جلوگیری و درمان آلزایمر دارند. گیاهان دارویی منبع اصلی آنتی اکسیدان های طبیعی هستند. ملیسا آفیسینالیس عضوی از خانواده لامیاسه است، که خانواده بزرگی از گیاهان دارویی به شمار می روند. گزارش شده است که عصاره این گیاه دارای اثر آنتی اکسیدانی بالایی است. در این تحقیق، رتهای نر نژاد ویستار با وزن 220-270 گرم مورد استفاده قرار گرفتند. در بطن های جانبی جانوران کانول ها به صورت دو طرفه کار گذاشته شدند. در مدل تجربی برای اندازه گیری پارامتر های یادگیری فضایی از موریس واتر میز استفاده نمودیم. تمام جانوران برای مدت 4روز در موریس واتر میز آموزش دیدند. هر روز آموزش شامل یک بلوک و هر بلوک شامل 4تریال بود. سکوی مخفی در وسط یکی از کوادرانت های حوضچه که به صورت رندوم انتخاب شد، قرار گرفت و در تمام مدت آزمایش در همان موقعیت نگه داشته شد. در تحقیق حاضر تزریق درون بطنی استرپتوزوتوسین با دوز 3mg/kg موجب نقص حافظه فضایی در ماز آبی موریس شد. نتایج نشان داد که گاواژ ملیسا در دوز 200mg/kg به صورت ترکیب با stz بر پارامتر های یادگیری فضایی از جمله زمان رسیدن به سکو و مسافت طی شده برای رسیدن به سکوی پنهان اثر بهبودی داشته است. اطلاعات حاصل نشان می دهد که ملیسا آفیسینالیس در مقابل نقص حافظه فضایی ناشی از تزریق درون بطنی stz اثر نوروپروتکتیو دارد.
کوثر حاج محمد اسماعیل نوری غلامرضا حسن زاده
بیماری آلزایمر یک بیماری نورودژنریتیو است که با آسیب به حافظه و شناخت، آشکار می شود. یکی از تغییرات مهم در این بیماری نقص در سیستم کولینرژیک مرکزی که نقش مهمی در حافظه و یادگیری دارد، است. ارتباط بین نقص در عملکرد کولینرژیک و بیماری آلزایمر یک دلیل منطقی برای استفاده ی درمانی از ممانعت کننده های استیل کولین استراز را ارائه می دهد. تاکرین با فرمول شیمیای 4،3،2،1-تتراهیدرو-9-آمینو-آکریدین (tha)، اولین داروی مورد تأیید برای درمان علائم بیماری آلزایمر، یک ممانعت کننده استیل کولین استراز برگشت پذیر به همراه چندین خاصیت فارماکولوژیکی است. اما به دلیل اثرات جانبی تاکرین مثل سمیت کبدی، در این آزمایش با استفاده از سیستم تحویل داروی هدفمند، تاکرین در شکل دارویی جدید تاکرین متصل به کایتوسان مغناطیسی ساخته شد. از طرفی مدل آلزایمری با استفاده از تزریق درون بطن مغزی stz، ایجاد شد. در این مطالعه ی تجربی با توجه به اثرات احتمالی تاکرین از طریق رسپتور های موسکارینی (چه از طریق افزایش غلظت استیل کولین و چه از طریق برهم کنش مستقیم خود تاکرین با رسپتور موسکارینی) تأثیر بلوک رسپتور های موسکارینی بر عملکرد بهبود دهنده ی این شکل جدید تاکرین به صورت سیستم تحویل داروی هدفمند در مدل آلزایمری شده به وسیله ی تزریق درون بطن مغزی stz بررسی شد. بدین منظور از رت های نر نژاد ویستار استفاده شد. تزریق stz به صورت درون بطن مغزی (3mg/kg) و در دو مرحله به فاصله ی 48 ساعت، تزریق داروی تاکرین متصل به کایتوسان مغناطیسی به صورت درون ورید دمی و پس از اولین تزریق stz است که پس از آن یک آهنربای مناسب بر روی سر حیوان به مدت یک ساعت قرار می گیرد. برای بلوک رسپتورهای موسکارینی از (0.1mg/kg) scopolamineو به صورت درون صفاقی و در سه مرحله 2، 12 و 24 ساعت پس از تزریق تاکرین متصل به کایتوسان مغناطیسی استفاده شد. نتایج نشان می دهد تاکرین متصل به کایتوسان مغناطیسی با استفاده از مسیر سیگنالینگ رسپتورهای موسکارینی در مدل آلزایمری شده با روش تزریق درون بطن مغزی استرپتوزوتوسین، باعث بهبود یادگیری حافظه ی فضایی، کاهش مرگ سلولی و همچنین افزایش بیان ژن seladin-1 و app نسبت به مدل آلزایمری می شود. اما اثر داروی مورد نظر از طریق مسیر رسپتور موسکارینی بر روی پلاک آمیلوئیدی در مدل آلزایمری نیاز به بررسی های بیشتری دارد.
محمد شریف زاده عبدالرضا شیخ الاسلامی
در این پایان نامه روش کلیدزنی حذف هارمونیک انتخابی به منظور کنترل اینورتر چهار ساق npc و با هدف کاهش فرکانس کلیدزنی و تغذیه بارهای مختلف خطی، غیر خطی، متعادل و نامتعادل مورد استفاده قرار گرفته است. در روش کلیدزنی حذف هارمونیک انتخابی برای اینورتر چهار ساق npc، زوایای کلیدزنی ساقهای اصلی با هدف حذف هارمونیکهای غیر مضرب سه مشخص و زوایای کلیدزنی ساق چهارم به منظور حذف هارمونیکهای مشخص مضرب سه محاسبه میشوند. در ادامه نیز ترکیبی از روشهای کلیدزنی حذف هارمونیک انتخابی و کاهش هارمونیک انتخابی برای کنترل اینورتر چهار ساق npc مورد بررسی قرار میگیرد. در این راستا، با اعمال روش کلیدزنی کاهش هارمونیک انتخابی به ساقهای اصلی، اعوجاج هارمونیکی ولتاژ کاهش ملموسی مییابد. همچنین مسئله تعادل ولتاژ خازن لینک dc در هر دو روش ارائه شده به طور مفصل مورد بررسی قرار میگیرد.
فاطمه محسنی محمد شریف زاده
تحقیق حاضر تحت عنوان بررسی عوارض سوء داروهای هیدروکسی اوره و آلفا اینتر فرون در بیماران مبتلا به تالاسمی مراجعه کننده به درمانگاه تالاسمی بزرگسال می باشد که طی مدت نه ماه به پایان رسید. در این تحقیق ضمن بررسی متغیرهای مختلف موثر در پیدایش adrs فرضیاتی هم در زمینه تاثیر عوامل مختلف مربوط به دارو و بیمار بر جدیت و شدت وقوع عوارض . ناخواسته داروئی مورد بررسی قرار گرفته است . هدف از انجام این تحقیق بررسی فراوانی عوارض ناشی از مصرف این دو دارو (هیدروکسی اوره و آلفااینترفرون) در بیماران مراجعه کننده به مرکز تالاسمی بزرگسال و ارزیابی فاکتورهای مرتبط با بیمار و دارو که در ایجاد این عوارض دخالت دارند، می باشد.
فرشته مقیمی عباس پوستی
در این مطالعه اثر ال-آرژین بعنوان پیش ساز نیتریک اکساید، و l-name و l-na بعنوان مهارکننده های نیتریک اکساید سنتاز به صورت مجزا و به تنهایی، بهمراه موفین، بهمراه نالوکسان و به صورت combination پیش ساز و مهارکننده بر درد ناشی از تزریق فرمالین پای عقب موش سوری در دو فاز حاد و مزمن مورد ارزیابی قرار گرفت . ال-آرژنین بادوزهای mg/kg 40 و 20، 10 و بصورت ip بتنهایی، با دوزهای mg/kg 40 و 20 بهمراه نالوکسان (2mg/kg, ip) و بادوز mg/kg 10 توام با مرفین (3mg/kg, sc) تزریق گردید. l-name بادوزهای mg/kg 10 و 5، 1 بصورت بتنهایی، با دوزهای 10 و 5 بهمراه نالوکسان (2mg/kg,ip)، با دوز 1mg/kg توام با مرفین (3mg/kg, sc) و با دوز mg/kg توام با ال-آرژنین (20mg/kg, ip) تجویز گردید. l-na بادوزهای mg/kg 10 و 5، 1 و ip بتنهایی، با دوزهای mg/kg 10 و 5 توام با نالوکسان (2mg/kg, ip)، با دوز1,g/kg بهمراه مرفین (3mg/kg, sc) و با دوز 5mg/kg همراه با ال-آرژنین (20 mg/kg, ip) تزریق شد. بطور کلی از نتایج حاصل از این مطالعه میتوان نتیجه گرفت که احتمالا نقش نیتریک اکساید در دردهای ناشی از التهاب بیشتر از دردهای عصبی است و مدولاسیون درد توسط نتیریک اکساید در فاز حاد از طریق تداخل با مسیر مهار درد توسط اوپیوئیدها انجام میشود و مهار سنتز نیتریک اکساید این تداخل را کم کرده در نتیجه اثر اوپیوئیدها را افزایش میدهد. اما در مهار نیتریک اکساید باعث کاهش درد بصورت چشمگیری در فاز مزمن میشود. با توجه به این مسائل شاید بتوان برای کاهش درد بخصوص دردهای مزمن از مهارکننده های نیتریک اکساید سنتاز استفاده نمود. که البته نیاز به تحقیقات وسیعتری در این زمینه احساس میشود.
غلامرضا ابری محمد شریف زاده
تغییرات ساختمانی غده های تحت فکی موشهای صحرایی پس از تجویز طولانی مدت (24 روزه) دوزهای مختلف سرب شامل دوزهای 0/01، 0/04 و 0/05 درصد هدف این مطالعه است . حیوانات بوسیله آب حاوی دوزهای ذکر شده از سرب مسموم گشتند. یک گروه از موشها بعنوان گروه کنترل آب معمولی دریافت کردند. پس از اتمام دوره مسمومیت ابتدا غده های تحت فکی در حالت بیهوشی از حیوانات جدا شدند سپس میزان پروتئین، dna، کلسیم داخل سلولی و سرب آنها اندازه گیری شد. همچنین غده ها پس از مراحل آماده سازی تحت مطالعات میکروسکوپ الکترونی (em) قرار گرفتند و نیز از حیوانات نمونه های خون تهیه شده و میزان سرب آنها اندازه گیری شد. میزان پروتئین و dna غده ها در گروههایی که سرب 0/04 و 0/05 درصد دریافت کرده بودند کاهش محسوسی نشان داد. کلسیم داخل سلولی در گروههای 0/04 و 0/05 درصد کاهش داشت اما سرب غده ها در این دو گروه افزایش نشان داد که نشان دهنده تجمع سرب در غده است . مطالعات em در گروههای 0/04 و 0/05 درصد نشان دهنده آسیبهای متوسطی به اجزا سلولی بود که شامل تورم و تغییر شکل میتوکندری ها و dilation متوسط اندوپلاسمیک رتیکولوم خشن (rer) و وجود وزیکولهای ریز در rer می شد. بطور خلاصه سرب با دوزهای 0/04 و 0/05 درصد باعث دژنراسیون متوسط سلولی شده است . به نظر می رسد که سرب با کاهش سطح انرژی داخل سلولی و آسیب به rer و نیز کاهش کلسیم که در روند اگزوسیتوز نقش مهمی دارد باعث کاهش این پروسه می گردد و در ضمن با کاهش سطح camp در سنتز پروتئین اختلال ایجاد کرده که به نوبه خود باعث کاهش dna سلول می شود.
الهام خواجوندفیروز محمد شریف زاده
یکی از وسیعترین کاربردهای درمانی نمکهای لیتیم در بیماری مانیک -دپرسیو می باشد. شواهدی در دست است که نشان می دهد، لیتیم می تواند پاسخهای ایجاد شده توسط پیامبرهای ثانویه مسیر فسفواینوزیتاید را تحت تاثیر قرار دهد. از طرفی آمینوگلیکوزیدها نیز می توانند در کنار اثرات ضد میکروبی خود، در متابولیسم پلی فسفواینوزیتایدها تداخل نمایند. بدین تریب که از فعال شدن فسفولیپاز سلولی ممانعت نموده و تشکیل dag, ip3 (پیامبرهای ثانویه مسیر فسفواینوزیتاید) را مهار سازند. آپومرفین نیز بعنوان آگونیست غیراختصاصی گیرنده های d2, d1 دوپامینی، اثرات مختلفی بر سیستم عصبی مرکزی اعمال می دارد که برخی از آنها از طریق متابولیسم فسفولیپیدها صورت می پذیرد. همجنین مدارک موجود، دخالت مکانیسمهای دوپامینرژیک در رفتار لیسیدن را تایید می نمایند. در این مطالعه به منظور روشن تر نمودن مکانیسم عمل لیتیم و آمینوگلیکوزیدها، اثرات ناشی از مصرف داروهای مزبور بر رفتار لیسیدن (licking) القا شده توسط آپومرفین در موش صحرایی (rat) مورد بررسی قرار گرفت و بدین منظور آزمایشات زیر انجام یافت : -1 تزریق زیرجلدی (s.c) دوزهای مختلف آپومرفین (0/1, 0/25, 0/5 mg/kg) موجب بروز پاسخ لیسیدن بصورت وابسته به دوز در موش صحرایی (rat) می گردد. حداکثر اثر با دوز 0/5mg/kg از دارو مشاهده شد. -2 تزریق داخل بطن مغزی (i.c.v) دوزهای مختلف آمیکاسین (5, 25, 50 ug/rat) بلافاصله قبل از آپومرفین (0/25mg/kg, s. c) منجر به کاهش پاسخ لیسیدن می گردد. حداکثر اثرات مهاری آمیکاسین بر پاسخ القا شد توسط آپومرفین با تجویز دوز 50ug/rat از دارو، حاصل گشته است . -3 ترزیق داخل بطن مغزی (i.c.v) دوزهای مختلف جنتامایسین (10, 20, 40 ug/rat) بلافاصله قبل از آپومرفین (0/25mg/kg, s c.) پاسخ لیسیدن را کاهش می دهد. حداکثر اثر مهاری جنتامایسین بر پاسخ لیسیدن ایجاد شده توسط آپومرفین با تجویز دوز 10ug/rat از دارو، بدست آمد. -4 در آزمایشات مزمن، تجویز لیتیم (600mg/l) در آب آشامیدنی حیوانات ، به مدت 7، 14 و 21 روز، موجب افزایش معنی دار تعداد لیسیدن ایجاد شده توسط آپومرفین (0/25mg/kg, s.c.) می گردد. حداکثر اثر لیتیم بر پاسخ لیسیدن بعد از 7 روز دیده شده است . همچنین با پیش درمان حیوانات با لیتیم به مدت 28 روز، هیچ تغییر معنی داری بر پاسخ ناشی از آپومرفین در مقایسه با گروه شاهد، مشاهده نگردید. -5 تجویز لیتیم (600mg/l در آب آشامیدنی حیوانات) به مدت 14 روز، اثری بر پاسخهای مهاری آمیکاسین (5, 25, 50ug/rat, i.c.v) بر لیسیدن القا شده توسط آپومرفین (0/25mg/k, s.c) ایجاد نمی نماید. -6 با تجویز لیتیم (600mg/l در آب آشامیدنی حیوانات) به مدت 28 روز، تغییری در پاسخهای مهاری آمیکاسین (5, 25, 50ug/rat, i.c.v) بر لیسیدن ایجاد شده توسط آپومرفین (0/25 mg/kg, s.c) مشاهده نمی گردد. -7 تجویز لیتیم (600mg/l در آب آشامیدنی حیوانات) به مدت 14 روز، اثری بر پاسخهای مهاری جنتامایسین (20, 40ug/rat, i.c.v) بر لیسیدن ناشی از آپومرفین (0/25 mg/kg, s.c.) ندارد. -8 تجویز لیتیم (600mg/l در آب آشامیدنی حیوانات) به مدت 28 روز، منجر به تغییر پاسخ مهاری جنتامایسین (40ug/rat, i.c.v) بر لیسیدن القا شده توسط آپومرفین (0/25 mg/kg.s.c.) نمی گردد اما اثر مهاری دوزپائین جنتامایسین (20ug/rat, i.c.v) را بطور معنی دار می کاهد.
آتوسا رادفر محمد عبداللهی
بخوبی شناخته شده که آنتاگونیستهای گیرنده دوپامین می توانند موجب بروز کاتالسپی شوند در این مطالعه اثرات کربنات لیتیم حاد و مزمن به تنهائی و نیز در ترکیب ماسولپپیراید (آنتاگونیست d2) و در ترکیب با sch23390 (آنتاگونیست d1) در ایجاد کاتالپسی بررسی شد. و سپس در دوزهائی که ماتالپسی مشاهده گردید، کاهش کاتالپسی با یک آنتی کلینرژیک (دوپامین) بررسی شد. تجویز ip کربنات لیتیم حاد با دوزهای 20 و 40 و 80 mg/kg کاتالپسی مشاهده شد. در مصرف مزمن کربنات لیتیم در مدت 30 روز با دوز600mg/lit اثر کاتالپسی مشاهده نشد. مصرف دوزهای 0.1 و 0.2 و 0.5 schmg/kg و مصرف توام 0.05sch با هر یک از دوزهای 40 و 80 mg/kg کربنات لیتیم ایجاد کاتالپسی نمی نماید. مصرف دوز 20mg/kg و 40 و 80 سولپیراید فقط در دوزهای 20 و 40 کاتالپسی ایجاد می نماید. دوز توام سولپیراید 80 و کربنات لیتیم 40 mg/kg و نیز سولپیراید 80 و کربنات لیتیم 80 mg/kg کاتالپسی مشاهده شد. کاتالپسی روی موشهائی که 30 روز کربنات لیتیم 600mg/kg مصرف کرده بودند یعنی به این روش مزمن شده بودند همراه دوزهای مختلف sch بررسی شد که کاتالپسی مشاهده نگردید اما موشهای مزمن شده با sul80 ایجاد کاتالپسی نمودند در صورتیکه با دیگر دوزهای sul کاتالپسی نشان دادند. نتیجه می گیریم ممکن است کربنات لیتیم در کار سیستم دوپامینرژیک ایجاد تداخل کند و کاتالپسی ناشی از آنتاگونیستهای گیرنده دوپامین را تغییر دهد. سپس آتروپین یعنوان آنتی کلینرژیک در دوزهای 1 و 2 و 4 mg/kg بصورت ip تزریق شد که بیشترین میزان کاهش کاتالپسی در دوزهایی که کاتالپسی در آنها مشاهده گردیده بود توسط آتروپین 4 صورت گرفت . که این مطلب نشان دهنده این است که آتروپین می تواند سهم بسزائی در پائین آوردن کاتالپسی القا شده در موش سوری نر بعنوان یک آنتی کلینرژیک داشته باشد.
مریم مودی باقر مینایی
تهران از آلوده ترین شهرهای دنیاست و یکی از آلوده کننده های اصلی این شهر، ذرات سرب می باشد. اثرات زیان بار این فلز که به فراوانی در محیط زندگی ما منتشر است . بر سلامت انسان خصوصا بچه ها به اثبات رسیده است . از آنجا که این عنصر به راحتی از سد پلاسنتا عبور می کند، تماس انسان، با آن از مرحله جنینی آغاز می گردد و با توجه به تحقیقات اخیر، حتی تماس های محدود با آن نیز ممکن است منجر به اثرات جبران ناپذیری گردد، یکی از اثرات سرب ، بر روی سیستم شنوایی می باشد که در این مطالعه بررسی شد، که برای بررسی تغییرات هیستولوژی پرده صماخ و سلولهای مویی حلزون گوش داخلی در برابر سرب ، (حاد و مزمن) از خوکچه هندی نر استفاده کردیم. در بررسی سرب مزمن علاوه بر گروه شاهد، دو دوز 0/05 و 0/1 درصد، استات سرب را به مدت 30 روز در آب حل کرده، به حیوان داده شد. و برای بررسی سرب حاد، دوز 1mg/kg استات سرب را به صورت داخل صفاقی (i.p) دوبار در روز به مدت سه روز به حیوان تزریق کردیم، بعد از اتمام آزمایشات ، حیوان را با اتر بیهوش کرده، اتوپسی از پرده صماخ و گوش داخلی انجام شد. نمونه ها (پس از دکلیسفیه نمودن، فیکس کردن، در پارافین گذاشتن) را رنگ آمیز هماتوکسین و اتوزین (h&e) نمود و برای بررسی هیستوپاتوفیزیولوژیک بوسیله میکروسکوپ نوری تحت بررسی قرار دادیم. این نمونه ها با گروه شاهد مقایسه شد، و در این مطالعه تغییرات شدید التهابی در بافت پرده صماخ، هایپرپلازی لایه اپیدرمی، ضخیم شدن laminapropria همراه افزایش دستجات کلاژن در لایه های فیبروزی دیده شد. در بررسی هیستوپاتوفیزیولوژیک ، سلولهای مویی حلزون کاهش و یا از بین رفتن بعضی از سلولهای مویی، کاهش کوپولا (گلیکوکالیس) مشاهده گردید.
فاطمه ولی پور محمد شریف زاده
از آنجا که بیماری سل هنوز هم در نقاط مختلف دنیا از شیوع متوسط تا بالایی برخوردار است و عوارض هپاتوتوکسیک حین درمان آن ناشایع نیست و در مطالعات مختلف بین 8-39 درصد گزارش گردیده، در طی درمان بیماران مبتلا به سل ریوی و خارج ریوی با روش استاندارد 4 دارویی، بر آن شدیم تا میزان بروز هپاتوتوکسیسیتی ناشی از این داور درمانی را مشخص نماییم. اهمیت این مطالعه طراحی روشی است که بر آن اساس بتوانیم با یک شیوه پیگیری درمانی و تشخیص و مداخله زودرس در حین عوارض ، میزان مرگ و میر و morbidity ناشی از دارودرمانی را کاهش دهیم. چرا که عدم شناخت و آگاهی بیمار به علایم بالینی هپاتیت و نیز عدم آگاهی پزشک نسبت به این رخداد بالینی و عدم شناخت در اجرای روشهای درمانی جایگزین تا بهبود بالینی بیمار، منجر به بیشتر شدن خطر مرگ و میر به علت هپاتیت دارویی می گردد. از طرفی رویکردهای گوناگونی در کشورهایی چون امریکا، فرانسه، انگلستان و سایر نقاط با این مساله وجود دارد. در این مناطق وجود فاکتورهای خطرسازی از جمله مصرف مواد مخدر وریدی، همزمانی عفونت با hiv و مصرف الکل به مراتب بیشتر از کشور ایران می باشد. ولی بروز هپاتیت دارویی در بیماران ایرانی بدون وجود این ریسک فاکتورها و در سنین پایین موید این مساله است که در کشور ما ضمن پیروی از روشهای نظارت استاندارد حین درمان باید توجهاتی را لحاظ نمود. هدف ما در این مطالعه شناسایی دوره حداکثر خطر بروز هپاتوتوکسیسیتی و احتمالا عواملی که بروز آن را تسریع و رخداد آن را تشدید می نماید، می باشد. تا در نهایت شیوه ای که حداکثر ایمنی را در حین درمان داشته باشد، ارائه نماییم. در طی این مطالعه که به مدت 34 ماه و به دو روش گذشته نگر (18 ماه) و آینده نگر (16 ماه) انجام گرفته، بیماران مسلول مراجعه کننده به بخش عفونی زنان و مردان مجتمع بیمارستانی امام خمینی مورد بررسی قرار گرفتند.
شهناز پارسا محمد شریف زاده
تحقیق حاضر تحت عنوان بررسی عوارض ناخواسته آنتی بیوتیکها در بیماران بستری انجام شده است . در این تحقیق 460 بیمار از بخش عفونی زنان و مردان بیمارستان امام خمینی شرکت دارند. این تحقیق به منظور تعیین فراوانی وقوع عوارض ناشی از مصرف آنتی بیوتیکها در بیماران بستری و ارزیابی کلیه فاکتورهای مرتبط با بیمار و دارو که در ایجاد عارضه دخالت دارند، انجام گرفته است . برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه مخصوص ثبت adr متعلق به مرکز adr وزارت بهداشت ، درمان و آموزش پزشکی استفاده شد. جهت تحلیل داده ها، الگوی استاندارد (world health organization) who به عنوان شاخص احتمال وجود ارتباط میان دارو و عارضه ناخواسته، پرسشنامه schumock به عنوان شاخص قابلیت پیشگیری از عوارض و تعاریف severe, moderate, mild و lethal به عنوان شاخص شدت وقوع عارضه، مورد استفاده قرار گرفت . روشهای آماری مورد استفاده، روشهای آماری توصیفی و تحلیلی می باشد. در روش آماری تحلیلی از آزمون chi-square وodds ratio روش آماریkaplan meier استفاده شده است . یافنه های حاصل نشان داده که از میان 460 بیمار 38 نفر (8/5 درصد) حداقل یک عارضه ناخواسته دارویی را تجربه نموده اند. فراوانی هر یک از عوامل موثر بر عارضه ناخواسته از نقطه نظر دارو و بیمار تعیین شد و همچنین نشان داده شد که بین جنس بیمار و ابتلاء به عارضه ناخواسته دارویی، بین طول مدت درمان و ایجاد عارضه ارتباط معنی دار وجود دارد. به این صورت که در این مطالعه زنان بیش از مردان به عارضه ناخواسته ناشی از آنتی بیوتیکها دچار شدند و احتمال ایجاد عارضه در میان بیماران در هفته اول تا 40 روز ابتدایی دوره درمانی بیش از سایر مواقع بود. و همچنین میان گروه های مختلف آنتی بیوتیکها از نظر ابتلاء به عارضه اختلاف معنی دار وجود دارد. به این صورت که داروهای ضدقارچ بیشترین خطر ابتلا به عارضه و سفالوسپورین ها کمترین خطر را در میان گروههای دارویی مختلف نسبت به داروهای ضدسل دارا می باشند.
محمدرضا قمصری محمد شریف زاده
مدارکی وجود دارد مبنی براینکه گیرنده ها d1 و d2 دوپامینی و مرکز از طریق چرخه فسفواینوزیتایدها عمل می کنند که در این میان ارتباط گیرنده d2 دوپامینی با این چرخه بیشتر حائز اهمیت است . از آنجایی که کاربرد توام آنتاگونیستهای دوپامینی همراه با لیتیوم اثر بیشتری در مهار این چرخه از خود نشان میدهد، لذا کاهش بیشتر درجه حرارت در اثر کاربرد توام آنتاگونیستهای دوپامینی و لیتیوم در مطالعات حاد می تواند ناشی از تداخل آنها با چرخه فسفواینوزیتایدها باشد. از سوئی دیگر گزارشاتی نیز وجود دارند دال براینکه sul میتواند باعث تحریک و فعال شدن گیرنده d1 نیز بشود که در این صورت میتواند با فعال کردن آدنیلات سیکلاز، سطح camp را افزایش داده و طبق شواهد فوق الذکر باعث القاء هیپوترمی گردد. از دیگر نتایج حاصل از این مطالعه، افزایش درجه حرارت بدن موشهای سوری به دنبال تجویز لیتیوم با دوز 600mg/lit بصورت مزمن می باشد. بنظر میرسد که احتمالا لیتیوم پس از این دوره درمانی از طریق کاهش مقدار camp در افزایش درجه حرارت بدن دخالت داشته باشد. از طرفی کاربرد آنتاگونیستهای d1 و d2 دوپامینی تغییر قابل توجهی در هیپرترمی ناشی از لیتیوم مزمن پس از زمان 28 روز ایجاد نکردند. نتایج حاصل از این مطالعه بیانگر این است که احتمالا گیرنده های پیش و پس سیناپسی دوپامینی در مجاورت لیتیوم حاد و مزمن متفاوت بوده است . همچنین به نظر میرسد که نقش سیستم فسفواینوزیتایدها در تغییر درجه حرارت بدن حیوانات دریافت کننده لیتیوم حاد چشمگیر بوده و نقش camp در موارد تداخل با لیتیوم مزمن بیشتر مورد توجه باشد. از طرف دیگر با توجه به عملکرد لیتیوم و sch و سولپیراید روی بسیاری از سیستم ها احتمال دارد که این نتاج، حاصل تداخل با سیستم های دیگری غیر از فسفواینوزیتیدها و camp باشد که نیازمند مطالعات بیشتری است . بررسی غلظت لیتیم خون تام که در مورد موشهای سوری بصورت هفته به هفته انجام گرفت ، نشان میدهد که تا هفته دوم غلظت دارو در خون و اجزای خونی افزایش یافته و پس از آن تا هفته چهارم کاهش می یابد. با مروری برتکنیک دارو در بدن در می یابیم که لیتیوم ابتدا در مایعات خارج سلولی و خون توزیع شده وسپس به تدریج در بافتهای مختلف به درجات متفاوت تجمع می یابد. در برخی بافتها مثل استخوان بطور نسبی حبس شده و با غلظتهای بیشتر از سرم در استخوان، غده تیروئید و پروتئین های مغذی موجود می باشد حدود 90 درصد یک دوز واحد دارو از طریق ادرار دفع میشود و 1/3 تا 2/3 دوز واحد در عرض 6-12 ساعت در فاز اول دفع و مابقی در ظرف 10-14 روز بوسیله سیستم ادراری دفع میشود که این دفع طولانی مدت ممکن است وابسته به ذخیره بافتی آن بخصوص در استخوان باشد. بنابراین مانیتور کردن غلظت سرمی دارو نمایانگر ذخیره بدنی آن نمی باشد. چون لیتیوم از طریق سیستم انتقالی از طریق سیستم انتقالی فعال سدیم - پتاسیم به دورن گلبولهای قرمز نفوذ می کند، در نتیجه غلظت آن در درون اریتروسیت میتواند انعکاس درستی از غلظت بافتی آن باشد. با عنایت به مطالب فوق الذکر پیرامون کینتیک دارو در بدن، نتایج حاصل از این مطالعه را میتوان چنین توجیه نمود که احتمالا دارو ابتدا در خون توزیع میشود تا غلظتش در خون و مایعات خارج سلولی به سطح ثابت و معینی برسد و پس از آن با نسبتهای متفاوت به بافتهای مختلفی نفوذ کرده و در آنها تجمع می یابد.
ساسان نجاتی محمد شریف زاده
بروز وابستگی فیزیکی و سندرم محرومیت اپیوئیدها از قدیم الایام به عنوان یکی از پدیده های نامطلوبی بوده است که در مصرف مداوم اپیوئیدها بوجود می آید و گاها می تواند به یک عامل تهدید کننده حیات هم تبدیل شود. این امر یکی از دلایل مهم محدودیت مصرف این ترکیبات ضد درد بسیار سودمند در کلینیک، به شمار می رود. تئوری های اخیر بر اهمیت خواص reinforcing موادی که مورد abuse واقع می شوند، در پیشرفت اعتیاد به اپیوئیدها، تاکید دارند. بنابراین به عنوان یک هیپوتز می توان مطرح کرد که یک درمان موثر برای رفع خاصیت اعتیادآوری این ترکیبات نه تنها باید بروز سندرم قطع اپیوئیدها رامهار کند بلکه باید اثر ظreinforce آنها را هم کنترل کند. شواهد موجود نشان دهنده حضور موثر گیرنده های nmda در پدیده های پیشرفت، تثبیت و بروز اعتیاد به اپیوئیدها می باشد. کمپلکس این رسپتورها شامل کانالهای کاتیونی و لیگاندی می باشد که در برگیرنده مجموعه زیرواحدهای پنتامریک و سایتهای تنظیم کننده هستند. بجز سایت شناسایی شده گلوتامات، این گیرنده ها دارای جایگاههای اتصال برای: گلایسین، پلی آمین ها و بلاک کننده های کانال می باشند. در مطالعات پره کلینیکی، عملکرد رسپتورهای nmda بوسیله آنتاگونیستهای مشخصی که در هر یک از این محلها عمل می کنند بررسی شده است. رابطه سیستم اپیوئیدی و گیرنده های nmda مدتهاست که تحت بررسی است و نتایج نشان دهنده موفقیت هایی در مهار سندرم قطع اپیوئیدها، بوسیله آنها می باشد. با یک بررسی و جمع بندی از کارهای تحقیقاتی انجام شده در زمینه های تولرانس و سندرم قطع ناشی از اپیوئیدها، تلاش نمودیم تا در این مطالعات مشارکت اندکی داشته باشیم. لذا با توجه به اینکه در تحقیقات قبلی اثر آنتاگونیست های اختصاصی nmda از لحاظ ورود و عدم ورود به مغز و نیز تاثیر هیپرآلجزیای ناشی از ligation عصب سیاتیک، مورد بررسی واقع نشده بود بر آن شدیم تا با بکارگیری آنتاگونیست های مناسب و مدل های تجربی نوروپاتیک تجربه حاضر را ارائه نمائیم.
شهرزاد ایمانی شهریار غریب زاده
با استفاده از روشهای کامپیوتری در این پایان نامه سعی شده که میزان تحمل ایجاد شده توسط دو داروی مورفین و نیکوتین را شبیه سازی شود.