نام پژوهشگر: منصور خوشخویی

بررسی میزان تأکید دبیران بر مهارت های زیبایی شناسی دانش آموزان دختر دوره متوسطه شهر ابهردر فرایند تعلیم و تربیت درسال تحصیلی 90-1389
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1390
  صدیقه یوسفلی   منصور خوشخویی

هدف از انجام این پژوهش، شناسایی میزان تأکید دبیران بر پرورش حس زیبایی شناسی دانش آموزان می باشد. برای نیل به این هدف، مولفه های زیبایی شناسی در قالب نه سوال پژوهشی با هدف شناسایی میزان تأکید دبیران بر پرورش تخیّل، نوآوری، کنجکاوی، انعطاف پذیری، تحرک و پویایی، تنوع طلبی، دقّت و توجّه، هماهنگی و موزونی و عواطف انسانی دانش آموزان طراحی شد. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی است که جامعه آماری آن را دانش آموزان دختر دوره متوسطه شهر ابهر با حجم 1779 نفر تشکیل می دهند. با استفاده از نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی 117 نفر از دانش آموزان به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. از طریق پرسشنامه محقق ساخته، 36 سوالی مولفه های پرورش حس زیبایی شناسی نظرات دانش آموزان جمع آوری گردید. روایی این ابزار از طریق روایی محتوایی و پایایی آن با ضریب آلفای کرونباخ 86/0 برآورد شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از شاخص های آمار توصیفی و آزمون t تک گروهی در محیط نرم افزاری spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. از مجموع داده های آماری پژوهش 3/86 درصد بر عدم وجود حس زیبایی شناسی در خود ابراز نموده و تنها 7/13 درصد به داشتن این حس در وجود خویشتن نظر مثبت داشتند که حاصل یافته های آماری از 7/13 درصد بیانگر این است که میزان تأکید دبیران در فرایند تعلیم و تربیت بر پرورش تخیّل (99/2)، نوآوری (52/3)، کنجکاوی (06/3)، انعطاف پذیری (17/3)، تحرّک و پویایی (30/3)، تنوع طلبی (02/3)، دقّت و توجّه (06/3)، هماهنگی و موزونی (27/3) و عواطف و احساسات انسانی (37/3) برآورد شد که نشان دهنده ی تأکید متوسط دبیران بر پرورش حس زیبایی شناسی است و فرض صفر مبنی بر عدم تأکید دبیران بر پرورش حس زیبایی شناسی دانش آموزان با 95/0 درصد اطمینان رد می شود. در نهایت با نگاهی تحلیلی به نتیجه ی نهایی به نظر می رسد وجود حس زیبایی شناسی در 7/13 از آزمودنی ها علاوه بر فرایند تعلیم و تربیت می تواند ناشی از ویژگی-های شخصیتی، خانوادگی و اجتماعی شده باشد.

مطالعه تطبیقی آرای تربیتی ملامحسن فیض کاشانی و جان آموس کمنیوس
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  جواهر عیسی زاده دتورسری   منصور خوشخویی

چکیده هدف این تحقیق مطالعه تطبیقی آرای تربیتی ملامحسن فیض کاشانی و جان آموس کمنیوس است. روش تحقیق به کار رفته در این پژوهش روش توصیفی-تحلیلی است که به بررسی دیدگاه های تربیتی فیض کاشانی و کمنیوس در مورد سه رکن تربیت (هدف، اصل، روش) می پردازد. جامعه آماری این پژوهش عبارت است از کلیه منابع اسناد، مدارک، کتب، مقالات، مجلات و پژوهش هایی که انجام شده. نمونه ی پژوهشی این پایان نامه عبارت است از کلیه منابع، اسناد، مدارک و پژوهش هایی که بحث شده و در دسترس محقق است. روش جمع آوری اطلاعات از روش کتابخانه ای و فیش های تحقیقاتی و چک لیست تهیه و تنظیم شده است. نتیجه یافته های این پژوهش در یک سوال کلی به این شرح می باشد: اشتراکات و افتراقات آرای تربیتی فیض کاشانی و کمنیوس در مورد اهدف، اصول و روش ها چیست؟ ازکل یافته های تحقیق چنین می توان نتیجه گیری کرد که هر یک از آنها نگاهی خاص به ارکان تربیت داشته اند: فیض و کمنیوس برای انسان سعادت دنیوی واخروی، پرهیزگاری و توأم و تلفیق نمودن علم با عمل و پرورش روح، تعالی دانش و تجربه، توجه به حیات دینی و توجه به عالم برتر معنوی، خردپروری و اندیشه ورزی، پرورش قوای ذهنی را به عنوان هدف تربیت درنظر می گیرند. هدف غایی تربیت به عقیده کمنیوس حصول شادی جاوید و به عبارت دیگر سعادت آخرت است اما این هدف نباید مانع از توجه به امور دنیوی گردد. زیرا فرد باید در این جهان زندگی کند و از آسایش دنیوی بهره مند گردد. فیض در پرداختن به امور دنیا مخالفت نمی ورزد و توجه به امور معنوی را کلید ورود به خوشبختی می داند. اگرچه کمنیوس به دنیای دیگر بی توجه نیست اما تأکید او برای دستیابی به زندگی راحت با اندیشه های فیض همخوانی ندارد. فیض به جهان خاکی بیشتر از این جهت توجه دارد که جایگاهی برای ذخیره آخرت به حساب می آید و از این رو زندگانی دنیا اهمیت دارد. اما کمنیوس در کنار آمادگی انسان برای جهان آخرت مسئله رفاه دنیا را نادیده نمی گیرد. در مورد اصول تربیت فیض و کمنیوس رسیدن به رستگاری، متخلق به اخلاق حسنه، متقی، اهمیت دادن به اراده و اختیار انسان از روی علم و آگاهی، مطابق بودن اصول تربیت با سن فرد و رعایت زمان، تربیت تدریجی، توجه به رشد جسمی و روحی کودک، سازگاری و پایبند بودن به قوانین و مقررات اجتماعی، تطبیق دادن فرد و درهم آمیختن عادات نیک با طبیعت انسانی را مورد توجه قرار می دهند. اصول تربیت از نظر فیض به وسیله برهان و استدلال است که انسان می تواند نسبت به پذیرش حقیقت اقدام کند. اما کمنیوس معتقد است در تعلیم و تربیت نه تربیت دینی باید تربیت عقلانی را محدود کند و نه تعلیم و تربیت عقلانی باید تربیت دینی و اخلاقی را تحت شعاع قرار دهد. کمنیوس قوه فاهمه یا عقل را واجد چیزی نمی داند مگر آنکه از راه حواس اخذ کرده باشد و قطعیت و حقیقت علم را وابسته به شهادت حواس می داند. روش های تربیت دینی مشترک فیض و کمنیوس عبارتند از روش تشویق و ترغیب و روش ایجاد عادات درست، روش الگوی مناسب، روش تلقین و تحمیل به نفس، روش خودسازی و تزکیه نفس. فیض روش رفق و مدارا، تکرار و تمرین را در تربیت دینی مورد توجه قرار می دهد در حالی که کمنیوس توجهی به این روش ها ندارد و در عوض به روش های رئالیستی، روش تجربی در تربیت فراگیران، روش کشف و شهود، مشاهده و تخیل توجه دارد

مطالعه زیبایی شناسی در اسلام و دلالتهای تربیتی آن
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان همدان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1389
  اکرم گودینی   منصور خوشخویی

هدف تحقیق : تبیین زیبایی شناسی در اسلام و دلالتهای تربیتی آن از منظر انسان شناسی روش تحقیق : این پژوهش از نوع تحقیقات نظری و تحلیل اسنادی است که به روش توصیفی از نوع سند کاوی به تحلیل و تفسیر داده های لازم پرداخته است. بیان موضوع : با استناد به اینکه زیبایی یکی از معارف فطری است که در وجود آدمی به ودیعه نهاده شده، اما از جمله موضوعاتی است که از جانب اندیشمندان نظام تعلیم و تربیت مهجور مانده است. اگر در مسیر تربیت به بعد زیبایی جویی آدمی توجه شود موجبات اعتلای شخصیت انسان و راهیابی به سوی خالق یکتا را فراهم خواهد نمود، هم چنین قدرت زیبایی و هنر را در امر تربیت به عنوان پذیرفته ترین راه و رسایی آن را در سرعت انتقال پیام نباید نادیده گرفت. یافته های تحقیق سوال اول : با استناد به آیات قرآن در وجود انسان گرایشاتی به ودیعه نهاده شده است یکی از این گرایشات فطری، زیبایی جویی است که به حیات معنایی خاص بخشیده است و به تبع ابعاد مختلف وجود آدمی، انتظار می رود که نظام های تعلیم و تربیت به پرورش همه جانبه قابلیت ها و ظرفیت های انسان توجه داشته باشند. سوال دوم : دو مقوله خداجویی و زیبایی شناسی در ژرفای جان انسان و عالم آفرینش ریشه دارند و فطرت جمال جوی آدمی با گذر از طبیعت و همه زیبایی هایش نهایتا به توحید که منشا همه زیبایی هاست می رسد. سوال سوم : فضایل و زیبایی های اخلاق خاستگاه درونی و باطنی دارند و از فطریات است و اخلاق عالیه عین زیبایی است. سوال چهارم : با استناد به آیات قرآن که انسان را دعوت به تدبر و تعقل در عالم هستی و کسب علم و معرفت نموده است حقیقت جویی و دانایی از جمله فطریات است و سرآمد همه معارف معرفت به ذات لایزال الهی، که خود زیبایی مطلق است، می باشد. سوال پنجم : وسعت و گستردگی حوزه زیبایی شناسی از امور محسوس و عینی فراتر رفته و امور معقول و معنوی را نیز در بر می گیرد. که در نهایت انسان به زیباترین نقطه یعنی رضوان الهی می رسد که هدف غایی تربیت است. سوال ششم : زیبایی جویی از آن دست گرایشان فطری است که می تواند زمینه ای مناسب برای انحراف آدمی باشد و از اولین حربه های شیطان جهت گمراهی انسان است. سوال هفتم : از جمله تمایلات قوی آدمی زیبایی جویی و زیبایی آفرینی است و با بهره گیری از این دو مقوله می تواند مقاصد تربیتی را جامه عمل پوشانید. سوال هشتم : ذوق زیبایی جویی در آدمی به صور گوناگون هنری از جمله خوشنویسی، نقاشی، شعر و قصه و موسیقی متجلی می شود که هر کدام اثرات تربیتی - روانی خاص را در روح و روان آدمی بر جای می گذارد.