نام پژوهشگر: علیرضا نیکخواه
علیرضا نیکخواه هادی خانیکی
«روزنامه نگاری گفت وگو» زمینه مطالعاتی و حرفه ای جدیدی است که به سبب اهمیت یافتن «گفت وگو در رسانه ها» مورد توجه جدی محافل علمی، آکادمیک و حرفه ای و مجامع بین المللی از جمله یونسکو قرار گرفته است. مسئله پژوهش حاضر بررسی و تبیین مبانی و مولّفه های روزنامه نگاری گفت وگو و وضعیت آن در رسانه های ایران است. چهارچوب مفهومی این تحقیق بر پایه بسط مفهوم ”حوزه توسعه مجاور“ (zone of proximal development (zpd)) لِو ویگوتسکی و تلفیق آن با «منطق گفت وگوییِ» میخائیل باختین، نظریه های «کنش ارتباطی» و «حوزه عمومی» یورگن هابرماس، «جامعه شبکه ای» مانوئل کاستلز و «ارتباطات مشارکتی» جان سرواس تنظیم شده و در قالب «الگوی توسعه فرهنگی در حوزه توسعه مجاور رسانه ای»، ویژگی ها و الزامات روزنامه نگاری گفت وگو را طراحی کرده است. روش پژوهش برای انجام این مطالعه، مصاحبه عمقی با متخصّصان است که به صورت هدفمند با 21 تن از استادان ارتباطات، روزنامه نگاران و صاحبنظران حوزه گفت وگو انجام شده است. روزنامه نگاری گفت وگو در حوزه توسعه مجاور رسانه ای به آن نوع روزنامه نگاری اطلاق می شود که به اعتبار آن طرفین ارتباط به گفت وگوی آزاد، تعاملی، دیالکتیکی، همگانی، عقلانی، انتقادی، چندآوا، سیال، بی پایان و به دور از مطلق گرایی در خصوص نظرات یکدیگر پرداخته و به فهم مشترکی دست می یابند. این نوع روزنامه نگاری مبتنی بر ارزش های نوینی چون حقیقت گرایی، راه حل گرایی، فرایندمداری و مردم-گرایی است و به ارزش های کلاسیک هم در ذیل آنها توجه می کند. تلفیق روزنامه نگاری حرفه ای و به-خصوص روزنامه نگاری تحقیقی با ژانرهای نوینی مانند روزنامه نگاری شهروندی، شبکه ای و کنشگر، بیشتر با روزنامه نگاری گفت وگو مناسبت دارد. یافته های پژوهش همچنین نشان می دهد که اکنون روزنامه نگاری گفت وگو فاقد جایگاه و کارکرد مناسب خود در کشور ماست امّا می توان به وسیله آموزش سواد رسانه ای به عموم، آموزش های عمومی، تخصصی و حرفه ای درباره زمینه ها، لوازم و کارکرد روزنامه نگاری گفت وگو و تهیه یک سرفصل مقدماتی و مرامنامه ای عملیاتی، روزنامه نگاری گفت وگو را ترویج کرد.
علیرضا نیکخواه سید حسام مدنی
روسازی بتن غلتکی یکی ازاقتصادی ترین و بادوام ترین نوع روسازی است که درسطح گسترده ای درروسازی های مورداستفاده قرارمی گیرد. با افزایش بهای قیر و هزینه های اختلاط حرارتی آسفالت گرم ،رویکرد به سمت این نوع روسازی خواهد بود.پیش بینی ومدل سازی طرح اختلاط این بتن براساس پارامترهای ورودی به مانندانواع دیگربتن ، ازپیچیدگی خاصی برخورداراست.رفتارمقاومتی این بتن تحت تاثیرشرایط اجزا آن است وازکوچکترین جزئیات اجزای موجود درمخلوط وتعامل بین اجزامتاثرمی باشد.درمقایسه باشیوه های یافتن مقادیربهینه اجزابا استفاده ازروش های تراکم خاک یاروش مبتنی برقوام بتن، فرآیندبهینه سازی بسیارمنظم تراست و از اطلاعات موجود برای اصلاح طرح استفاده میکند.هدف ازبهینه سازی یافتن مقادیربهینه پارامترهای مهم طراحی برای حداقل یاحداکثرکردن یک کمیت میباشد.الگوریتم های عمومی زیادی درچنددهه اخیر درمسائل بهینه سازی مختلف به خصوص درمسائل گسسته وترکیبی مطرح شده است. الگوریتم های الهام گرفته ازطبیعت مانندالگوریتم ژنتیک، الگوریتم جامعه پرندگان، الگوریتم کلونی مورچه و...را می توان نام برد.لذاهدف این مطالعه آزمایشگاهی ارائه یک روش رسیدن به طرح اختلاط بهینه که مهمترین و اساسی ترین موضوع دررابطه با این بتن است ، برپایه الگوریتم بهینه سازی چندهدفه ژنتیک موسوم به رتبه بندی نامغلوب است.دراین راستا برای تعیین توابع هدف مقاومت فشاری وجرم حجمی خشک بتن برحسب فاکتورهای سیمان ونسبت آب به سیمان ازروش آماری سطح پاسخ استفاده شده است.تعداد 9 طرح اختلاط ویژه طراحی شده با این روش ساخته شد و پس از تعیین ضوابط توابع هدف این دو تابع توسط الگوریتم ژنتیک چندهدفه بارتبه بندی نامغلوب بصورت هم زمان برحسب پارامترهای سیمان وآب به سیمان بهینه شدند.مجموعه جواب پایانی الگوریتم طرح اختلاط هایی برحسب عیارسیمان ونسبت آب به سیمان با مقاومت های فشاری مختلف ، دارای حداکثرجرم حجمی خشکی که میتوان به آن دست یافت ، است.
علیرضا نیکخواه قنبرعلی شیخ زاده
با توجه به روند رو به رشد علوم و فناوری در زمینه های مختلف و گسترش سیستم های مصرف کننده ی انرژی، افزایش کارائی و بهینه سازی این سیستم ها جایگاه ویژه ای پیدا کرده است. نمای دوجداره (dsf ) نیز یک چهارچوب و قالب ساختمانی است که از 2 لایه جداگانه تشکیل شده و با یک مجرای هوای تهویه شده از هم جدا می شوند. مجرای نمای دوجداره با توجه به فصل می تواند برای استفاده از تابش خورشیدی و یا دفع آن استفاده می شود. بنابراین در نتیجه بکارگیری از نمای دوجداره، کیفیت هوای داخلی و تعادل حرارتی بهتر می شود در حالی که انرژی گرمایشی و سرمایشی نیز حفظ می شود. در این پایا ن نامه به مطالعه عددی و بررسی میدان جریان و انتقال حرارت در یک نمای دو جداره تهویه شونده پرداخته شده است. با توجه به اینکه در تابستان کاهش انتقال حرارت مورد نظر است، با بررسی نتایج به این نکته می رسیم در ماه های مختلف افزایش مقدار عدد رایلی باعث کاهش انتقال حرارت خواهد شد. افزایش میزان رایلی موجب تشکیل گردابه هایی در بالا و پایین محفظه شده و تحت تاثیر نیروی شناوری جریان به بالای محفظه حرکت می کند. همچنین با بررسی کاربرد نمای دوجداره تهویه شونده مشاهده می شود که استفاده از این نما در فصل تابستان موجب کاهش انتقال حرارت به میزان 60/54 درصد می شود.
علیرضا نیکخواه سعید ناظمی
در این مطالعه سعی بر این بوده است تا بیمارانی که در بخش ccu بیمارستان خاتم الانبیا زاهدان طی سالهای 75 و 76 با تشخیص پریکاردیت متعاقب mi حاد بستری شده و تحت درمان بوده اند، از چند جهت مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرند. نخست از جهت میزان شیوع کلی این بیماری در بخش مورد نظر و در قدم بعدی بررسی و مقایسه این بیماران از نظر یک سری شاخصها، که عبارت بودند از: مشخصه های کلینیکی، الکتروکاردیوگرافیک . برای اینکه بتوانیم پرونده بیماران مورد نظر خود را مشخص نمائیم، چون بیماری پریکاردیت مبنای تشخیص آن بالین بیمار می باشد، از 3 کرایتریای بالینی جهت جدسازی پرونده استفاده شد. این کرایترها شامل: داشتن سابقه درد تیپیک پریکاردیال-داشتن سابقه فریکشن راب در سمع-و یا داشتن هر 2 حالت فوق. البته این 3 کرایتریا در صورتی برای ما ارزشمند بودند که بیماران از ساعاتی چند بعد از یک mi حاد، تا حداکثر 10 روز پس از ان دچار این شواهد شده باشند. از میان 529 بیمار مبتلا به انفارکتوس حاد میوکارد، تعداد 79 نفر واجد شرایط فوق بودند که بعنوان بیماران پریکاردیتی ثانویه به یک mi حاد جدا شدند. پس از مطالعه پرونده ها و آنالیز داده های بدست آمده نتایج زیر حاصل شدند. 1) میزان شیوع کلی پریکاردیت بدنبال mi حاد، 15 درصد می باشد. 2) از میان کل بیماران پریکاردیتی ثانویه به mi حاد، 59/9 درصد بیماران سابقه درد پریکاردیال را داشتند. 21/5 درصد آنها سابقه فریکشن راب و 19 درصد دارای هر 2 حالت فوق بودند. 3) از میان کل بیماران پریکاردیتی ثانویه به mi حاد، 56 درصد بیماران در اکو شواهدی دال بر افیوژن داشتند و 44 درصد آنها هیچ شواهدی دال بر افیوژن نداشتند. 4) از میان کل بیماران پریکاردیتی ثانویه به mi حاد، 54 درصد دارای تغییرات type i از امواج t آتیپیک بودند و 46 درصد آنها تغییرات type ii داشتند.