نام پژوهشگر: محمدرضا نیستانی

بررسی چگونگی کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات در مدارس هوشمند به منظور ایجاد فرصت های یادگیری توسط معلمان این مدارس
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1390
  ندا یزدانی   محمدرضا نیلی

پژوهش حاضر به منظور بررسی چگونگی کاربرد فاوا به منظور ایجاد فرصت های یادگیری توسط معلمان مدارس هوشمند شهر تهران صورت گرفت. جامعه آماری این پژوهش کلیه معلمان مدارس هوشمند شهر تهران بودند که با استفاده از نمونه گیری هدفمند تعداد 150 نفر به صورت تصادفی انتخاب شدند که از این تعداد 100 نفر همکاری کردند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه خود ساخته استفاده شده که روایی آن توسط اساتید راهنما، مشاور و چندی از اساتید متخصص تأیید و پایایی کل آن 96.2 محاسبه گردید. داده های جمع-آوری شده بوسیله آمار توصیفی (فراوانی، میانگین، انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (تحلیل واریانس یک طرفه، آزمونt) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در نهایت، نتایج این پژوهش نشان داد که: -وضعیت به کار گیری فاوا در مدارس هوشمند به منظورایجاد فرصتهای یادگیری توسط معلمان درسطح متوسط است. -وضعیت آگاهی معلمان از فناوریاطلاعاتدر حد متوسط است. -وضعیت کاربرد فناوری اطلاعات ضعیف است. -وضعیت معلمان در ایجاد فرصت های یادگیری خوب است.

بررسی رابطه ی بین نگرش دانش آموزان سوم و چهارم متوسطه در مورد عناصر برنامه درسی و روحیه کارآفرینی آنان در شهرهای بندرعباس و بندرلنگه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1392
  مهدی شیرپور   احمدرضا نصر اصفهانی

چکیده: تربیت مردان و زنان کارآفرین نیازمند یک برنامه ریزی درست و عمیق می باشد و آموزش و پرورش در این میان جایگاه مهمی دارد. و نظام آموزشی از عناصر مختلفی تشکیل شده است یکی از این عناصر تاثیرگذار، برنامه درسی می باشد. با توجه به نقش و تأثیری که کیفیت عناصر برنامه درسی بر یادگیری و عملکرد کارآفرینانه دانش آموزان دارد، پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین نگرش دانش آموزان سوم و چهارم متوسطه در مورد عناصر برنامه درسی و روحیه کارآفرینی آنان در شهرهای بندرعباس و بندرلنگه انجام گرفته است. روش تحقیق توصیفی از نوع پیمایشی است. سوال های اساسی این تحقیق رابطه بین نگرش دانش آموزان سوم و چهارم متوسطه در بعدهای محتوا، روش های یاددهی-یادگیری، ارزشیابی با روحیه کارافرینی آنان را بررسی کرده است. جامعه آماری تحقیق را کلیه دانش آموزان پسر و دختر سوم و چهارم شاخه نظری و سوم فنی و حرفه ای و کاردانش شهرهای بندرعباس و بندر لنگه در سال تحصیلی 92-91 که مشتمل بر 7000 نفر بودند، می باشد. جهت تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شد که حجم نمونه 364 نفر مشخص شد و از این تعداد 194 نفر دختر و 170 نفر پسر می باشد. برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای استفاده شده است. ابزار تحقیق دو پرسشنامه بود دو پرسشنامه 37 و 26 سوالی محقق ساخته بود. جهت تجزیه و تحلیل آماری داده های تحقیقی توصیفی در سطح فراوانی، درصد و میانگین است و در سطح استنباطی از آزمون های t تک نمونه ای و t دو نمونه مستقل، تحلیل واریانس یک راه، همبستگی پیرسون و رگرسیون استفاده شده است نتایج تحقیق نشان داد که میانگین نگرش دانش آموزان در مورد عناصر برنامه درسی، محتوا، روش های تدریس و روش های ارزشیابی کمتر از میانگین فرضی5/3 است. بین نگرش دانش آموزان در خصوص عناصر برنامه درسی محتوا، روش های تدریس و ارزشیابی با روحیه کارآفرینی رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد(p<0/01). همچنین بین نگرش دانش آموزان در مورد عناصر برنامه درسی و روحیه کارآفرینی با توجه به جنسیت و نوع شغل پدر فقط در حیطه ارزشیابی رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد و بین نگرش دانش آموزان براساس شاخه تحصیلی و نوع شغل مادر معنی دار و مثبت نیست با توجه به یافته ها می توان گفت عناصر برنامه درسی در حهت پرورش و تقویت روحیه و نگرش کارآفرینانه دانش آموزان قرار گیرد همچنین برای پرورش روحیه کارآفرینی دانش آموزان متخصصان، برنامه ریزان و معلمان در تصمیم گیریها و انتخاب محتوا، و تدریس و ارزشیابی نظر دانش آموزان را نیز بگنجانند زیرا دانش آموزان مهم ترین عنصر در آموزش و پرورش می باشند

بررسی نقش عوامل آموزشگاهی موثر در ساماندهی رفتار مطلوب فراگیران از دیدگاه دبیران و مشاوران درشهرستان بهبهان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1392
  صغری محمدپور   ابراهیم میرشاه جعفری

هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر عوامل آموزشگاهی در ساماندهی رفتار مطلوب فراگیران از دیدگاه دبیران و مشاوران در شهرستان بهبهان بوده است . در این پژوهش به لحاظ ماهیت موضوع و اهداف پژوهش از روش توصیفی _ پیمایشی استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دبیران و مشاوران در مقطع متوسطه در سال تحصیلی 92-91 می باشد که در مدارس شهرستان بهبهان مشغول به خدمت بوده اند. جمعیت آنها (339 دبیر) و (26 مشاور) بوده است. از این تعداد با استفاده از فرمول حجم نمونه ، نمونه آماری برای دو گروه به ترتیب (175 دبیر) و (13 مشاور) انتخاب شده است. نمونه مذکور با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم انتخاب شد . برای جمع آوری اطلاعات از ابزار پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. پرسشنامه شامل 47 سوال بسته پاسخ بر مبنای مقیاس درجه بندی لیکرت بود. پایایی پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 91% محاسبه گردید. همچنین جهت تعیین روایی پرسشنامه از روایی صوری و محتوایی استفاده شد. به منظور تجزیه تحلیل داده های حاصل از پژوهش ، نرم افزارspss وآمار توصیفی و استنباطی استفاده شده است. یافته های این پژوهش نشان داد که بین مولفه های پنج گانه عوامل آموزشگاهی(جوعمومی مدرسه، معلم ، همسالان، الگوی ارتباطی و محتوای آموزشی) در ساماندهی رفتار مطلوب فراگیران رابطه معناداری وجود دارد.در مجموع دبیران ومشاوران مهمترین پاسخ را برای جوعمومی مدرسه، مسئولیت پذیری وبرای مولفه معلم، وجدان اخلاقی و مولفه محتوای آموزشی، آموزش نحوه احترام گذاشتن به دیگران و برای مولفه الگوهای ارتباطی، تشویق دانش آموزان به اظهارنظر را بیان کرده اند.

بررسی نیازهای آموزشی دانشجویان تحصیلات تکمیلی علوم انسانی در حوزه قابلیتهای عام اشتغالزای مورد انتظار بازار کار(دانشگاه های اصفهان و آزاد خوراسگان)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1392
  فاطمه خوشنویسان   محمدرضا نیستانی

آموزش عالی نوع مهمی از سرمایه گذاری در منابع انسانی است؛ زیرا با ارتقای دانش، نگرش و قابلیت های افراد به توسعه اقتصادی جوامع کمک می کند. در نتیجه رسالت بسیار مهم آموزش عالی تربیت نیروی انسانی تحصیل کرده-ای است که با نیازها و شرایط متغیر و نوین اقتصادی، بازارکار و مشاغل هماهنگ باشد. از طرفی، ساختار اقتصادی جوامع به شدت در حال تغییر است و پدیده جهانی شدن و تغییرات اقتصادی، صنعتی و سازمانی موجب دگرگونی در قابلیت های مورد نیاز بازارکار شده اند. از این رو، شناخت تحولات سایر نهادهای اجتماعی و اقتصادی به برنامه-ریزان آموزشی در فراهم کردن تمهیدات لازم برای انطباق فارغ التحصیلان آموزش عالی با تحولات متغیر بازارکار و مشاغل کمک می کند. پژوهش حاضر، به بررسی نیازهای آموزشی دانشجویان تحصیلات تکمیلی علوم انسانی دانشگاه های اصفهان و آزاد خوراسگان در حوزه قابلیت های عام اشتغال زای مورد انتظار بازار کار می پردازد. روش این پژوهش از نوع ترکیبی اکتشافی بود. جامعه آماری تحقیق دانشجویان تحصیلات تکمیلی (2346نفر) بود که بر اساس جدول مورگان تعداد 331 نفر به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها نیز مصاحبه با مدیران صنایع استان اصفهان و پرسشنامه محقق ساخته ای بود که بر اساس مولفه های قابلیت های اشتغال زای بازارکار استان اصفهان ساخته شده و در میان دانشجویان اجرا شد. در پژوهش حاضر با استفاده از نرم افزار spssآماره های توصیفی (میانگین، انحراف معیار و واریانس) و استنباطی (آزمون تحلیل واریانس، آزمون تی تک متغیره و آزمون-های تعقیبی بونفرونی و ال اس دی) برای تجزیه و تحلیل مورد استفاده قرار گرفت. بر اساس نتایج پژوهش، دانشجویان دانشگاه اصفهان از نظر برخورداری از قابلیت های اشتغال زای بازارکار پایین تر از متوسط و دارای نیاز آموزشی بودند. همچنین، نتایج نشان داد دانشگاه، رشته تحصیلی، جنسیت و مقطع تحصیلی در میزان برخورداری دانشجویان از قابلیت های اشتغال زای بازارکار موثر است.

بررسی چالش های فراروی آموزش و پرورش شهرستانهای مرزی استان کرمانشاه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده علوم تربیتی 1392
  طلیعه بهره ستد   ابراهیم میرشاه جعفری

هدف پژوهش حاضر، بررسی چالش های فراروی آموزش و پرورش شهرستان های مرزی استان کرمانشاه است. این پزوهش از نوع کاربردی بوده و روش پژوهش توصیفی- پیمایشی است. جامعه پژوهش کلیه مدیران، کارشناسان و معاونان آموزش و پرورش شهرستان های مرزی استان کرمانشاه (300 نفر) در سال تحصیلی90-91 با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای 167 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته با ضریب آلفای کرونباخ 88/0 استفاده شد. تجزیه و تحلیل یافته ها نشان داد.به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار19_spss استفاده شد.در سطح امار توصیفی از فراوانی، درصد، میانگین وانحراف معیار ودر سطح آمار استنباطی از tتک متغیره وتحلیل واریانس یکراهه وآزمون فریدمن به منظور تجزیه وتحلیل داده ها استفاده شد.نتایج پژوهش نشان می دهد که در مولفه چالش های فرهنگی_اجتماعی فراروی آموزش وپرورش آموزش وپرورش شهرستانهای مرزی استان کرمانشاه بالاترین میانگین مربوط به گویه های بیکاری بعد از اتمام تحصیلات(32/4)، تغذیه وبهداشت نامناسب دانش آموزان(94/3) و مشارکت کم والدین وسایر گروه ها در مدیریت مدرسه(85/3) است.همچنین در مولفه چالش های اقتصادی بالاترین میانگین مربوط به گویه های تخصیص نامناسب منابع مالی (22/4)، در آمد پایین خانواده ها(17/4) و بیکاری پدر وفقر خانوادگی(14/4) می باشد.و در مولفه چالش های مدیریتی بالاترین میانگین مربوط به نظر خواهی نکردن از کارکنان در زمینه هدف های مهم آموزش وپرورش استان(77/3)، نظارت وبازرسی نامناسب در زمینه کیفیت وکمیت آموزش وپرورش (64/3)وکمبود معلمان با کیفیت(59/3)است.

تحلیل محتوای کتاب های درسی دوره متوسطه ایران با رویکرد سواد اطلاعاتی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان 1392
  الهه ابراهیمی درچه   مظفر چشمه سهرابی

این پژوهش با هدف تعیین میزان به کارگیری مولفه های سواد اطلاعاتی در کتاب های درسی پایه چهارم رشته¬های علوم ریاضی، علوم تجربی و علوم انسانی دوره متوسطه انجام شده و یک مطالعه با روش تحلیل محتوا از نوع کمی است. جامعه پژوهش کلیه کتاب های درسی پایه اول تا چهارم رشته های علوم ریاضی، علوم تجربی، علوم انسانی و علوم معارف اسلامی دوره متوسطه (96 عنوان) سال تحصیلی 1392-1391 می باشد که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند کتاب های درسی پایه چهارم رشته های علوم ریاضی، علوم تجربی و علوم انسانی (19 عنوان) به عنوان نمونه انتخاب شد. ابزار گردآوری اطلاعات سیاهه وارسی محقق ساخته و تجزیه و تحلیل داده ها بر اساس شاخص های آمار توصیفی با استفاده از نرم افزار spss 16 است. یافته ها نشان می دهد در هر سه رشته علوم ریاضی، تجربی و انسانی کتاب زبان و ادبیات فارسی بیشترین کاربرد استانداردهای سواد اطلاعاتی را به خود اختصاص داده است. استاندارد دسترسی به اطلاعات به صورت موثر و کارآمد در کتاب تاریخ (علوم انسانی) بیشترین فراوانی و در کتاب ریاضی عمومی (علوم تجربی) کمترین فراوانی را به خود اختصاص داده است. استاندارد ارزیابی اطلاعات به صورت منتقدانه و ماهرانه در کتاب زیست شناسی (علوم تجربی) بیشترین فراوانی و در کتاب زبان انگلیسی (هر سه رشته) و فلسفه (علوم انسانی) کمترین فراوانی را دارد. استاندارد کاربرد اطلاعات به صورت موثر و خلاقانه در کتاب زبان و ادبیات فارسی (هر سه رشته) بیشترین فراوانی و در کتاب فلسفه (علوم انسانی) کمترین فراوانی را دارد. بر اساس یافته های به دست آمده می¬توان این طور نتیجه گرفت که مولفه های سواد اطلاعاتی در کتاب های درسی هر سه رشته مشاهده شده است. استاندردهای سواد اطلاعاتی 1012 مرتبه در کتاب های رشته علوم ریاضی، 1127 مرتبه در کتاب های رشته علوم تجربی و 1244 مرتبه در کتاب های رشته علوم انسانی به کار رفته است که در این صورت در رشته علوم انسانی بیشترین فراوانی را شاهد هستیم. اما از آنجایی که تعداد کتاب هایی که مورد تحلیل محتوا قرار گرفته در سه رشته متفاوت می باشد (علوم ریاضی و علوم تجربی شامل 8 عنوان و علوم انسانی شامل 10 عنوان) بهتر است فراوانی استانداردهای سواد اطلاعاتی در هر رشته به تعداد کتاب همان رشته تقسیم گردد تا نتایج واقعی تر گردد که در این صورت نتایج بدین شرح خواهد بود: فراوانی استانداردهای سواد اطلاعاتی در رشته علوم ریاضی 127، در رشته علوم تجربی 141 و در رشته علوم انسانی 124 مرتبه می باشد که در این صورت بیشترین فراوانی به رشته علوم تجربی اختصاص دارد. از مجموع یافته های سه رشته این طور بر می آید که استاندارد کاربرد اطلاعات به طور موثر و خلاقانه بیشترین فراوانی (47.11 درصد) را دارد.