نام پژوهشگر: شهرام کبودوندپور

مقایسه روند تجمع جیوه کل در بافت های عضله ای سفید و قرمز در دو گونه ماهی کپور معمولی(cyprinus carpio) و کپورنقره ای (hypophthalmichthys molitrix) دریاچه سد قشلاق سنندج
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کردستان - دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی 1389
  مهدی خوشناموند   شهرام کبودوندپور

جیوه در بافت های زنده تجمع یافته و قابلیت بزرگنمایی زیستی در زنجیره های غذایی را دارد و از این طریق می¬تواند سلامت انسان ها را در معرض خطر قرار دهد. مطالعات قبلی بر روی دریاچه سد قشلاق سنندج نشان دادند که غلظت جیوه¬ موجود در آب و خاک حوزه های آبریز منتهی به این سد، به سبب فرآیند¬های طبیعی زمین شناختی از حد مجاز بیشتر است. این شرایط سبب بروز نگرانی های زیادی در خصوص مصرف ماهی های پرورش یافته در این منبع آبی شده است. به همین دلیل و نیز با هدف مقایسه سطوح غلظت جیوه¬کل (t-hg)تجمع یافته در بافت عضلات سفید و قرمز ماهیان کپور معمولی و کپورنقره¬ای این سد برای اولین بار، یک پروژه تحقیقاتی برای مطالعه این موارد طراحی شد. وجود ترکیبات سولفاته فراوان در بافت عضله ¬قرمز ماهی با قابلیت ایجاد کمپلکس های نسبتاً پایداری با جیوه از یک سو، و وجود رگ های خونی فراوان که یک حامل زیستی برای انتقال و تجمع ¬زیستی فلز جیوه به شمار می¬روند از سوی دیگر، این باور را پدید می آورد که سطح جیوه تجمع¬یافته باید در بافت عضله ¬قرمز ماهی هایی که در معرض آلودگی به فلز سنگین جیوه هستند، بالاتر از عضله سفید باشد. برای اولین بار سعی شد تا غلظت جیوه تجمع یافته و روند تغییرات آن در بافت عضله¬قرمز و سفید ماهیان کپور¬معمولی و نقره¬ای به عنوان دو گونه پر مصرف در ایران مورد سنجش و مقایسه قرار گیرد. مجموعاً 48 نمونه ماهی (24 نمونه کپور¬معمولی + 24 نمونه کپور¬نقره ای) در خلال ماه های تیر تا آذر سال 1388 به صورت تصادفی از دریاچه سد قشلاق شهر سنندج صید و غلظت جیوه¬کل در بافتهای عضله سفید و قرمز این ماهی ها با استفاده از دستگاه پیشرفته اندازه گیری جیوه (model, leco 254 ama) اندازه گیری شد. میانگین (± خطای استاندارد) t-hg در بافت عضلات سفید دو ماهی کپور¬معمولی و نقره ای به ترتیب 67/20 ± 233 و 43/26 ± 367 و برای عضلات قرمز این دو گونه نیز به ترتیب مقادیر 03/21 ± 227 و 22/32 ± 311 بر حسبppb یا ng g-1 وزن¬خشک به دست آمد. میانگین های ماهانه جیوه تجمع یافته در بافت عضله¬سفید دو گونه ماهی کپور¬معمولی و نقره ای در خلال ماه های مطالعه (تیر تا آذر 1388) اختلاف معنا داری از خود نشان ندادند (1926/0 p = , 29/2 =36, 5f)، درحالیکه میانگین t-hg تجمع یافته در بافت عضله¬سفید ماهی کپور¬نقره¬ای به صورت معناداری بیشتر از ماهی کپور¬معمولی بود (0068/0 p = , 70/19 =36 ,1f) که احتمالاً می تواند تحت تأثیر تفاوت در رژیم غذایی این دو گونه ماهی باشد. میانگین های ماهانه و کل جیوه تجمع یافته در بافت عضله¬قرمز در دو گونه ماهی، در خلال ماه های مطالعه اختلاف معنی¬داری را نشان ندادند (3366/0 p = , 49/1= 36 , 5 (f و (1499/0p = , 89/2= 36 , 1f). غلظت t-hg در بافت عضله ماهی هایی که وزن آنها > 850 گرم بود، بیشتر از استاندارد های جهانیepa ،who وfao بود.

بررسی روند تجمع و بزرگنمایی زیستی فلز جیوه در رسوبات، پیکره های پلانکتونی و بنتوز دریاچه سد قشلاق سنندج
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کردستان 1389
  کامران الماسیه   شهرام کبودوندپور

تجمع زیستی جیوه در رسوبات بستر اکوسیستم های آبی و موجودات آبزی و قابلیت انتقال آن به رده های بالاتر غذایی به اثبات رسیده است. تحقیقات پیشین، آلودگی اراضی پیرامونی و آب دریاچه سد قشلاق سنندج در استان کردستان را به فلز جیوه به اثبات رسانیده اند. بنابراین مطالعه ای با هدف تعیین مقدار جیوه کل تجمع یافته در زیتوده بنتوزی این منبع آبی مهم و رسوبات به عنوان زیستگاه این بی مهرگان، به منظور بررسی توانایی این موجودات کف زی در تجمع زیستی جیوه و قابلیت آنها در انتقال جیوه به رده های غذایی بالاتر به موازات بررسی روند تغییرات ماهانه جیوه تجمع یافته در پیکره های پلانکتونی این دریاچه انجام شد. نمونه گیری در خلال ماه های تیر تا آذر 1388 در سه ایستگاه با عمق های مختلف (m 17>، مناطق کم عمق و m 30-17، منطقه عمیق) صورت گرفت. غلظت جیوه کل تجمع یافته در نمونه ها توسط دستگاه پیشرفته اندازه گیری جیوه (advanced mercury analyzer مدل leco 254 ama) تعیین گردید. میانگین کل جیوه کل (± اشتباه معیار) تجمع یافته در زیتوده پلانکتونی، بنتوز و رسوب دریاچه سد قشلاق سنندج در خلال ماه های مورد بررسی به ترتیب 13/3 ± 21/78، 02/5 ± 3/94 و 72/9 ± 66/117 بر حسب ng g-1 وزن خشک بود. مقایسات آماری با استفاده از طرح بلوک های کاملاً تصادفی نشان داد که مقدار جیوه کل تجمع یافته در زیتوده پلانکتونی (f5,10=0.94, p= 0.49)و بنتوز (f5,10=2.16, p= 0.14)، در خلال ماه های اجرای طرح، اختلاف معنی داری با یکدیگر نداشتند، اما مقدار جیوه کل تجمع یافته در نمونه های رسوب در مدت مشابه(f5,10=4.88, p= 0.02)(p<0.05) به شکل قابل ملاحظه ای نسبت به جیوه کل تجمع یافته در پیکره های بنتوزی و پلانکتونی اختلاف (بیشتر) نشان داد. میانگین جیوه کل تجمع یافته در زیتوده پلانکتونی، بنتوز و رسوب دریاچه سد قشلاق سنندج، در ماه های تابستان بیشتر از ماه های پاییز و در منطقه عمیق بیشتر از مناطق کم عمق بود. میانگین جیوه کل تجمع یافته در زیتوده بنتوزی بیشتر از زیتوده پلانکتونی بود، که احتمالاً علت آن پایداری جیوه در درون رسوبات اکوسیستم های آبی، به عنوان زیستگاه موجودات بنتیک است. فاکتور تجمعی بیوتا _ رسوب محاسبه شده در خلال ماه های این مطالعه کمتر از عدد 1 بود، که بیانگر این واقعیت است که ظرفیت تجمع زیستی جیوه در بنتوز این دریاچه با توجه به مقدار جیوه کل تجمع یافته در زیتوده آن ها پایین است. اما با توجه به ویژگی بزرگنمایی زیستی جیوه، دسترسی زیستی بالای متیل جیوه و نقش عمده آن در انتقال جیوه به رده های بالاتر غذایی، مصرف ماهیان این دریاچه باید با رعایت کامل ملاحظات بهداشتی همراه باشد.

ارزیابی مطلوبیت زیستگاه جوامع ماکروزئوبنتوزی(macrozoobenthos)رودخانه گاوه رود سنندج، ایران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کردستان - دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی 1390
  لیلا سلیمی   برزان بهرامی

چکیده ماکروزئوبنتوز از جمله مهمترین گروه موجودات بوم سازگان های آبی هستند که در سطح یا درون رسوبات و نواحی نزدیک بستر زندگی می کنند. در چند دهه ی گذشته میزان تاثیر انسان بر روی زیستگاه های کف زیان در بوم سازگان های آبی جهان افزایش یافته است. نابودی زیستگاه ها به عنوان بزرگ ترین عامل تهدید تنوع زیستی معرفی شده است. تعیین مطلوبیت زیستگاه یکی از ارکان مدیریت و حفاظت گونه های حیات وحش به شمار می آید. زیستگاه مطلوب تاثیر به سزایی بر بقاء و تولید مثل گونه ها دارد و در امر مدیریت و حفاظت از تنوع زیستی بیش تر مورد توجه قرار می گیرد. تحقیق حاضر با هدف بررسی و شناسایی فون ماکروزئوبنتوز ها و تعیین مطلوبیت زیستگاه چهار خانواده chironomidae، gammaidae، batidae، tubificidae و فوق خانواده hydrachnidae در رودخانه گاوه رود که در جنوب شهر سنندج و در امتداد جاده سنندج کامیاران در استان کردستان جاری است، انجام گرفت. بدین منظور مجموعاً 120 نمونه از سه ایستگاه اصلی که با هم در برگیرنده ی 20 نیمرخ عرضی (cross section) بودند با 3 تکرار به ازای هر نیمرخ در خلال دو فصل تابستان (مردادماه) و پاییز (آبان ماه) توسط نمونه بردار سوربر جمع آوری گردیدند. پارامترهای فیزیکی و شیمیایی، شامل؛ جنس بستر، سرعت جریان آب، عمق، عرض رودخانه، دما، اسیدیته، اکسیژن محلول در آب و هدایت الکتریکی در محل نمونه برداری اندازه گیری گردیدند. از بین عوامل زیست محیطی اندازه گیری شده بر اساس مرور منابع صورت گرفته سه متغیر سرعت جریان آب، عمق و جنس بستر به عنوان متغیرهای اصلی انتخاب شدند. سپس با استفاده از نرم افزار habprf منحنی های شاخص مطلوبیت زیستگاه تهیه شد. نتایج حاصل از بررسی منحنی ها نشان داد که به طور کلی خانواده های فوق الذکر در بسترهای سنگریزه ای تا قلوه سنگی فراوان تر بودند به غیر از خانواده tubificidae که در بسترهای گلی- سیلتی دارای فراوانی بیش تری بودند. هم چنین عمق مطلوب برای این خانواده ها تفاوت معنی داری نداشت و بیش تر در محدوده عمق بین 30 تا 75 سانتی متر فراوان تر بودند. tubificidae و hydrachnidae سرعت های پایین (کمتر از 2/0 متر بر ثانیه) chironomidae و gammaidae سرعت های متوسط (3/0 تا 6/0 متر بر ثاتیه) را ترجیح می دهند در حالی که batidae بیشتر در سرعت های بالاتر از 6/0 متر بر ثانیه مشاهده گردیدند. از نظر عمق خانواده های فوق الذکر تفاوت معنی دار نشان ندادند و اغلب در عمق بین 35 تا 60 سانتی متر دیده شدند.

ارزیابی کارآمدی مدیریت مناطق حفاظت شده (مطالعه موردی: منطقه حفاظت شده دنا، ایران)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کردستان - دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی 1391
  مهسا هادی پور   شهرام کبودوندپور

منطقه حفاظت شده دنا با وسعت 93820 هکتار در 36 کیلومتری شهر یاسوج مرکز استان کهگیلویه و بویراحمد جهت حفاظت جمعیت و زیستگاه گونه های جانوری چون کل و بز، خرس قهوه ای و پلنگ در شبکه مناطق حفاظت شده ایران قرار دارد. اما تا کنون در این منطقه حفاظت شده هم چون سایر مناطق حفاظت شده در کشور، اثربخشی مدیریت اعمال شده به صورت علمی مورد ارزیابی قرار نگرفته است.ارزیابی اثربخشی مدیریت اعمال شده در منطقه حفاظت شده دنا از طریق مقایسه تطبیقی با معیار های تعریف شده توسط iucn و بر اساس روش rappam از طریق پرسش نامه برای سه جامعه هدف (کارشناسان و محیط بانان، ساکنین بومی منطقه و بازدیدکنندگان) انجام شد. نتایج به دست آمده بیانگر این است که منطقه حفاظت شده دنا به لحاظ مدیریت های اعمال شده از بدو تاسیس تاکنون دارای کار آمدی مدیریتی، معادل 8/67 درصد در امر مدیریت سازمانی و برنامه ریزی، کار آمدی معادل 9/59 درصد در امر حفاظت، کارآمدی معادل 2/48 درصد در امر آموزش، کارآمدی معادل 06/70 درصد در امر مدیریت و ارتقاء سطح زیستگاه، کارآمدی معادل 5/30 درصد در امر برنامه ریزی برای استفاده های تفرجی و کارآمدی معادل 2/59 درصد در امر پژوهش بوده است. بنابر این مدیریت اعمال شده تا کنون در این منطقه در سطح رضایت بخشی کم تا متوسط بوده است.

پیش بینی وقوع توفان های گردوغبار شهر سنندج
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کردستان - دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی 1392
  سمیرا قوامی   جمیل امان اللهی

در چند دهه اخیر توجه به توفان های گردوغبار با توجه به تأثیر آن بر تابش امواج کوتاه و بلند نور خورشید و نقشی که در تغییر اقلیم ایفا می کند، بیش از پیش شده است. همان طور که مشهود است، در سال های اخیر کشور ایران به خصوص مناطق غربی و جنوب غربی آن گریبان گیر پدیده ی گردوغبار است. با توجه به اهمیت این پدیده و نقش آن بر فعالیت های انسان، در این تحقیق به پیش بینی وقوع توفان های گردوغبار در شهر سنندج با درنظر گرفتن فاکتورهای هیدروسفر و اتمسفر (جو بالا و جو پایین) پرداخته شد. به منظور بررسی شرایط هیدروسفر، تصاویر ماهواره ی مودیس جهت شناسایی روزهایی که توفان گردوغبار در آن رخ داده در بازه زمانی 2008-2000 و از داده های ذرات معلق بازه زمانی 2009-2012 استفاده شد. سپس، با استفاده از داده های دمایی ایستگاه دمشق واقع در کشور سوریه به عنوان عامل ایجاد توفان گردوغبار شهر سنندج و دریای مدیترانه به عنوان عامل هیدروسفری، اختلاف دمایی بین خشکی و دریا در یک تا چهار روز قبل از وقوع توفان و یک روز بعد از وقوع توفان بررسی شد. برای بررسی شرایط اتمسفر جو بالا با استفاده از داده های فشار تراز دریا، ارتفاع ژئوپتانسیل، رطوبت ویژه، دمای هوا، مولفه های مداری باد و نصف النهاری باد، شرایط سینوپتیک روزهای با توفان گردوغبار و یک تا چهار روز قبل از وقوع توفان بررسی شد. در نهایت جهت پیش بینی وقوع توفان گردوغبار با استفاده از متغیرهای جو پایین، پارامترهای دمای هوا، سرعت باد، جهت باد، رطوبت نسبی و فشار هوای مربوط به ایستگاه دمشق در یک روز قبل از وقوع توفان گردوغباردر شهر سنندج به عنوان ورودی مدل و میزان ذرات معلق شهر سنندج در روز وقوع توفان به عنوان خروجی مدل های رگرسیون چندگانه، شبکه عصبی و سیستم استنتاج فازی مبتنی بر شبکه عصبی (anfis) انتخاب گردید. با توجه به نتایج حاصله، اختلاف درجه حرارت بین خشکی های سوریه و دریای مدیترانه در وقوع توفان های گردوغبار در شهر سنندج موثر می باشد و این اختلاف دمایی تا سه روز قبل از وقوع توفان وجود دارد و با رسیدن به روز وقوع توفان افزایش می یابد. در چهار روز قبل از وقوع توفان و روزهای بدون توفان اختلاف دمایی دیده نمی شود. به طور کلی وجود فرود نسبتاً عمیق بر روی شرقی ترین بخش دریای مدیترانه، گسترش هوا از روی مناطق خشک (بیابان های لیبی، مصر، شمال عربستان و عراق)به سوی ایران و پرارتفاع عربستان نقش مهمی در ایجاد توفان های گردوغبار مناطق جنوبی، جنوب غربی و غرب به ویژه شهر سنندج دارد. میزان رطوبت موجود بر روی بیابان های سوریه و عراق از چهار روز قبل از وقوع توفان با رسیدن به روز وقوع توفان کاهش می یابد و شرایط برای وقوع توفان مهیا می شود. جهت بردارهای باد ناشی از وزش دمایی نیز حاکی از انتقال جریان هوا از روی سوریه و عراق به سمت نیمه غربی ایران و به ویژه استان کردستان می باشد که شدت این جریان ها با رسیدن به روز وقوع توفان افزایش می یابد. نتایج حاصل از پیش بینی وقوع توفان با استفاده از مدل های رگرسیون چندگانه، شبکه عصبی و سیستم استنتاج مبتنی بر شبکه عصبی نشان داد که سیستم استنتاج فازی مبتنی بر شبکه عصبی با کم ترین میزان خطای مطلق و میانگین مربعات خطا در دو بخش آموزش (rmse=0.75 و mae=0.536) و آزمون (rmse=0.77 و mae=0.57) بهترین کارکرد را در پیش بینی این پدیده داشته است

مطالعه بیوسیستماتیک جرد ایرانی (meriones persicus, blandford, 1875) منطقه حفاظت شده بیجار، استان کردستان (مطالعه خصوصیات ریختی و ژنتیکی)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کردستان - دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی 1392
  شهین ابراهیمی   برزان بهرامی کمانگر

جرد ایرانی (meriones persicus, blandford, 1875) یکی از رایج¬ترین جوندگان مناطق بیابانی در ایران است. این گونه برای نخستین بار از منطقه کوهرود استان اصفهان و نزدیک شهرستان کاشان توسط بلانفورد در سال 1875 شناسایی و معرفی شده است. علی¬رغم پراکنش قابل ملاحظه این گونه در سطح کشور و سایر کشور های همسایه، به صورت سیستماتیک و دقیق به لحاظ خصوصیات ریختی و ژنتیکی مورد بررسی قرار نگرفته است. در این مطالعه سعی شده است جایگاه تاکسونومیک گونه جرد ایرانی منطقه حفاظت شده بیجار بر اساس توالی ژن میتوکندریایی coi تعیین شود. همچنین خصوصیات ریختی جرد ایرانی منطقه حفاظت شده بیجار بررسی و با خصوصیات ریختی سایر جمعیت های جرد ایرانی در برخی نقاط دیگر ایران مقایسه شده است. در مطالعه حاضر از نمونه¬های صید شده در منطقه کهرود شهرستان کاشان در استان اصفهان به عنوان نمونه تایپ استفاده شد. نتایج به دست آمده بیانگر این واقعیت بود که نمونه¬های جرد ایرانی (meriones persicus) متعلق به دو منطقه حفاظت شده بیجار در استان کردستان و منطقه کهرود استان اصفهان دارای تشابه بسیار بالایی در توالی سیتوکروم اکسیداز زیر واحد 1 بودند. به طوریکه مقدار k2p به دست آمده بین نمونه¬های منطقه حفاظت شده بیجار و کهرود اصفهان (001/0) کم تر از مقدار محاسبه شده درون نمونه¬های بیجار (002/0) بود. دو درخت تبارشناسی اتصال همسایگی و حداکثر پارسیمونی برای توالی¬ها در محیط نرم افزار mega 4.0 ترسیم شد. در هر دو درخت تبارشناسی ترسیم شده نمونه¬های منطقه حفاظت شده بیجار و کهرود اصفهان در کنار هم و در یک خوشه قرار می¬گیرند که متعلق بودن این نمونه ها به یک گونه واحد را تأیید می کند. از طرف دیگر در هر دو دندوگرام به دست آمده نمونه¬های بیجار و اصفهان با گونه meriones meridianus در یک کلاد خواهری قرار می¬گیرند.

ارزیابی مطلوبیت زیستگاه سنجاب ایرانی (sciurus anomalus;gmelin, 1778) در جنگل های شهرستان مریوان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کردستان - دانشکده منابع طبیعی 1392
  نوید چمنی   شهرام کبودوندپور

سنجاب ایرانی(sciurus anomalus;gmelin, 1778) از گونه¬های ارزشمند جنگل¬های غرب کشور است که با جمع¬آوری و مخفی کردن دانه¬های بلوط در زیر خاک نقش مهمی در زادوری جنگل¬های غرب دارد. علاوه براین طعمه بسیاری از پرندگان و پستانداران شکاری است. متاسفانه به دنبال تخریب زیستگاه این حیوان در اثر فعالیت¬های انسانی نظیر؛ چرای مفرط دام، ذغال¬گیری، گلازنی، جمع¬آوری و فروش دانه بلوط، قطع درختان و شکار بی¬رویه جمعیت این حیوان در اکثر بخش های جنگل¬های بلوط ایران، به¬خصوص در زاگرس مرکزی به شدت کاهش یافته است و تنها جمعیت قابل توجهی از آن در حد فاصل شهرستان¬های سردشت، بانه و مریوان مشاهده می¬شود. علی¬رغم اهمیت بوم¬شناختی قابل ملاحضه این گونه تاکنون مطالعه¬ای در خصوص مطلوبیت زیستگاه این گونه انجام نشده است. تحقیق حاضر در جنگل¬های حومه شهرستان مریوان به منظور بررسی تاثیر فصل بر انتخاب زیستگاه توسط سنجاب ایرانی، مدل¬سازی مطلوبیت زیستگاه سنجاب ایرانی و تاثیر مدیریت¬های سنتی در حال اجرا در جنگل¬های بلوط غرب ایران، همچون گلازنی بر روی مطلوبیت زیستگاه سنجاب ایرانی صورت گرفت. تعداد 18 ترانسکت با مجموع طولی 24 کیلومتر در سه ایستگاه مطالعاتی وشکلان، گاگل و سردوش در شهرستان مریوان در خلال سه فصل پاییز، زمستان و بهار پایش گردید و نقاط حضور سنجاب ثبت شد. متغیرهای زیستگاهی مرتبط با ارکان زیستگاهی سنجاب ایرانی در نقاط حضور سنجاب ایرانی اندازه¬گیری شد. نتایج نشان داد که مناطقی که توسط سنجاب ایرانی به عنوان زیستگاه در فصل پاییز انتخاب می¬شوند به لحاظ متغیر¬های زیستگاهی با زیستگاه¬های زمستانی و بهاره با دو فصل زمستان و بهار در ایستگاه¬های مطالعاتی وشکلان و سردوش اختلاف آماری معناداری دارد. همچنین مشخص شد که مهم¬ترین متغیر¬های دخیل در انتخاب زیستگاه توسط سنجاب ایرانی، متغیر¬هایی مرتبط با امنیت گونه در درون زیستگاه هستند. همچنین نتایج نشان دادند که اعمال مدیریت¬های سنتی ( گلازنی ) در جنگل¬های بلوط مریوان تاثیری منفی در مطلوبیت زیستگاه سنجاب ایرانی دارد.

کاربرد سنجش از دور در ارزیابی متغیرهای کیفی تالاب بین المللی زریوار
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کردستان - دانشکده منابع طبیعی 1393
  هیوا مجیدی   جمیل امان اللهی

تالاب بین المللی زریوار به دلیل ارزش های بوم شناختی، زیباشناختی، اقتصادی و جاذبه گردشگری که دارد در کانون توجه قرار دارد. بنابراین حفاظت و نگهداری از فرآیند های بوم شناختی آن و هم چنین حفظ کیفیت زیستگاهی در این بو سازگان بسیار حایز اهمیت است. یکی از جنبه های کیفی که در حفاظت از تالاب ها بسیار حایز اهمیت است حفظ کیفیت طبیعی آب در این بوم سازگان ها است. حفظ کیفیت آب نیز به نوبه خود نیازمند یک سیستم یکپارچه نظارتی مداوم است. روش های سنتی و در حال اجرا در خصوص کنترل و بررسی متغیر های کیفی آب در تالاب ها معمولاً زمان و کاربر هستند. لذا به کار بردن یک روش یکپارچه، دقیق، سریع و ارزان برای این منظور می تواند بسیار راه گشا باشد. به دنبال پیشرفت های چشم گیر اخیر در دانش سنجش از دور، به نظر می رسد این امکان وجود دارد از طریق مدل سازی بر اساس ارتباط بین داده های سنجش از دور و داده های واقعی، مدل های نسبتاً دقیقی برای برآورد خصوصیات کیفی آب تالاب ها و سایر بو سازگان های آبی طراحی نمود. از بین تمامی مدل های بالقوه موجود، مدل سازی از طریق دو مدل رگرسیون خطی و شبکه عصبی مصنوعی (ann) در مطالعات زیست محیطی بسیار رایج است. در مطالعه حاضر نیزکه با هدف بررسی قابلیت داده های سنجش از دور در ارزیابی متغیرهای کیفی آب تالاب بین المللی زریوار واقع در استان کردستان از این دو مدل استفاده شد. نمونه برداری زمینی در چهار مرحله همزمان با عبور ماهواره لندست 8 در طی سال های 1392 و 1393 صورت گرفت. برای این منظور 36 نقطه از تالاب پس از ثبت مختصات جغرافیایی این نقاط برای تعیین خصوصیات فیزیکی و شیمیایی آب تالاب بین المللی زریوار مورد نمونه برداری قرار گرفتند. بازتابش طیفی باندهای (2، 3، 4 و 5) سنجنده oli ماهواره لندست 8 تصحیح اتمسفری شد و این داده ها به عنوان داده های ورودی و خصوصیات شیمیایی و فیزیکی آب به عنوان داده های هدف در هر دو مدل شبکه عصبی مصنوعی و رگرسیون خطی مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد که مقادیر برآوردی برای خصوصیات فیزیکی و شیمیایی آب تالاب در مدل شبکه عصبی نسبت به رگرسیون خطی به دلیل دارا بودن مقدار r2 بیش تر و خطای کم تر دقیق تراست. بازتاب طیفی در باندهای 4 و 5 سنجنده oli در مدل شبکه عصبی مصنوعی به ترتیب بهترین نتیجه در برآورد میزان کلروفیل a و مقادیر tds، tss، کدورت , کلروفیل a نسبت به سایر باندهای مورد مطالعه دراین تحقیق را ارایه دادند.

بررسی تغییرات عمق، درجه حرارت و مرز پهنه آبی تالاب بین اللملی زریوار با استفاده از تکنیکهای سنجش از دور
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کردستان - دانشکده منابع طبیعی 1393
  کبری حیدریان   جمیل امان اللهی

تالاب بین المللی زریوار یکی از پهنه های آبی مهم استان کردستان محسوب می شود. در سال های اخیر گزارشاتی مبنی بر رسوب گذاری زیاد و کاهش آبدهی چشمه های کف تالاب منتشر شده است که اهمیت پایش مداوم این پهنه آبی را هر چه بیش تر نمایان می نماید. در این پژوهش سعی در برآورد تغییرات عمق، درجه حرارت و تغییرات پهنه آبی با استفاده از تکنیک سنجش از دور شد. در این راستا تعداد 200 بار عمق سنجی و ثبت مختصات جغرافیایی محل همزمان با عبور ماهواره لندست 8 در چهار دوره زمانی شامل: تابستان و پائیز سال 1392 و بهار و تابستان سال 1393 صورت گرفت. پس از تصحیح اتمسفری نوارهای سنجنده oli ماهواره لندست 8، نوارهای مرئی و هم چنین نتایج چندین شاخص مختلف حاصل از ترکیب نوار مرئی، مادون قرمز نزدیک و میانی این سنجنده مورد استفاده قرار گرفت. عمق آب به وسیله رگرسیون خطی و مدل سازی شبکه عصبی مصنوعی با استفاده از میزان بازتاب های طیفی و نتایج شاخص های مختلف متناطر با عمق های اندازه گیری شده در یک برآورد کلی و یک برآورد تک فصلی به دست آمد. نتایج شبکه عصبی مصنوعی نشان داد که نوار قرمز (نوار 4) با 0.82r2= و 0.0269 rmse=در برآورد با استفاده از داده کلی (3 ماهه) و 0.95r2= و0.0230rmse= در برآورد با استفاده از داده یک ماهه در مرحله تست بیش ترین همبستگی را با میزان عمق آب داشت. از بین ترکیب ها نیز نتایج ترکیب (band4-band2)/(band4+band2) با 0.92r2= و 0.0203rmse= در برآورد با استفاده از داده کلی و 0.97r2= و 0.0301rmse= در برآورد با استفاده از داده یک ماهه در مرحله تست بیش ترین همبستگی را با میزان عمق آب داشت. در این تحقیق با استفاده از تصاویر سنجنده tm ماهواره لندست دمای سطح آب (sst) بـرای سـالهای 1984 و 2012 محاسـبه شد و از تصاویـر کلاسـه بندی شده تغییرات دمایی دریاچه به دست آمد. پردازش اطلاعات نشان داد40.107% مساحت دریاچه از درجه حرارت 27-25 درجه سانتی گراد به درجه حرارت بین 32-27 درجه سانتی گراد تغییر یافته است. همچنین 59.89% درصد دریاچه از درجه حرارت 32-27 بدون تغییر مانده است، که این نتایج نشاندهنده گرم شدن آب دریاچه در بازه زمانی 28 ساله است. بررسی تغییرات پهنه آبی دریاچه توسط تصاویر چند زمانه نیز بیانگر افزایش محدوده آبگیر طی بازه سال1984 تا 2014 میلادی به میزان 4.49% است.