نام پژوهشگر: زهره رمضانپور
مسلم شریفی نیا جاوید ایمانپور نمین
مطالعه حاضر با هدف تاثیر عوامل محیطی و فاکتورهای فیزیکوشیمیایی آب بر تنوع و تراکم جمعیت پریفیتون های (دیاتومه ها) یکی از انشعابات ماسوله رودخان در سه فصل تابستان، پاییز و زمستان 1389 انجام شد. نمونه ها از سطح بسترهای طبیعی اپی لیتون، اپی دندرون ، اپی پسامون و اپی پلون از رودخانه ماسوله رودخان با عرض شمالی ,37022 تا ,37023 از مدار استوا و طول شرقی ,49017 تا ,49019 واقع در شمال ایران (غرب استان گیلان) جمع آوری شدند. رودخانه دارای عمق آب کمتر از نیم متر و دارای دمای بین 31-14 درجه سانتی گراد، میزان هدایت الکتریکیs.cm -1 µ1370 -617، میزان ph از 81/8 – 82/7 بود. غلظت مواد مغذی (mg l-1 02/0 – 21/0po43- : ، mg l-1 5/3 – 2/1 no3- : ، mg l-1 02/0 – 5/6sio2: ، mg l-1 1/0 – 02/0> fe2+:) نشان دهنده و ضعیت تروفیک رودخانه است. در این مطالعه 23 جنس دیاتومه شناسایی شد که جنس های غالب دیاتومه در فصل تابستان به ترتیب شامل nitzschia،thalassiosira ، navicula ، surirella، cocconeis و cymbella (85/3 ±18/26، 83/7 ±10/14، 25/6 ±84/12، 86/4 ±41/7، 97/3 ±36/7 و 83/2 ±01/7) بودند. جنس های غالب دیاتومه در فصل پاییز به ترتیب شامل nitzschia، navicula،thalassiosira ، cocconeis، cymbella، achnanthes و amphora (32/2 ±33/35، 71/2 ±94/12، 87/2 ±31/6، 73/2 ±69/5، 18/1 ±64/4، 99/0 ±32/4 و 48/1 ±14/4) بودند. تعداد جنس های شناسایی شده در کل دوره نمونه برداری بین 15 تا 23 جنس متغیر بود. حداقل تعداد جنس های شناسایی شده در ایستگاه 1 فصل تابستان (15 جنس) و حداکثر آنها در ایستگاه 3 فصل زمستان (23 جنس) ثبت شد. حداقل و حداکثر مقدار فراونی کل چمعیت دیاتومه ها بر روی بسترهای گلی (ایستگاه 4: 52/12) و سنگی (ایستگاه 5: 86/30) بدست آمد. نتایج حاصل از مقایسه میانگین فراوانی جمعیت دیاتومه ها بین بسترهای مختلف (گلی: 08/4±95/23؛ شنی: 97/0±52/15؛ چوبی: 62/0±71/17و سنگی: 08/4±95/23) اختلاف معنی داری را بین بستر سنگی با بسترهای شنی و گلی؛ و بستر چوبی با گلی نشان داد (05/0p<). در این مطالعه توزیع فراوانی جنس های دیاتومه بر روی بستر های زبر (چوب، سنگ و ماسه) نسبت به بسترهای صاف و نرم (بستر گلی) بیشتر می باشد. بنابراین باتوجه به نتایج بدست آمده بسترهای چوبی و سنگی می توانند برای برنامه های پایش اکولوژیکی نسبت به بسترهای گلی و شنی مناسب تر باشند. نتایج حاصل از بررسی شاخص های زیستی (tdi و gi) و کیفی (wqi) آب نشان داد که رودخانه ماسوله دارای وضعیت تروفی الیگو-مزوتروف و به لحاظ کیفی دارای کیفیت مناسب و خوبی می باشد.
معصومه پورافراسیابی جاوید ایمانپور نمین
نرخ رشد ویژه، تراکم سلولی، جذب نوری، زمان دو برابر شدن سلوها و میزان تولید بیودیزل و گلیسرین در جلبک d. salina تحت شرایط کشت فتواتوتروف و هتروتروف بررسی شد. جلبک آب شور d. salina از دریاچه ارومیه جداسازی شد. در شرایط فتواتوتروف، از شدت نور (50، 100 و 150 میکرومول فوتون بر متر مربع در ثانیه) و دوره های تاریکی : روشنایی مختلف (0 : 24 ، 8 : 16 ، 12 : 12 و 16 : 8 ساعت) استفاده شد. در شرایط کشت هتروتروف (دوره تاریکی : روشنایی 24 : 0 ساعت) از غلظت های مختلف گلوکز (30 ، 70 و 150 گرم در لیتر) استفاده گردید. پیش از اجرای تیمارها، دو محیط کشت jm و j/l با دوز های متفاوتی از محلول ویتامین (سیانوکوبالامین، بیوتین و تیامین) مقایسه شدند. 4 محیط کشت مورد مطالعه شامل jm، j/l، j/l+ ویتامین و j/l+ ویتامین با دوز دو برابر بودند. نتایج نشان داد، محیط کشت jm نسبت به سایر محیط کشت های مورد مطالعه کارایی بالاتری دارد. لذا از محیط کشت jm به منظور اجرای تیمارهای نوری استفاده شد. در شرایط کشت فتواتوتروف، بیشترین نرخ رشد ویژه (69/0 در روز)، تراکم سلولی (6 10 × 3/0 ± 6/5 سلول در میلی لیتر)، جذب نوری (20/0) و کمترین زمان دو برابر شدن سلول ها (01/1 روز) در شدت نور 150 میکرومول فوتون بر متر مربع در ثانیه و دوره نوری 0 : 24 ساعت مشاهده شد. کمترین نرخ رشد ویژه (18/0 در روز)، تراکم سلولی (6 10 × 1/0 ± 5/1 سلول در میلی لیتر)، جذب نوری (02/0) و بیشترین زمان دو برابر شدن سلول ها (84/3 روز) در شدت نور 50 و دوره نوری 16 : 8 ساعت بود. در شرایط فتواتوتروف، بیشترین میزان بیودیزل (30/1 درصد) در شدت نور 150 و دوره نوری 0 : 24 ساعت و کمترین آن (31/0 درصد) در شدت نور 150 و دوره نوری 16 : 8 ساعت بود. بیشترین میزان تولید گلیسرین (14 درصد) در شدت نور 50 و دوره نوری 8 : 16 ساعت و کمترین میزان آن در شدت نور 150 (8/0 درصد) و دوره نوری 0 : 24 ساعت مشاهده شد. در کشت هتروتروف، بیشترین نرخ رشد ویژه (47/0 در روز)، تراکم سلولی (6 10 × 01/0 ± 10/1 سلول در میلی لیتر)، جذب نوری (05/0) و کمترین زمان دو برابر شدن سلول ها (49/1 روز) در غلظت 150 گرم در لیتر گلوکز مشاهده شد. کمترین نرخ رشد ویژه (26/0 در روز)، تراکم سلولی (6 10 × 01/0 ± 87/0 سلول در میلی لیتر)، جذب نوری (02/0) و بیشترین زمان دو برابر شدن سلول ها (67/2 روز) در غلظت 30 گرم در لیترگلوکز بود. افزایش غلظت گلوکز سبب افزایش میزان تولید بیودیزل شد. بیشترین میزان بیودیزل (30/1 درصد) در غلظت 150 گرم در لیتر و کمترین مقدار آن (75/0 درصد) در 30 گرم در لیتر گلوکز بود. بیشترین میزان گلیسرین (2 درصد) در غلظت 30 گرم در لیتر و کمترین مقدار آن (3/1 درصد) در 150 گرم در لیتر گلوکز مشاهده شد. نتایج نشان داد، افزایش شدت نور و دوره روشنایی سبب افزایش نرخ رشد ویژه، تراکم سلولی، جذب نوری و کاهش مدت زمان دو برابر شدن سلول ها در d. salina می شوند. تغییرات شدت و دوره روشنایی به عنوان یک استرس سبب تغییر میزان تولید بیودیزل و گلیسرین شد. روند تغییر این دو ترکیب در شرایط کشت فتواتوتروف مشابه تراکم سلولی و نرخ رشد ویژه نبود. در کشت هتروتروف، با افزایش غلظت گلوکز میزان تولید بیودیزل، نرخ رشد ویژه، تراکم سلولی و جذب نوری افزایش و غلظت گلیسرین کاهش یافت. حداکثر میزان تولید بیودیزل در شرایط کشت هتروتروف مشابه کشت فتواتوتروف بود. هر چند تراکم سلولی در کشت هتروتروف نسبت به شرایط فتواتوتروف کمتر بود. لذا افزایش نرخ رشد و تراکم سلولی لزوما" به معنای افزایش میزان تولید بیودیزل و گلیسرین نمی باشد.
سروناز خلیلی تیلمی زهره رمضانپور
مطالعه حاضر با هدف بررسی اثرات ناشی از در معرض گذاری ماهی با جلبک nodularia spumigena بر تغییر برخی پارامترهای فیزیولوژیک و بافت کبد و عضله بچه ماهی سفید در زمان های مختلف انجام پذیرفت. این بررسی در دو مرحله (فاز در معرض قرارگیری و فاز ریکاوری) انجام گرفت. در این بررسی جلبک در محیط کشتmedium) z (zehnder پرورش یافت، سپس در فاز در معرض گذاری، 3 تیمار شامل سه غلظت جلبک با تراکم صفر، دوز پائین یا 104×1 و دوز بالا 108× 1سلول در هر میلی لیتر در 3 تکرار و در سه دوره زمانی24، 48، 96 ساعت در نظر گرفته شد. تعداد 85 عدد بچه ماهی با میانگین وزنی80/0±14/28 گرم در آکواریوم های با ابعاد 45 × 38 ×60 سانتی متر به طور کاملاً تصادفی معرفی گردید. نمونه گیری از خون و بافت کبد و عضله طی سه دوره زمانی در معرض قرار گیری انجام شد. در مرحله دوم، هر3 تیمار به آب تازه و عاری از جلبک به مدت 8 روز منتقل شدند. نمونه گیری از ماهیان در روزهای متفاوت بصورت کاملاً تصادفی انجام گرفت. فعالیت آنزیم لاکتات دهیدروژناز و آسپارتات آمینوترانسفراز در نمونه های هر دو مرحله بررسی شد و بافت شناسی کبد و عضله نیز صورت گرفت. تخریب وابسته به دوز و زمان، طی 96 ساعت مواجهه ماهی (فاز اول) در کبد ماهی های تحت تیمار مشاهده شد و با گذشت زمان از بین رفتن ساختار کبد و تشکیل هسته های پیکنوتیک، کاریولیز و نکروزه شدن سلول های کبدی مشهود بود. پس از انتقال به آب تازه بدلیل تخریب آشکار سلول های کبدی، طی 8 روز عملا ریکاوری مشخصی صورت نگرفت. تغییرات آسیب شناختی در بافت عضله دیده نشد. تغییرات معنادار درفعالیت آنزیم لاکتات دهیدروژناز طی 96 ساعت می باشد. طی 24 ساعت فعالیت افزایشی این آنزیم مشاهده شد. تغییرات معنادار در فعالیت آنزیم آسپارتات آمینوترانسفراز در بین گروههای آزمایشی در فواصل نمونه برداری مختلف مشاهده نشد. افزایش در میزان آنزیم لاکتات دهیدروژناز و آسپارتات آمینوترانسفراز پلاسما بیانگر تخریب بافت کبد می باشد. اثرات مخرب n.spumigena بر روی کبد در هر دو تراکم (104×1و 108×1سلول در هر میلی لیتر) مشاهده شد و بیانگر این مسئله است که تراکم n.spumigena می تواند اثرات مخربی برروی موجودات آبزی بگذارد.
کامیاب غلامی دشتکی زهره رمضانپور
مطالعه حاضر با هدف تاثیر برخی عوامل فیزیکی و شیمیایی آب اسیدیته ، دما، شوری، هدایت الکتریکی(ec)، آهن، سیلیکات، اورتوفسفات، نیترات، بر تنوع و تراکم جمعیت دیاتومه های رودخانه شاهرود در چهار فصل بهار، تابستان، پاییز و زمستان 1391-1392 انجام شد. نمونه ها از سطح بسترهای طبیعی اپی لیتون، اپی فیتون و اپی پسامون از رودخانه شاهرود واقع در استان قزوین جمع آوری شدند. در مسیر رودخانه 9 ایستگاه در یک محدوده بیش از 95 کیلومتری برای نمونه برداری از بستر های طبیعی انتخاب گردید. فاکتورهای نیترات، اورتوفسفات، سیلیکات، آهن، شوری، هدایت الکتریکی(ec) و ph در تمام ایستگاه ها مورد اندازه گیری قرار گرفتند. تغییرات جمعیت دیاتومه ها و ارتباط آن با فاکتورهای فیزیکی و شیمیایی بررسی گردید. رودخانه دارای عمق آب کمتر از نیم متر و دمای بین 22-5/7 درجه سانتی گراد، میزان هدایت الکتریکیs.cm -1 672 -200، میزان ph از 75/8 – 09/8 بود. غلظت مواد مغذی (mg l-1 00/0 – 03/0po43- : ، mg l-1 52/3 – 97/1 no3- : ، mg l-1 44/4 – 73/10sio2: ، mg l-1) نشان دهنده و ضعیت تروفیک رودخانه است. نمونه ها پس از شستشو و تهیه اسلاید با استفاده از میکروسکوپ نوری مورد بررسی قرار گرفتند. در این مطالعه 23 جنس دیاتومه شناسایی شد که طبق شمارش های انجام شده جنس cymbella در تمام فصول و ایستگاه ها غالب بود. جنس های غالب دیاتومه در فصل پاییز به ترتیب شامل cymbella sp، cocconeis pediculus، nitzchia sp، diatoma vulgaris و cymbella lanceolate (57/46 ±70/52، 15/52 ±89/40، 30/22 ±77/33، 69/29 ±66/33، 26/36 ±59/30) بودند (شکل3-38). جنس های غالب دیاتومه در اولین نمونه برداری فصل زمستان به ترتیب شامل diatoma vulgaris و cymbella lanceolate (55/51 ±81/62، 94/46 ±81/53) بودند (شکل3-39). در دومین نمونه برداری فصل زمستان فراوانی جنس cymbella sp افزایش یافت. در این فصل جنس های غالب به ترتیب شامل diatoma vulgaris،cymbella sp و cymbella lanceolate (98/56 ±96/58، 47/22 ±56/42و 90/37±74/35) بودند(شکل3-40). در فصل بهار جنس nitzchia sp افزایش یافت. در این فصل جنس های غالب به ترتیب شامل diatoma vulgaris و nitzchia sp (29/65 ±07/77و 64/42±37/55) بودند. جنس های غالب دیاتومه در فصل تابستان همانند فصل بهار به ترتیب شامل diatoma vulgaris و nitzchia sp (70/48 ±67/46و 37/79±78/95) بودند.به منظور ، آنالیز چند متغیره cca (آنالیز تطبیقی متعارف) برای اثر فاکتورهای فیزیکو-شیمیایی آب بر روی جمعیت دیاتومه ها انجام شد. براساس نتایج حاصل از آنالیز (cca)، ec و dqi که با جهت منفی محور اول و دوم همبستگی نشان دادند مهمترین عوامل موثر بر گونه های achnantidium minutissimum، diatoma vulgaris، cymbella kotah و cymbella affinis هستند. همچنین wms و tdi که با جهت مثبت محور اول همبستگی داشتند بر گونه های cocconeis pediculus، diploneis elliptica اثر گذار هستند. از طرفی o2 که با جهت مثبت محور دوم همبستگی دارد بر گونه های diploneis elliptica، hannaea arcus و navicula tripunctata تاثیر می گذارد. p که با جهت منفی محور اول و جهت مثبت محور دوم همبستگی دارد مهمترین عامل موثر بر neidium dinoformis و gomphonema kotah می باشد. در مجموع 6 عامل محیطی تاثیرگذار بر گونه ها توسط محورهای cca شناسایی شد که عوامل ec، p و dqi با هر دو محور اول و دوم، wms و tdi تنها با محور اول و o2 تنها با محور دوم همبستگی داشتند. نتایج حاصل از بررسی شاخص های زیستی (tdi و gi) و کیفی (wqi) آب نشان داد که رودخانه شاهرود دارای وضعیت تروفی الیگو- مزوتروف و به لحاظ کیفی دارای کیفیت مناسب و خوبی می باشد.
احسان اسدی شریف زهره رمضانپور
قابلیت تصفیه ی گیاه آبزی ceratophyllum demersum در سیستم مدار بسته با فیلتر مصنوعی مدیا (microbead)در پرورش آبزیان مورد مقایسه قرار گرفت. این بررسیبه مدت سه ماه در کارگاه تکثیر و پرورش ماهیان زینتی هنرستان کشاورزی جنت رشت طراحی و اجرا گردید. گیاه سراتوفیلوم از رودخانه سیاه درویشان جمع آوری گردید و به سالن پرورش ماهی منتقل شد. آداپتاسیون گیاهبا شرایط سالن تکثیر و پرورش ماهی، به مدتیک ماهو با استفاده از آب رودخانه انجام شد.فیلتر زیستی مدیا نیز به مدت یک ماه به منظور فعال شدن باکتری های نیتریفایر(nitrifyingbacteria)تحت هوادهی شدید قرار گرفت. در ابتدای آزمایش، بیومس تر این گیاه اندازه گیری شد. تعداد 600 قطعه از ماهیان سیکلاید (اسکار، آنجل، سیکلاید زبرا، سیکلاید بورلی) با میانگین وزنی 54/0 ± 23گرم تهیه گردید ودرقالب سه تیمار( به همراه سه تکرار) در 12عددآکواریوم (160 لیتری) توزیع شدند. درانتهای دوره به منظوربررسی روند تغییرات آمونیاکnh3))، نیتریت no2¯))،نیترات no3¯))و همچنین ph، نمونه آب گرفته و جهت آنالیز مورد ارزیابی قرار گرفت. شاخص های رشد این ماهیان در انتهای هر دوره مورد ارزیابی قرار گرفت.تغییرات ترکیبات نیتروژنی هنگام استفاده از تیمار فیلترهای زیستی گیاه-مدیا، عملکردبهتری نسبت به استفاده جداگانه از فیلتر زیستی مدیا یافیلتر زیستی گیاه نشان داد. شاخص های رشد و بقا، هنگام استفاده از فیلتر زیستی مدیا به همراه گیاه سراتوفیلوم نیز در ماهیان نسبت به سایر تیمارها عملکرد بهتری نشان دادند (p<0.05). نتایج بدست آمده نشان داد، در سیستم های مدار بسته با تراکم بالای ماهیان، می توان از ترکیب گیاه-مدیا به عنوان تصفیه کننده زیستی استفاده کرد.
فاطمه جعفری زهره رمضانپور
ساختار جمعیت فیتوپلانکتون ها در نواحی ساحلی نتیجه عوامل محیطی مثل مواد غذایی، نور، چرا، دما و شوری است. دریای خزر پیکره آبی محصور در خشکی است که در منطقه معتدله واقع شده است. این اکوسیستم تحت تاثیر آب هایی است که به آن وارد می شوند. به منظور بررسی اثر جوامع ساحلی بر روی ساختار جمعیت فیتوپلانکتون های ساحلی، شش ایستگاه در امتداد ساحل دریای خزر در استان گیلان از لحاظ وجود فعالیت های مختلف انسانی انتخاب شد. نمونه برداری بصورت ماهانه در دو فصل تابستان وپاییز 1391 (تیرماه تا آذر ماه) انجام شد. در هر ایستگاه از فیتوپلانکتون ها به دو صورت کمی و کیفی نمونه تهیه شد. درجه حرارت آب در زمان نمونه برداری در هر ایستگاه و غلظت نیترات، فسفات و سیلیکات در هر بار نمونه برداری در آزمایشگاه اندازه گیری شد. میانگین غلظت نیترات، فسفات و سیلیکات به ترتیب 38/0±57/0، 03/0±11/0 و 3/0±87/0 میلی گرم بر لیتر بود. غلظت نیترات و فسفات اختلاف معنی داری در ایستگاه ها نشان نداد. ولی در غلظت سیلیکات اختلاف معنی دار بین ایستگاه مصب سفیدرود با ایستگاه چابکسر مشاهده شد. دیاتومه ها هم از لحاظ ترکیب گونه ای و هم فراوانی گروه غالب (83% فراوانی کل و 29% ترکیب گونه ای) و سیانوفیت ها (8/7% فراوانی کل و 28% ترکیب گونه ای) دومین گروه مهم در ساختار جمعیت فیتوپلانکتونی را شامل شدند. دیگر گروه ها به ترتیب پیروفیت ( 7/5% فراوانی کل و 19% ترکیب گونه ای)، کلروفیت (3/1% فراوانی کل و 19% ترکیب گونه ای)، اوگلنوفیت (1/1% فراوانی کل و 1% ترکیب گونه ای) و کریسوفیت (24/0% فراوانی کل و 1% ترکیب گونه ای) بودند. تراکم فیتوپلانکتون در مدت مطالعه 103± 102×2 سلول بر میلی لیتر محاسبه شد. شاخص شانون با میانگین کل 77/0±2 اختلاف معنی دار بین ایستگاه دهکده ساحلی با ایستگاه های چابکسر و تالش نشان داد. در تراکم فیتوپلانکتون های ایستگاه ها اختلاف معنی دار دیده نشد. ساختار جمعیت فیتوپلانکتونی در منطقه مورد مطالعه نسبت به مطالعات پیشین تغییرات زیادی را نشان داد و متغیرهای فیزیکوشیمیایی و زیستی در ایستگاه های مختلف تقریبا متفاوت بود و تحت تاثیر فعالیت های جامعه ساحلی قرار داشتند.
سمیه رسولی دوگاهه مسعود ستاری
با افزایش مقاومت میکروبی و هزینه های سنگین درمان بیماری همراه با تقاضای مصرف کنندگان برای فرآورده های عاری از دارو و محدودیت استفاده از این داروها در بسیاری از کشورها، محققان به دنبال یافتن ترکیباتی، برای جایگزینی آنتی بیوتیک ها هستند. جلبک های دریایی ترکیبات ضدباکتریایی هستند که منجر به توسعه آنتی بیوتیک های جدید شدهاند. با توجه به نقش مهم جلبک ها در کنترل باکتری های بیماریزا و وجود منابع عظیمی از جلبکها در شمال و جنوب کشور این تحقیق با هدف شناخت خواص عصاره های متانولی و آبی جلبک gracilaria salicornia علیه باکتری های گرم مثبت staphylococcus aureus، micrococcus luteus وbacillus subtilis و باکتریهای گرم منفی pseudomonas aeruginosa، escherichia coli و aeromonas hydrophilaانجام شد. جلبک مورد مطالعه از سواحل شمال شرق جزیره قشم جمع آوری و به آزمایشگاه منتقل شد. پس از طی مراحلی از جلبک پودر شده با حلال های آب و متانول عصاره گیری به عمل آمد. فعالیت ضدباکتری با استفاده از روش well diffusion مورد ارزیابی قرار گرفت و فعالیت آنتی اکسیدانی با روش بازدارندگی رادیکال dpph انجام شد با توجه به غلظت های مختلف عصاره ها (50، 100، 200، 300) اندازه هاله عدم رشد باکتری ها بین 5 تا 45 میلی متر متغیر بود. عصاره های آبی و متانولی جلبک . salicornia gاز خاصیت آنتی اکسیدانی کمی برخوردار بود.