نام پژوهشگر: محمدحسن وکیلی
محمدحسین دعائی عبدالهادی مسعودی
بررسی و تبیین آموزۀ دینی «معرفت نفس» و ابعاد تربیتی آن، به عنوان: «مهم ترین خواستۀ بشر»، «پایه و اساس معرفت شناسی»، «مبنای معنویت و اخلاق»، «حلقۀ اتصال تمدن ها، فرهنگ ها و اندیشه ها»، «شاه کلید اسلامی سازی علوم و تولید علم دینی»، «فریضۀ هر مرد و زن مسلمان»، «مصداق علم نافع و برتر»، «برترین معرفت»، «رمز سعادت و نیکبختی» و «امری ملازم با معرفت رب»، یکی از ضرورت هاست. بر همین اساس، برآنیم تا در تحقیق حاضر، با تکیه بر ضوابط علمی فهم آموزه های دینی، به موجه سازی دستگاه تربیتی اسلام در این حوزه، اقدام کرده و و با رویکرد اجتهادی و فقاهتی مرسوم در کشف آموزه های دینی، به بازخوانی این راهبرد تربیتی، با محوریت حدیث شریف «من عرف نفسه فقد عرف ربه» بپردازیم. از همین رو، کوشیده ایم تا با پشت سر نهادن هفت مرحلۀ اصلی فهم حدیث، یعنی: «بررسی سند حدیث و کیفیت استناد آن به معصوم (علیه السلام)»، «بررسی متن حدیث و تعیین قرائت قابل اعتماد از آن»، «بررسی معنای حدیث از حیث مفردات و ترکیب»، «بررسی خانوادۀ حدیث و تلاش برای فهم صحیح مراد جدی معصوم (علیه السلام)»، «بررسی معارضات حدیث و تبیین طریقۀ حل تعارض»، «بررسی مؤیدات حدیث در منابع قطعی معرفت (یعنی: قرآن، وجدان و برهان)» و «پردازش نهائی، جمع بندی و نتیجه گیری»، به معنا و مفاد حقیقی حدیث مذکور، نزدیک شده و از این طریق، قدمی در مسیر تبیین روشمند آموزۀ دینی «معرفت نفس» برداریم. هم چنین گفتنی است که با توجه به محوریت «متن» ـ به عنوان یک «دادۀ کیفی» ـ در تحقیقات فقه الحدیثی، «گردآوری اطلاعات» مورد نیاز برای تحقیق حاضر، با استفاده از «روش کتابخانه ای» صورت گرفته و «پردازش اطلاعات» گردآوری شده نیز با تکیه بر «روش های کیفی» مربوطه، هم چون: «تحلیل محتوا»، انجام شده است. به طور خلاصه، می توان اصلی ترین نتیجۀ حاصل از این تحقیق را این گونه بیان داشت که: عبارت شریف «من عرف نفسه فقد عرف ربه»، حدیثی است علوی که به استناد قرائن سندی و مضمونی متعدد و متقن، از جمله: «اعتبار مصادر و منابع»، «نقل مُسند در برخی از کتاب ها»، «علو لفظ و معنا»، «تواتر معنوی یا اجمالی»، «شهرت روایی»، «مقبولیت در نزد بزرگان» و «موافقت با معارف موجه»، شکی در استناد آن به وجود مبارک «حضرت علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (علیه السلام)» نیست. هم چنین با وجود گستردگی مفهومی این حدیث شریف در نگاه نخست و امکان حمل آن بر سطوح مختلفی از معانی، توجه به مواردی هم چون: «معنای واژۀ نفس»، «معنای واژۀ معرفت»، «هویت و حقیقت معرفت نفس»، «هویت و حقیقت معرفت الله» و «مفاد جمعیِ گزاره های دال بر ارتباط معرفت نفس با معرفت الله»، به تقویت و توجیه لایۀ عرفانی آن منجر شده و ما را به این نتیجه می رساند که: «لزوم تحصیل شناخت حضوری نسبت به حقیقت الهیِ به ودیعت نهاده شده در وجود انسان، برای رسیدن به شهود حضرت حق و نیل به مقام معرفت الله»، موجه ترین و صحیح ترین معنایی است که می توان از این کلام امیرالمؤمنین (علیه السلام) برداشت کرد. در پایان نیز لازم به ذکر است که «حجیت حدیث مورد بحث و عرفانی بودنِ دلالت آن»، «انطباق قرائت عارفان شیعی از آموزۀ معرفت نفس بر مفاد وحیانیِ آن»، «تثبیت نظریۀ اتحاد مفاد عقل، قلب و وحی، از طریق تبیین آن در موضوع بحث»، «تفاوت مفهوم دینی معرفت نفس با مفاهیم مشابه، مانند: انسان شناسی، روان شناسی، علم النفس، انسان گرایی، فردگرایی، درون گرایی و انواع خودمحوری های روان شناختی، اخلاقی و فلسفی» و «محوریت آموزۀ معرفت نفس به عنوان یک راهبرد، در سیستم تربیتی اسلام»، برخی دیگر از نتائج حاصل از تحقیق حاضر است، هم چنان که «لزوم بررسی های سندی و دلالیِ دقیق تر، در ارتباط با آموزۀ معرفت نفس»، «ضرورت سرمایه گذاری های کلان علمی و اجرائی بر مقولۀ معرفت نفس»، «لزوم تمرکز بر مطالعات تطبیقیِ مرتبط با مفهوم معرفت نفس و مفاهیم مشابه»، «ضرورت توجه به فرایند و روش فهم دین در مقیاس سیستمی و تمدنی» و «لزوم طراحی و ارائۀ سیستم تربیتی اسلام، در قالب الگوی اسلامی پیشرفت» نیز اصلی ترین پیشنهادهای این تحقیق، برای مجامع علمی و اجرائی است.
محمدحسن وکیلی محسن نصراصفهانی
میدان جریان مغشوش در یک تانک همزندار مجهز به بافل با استفاده از دینامیک سیالات محاسباتی cfd شبیه سازی شده است. شبیه سازیها با استفاده از روش قاب مرجع چندگانه (mrf) و مدل اغتشاش k-? انجام شده و نتایج حاصل از شبیه سازیها نشان می دهد که میدان جریان در داخل تانک غیر همگن است. معیاری که برای این ناهمگنی در نظر گرفته شده نرخ اتلاف انرژی جنبشی اغتشاش است. این ناهمگنی به ویژه در سه منطقه از تانک یعنی اطراف تیغه همزن با نرخ اتلاف انرژی بسیار بالا ، اطراف بافلها با نرخ اتلاف انرژی نسبتا بالا و توده سیال با نرخ اتلاف انرژی بسیار پایین مشاهده می گردد. بنابراین از یک مدل سه منطقه ای برای مطالعه میدان جریان و مشخصات آن استفاده شده که در آن حجم کل تانک به سه منطقه همگن به نامهای منطقه همزن، منطقه گردشی و منطقه بافل تقسیم شده و مقادیر متوسط انرژی جنبشی اغتشاش، نرخ اتلاف انرژی جنبشی اغتشاش وویسکوزیته اغتشاش برای هر منطقه محاسبه و اثر پارامترهایی نظیر دور همزن؛ قطر همزن، فاصله همزن از کف تانک ، پهنای بافل و زاویه بافل بر روی میدان جریان و مشخصات آن مطالعه شده است. روش جدیدی برای تعیین مرزهای بین نواحی مختلف به نام روش گرادیان استفاده شده که بر اساس تغییرات گرادیان نرخ اتلاف انرژی جنبشی اغتشاش است. نتایج حاصل از این روش با روش متداول موسوم به روش نرخ اتلاف انرژی تجمعی مقایسه و تفاوت چندانی بین این دو روش مشاهده نگردید. نتایج حاصل از شبیه سازیها نشان می دهد که فاصله همزن از کف تانک فقط بر روی نرخ اتلاف انرژی جنبشی در منطقه همزن تأثیر دارد و سبب افزایش آن می شود. افزایش قطر همزن سبب افزایش انرژی جنبشی اغتشاش و نرخ اتلاف آن در منطقه همزن و کاهش ویسکوزیته اغتشاش در دو منطقه بافل و گردشی می گردد. افزایش پهنای بافل نیز باعث کاهش نرخ اتلاف انرژی جنبشی اغتشاش در منطقه بافل می شود. همچنین انحراف زاویه بافل نسبت به صفحه افقی با عث افزایش نرخ اتلاف انرژی اغتشاش در مناطق بافل و همزن می گردد. پارامترهای مدل سه منطقه ای شامل نسبتهای حجمی بافل و همزن (µi , µb) ، نسبتهای نرخ اتلاف انرژی بافل و همزن(?i , ?b) و شدت جریانهای تبادلی بین مناطق همزن-گردشی و بافل-گردشی , qb) (qi محاسبه شده و اثر پارامترهای مذکور در بالا بر روی آنها مطالعه شده است. از مدل سه منطقه ای همچنین برای مطاله میدان جریان در راکتور صنعتی پلیمریزاسیون سوسپانسیونی وینیل کلراید بندر امام استفاده شده و نتایج حاصل در پیشگویی توزیع اندازه ذرات نهایی پلیمر به کار رفته است.برای پیشگویی توزیع اندازه ذرات از مدل موازنه جمعیتی سه منطقه ای و برای حل آن از روش دسته ها استفاده شده است. پارامترهای مدل موازنه جمعیتی با استفاده از انطباق نتایج بدست آمده از حل معادله موازنه جمعیتی برای توزیع اندازه ذرات (psd) با داده های تجربی برای پلی وینیل کلراید نوع65 به دست آمد. برای اثبات درستی پارامترهای به دست آمده از داده های تجربی مربوط به نوع70 استفاده و مشاهده شد که مدل به خوبی می تواند توزیع اندازه ذرات مربوط به نوع 70 به ویژه دو پیک موجود در منحنی آن را به خوبی پیشگویی کند. اثر پارامترهایی نظیر دور همزن، کسر حجمی فاز پراکنده و غلظت عامل سوسپانسیون کننده بر روی توزیع اندازه ذرات مطالعه شده است. نتایج حاصل نشان می دهد که توزیع اندازه جمعیتی ذرات ابتدا با افزایش دور همزن افزایش یافته و تیز می گردد. اما پس از رسیدن دور همزن به یک مقدار ویژه جهت تغییرات آن عکس شده و منحنی توزیع اندازه ذرات پهن تر می شود. منحنی تغییرات قطر متوسط ساتر ذرات با دور همزن دارای یک مینیمم در یک دور همزن ویژه است. قطر متوسط ساتر همچنین با افزایش کسر حجمی فاز پراکنده افزایش و با افزایش غلظت عامل سوسپانسیون کننده، کاهش می یابد.
رضا عظیمی کیا محمدحسن وکیلی
بیوراکتورهای غشایی ترکیبی از سیستم فرآیند لجن فعال و فیلتراسیون غشایی پیشرفته به شمار می آیند. در این سیستم ها، فرآیند ترسیب و ته نشینی سیستم های لجن فعال با غشاهایی با طراحی مناسب جایگزین شده که توانایی جداسازی ترکیبات و ذرات معلق، باکتری ها و ویروس ها را از فاز مایع دارا می باشند. سیستم های mbr به دلیل فضای مورد نیاز کمتر، قابلیت عملکرد در غلظت های بالای mlss، افزایش زمان ماند جامدات بدون تاثیر بر زمان ماند هیدرولیکی، تولید لجن کمتر، سهولت عملیاتی، عدم نیاز به استفاده از مواد گندزدا و همچنین هزینه های عملیاتی پایین تر در حال گسترش سریع و جایگزینی با روشهای مرسوم تصفیه فاضلاب هستند. بیشترین موادی که در ساخت غشا استفاده می شوند پلیمرهایی مانند pvdf، pes، pe و غیره می باشند. غشای pvdf از نظر مقاومت در برابر اکسیداسیون، پایداری هیدرولیکی ،گرمایی ، خواص مکانیکی و شکل پذیری آسان بیشترین کاربرد را در جداسازی در صنایع داراست. با اینحال ساختار به شدت آبگریز پلی ونیلیدین فلوراید این غشا را به شدت مستعد گرفتگی در کاربردهای تصفیه ی پساب می نماید. استفاده از افزودنی های آبدوست به این پلیمر یکی از روش های افزایش آبدوستی و مقاومت در برابر گرفتگی می باشد. در این تحقیق با افزودن پلیمر سلولز استات در مرحله ی اول و سپس نانوذرات tio2 در مرحله ی بعد به منظور کاهش گرفتگی و بهبود خواص غشا استفاده شد. نتایج نشان داد که افزودن پلیمر ca به pvdf باعث بهبود بعضی خواص غشا از جمله آبدوستی و کاهش گرفتگی می گردد(تا 20 درصد سلولز استات) اما بر بعضی خواص آن نظیر پس زنی غشا و گرفتگی بازگشت ناپذیر آن تاثیر منفی می گذارد. در مرحله ی بعد افزودن نانوذرات tio2 ضمن افزایش آبدوستی غشا سبب کاهش قطر حفرات و به تبع آن کاهش گرفتگی کل و گرفتگی بازگشت ناپذیر غشا گشت. در انتهای آزمایش به منظور تعیین ترکیب درصد بهینه غشا، آزمایش محاسبه شار بحرانی صورت پذیرفت. در این آزمایش بهترین غشا، غشای با ترکیب درصد pvdf/ca،80/20 و میزان نانوذره ی 2 درصد به دست آمد.
محمدحسین وکیلی محمدحسن وکیلی
چکیده ندارد.