نام پژوهشگر: غلامعلی رنجبر
روح اله حاتمی غلامعلی رنجبر
کنجد (sesamum indicum l.) به عنوان یکی از گیاهان قدیمی، قرن هاست که به دلیل دارا بودن آنتی اکسیدان های طبیعی و خواص دارویی فراوان در طب سنتی مورد استفاده قرار می گیرد. بذور ارقام کنجد از ارزش غذایی متفاوتی برخوردار بوده و ژنوتیپ های مختلف پاسخ متنوع به کشت جنین بالغ نشان می دهند. در این آزمایش میزان کالزایی و باززایی چهار رقم کنجد (اولتان، یکتا، ورامین و ناز تک شاخه) در محیط های کشت مختلف با ترکیبات هورمونی متفاوت با استفاده ازیک آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار بررسی شد. دو محیط کشت مورد استفاده محیط ms و ms نیم قدرت (½ ms) بود .به منظور بررسی کالزایی، هورمون 2,4-d در چهار سطح به عنوان اکسین استفاده گردید. بعد از ضدعفونی بذور، جنین های دیپلوئید جدا شده و روی دو محیط القاء کالوس ms و ms نیم قدرت حاوی 5/1، 2، 5/2 و 3 میلی گرم در لیتر هورمون 2.4-d، به همرا 1/0 گرم در لیتر کازئین هیدرولیزات به عنوان مکمل قرار داده شدند. در این مطالعه درصد و وزن تر کالوس در ارقام و محیط های مختلف مورد مقایسه قرار گرفت. بررسی ها نشان داد که رقم اولتان، ناز تک شاخه و یکتا به ترتیب با 38/91، 21/90 و 30/89 درصد بالاترین درصد کالزایی و ورامین با 47/81 درصد نسبت به سایر ارقام کمترین مقدار کالزایی را داشتند. از لحاظ وزن تر کالوس رقم اولتان با051/0 گرم، بیشترین میزان را در بین ارقام به خود اختصاص داد.کمترین وزن تر کالوس نیز مربوط به رقم ناز تک شاخه با 023/0 گرم بود. ارقام مذکور نسبت به محیط کشت ms تکمیل شده با 5/2 میلی گرم در لیتر هورمون 2,4-d پاسخ بهتری را به لحاظ کالزایی نشان دادند. به منظور القای اندام هوایی بعد از گذشت سی روز نمونه های کالوس جهت باززایی بر اساس طرح کاملاً تصادفی در محیط های کشت ms و ms نیم قدرت حاوی سطوح مختلف هورمونی naa (1/0، 5/0 و 1 میلی گرم در لیتر)، bap (0/1 و 5/1 میلی گرم در لیتر) و kin (0 و 0/1 میلی گرم در لیتر)، کشت شدند. در محیط باززایی رقم ورامین بطور متوسط با 6/25 درصد باززایی، برتری معنی داری (01/0>p) را نسبت به سایر ارقام از خود نشان داد. بر اساس نتایج بدست آمده هورمون کاینتین تأثیر بسزایی در افزایش درصد باززایی داشت، بطوریکه بهترین پاسخ نسبت به باززایی مربوط به محیط ms نیم قدرت تکمیل شده با 1/0 میلی گرم در لیتر از هورمون naa، 0/1 میلی گرم در لیتر از هورمون bap به همراه 0/1 میلی گرم در لیتر هورمون کاینتین بود. به منظور القای ریشه از اندام هوایی باززایی شده، هورمون های naa در دو سطح (1/0 و 5/0 میلی گرم در لیتر) و iaa در دو سطح (5/0 و 0/1 میلی گرم در لیتر) در ترکیب با هم مورد استفاده قرار گرفتند. نتایج حاصل نشان داد که بیشترین تعداد ریشه زایی نیز مربوط به رقم اولتان بود که محیط ms نیم قدرت تحت شرایط هورمونی 5/0 میلی گرم در لیتر naa به همراه 0/1 میلی گرم در لیتر هورمون iaa بهترین پاسخ را نشان داد.
حامد صالحیان غلامعلی رنجبر
برای بررسی تنوع سوماکلونال در برنج، بذور 4 رقم برنج به نام های طارم جلودار، دانش، سنگ طارم و ندا در محیط این ویترو مورد کشت قرار گرفتند. ابتدا قابلیت کالوس زایی و باززایی ارقام مورد مطالعه واقع شد. برای کالوس زایی از محیط کشت پایه ی ms حاوی سطوح مختلف هورمون های 2, 4-d و naa و برای باززایی از محیط کشت ms حاوی سطوح مختلف هورمون های bap، naaو kin استفاده شد. این آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با 4 تکرار در دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری در سال 1389 انجام گرفت. نتایج تجزیه واریانس اثر غلظت هورمون های مختلف بر کالوس زایی ارقام نشان داد که در تیمار هورمونی 2, 4-d اثر رقم، غلظت هورمون و اثر متقابل آنها معنی دار بود در حالی که در تیمار هورمونی naa فقط اثر ساده ی رقم معنی دار گردید. ارقام دانش و سنگ طارم در هر دو تیمار هورمونی به ترتیب بیشترین و کمترین میزان کالوس زایی را در بین ارقام مورد مطالعه داشتند. تجزیه واریانس اثر غلظت هورمون های مختلف بر باززایی ارقام نیز حاکی از معنی دار بودن اثر ساده ی رقم در تیمارهای kin و bap، اثر ساده ی غلظت هورمون در هر سه تیمار هورمونی و اثر متقابل آنها در تیمار bap بود. ارزیابی باززایی ارقام نیز نشان داد که ارقام طارم جلودار و ندا در تیمار با هورمون های kin و bap بیشترین باززایی را در بین ارقام مورد آزمایش داشتند. رقم سنگ طارم نیز در کلیه ی تیمارهای هورمونی کمترین باززایی را داشت. به منظور بررسی تنوع سوماکلونال گیاهان باززایی شده، استخراج dna از نمونه های برگی این گیاهان به روش ctab صورت گرفته و پویش ژنومی با استفاده از 10 آغازگر تصادفی rapd و 10 آغازگر ssr انجام شد. باندهای تشکیل شده بر اساس حضور و عدم حضور باندهای یکسان رتبه بندی و تجزیه ی کلاستر با استفاده از ضرایب تطابق ساده مبتنی بر روش upgma انجام شده و در نهایت دندروگرام حاصل رسم شد. آغازگرهای rapd همگی قادر به نشان دادن چند شکلی بودند اما از بین آغازگرهای ssr فقط 5 آغازگر توانستند چند شکلی را در بین لاین های باززایی شده آشکار کنند. با استفاده از آغازگرهای rapd، 682 قطعه ی باندی تشکیل شد که 25/32% این باندها پلی مورف بودند. میانگین بانددهی برای هر یک از آغازگرهای rapd 09/3 باند بود. همچنین 66/36% باندهای تشکیل شده توسط آغازگرهای ssr چند شکل بودند. صرف نظر از ارقام دامنه ی ضریب تشابه در این نشانگر بین 52/0 تا 00/1 متغیر بود. از نتایج این آزمایش می توان نتیجه گرفت که در کشت بافت برنج امکان ایجاد تنوع سوماکلونال به وفور وجود دارد و در صورت مطلوب و پایدار بودن این تغییرات در ارزیابی های آینده، می توان گیاهان باززایی شده را به عنوان یک لاین یا حتی رقم جدید معرفی نمود.
سحر صادقیان طهرانی سید کمال کاظمی تبار
ریحان(ocimum basisicum l) گیاه علفی و یکساله و متعلق به خانواده نعناع (lamiaceae) است. جنس ocimum شامل 30 گونه است و در میان آنها گونه basilicum مهمترین گونه اقتصادی است. این گونه گیاهی غنی از روغن های معطر ضروری است و در صنعت داروسازی و عطرسازی بسیار با ارزش است. کشت بافت گیاهی عبارت است از کشت درون شیشه ای گیاهان یا بذور و اجزای گیاهی (بافت، اندام، جنین، تک سلول، پروتوپلاست)، در محیط های غذائی و تحت شرایط استریل. کشت بافت ریحان در این تحقیق مورد مطالعه قرار گرفت. به منظور بررسی کال زائی در ریزنمونه های برگ، ساقه و ریشه از هورمون های مختلف گیاهی استفاده شد. به عنوان منبع اکسین از هورمون 2,4-d در سه سطح (mgl-1 1، 5/0، 0) و منبع سیتوکنین از هورمون bap در دو سطح (mgl-1 1، 0) استفاده شد. نوع آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با 6 تیمار و 4 تکرار برای هر کدام بود. تیمار شاهد بهترین محیط کال زائی فقط در ریزنمونه برگ بود. محیط هایmgl-1 1 bap به تنهائی و mgl-1 1 2,4-d به تنهائی و mgl-1 1 bap در ترکیب با mgl-1 1 2,4-d بهترین محیط های کال زائی برای هر سه ریزنمونه بودند. بررسی اندام زائی به منظور تعیین بهترین تیمار هورمونی و منشأ کالوس با استفاده از کالوس های حاصل از ریزنمونه های برگ و ساقه و هورمون bap در سه سطح (mgl-1 5، 3، 1) به عنوان منبع سیتوکنین در ترکیب با mgl-1 2/0 naa به عنوان منبع اکسین، به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با 5 تکرار صورت گرفت. بهترین محیط باززائی در پارامتر تعداد شاخه برای کالوس های برگی محیط حاوی mgl-1 1 bap و برای کالوس های ساقه ای محیط حاوی mgl-1 3bap بوده است. در پارامتر طول شاخه بهترین محیط کشت برای کالوس های برگی محیط حاوی mgl-1 5 bap و برای کالوس های ساقه ای محیط حاویmgl-1 1 bap بدست آمد. حضور naa در ترکیب با غلظت های مختلف bap از تشکیل ریشه جلوگیری کرد. در نهایت به منظور ریشه زائی، شاخه ها در محیط کشت ms بدون هورمون قرار گرفتند که تقریبا 100% از شاخه ها ریشه دار شدند.
مهدی هوشی علوی غلامعلی رنجبر
شوری یکی از دو عامل عمده محیطی کاهش دهنده تولید محصولات زراعی در جهان است . کلزا از جمله گیاهان روغنی متحمل به شوری می باشد و در بعضی منابع، تحمل آن در حد گندم عنوان شده است. خاک های شور یا آبیاری با آب شور، پتانسیل تولید کلزا را به شدت کاهش می دهد. جهت مطالعه تاثیر سطوح مختلف شوری در چهار سطح شوری (0، 100، 200 و 300 میلی مولار) بر جوانه زنی، خصوصیات رویشی، فیزیولوژیکی و مولکولی نه رقم کلزا (hayola 401, zarfam, sarigol, rgs003, l3006, lph9, lph12, lph22, lph23 ) آزمایشی بصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با چهار تکرار در گلخانه تحقیقاتی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری انجام شد. در این تحقیق تعداد 18 صفت مختلف شامل ارتفاع بوته، ارتفاع تا اولین غلاف، قطر ساقه، تعداد شاخه فرعی، تعداد غلاف در بوته، تعداد غلاف در ساقه اصلی، طول غلاف در ساقه اصلی، وزن غلاف در ساقه اصلی، تعداد غلاف در شاخه فرعی، تعداد دانه در غلاف شاخه فرعی، طول غلاف در شاخه فرعی، وزن اندام خشک هوایی، وزن هزار دانه، محتوای پرولین، محتوای کلروفیل a و b، درصد شاخص برداشت، عملکرد بیولوژیک و عملکرد دانه با اندازه گیری تعداد 5 بوته در هرگلدان ارزیابی شدند. نتایج نشان داد که در صفات اندازه گیری شده تفاوت معنی داری بین سطوح شوری و ارقام مختلف وجود دارد، بطوریکه افزایش سطح شوری عملکرد دانه، تعداد دانه در بوته، عملکرد بیولوژیکی، تعداد غلاف، ارتفاع بوته، قطر ساقه، وزن هزار دانه و میزان کلروفیل اندام های هوایی را در ارقام مورد آزمایش کاهش داد. همچنین ارقام مختلف کلزا واکنش های متفاوتی به سطوح مختلف شوری نشان می دهند. در سطح شوری 300 میلی مولار بیشترین عملکرد دانه در رقم هایولا 401 بدست آمد که برای کاشت در مناطق با شوری بالا قابل توصیه می باشد. واکنش pcr مشخص کرد ژن آنتی پورترna+/h+ در تمامی ژنوتیپ ها در هر دو ژنوتیپ حساس و مقاوم وجود دارد که احتمالاً توالی آنها باهم فرق داشته و یا ممکن است ایزو فرم های مختلفی از ژن با محل اتصال پرایمر های مشابه وجود داشته باشد ولی با توالی یابی مشخص شد توالی های آنها در ژنوتیپ های حساس و مقاوم با هم تفاوت دارند. نتایج آنالیز rapd نشان داد که آغازگر opa04 با 32 باند بیشترین باند و آغازگر opb08 با 9 باند کمترین میزان باند دهی را دارا بود. گروه بندی ارقام بر اساس روش upgma و برمبنای ضریب تشابه جاکارد، ژنوتیپ های مورد مطالعه در ضریب تشابه 52/0 را در 3 گروه مجزا دسته بندی کرد. جهت حصول حداکثر هتروزیس بایستی حداکثر فاصله ژنتیکی بین والدین وجود داشته باشد، لذا می توان از تلاقی ژنوتیپ های گروه اول با گروه سوم هتروزیس قابل ملاحظه ای را بدست آورد.
لیلا فهمیده عمران عالیشاه
جهت بررسی باززایی پنبه از طریق جنین زایی سوماتیکی و از طریق باززایی مستقیم، آزمایشی با استفاده از آزمایش فاکتوریل بر مبنای طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار در موسسه تحقیقات پنبه گرگان در سال 1390-1388 انجام شد. جوانه زنی بذور در محیط کشت1/2ms بدون هورمون در شرایط دمایی 2±28 درجه سانتی گراد و دوره نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی صورت گرفت. فاکتورهای آزمایش در بررسی باززایی پنبه از طریق جنین زایی سوماتیکی شامل ژنوتیپ (کوکر312، l-349،c1211 ، 4-s-4 و ساحل)، نوع ریزنمونه (هیپوکوتیل و کوتیلدون) و نوع محیط کشت (دو نوع محیط کشت msbشامل نمک های ms و ویتامین های b5) بود. ریزنمونه های 14-7 روزه هیپوکوتیل و برگ کوتیلدونی به منظور تحریک کالوس روی محیط کشت msb1و msb2 کشت شدند. پس از کشت، شروع کال زایی، درصد کال زایی و درصد کال جنین زا در هر پتری دیش شمارش شد. نتایج نشان داد که ژنوتیپ4-s-4 زودتر از سایر ژنوتیپ ها شروع به کال[زایی کرد و درصد کال زایی آن نیز بیشتر بود. ریزنمونه های هیپوکوتیل نیز از نظر کال زایی و درصد کال جنین زا نسبت به کوتیلدون برتر بودند. کال[های تولید شده جهت تحریک جنین زایی، بلوغ جنین ها و باززایی گیاهچه روی محیط کشت های msb با دو روش مختلف (روش اول msb1a و msb2a و روش دوم msb1b، msb2b و msb3b) انتقال یافتند. گیاهچه های کامل (با استفاده از روش اول و دوم) به ترتیب در مدت زمان 11-8 و 8-5 ماه باززایی شدند. به منظور بررسی باززایی ژنوتیپ های پنبه به روش باززایی مستقیم، از ریزنمونه جوانه نوک ساقه 14-7 روزه استفاده گردید. با گذشت 10-5 روز از کشت ریزنمونه جوانه نوک ساقه ژنوتیپ ها (کوکر312، l-349،c1211 ، 4-s-4 و ساحل) روی محیط کشت ها (محیط کشت msb3، msb4 و ms5)، ریزنمونه ها شروع به تولید همزمان ساقه، برگ و ریشه نمودند. در بین ژنوتیپ ها و محیط کشت ها، تفاوت معنی داری از لحاظ باززایی مستقیم گیاهچه مشاهده نشد. باززایی موفق و ریشه زایی گیاهچه از ریزنمونه نوک ساقه در 5 ژنوتیپ مختلف پنبه در مدت زمان 6-5 هفته انجام شد. در این مطالعه آنالیز سیتوژنتیکی تعداد کروموزوم و تعداد سلول های پلی پلوئید در برخی از کالوس های3، 6 و 12 ماهه 5 ژنوتیپ تتراپلوئید پنبه(gossypium hirsutum l.) انجام شد. سطوح پلوئیدی سلول ها با شمارش تعداد کروموزوم ها تعیین شد. در کالوس های 3 ماهه، دامنه سطح پلوئیدی مشاهده شده بین x2 تا x6 (78-26 کروموزوم) و کالوس های 6 و 12 ماهه گستره سطح پلوئیدی بین x2 تا x8 (104-26 کروموزوم) قرار گرفت. میانگین درصد سلول های آنیوپلوئید با افزایش زمان کشت رابطه مستقیم داشت و در کشت های 3، 6 و 12 ماهه، به ترتیب با یک میانگین تکرار حدود 17، 29 و 42 درصد در همه سلول های مورد بررسی مشاهده شد. بین ژنوتیپ ها برای سطوح پلوئیدی در کشت های 3، 6 و 12 ماهه اختلاف معنی داری وجود داشت. ژنوتیپ های 4-s-4، کوکر312، و l-349 بیشترین سلول هایی با تعداد کروموزوم طبیعی (52 کروموزوم) را در مقایسه با سایر ژنوتیپ ها دارا بودند.
سیده مارینا پورکاظمی غلامعلی رنجبر
آرتمیزنین ترکیبی از گروه متابولیت های ثانویه موسوم به لاکتون سزکویی ترپن اندوپراکسیدها می باشد که در اندام های هوایی گیاه درمنه خزری artemisia annua (خانواده آستراسه) فعالیت موثری را برعلیه نژادهای انگل پلاسمودیوم عامل بیماری مالاریا از خود نشان می دهد. کشت ریزنمونه در حضور عوامل محرک، راه مناسبی جهت افزایش تولید متابولیت ها و شناخت بهتر از مسیر سیگنالینگ سلولی، باززایی غیر مستقیم و تولید گیاهانی با میزان آرتمیزنین بالا می باشد. به این منظور در این پژوهش از غلظت های مختلف هورمون در محیط کشت ms جهت کالوس زایی، شامل (0/5, 1, 2 mg/l) bap و(0/5, 1, 1/5 mg/l) 2,4-d استفاده شد. سپس شاداب ترین کالوس ها ی حاصل از ریزنمونه برگ و ساقه جهت القای باززایی به محیط ms حاوی هورمونهای (0/5, 1 mg/l) bap , (0/5, 1 mg/l) kin انتقال داده شد. در این پژوهش به منظور افزایش تولید متابولیت ها از غلظت های مختلف محرک های زنده سالسیلیک اسید (با غلظت های mg/50 ml culture 2و 6) و متیل جاسمونات (با غلظت های µm50 و 150) استفاده شد و اندازه گیری میزان آرتمیزنین بوسیله دستگاه اسپکتروفتومتری انجام شد. کالوس های تیمار شده با محرک ها 48 و 120 ساعت پس از اعمال تیمار از محیط سوسپانسیون برداشته شدند. به منظور بررسی مسیر سیگنالینگ منجر به تولید آرتمیزنین روند تغییرات فعالیت آنزیم آسکوربات پراکسیداز و تجمع میزان پروتئین بوسیله دستگاه اسپکتروفتومتری مورد بررسی قرار گرفت. غلظت های مختلف هورمونی در ریزنمونه ساقه اختلاف معنی داری را نشان نداده و بیشترین وزن تر کالوس مربوط به تیمار 1/5 mg/l 2,4-d , 1mg/l bap در ریزنمونه برگی مشاهده شد. بیشترین درصد باززایی غیر مستقیم، در محیط 1 mg/l kin ودر ریزنمونه برگ بود. نتایج بررسی کالوس های تیمار شده و شاهد نشان داد که محرک باعث افزایش تولید آرتمیزنین شد. نتایج نشان داد که تیمار با محرک سبب فعال شدن سیستم دفاعی ضداکسنده در گیاه و افزایش تجمع پروتئین و افزایش فعالیت آنزیم آسکوربات پراکسیداز در کالوس های تیمار شده می شود.
بهناز دولت آبادی مسعود توحیدفر
گوجهفرنگی یک محصول تجاری مهم در سراسر دنیاست. یکی از محدودیتهای اصلی در کاشت گوجهفرنگی بیماری پژمردگی فوزاریومی است که باعث از دست رفتن تولیدات گوجه فرنگی در سراسر جهان میشود. به منظور افزایش مقاومت در گوجهفرنگی سازه سه گانه حاوی ژنهای 1pr، کیتیناز و گلوکاناز تحت پیشبرهای مستقل camv35s به گوجهفرنگی منتقل گردید. در این پژوهش از 4 ژنوتیپ یواساگریسید، شف فلات، ارلی اوربانا 111 و سیاچ فلات با دو ریز نمونه برگ لپهای و محور زیر لپه استفاده گردید. ابتدا ترکیب هورمونی مناسب حاوی زئاتین mg l?1 5/0و ایندول استیک اسید mg l?15/0جهت ساقهزایی مشخص شد. سپس ریزنمونههای برگلپهای و محور زیر لپه، پس از قرارگیری بر روی محیط پیش کشت، به وسیله اگروباکتریوم سویه lba4404 حاوی ناقل مورد نظر تلقیح شد. ریزنمونههای حاصل به محیط همکشتی و پس از آن به محیط ساقهزایی منتقل شدند. گیاهچههای باززا شده پس از اینکه طول آنها به 2 تا 3 سانتیمتر رسید به محیط کشت ریشهزایی برده شدند . پس از ریشهزایی، گیاهچههای حاصل به گلدانهایی با ترکیب خاکی مناسب انتقال یافتند. صحت انتقال و ادغام ژنها توسط آزمون pcr تأیید و نسخه برداری از ژنهای انتقالی نیز با روش rt-pcr با استفاده از آغازگرهای اختصاصی ژنهای مذکور اثبات شد. عصاره پروتئینی گیاهان دارای ژنهای کیتیناز، گلوکاناز وpr1 توانست رشد قارچ بیماریزای گیاهی fusarium oxysporum را کنترل کند.
پریسا نجفی خیاط غلامعلی رنجبر
شوری یکی از مهمترین تنش های غیر زنده ای است که باعث کاهش قابلیت تولید محصول می شود. به همین منظور جهت مطالعه تاثیر سطوح مختلف شوری درسه سطح شوری (?، 0 و14دسی زیمنس بر متر) بر هفت رقم کلزا (lsg1،sarigol ، lsn، lsg2،ktl2 ، rgs003 وhyola401 ) آزمایشی بصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با چهار تکرار در گلخانه تحقیقاتی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری انجام شد. در این تحقیق تعداد 20 صفت مختلف شامل ارتفاع بوته، طول ریشه، تعداد غلاف در بوته، تعداد غلاف در ساقه اصلی، طول غلاف در ساقه اصلی، وزن غلاف در ساقه اصلی، تعداد غلاف در شاخه فرعی، تعداد دانه در غلاف شاخه فرعی، طول غلاف در شاخه فرعی، تعداد دانه در غلاف، وزن اندام هوایی، وزن ریشه، وزن هزار دانه، درصد کلسیم، پتاسیم و سدیم برگ، نسبت پتاسیم به سدیم برگ، درصد شاخص برداشت، عملکرد بیولوژیک و عملکرد دانه با اندازه گیری تعداد 5 بوته در هرگلدان ارزیابی شدند. نتایج حاصل از تجزیه واریانس نشان داد که در همه صفات اندازه گیری شده تفاوت معنی داری بین سطوح شوری و ارقام مختلف وجود دارد، بطوریکه با افزایش سطح شوری در تمامی ارقام، عملکرد دانه، تعداد دانه در بوته، عملکرد بیولوژیکی، تعداد غلاف، ارتفاع بوته، طول ریشه، وزن ریشه، وزن هزار دانه و درصد پتاسیم اندام های هوایی کاهش یافت در حالیکه درصد سدیم اندام های هوایی افزایش یافت. همچنین نتایج نشان دادند که ارقام مختلف کلزا تحت سطوح مختلف شوری واکنشهای متفاوتی نشان می دهند، ولی در هر هفت رقم مورد آزمایش با افزایش سطوح شوری، عملکرد دانه کاهش یافت. از آنجا که سطح شوری 14 دسی زیمنس برمتر مورد توجه ترین سطح شوری بود، در این سطح شوری بیشترین عملکرد دانه در رقم lsg2 بدست آمد که به نظر می رسد برای کاشت در مناطق با شوری بالا می تواند مناسب باشد. همچنین رگرسیون گام به گام صفات مورد اندازه گیری نشان داد که ارتفاع بوته اولین صفت وارد شده به مدل در ارتباط با عملکرد دانه ارقام در سطوح مختلف شوری می باشد به طوریکه ارقام دارای ارتفاع بوته بلندتر عملکرد دانه بیشتری را نشان دادند. نتایج حاصل از تجزیه علیت حاکی از این می باشد که صفت تعداد غلاف در بوته دارای اثر مستقیم بالا و مثبتی (66/1) بود و همچنین اثر غیر مستقیم آن از طریق سایر صفات پایین بوده و می تواند به عنوان معیاری جهت گزینش عملکرد دانه تحت تاثیر تنش شوری در نظر گرفته شود و با تکیه بر صفاتی مانند تعداد غلاف در بوته و تعداد دانه در شاخه فرعی بتوان گزینش مطلوبی جهت افزایش عملکرد دانه در هر بوته اقدام نمود.
سیده فاطمه رشیدایی حشمت اله رحیمیان
برخی از باکتری های بیماری زای قسمت های هوایی گیاهان، قابلیت عمل کردن به عنوان هسته یخ در دماهای 5/1 تا 9 درجه زیر صفر (5/1- تا 9-) را داشته و هر ساله خسارت های زیادی را در اثر یخ زدگی، به مزارع و باغات اکثر کشورهای دنیا وارد می سازند. تحقیق اخیر به منظور شناسایی ژن مسئول بیوسنتز پروتئین عامل یخ زدگی (ژن ice) در جدایه هایی از باکتری غالب در مرکبات و تعداد دیگری از میزبان ها در فصول خنک سال در مازندران و غیر فعال کردن ژن با روش های جهش زایی صورت گرفته است. از جدایه های باکتری به عنوان شبه pseudomonas viridiflava جدا شده از مرکبات استان مازندران موجود در آزمایشگاه باکتری شناسی گروه گیاه پزشکی دانشگاه علوم کشاورزی ومنابع طبیعی ساری، در این تحقیق استفاده شد. برای بررسی فعالیت هسته یخ این جدایه های از آزمون انجماد قطره ای استفاده شد. به منظور ردیابی ژن هسته یخ (ice nucleation active (ina)) در جدایه های فعال از نظر فنوتیپ هسته یخ، از آزمون واکنش زنجیره ای پلی مراز با چهار جفت پرایمر استفاده گردید. به دلیل عدم وجود توالی ژن مولد هسته یخ p. viridiflava در ncbi برای طراحی پرایمر، فرض شدکه ژن ina در p. viridiflava مشابه با ژن هسته یخ در p. syringae و p. fluorescence باشد. بنابراین دو نوع پرایمر inak و inaw از روی توالی ژن هسته یخp. syringae و p. fluorescence به ترتیب طراحی گردید و نوع سوم، به نام پرایمر inat از روی تطابق دو توالی ژن هسته یخ در p. syringae و p. fluorescence طراحی شد. طراحی پرایمر چهارم (inac) برای ژن هسته یخ جدایه های این باکتری، بر اساس توالی نواحی حفظ شده در چندین گونه از باکتری های مولد هسته یخ صورت گرفت. سه نوع پرایمر اول در واکنش زنجیره ای پلی مراز مورد استفاده قرار گرفتند و در برخی از جدایه ها تولید باند نمودند که نشانگر شباهت ژن هسته یخ در این جدایه ها با ژن هسته یخ در p. syringae و p. fluorescence بود. ولی در پرایمر نوع چهارم تعداد بیشتری از جدایه های باکتری دارای باند مورد نظر بودند. پس از انجام pcr با بکارگیری جفت پرایمر inac و مشاهده باند مورد انتظار یکی از جدایه های باکتری (جدایه 510)، توالی یابی گردید. blast توالی ina باکتری مورد نظر در ncbi انجام گرفت و تشابه آن با ژن ina در سایر باکتری ها بررسی شد. یکی از روش های بکار رفته برای ایجاد جهش در ژن ina در دو جدایه از باکتری (101 و 510)، استفاده از ترانسپوزون tn5 دارای ژن مقاومت به کانامایسین کلون شده در پلاسمید pbsl118 بود. انتقال پلاسمید به سلول های باکتری به کمک الکتروپوریشن با اختلاف پتانسیل v 1700 و فاصله بین دو الکترود 1 میلی متر انجام شد. تیمار دو جدایه ina + با ماده ی جهش زای ems، با دو غلظت 20 و 25 میکرولیتر در میلی لیتر نیز برای ایجاد جهش استفاده گردید. ردیابی ژن ina در جهش یافته ها، با واکنش زنجیره ای پلی مراز با جفت پرایمر inac صورت گرفت. برای ارزیابی جهش یافته ها و تأثیر آن ها روی گیاه، سوسپانسیون کدری (جذب بیش از 5/0 واحد در 600 نانومتر) از هر جهش یافته روی گیاهچه های 6 تا 8 برگی پرتقال محلی پاشیده شد و گیاهچه ها به مدت 7 تا 10 ساعت در دمای حدوداً 9- تا 10- درجه سلسیوس نگهداری و سپس به گلخانه بازگردانده شدند. پنج کلونی از جهش یافته ها نتوانستند روی گیاهچه ها علائم سرمازدگی را ایجاد کنند. ولی یکی از کلونی های جهش یافته علائم خفیف سرمازدگی را توانست القاء نماید. سایر جهش یافته ها علائمی مشابه و یا همسان با جدایه مادری را نشان دادند.
سعید اکبرپور غلامعلی رنجبر
یکی از مشکلات تولید محصولات جالیزی بخصوص گیاهان خانواده کدوئیان خسارت بالای پاتوژنهای قارچی است که استفاده بی رویه از سموم را دی پی داشته است. از طرفی بعضی از خویشاوندان وحشی خانواده کدوئیان مقاومت خوبی را در تقابل با انواع پاتوژنها بروز داده اند و میتوان از آنها به عنوان ذخایر ژنتیکی برای اصلاح گیاهان زراعی حساس بهره برد. در این پژوهش توالیهای ژنی کد کننده ژن رمزگردان کیتیناز از هندوانه ابوجهل جداسازی شد. برای این کار از dna ژنومی یا cdna سنتز شده از rna کل به عنوان الگو برای جداسازی توالی مورد نظر استفاده شد. پس از بررسی های بیوانفورماتیکی روی تولیهای مشابه موجود در بانک ژن، پرایمرهای دقیق و دژنره از توالیهای اجماعی طراحی شدند و توالیهای مذکور پس از تکثیر با pcr در وکتورهای ta همسانه سازی و توالییابی شدند. در مرحله بعد پرایمرهای حاوی سایت برشی xbai و saci طراحی شدند و قطعات ژنی پس از تکثیر مجدد در وکتورهای دوتایی pbi121 همسانه سازی و پس از بررسی های اولیه و اطمینان از صحت آنها، به اگروباکتریوم نژاد gv3101 منتقل شدند. گیاهان آرابیدوپسیس با اگروباکتریومها تلقیح و گیاهان تراریخت در محیط انتخابی گزینش شدند. این گیاهان سپس با روشهای pcr و rt-pcr ارزیابی شدند. نتایج نشان داد با استفاده از هر دو نوع الگوی dna ژنومی و cdna، قطعه ژنی به طول 978 جفت باز که شامل orf کامل ژن کیتیناز بود ایجاد شد که نشان دهنده عدم وجود اینترون در ژن مذکور بود. آزمون pcr گیاهان انتخابی نشان داد که این گیاهان ژن کیتیناز را دریافت کرده اند و آزمون rt-pcr بیانگر نسخه برداری این ژن در اکثر لاینهای تراریخت بود. بررسی های اولیه نشان داد تغییرات مرفولوژیک یا فیزیولوژیک خاصی در گیاهان تراریخت ایجاد نشده است و نمو آنها مشابه گیاهان شاهد غیر تراریخت بوده است.
سمیرا شاکری سید کمال کاظمی تبار
کنجد (sesamum indicum l.) به دلیل دارا بودن آنتیاکسیدانتهای طبیعی از قبیل سزامین و سزامول، بطور سنتی برای مصرف مستقیم و بصورت منبعی از روغن با کیفیت عالی، استفاده میشود. کشور ما از نظر اقلیمی در منطقه خشک و نیمه خشک دنیا قرار دارد، بررسی اثرات تنش شوری و الگوی رفتاری آنزیمهای آنتی اکسیدانت، می تواند به درک مکانسیم های دخیل در القاء مقاومت یا تحمل به گیاه کمک نماید. در این تحقیق اثر تنش شوری بر برخی پارامترهای بیوشیمیایی و بیان ژن بر اندامهای برگ و ریشه در گیاه کنجد مورد بررسی قرار گرفت. اثر سطوح مختلف شوری (صفر و 75 میلیمولار) در شش دوره زمانی (0 ساعت، 6 ساعت، 1 روز، 4 روز، 8 روز و 16 روز) بر فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدانت (سوپراکساید دیسموتاز، کاتالاز و آسکوربات پراکسیداز) و بیان ژنهای efa-4، ubo5، alpha- tubulin، beta-actin بعنوان ژنهای رفرنس و sod، cat و ppo بعنوان ژنهای آنتیاکسیدانتی مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج حاصل نشان داد که بین دو سطح تنش، زمان و اثر متقابل سطوح تنش و زمان، فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدانت کاتالاز، سوپراکسید دیسموتاز و آسکوربات پراکسیداز در سطح 1% معنیدار می باشند. فعالیت آنزیم کاتالاز و سوپراکسید دیسموتاز در شرایط تنش نسبت به شاهد به ترتیب 98/33 و 72/42 کاهش داشتند ولی فعالیت آنزیم آسکوربات پراکسیداز نسبت به شاهد افزایش نشان داد. بررسی بیان ژنهای رفرنس با استفاده از نرمافزار genorm نشان داد که در گیاهان شاهد در بافت برگ، efa-4 و beta- actin و در بافت ریشه دو ژن ubq5 و efa-4 و تحت تنش شوری در بافت برگ ژنهای efa-4 و beta- actin و در بافت ریشه ubq5 و alpha- tubulin با حداقل بیان پایداری، بیان پایدارتری را نسبت به بقیه داشتند. . نتایج real time- pcr نشان داد که بیان ژنهای سوپراکسید دیسموتاز و پلیفنل اکسیداز در بافت برگ و ریشه تحت تنش شوری روند افزایشی داشته است در حالیکه بیان ژن کاتالاز در بافت برگ روند کاهشی و در بافت ریشه روند افزایشی داشته است. افزایش فعالیت sod در مبارزه با استرس اکسیداتیو نقش اساسی در بقای گیاهان تحت تنش محیطی نیز دارند. بطور کلی نتایج بدست آمده تایید میکند که افزایش تحمل به شوری با افزایش بیان ژنهای خاص که کدکنندهی آنزیمهای آنتی اکسیدان میباشند، همراه است. بنابراین نتایج همبستگی بین تحمل به تنش و ظرفیت دفاعی آنتیاکسیدانتی را نشان میدهد.
هاجر عابدین پور نادعلی بابائیان جلودار
شناسایی تنوع ژنتیکی و روابط خویشاوندی، برای دست یابی به ارقام مطلوب در مرکبات مهم و ضروری است. مرکبات از خانواده rutaceae و زیر خانواده aurantioideae هستند. این پژوهش به منظور بررسی روابط و تنوع ژنتیکی برخی از ژنوتیپ های مرکبات با استفاده از نشانگر های مورفولوژیکی و مولکولی انجام شد. در آزمایش اول 61 صفت کمی و کیفی گل، میوه و برگ روی 29 ژنوتیپ مرکبات مورد ارزیابی قرار گرفت. تجزیه خوشه ای بر پایه ماتریس تشابه تطابق ساده و با روش upgma صورت گرفت. بر اساس تجزیه خوشه ای، در ضریب تشابه 0/47 ژنوتیپ های مرکبات مورد مطالعه به پنج گروه تقسیم شدند. بر اساس ماتریس تشابه، تشابه بین ژنوتیپ ها بین 0/22 تا 0/70قرار داشت. که نشان دهنده تنوع قابل مشاهده در بین ژنوتیپ های مورد مطالعه می باشد. کمترین شباهت (0/22) مربوط به دو ژنوتیپ پوملو و تیپ طبیعی ناشناخته (g74) و بیشترین شباهت (0/70) مربوط به دو تیپ طبیعی ناشناخته g65 وg61 بود. در آزمایش دوم تعداد 19 آغازگر rapd، 5 آغازگرirap و 8 آغازگر issr مورد بررسی قرار گرفت. نشانگر rapd دارای بیشترین درصد چندشکلی و محتوای اطلاعات چند شکل بود. ارتباط بین ماتریس های تشابه هر نشانگر با استفاده از آزمون مانتل انجام شد. بیشترین ارتباط بین نشانگر rapd و issr مشاهده شد، در حالیکه نشانگر مورفولوژیکی و irap کمترین ارتباط را داشتند. هرسه آغازگر ژنوتیپ های مورد مطالعه را در 5 گروه قرار دادند. البته در موقعیت قرارگیری بعضی از ژنوتیپ ها در درون گروه ها تفاوت هایی مشاهده شد. هر چهار نشانگر می توانند اطلاعات مفیدی درباره سطح چندشکلی و تنوع مرکبات را فراهم کنند، که نشان دهنده کاربرد آنها در شناسایی ژرم پلاسم مرکبات می باشد.
ملیحه لعل بیداری سعید خاوری خراسانی
دستیابی به نتایج مطلوب در برنامه های اصلاحی، نیازمند انتخاب آگاهانه والدین بر اساس قابلیت ترکیب¬پذیری عمومی و خصوصی می باشد. مشخص نمودن ترکیب پذیری ها و اجزای واریانس ژنتیکی یکی از مهم ترین مراحل در برنامه به نژادی لاین های اینبرد ذرت است .بدین منظور، تعداد 25 لاین زودرس دانه¬ای با دو تستر (k1263/1 زودرس و a679 دیررس) به روش لاین × تستر تلاقی داده شد و 50 هیبرید حاصل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در سال 1392 در ایستگاه طرق مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی خراسان رضوی، مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج تجزیه واریانس آماری حاکی از وجود تفاوت معنی دار بین هیبریدها از نظر تمام صفات مورد بررسی در سطح احتمال 1% بود. بر اساس نتیجه مقایسه میانگین هیبریدها با روش آزمون چند دامنه ای دانکن در سطح احتمال 5%، هیبریدهای سینگل کراس 704 (51/13 تن در هکتار) و l15× a679 (2/11 تن در هکتار) دارای بیشترین عملکرد دانه بودند. عملکرد دانه با صفات تعداد برگ بالای بلال، قطر چوب بلال، قطر بلال، عمق دانه و تعداد دانه در ردیف بلال دارای همبستگی مثبت و بسیار معنی دار بود. نتایج تجزیه لاین × تستر اختلاف معنی داری را بین لاین ها برای کلیه صفات به جز فاصله بین گرده افشانی و ظهور کاکل (asi)، ارتفاع بلال، ارتفاع بوته، وزن هزار دانه و عملکرد دانه و بین تسترها برای کلیه صفات به جز ارتفاع بوته، قطر ساقه، وزن هزار دانه و درصد چوب، در سطح احتمال 1% نشان داد. میانگین مربعات اثر متقابل لاین × تستر نیز برای کلیه صفات به جز درصد چوب معنی دار بود که نشان دهنده معنی دار بودن واریانس غالبیت (نقش اثرات غیر افزایشی) می باشد. مقدار نسبت ?2gca/?2sca برای کلیه صفات کمتر از 1 برآورد گردید که بیانگر نقش بیشتر واریانس غیر افزایشی برای این صفات بود. از نظر عملکرد و سایر صفات لاین های l1، l5، l14، l15 و l18، دارای gca مثبت و معنی دار و از نظر زودرسی لاین های l1، l7، l8، l10 و l28 دارای gca منفی و بسیار معنی دار بودند. از نظر عملکرد دانه ترکیبات l5× k1263/1، l9× k1263/1، l16× a679 و l19× k1263/1، دارای sca مثبت و معنی دار بودند که جهت آزمایشات ارزیابی و مقایسه عملکرد منطقه ای و برآورد اثرات متقابل ژنوتیپ × محیط و شناسایی و انتخاب برترین هیبرید ها، می توان لاین های مذکور را مورد استفاده قرار داد.
عنایت الله عبدالهی سهل آبادی نادعلی بابائیان جلودار
چکیده کرفس کوهی از خانواده چتریان (umbelliferae) را مظفریان در سال 2003 با نام علمیkelussia odoratissma mozaffarian و نام قدیمی amirkabiria odoratissma mozaffarian به عنوان گونه ای از جنس kelussiae معرفی کرد. با در نظرگرفتن اهمیت گیاه کرفس کوهی از نظر دارویی و از طرفی با توجه به ویژگی خاص گیاه مذکور به علت منوکارپیک بودن آن و دوره خواب طولانی بذر، تولید انبوه این گیاه با مشکل جدی مواجه است، ضمن اینکه با توجه به نتیجه سازمان جنگل ها و مراتع به دلیل برداشت نامناسب آن در مناطق رشد خودروی آن، خطر انقراض این گیاه بومی وجود دارد. لذا لزوم روش هایی برای به حداقل رساندن دوره خواب جوانه زنی بذر از یک طرف و تکثیر و ریز ازدیادی این گیاه از طرف دیگر و همچنین افزایش میزان متابولیت های ثانویه آن هر چه بیشتر احساس می شود. در این تحقیق به منظور بررسی جوانه زنی و ارزیابی اثر نوع ریزنمونه و اثر متقابل تنظیم کننده های رشد بر کالزایی و باززایی کرفس کوهی، دو آزمایش جداگانه فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی (crd) با 3 تکرار در محیط های کشت موراشیگ و اسکوگ (ms) با %3 ساکارز، ?7/0 آگار و 8/5?ph و کاغذ صافی واتمن مورد مطالعه قرار گرفت. در آزمایش اول تاثیر دما، محیط کشت (کاغذ صافی واتمن و ms) و نوع ریزنمونه بر درصد جوانه زنی، سرعت جوانه-زنی، شاخص بنیه، طول ریشه چه و ساقه چه و در آزمایش دوم اثر تنظیم کننده های رشد بر کالزایی و باززایی گیاه مورد بررسی قرار گرفت. بیشترین درصد جوانه زنی در ریزنمونه بذر در شرایط محیطی سرما و نور و در محیط ms و در شرایط محیطی دمای اتاق جوانه زنی مشاهده نشد. در مورد صفت سرعت جوانه زنی بین نوع ریزنمونه، شرایط محیطی و محیط ms تفاوت معنی داری مشاهده نشد. ریزنمونه بذر در محیط کاغذ صافی واتمن در شرایط دمایی سرما و نور دارای شاخص بنیه بهتری بود. ریزنمونه بذر کشت شده در شرایط محیطی سرما و نور دارای ریشه چه بلندتری بوده و ریزنمونه بذر کشت شده در محیط کاغذ صافی واتمن و ms با شرایط محیطی سرما و نور و دارای ساقه چه بلندتری بود. بیشترین درصد تشکیل کالوس ریزنمونه ریشه، در محیط کشت پایه (ms) حاوی bap به میزان 2 میلی گرم در لیتر و naa به میزان 10 میلی گرم در لیتر می باشد. بهترین ترکیب هورمونی برای کالوس زایی با استفاده از ریزنمونه ساقه، محیط کشت پایه (ms) حاوی bap به میزان 2 میلی گرم در لیتر و naa به میزان 5 و 10 میلی گرم در لیتر می باشد. در کالزایی ریزنمونه برگ همه ترکیبات هورمونی نسبت به تیمارهای هورمونی به تنهایی کالزایی بالایی داشتند. بهترین ترکیب هورمونی برای وزن تر کالوس ریزنمونه ریشه naa به میزان 10 میلی-گرم در لیتر با bap به میزان 2 میلی گرم در لیتر و برای ریزنمونه های ساقه و برگ naa به میزان 5 میلی گرم در لیتر با bap به میزان 2 میلی گرم در لیتر می باشد. بهترین ترکیب هورمونی برای باززایی و تولید اندام هوایی، محیط کشت پایه (ms) حاوی هورمون kin به میزان 1/0 میلی گرم درلیتر و bap به میزان 5/1 میلی گرم در لیتر می باشد. بهترین ترکیب هورمونی برای تولید ریشه، محیط کشت پایه (ms) حاوی هورمون naa به میزان 10 میلی گرم در لیتر می باشد.
لیلا آهنگر ولی اله بابایی زاد
گندم نان یکی از محصولات غذایی است که جایگاه مهمی را در تغذیه جمعیت دنیا داراست. بیماری سفیدک سطحی در گندم که توسط عامل blumeria graminis f.sp. tritici (bgt ) ایجاد می گردد، یکی از بیماری های مهم گندم به شمار می رود. روش-های مختلفی برای کنترل بیماری وجود دارد ولی کاربرد القا کننده ها که می توانند مقاومت را به صورت سیستمیک در گیاهان القا نمایند، از اهمیت خاصی برخوردار می باشد. ترکیب شیمیایی اسید سالسیلیک و قارچ اندومیکوریز piriformospora indica به ترتیب پس از تلقیح بر روی گیاه و همزیست شدن با ریشه، بوسیله القای مقاومت سیستمیک احتمالاً نقش محوری در افزایش مقاومت در گیاهان نسبت به عوامل بیماریزا دارند. علاوه بر این خود گیاهان نیز در معرض عوامل بیولوژیکی ترکیبات متنوعی مثل گونه های اکسیژن فعال، فیتوالکسین ها و گروهی از پروتئین ها به نام پروتئین های مرتبط با بیماریزایی (pr) را تولید می نمایند. در این تحقیق الگوی تظاهر ژن های مرتبط با بیماریزایی pr1، pr2، pr3 ، pr5، prx و ژن های pal، npr1، mlo و bi-1 با استفاده از تکنیک real time pcr بررسی شد و الگوی فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدان پراکسیداز، کاتالاز و آسکوربات پراکسیداز مورد ارزیابی قرار گرفت. در ابتدا چهل رقم و ژنوتیپ گندم بر اساس میزان حساسیت در برابر قارچ bgt بر اساس تعداد کلنی رشد یافته در واحد سطح غربالگری شده و رقم فلات بعنوان حساس ترین و ارقام تجن و گاسکوجن به ترتیب به عنوان مقاوم ترین ژنوتیپ های بهاره و زمستانه انتخاب شدند. سپس به منظور بررسی توانایی قارچ p. indica و sa در القای مقاومت در گندم در مقابل بیماری سفیدک سطحی، رقم فلات با دو القاء کننده به صورت جداگانه تیمار و به همراه گیاهان شاهد در معرض قارچ bgt قرار گرفت. همچنین رقم فلات و ارقام مقاوم نیز جهت مقایسه الگوی تظاهر ژن ها در معرض قارچ bgt قرار گرفتند و بیان ژن های مورد نظر در پنج بازه زمانی در سه تکرار مورد بررسی قرار گرفته و میزان بیان نسبی آن ها نسبت به ژن مرجع اکتین نرمالیزه شد. نتایج نشان داد که در هر دو گروه از گیاهان تیمار شده با القاء کننده های مقاومت و شاهد، تمام ژن های مورد بررسی به جزء mlo و bi-1 پس از اعمال آلودگی روند افزایشی بیان را نشان دادند و حداکثر بیان ژن های دفاعی 24 ساعت بعد از آلودگی مشاهده شد. روند افزایشی در گیاهان شاهد تدریجی بود، در حالیکه در گیاهان تیمار شده القای زودهنگام و بالای ژن های دفاعی در ساعات اولیه بعد از آلودگی با bgt، مشاهده شد. این نتیجه نشان داد که قارچ میکوریز و sa با القای مقاومت سیستمیک سبب بیان زود هنگام و سریع در گیاه گندم شده و با افزایش بیان ژن های دفاعی سبب القای مقاومت در گیاه می گردند. در هر دو گروه از گیاهان آزمایشی، 48 ساعت بعد از آلودگی، روند کاهشی بیان مشاهده شد که می تواند به دلیل جلوگیری از تظاهر موثر این ژن ها به دنبال تشکیل مکینه باشد. مقایسه الگوی تظاهر این ژن ها در ارقام حساس و مقاوم نیز نشان داد که میزان بیان این ژن ها پس از آلودگی در ارقام مقاوم سریع تر از رقم فلات افزایش می یابد. علاوه بر این، نتایج نشان داد که گیاهان تیمار شده با sa و ارقام مقاوم فعالیت آنتی اکسیدانی کمتری را نسبت به رقم حساس نشان دادند بنابراین این گیاهان با کاهش ظرفیت آنزیم ها و القای مرگ سلولی به مبارزه با این بیمارگر بیوتروف می پردازند. در حالیکه گیاهان همزیست شده به جزء بیان بالای آنزیم پراکسیداز تفاوت معنی داری را از نظر سایر آنزیم ها با گیاه شاهد نشان نداده لذا به نظر می رسد قارچ همزیست در القای مقاومت از طریق مسیر آنزیمی چندان موثر نمی باشد. به طور کلی نتایج مطالعات نشان داد که ارقام تجن و گاسکوجن با بیان بالای ژن های مقاومتی و آنزیم های آنتی اکسیدانی از پتانسیل بالایی برای اصلاح در زمینه مقاومت به سفیدک برخوردار می باشند و دو القا کننده p. indica و sa با بیان بالای ژن های دفاعی در رقم حساس در حد ارقام مقاوم و کاهش تعداد کلنی رشد یافته قارچ bgt در واحد سطح احتمالأ می توانند در ایجاد مقاومت در رقم حساس به بیماری bgt موثر باشند. به طور کلی از نتایج بدست آمده چنین پیشنهاد می گردد یک همبستگی بین زمان و فعالیت ژن های مورد بررسی و مقاومت یا تحمل به بیماری سفیدک سطحی وجود دارد. با توجه به تغییرات مشاهده شده در الگوی بیان ژن های مورد مطالعه و نقش آنها در مقاومت، تصور می شود این ژن ها در ارتباط با پاسخ های دفاعی گندم نسبت به بیمارگر نقش بسیار مهمی را ایفا می نمایند. بنابراین این ژن ها می توانند به عنوان ژن های کاندید، برای مطالعات بیشتر در جهت تولید ارقام مقاومی که دارای سطح بیان بیشتری از این ژن ها باشند، محسوب شوند. به طور کلی نتایج حاصل از الگوی بیان ژن، بهبود خصوصیات مرفولوژیکی و شمارش کلنی های رشد یافته بیانگر موثر بودن نقش قارچ p. indica و sa در القای مقاومت گندم حساس به قارچ bgt بود. از سویی بررسی الگوی بیان ژن همچنین بیانگر نزدیک بودن میزان بیان نسبی ژن های مورد مطالعه در گیاهان القا شده در حد ارقام مقاوم بود. لذا بر اساس نتایج حاصله پیشنهاد می شود که قارچ p. indica و sa با در نظر گرفتن مزایای زیست محیطی آن ها و نیز هزینه های فراوان کودهای شیمیایی از نظر اقتصادی و هزینه های جبران ناپذیر زیست محیطی، می توانند جهت کاهش خسارت بیماری و کم نمودن آثار سوء استفاده از مواد شیمیایی مورد استفاده قرار گیرند.
سیروان سعیدی آذر حمید نجفی زرینی
شوری یکی از بزرگترین عوامل محدودکننده رشد و عملکرد گیاهان زراعی از جمله گندم می¬باشد. با توجه به گسترده بودن مشکل شوری، مطالعات دقیق در زمینه درک و شناسایی ژن¬های درگیر در مکانیزم مقاومتی گیاهان در پاسخ به تنش شوری حائز اهمیت است. بررسی ها نشان داده است که ژن tasrg در تنش شوری موثر است. لذا در این تحقیق ژن tasrg در ده ژنوتیپ گندم(دیپلوئید، تتراپلوئید و هگزاپلوئید) ردیابی و تغییرات آللی آن مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تکثیر وجود ژن tasrg در ژنوتیپ¬های دارای ژنوم d (سرداری، آزادی، بزوستایا و تائوشی) را نشان داد و در سایر ژنوتیپ¬ها این ژن تکثیر نشد. چهار آلل جدید برای ژن tasrg شناسایی و 5 توالی dnaی جدید در پایگاه داده¬ها ثبت گردید. طبق نتایج فیلوژنی ژن p5cs با ژن tasrg دارای رابطه نزدیکتری نسبت به سایر ژن¬های درگیر در مقاومت به شوری است. آنالیز نواحی بالا دست ژن tasrg مشخص نمود عنصر تنظیمی abre به عنوان یک مکان مهم برای ژن¬های درگیر در مسیر آبسزیک اسید در ناحیه پروموتوری این ژن قرار دارد. نتایج این تحقیق مشخص نمود ژن tasrg یک عامل رونویسی در مسیر مقاومت به تنش شوری است که می¬تواند ژن¬های پایین¬دست در مسیر پاسخ گندم به تنش را القاء نماید.
مهدی زرگانی غلامعلی رنجبر
گندم (triticum aestivum l.) به عنوان مهمترین گیاه زراعی در جهان و ایران و از جمله کالاهای اساسی و ارزشمند، که نقش و اهمیت زیادی از جنبه های مختلف، هم در تولید و هم مصرف دارد، دارای ژنوتیپ های زیادی است که لازمه استفاده کارآ و صحیح از آنها، شناسایی روابط ژنتیکی ژنوتیپ ها و تعیین سطوح تنوع می باشد. هدف از این مطالعه ارزیابی تنوع ژنتیکی و تعیین روابط ژنتیکی در بین جمعیتی متشکل از 181 لاین دابل هاپلوئید گندم نان حاصل از تلاقی دو رقم ترایدنت و مولینکس با استفاده از نشانگرهای ssr (میکروساتلایت یا ریزماهواره) براساس تفاوت های موجود در ژرم پلاسم آنها می باشد. توصیف فاصله ژنتیکی لاین های دابل هاپلوئید گندم برای ارزیابی تنوع ژنتیکی ارزشمند و در نتیجه تسهیل کننده ی استفاده از این لاین ها در برنامه های اصلاحی خواهد بود. استخراج dna از برگ های جوان به روش ctab و مشاهده محصولات pcr از طریق ژل پلی اکریلامید 8 درصد واسرشته ساز انجام گرفت. داده های حاصل به کمک نرم افزارهای excel و ntsys pc v.2/02e مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. با توجه به نتایج بدست آمده از محتوای اطلاعات چندشکلی آغازگرهای ssr، تعداد آلل های چندشکل از2 تا 8 متغیر بود و آغازگر xgwm46 با 2 آلل کمترین میزان چندشکلی برابر با 086/0 و آغازگرxgwm186 با 6 آلل بیشترین میزان چندشکلی برابر با 459/0 را نشان دادند. بعلاوه تعداد کل باندهای محاسبه شده توسط آغازگرهای ssr مورد استفاده 39 باند بود. تجزیه خوشه ای ساختار و روابط ژنتیکی نمونه ها توسط روش های آماری جاکارد و upgma، لاین های مورد بررسی را در 3 گروه مشترک طبقه بندی نمود که بیانگر وجود شباهت ژنتیکی بیشتری بین نمونه های این گروه هاست. تجزیه به مولفه های اصلی نیز نتایج حاصل از تجزیه خوشه ای را تایید نمود. بیشترین و کمترین میزان شباهت بین لاین ها به ترتیب برابر 972/0 و 692/0 و با میانگین ضریب شباهت ژنتیکی 844/0 بدست آمد.
حسن برآوردی غلامعلی رنجبر
سرو کوهی (l. juniperus excelsa) گیاهی با رشد بسیار بطئی و متعلق به خانواده سرو (cuperssaceae)، دارای خصوصیات دارویی و سرشار از روغن های معطر است که در صنعت داروسازی و عطر سازی بسیار با ارزش تلقی می شود. به منظور بررسی مسائل مربوط به باززایی گیاه سرو کوهی آزمایشی با استفاده از ریزنمونه جوانه های جانبی و برگ در شرایط درون شیشه ای صورت گرفت. آزمایش کالوس زایی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در 3 تکرار در سال 1393 در دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری اجرا شد. ریزنمونه های جوانه جانبی و برگی جهت القاء کالوس در محیط کشت پایه موراشیگ و اسکوگ (ms) و محیط کشت اختصاصی گیاهان چوبی (wpm) همراه با غلظت های مختلف کاینتین (0، 0/1 و 0/2 میلی گرم در لیتر)، 2,4-d (0، 2، 3 و 4 میلی گرم در لیتر) و naa (0، 2، 3 و 4 میلی گرم در لیتر) قرار گرفتند. برای ریز نمونه جوانه جانبی بالاترین میانگین وزن کالوس در محیط wpm حاوی 2,4-d به میزان 4 میلی گرم در لیتر در ترکیب با کاینتین به میزان 0/1میلی گرم در لیتر ، بیشترین میانگین قطر کالوس در محیطwpm حاوی2,4-d به میزان 4 میلی گرم در لیتر در ترکیب با کاینتین به میزان 0/1میلی گرم در لیتر و بیشترین میانگین درصد کالزایی نیز در محیط wpm دست 2,4-d به میزان 3 میلی گرم در لیتر در ترکیب با کاینتین به میزان 0/2 میلی گرم در لیتر بدست آمد. برای ریز نمونه برگ بالاترین میانگین وزن کالوس در محیط wpm حاوی2,4-d به میزان 4 میلی گرم در لیتر در ترکیب با کاینتین به میزان 0/2میلی گرم در لیتر ، بیشترین میانگین قطر کالوس در محیطwpm حاوی 2,4-d به میزان 4 میلی گرم در لیتر در ترکیب با کاینتین به میزان 0/2میلی گرم در لیتر و بیشترین میانگین درصد کالزایی نیز در محیط wpm حاوی 2,4-d به میزان 3 میلی گرم در لیتر در ترکیب با کاینتین به میزان 0/2 میلی گرم در بدست آمد.همچنین برای بازایی از کالوس های این گیاه از هورمون های سیتوکینین (kin و bap) هر کدام در 12 سطح (0/25، 0/5، 0/75، 1، 1/5، 2، 3، 4، 5، 6، 7 و 8 میلی گرم در لیتر)، اکسین(naa) در 9 سطح (0، 02/0، 0/04، 0/06، 0/08، 0/25، 0/5، 0/75 و 1 میلی گرم در لیتر) در ترکیب با سیتوکینین(kin و bap) هر کدام در 12 سطح (0/25، 0/5، 0/75، 1، 1/5، 2، 3، 4، 5، 6، 7 و 8 میلی گرم در لیتر) و هورمون ba در 4 سطح (0/25، 0/5، 0/75 و 1 میلی گرم در لیتر) مورد آزمایش قرار گرفت که هیچ گونه اندام زایی در آنها صورت نگرفت.
طاهره ابراهیمی غلامعلی رنجبر
وجود رنگدانه های آنتوسیانین در برنج عامل اصلی تولید پایه ساقه ارغوانی رنگ محـسوب می شود. رنگ پایه ساقه در برنج رابطه مستقیم و قوی با تشکیل دانه های رنگی در برنج دارد که در زیر پوسته آنها به دلیل تراکم متفاوت رنگیزه های آنتوسیانین در لایه های مختلف پریکارپ، پوشش دانه و آلورون، رنگ-های سرخ، ارغوانی و سیاه مشاهده می شود. بمنظور درک درست از مسیر بیوسنتزی آنتوسیانین که اطلاعات مفیدی را در زمینه بیولوژی مولکولی و ژنتیک برنج به همراه خواهد داشت، الگوی تفرق ژن رنگ پایه ساقه با استفاده از تعداد 123 تک بوته از جمعیتf2 حاصل از تلاقی 18-33 - dn و ندا مورد مطالعه قرار گرفت. ارزیابی تک بوته های f2 بر اساس رنگ پایه ساقه نشان داد تعداد 83 بوته رنگی (ارغوانی) و تعداد 40 بوته بی رنگ تولید شده نسبت تفرق 1 :075/2 را ایجاد می نماید. آماره ?2 این نسبت تفرق برابر 48/3 بود که از نسبت تفکیک 3:1 اختلاف معنی داری را نشان نداد (95/0p < ). در نتیجه ثابت شد که صفت مورد نظر از سیستم کنترل تک ژنی تبعیت می نماید. مطالعات انجام شده با استفاده از 59 نشانگر مولکولی میکروساتلیت میزان 28 درصد چند شکلی بین والدین را نشان داد و آنالیز پیوستگی روی تک بوته های مغلوب جمعیت f2 از تلاقی ندا × 18-33 - dnثابت کرد که ژن رنگ پایه ساقه بر روی بازوی کوتاه کروموزوم شماره 6 برنج با نشانگرrm253 که در فاصله 15 سانتی مورگان از ژن قرار دارد همبسته می باشد.
مارینا پورکاظمی غلامعلی رنجبر
آرتمیزنین ترکیبی از گروه متابولیت های ثانویه موسوم به لاکتون سزکویی ترپن اندوپراکسیدها می باشد که در اندام های هوایی گیاه درمنه خزری artemisia annua (خانواده آستراسه) فعالیت موثری را برعلیه نژادهای انگل پلاسمودیوم عامل بیماری مالاریا از خود نشان می دهد. کشت ریزنمونه در حضور عوامل محرک، راه مناسبی جهت افزایش تولید متابولیت ها و شناخت بهتر از مسیر سیگنالینگ سلولی، باززایی غیر مستقیم و تولید گیاهانی با میزان آرتمیزنین بالا می باشد. به این منظور در این پژوهش از غلظت های مختلف هورمون در محیط کشت ms جهت کالوس زایی، شامل (0/5, 1, 2 mg/l) bap و(0/5, 1, 1/5 mg/l) 2,4-d استفاده شد. سپس شاداب ترین کالوس ها ی حاصل از ریزنمونه برگ و ساقه جهت القای باززایی به محیط ms حاوی هورمونهای (0/5, 1 mg/l) bap , (0/5, 1 mg/l) kin انتقال داده شد. در این پژوهش به منظور افزایش تولید متابولیت ها از غلظت های مختلف محرک های زنده سالسیلیک اسید (با غلظت های mg/50 ml culture 2و 6) و متیل جاسمونات (با غلظت های µm50 و 150) استفاده شد و اندازه گیری میزان آرتمیزنین بوسیله دستگاه اسپکتروفتومتری انجام شد. کالوس های تیمار شده با محرک ها 48 و 120 ساعت پس از اعمال تیمار از محیط سوسپانسیون برداشته شدند. به منظور بررسی مسیر سیگنالینگ منجر به تولید آرتمیزنین روند تغییرات فعالیت آنزیم آسکوربات پراکسیداز و تجمع میزان پروتئین بوسیله دستگاه اسپکتروفتومتری مورد بررسی قرار گرفت. غلظت های مختلف هورمونی در ریزنمونه ساقه اختلاف معنی داری را نشان نداده و بیشترین وزن تر کالوس مربوط به تیمار 1/5 mg/l 2,4-d , 1mg/l bap در ریزنمونه برگی مشاهده شد. بیشترین درصد باززایی غیر مستقیم، در محیط 1 mg/l kin ودر ریزنمونه برگ بود. نتایج بررسی کالوس های تیمار شده و شاهد نشان داد که محرک باعث افزایش تولید آرتمیزنین شد. نتایج نشان داد که تیمار با محرک سبب فعال شدن سیستم دفاعی ضداکسنده در گیاه و افزایش تجمع پروتئین و افزایش فعالیت آنزیم آسکوربات پراکسیداز در کالوس های تیمار شده می شود.
سید مرضیه موسوی غلامعلی رنجبر
برنج بعد از گندم مهمترین غله به شمار می رود و غذای اصلی حدود نیمی از مردم جهان و اغلب مردم کشورهای در حال توسعه است. آگاهی از سطح تنوع ژنتیکی و برآورد میزان آن در ژرم پلاسم گیاهی و تعیین روابط ژنتیکی مواد اصلاحی، پایه و اساس بسیاری از برنامه های به نژادی می باشد. عملکرد برنج در شرایط گرم خوزستان از تنوع بسیار زیادی بین ژنوتیپ های مختلف برخوردار است. در این پژوهش با استفاده از صفات مورفولوژیک و نشانگرهای ریزماهواره تنوع بین 30 لاین برنج ارسالی از موسسه بین المللی تحقیقات برنج (irri) به همراه رقم هویزه در ایستگاه تحقیقاتی شاوور خوزستان و آزمایشگاه سیتوژنتیک دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری در سال 1393 مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج این پژوهش نشان داد که در میان ژنوتیپ های مورد بررسی اختلاف آماری معنی داری برای تمام صفات اندازه گیری شده وجود داشت. دندروگرام حاصل از تجزیه خوشه ای بر اساس صفات مورد اندازه گیری در این پژوهش نشان داد که می توان ژنوتیپ های مورد مطالعه را در سه گروه قرار داد. نتایج تجزیه به مولفه های اصلی نشان داد که چهار مولفه اول در مجموع 63/70 درصد از تغییرات کل را توجیه کردند. طبق نتایج تجزیه بای پلات بر اساس دو مولفه اول، دو شاخص تعداد انشعابات اولیه و وزن خشک کل بوته به ترتیب کمترین و بیشترین تنوع را برای ژنوتیپ های مورد ارزیابی نشان دادند. نتایج همبستگی بین صفات در این پژوهش نشان داد که عملکرد دانه در بوته بالاترین همبستگی معنی دار (55/0r=) را با تعداد خوشه داشت. رگرسیون گام به گام عملکرد دانه در بوته در مقابل صفات دیگر نشان داد که صفات تعداد خوشه، شاخص برداشت، وزن خشک و طول خوشه در مجموع با ضریب تبیین 65/r2=0 بخش عمده ای از تغییرات را توجیه کرد و معادله رگرسیونی بر اساس همین صفات برازش داده شد. با توجه به مقادیر بالای اثرات مستقیم صفات شاخص برداشت و تعداد خوشه (به ترتیب 6/0 و 565/0) و همبستگی معنی دار بین این صفات با صفت عملکرد دانه در بوته (عدم تاثیر زیاد اثرات غیرمستقیم) این صفات را می توان به عنوان شاخص های مناسب جهت گزینش غیرمستقیم برای عملکرد دانه، در نظر گرفت. همچنین ارزیابی مولکولی با استفاده از نشانگرهای ssr نشان داد که آغازگرهای انتخابی چندشکلی مناسبی نشان دادند. در مجموع 22 آلل چندشکل مشاهده گردید. تعداد آلل برای هر آغازگر بین 2 تا 3 با میانگین تعداد آلل 2/2 برای هر آغازگر حاصل شد. نشانگرهای 219 و 407 بیشترین شاخص چندشکلی را نشان دادند، به این معنی که این دو نشانگر بهتر از سایر نشانگرها توانستند فاصله ژنتیکی ژنوتیپ ها را مشخص کنند.
مرضیه حاجی امیری غلامعلی رنجبر
چکیده ندارد.
الهام افشاری غلامعلی رنجبر
چکیده ندارد.
ابوالفضل لطفی غلامعلی رنجبر
چکیده ندارد.
ابوالفضل لطفی غلامعلی رنجبر
آنزیمها ( کاتالیزورهای بیولوژیک) در مصارف بیوتکنولوژیک متعدد مانند کشاورزی ، صنایع غذایی ، تصفیه پسابها و موارد دیگر کاربردهای گوناگونی دارند. آنزیم سلولاز از جمله آنزیمهای مهم صنعتی میباشد که در کشاورزی برای تجزیه ضایعات لیگنوسلولزی، در صنایع غذایی برای کاهش سلولز مواد اولیه غذایی در صنایع کاغذسازی برای نرم کردن چوب و در مصارف مختلف دیگر کاربرد دارد. در تحقیق انجام شده در این پایان¬نامه ، فعالیت سلولازی تعدادی از جدایه های قارچ های خاکزی شامل جنسهای fusarium ، mucor ، absidia ، rhizomucor ، rhizopus ، trichoderma ، cuninghamella ، botrytis ، aspergillus و penicillium مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور از دو محیط کشت اختصاصی کاه گندم و کربوکسی متیل سلولز(cmc) برای تولید آنزیم سلولاز استفاده شد. چهار روز پس از تلقیح قارچ ها در محیط کشت به کمک معرف¬ها میزان قندهای احیا شونده حاصل از تجزیه سلولز و پروتئین های ترشحی قارچ مورد سنجش قرار گرفتند. نمونه گیری هر سه روز یک بار و به مدت یک ماه انجام شد و نتایج حاصل با نرم افزار sas تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که از بین تمامی ایزوله های مورد بررسی در محیط کاه گندم بیشترین میزان تولید قند احیا شونده مربوط به ایزوله های trichoderma harzianum، aspergillus terreus، penicillium digitatum و بیشترین میزان تولید پروتئین های ترشحی مربوط به ایزوله های trichoderma longibrachiatumو fusarium oxysporum می باشد. همچنین در محیط کربوکسی متیل سلولز(cmc) بیشترین میزان تولید قند احیا شونده مربوط به ایزوله های trichoderma harzianum، aspergillus terreus ، penicillium digitatum و fusarium solani و بیشترین میزان تولید پروتئین های ترشحی مربوط به ایزوله های trichoderma longibrachiatum و aspergillus terreus می باشد. در بخش دیگر تحقیق ، تأثیرph روی فعالیت سلولازی ایزوله های برتر مورد بررسی قرار گرفت. بیشترین تولید قندهای احیا شونده و تولید پروتئین های ترشحی درph های 5 و 6 در هر دو محیط کاه گندم و کربوکسی متیل سلولز(cmc) مشاهده شد. در ادامه مطالعات ، آنزیمهای سلولاز مترشحه توسط ایزوله های برتر درمحیط ، با استفاده از غلظت هشتاد درصد نمک سولفات آمونیوم و دیالیز کردن تغلیظ شدند. پروتئین های حاصل از تغلیظ محیط کشت برای بررسی ph و دمای بهینه فعالیت آنزیم و همچنین بررسی خصوصیات الکتروفورتیک آنزیم های سلولاز، مورد استفاده قرار گرفتند. نتایج بررسی ph و دمای بهینه فعالیت آنزیم های استخراجی از ایزوله های برتر نشان داد که در اکثر این آنزیم ها بیشترین فعالیت مربوط به ph های 4 تا 5 و دماهای 35 تا 50 درجه سانتیگراد می باشد. همچنین وزن مولکولی سلولاز های تولیدی در ایزوله trichoderma longibrachiatum، 35 و50 کیلودالتون، در ایزوله trichoderma harzianum، 40و50 کیلودالتون، در ایزوله aspergillus terreus، 28 و 66 کیلودالتون، در ایزوله penicillium digitatum، 45و 60 کیلودالتون، در ایزوله fusarium oxysporum، 25 و66 کیلودالتون و در ایزوله fusarium solani، 50 کیلودالتون مشاهده شد.
الهام افشاری غلامعلی رنجبر
چکیده گیاه شنبلیله با نام علمی(l) trigonella foenum-graecum ، گیاهی یکساله و علفی، از خانواده papilionaceae به عنوان یک گیاه دارویی، زراعی و مرتعی حائز اهمیت فراوان می باشد. از مهمترین ترکیبات شیمیایی این گیاه، ساپوژنین های استروئیدی به ویژه دیوسژنین است که به عنوان هسته اولیه در سنتز استروئید های دارویی از جمله هورمون پروژسترون، هیدروکورتیزون و تستسترون کاربرد فراوان دارد. مطالعه کشت بافت، القاء و بررسی تغییرات سیتوژنتیکی در این گیاه با توجه به خواص دارویی و متابولیت های ثانویه فراوان آن، به هدف مطالعات گسترده تر آتی در بخش انتقال ژن و ارزیابی میزان تغییرات متابولیت های این گیاه در بخش داروسازی انجام گرفت. در مطالعه کشت بافت این گیاه، از دو محیط کشت پایه ms و b5 ، چهار ریزنمونه ساقه، برگچه حاوی دمبرگ، جنین و هیپوکوتیل و 5 نوع هورمون شامل ، 2,4-d ( در سه سطح ) ، kin ( در چهار سطح ) ، naa (در چهار سطح) ، bap ( در چهار سطح ) و iba ( در سه سطح ) استفاده شد . نتایج حاکی از آن است که ، در بررسی اثر متقابل دو هورمون 2,4-d و kin ، محیط حاوی 2 میلی گرم بر لیتر 2,4-d و 5/0 میلی گرم بر لیتر kin ، بهترین ترکیب هورمونی جهت القاء کالوس در هر دو محیط کشت b5 و ms است. در بین ریزنمونه ها ، ساقه بالاترین سرعت کالوس زایی را دارد . پس از بررسی تأثیر انواع قند بر وزن تر کالوس و انجام مقایسه میانگین بر اساس آزمون چند دامنه ای دانکن، مشاهده شد که در هر دو محیط ms و b5، قند ساکاروز، گلوکز و گالاکتوز با بیشترین تأثیر بر میانگین وزن تر کالوس، در یک گروه و مالتوز و فروکتوز در گروه دیگر قرار گرفتند . همچنین مشاهده شد که غلظت بسیار بالای ساکاروز تأثیر منفی در تشکیل و افزایش وزن کالوس دارد. در مطالعه جنین زایی سوماتیکی، ترکیب هورمونی شامل 5/0 میلی گرم بر لیتر naa و 5/2 میلی گرم بر لیتر bap ، با بالاترین درصد جنین زایی، به عنوان ترکیب برتر در هر دو محیط کشت شناخته شد. از بین ریرنمونه ها، ریزنمونه جنین، بیشترین میزان جنین زایی را نشان داد. باززایی از طریق جنین زایی سوماتیکی و تنها در ریزنمونه جنین مشاهده شد. ترکیب هورمونی شامل 5/0 میلی گرم بر لیتر naa و 5/1 میلی گرم بر لیتر bap، بهترین ترکیب هورمونی جهت القاء اندام هوایی در هر دو محیط کشت بود. مناسب ترین ترکیب هورمونی جهت القاء ریشه در محیط کشت ms، محیط حاوی 1 میلی گرم بر لیتر هورمون iba بود. همچنین نتایج مربوط به مطالعه تغییرات سیتوژنتیکی این گیاه نشان داد که جهت القاء پلی پلوئیدی، تیمار تری فلورالین نسبت به کلشی سین مناسب تر است. بالاترین درصد القای پلی پلوئیدی، به دنبال غوطه وری گیاهچه ها در غلظت 5/22 میکرومولار تری فلورالین در مدت زمان 24 ساعت و غلظت 5/0 گرم درلیتر کلشی سین در مدت زمان 12 ساعت بدست آمد. بین نمونه های تیمار شده و شاهد در کلیه ویژگیهای کاریوتیپی مورد مطالعه، اختلاف معنی دار در سطح احتمال 1 درصد وجود داشت. کلمات کلیدی: شنبلیله ، کشت بافت ، جنین زایی سوماتیکی، تغییرات سیتوژنتیکی، کلشی سین و تری فلورالین.
سکینه امیری غلامعلی رنجبر
جنس datura متعلق به خانواده سیب زمینی می باشد. گیاهان این جنس بخصوص datura stramonium l. آلکالوئید های فعال بیولوژیکی همچون تروپان آلکالوئیدها را تولید می کنند. تکنینک های مختلف کشت بافت در این تحقیق مورد مطالعه قرار گرفت. به منظور بررسی کالزایی در ریزنمونه های برگ و جنین ازمحیط های کشت مختلف و هورمون های مختلف گیاهی و منابع مختلف کربن استفاده گردید. سه محیط کشت مورد استفاده، محیط کشت b5، ms و heller بود. هورمون کینتین به عنوان سیتوکنین در چهار سطح و هورمون 2,4-d به عنوان اکسین در سه سطح استفاده گردید. شش منبع مختلف کربن شامل ساکاروز، گلوکز، فروکتوز، گالاکتوز، مالتوز و لاکتوز بود. بهترین محیط کشت کالزایی برای ریزنمونه برگ، محیط کشت پایه ms محتوی قند ساکاروز با ترکیب هورمونی 5/0 میلی گرم در لیتر کینتین به همراه 2 میلی گرم در لیتر 2,4-d بود در حالیکه ریزنمونه جنینی بیشترین میزان کالزایی را در محیط کشت پایه ms محتوی قند لاکتوز به همراه 2 میلی گرم در لیتر هورمون 2,4-d نشان داد. در بین ریزنمونه های مختلف برگ، بساک، میوه، جنین و ریشه، بیشترین میزان کالوس را ریزنمونه برگ نشان داد. بررسی اندام زایی در کالوس های حاصل از ریزنمونه های برگ و جنین با استفاده از سه سطح هورمون ba و چهار سطح هورمون naa در دو نوع محیط کشت b5 و ms صورت گرفت . بهترین محیط باززایی در کالوس های حاصل از ریزنمونه های برگ، محیط b5 حاوی 3 میلی گرم در لیتر ba و 1 میلی گرم در لیتر naa بود، در حالیکه در کالوس های حاصل از جنین بیشترین میزان اندام زایی در محیط b5 که با 2 میلی گرم در لیتر ba و 1 میلی گرم در لیتر naa تکمیل شده بود، مشاهده شد. کشت ریزنمونه های کوتیلدونی به منظور ریزازدیادی در محیط های b5، ms تغییر یافته که با هورمون ba در چهار سطح و naa نیز در چهار سطح تکمیل شده بود، مورد بررسی قرارگرفتند. محیط ms تغییر یافته حاوی 2 میلی گرم در لیتر ba و 1 میلی گرم در لیتر naa بیشترین درصد ریزازدیادی را به خود اختصاص داد. جنین زایی در محیط ms حاوی هورمون 2,4-d در دو سطح 5/0 و 1 میلی گرم در لیتر به عنوان منبع اکسین مورد مطالعه قرار گرفت و بیشترین درصد جنین زایی در سطح 5/0 میلی گرم در لیتر بدست آمد. در نهایت به منظور مطالعه ریشه زایی از محیط ms حاوی 5/0 و 1 میلی گرم در لیتر iba استفاده گردید و بالاترین درصد ریشه زایی را محیط حاوی 5/0 میلی گرم در لیتر به خود اختصاص داد. همچنین با بررسی درصد آلکالویید تام در گیاهانی که تحت تأثیر القاء کننده های سیتوشیمیایی شامل تریفلورالین در چهار سطح 0، 5/7، 15 و 5/22 میکرومولار و کلشی سین در چهار سطح 0، 125/0، 25/0 و 5/0 گرم در لیتر در مدت زمان های 24 و 48 ساعت قرارگرفته بودند مشخص گردید که بیشترین درصد آلکالویید تام در تریفلورالین در غلظت 5/22 میکرومولار در 48 ساعت و در کلشی سین در غلظت 5/0 گرم در لیتر در 48 ساعت بدست آمد.
محمدحسن ملکی محمدعلی تاجیک قنبری
آنزیمها در مصارف بیوتکنولوژیک متعدد مانند کشاورزی ، صنایع غذایی ، تصفیه پسابها و موارد دیگر کاربردهای گوناگونی دارند. آنزیم پکتیناز از جمله آنزیمهای مهم صنعتی میباشد که در کشاورزی برای تجزیه ضایعات پکتینی، در صنایع غذایی برای کاهش پکتین مواد اولیه غذایی و شفاف سازی آبمیوه ها، در صنایع کاغذسازی برای نرم کردن چوب و در مصارف مختلف دیگر کاربرد دارد. در تحقیق انجام شده فعالیت پکتینازی تعدادی از جدایه های قارچ های خاکزی شامل جنسهای fusarium ، mucor ، absidia ، rhizomucor ، rhizopus ، trichoderma ، cunninghamella ، botrytis ، aspergillus، thamnidium ، metarhisiumو rhyzoctonia مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور از محیط کشت اختصاصی پکتین برای تولید آنزیم پکتیناز استفاده شد. سه روز پس از تلقیح قارچ ها در محیط کشت به کمک معرف ها میزان قندهای احیا شونده حاصل از تجزیه پکتین و پروتئین های ترشحی قارچ مورد سنجش قرار گرفتند. نمونه گیری هر دو روز یک بار و به مدت بیست و یک روز انجام و نتایج حاصل با نرم افزار sas تجزیه و تحلیل گردید. نتایج نشان داد که از بین تمامی ایزوله های مورد بررسی بیشترین میزان تولید قند احیا شونده مربوط به جدایه های botritys cinerae ، rhizomucor pusillus ، mucor rasemosus ، fuzarium moniliform ، و بیشترین میزان تولید پروتئین های ترشحی مربوط به جدایه های mucor hiemalis f. silvaticus ، thrichoderma hamatumو rhizoctonia solani می باشد. در ادامه مطالعات ، آنزیمهای پکتیناز مترشحه توسط جدایه های برتر درمحیط، با استفاده از غلظت هشتاد درصد نمک سولفات آمونیوم و دیالیز کردن تغلیظ شدند. پروتئین های حاصل از تغلیظ محیط کشت برای بررسی ph و دمای بهینه فعالیت آنزیم و همچنین بررسی خصوصیات الکتروفورتیک آنزیم پکتیناز، مورد استفاده قرار گرفتند. نتایج بررسی ph و دمای بهینه فعالیت آنزیم های استخراجی از جدایه های برتر نشان داد که در اکثر این آنزیم ها بیشترین فعالیت مربوط به 5=ph و دماهای 35 تا 45 درجه سانتیگراد می باشد. همچنین وزن مولکولی پکتینازهای تولیدی در جدایه botritys cinerae ، 70 و80 کیلودالتون، در جدایه rhizomucor pusillus ، 47 و63 کیلودالتون، در جدایه mucor rasemosus ، 40 و 51 کیلودالتون، در جدایه thrichoderma hamatum ، 71 و 87 کیلودالتون، در جدایه fuzarium moniliform ، 37 و48 کیلودالتون مشاهده شد.
حمیدرضا دنیویان غلامعلی رنجبر
به منظور بررسی اثر تراکم بر عملکرد و خواص کیفی پنبه ساحل (g.hirsutum) در روش کاشت کپه ای، از طریق تغییر تعداد گیاه در هر کپه و فاصله بین کپه ها، این طرح به مدت یک سال(1377 ) در ایستگاه تحقیقات کشاورزی قراخیل اجرا شد. در نتایج این بررسی بهترین میانگین عملکرد از کپه های 3 بوته ای و در فواصل بین کپه ای 20 و 40 سانتیمتر حاصل گردید. در اثر متقابل تیمارها حداکثر عملکرد مربوط به تیمار 20 × 3 بود و لیکن بین شاهد (20 × 1 ) و تیمار یاد شده اختلاف آماری دیده نشد. تغییرات تراکم( درون هر کپه و روی خطوط کاشت )، بر طول، یکنواختی و استحکام الیاف اثری نداشت اما در تراکم های حداکثر هر کپه، از ظرافت و در کشش الیاف کاسته شد. بهترین میانگین زودرسی محصول نیز در تراکم های کپه ای 5 عددی و فاصله بین کپه ای 20 و 40 سانتیمتر مشاهده گردید. هر چند در این بررسی اختلاف آماری از نظر عملکرد بین تیمار شاهد و 20 × 3 وجود ندارد اما چنین به نظر می رسد با تدابیر مفید به زراعی و به نژادی بتوان محصول بیشتری از تیمار اخیر به دست آورد.