نام پژوهشگر: حسنعلی قنبری ممان

بررسی عوامل موثر بر کم اظهاری مودیان مالیاتی با استفاده از الگوهای اقتصادسنجی لوجیت و پروبیت (logit-probit)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید بهشتی - دانشکده علوم اقتصادی و سیاسی 1388
  مجتبی تهرانی   حسنعلی قنبری ممان

چکیده ندارد.

بررسی کارایی عملکرد بانک سپه با استفاده از روش تحلیل پوششی داده ها (dea)به کمک شاخص ترنکویست طی دوره زمانی 1386-1380
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید بهشتی - دانشکده علوم اقتصادی و سیاسی 1388
  رسول رمضانی   محمدحسین پورکاظمی

چکیده ندارد.

بررسی سیستمی تعیین نرخ سود بانکی در ایران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید بهشتی - دانشکده علوم اقتصادی و سیاسی 1387
  اسماعیل شمسیان   مهدی رضوی

چکیده ندارد.

بررسی کارایی عملکرد سازمان امور مالیاتی کشور طی سال های 85-1381
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید بهشتی - دانشکده علوم اقتصادی و سیاسی 1387
  حمید آسایش   محمدحسین پورکاظمی

چکیده ندارد.

تغییرات توزیع درآمد در اثر اعمال مالیات بر ارزش افزوده
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید بهشتی - دانشکده علوم 1378
  هاترا وقوعی   حسنعلی قنبری ممان

مخارج روزافزون دولت ها برای انجام وظایفی از قبیل تخصیص منابع، توزیع عادلانه درآمد، رشد اقتصادی، گسترش اشتغال و . . . منابع درآمدی گوناگون و در عین حال باثباتی را می طلبد. درآمدهای دولت ها معمولا به دو گروه درآمدهای مالیاتی و غیرمالیاتی تقسیم می شود. تجربه کشورهایی که دارای سیستم مالیاتی کارآمد می باشند نشان داده است که بالا بودن سهم منابع مالیاتی به منابع غیرمالیاتی از آثار نامطلوب اقتصادی تا حد بسیار زیادی جلوگیری کرده و درآمد باثباتی را برای دولت ها فراهم می سازد. این در حالی است که در کشور ما نیز مانند اکثر کشورهای در حال توسعه منابع غیرمالیاتی به ویژه درآمدهای نفتی، سهم عمده ای از درآمد دولت را ایجاد می نماید. این امر موجب شده طی دو دهه اخیر بی ثباتی در درآمدهای غیرنفتی دولت ایجاد شود که این بی ثباتی با توجه به سهم ناچیز درآمدهای مالیاتی، کسر بودجه را طی این سال ها به دنبال داشته است . شکاف قابل توجه میان ظرفیت بالقوه مالیاتی و وصول های بالفعل مالیاتی از یکسو و لزوم دسترسی به منابع درآمدی باثبات از سوی دیگر، بازنگری در سیستم کنونی مالیات ها و اتخاذ سیستم مالیاتی با کارایی بالا را ایجاب می نماید. در این راستا، مالیات بر ارزش افزوده به عنوان یکی از سیستم های مطرح در دو دهه اخیر، مورد توجه قرار می گیرد. ویژگی های مثبت این سیستم در مقایسه با سایر مالیات ها موجب شده کشورهای زیادی از آن استفاده نمایند. این مالیات ، نوعی مالیات بر فروش چندمرحله ای است که خرید کالاها و خدمات واسطه ای را از پرداخت مالیات معاف می کند. خصوصیات سیستماتیک این مالیات می تواند بسیاری از مشکلات اقتصادی جامعه را مانند کسر بودجه دولت ، کمبود سرمایه گذاری و مواردی از این قبیل برطرف نماید. لیکن از آنجا که این مالیات نوعی مالیات بر مصرف است و در عمل مالیات هایی که برپایه مصرف قرار دارند به صورت مالیات هایی بر معاملات می باشند (از قبیل مالیات فروش و مالیات بر ارزش افزوده)، نمی توان بسادگی آنها را با شرایط فردی تطبیق داد، لذا دستیابی به عدالت در آنها سخت تر است . بنابراین عمده ترین معضلی که در رابطه با این سیستم مالیاتی به چشم می خورد خاصیت تنازلی آن است . در تحقیق حاضر اثر توزیعی مالیات بر ارزش افزوده که در اثر جایگزینی این مالیات با مالیات بر مصرف و فروش ایجاد می شود، بررسی شده است . برای این منظور مالیات های مصرف و فروش از بودجه خانوار استخراج گردید، سپس با استفاده از منحنی انگل، کشش درآمدی کالاها و خدمات محاسبه شد. با آگاهی از ماهیت کالاها از نظر لوکس ، عادی و یا ضروری بودن و همچنین ضریب اهمیت کالا و خدمات ، نرخ های مالیات بر ارزش افزوده بر کالا و خدمات وضع گردید. با توجه به موارد فوق پنج سناریو پیشنهاد گردید. هر کدام از این سناریوها یکبار با سه نرخ 5، 10 و 15 و یکبار با سه نرخ 5، 7 و 10 بعنوان نرخ زیر استاندارد، استاندارد و بالای استاندارد آزمون گردید و در کلیه سناریوها به کالاهای صادراتی نرخ صفر تعلق گرفت . برای هر سناریو پیشنهادی، ضریب جینی محاسبه شد. با توجه به نتایج حاصله، مشاهده گردید که در بهترین حالت که معافیت ها و نرخ بندی چندگانه در جهت کاهش خاصیت تنازلی وضع شد نیز، اعمال مالیات بر ارزش افزوده خاصیت تنازلی ایجاد نمود.