نام پژوهشگر: مریم کیان
اسماعیل حیدرملک مریم کیان
چکیده: هدف ازانجام این پژوهش مقایسه سلامت روان دردبیران دبیرستان های عادی و استثنایی ناحیه یک شهریزدبود. روش پژوهش حاضر، توصیفی از نوع علی پس از وقوع بود. جامعه مورد مطالعه را، دبیران دبیرستان های عادی شامل 397 نفر تشکیل می دادند که 44 نفر آنان بصورت تصادفی طبقه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند وجامعه دبیران دبیرستان های استثنایی 44 نفر بودند که همه ی جامعه مورد بررسی قرار گرفت. به این صورت که واحدهای جامعه مورد مطالعه در طبقه هایی که از نظر صفت متغیر همگن تر بودند(سابقه تدریس، تحصیلات، جنسیت،) گروه بندی شدند تا تغییرات آنها در درون گروه ها کمتر شود. ابزار پژوهش، پرسش نامه سلامت روان ( scl-90-r، دراگوتیس، 1976) و پرسش نامه محقق ساخته برای ثبت مشخصات جمعیت شناختی بود. داده ها بااستفاده از آزمون t برای گروه های مستقل موردتجزیه وتحلیل قرارگرفت. نتایج نشان دادکه درخرده مقیاس های شکایات جسمانی، وسواسی- اجباری، افسردگی واضطراب بین معلمان دبیرستان های عادی و استثنایی تفاوت معناداری وجود داردکه دبیران دبیرستان های استثنایی از سلامت روان بیشتری نسبت به دبیران دبیرستان های عادی برخورداربودند. همچنین بین سلامت روان دبیران زن ومرددرهردو گروه (عادی و استثنایی) تفاوت معناداری وجود داشت که دبیران زن در هردوگروه نسبت به دبیران مرد از سلامت روان کمتری برخوردار بودند. و بین سلامت روان با سطح تحصیلات( لیسانس و فوق لیسانس) درهر دو گروه(عادی و استثنایی) تفاوت معناداری وجود نداشت. نتیجه: نتیجه پژوهش حاکی از پایین بودن میزان شیوع علائم روان پزشکی در میان دبیران زن ومرد استثنایی نسبت به دبیران زن ومرد عادی بود. این درحالی است که نتیجه پژوهش حاضر علیرغم نتایج برخی پژوهش های صورت گرفته پیشین، بیانگر وضعیت سلامت روانی بهتردبیران مدارس استثنایی نسبت به دبیران مدارس عادی است. کلمات کلیدی: سلامت روان، معلم، دانش آموزان استثنایی، دانش آموزان عادی.
مرضیه جعفری هرفته مریم کیان
هدف از پژوهش حاضر شناسایی رابطه بین جوّ مدرسه با مهارت های اجتماعی دانش آموزان ابتدایی شهر یزد بود. در این پژوهش میزان رابطه بین مولفه های مختلف جوّ مدرسه با میزان مهارت های اجتماعی بررسی شد. مولفه های جوّ مدرسه عبارت بودند از: رابطه معلم-دانش آموز، رابطه دانش آموز-دانش آموز، عدالت در قوانین، امنیت در مدرسه و پیوند با مدرسه. با استفاده از روش توصیفی و نمونه گیری خوشه ای، تعداد 259 دانش آموز دختر و پسر پایه پنجم و ششم ابتدایی از مدارس دولتی شهر انتخاب شدند. برای جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه جوّ مدرسه دلاویر (2011) و همچنین پرسشنامه مهارت های اجتماعی گرشام و الیوت (2008) استفاده شده است. نتایج نشان داد که بین مولفه های جوّ مدرسه با مهارت های اجتماعی دانش آموزان رابطه مثبت وجود دارد (p <0/01). در این میان مولفه رابطه معلم-دانش آموز بیشترین رابطه را با مهارت های اجتماعی دانش آموزان نشان داد. یافته ها حاکی از این بود که هر چه دانش آموزان ادراک بهتری از کیفیت روابط و وجود عدالت در اجرای قوانین مدرسه داشته باشند و احساس امنیت و دلبستگی بیشتری در مدرسه پیدا کنند، در موقعیت های اجتماعی بهتر عمل خواهند کرد. از آنجا که کیفیت جوّ حاکم بر مدارس به عنوان عامل اثر گذار بر رشد مهارت های اجتماعی دانش آموزان شناخته می شود، پژوهش حاضر لزوم توجه به ارتقای کیفیت جوّ مدارس را به سیاست گذاران و مسئولین نظام آموزش و پرورش ابتدایی توصیه می کند.
فاطمه سادات قوامی مریم کیان
روش¬های آموزشی، در مهارت¬های تحصیلی و شناختی و در نتیجه قابلیت¬های تفکر تأثیر بسزایی دارند. «نمودار وی»، یکی از روش¬های آموزشی مبتنی بر ساختن¬گرایی است و می¬تواند منجر به یادگیری عمیق¬تر و پرورش قوای فکری یادگیرنده شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان اثربخشی بکارگیری راهبرد آموزشی نمودار وی بر گرایش به تفکر انتقادی و پیشرفت تحصیلی دانشجویان دانشگاه فرهنگیان شهر اصفهان انجام شد. روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش¬آزمون، پس آزمون با گروه کنترل (بدون مداخله) بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان اصفهان (پردیس شهید رجایی) بودند و در سال تحصیلی 1393 – 1392 مشغول به تحصیل می¬بودند. نمونه پژوهش برابر با 40 نفر بود (20 نفر آزمایش، 20 نفر کنترل) که با استفاده از روش نمونه¬گیری تصادفی خوشه¬ای چند مرحله¬ای انتخاب گردید. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه گرایش به تفکر انتقادی و آزمون پیشرفت تحصیلی بود. جهت سنجش گرایش به تفکر انتقادی از پرسشنامه گرایش به تفکر انتقادی ریکتس و جهت سنجش پیشرفت تحصیلی از آزمون محقق ساخته استفاده شد. در متغیر گرایش به تفکر انتقادی و پیشرفت تحصیلی از دو گروه پیش¬ آزمون به عمل آمد. سپس، گروه آزمایش در هفت جلسه تحت آموزش با بکارگیری راهبرد نمودار وی قرار گرفت و پس از اعمال مداخله آزمایشی، از هر دو گروه پس¬آزمون گرفته شد. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد، میانگین تعدیل شده نمرات گرایش به تفکر انتقادی (0001/0p<) و خرده مقیاس¬های آن، یعنی نوآوری، بلوغ فکری و اشتغال ذهنی دانشجویان گروه آزمایش پس از مداخله نسبت به گروه کنترل افزایش پیدا کرد. همچنین میانگین تعدیل شده نمرات پیشرفت تحصیلی (01/0 p<) دانشجویان گروه آزمایش پس از مداخله نسبت به گروه کنترل افزایش یافت. نتیجه آنکه با توجه به یافته¬های پژوهش حاضر می¬توان نتیجه گرفت که، بکارگیری راهبرد آموزشی نمودار وی موجب افزایش گرایش به تفکر انتقادی و پیشرفت تحصیلی یادگیرندگان می¬شود. شده است. بنابراین از این روش می¬توان به عنوان یکی از روش¬های مناسب در جهت افزایش گرایش به تفکر انتقادی و پیشرفت تحصیلی در محیط¬های آموزشی استفاده کرد.
بهناز یوسفی مریم کیان
تا سال ها پیش وقتی روانشناسان از هوش حرف می زدند منظورشان هوش عمومی بود، اما با معرفی انواع هوش، پنجره تازه ای به روی صاحب نظران تعلیم و تربیت گشوده شد.در مورد ارتباط ابعاد هوش با یکدیگر نظریه های ضدونقیضی بیان می شود. آنچه که مهم است اهمیت ابعاد جدید هوش از جمله هوش هیجانی و هوش عملی در عصر جدید است. روانشناسان عقیده دارند که به منظور عملکرد بهتر، انسان ها بایستی علاوه بر هوش عمومی، دارای هوش هیجانی نیز باشند.مفهوم هوش عملی نیز امروزه از اهمیت خاصی برخوردار شده است که البته کمتر به آن پرداخته اند. متاسفانه در محیط های آموزشی و شغلی مسئله چندگانگی هوش، ارتباط ابعاد هوش با یکدیگر و تفاوت در هوش افراد با توجه به تفاوت های جنسیتی و رشته تحصیلی نادیده گرفته می شود. بدین منظور پژوهش حاضر با هدف بررسی و مقایسه رابطه هوش عمومی و هوش عملی با هوش هیجانی در دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه یزد انجام شد. روش پژوهش رابطه ای- مقایسه ای و جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه یزد بود. از این میان، تعداد 210 دانشجواز دانشکده های علوم انسانی، علوم پایه و فنی مهندسی به روش نمونه گیری طبقه ای انتخاب شدند. از آزمودنی ها خواسته شد آزمون ماتریکس های پیشرفته ریون، مجموعه آزمون های استعداد چندبعدی و آزمون خودگزارشی هوش هیجانی اسچت را تکمیل کنند. تجزیه و تحلیل داده ها از طریق روش رگرسیون خطی، آزمون t و تحلیل واریانس یک راهه انجام شد. نتایج نشان داد که هوش عمومی و هوش عملی با هوش هیجانی در ارتباط هستند و بین آنها رابطه معنادار مشاهده شد(01/0> p). به علاوه یافته ها نشان دادند که بین هوش عمومی، هوش عملی و هوش هیجانی دانشجویان دختر و پسر تفاوت معنادار وجود دارد (001/0> p).همچنین مشخص گردید که بین هوش عمومی، هوش عملی و هوش هیجانی دانشجویان با توجه به سه دانشکده علوم انسانی، علوم پایه و فنی مهندسی، تفاوت معنادار وجود دارد(001/0> p). به طور کلی یافته های این پژوهش نشان داد که هوش دارای چندگانگی و کثرت است که هر یک از این ابعاد به نحوی با یکدیگر در ارتباط است. هوش افراد با توجه به جنسیت افراد و دانشکده محل تحصیل آنها تغییر می کند.پژوهش حاضر پیشنهاد می کند که سیستم آموزشی در کنار سنجش های گوناگونی که در مقاطع مختلف تحصیلی به عمل می آورد، بخشی را نیز به سنجش سطح انواع هوش افراد و توجه به تفاوت های آنها اختصاص دهد تا از این طریق بتواند به آنها در جهت عملکرد تحصیلی بهتر، انتخاب شغل مناسب و وارد شدن به بازار کار با توجه به توانایی هایی شخصی و تفاوت های فردی یاری رساند.
طیبه یاوری مریم کیان
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه ی ویژگی های شخصیتی با خلاقیت هیجانی و هوش هیجانی در دانشجویان کارشناسی دانشگاه یزد بود. در این پژوهش از روش توصیفی- همبستگی استفاده شد. جامعه ی مورد نظر دانشجویان دانشگاه یزد در دوره کارشناسی بودند که از بین آن ها 397 دانشجوی (205 پسر و 192 دختر) مشغول به تحصیل در نیمسال دوم سال تحصیلی 93-92 به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده شامل فرم کوتاه پرسشنامه شخصیتی نئو (neo-ffi)، پرسشنامه خلاقیت هیجانی آوریل و مقیاس هوش هیجانی شات بودند. داده ها با استفاده از روش رگرسیون چندگانه به طور همزمان مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد از بین پنج عامل شخصیتی، ابعاد روان رنجوری، برون گرایی، گشودگی به تجربه و وظیفه شناسی پیش بین کننده های مثبت و معنادار خلاقیت هیجانی بودند و تنها بعد توافق پذیری پیش بین خلاقیت هیجانی نبود. همچنین از بین پنج عامل شخصیتی، سه عامل برون گرایی، گشودگی به تجربه و وظیفه شناسی پیش بین کننده مثبت و معنادار هوش هیجانی بودند. نتایج همبستگی حاکی از همبستگی معنی دار هوش هیجانی و خلاقیت هیجانی بود و نتایج آزمون t و تحلیل واریانس (anova, manova) حاکی از نبود تفاوت معنادار بین دختران و پسران و نبود تفاوت معنادار بین گروه های تحصیلی علوم انسانی، علوم پایه و فنی- مهندسی در متغیرهای پژوهش بود. نتایج مطالعه حاضر نشان داد که شخصیت، پیش بین کننده و بستر عملکرد خلاقیت هیجانی و هوش هیجانی می باشد. بنابراین در مطالعه ی این سازه ها باید به تفاوت های فردی توجه نمود. واژه های کلیدی: ویژگی های شخصیتی، خلاقیت هیجانی، هوش هیجانی، دانشجویان، دانشگاه یزد.
شیما ترک مریم کیان
هدف این پژوهش بررسی رابطه بین «آگاهی فراشناخت»، «خودکارآمدی ریاضی» و «اضطراب ریاضی» در بین دانش آموزان دوره سوم متوسطه شهر محلات بود. روش پژوهش یک پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه ی آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر و پسر دوره متوسطه شهرستان محلات که در نیمسال 92-1393 تحصیل می کنند، بود؛ از این میان تعداد 187 نفر دانش آموز دختر و پسر پایه سوم از بین رشته های علوم انسانی، علوم تجربی و ریاضی فیزیک به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. برای سنجش متغیر «اضطراب ریاضی»، «آگاهی فراشناختی» و «خودکارآمدی ریاضی» از پرسشنامه های استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها از طریق رگرسیون خطی، آزمون t و تحلیل واریانس یک راهه انجام شد. نتایج نشان داد که رابطه خودکارآمدی ریاضی و آگاهی فراشناخت با اضطراب ریاضی با توجه به سطح معناداری، معنادار است و همچنین مشخص شد که بین اضطراب ریاضی، خودکارآمدی ریاضی و آگاهی فراشناختی در دانش آموزان دختر و پسر تفاوت معنادار وجود دارد. همچنین مشخص شد بین اضطراب ریاضی، خودکارآمدی ریاضی و آگاهی فراشناختی در رشته های علوم انسانی، علوم تجربی و ریاضی فیزیک تفاوت معنادار وجود دارد. بنابر یافته ها، پژوهش حاضر پیشنهاد می کند سیستم آموزشی در کنار سنجش های گوناگونی که در مقاطع تحصیلی مختلف به عمل می آورد، در تشخیص و درمان اضطراب ریاضی دانش آموزان اهتمام ورزد و بخشی را نیز به سنجش مهارتهای خودکارآمدی و آموزش مهارتهای فراشناختی افراد اختصاص دهد تا از این طریق بتواند به آنها در جهت عملکرد تحصیلی بهتر یاری رساند.
جواد ابراهیمی مریم کیان
ورود فناوری های الکترونیکی به زندگی بشر تغییرات بسیاری را در سازمان ها به وجود آورده است. در این راستا، مدیریت منابع انسانی به عنوان یکی از مهم ترین بخش های سازمانی نیز از این تغییرات گسترده مصون نبوده است و ماهیت کارکردهای آن از حالت سنتی به الکترونیکی تغییر یافته است. هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین کاربرد مدیریت الکترونیک منابع انسانی و عملکرد مدیریت منابع انسانی بود.
نسیمه خالقدادی مریم کیان
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه ی کیفیت آموزش های ضمن خدمت و توانمندسازی کارکنان اداره ی کل آموزش و پرورش استان سیستان و بلوچستان بود. مدل سنتی و سریع طراحی برنامه های آموزش، الگوی توانمندسازی چهار عاملی، مدل جامع راهبردی توانمندسازی و ابعاد توانمندسازی شناختی کارکنان چهارچوب نظری این پژوهش را تشکیل می دهد