نام پژوهشگر: علی تیمورزاده

بررسی تغییرات مکانی تولید، تراکم و درصد پوشش تاجی گونه artemisia austriaca با استفاده از تکنیک زمین-آمار در دامنه های جنوب شرقی سبلان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه محقق اردبیلی - دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی 1392
  عاطفه امیدی   علی تیمورزاده

به منظور مدیریت اکوسیستم های مرتعی، شناخت اجزای آن و دستیابی به روابط بین این اجزا از جمله خاک و پوشش گیاهی ضروری است. از آمار کلاسیک و زمین آمار می توان برای رسیدن به اهداف چنین تحقیقی که تعیین موثرترین عوامل محیطی بر پراکنش گونه artemisia austriaca و بررسی روند تغییرات مکانی تولید، تراکم و درصد تاج پوشش گیاهی در اراضی مرتعی است استفاده نمود. تعداد 3 عامل پوشش گیاهی، 3 عامل توپوگرافیک، 2 عامل اقلیمی و 13 فاکتور خاک انتخاب و نمونه برداری به صورت سیستماتیک- تصادفی انجام گرفت. در بخش آمار کلاسیک از سه روش آنالیز خوشه ای، principal component analysis و discriminant analysis برای تعیین موثرترین عوامل محیطی استفاده شد. در بخش زمین آماری نقشه پارامترهای گونه مورد مطالعه تهیه شد. تجزیه و تحلیل داده ها از لحاظ آماری در محیط نرم افزاری spss، ترسیم واریوگرام داده ها و انتخاب بهترین مدل برازش و تهیه نقشه های پارامترهای گونه مورد مطالعه در محیط نرم افزاری arcgis10 و gs+5 انجام گرفت. ارزیابی صحت نتایج حاصل با استفاده از سه روش مجذور میانگین مربعات خطا، خطای اریب یا انحراف، میانگین خطای مطلق انجام شد. با توجه به گروه بندی حاصل از آنالیز خوشه ای، pca و da مشاهده شد که دو روش تجزیه خوشه ای و da گروه بندی سایت ها را در 6 گروه انجام دادند ولی روش pca در سه گروه اصلی گروه بندی را انجام داد در نتیجه چون روش pca نتایج متفاوتی نسبت به دو روش دیگر نشان داد، به منظور بررسی تأثیر عوامل محیطی در پراکنش گونه مورد مطالعه استفاده نشد. در نهایت به منظور تجزیه تحلیل عوامل محیطی از دو روش آنالیز خوشه ای و da بهره گیری شد. نتایج نشان داد که ماده آلی، فسفر، اسیدیته، رس و شن از بین ویژگی-های خاک و تمامی فاکتورهای اقلیمی و ارتفاع از بین عوامل محیطی مورد مطالعه در پراکنش گونه a.austriaca تأثیرگذار بودند. بهترین مدل واریوگرام متقابل نیز مدل نمایی بود و داده ها نیز از ساختار مکانی بالایی برخوردار بودند. از بین روش های زمین آماری بهترین روش برای تراکم و پوشش تاجی کوکریجینگ گسسته و برای داده های تولید روش کوکریجینگ ساده بود. با توجه به نقشه های ارائه شده گونه مورد نظر در در قسمت های شمال غرب، غرب و جنوب غربی حوزه مورد نظر دارای بیشترین مقدار تراکم، پوشش تاجی و تولید است که در این قسمت ها نیز بیشترین مقدار این سه پارامتر در قسمت شمال غربی و نزدیک به مرکز حوزه است. کمترین مقدار تراکم، پوشش-تاجی و تولید گونه مورد مطالعه در قسمت شمال شرق، جنوب و جنوب شرقی حوزه مورد مطالعه است.

مقایسه ترکیب،تنوع و تراکمگیاهان مرتعی داخل و خارج قرق در منطقه بورالان ماکو
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه محقق اردبیلی - دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی 1393
  اکبر اکبرزاده   موسی اکبرلو

چکیده این تحقیق با هدف بررسی اثرات چرای دام در تغییر گونه ای ، تغییر کمی و کیفی ترکیب گیاهی و همچنین تغییر تراکم گونه ای گروه های مختلف گیاهی در داخل و خارج قرق منطقه بورالان صورت گرفته است .نمونه برداری پوشش گیاهی و خاک در سطح 18 ترانسکت و 360پلات به روشت سیستماتیک – تصادفی از سطح قرق و خارج قرق درقرق های سنواتی سه گانه صورت گرفت. موقعیت هر پلات با استفاده از سیستم موقعیت یاب جهانی ثبت گردید. نقشه های شیب و جهات جغرافیایی داخل و خارج قرق تهیه شد . نمونه برداری خاک در پروفیل هایی با عمق 0 تا 30 سانتی متر برداشت ودر آزمایشگاه بررسی شد.با استفاده از پلات های دو در دو متر پارامترهای درصد تاج پوشش گونه ها ، تراکم ، درصد لاشبرگ ، سنگ و سنگریزه و میزان خاک لخت اندازه گیری شد. گونه های گیاهی در طی یک فصل رویشی نمونه برداری و با استفاده از منابع موجود شناسایی شدند. شاخص های تنوع شانون وینز ، سیمپسون و بریلوئین و یکنواختی سیمپسون ، کامارگو ، اسمیت و ویلسون و نی در سطح گونه با استفاده از نرم افزار ecological methodology . ve 6.2 برآورد شد. مقایسه پارامترهای پوشش گیاهی داخل و خارج قرق مربوط به صفات تراکم ، پوشش و ... با استفاده از نرم افزار spss 16 در داخل و خارج قرق و بین قرق ها با استفاده از روش های چند متغیره مانند تجزیه و مولفه های اصلی خوشه بندی و تجزیه واریانس تجزیه و تحلیل و نتایج آن استخراج گردید. بر اساس نتایج به دست آمده در رویشگاه های مورد مطالعه ( داخل و خارج قرق ) 11 تیره ، 24 جنس و 24 گونه گسترش دارد . داخل قرق با 24 گونه نسبت به خارج قرق با 17 گونه غنای گونه ای بیشتری دارد . مقادیر شاخص های غنا ، تنوع و یکنواختی داخل قرق بیشتر از خارج قرق می باشد.