نام پژوهشگر: احمد زارع فیض آبادی
علی اصغر چیت بند رضا قربانی
چکیده در بسیاری از کشورها کشاورزان با فشار رو به افزایش برای بهینه سازی مصرف آفتکشها مواجه هستند. نگرانیهای عمومی راجع به اثرات احتمالی آفتکشها بر سلامت انسان و محیط زیست و افزایش هزینه توسعه و ثبت علفکش های جدید و تصمیمهای سیاسی به منظور کاهش یارانهها و حرکت بسوی قیمت های جهانی از جمله دلایل این امر است. به منظور بررسی تاثیر مزوسولفورون+ یدوسولفورون و کلودینافوپ – پروپارژیل و اختلاط آنها بصورت خالص و با استفاده از مویانهای سیتووت و فریگیت، سه آزمایش گلخانه ای واکنش به مقدار علفکش برای کنترل علفهرز یولاف وحشی در قالب طرح کامل تصادفی با 36 تیمار و چهار تکرار برای هر آزمایش به اجرا درآمد. تیمارها شامل مزسولفورون+ یدوسولفورون به تنهایی (در مقادیر 0، 4/2، 6، 12، 18 و 24 گرم ماده موثره در هکتار)، کلودینافوپ – پروپارژیل به تنهایی (در مقادیر 0، 4/6، 16، 32، 48 و 64 گرم ماده موثره در هکتار)، نسبت اختلاط 75% مزسولفورون+ یدوسولفورون+ 25% کلودینافوپ – پروپارژیل از مقادیر بالا، نسبت اختلاط 50% مزسولفورون+ یدوسولفورون+ 50% کلودینافوپ – پروپارژیل از مقادیر بالا، نسبت اختلاط 25% مزسولفورون+ یدوسولفورون+ 75% کلودینافوپ – پروپارژیل از مقادیر بالا، نسبت اختلاط 10% مزسولفورون +یدوسولفورون+ 90% کلودینافوپ – پروپارژیل از مقادیر بالا، و آزمایشهای دوم و سوم شامل تیمارهای فوق به اضافه مویانهای سیتووت و فریگیت بودند. نتایج نشان داد که هر دو علفکش بصورت خالص در مقادیرحداکثر دوز باعث خشکیدگی کامل یولاف وحشی شدند. در اختلاطهایی که نسبت کلودینافوپ – پروپارژیل به مزسولفورون+ یدوسولفورون بیشتر بود (90% کلودینافوپ – پروپارژیل + 10% مزسولفورون +یدوسولفورون) میزان خشکیدگی یولاف وحشی نسبت به سایر اختلاط ها افزایش یافت. به عبارتی اختلاط این دو علفکش با همدیگر دارای اثر افزایشی در کنترل یولاف وحشی داشت. اختلاط این دو علفکش بصورت خالص کمترین تاثیر را در کنترل علفهرز یولاف وحشی در مقایسه با اختلاطشان به همراه مویان های سیتووت و فریگیت داشت. همچنین اختلاط دو علف کش به همراه مویان سیتووت و فریگیت بر همکنش سینرژیست(هم افزایی) در کنترل یولاف وحشی داشت. اختلاط مزسولفورون + یدوسولفورون+ کلودینافوپ – پروپارژیل به همراه مویان سیتووت بیشترین تاثیر را در کنترل یولاف وحشی داشته، بطوریکه بیشترین و کمترین اثر هم افزایی به ترتیب مربوط به مویان سیتووت و فریگیت بود.
بهمن جعفرنیا رضا قربانی
به منظور بررسی اثرات تراکم بوته و کودهای نیتروژن و زیستی بر ویژگی های کمی و کیفی چغندرقند (beta vulgaris l.)، دو آزمایش در مرکز تحقیقات کشاورزی¬و منابع طبیعی خراسان رضوی در مشهد و مزرعه تحقیقاتی کارخانه قند تربت جام در سال 1390 به اجرا درآمدند. تیمارها در این مطالعه شامل: تراکم گیاهی در سه سطح (60، 90 و 120هزار بوته در هکتار)، نیتروژن در سه سطح (0، 100و 200 کیلوگرم نیتروژن در هکتار) و کود زیستی حاوی باکتری های نیتروباکتر و آزوسپیریلوم (مصرف و عدم مصرف کود زیستی) بودند. آزمایش¬ها به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 4 تکرار انجام شد. نتایج نشان داد سطح برگ، وزن خشک برگ، وزن خشک دمبرگ با طوقه و وزن خشک ریشه در مشهد به¬طور معنی¬داری بیشتر از تربت جام شد. نیتروژن تاثیر بیشتری نسبت به تراکم و کود زیستی بر ویژگی های کمی چغندرقند داشت، در حالی¬که کود زیستی تاثیر معنی داری بر افزایش وزن ریشه داشت. طبق نتایج در هر دو منطقه افزایش تراکم بوته از 60 هزار تا 120 هزار بوته در هکتار باعث کاهش ناخالصی های پتاسیم و سدیم در ریشه چغندرقند شد. مصرف 200 کیلوگرم نیتروژن در هکتار، درصد قند خالص در ریشه را کاهش داد. با مصرف 100 کیلوگرم در هکتار نیتروژن به همراه کود زیستی و تراکم 90 هزار بوته در هکتار، میزان ناخالصی های ریشه چغندرقند (سدیم، پتاسیم و نیتروژن مضره) کاهش و عملکرد قند خالص و ناخالص افزایش یافت. رابطه میزان ناخالصی های ریشه چغندرقند با یکدیگر مثبت و معنی دار بود در حالی که رابطه منفی و معنی داری با درصد قند خالص و ناخالص داشتند. بطور کلی مصرف کود زیستی در تراکم 90 هزار بوته در هکتار، باعث بهبود ویژگی های کمی و کیفی ریشه چغندرقند و صرفه جویی در مصرف کود نیتروژن شد.
احمد زارع فیض آبادی عوض کوچکی
اثر زمانهای مختلف برداشت علوفه برخصوصیات زراعی، ارزش غذایی و عملکرد دانه و علوفه ارقام جو وتریتیکاله با اسفتاده از یک آزمایش اسپلیت پلات در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی مورد مطالعه قرار گرفت . تیمارهای آزمایشی شامل سه رقم جو (والفجر، زرجو، ماکویی) و یک رقم تریتیکاله (ژوانیلو 92) در تاریخهای 17 اسفند ماه، 3 : 13 و 23 فروردین ماه که علوفه آنها برداشت شدند و شاهد (بدون برداشت علوفه) بود. براساس نتایج حاصله در این آزمایش تاریخهای برداشت زود علوفه ارقام جو کاکویی و زرجو عملکرد دانه بیشتری نسبت به شاهد داشتند ولی عملکرد دانه تاریخهای برداشت دیر این ارقام روند کاهشی داشت . کاهش عملکرد دانه جو رقم والفجر و تریتیکاله در کلیه تیمارهای برداشت علوفه معنی دار بود. با تاخیر در برداشت علوفه، عملکرد علوفه خشک ، عملکرد ماده خشک قابل هضم، عملکرد پروتئین و درصد فیبر و ساقه افزایش یافت ولی درصد ورس ، درصد برگ ، قابلیت هضم، درصد ماده آلی، ارزش هضمی، تعداد دانه در خوضه، وزن هزار دانه، تعداد خوشه در متر مربع، ارتفاع بوته، طول خوشه و عملکرد بیولوژیک در زمان برداشت دانه کاهش داشتند. تاخیر در تاریخ برداشت علوفه، زمان خوشه دهی و رسیدگی دانه را نیز به تاخیر انداخت . تیمارهای برداشت علوفه اگرچه در مجموع کاهش عملکرد دانه شدند، اما ارزش اقتصادی بالاتری نسبت به شاهد داشتند و در این مورد تاریخ برداشت علوفه 17 اسفند تا 3 فروردین ماه بیشترین بازده اقتصادی را داشتند . تریتیکاله با عملکرد دانه، علوفه و ارزش اقتصادی بیشتری برتری خود را نسبت به ارقام جو نشان داد. در بین ارقام جو مورد بررسی بیشترین عملکرد دانه، درصد پروتئین خام و ارزش اقتصادی را رقم ماکویی داشت .
احمد زارع فیض آبادی عوض کوچکی
به منظور بررسی جنبه های کارآیی انرژی و بازده اقتصادی نظامهای زراعی متداول و اکولوژیک برای ذرت و چغندر قند در تناوب با گندم از یک طرح آماری کرتهای دو بار خرد شده در قالب بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار و در دو سال زراعی 74-75 و 75-76 استفاده شد. در این تحقیق طرح سه نتاوب زراعی، گندم - گندم، ذرت - گندم و چغندر قند - گندم به عنوان فاکتور اصلی و پنج نظام زراعی مختلف شامل نظام متداول با نهاده زیاد. متوسط و کم و نظام تلفیقی (با نهاده حد متوسط) و ارگانیک (فاقد هر نوع نهاده شیمیایی) به عنوان فاکتور فرعی و ارقام جدید و قدیم این محصولات با ساختار ژنتیکی متفاوت به عنوان فاکتور به عنوان فاکتور فرعی فرعی قرار داده شد. نتایج این بررسی نشان داد که عملکرد گندم در نظام زراعی پر نهاده از نظامهای زراعی متوسط نهاده، کم نهاده و ارگانیک بترتیب 10، 45 و 38 درصد بیشتر بود و این نظام با نظام تلفیقی تفاوتی نداشت . متوسط عملکرد گندم در تناوب با چغندر قند و ذرت بترتیب 15 و 4 درصد بیشتر از عملکرد آن در کشت ممتد بود. این افزایش در نظام کم نهاده در تناوب با چغندر قند بیشتر مشهود بود. عملکرد ذرت در نظامهای زراعی پر نهاده، متوسط نهاده و تلفیقی بیش از نظام کم نهاده و ترگانیک بود. عملگرد ریشه و قند چغندر قند نیز در نظامهایی که انرژی خارجی بیشتری دریافت کردند بیشتر از نظام ارگانیک بود. اگر چه عملکرد در نظامهای زراعی کم نهاده و ارگانیک کمتر از سایر نظامهای بود ولی این نظامها از کارآیی انرژی بالاتری برخوردار بودند. کارآیی انرژی مجصول اقتصادی در تناوبهای زراعی چغندر قند - گندم، ذرت - گندم و گندم - گندم بترتیب 3.23، 3.15 و 2.68 بود. افزایش کارآیی انرژی دو تناوب زراعی در مقایسه با کشت ممتد گندم، ناشی از افزایش انرژی تولیدی محصولات چغندر قند و ذرت و همچنین افزایش عملکرد گندم در تناوب با این محصولات بود. با وجودیکه انرژی خالص تولیدی در هر هکتار برای چغندر قند و ذرت بیش از دو برابر گندم بود ولی کارآیی انرژی این محصولات بصورت منفرد بترتیب 22 و 29 درصد و در تناوب چغندر قند - گندم و ذرت - گندم بترتیب 20.5 و 17.8 درصد نسبت به تناوب گندم - گندم بیشتر بود. علت این موضوع مصرف 65 و 40 درصد انرژی بیشتر بصورت نهاده در چغندر قند و ذرت در مقایسه با گندم می باشد.