نام پژوهشگر: احمد توبه
ماشااله جباری اورنج احمد توبه
به منظور بررسی تاثیر آبیاری تکمیلی روی ارقام گلرنگ بهاره، این آزمایش به صورت اسپلیت پلات در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در ایستگاه تحقیقات کشاورزی اردبیل در سال زراعی 1387 اجرا شد. تیمارهای آبیاری شامل عدم آبیاری، آبیاری در مرحله ظهور طبق و آبیاری در مرحله گلدهی در کرت های اصلی و ارقام گلرنگ شامل ژیلا، محلی اصفهان و pi-537636 در کرت های فرعی قرار گرفتند. تاثیر تیمار های آبیاری بر روی ارتفاع بوته، تعداد طبق در بوته، عملکرد بیولوژیک، وزن اندام هوایی، تعداد دانه در بوته، تعداد دانه در طبق، وزن هزار دانه، نسبت مغز به پوسته، عملکرد دانه، عملکرد روغن، شروع گلدهی، طول دوره گلدهی، طول دوره پر شدن دانه، رسیدگی، محتوای رطوبت نسبی، پتانسیل آب بافت، پایداری غشاء، میزان کلروفیل، درصد تابش جذب شده و ضریب استهلاک نور معنی دار بود به طوری که بیشترین عملکرد دانه (78/2294) و بیشترین عملکرد روغن (78/693 کیلوگرم در هکتار) از تیمار آبیاری در مرحله گلدهی بدست آمد. ارقام مورد مطالعه نیز در تمامی صفات به جز شاخص برداشت، طول دوره پر شدن دانه، محتوای رطوبت نسبی، میزان کلروفیل، درصد تابش جذب شده و ضریب استهلاک نوری اختلاف معنی داری نشان دادند. بیشترین عملکرد دانه (47/2150) و بیشترین عملکرد روغن (97/630 کیلوگرم در هکتار) از رقم محلی اصفهان به دست آمد. همچنین اثر متقابل معنی داری بین سطوح آبیاری و رقم از لحاظ صفات عملکرد بیولوژیک، تعداد دانه در بوته، نسبت مغز به پوسته، عملکرد دانه، عملکرد روغن، طول دوره گلدهی و پتانسیل آب بافت مشاهده شد. رقم محلی اصفهان با آبیاری در مرحله گلدهی بیشترین عملکرد دانه (30/2650) و بیشترین عملکرد روغن (52/801 کیلوگرم در هکتار) را به خود اختصاص داد. عملکرد دانه بیشترین همبستگی مثبت و معنی دار (81/0=r) را با محتوای رطوبت نسبی داشت. بنابراین رقم محلی اصفهان با آبیاری در مرحله گلدهی بهترین نتیجه را داده است.
علیرضا حضوری اهل احمد توبه
به منظور بررسی تأثیر مقادیر مختلف کود نیتروژن و تاریخ کاشت بر توسعه و دوام سطح برگ سیب زمینی رقم آگریا در سال 1386 در مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی اردبیل به صورت فاکتوریل بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی در 3 تکرار اجرا شد تیمارهای آزمایش شامل تاریخ کاشت در 3 سطح (15، 25 اردیبهشت و 4 خرداد) و نیتروژن در 4 سطح (صفر، 50، 100 و 150 کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار) بودند. بررسی های بعمل آمده نشان داد که تأخیر در تاریخ کاشت موجب کاهش زمان سبز کامل بوته، استولون زایی، غده بندی، گل دهی، میانگین ارتفاع بوته، متوسط قطر ساقه، طول استولون، وزن خشک برگ، وزن خشک ساقه، وزن خشک اندام هوایی، متوسط وزن غده، تعداد غده و عملکرد غده شد. مصرف نیتروژن بالا باعث تأخیر در استولون زایی و افزایش ارتفاع بوته، وزن خشک برگ، وزن خشک ساقه، وزن خشک اندام هوایی و متوسط وزن، قطر، تعداد و عملکرد غده گردید، ولی در مقابل منجر به کاهش شاخص برداشت شد. بالاترین کارآیی زراعی نیتروژن (04/154 کیلو گرم در کیلو گرم) نیز از پایین ترین سطح کودی (50 کیلوگرم در هکتار) و کمترین مقدار آن (89/61 کیلو گرم در کیلو گرم)از سطح کودی بالاتر (150 کیلوگرم در هکتار) حاصل شد. و در بین تاریخهای کاشت، بیشترین کارآیی زراعی نیتروژن (168/94 کیلو گرم در کیلو گرم) به کشت 25 اردیبهشت اختصاص یافت. کشت زودتر با مصرف 150 کیلوگرم نیتروژن سنگین ترین غده ها را تولید کرد و سبک ترین غده ها از سطح کودی شاهد در کشت دیرتر حاصل شد. روند تغییرات تعداد غده در بوته در تمامی تاریخ های کاشت تا مصرف 100 کیلوگرم نیتروژن در هکتار افزایش نشان داد و در بیشتر از این مقدار کاهش یافت. کشت زود با بیشترین عمکرد غده (04/715 گرم در بوته) با تاریخ کاشت دوم در یک سطح و کشت سوم از این لحاظ با کمترین عملکرد غده (34/584 گرم در بوته) در پایین ترین سطح قرار گرفت. همچنین مصرف 150 کیلوگرم نیتروژن حداکثر عملکرد غده (04/726 گرم در بوته) را به خود اختصاص و کمترین مقدار آن مانند بسیاری از صفات مورد مطالعه از سطح کودی شاهد بدست آمد. مطالعه روند شاخصهای رشد نیز در این آزمایش نشان داد که مصرف کود نیتروژن موجب افزایش شاخص سطح ب رگ (lai)، ماده خشک کل (tdm)، سرعت رشد گیاه (cgr)، سرعت رشد نسبی (rgr)، نسبت سطح برگ (lar) و سرعت جذب خالص (nar) در گیاه سیب زمینی می شود. حداکثر lai به میزان 41/3 با حداکثر مصرف نیتروژن در تاریخ کاشت اول پس از دریافت 4/845 واحد دمایی حاصل شد و مصرف نیتروژن علاوه بر افزایش lai موجب تسریع در به حداکثر رسیدن این شاخص شد. حداکثر میزان lar نیز با بیشترین مقدار مصرف نیتروژن در تاریخ کاشت اول بدست آمد. tdm در کلیه تاریخ های کاشت با مقادیر مختلف مصرف نیتروژن شکل سیگموئیدی داشته و حداکثر مقدار (017/1285 گرم در متر مربع) آن با مصرف 150کیلوگرم نیتروژن در کشت 15 اردیبهشت پس از دریافت 5/1008 واحد دمایی بدست آمد. بالاترین سرعت رشد گیاه (cgr) به مقدار 21/3 گرم در متر مربع در روز از تاریخ کاشت دوم با مصرف مقدار بالای نیتروژن پس از دریافت 749 درجه روز-رشد حاصل شد و با تأخیر در تاریخ کاشت مقدار آن سریع تر به صفر رسید. بالاترین مقدار nar در ابتدای دوره رشد از تاریخ کاشت 4 خرداد پس از مصرف 100 کیلوگرم نیتروژن حاصل شد ولی با مصرف 100 کیلوگرم نیتروژن در تاریخ کاشت اول میزان nar در اواخر دوره رشد دیرتر به صفر رسید. حداکثر lad نیز از تاریخ کاشت سوم با مصرف 150 کیلوگرم نیتروژن پس از دریافت 7/843 واحد دمایی حاصل شد، با این حال lad در طول دوره رشد درتاریخ کاشت اول داری توزیع نرمال بود و با تأخیر در تاریخ کاشت مقدار آن در اواخر دوره رشد که می توانست نقش بیشتری در پر شدن غده داشته باشد کاهش یافت. بطورکلی کشت زود و مصرف بالای نیتروژن با تغییر کلیه شاخص های مورد مطالعه به نفع عملکرد بهتر ارزیابی شد
خدیجه آقایی فرد احمد توبه
کمبود آب یکی از مهمترین عوامل محدود کننده ی کشت گیاهان روغنی از جمله سویا می باشد. با توجه به اهمیت موضوع، پژوهشی در راستای بررسی اثرات سطوح مختلف آبیاری بر عملکرد و کیفیت دانه در ارقام سویا به عنوان کشت دوم در منطقه ی مغان در سال 88 صورت گرفت. آزمایش به صورت طرح اسپلیت پلات بر مبنای طرح پایه ی بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار پیاده شد. در این پژوهش، چهار تیمار آبیاری به ترتیب، آبیاری پس از 60، 90، 120 و 150 میلی متر تبخیر از تشتک تبخیر کلاس a به عنوان فاکتور اصلی و سه رقم سویا با اسامی ویلیامز، لینفورد و 17l فاکتورهای فرعی را تشکیل دادند. نتایج نشان داد که بالاترین میزان عملکرد دانه در واحد سطح (3/3435 و 7/3119 کیلوگرم در هکتار) در سطوح آبیاری پس از 60 و 90 میلی متر تبخیر از تشتک تبخیر از تشتک تبخیر کلاس a و کمترن آن (5/1693 کیلوگرم در هکتار) در سطح آبیاری پس از 150 میلی متر تبخیر از تشتک تبخیر کلاس a به دست آمد. مقادیر حداکثر ویژگی های رشد رویشی و زایشی نیز، به طور مشترک در سطوح آبیاری پس از 60، 90 و 120 میلی متر تبخیر از تشتک تبخیر کلاس a حاصل گردید. شاخص برداشت در سطوح آبیاری پس از 60 و 90 میلی متر تخیر از تشتک تبخیر کلاس a و در ارقام ویلیامز و لینفورد در بالاترین مقدار خود قرار داشت. بیشترین درصد پروتئین (45/34 و 66/31 درصد) در سطوح آبیاری پس از 120 و 150 میلی متر تبخیر از تشتک تبخیر کلاس a به دست آمد. همچنین، سطوح آبیاری اثر متغیری روی درصد روغن دانه داشت و در بین ارقام، بیشترین درصد روغن (56/24 و 36/24 درصد) به ترتیب، به ارقام 17l و ویلیامز تعلق داشت. بالاترین کارآیی مصرف آب دانه (43/0 کیلوگرم بر متر مکعب) در رقم ویلیامز حاصل شد. بیشترین کارآیی مصرف آب بیولوژیکی (66/1 و 34/1 کیلوگرم بر متر مکعب) به طور مشترک، در سطوح آبیاری پس از 120 و 150 میلی متر تبخیر از تشتک تبخیر کلاس a حاصل شد. همچنین، بیشترین درصد جوانه زنی، وزن خشک گیاهچه و درصد گیاهچه های نرمال در سطوح آبیاری پس از 60 و 90 میلی متر تبخیر از تشتک تبخیر کلاس a به دست آمد.
رقیه شاکری عموقین احمد توبه
به منظور بررسی قدرت و کیفیت بذر گلرنگ و تعیین بهترین مرحله برداشت برای تولید بذر مرغوب و نیز بهبود عملکرد بذر تحت شرایط کشت دیم و آبی و تراکمهای مختلف کاشت، آزمایشی در سال زراعی 89-88 در ایستگاه تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی واحد اردبیل انجام گرفت. رقم گلرنگ سینا که از موسسه تحقیقات دیم زنجان تهیه شده بود در 4 تکرار و در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی مورد ارزیابی قرار گرفت. نمونه برداری از بذر در 12 مرحله، انجام شد که مرحله نمونه برداری به عنوان عامل فرعی در نظر گرفته شد در تجزیه واریانس و مقایسات میانگین ها (اثرات اصلی و متقابل) در قالب طرح فاکتوریل - اسپلیت پلات در زمان که عامل اصلی (تراکم کاشت * نوع کشت) شامل (30، 40، 50 و60 بوته در متر مربع) کشت آبی و دیم و عامل فرعی (زمان یا دفعات نمونه برداری) که 12 بار نمونه برداری تا زمان برداشت بود، استفاده گردید. کیفیت و قدرت بذرها با استفاده از آزمونهای آزمایشگاهی بر طبق قوانین ایستا (اتحادیه بین الملی تجزیه بذر) بررسی شد. در این راستا صفات فنولوژیک، مورفولوژیک و عملکرد و اجزای عملکرد مورد مطالعه قرار گرفتند. همچنین صفات مربوط به مراحل مختلف رسیدگی دانه و قدرت و کیفیت بذر گلرنگ بر اساس آزمونهای قدرت بذر در شرایط گلدانی و آزمایشگاهی بررسی شد. تجزیه واریانس داده ها نشان داد که رسیدگی وزنی (پایان دوره پر شدن دانه) در مرحله هشتم نمونه برداری (42 روز پس از گلدهی) در هر دو شرایط کشت دیم و آبی و در تراکمهای 30 و 50 بوته در متر مربع رخ داد رطوبت بذر در زمان رسیدگی وزنی حدود 16/13 درصد براساس وزن تر بود. می توان گفت بیشترین کیفیت بذر در این تحقیق (53 روز پس از گلدهی) اتفاق افتاده است. بالاترین سرعت جوانه زنی و در صد بذور زنده به ترتیب در تراکم 60 (بالاترین تراکم) در شرایط آبی و تراکم 50 بوته در متر مربع در شرایط دیم به دست آمده است. همبستگی مثبت و خیلی معنی داری بین تمامی شاخص های کیفی بذر شامل طول گیاهچه نرمال، وزن خشک گیاهچه و اندام هوایی، درصد گیاهچه نرمال، درصد بذور زنده، درصد سبز کردن، درصد جوانه زنی و سرعت سبز کردن به دست آمد. بنابراین می توان گفت انجام یکی از آزمونهای مذکور برای تعیین کیفیت بذر گلرنگ کافی است. تنش خشکی باعث کاهش درصد و عملکرد روغن شده، به طوریکه بیشترین مقدار آن در کشت آبی و کمترین تراکم (30 بوته در متر مربع) به دست آمده است در صورتی که عملکرد روغن تابع عملکرد دانه بوده و در بالاترین تراکم (60 بوته در متر مربع) و در کشت آبی به دست آمده است. همچنین همبستگی مثبت و معنی داری بین صفات نهایی از قبیل 50% گلدهی با فاصله اولین شاخه طبق دار از سطح خاک، وزن دانه در هر طبق و شاخص برداشت همچنین فاصله اولین شاخه طبق دار از سطح خاک با وزن دانه در هر طبق، تعداد دانه در هر طبق، وزن دانه در واحد سطح، تعداد دانه در واحد سطح، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت همبستگی مثبت و معنی داری نشان داده است. وزن دانه در هر طبق با تعداد دانه در واحد سطح، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت همبستگی مثبت و بسیار معنی داری داشت.
بابک جعفرزاده احمد توبه
به منظور بررسی تاثیر تاریخ کاشت بر عملکرد، اجزای عملکرد و برخی از خصوصیات فیزیولوژیکی ارقام مختلف کلزا، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب بلوکهای کامل تصادفی در سال زراعی 1388 در مرکز خدمات جهاد کشاورزی مشگین غربی انجام شد. تیمارهای مورد بررسی شامل چهار تاریخ کاشت به فاصله زمانی 15 روز (10 فروردین،25 فروردین، 9 اردیبهشت و 24 اردیبهشت) و سه رقم کلزای بهاره (ساری گول، هایولا401 و rdf003) بودند. تجزیه واریانس داده ها نشان داد که مراحل رشدی 50 درصد سبز شدن، سبز کامل، ساقه دهی، شاخه دهی، شروع گل دهی،50 درصد گل دهی، 50 درصد غلاف دهی، طول دوره گل دهی، طول دوره زایشی و کل دوره رشد و صفات تعداد ساقه اصلی، تعداد شاخه اولیه، تعداد خورجین در ساقه، تعداد خورجین در شاخه، ارتفاع بوته، فاصله اولین غلاف از خاک، تعداد خورجین در بوته، تعداد دانه در خورجین، وزن هزار دانه، عملکرد دانه، طول خورجین، قطر خورجین، درصد دانه های پوک، عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت ،عملکرد کاه و کلش، درصد روغن و عملکرد روغن تحت تاثیر تاریخ کاشت قرار داشتند. مراحل 50 درصد سبز شدن، سبز کامل، ساقه دهی، شاخه دهی، شروع گل دهی، 50 درصد گل دهی، 50 درصد غلاف دهی، طول دوره زایشی و کل دوره رشد و صفات ارتفاع بوته، فاصله اولین غلاف از خاک، تعداد خورجین در بوته، وزن هزار دانه، عملکرد دانه، طول خورجین، درصد دانه های پوک، عملکرد بیولوژیک، عملکرد کاه و کلش، درصد روغن و عملکرد روغن تحت تاثیر رقم قرار داشتند و مراحل 50 درصد سبز شدن، ساقه دهی، شاخه دهی، 50 درصد گل دهی، 50 درصد غلاف دهی و طول دوره گل دهی و صفات تعداد ساقه اصلی، ارتفاع بوته، فاصله اولین غلاف از خاک، تعداد دانه در خورجین، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک و عملکرد روغن تحت تاثیر اثر متقابل تاریخ کاشت در رقم قرار داشتند. نتایج حاصله نشان داد که بهترین عملکرد اقتصادی از تاریخ کاشت اول (10 فروردین) به دست آمده و بیشترین عملکرد روغن نیز از تاریخ کاشت 10 فروردین و از رقم هایولا401 بدست آمد. رقم هایولا 401 هم از نظر عملکرد و هم از نظر زودرس بودن برای منطقه مورد آزمایش مناسب تر می باشد. رقم هایولا401 ازtdm ، cgr و rgr بالاتری نسبت به دو رقم دیگر برخوردار بوده و مقدار tdm و cgr در تاریخ کاشت اول (10 فروردین) بیشتر از سایر تاریخ های کاشت بوده و در دیگر تاریخ های کاشت به ترتیب تاریخ کاشت کم شده اند.
لطف اله نیکوپور محمدجانلو احمد توبه
به منظور بررسی تاثیر سطوح مختلف کودهای آهن، نیتروژن و پتاسیم بر روی کاهش تجمع نیترات و برخی از صفات و خصوصیات کمی و کیفی سیب زمینی (رقم آگریا)، آزمایشی در قالب طرح فاکتوریل بر پایه بلوک های کامل تصادفی (rcbd)، با 3 تکرار، در سال زراعی 1389 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه محقق اردبیلی (منطقه بابلان) اجرا شد. فاکتور اول، کود آهن خالص شامل دو سطح (0 و 25 کیلوگرم در هکتار)، فاکتور دوم، کود نیتروژن خالص شامل سه سطح ( 0، 150، 300 کیلوگرم در هکتار) و فاکتور سوم، شامل کود پتاسیم خالص در سه سطح (0، 100، 200 کیلوگرم در هکتار) بود. نتایج نشان داد که اثرات اصلی کودهای آهن، نیتروژن و پتاسیم برای تمامی صفات معنی دار بودند. فقط اثر اصلی کود آهن بر روی صفت جذب نیتروژن توسط اندام هوایی اثر معنی دار نداشت. اثر سه جانبه کود آهن × کود نیتروژن × کود پتاسیم برای اکثر صفات معنی دار بود. اجزای عملکرد، صفات مورفولوژی و صفات کیفی اندازه گیری شده در تیمار های مختلف، تغییرات بارزی نسبت به همدیگر نشان دادند. مصرف 25 کیلوگرم در هکتار کود آهن نسبت به عدم مصرف آن تاثیر مثبتی را روی عملکرد، اجزای عملکرد و همچنین روی کاهش تجمع نیترات در وزن خشک و تر غده سیب زمینی داشت. با افزایش مصرف نیتروژن از 150 به 300kg/ha عملکرد غده، اجزای عملکرد و جذب آهن، نیتروژن و پتاسیم در غده کاهش معنی داری نشان داد، در حالیکه تعداد ساقه اصلی، قطر ساقه، تعداد ساقه فرعی، وزن خشک ساقه اصلی، وزن خشک برگ، وزن خشک اندام هوایی، سدیم غده، درصد نیتروژن اندام های هوایی و تجمع نیترات در وزن خشک و تر افزایش یافت. با افزایش مصرف پتاسیم از 100 به 200kg/ha عملکرد غده، اجزای عملکرد و جذب آهن، نیتروژن و پتاسیم در غده و تجمع نیترات در وزن خشک و تر کاهش معنی داری نشان داد. ولی در عوض ، تعداد ساقه اصلی، قطر ساقه، تعداد ساقه فرعی، وزن خشک ساقه اصلی، وزن خشک برگ، وزن خشک اندام هوایی، سدیم غده، درصد پتاسیم اندام هوایی، درصد نیتروژن اندام های هوایی افزایش یافت. بیشترین عملکرد و اجزای عملکرد، صفات کیفی غده، بالاترین درصد شاخص برداشت، درصد پروتئین غده، بیشترین کارایی زراعی، فیزیولوژیک و کارآیی مصرف نیتروژن و پتاسیم در ترکیب کودی 25 کیلوگرم آهن، 150 کیلوگرم نیتروژن و 100 کیلوگرم پتاسیم در هکتار حاصل شد. که در این ترکیب کودی تجمع نیترات در حد قابل قبول و مطلوب بود و بسیار پایین تر از حد بحرانی قرار داشت. عملکرد غده، با تعداد ساقه اصلی، تعداد استولون، شاخص برداشت، مقدار جذب پتاسیم توسط گیاه و کارآیی زراعی نیتروژن همبستگی مثبت و معنی دار و با جذب نیتروژن توسط گیاه همبستگی منفی و معنی داری را نشان داد. به طور کلی نتایج این آزمایش نشان داد که با مصرف بیش از حد مطلوب نیتروژن و پتاسیم، عملکرد کاهش یافته، میزان تجمع نیترات در غده افزایش می یابد. بنابراین برای دست یابی به حداکثر عملکرد و کاهش هزینه های کوددهی، جلوگیری از آلودگی محیط زیست و برقراری تعادل صحیح بین عناصر غذایی پرمصرف و کم مصرف، مصرف 25 کیلوگرم آهن خالص، 150 کیلوگرم نیتروژن خالص و 100 کیلوگرم در هکتار پتاسیم خالص، برای سیب زمینی رقم آگریا در منطقه اردبیل قابل توصیه می باشد.
آیدا مه روز احمد توبه
چکیده: علی رغم نیاز کم گیاه، عناصر کم مصرف به دلیل نقش مهمی که در فعل و انفعالات گیاه دارند، کاربرد آن ها باید مورد توجه قرار گیرد. به همین منظور آزمایشی برای بررسی تاثیر کودهای ریز مغذی آهن، روی و منگنز بر عملکرد کمی و کیفی عدس دیم در سال زراعی 1388 در مزرعه تحقیقات کشاورزی استان اردبیل به صورت آزمایش فاکتوریل بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی در 3 تکرار به اجرا در آمد. تیمار های آزمایشی عبارت بودند از: عامل اول کود حاوی آهن در سه سطح (0، 10 و 25 کیلوگرم در هکتار از منبع کلات سکوسترین 138)، عامل دوم کودحاوی منگنز در دو سطح (0 و 30 کیلوگرم در هکتار از منبع سولفات منگنز) و عامل سوم کودحاوی روی در سه سطح (0، 20 و 40 کیلوگرم در هکتار از منبع سولفات روی). نتایج حاصل از آزمایش نشان داد که اثرات اصلی کود های حاوی منگنز و آهن و اثرات متقابل منگنز در آهن و همچنین اثر سه جانبه آهن در منگنز در روی، بر روی صفات ارتفاع گیاه، تعداد شاخه فرعی در بوته، تعداد کل نیام در بوته در سطح احتمال 1 و 5 درصد معنی دار شد. کاربرد هر سه ریز مغذی نسبت به عدم کاربرد در مورد صفات فوق الذکر اختلاف معنی داری را ایجاد کرده بود بطوری که کاربرد 30 کیلوگرم کود حاوی منگنز به همراه 25 کیلوگرم کود حاوی آهن و40 کیلوگرم کود حاوی روی باعث بیشترین ارتفاع بوته، بیشترین تعداد شاخه فرعی، بیشترین تعداد کل نیام در بوته و بیشترین تعداد نیام پوک در بوته شد. اثر اصلی کود حاوی منگنز و روی و اثر متقابل کود حاوی آهن در منگنز بر روی صفات تعداد نیام پر در بوته، وزن کل نیام در بوته، وزن خشک بوته و وزن خشک نیام و همچنین اثر سه جانبه آهن در منگنز در روی نیز بر روی صفات تعداد نیام پر در بوته و وزن کل نیام در بوته معنی دار شد. در مورد صفات تعداد نیام پر در بوته، وزن کل نیام در بوته، وزن خشک تک بوته و وزن خشک نیام در بوته کاربرد 25 کیلوگرم کود حاوی آهن در هکتار به همراه 30 کیلوگرم کود حاوی منگنز بیشترین میزان را در مورد صفات ذکر شده ایجاد کرده و تفاوت معنی داری را با دیگر سطوح کودی نشان داد. درمورد اثر سه جانبه بر روی صفات تعداد نیام پر در بوته و وزن کل نیام در بوته کاربرد 30 کیلوگرم کود حاوی منگنز به همراه 25 کیلوگرم کود حاوی آهن و 40 کیلوگرم کود حاوی روی بیشترین میزان را تولید کرده بود که اختلاف معنی داری را با دیگر سطوح کودی داشت. اثر اصلی کود منگنز، آهن و روی بر روی صفات تعداد دانه در بوته و عملکرد دانه در هکتار در سطح احتمال 1درصد و اثر متقابل کود منگنز در آهن بر روی صفات وزن تک دانه و عملکرد دانه در هکتار در سطح احتمال 1 درصد و اثر متقابل آهن در روی بر روی صفت عملکرد دانه در هکتار در سطح احتمال 5 درصد معنی دار شد. در مورد صفات عملکرد دانه و وزن تک دانه کاربرد 25 کیلوگرم کود حاوی آهن و 30 کیلوگرم کودحاوی منگنز بیشترین مقدار صفات ذکر شده را ایجاد کردند. نتایج نشان داد که کاربرد کودهای ریز مغذی منگنز، آهن و روی برای زراعت عدس لازم و ضروری بوده و باعث افزایش کمیت و کیفیت محصول گردید چنین به نظر می رسد که کاربرد 25 کیلوگرم کود آهن در هکتار به همراه 40 کیلوگرم کود روی و 30 کیلوگرم کود منگنز می تواند در شرایط مشابه منطقه اردبیل برای زراعت عدس دیم با توجه به شرایط خاک و غیره برای حصول به عملکرد بهینه قابل استفاده باشد
فاطمه رحیم زاده احمد توبه
دوره بحرانی کنترل علف های هرز، دوره ای در چرخه رشد محصول می باشد که باید جهت جلوگیری از کاهش عملکرد در این دوره، علف های هرز کنترل شوند. به منظور تعیین دوره بحرانی کنترل علف های هرز در عدس، آزمایش مزرعه ای در سال زراعی90-91 در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار و ده تیمار در ایستگاه تحقیقاتیدانشگاه محقق اردبیلی به اجرا درآمد. تیمارها شامل دوره آلودگی به علف های هرز در 15، 30، 45 و 60 روز پس از سبزشدن عدس و دروه عاری از علف هرز در 15، 30، 45 و 60 روز پس از سبزشدن عدس بودند. دوتیمار نیز به عنوان شاهد آزمایش، یکی کنترل علف های هرز در تمام فصل رشد و دیگری رقابت علف های هرز در تمام فصل رشد، در نظر گرفته شدند. نتایج تجزیه واریانس داده ها نشان داد در شرایط آلودگی به علف هرز در طول فصل رشد، از میان شش گونه علف هرز شناسایی شده، علف هرز سلمه تره 17/47درصد ، بیشترین و علف هرز تاج خروس با کمترین درصد، سهم تجمع ماده خشک علف های هرز را داشتند. با افزایش دوره عاری از علف هرز، وزن خشک علف های هرز کاهش یافت. عملکرد دانه، با افزایش دوره تداخل علف های هرز به مقدار معنی داری کاهش نشان داد به طوری که میزان عملکرد دانه در تیمار شاهد عاری از علف های هرز،1029 کیلوگرم در هکتار به دست آمد ولی در تیمار شاهد آلوده به علف هرز در تمام فصل رشد عملکرد دانه حداقل شده و هیچ عملکردی حاصل نشد. اجزای عملکرد عدس از جمله تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در غلاف وزن هزاردانه و نیز صفات دیگری از جمله ارتفاع بوته، تعداد شاخههای فرعی ، وزن اندام های هوایی و شاخص برداشت همگی با افزایش آلودگی به علف هرز رو به کاهش نهادند، کمترین میزان این صفات به تیمار آلودگی کامل و آلودگی تا 60 روز پس از سبزشدن تعلق داشت و بالاترین میزان آن ها به تیمار عاری کامل و آلودگی تا 15 روز پس از سبز شدن مربوط بود. همچنین عملکرد پروتئین با زیاد شدن طول دوره آلودگی کاهش یافت. دوره بحرانی کنترل علف های هرز با در نظر گرفتن 5، 10 و 15 درصد کاهش عملکرد به استفاده از روش رگرسیون غیر خطی و معادلات غیر خطی گامپرتز و لجستیک محاسبه شد. دوره بحرانی کنترل علف های هرز برای عدس 10 الی66 ، 15 الی56 و 20 الی50 روز پس از سبز شدن، به ترتیب جهت جلوگیری از کاهش 5، 10 و 15 درصدی عملکرد محاسبه گردید.
مرتضی محمدی حسنعلی نقدی بادی
به منظور بررسی تأثیر کودهای بیولوژیک روی رشد و عملکرد کمی و کیفی گیاه داروئی به لیمو آزمایشی در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی شامل 9 تیمار(1- شاهد یا عدم مصرف هرگونه کود 2- نیتروکارا به میزان یک گرم برای هر بوته 3- بیوسولفور به میزان 5/0 گرم در هر بوته همراه با 25 گرم کود گوگرد بنتونیت دار گرانوله 4- کود فسفاته بارور-2 به میزان یک گرم برای هر بوته 5- نیتروکارا به میزان یک گرم + کود فسفاته بارور-2 به همان میزان برای هر بوته 6- نیتروکارا به میزان یک گرم در هر بوته + بیوسولفور به میزان 5/0 گرم در هر بوته همراه با 25 گرم کود گوگرد بنتونیت دار گرانوله 7- بیوسولفور به میزان 5/0 گرم در هر بوته همراه با 25 گرم کود گوگرد بنتونیت دار گرانوله + کود فسفاته بارور-2 به میزان یک گرم در هر بوته 8- نیتروکارا به میزان یک گرم در هر بوته + کود فسفاته بارور-2 به میزان یک گرم در هر بوته + بیوسولفور به میزان 5/0 گرم در هر بوته همراه با 25 گرم کود گوگرد بنتونیت دار گرانوله 9- مصرف کودهای شیمیایی نیتروژن-فسفر- پتاسیم (اوره 20 گرم، فسفات تریپل 25 گرم و سولفات پتاسیم 20 گرم در هر بوته ) در 3 تکرار مورد بررسی قرار گرفت. این طرح فروردین سال 1389 در باغات کشت و صنعت و دام پروری مغان به اجرا در آمد. نتایج این آزمون نشان می دهد که کاربرد کودهای بیولوژیک در صفات همچون وزن تر و خشک برگ و شاخه، قطرساقه، ارتفاع بوته، تعداد گل آذین و تعداد شاخه های فرعی نسبت به شاهد افزایش معنی داری نشان می دهد. در مقایسه با کود شیمیایی هر چند در بعضی از صفات مذکور کود شیمیایی نسبت به کود بیولوژیک در یک گروه قرار می گیرند اما مزایای استفاده از کود های زیستی در اصلاح، بهبود و حاصلخیزی خاک حائز اهمیت زیادی می باشد. در میزان اسانس نیز کاربرد تلفیقی سه کود بیولوژیک (نیتروکارا+ بیوسولفور+ کود فسفاته بارور-2) افزایش معنی دار نسبت به شاهد دارد. در مورد ترکیبات موجود در اسانس به لیمو، 24 مواد (آلفا-پینن، 6-متیل-5-هپتن-2-اون، لیمونن، هیدرات سابی نن، لینالول، اکساید لیمونن، نئوآلوسی من، ترانس وربنول، نئووربنول، دی هیدرو کارواول، ترانس کارواول، نرال، آلفا کوپان، ژرانیل استات، بتابوربونان، متیل اوژنول، کاریوفیلن، آرومادندرن، گاما مورولن، کورکومن، سیگما کادینن، نرولیدول، اسپاتولنول، ایزولانژیفولان-7-آلفا-اول و هیماچالول) شناسایی شده، درنتیجه کاربرد کودهای بیولوژیک در 15 مورد از ترکیبات جداسازی شده با اختلاف معنی داری، بیشتر از تیمار شاهد به دست آمد. در 9 مورد اختلاف معنی دار مشاهده نگردید. نقطه جالب اینکه استفاده از کود شیمیایی در اکثر موارد نه تنها نسبت به شاهد افزایش معنی دار نداشت، بلکه نسبت به شاهد کاهش معنی داری نیز نشان داد.
خدیجه بهرام زاده آبریز احمد توبه
شناسایی و آگاهی از تراکم، ترکیب گونه ای و الگوی ظهور آنها گام اصلی و اساسی در مدیریت علف های هرز و افزایش عملکرد گیاه زراعی است. برای این منظور آزمایشی در سال 1390 در 8 مزارع گندم دیم و آبی شهرستان بستان آباد، استان آذربایجان شرقی و در 4 منطقه مختلف (آق یار واقع در مرکز شهرستان، اشتلق در شمال، آلوار در شرق و تیکمه داش در جنوب شهرستان) انجام شد. علف های هرز هر مزرعه در چهار مرحله رشد گندم (پنجه زنی، ساقه دهی، خوشه دهی، شیری) در 8 واحد نمونه برداری به ابعاد 50×50 سانتیمتری با الگوی wشمارش شد. علاوه بر تراکم، تعداد گونه علف هرز (غنای گونه ای)، فراوانی، یکنواختی، شاخص تنوع گونه ای شانون –وینر، زمان سبز شدن و میانگین زمان سبز شدن علف های هرز نیز مشخص شد. نتایج نشان داد که میانگین تراکم کل علف های هرز مزارع گندم دیم شهرستان بین 25/206 تا 541 بوته در متر مربع و در مزارع آبی 5/46 تا 75/548 بوته در مترمربع بود. در زراعت گندم آبی50 تا 80 درصد تراکم علف های هرز در مرحله پنجه زنی گندم و در مزارع دیم در دو مرحله پنجه زنی و ساقه دهی مشاهده شد. هشتاد گونه علف هرز متعلق به 21 تیره گیاهی در مزارع گندم شهرستان مشاهده شد که تیره شب بو، کاسنی و گرامینه به ترتیب با 22، 21 و 13 گونه سهم بیشتری داشتند. بیشتر گونه های مشاهده شده گونه های پهن برگ یکساله بهاره زودهنگام بودند. گونه های آتریپلکس، سلمه تره، تلخه، پیچک صحرایی، قدومه، گوش فیلی، کنگر صحرایی و علف هفت بند، در مزارع گندم دیم و آبی غالب بودند. فراوانی هر یک از این گونه ها در مراحل مختلف رشد گندم و در مناطق مختلف متفاوت بود. آزمایش نشان داد که الگوی ظهور علف های هرز در مناطق مختلف بسته به سیستم کشت متفاوت بود. در زراعت دیم بیشتر گونه ها در مرحله ساقه دهی (60 روز بعد از فروردین) به پیک ظهور خود رسیدند. اما در مزارع آبی بیشترین پیک ظهور علف های هرز در 45 روز بعد از فروردین مشاهده شد.
صغری سطوتی نیری احمد توبه
چکیده: به منظور تعیین دوره بحرانی کنترل علف های هرز در گیاه دارویی مریم گلی، آزمایشی در سال زراعی 90-89 در یکی از مزارع شهرستان نیر واقع در 35 کیلومتری شهرستان اردبیل انجام شد. این آزمایش در قالب دو طرح پایه بلوک های کامل تصادفی هر کدام با سه تکرار و پنج تیمار به اجرا در آمد. تیمارها شامل دوره تداخل و دوره کنترل علف های هرز به فاصله زمانی بیست روز از یکدیگر (0، 20، 40، 60، 80) قرار داشتند. نتایج نشان داد که در گروه تیماری تداخل علف هرز، بیشترین تعداد علف هرز در تیمار آلودگی تا 40 روز و در گروه تیماری کنترل علف هرز، بیشترین تعداد علف هرز در تیمار عاری تا 20 روز قرار داشت. با افزایش دوره تداخل علف هرز، از تراکم آن ها به دلیل خودتنکی کاسته شد اما وزن تر و وزن خشک علف های هرز افزایش یافت. علف هرز غالب مزرعه، خردل وحشی بود که بیشترین تراکم، وزن تر و وزن خشک را دارا بود که علت آن به داشتن سطح برگ زیاد، تشکیل حداکثر سطح برگ زودتر از بسیاری از گونه های علف هرز و در نتیجه دارا بودن توان رقابتی بالا برمی گردد. علف های هرز اثر معنی داری بر عملکرد و اجزای عملکرد مریم گلی داشتند. دوره بحرانی کنترل علف های هرز در گیاه دارویی مریم گلی بر اساس 5، 10 و 15 درصد کاهش عملکرد قابل قبول، به ترتیب 76 ، 60 و 53 روز به دست آمد.
فرشته ایمان پرست عبدالقیوم قلی پوری
چکیده: امروزه حل مشکل بحران غذایی با توجه به رشد روز افزون جمعیت دنیا به یک مسئله مهم جهانی تبدیل شده است. سیب زمینی از جمله محصولات کشاورزی است که در تغدیه بشر نقش مهمی را ایفا می کند. بر این اساس با توجه به اینکه می توان از مینی تیوبرهای سیب زمینی بذور مناسب و با کیفیتی برای کاشت تولید کرد و همچنین با توجه به اینکه استان اردبیل یکی از قطب های مهم کاشت سیب زمینی است به منظور بررسی چگونگی بهبود صفات فیزیولوژیکی، ریخت شناسی، فنولوژیکی، زراعی، کیفی و دیگر خصوصیات مینی تیوبرهای سیب زمینی، آزمایشی در گلخانه بر اساس آزمایش فاکتوریل سه عاملی در قالب طرح کاملا" تصادفی انجام شد که در آن فاکتور رقم سیب زمینی شامل دو رقم آگریا و ساوالان، فاکتور اسید جاسمونیک شامل سه سطح (0، 1 و 2 میکرومول) و کومارین شامل چهار سطح (0، 5، 10 و 15 میلی گرم بر لیتر) بود. نتایج این تحقیق نشان داد که در اثر متقابل 3 جانبه ی رقم، اسید جاسمونیک و کومارین در صفت وزن کل تر غده چه ها در هر گلدان، تیمار اسید جاسمونیک 2 میکرومول و کومارین 15 میلی گرم بر لیتر در رقم ساوالان بیشترین میانگین را با اختلاف معنی داری از سایر تیمارها داشت و کمترین مقدار برای تیمار اسید جاسمونیک شاهد و کومارین 5 میلی گرم بر لیتر در رقم آگریا بود. در صفت میانگین قطر غده چه، تیمار اسید جاسمونیک 2 میکرومول و کومارین 15 میلی گرم بر لیتر در رقم ساوالان بیشترین میانگین را با اختلاف معنی داری از سایر تیمارها داشت و کمترین مقدار میانگین برای تیمار اسید جاسمونیک شاهد و کومارین شاهد در رقم آگریا بود. صفت تعداد استولون زایی در هر بوته بیشترین مقدار میانگین را برای تیمار اسید جاسمونیک 2 میکرومول و کومارین 15 میلی گرم بر لیتر در رقم ساوالان داشت و کمترین میانگین برای رقم آگریا تحت تیمارهای شاهد اسید جاسمونیک و کومارین بود. صفت حجم غده چه، تیمار اسید جاسمونیک 2 میکرومول و کومارین 15 میلی گرم بر لیتر در رقم ساوالان بیشترین میانگین را با اختلاف معنی داری از سایر تیمارها داشت و کمترین مقدار برای تمامی تیمارهای اسید جاسمونیک و کومارین شاهد در رقم آگریا بود. در اثر متاقبل دو جانبه اسید جاسمونیک و رقم برای صفت وزن خشک اندام هوایی در هر گلدان، رقم ساوالان تحت تیمار اسید جاسمونیک 2 میکرومول بیشترین مقدار میانگین و رقم آگریا تحت تیمار اسید جاسمونیک شاهد کمترین مقدار میانگین را با اختلاف معنی داری به خود اختصاص دادند. برای اثر متقابل دو جانبه رقم و کومارین برای صفت مذکور، رقم ساوالان تحت تیمار کومارین حالت شاهد بیشترین میانگین و رقم آگریا تحت تیمار کومارین 15 میلی گرم بر لیتر کمترین میانگین را داشتند و برای اثر متقابل دو جانبه کومارین و اسید جاسمونیک وزن خشک اندام هوایی در هر گلدان تحت تیمار کومارین حالت شاهد و اسید جاسمونیک 2 میکرومول بیشترین میانگین و تحت تیمار اسید جاسمونیک حالت شاهد و کومارین 15 میلی گرم بر لیتر کمترین میانگین را داشت. در اثر اصلی رقم، اسید جاسمونیک و کومارین، صفت تعداد غده چه های تر در هر گلدان در رقم ساوالان، تیمار 2 میکرومول اسید جاسمونیک و کومارین 15 میلی گرم بر لیتر بیشترین مقدار میانگین را دارا بود. اسید جاسمونیک در بهبود ویژگی های مختلف زراعی و اجزای عملکرد سیب زمینی به عنوان ماده مناسبی می تواند استفاده شود. کومارین بر روی اکثر صفات اندازه گیری شده ی کمی و کیفی زراعی اثر معنی داری داشت.
رسول فخاری عبدالقیوم قلی پوری
به منظور بررسی تاثیر انواع گیاهان پوششی و دفعات مختلف مصرف نیتروژن برکنترل زیست توده، تراکم و انواع علف های هرز در ذرت علوفه ای آزمایشی در سال 1391 در ایستگاه تحقیقات کشاورزی (سامیان) اردبیل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار انجام شد. تیمارها شامل عامل اول کشت چاودار، ماشک گل خوشه-ای، شبدر برسیم به صورت گیاه پوششی و شاهد (کشت ذرت بدون گیاه پوششی با اعمال و بدون اعمال وجین) بود. عامل دوم شامل تقسیط کود نیتروژن از منبع اوره به میزان 225 کیلوگرم در هکتار با 2 سطح، سطح دو بار کود (2/1 در زمان کاشت + 2/1 در مرحله 8 تا 10 برگی ذرت)، و سطح سه بار کود (3/1 در زمان کاشت + 3/1 در مرحله 8 تا 10 برگی+3/1 یک هفته قبل از ظهور گل تاجی ذرت) بود که به صورت تقسیط مورد نظر، استفاده شد. عامل سوم مراحل نمونه برداری از علف های هرز شامل 60 روز و دیگری 90 روز پس از کاشت ذرت بود. نتایج نشان داد اثر اصلی گیاهان پوششی، تقسیط نیتروژن و دفعات نمونه برداری تاثیر معنی داری بر روی صفات تراکم و زیست توده علف های هرز داشت. همچنین اثر متقابل (گیاه پوششی × دفعات نمونه برداری)، بر زیست توده علف های هرز تاثیر معنی داری داشته ولی تراکم علف های هرز تحت تاثیر اثر متقابل تیمار های آزمایش قرار نگرفت. نتایج مقایسات میانگین نشان داد گیاه پوششی چاودار، ماشک گل خوشه ای و شبدر برسیم زیست توده خشک کل علف های هرز را در مقایسه با شاهد به ترتیب 87، 82 و 65 درصد و تراکم آنها را به ترتیب 67، 55 و 33 درصد کاهش دادند. در تیمارهای تقسیط دو بار کود تراکم و زیست توده علف های هرز نسبت به تیمار تقسیط سه بار کود بیشتر بود. نتایج نشان داد اثر اصلی گیاه پوششی، تقسیط نیتروژن و اثر متقابل این دو عامل بر روی بسیاری از صفات ذرت علوفه ای از جمله: (ارتفاع بوته، ارتفاع بلال، قطر بلال، طول بلال، وزن تر بلال، وزن تر ساقه، وزن تر برگ، وزن تر کل بوته، عملکرد نهایی علوفه تر ذرت و...) تاثیر معنی داری داشته است. نتایج اثرات متقابل نشان داد که بیشترین عملکرد علوفه تر ذرت (51300 کیلوگرم در هکتار) از تیمار شاهد (وجین کامل علف های هرز و بدون گیاه پوششی) همراه با تقسیط سه بار کود نیتروژن بدست آمد. همچنین از نظر مقدار زیست توده تر ذرت به همراه متوسط زیست توده تر گیاهان پوششی، تیمار ذرت + ماشک گل خوشه ای و ذرت + شاهد (وجین کامل علف های هرز) دارای بیشترین میزان این صفت و در گروه یکسانی با هم قرار گرفتند. به طور کلی با در نظر گرفتن منافع کنترل موثر علف های هرز و تولید علوفه بیشتر، تیمار ماشک گل خوشه ای و تقسیط سه بار کود نیتروژن مناسب بود.
سیده اعظم سعادت قلعه جوق عبدالقیوم قلیپوری
به منظور بررسی تاثیر گیاهان پوششی و نحوه مدیریت آنها بر روی علف هرز آزمایشی، در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی که به صورت طرح فاکتوریل در قالب بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار اجرا شد. غلات پوششی تیپ پاییزه و بهاره بعنوان فاکتور اول شامل 1)گندم پاییزه، 2)جوپاییزه، 3)چاودارپاییزه، 5)گندم بهاره، 6)جوبهاره و مخلوط چاودار پاییزه وجو پاییزه و نحوه مدیریت مالچ که شامل 1)کف بر ،2)مالچ زنده سرزنی شده،3) مالچ مرده گیاهان پوششی بعنوان فاکتور دوم و همچنین دو تیمار شاهد شامل بدون گیاهان پوششی و وجین کامل علف های هرز و بدون گیاهان پوششی و بدون وجین علف هرز در کنار آزمایش اصلی اجرا شد. نتایج نشان داد که اثر اصلی نحوه مدیریت گیاهان پوششی بر روی صفات نعناع فلفلی ( تعداد شاخه فرعی، طول ساقه، قطر ساقه، وزن تر ساقه، وزن خشک ساقه، وزن تر برگ ،وزن خشک برگ، عملکرد تر و عملکرد اسانس) و کل وزن تر و کل وزن خشک علف های هرز و همچنین بر وزن تر و وزن خشک و تراکم علف های هرز تاج خروس و سلمه تره تاثیر معنی داری داشت. در اکثر صفات هر سه نوع مدیریت گیاه پوششی بیشترین تاثیر را بر مدیریت علف هرز نسبت به شاهد داشت. بطوریکه کل وزن خشک علف هرز توسط مالچ کف بر ، مالچ سرزنی شده ، مالچ ایجاد شده با علف کش در مرحله سوم نمونه برداری به ترتیب 94.03، 94.97، 94.52 % و کل وزن تر علف هرز 94.84، 96.62، 95.55% کنترل کردند. همچنین از بین علف هرز موجود در مزرعه بیشترین میزان کنترل بر روی علف های هرز تاج خروس و سلمه تره بدست آمد به نحوی که در مرحله سوم نمونه برداری توسط مالچ کف بر ، مالچ سرزنی شده ، مالچ ایجاد شده با علف کش، حدودا وزن تر علف هرز تاج خروس 95- 96%، وزن خشک94-95 %، تراکم87- 94% کاهش یافت. همچنین در مرحله سوم نمونه برداری میزان کنترل وزن تر ، وزن خشک و تراکم سلمه تره نیز برای مدیریت های مالچ کف بر ، مالچ سرزنی شده ، مالچ ایجاد شده با علف کش به ترتیب 95-99، 94-95، 88-93% به دست آمد.
میرسلمان ابراهیمی داود حسن پناه
به منظور بررسی اثر زمان برداشت مختلف روی خصوصیات کمی و کیفی عملکرد ارقام کلزا در اردبیل، و همچنین اثر بر اجزای عملکرد و برخی از خصوصیات فنولوژیکی و فیزیولوژیکی ارقام کلزا، آزمایشی بصورت فاکتوریل دو عاملی بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی 1391 در ایستگاه تحقیقات کشاورزی، منابع طبیعی و گیاهان دارویی سامیان اردبیل واقع در 15 کیلومتری جاده اردبیل- مشگین شهر انجام شد. عامل اول چهار رقم کلزای بهاره (420h-، 308h-، ساری گل و 003rgs) و عامل دوم زمان برداشت در سه تاریخ شامل رسیدگی فیزیولوژیک، رسیدگی میانی و رسیدگی کامل یا رسیدگی برداشت می باشد. تجزیه واریانس داده ها نشان داد که مرحله شروع گل دهی، طول دوره گل دهی، تعداد ساقه اصلی، تعداد خورجین در ساقه، فاصله اولین غلاف از سطح خاک،تعداد دانه در خورجین، وزن هزار دانه، عملکرد دانه، درصد و عملکرد روغن با اختلاف معنی داری تحت تاثیر ارقام قرار گرفتند. طول خورجین و درصد رطوبت دانه تحت تاثیر زمان برداشت قرار گرفتند، و دو صفت کل دوره رشد و نمو گیاه، ارتفاع بوته نیز تحت تاثیر رقم و زمان برداشت قرار گرفتند. نتایج حاصله نشان داد که از بین ارقام مورد مطالعه بیشترین عملکرد دانه و بیشترین درصد روغن و همچنین عملکرد روغن از رقم rgs003، به دست آمده که برای منطقه مورد آزمایش مناسب تر به نظر می رسد.
قربان دیده باز مغانلو احمد توبه
هدف تحقیق حاضر مطالعه ی توان رقابتی ذرت با علف هرز تاج خروس ریشه قرمز در تراکم های مختلف ذرت با علف هرز تاج خروس ریشه قرمز بود. بدین منظور آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب بلوک های کامل تصادفی و در سه تکرار در مزرعه ی تحقیقات کشاورزی ومنابع طبیعی استان اردبیل (مغان) در سال زراعی 1391 اجرا شد. فاکتورهای آزمایشی شامل چهار تراکم ذرت دانه ای (70000، 75000، 80000 و85000) بوته در هکتار و چهار تراکم علف هرز تاج خروس ریشه قرمز (0 ، 4 ، 8 و12) بوته در متر ردیف طولی بود. صفات مربوط به توان رشد و تولید گیاه زراعی ذرت و علف هرز تاج خروس ریشه قرمز اندازه گیری قرار گرفتند. نتایج این آزمایش نشان داد که بیشترین عملکرد ذرت در تراکم 80000 بوته در هکتار به دست آمد. در حضور علف هرز تاج خروس ریشه قرمز مقدار عملکرد دانه ذرت عموماً کاهش یافت. کاهش در عملکرد دانه ناشی از رقابت علف هرز تاج خروس ریشه قرمز در تراکم های بالای ذرت نیز مشاهده شد. علیرغم این، در شرایطی که تعداد علف هرز تاج خروس ریشه قرمز هم بالا بود، بیشترین توان تولید ذرت در تراکم های بالای ذرت به دست آمد. اثر تراکم ذرت بر روی تعداد برگ و وزن بذر علف هرز تاج خروس ریشه قرمز معنی دار نبود. مقدار وزن خشک تاج خروس با افزایش تراکم ذرت کاهش یافت. به نظر می رسد که در زمانی که علف هرز تاج خروس ریشه قرمز وجود دارد با انتخاب تراکم مناسب ذرت عملکرد قابل قبولی را می توان برداشت کرد.
ماهرخ بلندی عموقین عبدالقیوم قلی پوری
به منظور بررسی اثر گیاهان پوششی بر کنترل علف های هرز آفتابگردان هیبرید رقم هایسون 33، آزمایشی در سال زراعی 1391- 1390 در ایستگاه تحقیقات منابع طبیعی، گیاهان دارویی سامیان اردبیل در 3 تکرار به اجرا در آمد. فاکتور اول، سه نوع گیاه پوششی چاودار تیپ پاییزه، جو تیپ بهاره، گندم تیپ پاییزه همراه با دو تیمار شاهد (شاهد1: بدون گیاه پوششی و با وجین کامل علف هرز، شاهد2: بدون گیاه پوششی و بدون وجین) فاکتور دوم، مدیریت در دو سطح (مالچ زنده، مالچ کف بر) و فاکتور سوم، تاریخ کاشت گیاه پوششی در دو سطح (همزمان با کشت آفتابگردان، 45 روز بعد از کاشت آفتابگردان) در نظر گرفته شد.نتایج نشان داد، اثر اصلی گیاه پوششی روی بسیاری از صفات مرفولوژیکی آفتابگردان از جمله: (ارتفاع بوته، قطر طبق، قطر ساقه، وزن خشک اندام هوایی، وزن خشک طبق، وزن خشک دانه، تعداد دانه در طبق و ...) صفات کیفی آفتابگردان از جمله: (درصد روغن، عملکرد روغن، درصد پروتئین و عملکرد پروتئین) و بر عملکرد خشک دانه و عملکرد بیولوژیک تاثیر معنی داری داشته است. اثر اصلی تاریخ کاشت نیز بر روی صفات (درصد روغن، قطر طبق و قطر ساقه) و اثر متقابل (مدیریت × تاریخ کاشت)، بر روی صفات (قطر طبق، قطر ساقه، وزن هزار دانه، وزن خشک دانه، وزن تر ساقه و برگ، وزن خشک اندام های هوایی و تعداد دانه در طبق) و اثر متقابل (گیاه پوششی × مدیریت × تاریخ کاشت)، بر روی صفات وزن تر دانه و وزن تر اندام هوایی، تاثیر معنی داری را نشان داد. در رابطه با علف های هرز، نتایج نشان داد، اثر متقابل (گیاه پوششی × تاریخ کاشت)، بر روی تراکم، وزن تر و وزن خشک کل علف های هرز تاثیر معنی داری داشته است. مقایسات میانگین نشان داد، بیشترین عملکرد خشک دانه بعد تیمار شاهد1 (بدون گیاه پوششی با وجین کامل) در تیمار گندم و چاودار به ترتیب با میزان 7/3916، 3/ 3798 کیلوگرم در هکتار به دست آمد. هر سه گیاه پوششی نسبت به شاهد 2، به ویژه در تاریخ کاشت همزمان، نقش موثری در افزایش درصد روغن و عملکرد روغن داشته اند. گیاهان پوششی مخصوصا چاودار، در تاریخ کاشت همزمان، تراکم، وزن تر و وزن خشک علف های هرز را به ترتیب 57%، 95%، 88% نسبت به شاهد2 کاهش داد.
بهنام شمشیری گیگلو احمد توبه
به منظور بررسی تاثیر تاریخ و تراکم های مختلف کاشت چاودار بر روی علف های هرز گیاه زراعی ذرت علوفه ای، آزمایشی به صورت فاکتوریل دوعاملی در قالب بلوک های کامل تصادفی در سال زراعی 1391 در ایستگاه تحقیقاتی اردبیل (سامیان) انجام شد. تیمارهای مورد بررسی شامل چهار تاریخ کاشت چاودار به فاصله زمانی دو هفته از یکدیگر (25 فروردین، 10 اردیبهشت، 25 اردیبهشت و 10 خرداد) که تاریخ کاشت اول آن یک ماه قبل از کاشت گیاه زراعی ذرت بود. ذرت نیز در 25 اردیبهشت کشت شد. و تیمار دوم شامل تراکم های مختلف کاشت چاودار ( صفر، 80، 120 و 160 کیلوگرم در هکتار) بود. تجزیه واریانس داده ها نشان داد که تاریخ کاشت اول چاودار بیشترین تاثیر را در کاهش تراکم و زیست توده خشک علف های هرز داشت. بعد از تاریخ کاشت اول به ترتیب تاریخ کاشت های دوم، سوم و چهارم در رده های بعدی قرار گرفتند. همچنین نتایج حاصل نشان داد که تراکم سوم کاشت چاودار (160 کیلوگرم در هکتار) بیشترین قدرت را در کاهش تراکم و زیست توده خشک علف های هرز داشت تراکم-های دوم و سوم چاودار به ترتیب در رده های بعدی کنترل قرار گرفت. همچنین نتایج حاصل نشان داد که تاریخ کاشت سوم چاودار به همراه تراکم (160 کیلوگرم در هکتار) کاشت چاودار، بیشترین عملکرد علوفه (49554 کیلوگرم در هکتار) را در بین تاریخ و تراکم های مختلف کاشت چاودار داشته است.
علی برقی احمد توبه
به منظور بررسی تاثیر نانواکسید آهن بر عملکرد، ترکیبات و کیفیت تغذیه¬ای در سیب¬زمینی رقم آگریا در اردبیل آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک¬های کامل تصادفی (rcbd) با سه تکرار در سال 1391در دانشکده علوم کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی انجام شد. فاکتور اول شامل کود نانواکسید آهن در سطوح 0، 5/0، 1، 5/1 و 2 درصد و فاکتور دوم شامل مراحل محلول¬پاشی (زمان گلدهی، زمان شروع غده¬بندی و زمان پرشدن غده) می¬باشد. 3 کرت شاهد بدون محلول¬پاشی و 3 کرت محلول¬پاشی شده با اکسید آهن معمولی (عرف زارع که معادل 2 درصد است) در نظر گرفته شد. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که اثر متقابل عوامل مورد بررسی بر شاخص کلروفیل برگ، آهن جذب شده غده در هکتار، وزن متوسط غده، ph، میزان نشاسته غده، میزان نیترات غده، درصد پروتئین غده، عملکرد پروتئین غده در هکتار، نیتروژن جذب شده کل غده و میزان آهن جذب شده غده معنی¬دار بود. اثر اصلی این عوامل نیز بر تمام صفات مورد بررسی به جز وزن مخصوص و درصد ماده خشک غده، تعداد غده در بوته، تعداد استولون، قطر ساقه و میزان فسفر جذب شده غده در هکتار معنی¬دار بود. نتایج مقایسه میانگین اثرات اصلی نشان داد که بیشترین مقادیر عملکرد تک بوته، عملکرد در هکتار، عملکرد قابل فروش، عملکرد نشاسته در هکتار، میزان متیونین پروتئین غده، میزان پتاسیم و کلسیم جذب شده غده در هکتار در غلظت 2 درصد نانو اکسید آهن و همچنین در محلول¬پاشی در زمان پرشدن غده حاصل شد. بلندترین بوته در غلظت 1 درصد نانو اکسید آهن و هم¬چنین محلول¬پاشی در زمان شروع غده¬بندی مشاهده گردید. بیشترین میزان لیزین پروتئین غده در غلظت 2 درصد نانو اکسید آهن، بیشترین میزان آهن برگ در تیمار شاهد با مصرف کود آهن معمولی و بیشترین میزان سدیم و فسفر غده در تیمار شاهد بدون مصرف کود آهن حاصل گردید. بیشترین میزان کلسیم غده در اثر تیمار با نانو اکسید آهن و بیشترین پتاسیم غده با محلول¬پاشی در زمان پر شدن غده بدست آمد. مقایسه میانگین اثر متقابل غلظت نانو اکسید آهن× مراحل محلول¬پاشی نشان داد که بیشترین وزن متوسط، آهن، نشاسته و عملکرد پروتئین غده و هم¬چنین آهن جذب شده غده در هکتار و کلروفیل برگ در ترکیب تیماری غلظت 2 درصد نانو اکسید آهن با محلول¬پاشی در زمان پرشدن غده حاصل شد. ترکیبات تیماری غلظت¬های 5/1 و 2 درصد نانو اکسید با محلول¬پاشی در زمان پر شدن غده بیشترین درصد پروتئین و نیتروژن کل غده را به خود اختصاص دادند. بیشترین ph غده با تیمار با نانو اکسید آهن و محلول¬پاشی در زمان پر شدن غده و بیشترین میزان نیترات غده نیز در تیمار شاهد بدون مصرف کود آهن بدست آمد.
سعید جمال پور احمد توبه
جکیده: به منظور بررسی تاثیر نانو کود بیولوژیک (بیوزر) در مقایسه با کودهای شیمیایی نیتروژن و فسفر بر روی عملکرد و اجزای عملکرد سیب زمینی رقم آگریا آزمایشی در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 8 تیمار و 3 تکرار در مزرعه شخصی واقع در منطقه دوزدوزان (شهرستان سراب) اجرا شد و کارهای آزمایشگاهی آن در آزمایشگاه های علوم کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی انجام شد. تیمارها شامل سطوح کودی 180 و200 کیلوگرم در هکتار نیتروژن و فسفر خالص، نانو کود به صورت محلول در آب 3 کیلوگرم در هکتار و بذرمال 2 کیلوگرم در هکتار، که نانو کودها و کودهای شیمیایی به صورت مجزا و در ترکیب با یکدیگر بودند. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که تاثیر سطوح کودی بر تعداد غده در بوته، وزن متوسط غده، عملکرد تک بوته، وزن مخصوص غده، عملکرد در هکتار، عملکرد قابل فروش، ارتفاع بوته، قطر ساقه، درصد نشاسته، میزان لیزین در پروتئین غده، درصد پروتئن، عملکرد پروتئین، میزان ازت جذب شده و درصد ازت غده ها معنی دار بوده، ولی در صفات عملکرد نشاسته در هکتار و درصد ماده خشک غده اختلاف معنی¬داری مشاهده نشد. نتایج مقایسه میانگین اثرات ساده نشان داد که بیشترین مقادیر تعداد غده در بوته، وزن متوسط غده، عملکرد تک بوته، وزن مخصوص غده، عملکرد در هکتار، عملکرد قابل فروش، ارتفاع بوته، قطر ساقه، میزان لیزین در پروتئین غده، درصد پروتئن و عملکرد پروتئین در تیمارهایی که نانو کود و کودهای شیمیایی در ترکیب با یکدیگر بودند مشاهده گردید. بیشترین میزان نشاسته در تیمار نانو کود به صورت بذرمال و محلول در آب بود حاصل شد. بیشترین درصد نیتروژن و نیتروژن کل در سطح کودی نیتروژن و فسفر بدست آمد. نانو کودها در ترکیب با کودهای شیمیایی می توانند حداقل تا 50 درصد جایگزین کودهای شیمیایی شده و تاثیر مثبت و معنی داری بر روی اکثر صفات کمی و کیفی مورد بررسی داشته و در مواردی بهتر از 100 درصد مصرف کودهای شیمیایی نتیجه بخش باشند. نانو کود بیولوژیکی (بیوزر) در ترکیب با کودهای شیمیایی نیتروژن و فسفر باعث بهبود ویژگی های کمی و کیفی سیب زمینی با کاهش مصرف کودهای شیمیایی شد.
میرشهباز موسوی احمد توبه
با افزایش پیوسته جمعیت دنیا، نیاز به مواد غذایی روز به روز با سرعت شگرفی در حال افزایش است. با وجود پیشرفت های قابل توجه در سه دهه اخیر، مصرف سالانه مواد غذایی در حدود 20% افزایش یافته است و بر اساس برآوردهای موجود تا 25 سال آینده باید مقدار تولید محصولات غذایی در کشورهای در حال توسعه 70% بیشتر از تولید فعلی آن هاباشد (کامکار و مهدوی دامغانی، 1387) تا بتواند همگام با جمعیت رو به رشد حرکت و جواب گوی نیازهای آنها باشد.امروزه بیش از یک سوم مردم دنیا از گرسنگی رنج می برند و یا شدیداً دچار سوء تغذیه هستند. دانشمندان پیش بینی کرده اند که در سال 2030 میلادی جمعیت کره زمین به 10 میلیارد نفر می رسد. اکنون این سوال پیش می آید که برای تهیه و تأمین مواد غذایی برای چنین جمعیتی چه باید کرد و چه چاره ای اندیشید (دانشور، 1382). سیب زمینی یکی از محصولات استراتژیک بوده و در زمان جنگ و قحطی با تأمین مواد غذایی مورد نیاز، جان میلیون ها نفر از انسان ها را از خطر مرگ نجات داده است و در این گونه شرایط اهمیت خود را در سالیان گذشته نشان داده است (حسین زاده، 1384). این محصول اهمیت ویژه ای برای کشورهای در حال توسعه به دلیل بالا بودن پتانسیل در واحد سطح و در واحد زمان داشته و ارزش غذایی بیشتری در جهت حفظ و نگهداری جمعیت در حال افزایش روز افزون و دارای سوء تغذیه و گرسنه جهان دارد. بعد از شیر، اولین محصولی است که می تواند غذای کامل محسوب گردد، این گیاه سرشار از کربوهیدرات و ویتامین ث است و در بین محصولات غذایی بیشترین میزان پروتئین را دارد، میزان اسید آمینه های موجود در آن با توجه به نیاز انسان مطلوب می باشد و این گیاه یکی از پرتولیدترین محصولات است که (رضایی و سلطانی، 1380). سیب زمینی یکی از مهمترین گیاهان زراعی در جهان (فیرنی و ویلمیتزر، 2001) و در ایران (فائو، 2008) بوده واز نظر اهمیت غذایی و تولید بعد از گندم و برنج قرار دارد.کمبود آب یکی از مهمترین عوامل محدود کننده تولید محصولات کشاورزی به شمار می آید (بگ و تورنر، 1986). سیب زمینی به کمبود رطوبت خاک بسیار حساس می باشد. این مورد به دلیل سیستم ریشه ای محدود و کم عمق آن می باشد، زیرا تقریبا" 85 درصد از طول ریشه این گیاه در لایه 30 سانتی بالای سطح خاک قرار دارد (آندرز و همکاران، 2005). بنابراین انجام آبیاری به منظور تولید عملکرد مطلوب همواره مورد نیاز است با این وجود، مطالعات نشان داده است که تحمل به خشکی در کلیه ارقام سیب زمینی یکسان نیست و تحمل به خشکی آنها باید در هر منطقه مورد بررسی قرار گیرد (جفریز، 1993). ارزیابی تنش هایی که احتمال محدود کنندگی آن ها در تولید محصولات زراعی بیشتر است،ازمهمترین مواردی است که باید در برنامه ریزی برای آینده مورد توجه قرار گیرد. به طوری که امروزه در دنیا بهبود مقاومت یا تحمل تنش های زیستی و غیرزیستی یکی از اهداف اصلی اصلاح نباتات و بیوتکنولوژی گیاهی به شمار می رود. اما به لحاظ پیچیده و پلی ژنیک بودن واکنش گیاه به تنش، برنامه های به نژادی جهت افزایش تحمل به تنش های محیطی در مقایسه با سایر برنامه های به نژادی موفق نبوده است. بنابراین درک و شناخت صفات فیزیولوژیک، مورفولوژیک و بیوشیمیایی که تحمل گیاه را به تنش افزایش می دهند و نحوه وراثت این صفات الزامی است تا بتوان ارقام خاص مناطق مختلف را به وجود آورد. مطالعات جدی پیرامون شرایط نامساعد محیطی و عکس العمل گیاهان نسبت به آنها از سال 1941 در دنیا شروع شده است و از اواسط دهه 1970 علوم نوین زیستی در کشورهای صنعتی به طور همزمان چنان در مسیرهای متعددی پیشرفت کرده است که سخن از انقلاب ژن به میان می آید. توجه امروز بشر به بیوتکنولوژی بیشتر به علت توانایی متخصصان فن به دستورزی ژنتیکی و مهندسی ژنتیک است که دانشمندان را قادر ساخته است در کمترین زمان ممکن، بهترین خصوصیات موردنظر خود را در گیاهان پدید آورند (رانالی و همکاران، 1994). براساس آخرین آمار وزارت جهاد کشاورزی سطح زیرکشت سیب زمینی در ایران حدود 149 هزار هکتار بوده که 54/98 درصد آن به صورت آبی و 46/1 درصد آن دیم بوده است. میزان تولید سیب زمینی کشور در سال 1390 حدود 9/4 میلیون تن بوده که حدود 99 درصد آن از اراضی آبی و بقیه از اراضی دیم حاصل شده است. متوسط عملکرد سیب زمینی آبی کشور حدود 27 تن در هکتار گزارش شده است (فائو، 2008). این مقدار با متوسط عملکرد کشورهای اروپایی اختلاف قابل توجهی دارد که این امر ناشی از مسائل به زراعی، آگروتکنیکی، عدم تامین بذر گواهی شده و عدم سازگاری ارقام وارداتی با کلیماهای مختلف می باشد. ضمن این که مسایل مربوط به بهداشت مزرعه، مدیریت عوامل خسارت زا ( آفات و بیماری ها و علف های هرز ) نیز در این مقوله قابل بحث می باشند (پژوهنده، 1380). دشت اردبیل با وسعت حدود 85 هزار هکتار، سرزمین حاصل خیز و بالقوه ای است که در شمال ایران واقع شده و جز اراضی حاصل از رسوبات رودخانه ای حوضه آبریز دریای خزر به شمار می رود. با توجه به برداشت های بی رویه آب از چاه های کشاورزی و تغییرات اقلیمی در سال های اخیر که منجر به تغییر پراکنش بارندگی، تغییر دبی رودخانه ها و آب دهی چاه ها شده، آب های زیر زمینی دشت اردبیل به طرز سریعی افت نموده است (در بعضی مناطق تا حدود 20 متر و یا بیشتر). بدین ترتیب حدود 40 هزار هکتار از اراضی دشت با تنش آبی شدیدی روبرو است و هر ساله به وسعت اراضی مواجه با بحران کمبود آب افزوده می شود. محصول استراتژیک سیب زمینی با مساحت زیرکشت حدود 23 هزار هکتار و تولید 800 هزار تن سیب زمینی در منطقه اردبیل، مقام دوم را در ایران به خود اختصاص داده است. از طرفی آب موجود باید برای بهبود هر چه بیشتر کمیت و کیفیت عملکرد غده سیب زمینی به کار رود. با توجه به جدید بودن کلون ها و پاره ای از مشخصات (عملکرد بیشتر و سیستم ریشه ای عمیق) احتمال تفاوت در کلون های مورد بررسی وجود دارد. لذا جهت اظهار نظر دقیق تر نیاز به بررسی میزان تحمل آنها به کم آبی می باشد. ضمنا با توجه به میزان افت عملکرد ارقام تحت تنش، جایگزینی ارقام با کلون های امیدبخش متحمل به کم آبی از نظر اقتصادی مهم می باشد. هدف از این تحقیق ارزیابی میزان تحمل ارقام و کلون های امیدبخش سیب زمینی به تنش کم آبی در منطقه اردبیل بود.
محمدجواد فیروزی مجنده احمد توبه
این آزمایش درقالب طرح بلوک های کامل تصادفی ودرسه تکرار در سال زراعی 1391در مرکز تحقیقات کشاورزی اردبیل واقع در 10کیلومتر اردبیلاجرا گردید. در این آزمایش تیمارها شامل 20 نوع ژنوتیپ های گندم دوروم به همراه شاهدهای سرداری (گندم نان)،زردک،گردیش وساچی(گندم دوروم) بودند.نتایج حاصل از تجزیه واریانس داده ها نشان داد که ژنوتیپ ها در بین صفات طول بوته ،طول سنبله ،طول پدانکل ،طول ریشک ،وزن هزار دانه ،تعداد دانه در سنبله ،وزن دانه در سنبله ،تعدادسنبله درمترمربع ،شاخص برداشت(%) ،تعدادگلچه در هر سنبله ،عملکرد دانه در هرهکتار ،عملکرد کاه در هکتار ،تعدادروز تا خوشه دهی ،تعدادروزتارسیدگی کامل ،میزانسمولینا،گلوتن ،میزانپروتئین و پتاسیمدانه در سطح احتمال 1درصد معنی دار شدند همچنین تجزیه کلاستر نشان داد که ژنوتیپ ها را بر اساس صفات می توان به 5 گروه مختلف تقسیم کرد که بهترین گروه شامل ژنوتیپ شماره 24 شده است.از نظر گروه های رسیدگی هم ژنوتیپ ها به 3 گروه زود رس، میان رس و دیر رس تقسیم شدند که ژنوتیپهای 17، 19، 13، 25، 14، 11، 21، 16، 4، 22، 5و2 درگروه دیر رس ژنوتیپ های شماره 6، 2، 12، 11، 22، 21، 7، 15، 16و20در گروه رسیدگی زود رس وبقیه ژنوتیپ ها در گروه میان رس قرار گرفتند.بررسی رقم 23 و24 که در گروه بندی کلاستر نیز در اولین وبالاترین گروه قرارگرفتند حداکثر صفات کمی وکیفی از جمله عملکرد دانه و اجزا وصفات موثر برعملکرد،تعداد دانه درسنبله، وزن دانه درسنبله، تعدادسنبله درواحدسطح، طول سنبله،درصد عملکرد پروتئین، گلوتن وسمولینا دربالاترین رتبه بندی قرارداشتند.بررسی ها درمجموع نشان داد که ژنوتیپ های شماره 24 و23 به عنوان ژنوتیپ های شاخص ومهم در صفات ذکر شده برای خصوصیات کمی-کیفی گندم های دوروم، بنابه خصوصیاتی که در بالا ذکر شده اهمیت به سزایی در ارقام مورد مطالعه داشتند وقابل توصیه می باشند.
هاجر مرادیانی داود حسن پناه
چکیده: به منظور بررسی تنوع ژنتیکی در هیبریدهای حاصل از دورگ گیری ارقام ساوالان و کایزر، تعداد 8 هیبرید پیشرفته به همراه والدین آنها، براساس طرح آزمایشی بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار در ایستگاه تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی اردبیل در سال 1392 اجرا شد. نتایج تجزیه واریانس صفات نشان داد که بین هیبرید های مورد مطالعه از نظر صفات تعداد روز تا غده زایی، ارتفاع بوته، تعداد ساقه اصلی در بوته، قطر ساقه اصلی، تعداد و وزن غده در بوته، متوسط وزن غده، عملکرد غده کل و قابل فروش، درصد ماده خشک، مقدار اسید آمینه لیزین، درصدپروتئین، عملکردپروتئین، درصدنیتروژن و میزان نیتروژن جذبشدهاختلاف معنی داری وجود داشت. هیبرید شماره 8 (?ساوالان ×? کایزر) دارای بیشترین مقدار پروتئین کل و اسید آمینه لیزین، عملکرد و اجزا عملکرد غده و درصد ماده خشک، عمق چشم سطحی، رنگ گوشت و پوست زرد و شکل غده گرد تخم مرغی بود و به عنوان هیبرید پرمحصول و مناسب برای صنعت فرآوری انتخاب شد.براساس نتایج تجزیه کلاستر، 10 ژنوتیپ در چهار گروه قرار گرفتند. گروه اول و دوم (هیبریدهای شماره 1، 4، 3، 7 و 8) از نظر عملکرد غده کل و قابل فروش و درصد ماده خشک بالاترین میانگین را به خود اختصاص دادند. براساس نتایج تجزیه به عامل ها، عامل اول به عنوان "عامل عملکرد و اجزا عملکرد غده"، عامل دوم "یکنواختی غده"، عامل سوم "عاملساختار گیاه" و عامل چهارم "عامل کیفی" نامگذاری شدند.
ابراهیم اکبر زاده عبدالقیوم قلی پوری
عدس به دل?ل محتوای پروتئ?ن وکربوه?درات ?ک محصول پروتئ?ن? و پر کالری است که به عنوان مکمل عال? برای رژِ?م غذای دانه غ?ت م?باشد. در سالهای اخ?ر استفاده از رژ?م غذا?? گوشت قرمز که منجر به چرب? اشباع و کلسترول و اخت??ت قلبـ? و عروقـ? شـده اسـت اهم?ت پژوهش و تحق?ق در خصوص حبوبات با نگرش جنبههای ک?ف? آن جزء ضرورت و چالشهای جامعه ما به شـمار مـ? رود. لـذا ا?ـن پژوهش به منظور بررس? جذب و تخص?ص و کارآ?? مصرف ن?تروژن بر روی عملکرد پروتئ?ن دانه عدس بـه صـورت فارکتور?ـل در قالـب بلوکهای کامل تصادف? در ا?ستگاه تحق?قات کشاورزی و منابع طب?ع? استان اردب?ل در سال زراع? 1392 اجرا شد. فـاکتور اول آزمـا?ش شامل 3 رقم عدس (رقم محل?، ک?م?ا، ill4400) فاکتور دوم سه سطح کود ن?تروژن (بدون مصرف کود، کود ن?تروژن 50ک?لوگرم، کود ن?تروژن100 ک?لوگرم درهکتار) با سه تکرار انجام گرد?د. با توجه به نتا?ج آزما?ش از لحاظ صفات فنـو لـوژ?ک?، صـفت رسـ?دگ? در رقـم ill4400 با120/11تعداد روز پس از کاشت باسا?ر ت?مارها معن?دار نشان داد. ازصفات مورفولوژ?ک? ارتفاع بوته و تعدادشاخه فرع?، رقم ill4400 با توجه به تعدادروز ب?شتر رس?دگ?، ارتفاع و تعدادشاخه فرع? ب?شتر در جا?گاه برتر قرارگرفـت. ژنوت?ـپ هـای مـورد بررسـ? درتعداد غ?ف پر غ?ر معن?دار ول? در اثر ساده رقم، در صفت درصد غ?ف پوک دارای اخت?ف معن?دار و رقم ill4400 با83 /65درصـد غ?ف پوک نسبت به غ?ف پر دارای ب?شتر?ن غ?ف پوک را نشان داد. رقم ill4400 با مصرف 50ک?لوگرم کودن?تروژن ب?شتـر?ن وزن صد دانه به دستآمد . با افزا?ش مصرف کود ن?تروژن عملکرد دانه ن?ز افزا?ش، اما ب?شتر?ن عملکرد دانه با مصرف 50ک?لوگرم در هکتار بـه دست آمدهاست، کمتر?ن عملکرد دانه در ت?مار بدون مصرف کود مشاهده شد. مصرف 50ک?لوگرم ن?تـروژن در هکتـار، شـاخص برداشـت، درصد ن?تروژن دانه، م?زان ن?تروژن جذب شده دانه، درصد ن?تروژن اندامهای هوا??، مقدار ن?تروژن بقا?ـا ء، درصـد و عملکـرد پـروتئ?ن در هکتار، شاخص برداشت ن?تروژن را با اخت?ف معن?دار افزا?ش داده است.ب?شتر?ن درصد پروتئ?ن با مصرف 50ک?لوگرم ن?تروژن در رقمهای محل? و ill4400 به دستآمده. ب?شتر?ن عملکرد برتری دانه در سطح کودی 50ک?لوگرم و بـا?تر?ن برتـری پـروتئ?ن در رقـم محلـ? مشاهد شد، اما ه?چ ?ک از ت?مارها در صفت برتری ژنوت?پ معن?دار نشد. باتوجه به نتا?ج آزما?ش م?زان اس?د آم?نه ل?ز?ن در رقم محل? با اخت?ف معن?دار در رتبه برتر ول? از نظر مصرف ن?تروژن از روند خاص? تبع?ت نکردهاست. در کارآ?? زراعـ? مصـرف و کـارآ?? بـاز ?افـت ظاهری رقم ill4400 با مصرف 50ک?لوگرم ن?تروژن در هکتار با اخت?ف معن?دار عملکرد برتری نشان داد. بنابرا?ن مصرف 50ک?لـو گرم کود ن?تروژن جهت حصول عملکرد بهتر پروتئ?ن و توز?ع ، تخصص و جذب ن?تروژن در شرا?ط مشابه با ا?ن آزما?ش قابل توص?ه م?باشدمصرف مقدار 50ک?لوگرم کود ن?تروژن به عنوان کود آغازگر برای تول?د محصول با عملکرد پروتئ?ن با? در هکتار به همراه تول?د دانه حداکثر حاصل شدهاست . با مصرف مقدار 50ک?لوگرم کود ن?تروژن در ارقام مورد مطالعه حداکثر کارآ?? زراع? مصرف و کارآ?? باز?افت ظاهری ن?تروژن بدستآمده. ب?شتر?ن درصد ن?تروژن در دانه، درصد ن?تروژن در اندام هوا??، کل ن?تروژن جذب شده گ?اه در رقمill4400 با سطوح کودی 50ک?لوگرم در هکتار تول?د شده که نشان دهنده قدرت جذب ن?تروژن درا?ن رقم م?باشد.درمجموع به نظر م?رسد که رقم ill4400 از نظر داشتن صفات برتری کم? و ک?ف? نسبت به سا?ر ارقام مورد بررس? مطلوب برتر?ن نت?جه را نشان دادهاست .
نصیبه میرزایی عبدالقیوم قلی پوری
به منظور بررسی اثر تراکم و تاریخ های مختلف کاشت روی عملکرد و اجزای عملکرد نخود رقم 482 ilc در شرایط دیم آزمایش فاکتوریلی بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی در سال زراعی 1386 در ایستگاه تحقیقات کشاورزی اردبیل انجام شد. تیمارهای مورد بررسی شامل سه تاریخ کاشت به فاصله زمانی 7 روز (30 فروردین، 7 اردیبهشت و 14 اردیبهشت) و تراکم در سه سطح 25، 35 و 45 بوته در مترمربع بودند. تجزیه واریانس داده ها نشان داد که صفاتی مانند ارتفاع بوته، تعداد کل ساقه و شاخه اولیه، تعداد نیام دو دانه، عملکرد بیولوژیک، عملکرد کاه و کلش، وزن صد دانه، عملکرد دانه، شاخص برداشت، عملکرد پروتئین دانه و میزان جذب نیتروژن تحت تاثیر تاریخ کاشت قرار گرفتند. تراکم بوته در واحد سطح نیز صفاتی مانند تعداد کل ساقه و شاخه اولیه در واحد سطح، تعداد شاخه های ثانویه در واحد سطح، تعداد نیام پوک در بوته، تعداد نیام دو دانه در واحد سطح، تعداد دانه در نیام، وزن صددانه، عملکرد دانه در واحد سطح، عملکرد کاه، شاخص برداشت، عملکرد پروتئین بذر و میزان جذب نیتروژن را تحت تاثیر قرار دارد. اثر متقابل تاریخ کاشت و تراکم بوته فقط برای صفت تعداد شاخه های ثانویه در واحد سطح معنی دار بود. مقایسه میانگین صفات مشخص نمود که تأخیر در کاشت باعث کاهش ارتفاع بوته، تعداد کل ساقه و شاخه اولیه در بوته و واحد سطح، تعداد نیام دو دانه در بوته و واحد سطح، وزن صد دانه، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، عملکرد کاه و کلش، شاخص برداشت، عملکرد پروتئین بذر و میزان جذب نیتروژن گردید. با افزایش تراکم بوته در واحد سطح تعداد نیام پوک در بوته، تعداد دانه در نیام، وزن صد دانه عملکرد بیولوژیک و عملکرد کاه کاهش ولی تعداد کل ساقه و شاخه اولیه در واحد سطح، تعداد شاخه های ثانویه در واحد سطح، تعداد نیام دو دانه در واحد سطح، تعداد دانه در واحد سطح، عملکرد دانه، عملکرد پروتئین بذر و میزان جذب نیتروژن افزایش یافتند. نتایج حاصل نشان داد که ترکیب تیماری تاریخ کاشت اول (30 فروردین) و تراکم 45 بوته در مترمربع برای حصول عملکرد اقتصادی مطلوب مناسب تر از دیگر ترکیبات تیماری می باشد.
هاله حاضری نیری احمد توبه
به منظور بررسی اثر سطوح مختلف نیتروژن و فسفر بر عملکرد و میزان پروتئین عدس رقم ill-1236 در شرایط دیم آزمایش فاکتوریل بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی در سال زراعی 1386 در ایستگاه تحقیقات کشاورزی اردبیل انجام شد. تیمارهای مورد بررسی شامل سه سطح کود نیتروژن (شاهد، 25 و 50 کیلوگرم در هکتار) و کود فسفر در سه سطح (شاهد، 40 و 60 کیلوگرم در هکتار) بودند. نتایج نشان داد سطوح مختلف کود نیتروژن و فسفر تاثیر معنی داری روی اکثر صفات داشتند به طوری که استفاده از کود نیتروژنه به میزان 25 کیلوگرم در هکتار باعث افزایش تعداد نیام های پر در بوته، عملکرد دانه در واحد سطح، تعداد نیام های تک دانه در بوته، تعداد کل نیام در بوته، شاخص برداشت، جذب نیتروژن در دانه، درصد نیتروژن دانه، درصد پروتئین دانه، جذب فسفر در دانه، درصد فسفر دانه، عملکرد پروتئین دانه، جذب نیتروژن در کل گیاه، جذب فسفر در کل گیاه، کارایی زراعی نیتروژن و فسفر، کارایی بازیافت ظاهری نیتروژن و فسفر گردید. همچنین استفاده از کود فسفره به میزان 40 کیلو گرم در هکتار صفاتی از قبیل طول دوره رشد زایشی، عملکرد بیولوژیک، درصد نیتروژن دانه، درصد پروتئین دانه، درصد فسفر دانه، جذب نیتروژن و فسفر در کل گیاه، کارایی بازیافت ظاهری فسفر، درصد نیتروژن و درصد فسفر اندام هوایی افزایش داد. اثر متقابل کود نیتروژنه و کود فسفره بر روی صفاتی از قبیل درصد فسفر دانه، درصد فسفر اندام هوایی، جذب فسفر در کل گیاه و کارایی بازیافت ظاهری فسفر معنی دار بود. در حالت کلی می توان گفت که استفاده از کود نیتروژنه به میزان 25 کیلوگرم در هکتار و کود فسفره به میزان 40 کیلوگرم در هکتار برای حصول عملکرد اقتصادی مطلوب و پروتئین بیشتر درشرایط دیم مناسب تر از سایر ترکیبات تیماری می باشد.
بهروز بهرام نژاد قوجه بیگلو احمد توبه
نیتروژن یکی از عناصر پر نیاز و کلیدی برای رشد گیاه که 78 درصد حجم اتمسفر را تشکیل می دهد که استفاده بی رویه از کودهای شیمیایی نیتروژنه در وارد ساختن خسارت جبران ناپذیر به کشاورزی کشور ، جهت نیل به کشاورزی پایدار و تأمین نیتروژن مورد نیاز گیاهان با تثبیت بیولوژیکی ، ازت مولکولی هوا و جایگزین آن با کودهای شیمیایی نیتروژنه ، از لحاظ اقتصادی و زیست محیطی در برنامه های کشاورزی پایدار مورد استقبال قرار گرفته است. عدسی از مهمترین گیاهان با پروتئین غنی و دارای توان تثبیت بیولوژیکی ازت مولکولی هوا ، به منظور بررسی تأثیر تلقیح با باکتری (ریزوبیوم لگومینوزارم) در ارقام مختلف عدس در دو شرایط کشت آبی ودیم برای بررسی خصوصیات مختلف کمی و کیفی ، آزمایش فاکتوریل شامل سه عامل بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی در ایستگاه تحقیقات کشاورزی اردبیل (آلاروق) ، در سال زراعی 87-1386 انجام گرفت . سه عامل مورد بررسی ،شامل 5 رقم عدس ، ill1324 ، ill1180 ، ill1251 ، ill1237 و رقم بومی ill ، فاکتور دوم شرایط کاشت در دو سطح ، آبیاری کامل ، و دیم و وفاکتورسوم در دو سطح (تلقیح با باکتری ریزوبیوم لگومینوزاروم و شاهد بدون تلقیح باکتری) در سه تکرار مورد آزمایش و مقایسه قرار گرفتند. مراحل فنولوژیک از جمله ، کل دوره رشد ، دوره رویشی ، زایشی و غلاف بندی در شرایط کشت آبی و دیم ، تیمار تلقیح و بدون تلقیح در سطح احتمال 1 درصد معنی دارد شدند. همچنین طول دوره رویشی و غلاف بندی نیز در اثر ساده رقم در سطح 1 درصد معنی دار گردیدند. در اثرات متقابل (رقم × شرایط کاشت) ، صفات کل دوره رشد و طول دوره رویشی در سطح احتمال 5 درصد معنی دار شدند که در جدول مقایسه میانگین مربوط به تمام صفات فنولوژیک فوق ، شرایط کاشت آبی نسبت به دیم و تیمار تلقیح نسبت به عدم تلقیح (شاهد) تاثیر بیشتر و معنی داری را نشان داد. علی رغم کشت آبی ، تیمار تلقیح با ریزوبیوم هر چهار دوره فنولوژیکی را افزایش داد این افزایش در تیمارهای مربوطه ، عیناً با تغییرات مشابهی بر روی عملکرد دانه ، اجزاء عملکرد و خیلی از صفات موثر روی عملکرد دانه نیز مشاهده گردید. بیشترین تأثیر متقابل (شرایط کاشت × رقم) برای ، کل دوره رشد و دوره رویشی و تأثیر متقابل (رقم × تلقیح ریزوبیومی) ، فقط در طول دوره زایشی برای رقم بومی در برترین گروه (a) مشاهده گردید. تأثیر متقابل (تلقیح ریزوبیومی × شرایط کاشت) نشان داد که تیمار تلقیح در هر دو شرایط کشت آبی و دیم ، نسبت به شاهد (عدم تلقیح) ، هر چهار دوره فنولوژیکی را بطور معنی داری افزایش داد که این افزایش در کشت آبی با تلقیح ریزوبیوم بطور معنی دار بیشتر از کشت دیم در تیمار تلقیح شده ، بود . وزن خشک کل بوته وزن کاه و کلش در واحد سطح و تعداد شاخه های ثانویه در بوته در کشت آبی نسبت به دیم و بجز وزن خشک کاه و کلش ، دو صفت دیگر فوق در تیمار تلقیح نسبت به شاهد (بدون تلقیح) اختلاف معنی دار و بیشتری نشان دادند. طول دوره گلدهی بیشترین اثر متقابل (تلقیح ریزوبیومی × شرایط کشت) را در تیمار کشت دیم با تلقیح ریزوبیوم ، نسبت به شاهد خود ، بطور معنی دار و نسبت به تیمارهای کشت آبی در تلقیح ریزوبیومی در گروه مشترک نشان داد. عملکرد کل و خشک بوته و عملکرد کاه و کلش تحت تأثیر تلقیح با ریزوبیوم در کشت دیم اختلاف معنی دار نسبت به شاهد خود نشان داد و ضمن اینکه عملکرد وزن خشک این صفت در کشت آبی بیشتر از کشت دیم بود ولی در اثر تلقیح ریزوبیومی اختلافی را نسبت به شاهد خود نشان نداد. در اثر متقابل سه جانبه نیز ، وزن خشک کل بوته در واحد سطح (عملکرد بیولوژیک) ، علی رغم اینکه بیشترین میزان را برای کلیه ارقام در کشت آبی بدون( اختلاف بین تلقیح و عدم تلقیح ) نشان داد. در کشت دیم نیز رقم بومی ill بیشترین مقدار را نسبت به شاهد خود و بقیه تیمارهای کشت دیم ، با اختلاف معنی داری نشان داد و در برترین گروه (a) ، یکسان با تیمارهای کشت آبی نیز قرار گرفت که این عکس العمل مثبت قابل توجه عدس رقم بومی ill ، در اثر عمل تلقیح با ریزوبیوم در ایجاد بیشترین عملکرد بیولوژیک را نشان می دهد. عیناً همین تغییرات (در تیمار کشت دیم عدس رقم بومی ill) در اثرات متقابل سه جانبه عملکرد خشک کاه و کلش ، عملکرد دانه ، عملکرد پروتئین دانه ، جذب نیتروژن دانه ، جذب نیتروژن در اندام هوایی (ساقه و برگ) و به ویژه جذب نیتروژن کل گیاه (n-uptake) را بر صفات مذکور ، بطور مطابق و متناسب با هم نشان داد. که از نکات قابل توجه و با اهمیت مخصوصاً در اثرات سه جانبه می توانند باشند که در اثر تلقیح با ریزوبیوم برروی رقم بومی ill در شرایط دیم عملکرد دانه برابر با کشت آبی عدس را تولید کرده است. صفات دیگری چون ، ارتفاع بوته در اثر دو جانبه (تلقیح ریزوبیومی × شرایط کاشت) ، در اثر سه جانبه در رقم بومی در شرایط کشت دیم در گروه مشترک با تیمارهای آبی در گروه برتر (a) ، از صفات مهم دیگر ، تعداد نیام دانه دار ، تعداد دانه ، تعداد غلاف دو دانه ای ، تعداد کل غلاف در بوته نیز از جمله صفاتی هستند که در هر دو شرایط کشت آبی و دیم در تلقیح با ریزوبیوم ، نسبت به شاهد خود با اختلاف معنی داری بیشتر شده اند. برای وزن صد دانه در اثر متقابل دو جانبه (رقم × شرایط کاشت) و (رقم × تلقیح ریزوبیومی) ، دو رقم بومی ill و رقم ill 1251 نسبت به سایر ترکیبات تیماری در برترین گروه (a) بیشترین وزن صد دانه را ایجاد کردند. علاوه براینکه در اثر تلقیح ، تعداد غلافهای تک دانه ای در بوته بطور معنی داری افزایش یافتند. در اثر متقابل (تلقیح ریزوبیومی × شرایط کاشت) نیز بیشترین غلاف تک دانه ای نسبت به شاهد (عدم تلقیح) بدست آمد که با ترکیبات تیمار کشت آبی در گروه برتر (a) در سطح یکسان قرار گرفتند . مهمترین صفت کیفی در عدس درصد نیتروژن دانه، درصد پروتئین دانه ، عملکرد پروتئین ، جذب نیتروژن دانه و جذب نیتروژن اندام هوایی با تلقیح ریزوبیومی در کشت دیم نسبت به شاهد (عدم تلقیح) خود در مقایسه با کسب آبی ، اختلاف معنی داری را نشان داده اند. در نهایت چنین به نظر می رسد که در این بررسی عمل تلقیح ریزوبیومی بر روی اکثر صفات تأثیر مثبتی گذاشته است و عکس العمل در شرایط دیم نسبت به شاهد (عدم تلقیح) بیشتر از شرایط آبی بوده است و برای رقم بومی ill در اکثر موارد به عمل تلقیح با ریزوبیوم به ویژه در کشت دیم واکنش خوبی نشان داده است که با فراهم نمودن شرایط فوق می توان عملکرد دانه عدس را در کشت دیم بطور قابل توجهی افزایش داد.