نام پژوهشگر: عباس بازرگان
عباس بازرگان بهروز محمدی یگانه
چکیده ایجاد تنوع در اقتصاد روستایی یکی از مقوله های مهمی است که توجه به آن ضروری می باشد؛ چرا که کارکرد مناطق روستایی، در نقش سکونتی و کشاورزی خلاصه نشده، بلکه امروزه بدون توجه به تنوع در کارکرد اقتصادی، پایداری روستاها (حداقل در کشورهای در حال توسعه) امکان پذیر نیست. یکی از مهم ترین چالشهای روستاهای دهستان معجزات در شرایط کنونی، عدم وجود زیر ساختهای مناسب اقتصادی می باشد که منجر به عدم بکارگیری مناسب نیروی کار مولد، فعال و جوان روستایی در بخشهای سه گانه اقتصادی گردیده است. ناتوانی بخش کشاورزی در جذب نیروی کار مازاد و تأمین درآمد کافی، گسترش مهاجرتهای روستا ـ شهری بالأخص جابجایی های روزانه برای کار را در پی داشته است. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی می باشد. جامعه آماری، 25 نقطه روستایی دهستان معجزات با 2994 خانوار می باشد که از بین آنها 226 خانوار از طریق فرمول کوچران به عنوان نمونه انتخاب گردید. به منظور انتخاب اعضای نمونه از جامعه آماری، از دو روش نمونه گیری شماتیک و تصادفی ساده استفاده شده است. جمع آوری داده های مورد نیاز از طریق مطالعات اسنادی ـ کتابخانه ای (منابع مکتوب، نقشه و ...) و میدانی (مصاحبه، پرسشنامه و مشاهده) صورت گرفت. در تحلیل داده ها از آمار توصیفی (محاسبه میانگین و توزیع فراوانی) و استنباطی (آزمون نسبت یا دو جمله ای، آزمون?^2 و آزمون همبستگی به روش پیرسون و اسپیرمن) و تحلیل کیفی (از جمله swot) بهره گرفته شد. در دهستان مورد مطالعه، بخش کشاورزی به تنهایی قادر به تأمین اقتصاد خانوارها نیست؛ شاهد آن مهاجرتهای روستا ـ شهری، خصوصاً مهاجرتهای روزانه جهت اشتغال می باشد. نتایج تحقیق نشان داد که بین تنوع اقتصاد روستایی و کاهش بیکاری و افزایش درآمد روستاییان ارتباط معنادار و مستقیمی وجود دارد و فرصت های شغلی جدید منجر به کاهش مهاجرتهای روستا ـ شهری خواهد شد. لذا در راستای توسعه مشاغل روستایی، متناسب با قابلیتها و توانهای هر روستا، راهکارهای اقتصادی در جهت متنوع سازی اقتصاد روستایی می توان ارائه نمود.
خدیجه مختارزاده عباس بازرگان
چکیده هدف اصلی این تحقیق طراحی الگویی جهت ارزیابی درونی و برونی – درون دانشگاهی گروه های آموزشی دانشگاه هرات و اجرای آزمایشی این طرح در دانشکده اقتصاد می باشد. ابتدا اهداف دانشگاه هرات مطابق با رسالت آن، که عبارت است از خدمت برای مردم افغانستان از طریق: تحقیق و تولید دانش، آموزش و پیشرفت علمی،کاربردی ساختن علوم، که در برنامه استراتژی آن تدوین شده بود مورد اولویت بندی قرار گرفت. روش تحقیق مورد استفاده در این طرح، از لحاظ هدف از نوع تحقیق کاربردی و بر حسب نحوه گرد آوری داده ها تحقیق کمی از نوع توصیفی-پیمایشی و کیفی(مصاحبه گروه های کانونی و مشاهد) می باشد. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از روشهای آمار استنباطی و توصیفی با استفاده از نرم افزار spss انجام شده و ابزار اندازه گیری، پرسشنامه، مصاحبه، مشاهده بوده است. جامعه آماری در مرحله اول تحقیق که اولویت بندی اهداف دانشگاه هرات است، از 275 نفر عضو هیأت علمی160 نفر انتخاب شدند. در مرحله دوم تحقیق(ارزیابی درونی) جامعه اصلی مورد مطالعه دانشکده اقتصاد است، که شامل جامعه های فرعی زیر می باشد: مدیر گروه 2نفر، هیأت علمی 17نفر، کارفرمایان40 نفر، دانشجویان سه سال اخیر452 نفر142 نفر انتخاب شدند. فارغ التحصیلان 93 نفر بوده 75 نفر انتخاب شدند. در مرحله سوم تحقیق(ارزیابی برونی) منتخبی از جامعه های ارزیابی درونی شرکت داشتند. یافته های تحقیق در راستای سوالات تحقیقی زیر بوده است. 1- آیا بین وضعیت موجود و مطلوب اهداف دانشگاه هرات بر اساس نظر اعضای هیأت علمی تفاوت وجود دارد؟ 2- از چه الگویی می توان جهت ارزیابی درونی و برونی گروه های آموزشی استفاده کرد؟ 3-چه عوامل، ملاکها، نشانگرها و الزاماتی را برای ارزیابی درونی و برونی می توان مورد استفاده قرار داد؟ 4- بر اساس اجرای الگوی مذکور و نتایج ارزیابی درونی و برونی تفاوت بین وضعیت موجود و مطلوب گروه اقتصاد چگونه است؟ برای پاسخگویی به سوال اول: میانگین 20 حیطه کلی هدفها در دو وضعیت موجود و مطلوب با استفاده از آزمون t وابسته مورد مقایسه قرارگرفت. بر اساس نتایج حاصله، بین میانگین های وضعیت موجود و مطلوب حیطه ها در همه موارد در سطح p<0/001 تفاوت معنی داری وجود دارد. و از نظر اعضاء هیأت علمی دانشگاه هرات بین دو وضعیت موجود و مطلوب اهداف فاصله وجود دارد. و حیطه های پرورش تفکر انتقادی، پیشرفت علمی و دین گرایی سنتی از اولویت بالایی برخوردارند. برای پاسخ به سوال دوم: الگوهای ارزیابی در کشورهای مختلف مطالعه و بررسی شد و سپس الگوی اعتبارسنجی انتخاب گردید. برای پاسخ به سوال سوم: عاملهای اهداف، جایگاه سازمانی، مدیریت و تشکیلات، هیأت علمی، دانشجویان، دوره های آموزشی و برنامه های درسی، فرایند یاددهی-یادگیری و دانش آموختگان با 27 ملاک و 73 نشانگر با استفاده از الزاماتی که در سه سطح مطلوب، نسبتا مطلوب و نامطلوب توسط اعضاء هیأت علمی دانشکده اقتصاد تعیین و تدوین شده بود ارزیابی صورت گرفت. برای پاسخ به سوال چهارم: شش عامل تعیین شده مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج حاصله از ارزیابی درونی: عوامل هدفها، جایگاه سازمانی، مدیریت و تشکیلات، دوره های آموزشی و برنامه های درسی، فرایند یاددهی-یادگیری در سطح مطلوب، عوامل هیأت علمی و دانشجویان در سطح نسبتا مطلوب و عامل فارغ التحصیلان در سطح نامطلوب قرار دارد. در ارزیابی برونی –درون دانشگاهی: همه عوامل در سطح نسبتا مطلوب قرار دارند. کیفیت کلی دانشکده اقتصاد با طیف 1 تا 3 در جه ای در ارزیابی درونی با درجه 17/2 و در ارزیابی برونی با درجه 97/1 در سطح نسبتا مطلوب قرار دارد. نتایج بدست آمده از ارزیابی درونی و برونی دانشکده اقتصاد نشان می دهد که بین وضعیت موجود و مطلوب آن تفاوت وجود دارد. لذا حداقل تأثیر اجرای این طرح در دانشکده اقتصاد این بود که، باعث شد نه تنها سیاستگذاران و تصمیم گیران دانشگاه و کمیته تضمین کیفیت به مشکلات پیش روی این دانشکده پی برده و صدای آن را بشنوند، بلکه منجر به نوعی خودآگاهی در بین اعضاء هیأت علمی نیز شده است. واژه گان کلیدی: اعتبارسنجی،کیفیت، ارزیابی درونی، ارزیابی برونی، گروه اقتصاد، دانشگاه هرات –افغانستان
شقایق بلدی فروشانی عباس بازرگان
چکیده ندارد.