نام پژوهشگر: علیرضا ریاحی بختیاری
ساناز غفاری علیرضا ریاحی بختیاری
در سال های اخیر آلکان های نرمال که بیومارکر های معمول یافت شده در مواد آلی رسوبی محسوب می شوند، در ارزیابی آلودگی نفتی محیط های دریایی کاربرد گسترده ای یافته اند. در مطالعه حاضر، سه بخش مجزای نمونه برداری از جنگل های حفاظت شده مانگروی ایران در خلیج فارس شامل بخش بندر خمیر، میانی و قشم انتخاب گردیدند. گزینش ایستگاه ها به گونه ای بوده است که تفاوت های احتمالی موجود در غلظت و منشأ آلکان های نرمال در رسوبات سطحی ( cm5-0) ایستگاه های این سه بخش را آشکار نماید. غلظت کل آلکان های نرمال در نمونه های رسوبات سطحی منطقه مطالعاتی از 500 تا 6600 میکروگرم در هر گرم وزن خشک رسوب محاسبه شد. کروماتوگرام های حاصل از آنالیز نمونهها با gc-ms، پروفیل آلکان های نرمال و نسبت های هیدروکربنی تعیین منشأ، همگی حاکی از وجود منشأ غالب بیوژنیک برای آلکان های نرمال در رسوبات پهنه های مانگرویی مجاور جزیره قشم بوده است که از درختان مانگرو نشأت یافته اند در حالیکه تغییر منشأ غالب آلکان های نرمال از بیوژنیک به پتروژنیک در بخش بندر خمیر مشاهده گردید. نمونه های رسوبات بخش بندر خمیر به روشنی نشان دهنده وجود آلودگی نفتی بوده است که احتمالاً در نتیجه فعالیت های قاچاق غیر قانونی و واقع شدن در مسیر جریان های اصلی خلیج فارس می باشد که این جریان ها از تنگه هرمز وارد خلیج می شود. منطقه میانی که در حد واسط دو بخش دیگر واقع شده است، وجود منشأ بینابینی(طبیعی تا نفتی) برای آلکان های نرمال را نشان دادند. در ضمن، مطالعه حاضر براساس نسبت های n-c17/pr، n-c18/ph، pr/phو u/r و همچنین وجود ucm در تمامی نمونه ها نشان دهنده آلودگی رسوبات منطقه حفاظت شده حرا به ورودی های قدیمی نفت بوده که با توجه به ریزش های پیدرپی نفتی و وقوع جنگ های گذشته در منطقه خلیج فارس قابل انتظار می باشد. کلمات کلیدی: نشانگر های زیستی، آلکان های نرمال، تعیین منشأ، جنگل های مانگرو، خلیج فارس.
گلشن شیرنشان علیرضا ریاحی بختیاری
جهت بررسی میزان فلزات مس و روی در ساحل شمالی جزیره قشم، همبستگی بین غلظت فلزات در بافت نرم صدف دوکفه ای (saccostrea cucullata) با غلظت آن ها در بخش های ژئوشیمیایی رسوبات مورد توجه قرار گرفت. در این تحقیق از 3 ایستگاه در ساحل شمالی جزیره قشم در اردیبهشت 1389 تعداد 15 نمونه صدف از هر ایستگاه به طور تصادفی همراه با نمونه رسوب محل زیست این دوکفه ای ها برداشت شد. غلظت فلزات در بخش های بافت نرم و پوسته صدف و نمونه های رسوب با دستگاه جذب اتمی شعله اندازه گیری شد. همچنین میزان غلظت فلزات در بخش های ژئوشیمیایی به روش استخراج پی در پی تعیین و منشأیابی شدند. نتایج بدست آمده از غلظت فلزات در بخش های ژئوشیمیایی رسوبات مشخص نمود که درصد هر دو فلز در بخش پایدار بیشتر از بخش های ناپایدار بود. با توجه به کد ارزیابی ریسک فلزات مس و روی در رسوبات دارای سطوح ریسک پایین (%10-1) می باشند. مقایسه غلظت فلزات در رسوبات با استانداردهای sqgs وnoaa نشان داد که رسوبات در این منطقه آلوده نمی باشند. همبستگی معنی دار بین غلظت فلز روی در بافت نرم صدف و غلظت آن در بخش های ژئوشیمیایی بدست نیامد. درنقطه مقابل همبستگی معناداری بین غلظت مس در (s. cucullata) و رسوبات (بخش های تبادلی و آلی و کل) یافت شد. نتایج نشان می دهد که غلظت فلزات مس (16/183mg/kg/day ) و روی (86/1035mg/kg/day ) در بافت نرم دوکفه ای در منطقه مورد مطالعه بالاتر از استانداردهای غذایی می باشد. مقایسه میزان در معرض قرار گرفتن انسان به فلزات مس و روی از طریق مصرف صدف با مقادیر mrls و pmtdi نشان داد که مقدار روی (006/0mg/kg/day) در مقایسه با میزان این دو استاندارد بیشتر و مقدار مس (057/0mg/kg/day ) کمتر می باشد. بهرحال نتایج نشان داد که فلزات منشاء طبیعی داشتند و می توان از این صدف به عنوان شاخص زیستی مناسب در پایش فلز مس استفاده نمود. همچنین از دیدگاه تغذیه ای، مصرف بافت خوراکی این صدف برای مردم محلی توصیه نمی شود
محسن رضایی عطاقلی پور علیرضا ریاحی بختیاری
چکیده: در این تحقیق غلظت فلزات سرب، کادمیوم، نیکل و وانادیوم در بافت های ماهیچه، کبد، کلیه، پوست و خون در نمونه های مار دریایی حلقوی (hydrophis cyanocinctus) که از منطقه حفاظت شده حرا واقع در شمال جزیره قشم جمع ?وری شده بودند مورد سنجش قرار گرفتند. ?نالیز فلزات در نمونه های بافتی هضم شده با اسید نیتریک با استفاده از دستگاه جذب اتمی کوره ای گرافیتی انجام گرفت. بیشترین غلظت فلزات سرب و وانادیوم در بافت کلیه یافت شدند (میانگین ها به ترتیب 41/1081 و 49/2034 نانوگرم بر گرم در وزن خشک). بیشترین غلظت فلز کادمیوم نیز در بافت کبد یافت شد (میانگین 82/231 نانوگرم بر گرم در وزن خشک). همچنین بیشترین غلظت فلز نیکل در پوست یافت شد (میانگین 2212 نانوگرم بر گرم در وزن خشک). همبستگی بین شاخص های رشد و غلظت فلزات در بافت ها بین وزن با سرب در کبد (038/0p=) و بین وزن با وانادیوم در کلیه ( 038/0p= )، همچنین بین شاخص وضعیت بدن با کادمیوم در کبد (01/0p= ) و بین شاخص وضعیت بدن با نیکل در ماهیچه (005/0p=) وجود داشت. همبستگی بین تجمع فلزات در بافت ها بین تجمع نیکل و سرب در پوست (02/0p= ) و بین تجمع نیکل وسرب (028/0p= ) و همچنین نیکل و وانادیوم (02/0p= ) در خون وجود داشت. در مجموع نتایج نشان داد دو بافت کبد و کلیه در مار دریایی حلقوی برای تجمع فلزات نسبت به سایر بافت ها مساعدترند. کلمات کلیدی: مار دریایی حلقوی، فلزات، منطقه حفاظت شده حرا، جزیره قشم، خلیج فارس
زهره ابراهیمی سیریزی علیرضا ریاحی بختیاری
خلیج فارس بزرگ ترین تولید کننده نفت جهان و یکی از گذرگاه های مهم آبی دنیا محسوب می شود. هیدروکربن های آروماتیک چند حلقه ای ((pahs یکی از انواع آلاینده های پایدار محیطی هستند که منشأ اصلی ورود آنها به محیط، نفت و فرآورده های نفتی می باشد. به منظور تعیین میزان و منشأ این آلاینده ها در خلیج فارس، تعداد 42 نمونه رسوب سطحی از جنگل های حرای سواحل قشم و بندر خمیر برداشت شد و 23 ترکیبpah ، که ترکیبات لیست آژانس حفاظت محیط زیست آمریکا را نیز شامل می شد، مورد آنالیز قرار گرفت. غلظت این ترکیبات بین 222-5228 ng/g وزن خشک و با میانگین و میانه به ترتیب 1470 ng/g و 1019 بدست آمد. هم چنینpahs با وزن مولکولی کم، درصد بالایی ازpahs را به خود اختصاص می داند و نفتالین ترکیب غالب در همه ایستگاه ها بود. نسبت های بین برخی از ترکیباتpah برای شناسایی منشأ غالب این ترکیبات استفاده گردید که در همه این نسبت ها منشأ پتروژنیک مورد تأیید قرار گرفت. هم چنین به منظور ارزیابی خطر این آلاینده ها در منطقه، از استانداردهای موجود در این زمینه استفاده گردید؛ نتایج این ارزیابی نشان داد که غلظت کلی ترکیبات pah در همه ایستگاه ها به جز ایستگاه q6، کمتر از میزان استاندارد بود. هم چنین غلظت همه ترکیبات pah به جز نفتالین، پایین تر از حد استاندارد بود؛ اما در مورد نفتالین نیاز است تا مطالعات دقیق تری در منطقه صورت گیرد.
زهرا درویش نیا علیرضا ریاحی بختیاری
تحقیق حاضر به منظور بررسی غلظت فلزات روی، سرب و آهن در بافت اسکلتی مرجان های خانواده faviidae و poritidae و رسوبات پیرامون آنها در ایستگاه های پارک زیتون، جزایر ناز و منطقه شیب دراز جنوب جزیره قشم انجام شد. آنالیز فلزات در نمونه های مرجانی و رسوبات هضم شده با استفاده از دستگاه جذب اتمی کوره ای گرافیتی جهت سنجش سطوح سرب و دستگاه جذب اتمی شعله جهت سنجش سطوح روی و آهن انجام گرفت. نتایج حاصل نشان داد که از لحاظ غلظت عنصر سرب در بافت اسکلتی مرجان های خانواده faviidae و poritidae بین ایستگاه های پارک زیتون، جزایر ناز و منطقه شیب دراز جنوب جزیره قشم اختلاف معنی دار آماری وجود دارد (01/0p>). از لحاظ غلظت عنصر روی در بافت اسکلتی مرجان های خانواده poritidae بین ایستگاه های پارک زیتون، جزایر ناز و منطقه شیب دراز جنوب جزیره قشم اختلاف معنی دار آماری وجود دارد (01/0>p) از لحاظ غلظت عنصر آهن دربافت اسکلتی مرجان خانواده faviidae و poritidae بین ایستگاه های پارک زیتون، جزایر ناز و منطقه شیب دراز جنوب جزیره قشم اختلاف معنی دار آماری وجود ندارد(01/0<p). همچنین از لحاظ غلظت عنصر سرب و آهن در رسوبات پیرامونی خانواده های مرجانی faviidae و poritidae نیز بین ایستگاه های پارک زیتون، جزایر ناز و منطقه شیب دراز جنوب جزیره قشم اختلاف معنی دار وجود داشت(به ترتیب01/0>p و 05/0p<). غلظت فلز سرب در ایستگاه شیب دراز مابین مرجان های خانواده faviidae و رسوبات پیرامونش همبستگی معنی دار معکوسی موجود می باشد. غلظت فلز آهن نیز در ایستگاه های پارک زیتون و منطقه شیب دراز دربین مرجان های خانواده faviidae و poritidae هر ایستگاه از لحاظ آماری دارای همبستگی معنی دار می باشد. پایش آلودگی توسط فلزات سنگین در دراز مدت در مدیریت مناطق ساحلی بسیار حائز اهمیت می باشد؛ لذا با توجه به اهمیت بسزای اکوسیستم مرجانی جنوب جزیره قشم و نتایج حاصل شده از این تحقیق مرجان ها می توانند به عنوان موجودات پایشگر زیستی توصیه شوند
رضا باقرزاده علیرضا ریاحی بختیاری
تحقیق حاضر به منظور بررسی غلظت فلزات نیکل و کادمیوم در بافت اسکلتی مرجان های خانواده faviidae و poritidae و رسوبات پیرامون آنها در ایستگاه های پارک زیتون، جزایر ناز و منطقه شیب دراز جنوب جزیره قشم انجام شد. آنالیز فلزات در نمونه های مرجانی و رسوبات هضم شده با استفاده از دستگاه جذب اتمی کوره ای گرافیتی جهت سنجش سطوح کادمیوم و دستگاه جذب اتمی شعله جهت سنجش سطوح نیکل انجام گرفت. نتایج حاصل نشان داد که از لحاظ غلظت عنصر نیکل دربافت اسکلتی مرجان های خانواده faviidae و poritidae بین ایستگاه های پارک زیتون، جزایر ناز و منطقه شیب دراز جنوب جزیره قشم اختلاف معنی دار آماری وجود دارد (001/0p<). همچنین از لحاظ غلظت عنصر کادمیوم دربافت اسکلتی مرجان خانواده faviidae بین ایستگاه های پارک زیتون، جزایر ناز و منطقه شیب دراز جنوب جزیره قشم اختلاف معنی دار آماری وجود دارد(001/0p<). از لحاظ غلظت عناصر نیکل و کادمیوم در رسوبات پیرامونی خانواده های مرجانی faviidae و poritidae نیز بین ایستگاه های پارک زیتون، جزایر ناز و منطقه شیب دراز جنوب جزیره قشم اختلاف معنی دار وجود داشت(بترتیب 05/0p< و 001/0p<). غلظت فلز نیکل در ایستگاه شیب دراز مابین مرجان های خانواده faviidae و رسوبات پیرامونش همبستگی معنی دار معکوسی موجود می باشد. غلظت فلز کادمیوم نیز در ایستگاه های پارک زیتون و منطقه شیب دراز دربین مرجان های خانواده faviidae و poritidae هر ایستگاه از لحاظ آماری دارای همبستگی معنی دار می باشد. پایش آلودگی توسط فلزات سنگین در دراز مدت در مدیریت مناطق ساحلی بسیار حائز اهمیت می باشد؛ لذا با توجه به اهمیت بسزای اکوسیستم مرجانی جنوب جزیره قشم و نتایج حاصل شده از این تحقیق مرجان ها می توانند به عنوان موجودات پایشگر زیستی توصیه شوند.
عیسی سلگی عباس اسماعیلی ساری
این تحقیق با هدف تعیین غلظت، تعیین منشأ احتمالی، نقشه سازی توزیع مکانی، تعیین نقاط hotspot و ارزیابی خطر ptes (عناصر بالقوه سمی)، در خاک های سطحی منطقه اراک به وسعت 600 کیلومترمربع با استفاده از فناوری gis، ژئواستاتیستیک و تحلیل چندمتغیره انجام گرفت. در مجموع 190 نمونه خاک مرکب (عمق 0-20 سانتی متر) با استفاده از سیستم نمونه برداری سیستماتیک تصادفی جمع آوری شدند. بدین ترتیب تعداد 62 نمونه خاک سطحی شهری، 106 نمونه خاک سطحی کشاورزی و 22 نمونه خاک سطحی شهرک های صنعتی نمونه-برداری شد. غلظت ptes در نمونه های خاک پس از آماده سازی به روش هضم اسیدی توسط دستگاه طیف سنجی جذب اتمی اندازه گیری شدند. نتایج اولیه نشان داد میانگین غلظت جیوه، سرب، کادمیوم و نیکل از میانگین غلظت جهانی بالاتر است، حال آنکه میانگین عناصر آرسنیک و کروم از میانگین غلظت جهانی کمتر بود. همچنین عناصر مورد مطالعه در مقایسه با مقادیر آنها در متوسط پوسته زمین غلظت بالاتری داشتند. میانگین غلظت آرسنیک، کادمیوم، کروم، جیوه، نیکل و سرب در خاک های سطحی اراک به ترتیب .56/5، 03/1، 96/45، 11/0، 2/76، 59/57 میلی گرم بر کیلوگرم به دست آمد. در محیطgs+، ساختار مکانی ptes و اعتبار تغییرنماها بررسی شده و در نهایت بهترین مدل برازش و تخمین توسط کریجینگ انجام شد. نهایتاً نقشه های توزیع مکانی هر یک از ptes در محیط arcgis به دست آمد. مدل کروی بهترین مدل برازش داده به عناصر جیوه، کروم و نیکل با دامنه به ترتیب 68/11، 05/3 و 41/7 کیلومتر و مدل نمایی بهترین مدل برای عناصر آرسنیک، سرب و کادمیوم با دامنه به ترتیب 38/4، 79/5 و 74/7 کیلومتر بود. الگوی توزیع مکانی مشابه برای کادمیوم و سرب و همچنین الگوی توزیع مکانی مشابه برای آرسنیک، کروم و نیکل مشاهده گردید اما جیوه الگوی توزیع مکانی متفاوتی از این دو الگو داشت. همچنین برای بررسی تجزیه و تحلیل نقشه های توزیع مکانی عناصر بالقوه سمی از نقشه های کاربری زمین، زمین شناسی و بافت خاک استفاده شد. نتایج تحلیل چندمتغیره نشان داد که آرسنیک، کروم و نیکل منشأ صنعتی، کادمیوم و سرب عمدتاً منشأ شهری و جیوه منشأ طبیعی دارند. براساس نتایج مدلi local morans، نقاط معنی دار hotspot به طور عمده در ناحیه شهری، صنعتی و شهرک های صنعتی واقع شده بودند. همچنین نتایج ارزیابی خطر نشان داد که %69 منطقه مورد مطالعه وضعیت آلودگی متوسط تا شدید دارد.
ثمر مرتضوی علیرضا ریاحی بختیاری
با افزایش روز افزون کاربرد شوینده ها در منازل و بخش های گوناگون صنعتی و همچنین مواد پلاستیکی و بسته بندی های آن، ترکیبات شبه استروژنی 4- نونیل فنل و بیس فنل آ در محیط های آبی وارد شده اند این ترکیبات با اثرات آسیب رساننده خود بر سیستم غدد درون ریز (edcs) باعث افزایش مرگ و میر، کاهش باروری و اختلال در فعالیت های هورمونی در آبزیان می گردند، لذا پژوهش حاضر سعی در تعیین میزان این ترکیبات در رسوبات سطحی و کپور ماهی تالاب انزلی به عنوان یکی از مهمترین اکوسیستم های آبی کشور و نیز بررسی اثر آن ها بر کپور ماهی (cyprinus carpio) دارد. در این راستا ابتدا میزان این ترکیبات در رسوبات سطحی، عضله و کبد کپور ماهی تالاب با دستگاه های gc-ms و hplc تعیین گردید. سپس، کپور ماهی نابالغ در محیط آزمایشگاه در معرض غلظت بدست آمده این آلاینده ها در رسوبات قرار گرفت و اثرات حاصل با نشانگر زیستی ویتلوژنین با روش الایزا بررسی گردید. نتایج تحقیق نشان داد، میزان 4- نونیل فنل و بیس فنل آ در رسوبات به ترتیب در محدوده g dw/gµ 06/0- 29 و g dw/gµ 01/0-7 می باشد. همچنین به طور میانگین غلظت ترکیبات شبه استروژنی در عضله و کبد کپور ماهی تالاب انزلی به ترتیبg /gµ 65/1و20/3 برای 4-نونیل فنل و نیز g/gµ 58/1و 15/2 برای بیس فنل آ اندازه گیری گردید. مقایسه نتایج حاصل با سایر مطالعات انجام شده در دنیا نشان دهنده غلظت بالای این آلاینده ها در رسوبات و کپور ماهی تالاب انزلی می باشند. از طرفی بین غلظت این ترکیبات در رسوبات با میزان کربن کل آلی و همچنین در کپور ماهی نیز بین میزان چربی و غلظت 4- نونیل فنل و بیس فنل آ نیز همبستگی مثبت و معناداری وجود داشت. بررسی میزان ویتلوژنین در خون کپور ماهی نابالغ در معرض غلظت های بدست آمده از این ترکیبات در رسوبات تالابی نشان داد با افزایش غلظت آلاینده ها میزان ویتلوژنین افزایش می یابد. همچنین بیشترین میزان ویتلوژنین در نتیجه تاثیر همزمان و افزایشی غلظت اندک ترکیبات شبه استروژنی 4- نونیل فنل و بیس فنل آ در رسوبات مشاهده گردید. بنابراین نتیجه گیری کلی از این پژوهش نشان می دهد که، بسیاری از ایستگاه های مورد مطالعه در این تحقیق به لحاظ غلظت توأم این ترکیبات حائز شرایط لازم در ترشح ویتلوژنین در گونه های آبزی مشابه با کپور ماهی می باشند و می توانند سبب کاهش جمعیت های طبیعی آبزیان شوند. از سوی دیگر با توجه به تجربیات علمی بدست آمده از احتمال بزرگنمایی زیستی 4- نونیل فنل و بیس فنل آ، امکان انتقال این ترکیبات به بدن انسان های حاشیه این تالاب که به لحاظ غذایی وابسته به ماهی و پرندگان آن می باشند، وجود دارد.
زهرا باقری قلی اباد علیرضا ریاحی بختیاری
غلظت سرب و کادمیوم در بخش ژئوشیمیایی رسوبات (20=n)، بافت نرم و پوسته (30=n) saccostrea cucullata، (30=n) solen brevis و (30=n) callista umbonella از دو ایستگاه در منطقه بین جزرومدی بندرعباس جمع آوری شده و به منظور انتخاب مناسب ترین پایشگر زیستی سرب و کادمیوم از میان سه گونه صدف دوکفه ای اندازه گیری شد. در این تحقیق از هر یک از ایستگاه های ترمینال بندرعباس و پارک جهانگردی سورو، 10 نمونه رسوب سطحی (3-0 سانتی متر) با 3 تکرار در خرداد 1390برداشت شد. هم چنین تعداد 15 عدد نمونه های صدف های دو کفه ای نیز از هر ایستگاه جمع آوری گردید. غلظت فلزات در بافت نرم، پوسته صدف و نمونه های رسوب با اسپکترومتر جذب اتمی شعله و کوره گرافیتی اندازه گیری شد. میزان غلظت فلزات در بخش های مختلف ژئوشیمیایی رسوبات به روش استخراج پی در پی آماده سازی و منشاءیابی شدند. نتایج نشان دهنده آنست که درصد هر فلز در بخش پایدار بیشتر از بخش های ناپایدار و منشاء غالب طبیعی برای سرب و کادمیوم در منطقه مورد مطالعه می باشد. میانگین غلظت کادمیوم و سرب در s. cucullata، s. brevis و c. umbonella 91/26، 88/580، 13/20، 32/548 و 05/37، 64/873 (ng/g dw) در بافت نرم و در پوسته 56/11، 37/22429، 03/14، 04/41990 و 46/28، 88/30622 (ng/g dw) به ترتیب بودند. نتایج آزمون t- test نشان دهنده ی اختلاف معنی دار آماری (05/0p<) بین بافت های مختلف در تجمع فلزات سرب و کادمیوم می باشد. غلظت کادمیوم بطور معنی داری بالاتر در بافت نرم c. umbonellaمشاهده شد، در حالی که پوسته صدف دوکفه ای s. brevis تجمع بالاتری از فلز سرب را نشان داد. نظر به همبستگی مثبت و معنی دار در غلظت فلز کادمیوم بین بافت نرم صدف های دوکفه ای با بخش های مختلف ژئوشیمیایی رسوبات می توان نتیجه گرفت بافت نرم صدف دوکفه ای c. umbonella مناسب ترین پایشگر زیستی برای فلز کادمیوم می باشد. همبستگی مثبت (05/0p<) برای فلز سرب در پوسته صدف های دوکفه ای با بخش های مختلف ژئوشیمیایی رسوبات نشان دهنده آنست که بافت پوسته صدف دوکفه ای s. brevis می تواند به عنوان پایشگر زیستی برای فلز سرب در سواحل بندرعباس در نظر گرفته شود.
پریسا احمدی مطلق علیرضا ریاحی بختیاری
خور موسی بزرگترین اکوسیستم خلیجی موجود در خلیج فارس بوده و به شدت آلوده به مواد نفتی و سایر آلاینده ها می باشد. در مطالعه حاضر، برای اولین بار غلظت ترکیبات pahs در تخم پرندگان منطقه خورموسی و ارتباط بین تجمع این آلاینده ها در تخم پرندگان دریایی و رسوبات منطقه بین جزر و مدی مورد بررسی قرار گرفت. رسوبات سطحی از 18 ایستگاه و 34 تخم پرنده از 4 گونه واقع در دو جزیره غیرمسکونی در منطقه خورموسی، نمونه برداری شدند. گونه های مورد مطالعه شامل سلیم خرچنگ خوار (dromas ardeola)، پرستوی دریایی پشت دودی (sterna anaethetus)، اگرت ساحلی (egretta gularis) و پرستوی دریایی کاکلی کوچک (sterna bengalensis) بودند. نمونه ها در اردیبهشت ماه سال 1390 جمع آوری شدند و غلظت 23 ترکیب pahs در آنها اندازه گیری و تعیین منشأ شد. غلظت کل ترکیبات pahs در رسوبات در محدوده 1974-774 نانوگرم بر گرم وزن خشک و در نمونه های تخم پرندگان در محدوده 335-44 نانوگرم بر گرم وزن تر قرار داشت. غلظت متوسط pahs/toc در رسوبات و pahs/lipid در تخم پرندگان جمع آوری شده از هر منطقه، ارتباط همبستگی مثبت و معنی داری با هم داشتند. غلظت ترکیبات pahs در دو جزیره مورد مطالعه، تفاوت معنی داری با هم نشان ندادند. غلظت pahs/lipid در تخم اگرت ساحلی به طور معنی داری بیش از سایر گونه ها بود. نسبت های تشخیصی در هر دو نوع نمونه رسوبات و تخم پرندگان، منشأ غالب ترکیبات pahs را پایروژنیک نشان دادند. در نتیجه می توان گفت، محیط زادآوری پرندگان دریایی نقش عمده ای در انتقال آلودگی به پرنده و در نتیجه تخم آن دارد.
محسن محمدی گلنگشی علیرضا ریاحی بختیاری
چکیده این تحقیق توانایی پایشگری زیستی صدف صخره ای خوراکی s. cucullata را به منظور پایش آلودگی جیوه در سواحل خلیج فارس بررسی می نماید. در این مطالعه در 15 ایستگاه در سواحل بین جزر و مدی در مناطق قشم، هرمز، بندرلنگه و بندرعباس نمونه برداری از رسوبات و صدف ها انجام شد. غلظت جیوه در نمونه های رسوب، پوسته و بافت نرم صدف با کمک دستگاه آنالیزکننده جیوه تعیین شد. میانگین غلظت جیوه در پوسته، بافت نرم و رسوبات در مناطق مورد مطالعه به ترتیب 03/2، 19/84 و 4/11نانوگرم بر گرم بدست آمد. مقدار فاکتور bsaf بر اساس نسبت غلظت جیوه در بافت نرم به رسوبات مناطق محاسبه گردید که در تمامی مناطق مقادیر آنها بالاتر از 2 بدست آمد و این خود بیانگر مناسب بودن تجمع زیستی در بافت نرم این صدف می باشد. نتایج نشان داد که توان تجمع زیستی در بافت نرم بطور معنی داری بیشتر از پوسته صدف مورد مطالعه می باشد . بین مقدار جیوه در بافت نرم و مقدار جیوه در رسوبات زیستگاه صدف مورد مطالعه همبستگی مثبت و معنی داری بدست آمد ( 05/0>p و 83/0=r ) براساس همبستگی مثبت و مقدار bsaf بالای 2 در کنار سایر شرایط پایشگری زیستی، مشخص شد که بافت نرم این صدف اندام مناسبی برای پایشگری زیستی می باشد. نتایج نشان داد که مقدار جیوه در رسوبات همواره پایین تر ازاستانداردهای تعیین شده توسط سازمان های noaa آمریکا و ccme کانادا برای غلظت جیوه در رسوبات دریایی است. بر اساس نتایجedi و ewi مقادیر جیوه در بافت نرم صدف برای افراد در گروه های سنی و جنسی مختلف مشخص شد که مقادیر این آلاینده در دامنه قابل قبول استاندارد-های تعیین شده برای تغذیه انسان قرار دارند. نتایج این تحقیق نشان داد که بین مقادیر جیوه در بافت نرم و رسوبات در سواحل اصلی و سواحل جزایر تفاوت معنی داری وجود دارد و این تفاوت نشان می دهد که آلودگی جیوه در مناطق مورد مطالعه بیشتر تحت تاثیر منابع آلاینده مستقر در خشکی قرار دارد. نتایج این تحقیق با اطمینان بالا توانایی بافت نرم صدف s. cucullata را بعنوان اندامی حساس و مناسب برای پایشگری زیستی جیوه در منطقه معرفی می نماید.
مریم ملاشاهی حبیب علی محمدیان
آلودگی هوا از پیامدهای فعالیت بشر، به ویژه در قرن بیستم است که آثار مستقیم و غیر مستقیمی بر انسان و محیط پیرامون آن دارد. شهر تهران یکی از آلوده ترین شهرهای جهان بشمار می رود. این تحقیق با استفاده از یک روش نوین تحت عنوان مغناطیس سنجی، به بررسی برخی عناصر آلوده کننده هوا در برگ گونه های درختی موجود در فضای سبز شهری تهران می پردازد. این عناصر توسط دود ناشی از کارخانه ها و وسائط نقلیه روی سطوح برگی رسوب می-کنند. برگ های درختان به دلیل داشتن سطوح وسیع قابلیت جمع آوری این گردو غبارها را دارند. نمونه گیری در مهرماه 1389 و در طی 15 روز صورت پذیرفت. برای این کار از تقسیمات شهری شهرداری تهران(مناطق 22 گانه) استفاده شد. در مرحله بعد با استفاده از نتایج بدست آمده اقدام به پهنه بندی میزان آلودگی هوا در مناطق بیست و دو گانه شهر تهران شد. نمونه های برگی سه گونه توت (morus alba)، زبان گنجشک ((fraxinus rotundifolia و کاج تهران (pinus eldarica ) و نمونه های خاک از 100 نقطه واقع در مناطق بیست و دو گانه شهر جمع آوری گردید. سپس نمونه ها در کیسه های پلاستیکی بسته بندی شد و قبل از انجام آزمایش، در دمای °c5 نگهداری شدند. در مرحله بعد نمونه ها در فضای باز خشک شد و بعد از پودر کردن در داخل قوطی های cm3 6 قرار داده شد. بعد از آماده سازی اولیه نمونه ها، میزان پذیرفتاری مغناطیسی (susceptibility) در آنها اندازه گیری شد. نتایج به دست آمده از این تحقیق نشان می دهد که در بین مناطق 22 گانه مناطق 9، 11، 12، 14 و 15 واقع در مرکز و جنوب شرق تهران جزء آلوده ترین مناطق به شمار می آیند. این مناطق به دلیل بالاتر بودن جمعیت در واحد سطح آنها از ترافیک وسائط نقلیه بیشتری نسبت به دیگر مناطق برخوردار هستند. همچنین با توجه به نتایج پژوهش، گونه توت بیشترین جذب آلودگی را در بین گونه های بررسی شده داشته است. به طوری که متوسط بالاترین میزان پذیرفتاری در سیستم si در گونه توت برابر(m3 kg-1)6-10×498 می باشد. علاوه بر این بیشترین تمرکز انواع فلزات در قسمت های مرکزی، جنوب و جنوب شرق تهران است. هم چنین در بین عناصر مختلف بیشترین آلودگی مربوط به عناصر al و fe بوده به طوری که حتی کمترین میزان غلظت عنصر آهن(773 میلی گرم بر کیلوگرم در منطقه 3)، از حد استاندارد آن (300 میلی گرم بر کیلوگرم) بالاتر می باشد. نتایج تحقیق نشان داد که در مقایسه با دیگر روش های پایش آلودگی هوا روش مغناطیس سنجی جهت بررسی میزان آلودگی هوا، با استفاده از برگ های گیاهی روشی ساده، غیر مخرب و مقرون به صرفه بوده که حتی نسبت به سطوح کم آلودگی نیز از حساسیت بالایی برخوردار است.
مهرنوش محمدی صابر خدابنده
توسعه صنعت محصولات آرایشی، گرایش مردم بخصوص خانم ها نسبت به زیبایی ظاهری، نیاز و استفاده از این محصولات را افزایش داده است. با توجه به حضور فلزاتی چون کادمیوم، سرب و جیوه به عنوان ماده نگهدارنده و رنگی در این محصولات، غلظت این فلزات در مارک های مختلف محصولات آرایشی کرم ضدآفتاب، رژلب و رنگ مو سنجش شد. بین غلظت کادمیوم در مارک های مختلف کرم ضدآفتاب و رژلب اختلاف معنی داری مشاهده نشد اما بین غلظت فلز سرب و جیوه در سه محصول تفاوت معنی داری دیده شد. بین غلظت هر دو فلز در مارک های مختلف رنگ مو اختلاف معنی داری بدست نیامد. با وجود اینکه میزان سرب و کادمیوم در مارک های انتخابی محصولات آرایشی این تحقیق پایین تر از حد مجاز بدست آمد اما می توانند اثرات سوء خود را از طریق خطرات جدی سلامت انسان و امکان بروز و یا تشدید بیماری های مختلف از جمله آلرژی، التهاب، بیماری های پوستی و انواع سرطان ها را به خصوص در بین جامعه خانم ها اعمال کند. سرطان سینه رایج ترین سرطان در بین زنان و معمول ترین علت مرگ و میر زنان ایرانی به حساب می آید. فلزات به عنوان آلاینده های زیست محیطی با اختلال در سیستم درون ریز بدن می توانند نقش مهمی در بروز نوع خاصی از این بیماری داشته باشند. از این رو تعیین غلظت فلزات کادمیوم، سرب، جیوه و سلنیوم در بخش های مجزای پوست، تومور، چربی پوست و چربی تومور 14 نمونه بافت از سینه های برداشته شده با جراحی از بیمارستان امام واقع در شهرستان ارومیه انجام پذیرفت. سنجش فلزات کادمیوم و سرب با استفاده از دستگاه جذب اتمی کوره گرافیتی (مدل 670-aa ساخت شرکتshimadzu ژاپن) و جیوه با مرکوری آنالایزر (254ama ساخت شرکت leco آمریکا) و سلنیوم با icp-oes (مدل ultima 2ce) بر حسب g/kgµ وزن خشک اندازه گیری شد. با توجه به نتایج بدست آمده، بین غلظت فلزات کادمیوم، سرب و سلنیوم در 4 بخش مجزای بافت سینه سرطانی اختلاف معنی داری مشاهده نشد. با توجه به نتایج تحقیق حاضر می توان گفت که استفاده مداوم و طولانی مدت از محصولات آرایشی به عنوان یکی از منابع فلزات، ورود و تمرکز این آلاینده ها را در بدن افزایش داده و از طرفی اندام سینه بدلیل داشتن میزان چربی بالا می تواند اندام هدف تجمع فلزات به حساب آید. از آنجاییکه در سرطان سینه (نوع مربوط به گیرنده استروژنی)، ترکیبات متعددی از جمله برخی از فلزات (کادمیوم، سرب و جیوه) می توانند به جای استروژن قرار گرفته و عمل افزایش سلولی، رشد و توسعه اندامی آن را انجام دهند، تجمع قابل ملاحظه این فلزات می تواند یکی از دلایل بروز سرطان در بیماران مورد مطالعه باشد.
رخساره عظیمی یانچشمه علیرضا ریاحی بختیاری
رسوبات سطحی بازتاب کننده شرایط کنونی آلودگی می باشند. مطالعه آلاینده های نفتی در رسوبات به منظور حفاظت و مدیریت اکوسیستم های آبی ضروی است. از این رو مطالعه کنونی با هدف اندازه گیری و مقایسه غلظت و منشأ آلکان های نرمال و هیدروکربن های آروماتیک چند حلقه ای (pahs) در رسوبات بخش های مختلف تالاب انزلی و بخش ساحلی خزر در محدوده ی شهرستان انزلی صورت گرفت. بدین منظور 30 نمونه رسوب سطحی به طور تصادفی جمع آوری و بوسیله دستگاه کروماتوگرافی مجهز به طیف سنج جرمی (gc-ms) آنالیز شد. غلظت مجموع آلکان های نرمال و pahs 23? بترتیب در دامنه ی 68/6615-84/315 میکروگرم بر گرم وزن خشک و 61/9008-13/212 نانوگرم بر گرم وزن خشک رسوب تعیین گردید. میزان غلظت آلکان های نرمال و pahs هر دو برای ایستگاه های واقع در بخش ساحلی خزر بیشتر از نواحی مختلف تالاب انزلی محاسبه شدند. الگوی توزیعی آلکان های نرمال و pahs به همراه نسبت های تشخیصی مختلف بکار رفته برای آن ها، منشأ غالب پتروژنیک را برای هر دو آلاینده تایید کردند. دلایل قابل ذکر در این زمینه می تواند ریزش های نفتی ناشی از تخلیه، بار گیری، سوختگیری و تردد کشتی های تجاری و تانکر های سوختی در بندر انزلی و بخش ساحلی خزر، فعالیت های استخراج و پالایش نفت خام در کشور های حاشیه دریای خزر بویژه آذربایجان و تخلیه مستقیم و غیر مستقیم فاضلاب های تصفیه نشده و نیمه تصفیه شده شهری و صنعتی ناشی از شهر های حاشیه ای باشد. حضور برجسته آلکان های نرمال ناشی از گیاهان عالی خشکی (27c، 29c و 31c) همچنین سهم بیوژنیک را در مقادیر کمتر برای آلکان های نرمال در منطقه مطالعاتی تایید کرد، که ناشی از مواد خشکی حمل شده بوسیله رودخانه های ورودی به تالاب می باشد. در ضمن الگوی توزیعی آلکان های نرمال با غلبه کربن زوج در اغلب ایستگاه های تالابی به همراه ucm و بر اساس نسبت های lmw/hmw، u/r، 17n-c/pr، 18n-c/ phyو pr/phy در کل منطقه مطالعاتی نشان دهنده فرایند های هوازدگی و تجزیه باکتریایی قوی مرتبط با ریزش های قدیمی مواد نفتی می باشد. در مقایسه با راهبرد های کیفی رسوب (sqgs)، ترکیبات نفتالن، آسنفتیلن، آسنفتن، فلورن و دی بنزو(ah)آنتراسن با بیشترین احتمال منجر به بروز آثار سمی مضر برای موجودات آبزی می گردند. در مقابل ترکیبات فلورانتن، پایرن، کرایزن، آنتراسن، بنزو(a)آنتراسن و بنزو(a)پایرن به ندرت می توانند منجر به بروز آثار سمی حاد شوند.
زهرا حیدری سرشک علیرضا ریاحی بختیاری
خلیج فارس به دلیل شرایط طبیعی و استراتژیک، قربانی شدیدترین آلودگی نفتی تاریخ شده است. نفت و دیگر سوخت های فسیلی، منبع اصلی ورود هیدروکربن های نفتی به طبیعت هستند؛ آب های آلوده به هیدروکربن های نفتی به دلیل تاثیرات سمی و مضر بر موجودات آّبزی از مسائل بسیار نگران کننده هستند. در تحقیق حاضر میزان هیدروکربن های آروماتیک و آلکان هاینرمالدر بافت های پوست،عضله کبد و کلیه مار دریایی حقلوی (hydrophiscyanocinctus)و مار دریایی کوتاه lapemis curtus)) سواحل استان هرمزگان، با کمک دستگاه کروماتوگرافی گازی(gc-ms)و آشکارساز tcd اندازه گیری شد. مجموع غلظت 23 ترکیب آروماتیک حلقوی (se±pahstotal) آنالیز شده در بافت های پوست، عضله، کبد ، کلیه مار دریایی حلقوی به ترتیب 79±1990، 32±906، 19±1187 و 55±1360 نانوگرم بر گرم وزن خشک (ng/g d.w) و در مار دریایی کوتاه به ترتیب 108±1917، 106±499، 65±895 و 56±1159نانوگرم بر گرموزن خشک محاسبه شد. مجموع غلظت آلکان های نرمال بررسی شدهse±(33-14c-n) sum نیز با همان ترتیب 42±300، 13±80، 79±666 و 530±2407میکروگرم بر گرم وزن خشک (µg/g d.w)برای مار دریایی حلقوی، 14±218، 19±147، 233±913 و 254±1300میکروگرم بر گرم وزن خشک برای مار دریای کوتاه به دست آمد. با مقایسه غلظت های بین بافتی هر گونه، به نحوه پاسخ گونه ی مورد نظر، مسیر دفع و در نهایت به بافت های هدف آلاینده های مربوطه پی برده شد. به این صورت که بافت پوست به عنوان اندام هدفترکیبات آروماتیک مخصوصاً ترکیبات سبک وزن با سمیت حاد و اندام کبد و کلیه اندام هدف آلکان های نرمال محسوب شد. مهم ترین دلیل آن مکانیسم دفعی این گونه ها از طریق پوست اندازی و مسیرهای متابولیسمی است. اختلاف معنی دار به دست آمده بین بافت های متناظر دو گونه برای ترکیبات یاد شده را می توان به عوامل بیرونی و درونی مانند تفاوت در عادت غذایی و توانایی متابولیکی و غیره نسبت داد. هم-چنین وجود همبستگی بالا غلظت pahstotal بین پوست و عضله در مار دریایی کوتاه و هم-چنین وضعیت مشابه بین پوست و بدن مار دریایی حلقوی، امکان بررسی غلظت این ترکیبات در عضله و بدن را با استفاده از بافت پوست ایجاد کرده، که در نتیجه توسعه استفاده از روش های غیر کشندهبرای مارهای دریایی را پیشنهاد می دهد.
عبدالرضا مشروفه علیرضا ریاحی بختیاری
غلظت 16 ترکیب چند حلقوی معطر (pahs) در بافت های کبد، کلیه، آبشش، عضله و خاویار تاسماهی ایرانی (16 (acipenser persicus; n = و ازون برون (7 (acipenser stellatus; n = جمع آوری شده از حوضه ی جنوبی دریای خزر مورد بررسی قرار گرفت و ترکیبات pah با دستگاه gc-ms اندازه گیری شدند. نمونه ها در اواخر فصل زمستان و اوایل فصل بهار سال 1389-1390 جمع آوری گردید. الگوی تجمع و پراکنش ترکیبات pah در بافت های مختلف ماهیان و تأثیر میزان چربی بافت های مختلف ماهیان و ضریب تفکیک اکتانول/آب ترکیبات pah بر آنها نیز مورد آنالیز قرار گرفت. غلظت ترکیبات pah براساس وزن خشک در بافت های کبد، کلیه، آبشش، عضله و خاویار تاسماهی ایرانی و ازون برون از 004/0 تا 632/4 میکروگرم بر گرم وزن خشک متغیر می باشد. بین غلظت ترکیبات 4 تا 6 حلقوی در هر دو ماهی در سطح معنی داری یک درصد اختلاف وجود داشت و غلظت ترکیبات 4 تا 6 حلقوی در ماهی ازون برون بیشتر مشاهده گردید (01/0 > p). همچنین بین غلظت ترکیبات pah بافت های مختلف دو ماهی اختلاف معنی داری وجود داشت (01/0 > p). ترکیبات با وزن مولکولی کم (دو و سه حلقوی) با میانگین 89/81 درصد از کل ترکیبات pah بعنوان ترکیبات غالب شناخته شدند. ترکیبات نفتالین، فنانترن و فلورن در تاسماهی ایرانی و ازون برون به ترتیب 19/68 و 40/55، 84/7 و 62/10، و 55/5 و 13/8 درصد غالب ترین ترکیبات pah بوده اند. پراکنش و غلظت ترکیبات pah در بافت های مختلف ماهیان به میزان چربی بافت ها و ضریب تفکیک اکتانول/آب ترکیبات pah بستگی دارد. همچنین ارتباط مثبت معنی داری (868/0r=، 005/0 >p ) بین میزان چربی در بافت های ماهیان و غلظت کلی ترکیبات pah در بافت های مختلف ماهیان خاویاری بدست آمد. ارتباط منفی معنی داری بین لگاریتم ضریب تفکیک اکتانول/آب (kow) و لگاریتم غلظت ترکیبات pahs نرمالایز شده به چربی در بافت های آبشش و عضله و خاویار تاسماهی ایرانی و همچنین عضله ازون برون در سطح (05/0 > p) مشاهده شد.
سید جواد هاشمی علیرضا ریاحی بختیاری
در این مطالعه به منظور تعیین منشاء و بررسی پراکنش فلزات pb، ni، v، zn، cu، cr، co، mn، sr و ba در رسوبات سطحی سواحل جنوبی دریای خزر، نمونه برداری از رسوبات سطحی از 7 نیم خط عمود بر ساحل کپورچال، بندرانزلی، کیاشهر، تنکابن، بندرنوشهر، بابلسر و بندر امیرآباد، طی ماه های خرداد و تیر 1391، انجام شد. نمونه های رسوب در هر نیم خط از 3 عمق متفاوت و با 3 تکرار در هر عمق جمع آوری و در مجموع 63 نمونه جمع آوری گردید. غلظت فلزات در بخش-های مختلف ژئوشیمیایی رسوبات توسط دستگاه icp-oes تعیین شد. نتایج حاصل از منشأیابی، نشان دهنده منشاء غالب طبیعی برای فلزات pb، ni، v، zn، cu، cr، co و ba و منشاء غالب انسانی برای فلزات mn و srمی باشد. علاوه بر این میانگین غلظت کلی فلزات در امتداد نیم خط-های مورد مطالعه افزایش معنی داری را با افزایش فاصله از ساحل نشان دادند. این افزایش غلظت می تواند ناشی از انتقال رسوبات به ویژه با اندازه کوچکتر توسط جریانات برگشتی و با توجه به شیب ساحل در امتداد نیم خط های نمونه برداری باشد. همچنین میانگین غلظت کلی فلزات مورد مطالعه در امتداد ساحل و در بین عمق های یکسان افزایش معنی داری را از شرق به غرب و به سمت نیم-خط بندر انزلی نشان دادند که از دلایل آن می توان به وجود تالاب انزلی در این ناحیه با توجه به تعدد رودخانه های ورودی به آن و مجاری خروجی از آن به دریا، اشاره کرد. در منطقه مورد مطالعه بیشترین غلظت برای فلز sr با ?g/g 5/791 در عمق سوم نیم خط کپورچال و کمترین غلظت برای فلز co با ?g/g 97/7 در عمق اول نیم خط بندر امیرآباد به دست آمد. مقایسه مقادیر غلظت فلزات cr، cu، ni، pb و zn در رسوبات سطحی منطقه مورد مطالعه با استانداردهای جهانی sqgs و noaa اختلاف معنی داری را نشان دادند (05/0 > p)، تنها مقادیر غلظت فلز cu فقط نسبت به شاخص های erl و tec این استانداردها اختلاف معنی داری را نشان ندادند (05/0 < p). علاوه بر این کد ارزیابی ریسک نیز برای فلزات co، cr، ni، v و zn عدم ریسک، برای فلزات ba، mn و pb ریسک پایین و برای فلز sr ریسک متوسط را نشان داد. بنابراین از نتایج می توان استنباط کرد که فلزات مورد بررسی برای محیط زیست محلی کم خطر هستند.
آرام شاهی ماین بلاغ علیرضا ریاحی بختیاری
طی چند دهه ی اخیر گسترش صنایع پتروشیمی و ورود انواع آلاینده ها ی نفتی خطرات بالقوه ای را برای آبزیان بویژه ماهی ها بوجود آورده است. اثرات مختل کننده ای بر سیستم درون ریز، کاهش توان تولید مثلی، اثر بازدارندگی بر آنزیم های سم زدایی در کبد و اثرات هیستوپاتولوژیک در اندام های درگیر در فعالیت های حیاتی بدن از مهم ترین ویژگیهای آلاینده های پایدار نفتی (pahs) هستند. در تحقیق حاضر اثرات تجمعی بنزوآپایرن ، به عنوان ترکیب شاخص نفتی، بر پارامترهای خونی و ساختار بافت شناسی بافت آبشش و کبد در ماهی آزاد دریای خزر (salmo trutta caspius) بررسی گردید. بدین منظور ماهی آزاد در معرض غلظت های10 و 50 میکروگرم بر لیتر به شیوه ی غوطه وری قرار داده شد. در انتهای دوره ی آزمایشی (30 روز) به منظور بررسی تجمع بنزوآپایرن در بافت های مختلف و پارامترهای خون شناسی از ماهیان نمونه برداری شد. بیشترین میزان تجمع بنزوآپایرن به ترتیب در بافت های کبد و آبشش و بافت های روده وعضله کمترین مقادیر را به خود اختصاص داده اند. تفاوت معنی داری در هموگلوبین، غلظت متوسط هموگلوبین سلولی و متوسط هموگلوبین سلولی تیمارهای آزمایشی با گروه شاهد مشاهده شد. آسیب های پاتولوژیک عمده در بافت آبشش شامل، هایپرپلازی و هایپرتروفی سلول های اپی تلیالی و سلو ل های موکوسی، همجوشی لاملاهای ثانویه، چماقی شدن و در غلظت های بالاتر جداشدگی لاملای ثانویه از فیلامنت، جداشدگی لایه ی اپی تلیالی و در بعضی موارد آنوریسم مشاهده گردید. در بافت کبد نیز بهم خوردن ساختار چند وجهی هپاتوسیت ها، واکولاسیون، نکروز های کانونی، هسته های پیکنوتیک، کاریولیز و پرخونی سینوزوئیدها بیشترین آسیب های مشاهده شده بود. بنابراین نتایج بدست آمده نشان می دهند که بنزوآپایرن ممکن است در دراز مدت آثار منفی بر هموستازی، سلامت ماهی و فعالیت بافت های آبشش و کبد بواسطه ی تغییرات بافت شناسی ایجاد می نماید.
محمد طاهری یخفروزانی بابک نعیمی
این تحقیق با هدف برآورد میانگین غلظت، مدل سازی الگوی توزیع مکانی و تعیین منشأ احتمالی پنج فلز سرب، مس، روی، جیوه و کادمیوم در رسوبات سطحی جنگل های مانگرو شمال جزیره قشم- خلیج فارس به وسعت 9026 هکتار انجام شد. در مجموع 42 نمونه رسوب سطحی (0-5 سانتی متری) از سه بخش بندر خمیر با 7 ایستگاه، بخش میانی با 17 ایستگاه و جزیره قشم با 18 ایستگاه به روش تصادفی جمع آوری شد. غلظت کلی فلزات سرب، مس، روی و کادمیوم در نمونه-های رسوب پس از مراحل آماده سازی و هضم اسیدی توسط دستگاه اسپکترومتر جذب اتمی تعیین گردید. همچنین غلظت فلز جیوه نیز پس از طی مراحل آماده سازی توسط دستگاه advanced mercury analyzer قرائت گردید. میانگین غلظت فلزات سمی سرب، کادمیوم، مس و روی در رسوبات سطحی جنگل های مانگرو به ترتیب 89/1، 17/0، 60/10 و 47/55 میکروگرم بر گرم و برای فلز جیوه، 01/8 نانوگرم بر گرم به دست آمد. به منظور درک و بررسی میزان آلودگی رسوبات سطحی جنگل های مانگرو به این فلزات، مقادیر غلظت به دست آمده با استانداردهای sqgs و noaa مقایسه شد و نتایج نشان داد که مقادیر غلظت تمامی فلزات مورد بررسی در منطقه مورد مطالعه در مقایسه با این استانداردها اختلاف معنی داری دارند ( 05/0 > p) و پایین تر از حد استانداردها هستند. ساختار مکانی این پنج فلز نیز مورد بررسی و مطالعه قرار گرفت و نتایج نشان داد که فلزات سمی جیوه و مس از الگوی توزیع مکانی مدل گوسین و فلزات کادمیوم، سرب و روی به ترتیب از مدل های دایره ای، نمایی و کروی تبعیت می کنند. در نهایت مدل سازی و تخمین میزان پراکنش فلزات مورد بررسی با سه روش کریجینگ معمولی، کریجینگ بلوکی و کریجینگ جامع انجام گردید. نتایج به دست آمده، الگوی توزیع مکانی مشابهی برای دو فلز سرب و کادمیوم نشان داد. همچنین مس و روی نیز از الگوی توزیع مکانی مشابهی تبعیت می کردند اما جیوه الگوی توزیع مکانی متفاوتی را نسبت به سایر فلزات نشان داد. نتایج تحلیل چندمتغیره و آنالیز مولفه های اصلی نیز با نتایج نقشه های حاصل از مدل سازی تطبیق می نمود و سه عامل اصلی، فلزات مورد بررسی را گروه بندی می نمود که عامل اول به طور مثبت و معنی داری با فلزات مس و روی و عامل دوم با فلزات کادمیوم و سرب ارتباط داشت و عامل سوم نیز به صورت مثبت و معنی داری با فلز جیوه مرتبط بود. درنهایت با توجه به نقشه های سطوح روند تهیه شده برای فلزات، نقشه های الگوی توزیع مکانی تهیه شده با کریجینگ، نتایج آنالیز مولفه های اصلی و پس زمینه ای که از جنگل های مانگرو براساس نتایج مطالعات قبلی موجود بود، منشأ فلزات مس و روی در این منطقه طبیعی تشخیص داده شد. کادمیوم و سرب در حوالی جزیره قشم و شرق بخش میانی منشأ طبیعی از خود نشان دادند، در حالی که منشأ این فلزات در بندر خمیر، انسانی (به خصوص ناشی از آلودگی های نفتی) تشخیص داده شد. منشأ جیوه نیز که الگوی توزیع مکانی نقطه ای و پراکنش بسیار ناموزون در منطقه از خود نشان می داد، تشخیص داده شد که با احتمال زیاد می تواند توسط ریزش های نفتی کنترل گردد.
رویا علیایی عیسی شریف پور
هیدروکربن های آروماتیک چند حلقه ای (pahs) گروهی از ترکیبات موجود در نفت خام هستند که غیر قطبی و چربی دوست می باشند و در هر دو محیط آب شور و شیرین یافت می شوند. در دهه های اخیر، ارزیابی خطرات اکولوژیک ترکیبات pah با توجه به سمیت این ترکیبات، جهش های ژنتیکی، سرطان زایی، اختلال در فعالیت غدد درون ریز و همچنین پراکنش گسترده، پایداری محیطی بالا و تجمع زیستی در اکوسیستم های آبی، بسیار مهم و حیاتی می باشد. در تحقیق حاضر اثرات تجمعی ترکیب نفتی پایرن روی بافت های عضله، آبشش و کبد و همچنین میزان آسیب وارده به اندام های حیاتی آبشش، کلیه و کبد ماهی کپور معمولی (cyprinus carpio) مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور 50 عدد ماهی کپور معمولی را در معرض غلظت های 10، 50 و 100 میکرو گرم بر لیتر پایرن به شیوه غوطه وری قرار داده شد. در انتهای دوره آزمایشی 35 روزه به منظور بررسی تجمع پایرن در بافت های مختلف از ماهیان نمونه برداری شد. بیشترین میزان تجمع پایرن به ترتیب در بافت های کبد و آبشش و کمترین میزان در بافت عضله اندازه گیری شد. آسیب های بافتی عمده در آبشش از جمله، پرخونی، هایپرپلازی، s شکل شدن و چماقی شدن و در غلظت های بالاتر پایرن همجوشی و نکروز تیغه های آبششی مشاهده گردید. در بافت کبد واکوئولاسیون هپاتوسیت ها، پرخونی سینوزوئید ها، حضور ماکروفاژهای حاوی هموسیدرین و در غلظت های بالاتر پایرن هپاتوسیت های حاوی هسته های پیکنوزه، کاریولیز شده و نکروزه مشاهده شدند. در بافت کلیه در غلظت پایین پایرن کست های ادراری، پرخونی، دژنره شدن توبول ها و در غلظت های بالاتر پایرن ماکروفاژهای حاوی هموسیدرین، دژنره شدن توبول ها با شدت بیشتر و نکروز در بخش های مختلف مشاهده گردید. نتایج بدست آمده نشان می دهد که پایرن در کوتاه مدت آثار منفی بر هموئوستازی، سلامت ماهی و فعالیت اندام های حیاتی بواسطه تغییرات بافت شناسی ایجاد نماید و در بلند مدت اثرات شدیدتری را ایجاد می نماید.
سمیه رشیدی علیرضا ریاحی بختیاری
امروزه آلودگی محیط زیست به خصوص آلودگی اکوسیستم های آبی جوامع انسانی و سایر موجودات زنده را درگیر مشکلات جدی نموده است. همراه با رشد روز افزون جمعیت به طبع استفاده از مواد شیمیایی نیز در بخش های مختلف صنعتی، خانگی و کشاورزی افزایش می یابد. ترکیبات مختل کننده غدد درون ریز یا ترکیبات شبه استروژنی به علت ایجاد اثرات منفی در انسان و حیوانات (ماهیان و دوزیستان) شایان توجه اند. این مطالعه به منظور تعیین غلظت ترکیبات 4- نونیل فنل ،اوکتیل فنل و بیس فنل آ در رسوبات سطحی 28 رودخانه منتهی به دریای خزر و همچنین 4 منطقه ساحلی(کیاشهر، انزلی، کپورچال و آستارا) در دریای خزر انجام پذیرفت. بدین منظور نمونه های رسوبات سطحی از ایستگاه های مورد مطالعه برداشته شده و پس از طی مراحل آماده سازی به دستگاه گاز کروماتوگرافی تزریق گردید. میانگین غلظت ترکیبات 4- نونیل فنل ، اوکتیل فنل و بیس فنل آ در رودخانه ها به ترتیب در محدوده ی 6/470-36/76 ، ?????-??????و 11/78-28/0 و غلظت این ترکیبات در ایستگاه های ساحلی در محدوده ی ??????- ?????، ?????- ????? و 66/30-3/0 نانوگرم به ازای هر گرم وزن خشک تعیین شد. بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش ایستگاه های واقع در مناطق پرجمعیت و شهری نسبت به ایستگاه هایی که در مناطق کم جمعیت تر واقع شده بودند غلظت بالاتری از ترکیات شبهه استروژنی را نشان دادند. به علاوه غلظت این ترکیبات در ایستگاه های ساحلی نسبت به رودخانه ها کمتر بود و ارتباط معنی داری بین غلظت این ترکیبات وکل کربن آلی رسوبات مشاهده نشد. ورود فاضلاب های شهری و صنعتی و همچنین شیرابه ناشی از پسماند ها از منابع انتشار این آلاینده ها به ایستگاه های مورد مطالعه ذکر شدند و از آن جایی که وجود این ترکیبات در مقادیر کم نیز اثرات منفی در سلامت جوامع زیستی ایجاد می کند لذا نگرانی در ارتباط با حضور آلاینده های شبهه استروژنی در منابع آبی کشور وجو دارد.
رضوان فریدونی علیرضا ریاحی بختیاری
دریای خزر یکی از بزرگترین دریاچه های آب شور محصور شده دنیا محسوب می شود که با داشتن ذخایر نفت و گاز توجه بین المللی را به خود جلب کرده است. در این بین وقوع هر لکه نفتی همراه با آسیب به محیط زیست دریایی می باشد. در این تحقیق بخش جنوبی دریای خزر در 4 نیم خط (تنکابن، نوشهر، بابلسر و امیرآباد)، از طریق نمونه برداری در اعماق 5، 15 و30 متر طی 5 دوره با 12 ایستگاه مختلف مورد مطالعه صورت پذیرفت. غلظت آلکان های نرمال بوسیله دستگاه gc-ms اندازه گیری شد. رنج آلکان های نرمال در ایستگاه های مختلف در محدوده c??-c?? تعیین گردید. طبق نتایج غلظت کلی آلکان های نرمال در محدوده 25 تا 1/4564 میکروگرم بر گرم تعیین گردید که بیشترین غلظت آلکان-های نرمال در ماه های اردیبهشت – دی 91 در منطقه تنکابن و در عمق 30 متر و کمترین غلظت این ترکیبات در منطقه امیرآباد در عمق 5 متر بدست آمد. در این مطالعه همچنین جهت تعیین منشأ آلکان های نرمال از شاخص های cpiو نشانگرهایی نظیرu/r ، lmw/hmw و pr/ph استفاده شد که با توجه به این شاخص ها منشأ غالب در رسوبات منطقه پتروژنیک تشخیص داده شد. همچنین غلظت آلکان های نرمال در امتداد نیم خط های مورد مطالعه با افزایش عمق افزایش پیدا کردند که از جمله عوامل تأثیر گذار در این روند کاهش قطر متوسط ذرات ریز دانه به سمت دریا و همچنین دریافت بیشتر آلاینده های نفتی از دریا نسبت به سواحل بوده است. علاوه بر آن غلظت آلکان های نرمال از غرب به سمت شرق روند نزولی داشته است. همچنین غلظت آلکان های نرمال در ماه های تیر و شهریور نسبت به اردیبهشت، آبان و دی روند افزایشی را نشان داد. با احتمال زیاد آلودگی حاصل از استخراج و استحصال نفت در کشور آذربایجان مهمترین منبع انتشار آلودگی نفتی در منطقه است که این ترکیبات به دلیل چرخش پاد ساعتگرد جریان آبی در حوزه جنوبی به بخش های جنوب غربی و سپس شرقی انتقال می یابند.
زهرا فرهادی قلعه میر آقایی علیرضا ریاحی بختیاری
رکیبات آروماتیک چند حلقه ای (pahs) با توجه به سمیت بالای خود از ترکیبات آلی الویت دار آلودگی در جهان شناخته شده اند. با توجه به وجود چاه های نفتی در دریای خزر این ترکیبات یکی از منابع آلوده کننده دریای خزر محسوب می گردند. هدف از این مطالعه بررسی 20 ترکیب pah شامل 16 ترکیب معرفی شده توسط سازمان حمایت از محیط زیست آمریکا در رسوبات سطحی دریای خزر بوده است. در این تحقیق تعداد 60 نمونه رسوب از 12 ایستگاه در چهار نیم خط) تنکابن، نوشهر، بابلسر و امیر آباد) در اعماق 5، 15 و 30 متر، طی 5 دوره زمانی (اردیبهشت - دی) در سواحل جنوبی و جنوب شرقی دریای خزر جمع آوری گردید. نمونه ها به وسیله دستگاه کروماتوگرافی گازی با طیف سنجی جرمی مورد آنالیز قرار گرفتند. غلظت ترکیبات pah در محدوده 193 نانوگرم برگرم وزن خشک در ایستگاه امیرآباد در عمق 5 متری در اردیبهشت ماه تا 8235 نانوگرم برگرم وزن خشک در ایستگاه تنکابن در عمق 30 متری در تیر ماه اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که منشا غالب در مناطق مورد مطالعه پتروژنیک می باشد. دلایل قابل ذکر در این زمینه می تواند فعالیت های استخراج و پالایش نفت خام در کشورهای حاشیه دریای خزر به ویژه آذربایجان و تخلیه مستقیم و غیر مستقیم فاضلاب های شهری و صنعتی ناشی از شهرهای حاشیه ای باشد. علاوه بر این غلظت این ترکیبات در امتداد نیم خط های مورد مطالعه با افزایش عمق افزایش پیدا کردند. از جمله عوامل تأثیر گذار در این روند می توان به کاهش قطر متوسط ذرات ریز دانه به سمت دریا اشاره کرد. از طرفی روندی نزولی در غلظت این ترکیبات از غرب به شرق در نیم خط های مورد مطالعه دیده شد. نتایج این تحقیق سطح آلودگی متوسط تا بالا را در رسوبات مناطق مورد مطالعه در تمامی فصول نشان می د هد. از مهمترین دلایل آن می توان به آلودگی حاصل از استخراج و استحصال نفت در کشور آذربایجان اشاره کرد که این ترکیبات به دلیل چرخش پاد ساعتگرد جریان آبی درحوزه جنوبی به بخش های جنوب غربی و سپس شرقی منتقل می-شوند.
محسن میرزایی عبدالرسول سلمان کاهینی
کاربری اراضی/پوشش سرزمین یکی از متغیرهای موثر بر کیفیت آب های سطحی است که می تواند به وسیله سنجه های سیمای سرزمین به صورت کمی نمایش داده شود. استفاده از سنجه های سیمای سرزمین جهت پیش بینی تغییرات کیفیت آب، می تواند به عنوان رویکردی مناسب جهت پایش آلودگی های غیر نقطه ای باشد. در مطالعه حاضر، اطلاعات کیفیت آب 85 ایستگاه آبسنجی واقع بر رودخانه های استان مازندران مورد بررسی قرار گرفت. مرز بالادست ایستگاه ها تهیه شد و سنجه های سیمای سرزمین برای زیر حوضه های موجود استخراج شدند. پارامترهای کیفیت آب شامل ec، ph، tds، no3-، po43-، co32-، hco3-، cl-، so42-، ca2+، mg2+، k+، na+، sar، na%، per.h و tem.h در خلال سالهای 1390 و 1391 توط سازمان آب منطقه ای استان مازندران برداشت شدند. از تحلیل مولفه های اصلی جهت تعیین پارامترهای کلیدی کیفیت آب و از رگرسیون خطی پیشرو به منظور تعیین سنجه های بهینه در توصیف تغییرات هر کدام از پارامترها استفاده شد. پارامترهای sar، tds، ph، no3- و po43- قادر به توصیف 61/96 درصد از تغییرات کیفیت آب رودخانه های استان مازندران بوده است. از شبکه عصبی- فازی تطبیقی و رگرسیون چندگانه خطی جهت مدلسازی ارتباط میان سنجه های سیمای سرزمین و پارامترهای کیفیت آب استفاده شد. نتایج حاکی از آنست که رگرسیون چندگانه خطی توانسته است پارامترهای sar، tds، ph، no3- و po43- را با ضریب تبیین (r2) برابر با 81/0، 56/0، 73/0، 44/0 و 63/0 در مرحله آزمون پیش بینی نماید، این در حالیست که r2 شبکه عصبی- فازی به ترتیب برابر با 82/0، 79/0، 82/0، 31/0 و 36/0 بوده است. بنابراین شبکه عصبی- فازی در اغلب موارد کارایی بالاتری داشته است و این امر ارتباط غیر خطی میان پارامترهای کیفیت آب و سنجه های سیمای سرزمین و نیز انطباق ساختاری بیشتر شبکه عصبی- فازی را نمایش می دهد. همچنین با توجه به نتایج بدست آمده و تحلیل ارتباطات میان سنجه های سیمای سرزمین و کیفیت آب رودخانه ها، مطالعه حاضر به ارائه راهکارهای مدیریتی و الگوهای بهینه سیما سرزمین پرداخته است که می تواند کارایی بالایی جهت برنامه ریزی منطقه ای و ارزیابی اثرات محیط زیستی در برنامه های توسعه در استان مازندران داشته باشد.
زهره حسن آبادی زاده صابر خدابنده
سواحل خلیج ¬فارس و اقیانوس هند به عنوان اولین مناطق صید صدف مرواریدساز در دنیا شناخته شده است. صدف مروارید¬ساز محار (pinctada radiata) به عنوان یک گونه بومی در منطقه است که در سال¬های اخیر کاهش جمعیت، اندازه و شکننده شدن پوسته آن گزارش شده است. از آنجا که فلزات سنگین با تاثیر بر فعالیت آنزیم¬ها می توانند روی پروسه بیومینرالیزاسیون اثر گذار باشند لذا ابتدا پنج ایستگاه بوشهر، خارک، نخیلو، هندورابی و کیش جهت نمونه¬برداری تعیین گردید و فلزات روی، منگنز، مس، کادمیوم و سرب در بافتهای مانتل، آبشش و ماهیچه صدف¬های صید شده، اندازه¬گیری گردید و سپس فعالیت آنزیم¬های آنتی¬اکسیدانی (سوپراکسید دیسموتاز، کاتالاز و گلوتاتیون اس ترانسفراز)، آلکالین فسفاتاز، آنزیم¬های تنظیم¬یونی (ca2+atpase و na+k+-atpase) و آنزیم¬های بیومینرالیزاسیون (کربنیک انهیدراز و تیروزیناز) سنجش گردید. همچنین در شرایط آزمایشگاهی صدف¬های مروارید¬ساز محار تحت تیمار با فلزات cd و pb قرار گرفتند و سپس فلزات، فعالیت آنزیم-های ذکر شده و بیان نیمه کمی ژن های گلوتاتیون اس ترانسفراز و کربنیک انهیدراز نیز در بافت¬های مانتل، برانش و ماهیچه سنجش گردید. نتایج تجمع فلزات نشان داد که بیشترین تجمع zn و mn در بافت آبشش بود. تجمع zn در نمونه های جزیره کیش و خارک و تجمع mn در نمونه های بوشهر و نخیلو بالاتر بود. ماهیچه نیز بیشترین تجمع cd و pb را در خود داشت. بالاترین تجمع cd در جزیره هندورابی و بیشترین تجمع pb در بندر نخیلو و سپس خارک اندازه¬گیری گردید. همچنین تجمع بالای pb در پوسته¬های نمونه¬های خارک و نخیلو دیده شد. نتایج فعالیت آنزیم¬ها در صدف¬های مروارید ساز محار نشان داد که با بالا رفتن تجمع cd، فعالیت آنزیم سوپراکسید دیسموتاز افزایش یافت اما در نمونه¬های هندورابی به دلیل تجمع بسیار زیاد cd، فعالیت آنزیم سوپر اکسید دیسموتاز کمتر بود. کاهش در فعالیت آنزیم کاتالاز نیز با افزایش میزان cd مشاهده گردید. همچنین فعالیت آنزیم گلوتاتیون اس ترانسفراز نیز با افزایش تجمع cd در ماهیچه کاهش نشان داد. فعالیت آنزیم آلکالین فسفاتاز با تجمع pb همبستگی مثبت داشت در حالیکه با تجمع cd همبستگی منفی داشت. کاهش در فعالیت آنزیم¬های ca2+ atpase و na+ k+-atpase با افزایش تجمع cd و pb مشاهده گردید. نتایج سنجش فعالیت آنزیم کربنیک انهیدراز، نشان¬دهنده همبستگی منفی فعالیت این آنزیم با تجمع فلزات pb و cd بود. نتایج بیان ژن¬های گلوتاتیون اس¬ترانسفراز و کربنیک انهیدراز نشان دهنده افزایش بیان آنها در چهار روز پس از در معرض قرار گرفتن با فلزات cd و pb در شرایط آزمایشگاهی بود. لذا با توجه به نتایج، فلزات سنگین به عنوان یکی از آلودگی¬های مهم در خلیج¬فارس می¬توانند با ایجاد اختلال در فعالیت آنزیم¬های موثر در فرایند تولید پوسته، مروارید و لایه نیکر، روی رشد و کاهش جمعیت صدف مرواریدساز محار نقش مهمی داشته باشند.
مظاهر معین الدینی علیرضا ریاحی بختیاری
اطلاعات کمی از توزیع و منشاء ترکیبات pah و آلکان های نرمال همراه با ذرات تنفسی، علی رغم اهمیت شان در فهم و مدلسازی رفتار و سرنوشت ترکیبات شیمیایی در اتمسفر، در نیمرخ عمودی جو وجود دارد. بعلاوه این ترکیبات تاثیر معنی داری بر سلامتی دارند. نیمرخ عمودی غلظت، منشاء ترکیبات pah و آلکان های نرمال همراه با ذرات تنفسی و ارزیابی خطر بر سلامت ترکیبات pah در شهر تهران بررسی شد. 155 نمونه در فصول پاییز و زمستان سال 1390 در چهار طبقه ارتفاعی 10، 100، 200 و 300 متری از ذرات تنفسی نمونه برداری شد. فراوانترین ترکیبات pah دو و سه حلقه ای ها و برای آلکان های نرمال ترکیبات 16n-c و 18n-c بودند. نتایج شناسایی منشاء ترکیبات pah و آلکان های نرمال از روش های تحلیل عاملی و نسبت های تشخیصی تطابق داشته و از سوی دیگر تحلیل عاملی مکمل آنها در تعیین منشاء ترکیبات بود. نتایج آنها نشان داد که بیشترین مشارکت در انتشار ترکیبات pah و آلکان های نرمال مربوط به منابع پایروژنیک بخصوص ترافیک می باشد. با کاربرد تجزیه به عامل های ماتریس مثبت (pmf) پنج منبع برای ترکیبات pah شناسایی شد که عبارتند از گازوئیل (3/56 درصد از کل ترکیبات pah)، بنزین (5/15 درصد)، سوزاندن زی توده (13 درصد)، صنایع (2/9 درصد) ذرات با منشاء جاده ای (0/6 درصد). همچنین، چهار منبع برای ترکیبات آلکان های نرمال شناسایی شد که عبارتند از منابع پایروژنیک (65 درصد از مجموع آلکان های نرمال)، مخلوطی از سوزاندن زی توده و منابع پایروژنیک (15 درصد)، مخلوطی از منابع بیوژنیک و سوخت-های فسیلی (5/11 درصد) و منابع بیوژنیک (5/8 درصد). مشارکت جرمی منابع در هر جهت باد و وابستگی جهتی با استفاده از نتایج تحلیل pmf تخمین زده شدند. نیمرخ عمودی منابع نشان داد که عامل های بنزین و ذرات با منشاء جاده ای مربوط به ترکیبات pah و عامل مخلوطی از منابع بیوژنیک و سوخت های فسیلی مربوط به آلکان های نرمال بیشتر مربوط به منابع انتشار محلی می باشد. مقدار bappeq بالاتر از استاندارد سازمان حفاظت محیط زیست بوده و نمی توان اثرات منفی مجموع ترکیبات pah را نادیده گرفت.
محمد نعمتی ورنوسفادرانی علیرضا ریاحی بختیاری
تحقیقات انجام شده تاکنون در مورد ترکیبات pah در رسوبات سطحی سواحل جنوب غربی دریای خزر محدود و بیانگر آلودگی متوسط تا شدید با منشاء غالب پتروژنیک است، در حالیکه در مورد ترکیب پریلن منشاء احتمالی زیستی گزارش شده است. آنچه در این تحقیقات مبهم است مسیرهای ورود پریلن و دلایل مشاهده غلظت بالای این ترکیب در رسوبات سطحی سواحل جنوب غربی دریای خزر است. در این مطالعه به منظور بررسی پراکنش و منشاء ترکیبات pah بویژه پریلن در رسوبات سطحی رودخانه ها و سواحل جنوب غربی دریای خزر (استان گیلان) تعداد 129 نمونه رسوب سطحی از 28 رودخانه (قبل از دهانه رودخانه) و 4 نیم خط عمود بر ساحل استان گیلان (از آستارا تا کیاشهر، از اعماق 10، 20 و m 50) در تابستان 1391جمع آوری گردید. همچنین از ایستگاه های میانی نیم خط ها (عمق m 20) 4 مغزه رسوبی جهت بررسی روند تغییرات بار ترکیبات pah و تعیین سن رسوبات عمقی به منظور تحلیل تاریخچه ورود این ترکیبات به سواحل جنوب غربی دریای خزر و ارتباط آن با وقایع محیطی، اقتصادی و اجتماعی منطقه برداشت گردید. نمونه ها پس از استخراج به روش سوکسله، بوسیله دستگاه کروماتوگرافی گازی-طیف سنجی جرمی (gc-ms) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند و غلظت 30 ترکیب pah در آنها اندازه گیری شد. تعیین منشاء ترکیبات pah به 3 روش شامل الگوی ترکیبی، نسبت های تشخیصی و آزمون مولفه های اصلی (pca) انجام شد. دامنه تغییرات غلظت کلی 30 ترکیب pah (tpah30) در رسوبات سطحی سواحل و رودخانه ها به ترتیب 0/1306-1/113 و g/ng 5/1128-7/18 بدست آمد و میانگین آنها اختلاف معنی داری (01/0p<) نشان داد. الگوی ترکیبی ترکیبات pah در رودخانه های استان متنوع تر از رسوبات ساحلی و در اکثر آنها (مشابه رودخانه چوبر) بسیار متفاوت از رسوبات ساحلی بدست آمد که نشان دهنده وجود منبعی در دریا، علاوه بر رودخانه های استان، موثر بر شکل گیری الگوی ترکیبی ترکیبات pah سواحل است. منشاء پریلن در رسوب سطحی اکثر ایستگاه های ساحلی و نیز رودخانه های غرب (r1-5) و برخی رودخانه های شرق استان گیلان (r20-22، r25، r27 و r28) زیستی بدست آمد، که با توجه به شرایط هوازی در بستر آنها، نشان دهنده شکل گیری پریلن در حوزه آبخیز و پیش از رسوب گذاری در رودخانه ها و سپس انتقال آن از طریق رودخانه به دریای خزر است. بعلاوه روند کلی افزایشی غلظت پریلن و 2 نسبت per/tpah، per/252 در کنار روند کاهشی نسبت py/per در رسوبات عمقی مورد مطالعه، تولید دیاژنیک پریلن در رسوبات عمقی سواحل استان گیلان را نشان داد. نتایج حاصل از pca ضمن توافق کلی با اکثر نتایج 2 روش دیگر جهت تعیین منشاء ترکیبات pah، توانست بخوبی ترکیبات منسوب به 3 منشاء اصلی ترکیبات pah (پتروژنیک، پایروژنیک و زیستی) را گروه بندی کرده و میزان اثرپذیری هر نمونه را از آنها مشخص سازد. در تحلیل علل موثر بر افزایش بار ترکیبات pah در دوره قبل از انقلاب صنعتی معلوم شد که احتمالا چرخه های افزایش سطح تراز آب دریای خزر در دوران یخبندان کوچک (lia) باعث انتقال این آلاینده ها (بخصوص آلودگی نفتی) از خشکی به دریا شده است.
زیبا سالاری جو علیرضا ریاحی بختیاری
چکیده در سال های اخیر آلکان های نرمال که شناساگر های زیستی معمول یافت شده در مواد آلی رسوبی محسوب می شوند، در ارزیابی آلودگی نفتی محیط های آبی کاربرد گسترده ای یافته اند. این پژوهش با هدف تعیین غلظت، منشأ و شناسایی منابع ورودی احتمالی ترکیبات آلکان های نرمال در تخم چهار گونه پرستو دریایی گونه سفید، پشت تیره، کاکلی بزرگ و کاکلی کوچک و رسوبات اطراف کلونی های جوجه آوری آنها به طور همزمان در این دو جزیره در سال 1392 انجام شد. غلظت آلکان های نرمال بوسیله دستگاه gc-msاندازه گیری شد. دامنه آلکان های نرمال در رسوبات و محتویات تخم پرندگان مورد مطالعه اغلب در محدودهc14-c35 تعیین گردید. غلظت کلی ترکیبات آلکان های نرمال در نمونه های رسوب و تخم پرندگان در جزیره شیدور به ترتیب در محدوده 2/2051-2/610 و 2/1107-6/247 و در جزیره بنی فارور در محدوده 5/1973-4/912 و 9/1515-0/388 میکروگرم بر گرم وزن خشک بدست آمد. نتایج آزمون های آماری هیچ گونه اختلاف معنی داری بین غلظت نرمالایز شده ترکیبات آلکان های نرمال در نمونه های رسوب و تخم پرندگان مورد مطالعه در جزیره شیدور نسبت به بنی فارور نشان نداد. از طرف دیگر در جزایر شیدور و بنی فارور غلظت این ترکیبات در نمونه های تخم پرستو دریایی گونه سفید و کاکلی کوچک بیشتر از گونه کاکلی بزرگ و پشت تیره بدست آمد. نتایج حاصل از تعیین منشأ ترکیبات آلکان های نرمال با استفاده از نسبت های تشخیصی cpi، pr/ph،n-c17/pr ، n-c18/ph، و u/r در تمامی نمونه های رسوب و تخم پرندگان در هر دو جزیره منشأ غالب پتروژنیک تشخیص داده شد. از مهمترین دلیل آن می توان به آلودگی حاصل از پالایشگاه های نفتی دو جزیره نفتی لاوان و سیری که به ترتیب در مجاورت جزیره شیدور و بنی -فارور قرار گرفته اند اشاره کرد که جریانات آبی اطراف این دو جزیره منجر به ورود ترکیبات نفتی به سواحل این دو جزیره شده است، و از دیگر عوامل می توان به آلاینده های موجود در خلیج فارس ناشی از حوادث نفتی خلیج فارس، حمل و نقل دریایی، تخلیه ی آب توازن کشتی ها، ورود فاضلاب-های شهری و صنعتی و پسماندهای ساحلی به این مناطق اشاره نمود. به علاوه اینکه الگوی ترکیبی آلکان های نرمال در رسوبات دو منطقه و تمامی نمونه های تخم پرندگان در محدوده آلکان های بلند زنجیر الگوی تقریبا مشابه داشتند ولی در آلکان های کوتاه زنجیر متفاوت بودند. بطور کلی نتایج بدست آمده در خصوص منشأ ترکیبات آلکان های نرمال در رسوبات و تخم پرندگان در هر دو جزیره بیانگر آن است که تخم پرندگان بخوبی وضعیتی مشابه با آنچه در رسوبات منطقه یافت شد را نشان می دهد هر چند که به لحاظ الگوی ترکیبی این توافق محدود به آلکان های بلند زنجیره می باشد. کلمات کلیدی: آلکان های نرمال،پایشگر زیستی، پرستو دریایی، تخم پرندگان، رسوبات، جزایر شیدور و بنی فارور
حکیم گرگانلی دوجی علیرضا ریاحی بختیاری
پرندگان دریایی و گونه¬های آشیان ساحلی نسبت به نفت خام آزاد شده به محیط زیست دریایی آسیب پذیر هستند. تخم این پرندگان ماتریس مناسبی برای پایش آلاینده¬های آبی است که به کرات در تحقیقات مختلف بکار رفته است. مناطق مورد مطالعه با تأثیر پذیری از محیط اطراف، در معرض آلاینده های آلی و معدنی موجود در نفت خام قرار دارند. هدف اصلی از این مطالعه دستیابی به غلظت، منشأ و الگوی ترکیبی ترکیبات pah در محتویات تخم و رسوب سواحل بهمنظور امکان¬سنجی استفاده از تخم پرندگان برای پایش این ترکیبات در این جزایر بود. برای این منظور رسوبات سطحی از 18 ایستگاه (در هر جزیره نه ایستگاه) و تعداد 43 تخم پرنده از 4 گونه پرستوی دریایی واقع در دو جزیره غیر مسکونی شیدور و بنی¬فارور در منطقه خلیج فارس در تیرماه 1391 نمونه¬برداری انجام گرفت. استخراج ترکیبات pah با استفاده از حلال¬های آلی و دو مرحله کروماتوگرافی ستونی و آنالیز این ترکیبات، با استفاده از دستگاه gc-ms برای 30 ترکیب pahانجام گرفت. نتایج نشان داد که غلظت این ترکیبات در نمونه¬های رسوب در محدوده 1122- 515 نانوگرم برگرم وزن خشک و درتخم پرندگان بین 519-67 نانوگرم بر گرم وزن تر قرار داشت. میانگین غلظت ترکیبات pah در محتویات تخم چهار گونه پرنده مورد مطالعه در هر کدام از جزایر و مقایسه بین گونه¬های مشابه دو جزیره به تفکیک، اختلاف معنی¬دار ندارد. نسبت¬های تشخیصی در هر دو نوع نمونه رسوبات و تخم پرندگان منشأ غالب ترکیبات pah را پتروژنیک نشان دادند. الگوی ترکیبی ترکیبات pah در محتویات تخم پرندگان و رسوبات الگویی مشابه و در نتیجه توافق خوبی را نشان دادند. با توجه به نتایج فوق از این مطالعه می¬توان نتیجه گرفت که تخم پرستوهای دریایی مطالعه شده می¬توانند پایشگر زیستی خوبی برای ترکیبات pah در دو جزیره شیدور و بنی¬فارور باشند.
حسین خیده علیرضا ریاحی بختیاری
به منظور بررسی پایشگری زیستی ترکیبات pah در سواحل بندرعباس در منطقه پارک سورو، سه گونه دوکفه ای callista umbonella، solen brevis و saccostrea cucullata با 18 تکرار و رسوبات با 20 تکرار در آذرماه 1392 جمع آوری شدند. غلظت 28 ترکیب pah شامل 16 ترکیب مورد نظر epa و eu با استفاده از دستگاه کروماتوگرافی گازی مجهز به آشکارساز جرمی مدل 597 c تعیین شد. غلظت کل 28 ترکیب pah در رسوبات و بافت نرم دوکفه ای و همبستگی آن ها، الگوی ترکیبی ترکیبات pah در رسوبات و بافت نرم دوکفه ای، منشأ ترکیبات pah و میزان لیپید کل هرگونه مورد بررسی قرار گرفت. غلظت pahs 28? در رسوبات، بافت نرم دوکفه ای c. umbonella، دوکفه ای s. cucullata و دوکفه ای s. brevis به ترتیب در محدوده 1960-383 نانوگرم بر گرم وزن خشک، 3695-2061 نانوگرم بر گرم وزن خشک، 8067-3872 نانوگرم بر گرم وزن خشک و 1836-785 نانوگرم بر گرم وزن خشک محاسبه شد. غلظت ترکیبات pah در رسوبات منطقه در حد متوسط آلودگی (1000-100 نانوگرم بر گرم) و برای دوکفه ای ها مورد مطالعه در حد بالا (5000-1000 نانوگرم بر گرم) تا بسیار بالا (بیشتر از 5000 نانوگرم بر گرم وزن خشک) تشخیص داده شد. غلظت تمام ترکیبات pah در دوکفه ای های مورد مطالعه بالاتر از رسوبات منطقه اندازه گیری شد. همبستگی بین غلظت کل ترکیبات pah در بافت نرم صدف و رسوبات در سطح معنی داری 95 درصد برای c. umbonella (75/0=r، 05/0p<) و s. cucullata (74/0=r، 05/0p<) مثبت و معنی دار، درحالی که برای دوکفه ای s. brevis همبستگی مثبت و معنی داری را نشان نداد. الگوی ترکیبی در c. umbonella و s. cucullata از نظر تعداد و پروفیل ترکیبات مشابه با رسوبات ولی در گونه s. brevis ناهماهنگی هایی را از نظر پروفیل ترکیبات نشان داد. نسبت های تشخیصی برای pah موجود در رسوبات و دو صدف c. umbonella و s. cucullata منشأ غالب پتروژنیک ولی در گونه s. brevis در برخی نسبت ها منشأ پایروژنیک را نشان داد. نتایج تحقیق نشان داد که در انتخاب پایشگر زیستی برای ترکیبات pah تنها نباید به غلظت ترکیبات توجه داشت بلکه مواردی همچون منشأ ترکیبات، الگوی ترکیبی و همبستگی میان غلظت ترکیبات در رسوب و بافت دوکفه ای اطلاعات تکمیلی باارزشی را در اختیار قرار می دهند. بر اساس موارد بررسی شده، دوکفه ای های c. umbonella و s. cucullata نسبت به دوکفه ای s. brevis گونه مناسب تری برای پایش زیستی ترکیبات pah در منطقه مورد مطالعه است.
کژال کاکایی علیرضا ریاحی بختیاری
مکان های دفن پسماند یکی از مهمترین منابع ورود آلاینده ها به محیط زیست هستند. تحقیق حاضر در مورد محل دفن پسماند شهر همدان می باشد که روزانه در حدود 500 تن پسماند خانگی و 5 تن پسماند بیمارستانی از شهر های همدان، بهار و جورقان به این محل منتقل می شود. در این تحقیق تلاش گردید تا با تعیین ترکیبات آلی (بیس فنل آ، 4-نونیل فنل و اکتیل فنل) و فلزات (cu، pb، ni و cd) در نمونه های خاک و شیرابه محل دفن پسماند، آب چاه ها و چشمه های اطراف محل دفن پسماند وضعیت محیط زیست محل دفن پسماند مورد پایش قرار گیرد و همچنین برای تعیین ارزیابی اثرات محیط زیستی محل دفن پسماند شهر همدان از ماتریس ارزیابی سریع اثرات محیط زیستی (riam) و همچنین از مدل (iwem) برای تعیین نوع لایه پوشش محل دفن پسماند استفاده شد. 4-نونیل فنل و اکتیل فنل در هیچ یک از نمونه ها تشخیص داده نشدند. همچنین روند توزیع مکانی نشان می دهد ترکیب آلی bpa و فلزات (cu، pb، ni و cd) در نزدیک محل دفن پسماند بالا بوده و با افزایش فاصله از محل دفن پسماند کاهش می یابد (به غیر از فلز cu در نمونه های آب (چاه و چشمه) و فلز cd در نمونه های خاک). براساس نتایج مدل iwem نوع پوشش محل دفن پسماند شهر همدان به صورت پوشش (composite liner) یا ژئوسنتتیک پیشنهاد شد در نهایت نتیجه حاصل از ارزیابی riam امتیاز محیط زیستی (es) محل دفن پسماند در اجزای فیزیکی-شیمیایی (pc)، بیولوژیکی-اکولوژیکی (be)، اجتماعی-فرهنگی (sc) و اقتصادی-عملیاتی (eo) به ترتیب 768-، 374-، 40- و 129- بدست آمد. نتایج تحقیق حاضر عدم مدیریت مناسب محل دفن پسماند شهر همدان را نشان می دهد و راهکار های اجرایی اصلی از قبیل استفاده از لاینر، کاشت پوشش گیاهی، ایجاد حصار و غیره برای جلوگیری از پراکنش آلاینده ها پیشنهاد می گردد.
زینت توسلی ریزی علیرضا ریاحی بختیاری
صدف های دوکفه ای با توانایی فیلتر حجم عظیمی از آب در طول شبانه روز، مقادیر زیادی از آلاینده ها را در بافت های خود تجمع می دهند. در تحقیق حاضر، با هدف بررسی منشأ و پایشگری ترکیبات آلکان های نرمال از رسوبات و سه گونه صدف دوکفه ای saccostrea cucullata، solen. brevis و callista umbonella، در پارک جهانگردی سورو واقع در سواحل غربی بندرعباس نمونه برداری انجام گرفت.
فهیمه گودرزی عوض پور میرمسعود سجادی
پرندگان دریایی به عنوان گونه های دیده بان وگونه های شاخص آلودگی فلزات سنگین، برای پایش وضعیت در اکوسیستم های تالابی بکار می روند. این مطالعه با هدف بررسی فلزات نیکل، وانادیوم و سرب با استفاده از تخمهای پرستو دریایی گونه سفید (sterna repressa)، پشت تیره(sterna anaethetus)، و کاکلی کوچک (thalasseus bengalensis) و رسوبات دو جزیره شیدور و بنی فارور در خلیج فارس انجام شد. با بررسی همبستگی بین غلظت فلزات در تخم پرستوها و رسوبات مشخص شد ارتباط مثبت و معنی داری بین غلظت فلزات در تخم و رسوبات وجود دارد. نتایج نشان داد که تخم پرستوهای دریایی مورد مطالعه پایشگرهای زیستی مناسبی برای فلزات نیکل و سرب هستند.
علی رنجبر جعفرآبادی منصور علی آبادیان
آبسنگ های مرجانی یکی از مهمترین سیستمهای حیات بخش بر روی کره زمین هستند. ابزارهای مولکولی برای ترسیم مرزهای گونهای و آشکارساختن الگوهای تکاملی و تنوع زیستی آنها مورد نیاز می باشند. مطالعه آلاینده های نفتی در مرجانها و رسوبات پیرامونی به منظور حفاظت و مدیریت اکوسیستم های مرجانی ضروری است. ازاینرو، مطالعه کنونی با هدف شناسایی گونه های مرجانی بوسیله ژن های میتوکندریایی وهسته ای its2 its1 و s 5/8 باروش dna بارکدینگ، اندازه گیری و مقایسه غلظت و منشأ آلکانهای نرمال و هیدوکربن های آروماتیک چندحلقهای(pahs )در رسوبات بخشهای مختلف جزایر مرجانی لارک و خارک و نیز کلنی های مرجانی صورت گرفت.به منظور مطالعات مولکولی، 88 نمونه برای ژن coi و 88 نمونه برای ژن های هسته ای its1، its 2 و s 5/8 استخراج گردید. تعداد گونه های شناسایی شده 8 گونه از 8 جنس متعلق به 9خانواده از مرجان های سخت و 4 خانواده از مرجان های نرم بودند. در ژن coi ، فاصله ژنتیکی k2pبرای تغییرات درون گونه ای از 0 تا 038/0 برای تغییرات بین گونه ای از 0 تا 361/0بود.میانگین تغییرات بین گونه ای 203/0 و میانگین تغییرات درون گونه ای 0039/0را نشان دادند. در نتایج ژن های هسته ای، فاصله ژنتیکی k2p برای تغییرات درون گونه ای از 0 تا 125/0 و برای تغییرات بین گونهای از 0 تا 180/0بود. میانگین تغییرات بین گونه ای 06/ 0 و میانگین تغییرات درون گونه ای 017/ 0 را نشان دادند.عدم هماهنگی بین درختهای ژنهای میتوکندریایی و هسته ای که بیان کننده گونه زایی هیبرید و تکامل مشبک است،به عنوان یکی از مهمترین مکانیسمهای ایجاد تنوع در بین برخی از جنسهای مرجانهامورد مطالعه مشاهده شد. به منظور اندازهگیری و مقایسه غلظت و منشأ آلکانهای نرمال و هیدوکربنهای آروماتیک چند حلقهای ) pahs ( در رسوبات سطحی و مرجان ها، 450 نمونه رسوب سطحی از 48 ایستگاه و 50 نمونه مرجان از 1 ایستگاه به طورتصادفی در دو مرحله )مردادماه و بهمن ماه 39 ( از هردو جزیره نمونهبرداری و بوسیله دستگاه کروماتوگرافی مجهز به طیفسنج جرمی gc-ms )آنالیز شد. میزان غلظت ترکیبات فوق در رسوبات سطحی و نیز کلنی های مرجانی جزیره خارک بیشتر از لارک محاسبه شدند. همچنین غلظت ترکیبات سنجش شده در مرجان های نرم بیشتر از سخت بود. الگوی توزیعی آلکان های نرمال و pahs به همراه نسبت های تشخیصی مختلف بکار رفته برای آن ها، منشأ غالب پتروژنیک را برای هر دو آلاینده در رسوبات و بافت های سخت و نرم مرجانی تایید کردند. نتایج آزمون همبستگی پیرسون رابطه منفی معنادار بین غلظت کل آلکانهای نرمال و pahsبا تراکم زوگزانتله(05/0 > p) و درنتیجه کلروفیل a (0/05> p)را در مرجانهای سخت و نرم هر دو جزیره نشان داد. همچنین نتایج آزمون t جفتی وجود اختلاف معنادار(0/05> p) بین میانگین تراکم زوگزانتله ) و نیز کلروفیل (a بافت نرم گونه های آبسنگ ساز مشابه در هر دو جزیره را نشان داد که این اختلاف معنادار نیز بین میانگین غلظت کل pahsو آلکانهای نرمال موجود در بافت نرم مرجانهای آبسنگ ساز مشابه در هر دو جزیره مشاهده شد. عدم همبستگی مثبت و معنادار بین غلظت کل pahs و آلکان های نرمال در مرجان ها با کلروفیل a و در نتیجه تراکم زوگزانتله نشان داد که تجمع زیستی و توزیع ترکیبات pah و آلکان نرمال در مرجان یک فرآیند پیچیده بوده و زوگزانتله احتمالا منبع اصلی جذب pahs و آلکان نرمال در بافتهای مرجانی نیستند. مطالعات بیشتر برای ارزیابی و شناخت اثرات این آلاینده های شیمیایی آلی بر بیولوژی مرجان ها و جلبک همزیست در مرجان ها ضروری است.
فاطمه رضائی سید غلامرضا موسوی
تولوئن یکی از ترکیبات آلی فرار بوده که کاربرد گسترده ای در صنایع دارد. بدلیل اثرات بهداشتی و محیط زیستی لزوم بکارگیری روش هایی برای حذف تولوئن از جریان هوای آلوده ضروری است. یکی از تکنولوژی های نوین در حذف آلاینده های فرار از جریان هوا فرایند ازن زنی کاتالیستی است. روش ازن زنی کاتالیستی در حذف آلاینده های آلی بسیار کارا، مقرون بصرفه و با راهبری آسان است. در این مطالعه از سه کاتالیست کربن فعال بدون پوشش، کربن فعال گرانولی پوشانده شده با اکسید منیزیم (mgo/gac) و کربن فعال گرانولی پوشانده شده با اکسید منگنز (mno/gac) برای حذف تولوئن از جریان هوا در فرایند ازن زنی کاتالیستی استفاده شد. نتایج این پژوهش نشان داد که پوشاندن کربن فعال با اکسیدهای فلزی منگنز و منیزیم مقدار مصرف کاتالیست برای حذف تولوئن از جریان هوا را بیش از 50% کاهش داده که از نظر اقتصادی مقرون به صرفه تر است.