نام پژوهشگر: ناصر امیری زاده

دست ورزی ژنتیکی سلولهای بنیادی خونساز بندناف (افزایش بیان hoxb4 و مهار سیگنالدهی tgf-beta)، جهت افزایش فعالیت خود تکثیری با حفظ پتانسیل تمایز به رده های مختلف خونی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم پزشکی 1390
  مهدی اله بخشیان فارسانی   ناصر امیری زاده

تنظیم فعالیت خود تکثیری سلولهای بنیادی خونساز یک فرآیند پویاست که به شکل بسیار دقیقی توسط هر دوی عوامل درونزاد و برونزاد تنظیم می شود. hoxb4 شاید مهمترین هدف درونزاد برای ارتقاء فعالیت خود تکثیری سلولهای بنیادی خونساز باشد. از سوی دیگر، tgf-? به عنوان یک عامل خارجی یکی از قوی ترین تنظیم کننده های منفی فعالیت خود تکثیری سلولهای بنیادی خونساز است. ما این سوال را مطرح ساختیم که آیا افزایش همزمان بیان ژن hoxb4 با مهار بیان ژن tgf?r2 می تواند موجب ارتقاء فعالیت خود تکثیری القاء شده توسط ژن hoxb4 شود یا خیر. در این مطالعه سلولهای بنیادی خونساز با افزایش بیان ژن hoxb4 در طی ازدیاد در محیط آزمایشگاه توسط sirna برعلیهtgf?r2 ترانس فکت شدند. با اتمام دوره ازدیاد سلولهای بنیادی خونساز، این سلولها از نظر فنوتیپی توسط فلوسایتومتری و از نظر عملکردی توسط آزمونهای کلنی زایی و lt-cic مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج ما نشان داد که سلولهای بنیادی که در آنها به طور همزمان ژن hoxb4 دچار افزایش بیان و ژن tgf?r2 سرکوب شد در مقایسه با گروه های کنترل دارای سطح بالاتری از آنتی ژن cd34 بودند. پس از آن، همچنین توانایی کلنی زایی این سلولها مورد ارزیابی قرار گرفت که در مقایسه با گروه های کنترل به طور قابل توجهی افزایش یافته بود. در انتها نتایج آزمون lt-cic حاکی از آن بود که این دست ورزی های سلول بنیادی خونساز ، به طور قابل توجهی القاء کننده تعداد بیشتری از سلولهای بنیادی اولیه بود. یافته های ما نشان می دهد که برداشته شدن فشار منفی قوی tgf-? از روی افزایش فعالیت خود تکثیری القاء شده توسط hoxb4 ، اثرات قابل توجهی بر روی میزان خروجی ازدیاد سلولهای بنیادی خونساز اولیه دارد. در این مطالعه هدف قرار دادن همزمان hoxb4 و tgf?r2 به صورت روشی جدید برای ازدیاد سلولهای بنیادی خونساز معرفی شد، این موضوع نشان می دهد که مهار پیامدهیtgf?r2 همراه با توانایی hoxb4 در افزایش ازدیاد سلولهای بنیادی خونساز در محیط آزمایشگاه می تواند کاربردهای عمده ای در گسترش رویکردهای جدید پیوند مغز استخوان داشته باشد. کلید واژه ها: .

بررسی تأثیرات بنزن، بنزوکواینون و هیدروکواینون بر قابلیت زیستن، فعالیت کاسپاز 3 و 7، بیان ژن های wnt5a، kitlg، jag1، cxcl12، runx2 و dkk1 و بر تمایز استخوانی سلول های بنیادین مزانشیمال انسانی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1390
  فاطمه ذوالقدر   ناصر امیری زاده

اصلی ترین سمیت بنزن، سمیت میلوئیدی است و رایج ترین بدخیمی مرتبط با مجاورت با بنزن، بدخیمی میلوئیدی حاد یا aml می باشد . بدین ترتیب، بافت مغز استخوان، بافت هدف اصلی در بروز سمیت بنزن و متابولیت های ثانویه پایدار آن نظیر هیدورکواینون و بنزوکواینون است. در این پژوهش، تأثیرات بنزن، بنزوکواینون و هیدروکواینون بر سلول های msc انسانی جداسازی شده از بافت مغز استخوان، نتایج زیر را آشکار نمود: غلظت های اندک این ترکیبات (10 میکرومولار بنزن، 5 و 10 میکرومولار هیدروکواینون و 5 میکرومولار پارابنزوکواینون) سبب افزایش قابل توجه تعداد این سلول ها نسبت به سلول های کنترل می شوند. همچنین پارابنزوکواینون و هیدروکواینون در غلظت های مورد مطالعه سبب مهار فعالیت caspase3/7 می شوند. از میان ژن های مورد مطالعه بیان runx2 ، wnt5a و dkk1 در حضور ترکیبات مذکور افزایش نشان داد. با توجه به نقش ژن های نامبرده در تمایز استخوانی، تأثیر دو ترکیب پارابنزوکواینون و هیدروکواینون بر تمایز استخوانی سلول های msc با استفاده از روش های رنگ آمیزی آلکالین فسفاتاز و آلیزارین رد، بررسی گردید و درنتیجه تغییر قابل ملاحظه ای در روند تمایز استخوانی سلولهای msc مشاهده نگردید. افزایش بیان مشاهده شده ژن runx2 می تواند نشانه فعالیت افزایش یافته مسیر انتقال نشانه wnt کانونیکال باشد.همچنین ترکیبات بکار رفته می توانند تأثیری مشابه بر سلول های پیش ساز میلوئیدی داشته و با افزایش بیان runx2 در این سلول ها در بروز aml ناشی از مجاورت با این ترکیبات نقش داشته باشند. بیان ژن های kitlg، cxcl12 و jag1 نیز در حضور ترکیبات به کار رفته، تغییر معنادار داشتند. تغییرات مشاهده شده در بیان ژنهای wnt5a، dkk1، kitlg، cxcl12 و jag1 می توانند با بر هم زدن تعادل نیچ hsc سبب ایجاد انواع عوارض در سیستم خون سازی از نارسایی خونی تا لوکمی گردند. روشن است که تأثیرات منفی و زیان آور ترکیبات مورد مطالعه بر سلولهای msc اگر با افزایش بقای سلول های تحت تأثیر وممانعت از آپوپتوز در این سلولها همراه گردند، خطر بیشتری ایجاد خواهند کرد. کلمات کلیدی: بنزن، بنزوکواینون، هیدروکواینون، سلول های بنیادین مزانشیمال (msc)، تمایز استخوانی، caspase3/7 ، mtt assay ، بیان ژن، runx2 ، jag1 ، wnt5a ، dkk1 ، kitlg ، cxcl12 و b2m

دستورزی ژنتیکی سلول های بنیادی خونساز بند ناف با افزایش بیان ژن zfx در جهت بالابردن فعالیت خودتکثیری این سلول ها
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم پزشکی 1390
  سما شاملو   مهدی فروزنده مقدم

با بیش از 12000 مورد پیوند خون بندناف که از سال 1988 برای درمان بدخیمی های خونی و برخی بیماری های مشخص غیر بدخیم انجام گرفته، خون بندناف به عنوان منبع جایگزینی برای سلول های بنیادی خونی تبدیل شده است. خون بندناف می تواند بدون ایجاد خطر از بندناف استخراج شده و ذخیره گردد و می تواند سیستم خون ساز را بعد از پیوند آلوژنیک بازسازی کند. با این حال، در مقایسه با سلول های بنیادی مغز استخوان و خون محیطی، تعداد سلول های بنیادی دریک واحد خون بندناف محدود بوده، لذا پیوند موفق آن در بیماران بزرگسال به آسانی قابل انجام نیست. برای بهبود پیوند این سلول ها، راهکار های گوناگونی، از قبیل ازدیاد سلول های بنیادی خونساز بندناف در شرایط ex vivo، ارائه شده است. zfx یک فاکتور رونویسی است که در سلول های بنیادی جنینی و خون ساز بیان افزایش یافته ای دارد. به تازگی مشخص شده است که این پروتئین در ازدیاد سلول های بنیادی موشی در شرایط in vitro نقش مهمی دارد. در این تحقیق ژن zfx با استفاده از rt-pcr از سلول های بنیادی cd34? جدا شده از خون بندناف، تکثیر و در وکتور لنتی ویروسی plex-msc کلون شد تا سازه ی plex-msc-zfx به دست آید. پارتیکل های ویروسی حامل ژن zfx با استفاده از سازه ی plex-msc-zfx و پلاسمید های کمکی در سلول های hek293t تولید شدند. سپس سلول های بنیادی خون ساز بندناف جدا شده با ستون macs، با این ویروس ها ترنسدیوس شده و طی کشت میزان افزایش بیان ژن zfx با استفاده از real-time pcr به صورت کمی بررسی شد. پس از اتمام دوره ی 10 روزه ی کشت، سلول ها از نظر نشانگر سطحی cd34 با استفاده از فلوسایتومتری ارزیابی شدند. نتایج نشان داد، افزایش بیان ژن zfx با استفاده از وکتور لنتی ویروسی در سلول هایucb cd34?، به طور موثر اتفاق می افتد و این افزایش بیان، منجر به ازدیاد سلول های cd34? در مقایسه با سلول های دستورزی نشده می شود.

مطالعه مهار استرس اکسیداتیو سلولهای مزانشیمی تیمار شده با هیدروکینون توس نانوکورکومین دندروزومی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده زیست شناسی 1390
  شیما ناظم   مجید صادقی زاده

بنزن یکی از شناخته شده ترین ترکیبات موجود در آلودگی هواست که با ورود به بدن انسان متابولیسم آن در کبد آغاز می شود. از جمله متابولیت های این ترکیب در کبد، هیدروکینون است که از طریق گردش خون وارد مغز استخوان می شود و توسط آنزیم های موجود در این بافت دستخوش اکسیداسیون می گردد و باعث القای استرس اکسیداتیو می شود. بنابراین با مصرف آنتی اکسیدان ها تا حدودی می توان این عدم تعادل و استرس القا شده را به حالت عادی بازگرداند. از جمله مواد آنتی اکسیدان می توان به کورکومین ، پلی فنول هیدروفوب استخراج شده از ریشه گیاه زرچوبه، اشاره کرد. از معایب این ترکیب دارویی جذب پایین و متابولیسم سریع و در نتیجه محدودیت استفاده از آن به دلیل زیست ماندگاری ضعیف می باشد. لذا در این پژوهش به منظور افزایش زیست ماندگاری کورکومین، از نانو پلیمر دندروزومی این ترکیب استفاده شد. در این مطالعه اثرات محافظتی نانو کورکومین در مقابل استرس القا شده توسط هیدروکینون در سلول های بنیادی مزانشیمی ارزیابی شد. به این منظور یک گروه از سلول های مزانشیمی به مدت 24 ساعت تنها با هیدروکینون تیمار شدند و گروه دیگر به مدت 12 ساعت با نانو کورکومین پیش تیمار شدند و سپس به مدت 24 ساعت در معرض هیدروکینون قرار گرفتند. سپس میزان گونه های فعال اکسیژن (ros) توسط پروب فلورسنت dcfh-da و نیز میزان پراکسیداسیون لیپیدی توسط tbars، در دو گروه اندازه گیری و مقایسه شد. از سوی دیگر بیان ژن های آنتی اکسیدان کاتالاز (cat)، سوپراکسید دسموتاز 1 (sod1) و هم اکسیژناز 1 (ho1) توسط تکنیک real time rt-pcr ارزیابی گردید. نتایج نشان داد پیش تیمار سلول ها با نانو کورکومین باعث کاهش میزان ros سلول و نیز پراکسیداسیون لیپیدی می شود و همچنین بیان ژن های آنتی اکسیدان cat و ho1 افزایش می یابد و لذا نانوکورکومین سلول ها را از اثرات مخرب هیدروکینون محافظت می کند

تاثیر افزایش بیان لیگاند notch (jagged-1) و کشت توام سلول های مزانشیمی ژله وارتون در توسعه ex vivo سلول های بنیادی خون ساز بند ناف
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده پزشکی 1391
  کامران عطاردی   حسن ابوالقاسمی

تعداد اندک سلول های cd34+ در خون بند ناف، استفاده از آن را به عنوان منبع سلول های بنیادی خون-ساز در پیوند آلوژن بیماران بزرگسال تحت الشعاع قرار داده است. یکی از راه های رفع این مانع در بهبود نتایج و توسعه دسترسی پیوند خون بند ناف، توسعه ex vivo آن است. علیرغم پیشرفت درک ما از فاکتورهای رشدی که بلوغ تدریجی رده های مختلف سلولی سیستم خون ساز را حمایت می کنند، در مورد فاکتورهایی که خودنوسازی سلول های بنیادی و پیش سازهای خون ساز را متاثر می سازند، دانش اندکی در دسترس است و از همین رو توانایی ما در توسعه ex vivo سلول های بنیادی خون ساز با محدودیت روبروست. تا به امروز اغلب کوشش های توسعه ex vivo سلول های بنیادی خون ساز با استفاده از فاکتورهای رشد خون ساز انجام پذیرفته که اثرات بالینی چندانی نداشته است. رویکردهای اخیر، با معرفی توانایی مسیر انتقال پیام notch در بهره-برداری بالینی از توسعه ex vivo سلول های بنیادی خون ساز منجر به استفاده از این مسیر انتقال پیام در این عرصه شده است. از این رو در این تحقیق به بررسی اثر افزایش بیان jag1 در سلول های بنیادی مزانشیمی بند ناف و کشت توام سلول های اخیر در توسعه سلول های بنیادی خون ساز بند ناف پرداخته شد. به این منظور توالی کد کننده ژن jag1 به وسیله آدنووکتور حامل آن به سلول های بنیادی مزانشیمی بند ناف انتقال داده شد و سلول های cd34+ خون بند ناف در حضور سیتوکین های scf، tpo و fl تحت چهار شرایط سیتوکین به تنهایی، سیتوکین و سلول های بنیادی مزانشیمی بند ناف با بیان افزایش یافته jag1، سیتوکین و سلول های بنیادی مزانشیمی بند ناف تیمار نشده، سیتوکین و سلول های بنیادی مزانشیمی بند ناف به همراه وکتور خالی، کشت داده شدند. نحوه تکثیر و توسعه سلول های بنیادی خون ساز بعد از 7، 14 و 21 روز به وسیله آزمون ltc-ic، توان کلنی زایی سلول های تکثیر شده، شمارش سلول های هسته دار و سلول های cd34+ تعیین گردید. یافته های ما حکایت از افزایش بیان jag1 در سلول های بنیادی مزانشیمی به میزان 7 برابر داشت. افزایش مطلق کلنی زایی سلول های تکثیر شده (05/0< p value) و سلول های ltc-ic (01/0< p value) در حضور سلول های بنیادی مزانشیمی بند ناف با بیان افزایش یافته jag1 به موازات تکثیر یکسان سلول های هسته دار در مقایسه با گروه های کنترل، نشان از تفوق توسعه بر تکثیر داشت. نتایج به دست آمده حکایت از تاثیر بیشتر سلول های بنیادی مزانشیمی بند ناف با بیان افزایش یافته jag1 در القاء خودنوسازی سلول های بنیادی خون ساز اولیه در مقایسه با سلول های بنیادی مزانشیمی تیمار نشده دارد و احتمالا این اثر ناشی از فعال شدن بیشتر گیرنده های notch است.

مطالعه تجربی تاثیر پارامترهای مکانیکی بر رفتار سلولهای بنیادین
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی امیرکبیر(پلی تکنیک تهران) - دانشکده مهندسی 1386
  سمانه غضنفری   محمد تفضلی شادپور

سلول های بنیادی، سلول هایی تخصص نیافته هستند که توانایی منحصر بفردی در تولید سلول های همسان خود داشته وعلاوه بر آن قادر به تمایز به بسیاری از سلولهای تخصص یافته نیز می باشد. سلول های بنیادی را می توان به دو گروه سلول های بنیادی رویانی و بالغ تقسیم کرد. سلول بنیادی بالغ، سلول غیر تمایز یافته ای می باشد که در یک بافت تمایز یافته وجود داشته باشد. این سلول ها این ویژگی را در سراسر طول عمر بافت حفظ می نمایند. ویژگی برجسته سلول های بنیادی بالغ آن است که می توان این سلول ها را بصورت اتولوگ مجددا به خود بیمار پیوند زد و با این روش احتمال پس زدن پیوند به علت ناسازگاری ایمونولوژیک وجود ندارد. سلول های بنیادی مزانشیمی، یکی از انواع سلول های بنیادی بالغ می باشد که منبع اصلی آن، مغز استخوان است با این وجود این سلول ها تنها درصد کمی از جمعیت سلول های مغز استخوان را تشکیل می دهند. سلول های بنیادی مزانشیمی قابلیت تکثیر خود را به مدت طولانی حفظ می کنند و می توانند به لاینهای سلولی غیر هماتوپوییتیک از جمله سلول های چربی، سلول های غضروفی، فیبروبلاست، سلول های استخوانی و سلول های ماهیچه صاف عروق تبدیل شوند. سول ها و بافتهای بدن بطور مداوم تحت تاثیر پارامترهای مکانیکی مختلف و پیچیده داخل بدن قرار دارند و تحریکات مکانیکی نقش تعینی کننده ای بر مورفولوژی و عملکرد سلول ها دارد. ابزار های متفاوتی برای اعمال نیروهای مکانیکی بر بافتها و سلولهای کشت شده طراحی شده است و این ابزارها می توانند فاکتورهای متفاوتی را به سلول اعمال کنند. سلول ها و بافتهایی که در خارج از بدن (in vitro) ساخته می شوند، علاوه بر اینکه باید شرایط زیست سازگاری را داشته باشند، بایستی کارکرد مکانیکی و فیزیکی بافتها را نیز تامین نمایند، که این مسأله اهمیت تاثیر محیط مکانیکی را قبل از پیوند در مراحل تکثیر و تمایز نشان می دهد. نیروهای مکانیکی بر عوامل مختلفی از جمله تکثیر، مورفولوژی و آرایش سلول، ساختار درونی سلول، خواص مکانیکی سلول، مهاجرت سلولی، متابولیسم سلول ها، فعالیت کانالهای یونی، میزان و عملکرد ترکیبات پروتیینی سلول و مرگ سلول ها تاثیر گذار است، که این پارامترها مستقل از یکدیگر نیستند.

کلون سازی و مطالعه بیان فاکتور بافتی نوترکیب در سلول های یوکاریوتیک cho
thesis وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی - دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی تهران 1389
  مونا خورشیدفر   ناصر امیری زاده

چکیده ندارد.

بررسی بیان ژنهای اختصاصی کبد تمایز یافته از سلولهای بنیادین مزانشیمی مغز استخوان انسان در حضور ژل پلاکتی بر روی داربست پلی کاپرو لاکتون
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم پزشکی 1387
  سمیه کاظم نژاد   احمد قره باغیان

چکیده ندارد.

جداسازی، کلونینگ و بیان فاکتور vii نوترکیب انسانی در رده سلولی cho
thesis وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی - دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی تهران - دانشکده پزشکی 1387
  ناصر شاگردی اسماعیلی   مهریار حبیبی رودکنار

چکیده ندارد.

بررسی اثر پرولیفراتیو فاکتورهای رشد پلاکتی مشتق از پلاکت های تاریخ گذشته روی رده های مختلف سلولی و استفاده از پلاکت های تاریخ گذشته در تهیه ژل پلاکتی
thesis وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی - دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی ایران 1388
  یحیی یحیوی   ناصر امیری زاده

چکیده ندارد.

بررسی شش جهش نادر ژن بتا-گلوبین در بیماران و ناقلین بتا-تالاسمی ایران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1378
  ناصر امیری زاده   حسین نجم آبادی

بتا تالاسمی یک اختلال کمی هموگلوبین است که در آن تولید زنجیره بتا-گلوبین دچار توقف یا کاهش شده است . این بیماری در سطح جهان و کشور ما از شیوع نسبتا بالایی برخوردار است . بطوریکه هم اکنون در کشور نزدیک به 23000 بیمار تالاسمی وجود دارد و سالیانه حدود 2500 بیمار به این میزان افزوده می شود. جلوگیری از تولد فرزندان مبتلا بهترین راه پیشگیری است که مستلزم تشخیص قبل از تولد بیماری می باشد. برای این منظور یافتن تمامی جهش های ایجاد کننده بیماری به میزان زیادی موثر است . اساس مولکولی بتا-تالاسمی در اکثر موارد وجود جهش های نقطه ای در ژن بتا-گلوبین است تا کنون بیش از 200 موتاسیون در مناطق مختلف جهان شناسایی شده است اما در هر منطقه فقط تعداد محدودی از آنها وجود دارد. با مطالعاتی که در دهه گذشته روی بیماران بتا-تالاسمی در کشور صورت گرفته است اکثر جهشهای شایع در ایران شناسایی شده است اما همیشه در 10 تا 30 درصد موارد جهش بیماران و ناقلین ناشناخته باقی می ماند. بنابراین ما در این تحقیق بر آن شدیم شش جهت -88 (c-->t)، ivsii-848(c-->a)، fr 41/42(-ttct)، fr 36/37(-t)، codon 8 (-aa) و codon 22 (-aagttgg) که از شیوع کمتری برخوردار بوده و در موارد محدودی در ایران گزارش شده اند را در بیمارانی که فاقد جهشهای شایع هستند بررسی کنیم. این بررسی بر روی 70 نمونه (14 درصد) از بین 500 بیمار و ناقل بتا-تالاسمی که در طی سه سال به مراکز تشخیصی مراجعه کرده بودند و جهش آن ها مشخص نشده بود، انجام گرفت . در این مطالعه روش های arms/pcr و همچنین غربالگری جهش های ناشی از حذف با استفاده از الکتروفوز بر روی ژل پلی آکریل آمید 8 درصد بکار برده شد. در روش اخیر قطعه ای از dna که محل وقوع جهش های cd8، fr41/42 و fr36/37 بود با استفاده از پرایمرهای common d، cd8(n) و common c، ivsi-1(n) تکثیر گردید. با این روش ها ما توانستیم جهش 25 فرد را مشخص کنیم که شامل 9 مورد cd22، 8 مورد cd8 و 8 مورد fr36/37 بودند. جهش های ii-848 و fr41/42 در هیچکدام از بیماران وجود نداشت . در کل ما توانستیم با یافتن جهش 25 بیمار و ناقل بتا-تالاسمی 5 درصد به میزان کل جهش های شناخته شده بیافزائیم و این میزان را از 86 درصد به 91 درصد برسانیم که ما را به هدف نهایی یعنی کامل کردن نقشه جهش های ناشناته شده کشور نزدیک ساخته است .