نام پژوهشگر: ابراهیم دیباجی
خلیل پروینی ابراهیم دیباجی
داستانهای قرآن از دیر زمان از جنبه های مختلف تاریخی، محتوایی، تربیتی و غیره مورد بررسی واقع شده است اما جنبه های هنری، مسائل مربوط به شیوه های داستان پردازی و تحلیل عناصر داستانی و ادبی آن خیلی کمتر مورد توجه قرار گرفته است، داستان به عنوان یک شکل ادبی و هنری دارای ساختار هندسی خاصی است که آن را از دیگر اشکال ادبی مانند قصیده، خطبه، مقاله و غیره متمایز می سازد. داستانهای قرآن در ردیف داستانهای واقعی تاریخی قرار دارد اما با داستانهای واقعی تاریخی که معمولا آثار خیال و مبالغه در پیدایش آنها مشاهده می شود فرق دارد، چرا که به تصریح خود قرآن، هم حوادث و سرگذشتهای داستانهای قرآن ((بالحق)) بوده اند و هم گزارش و نقل آنها که از طرف خداوند صورت گرفته است ((بالحق)) می باشد، چنین سرگذشتهای واقعی و حقیقی را خداوند ((قصص)) می نامد، یعنی طوری بیان، نقل و ارائه شده است که خواننده آن را پیگیری می کند این امر همان شیوه داستان پردازی قرآن است؛ در ساختار اغلب داستانهای قرآن، عناصر داستانی و ادبی شناخته شده در ادبیات نوین داستانی، تا حدودی قابل تحلیل و ارزیابی است، معمولا یک داستان هنری از عناصر زیر تشکیل شده است: عنصر طرح و پیرنگ، عنصر شخصیت و شخصیت پردازی، عنصر کشمکش، عنصر گفت و گو، عنصر صحنه و صحنه پردازی (زمان و مکان)، عنصر زاویه دید یا زاویه روایت، عنصر درونمایه یا اندیشه، عنصر عاطفه، عنصر خیال و عنصر لفظی تعبیر. البته همواره باید این نکته را در نظر داشت که قرآن قبل از هر چیز، کتاب هدایت و تربیت است، لذا داستانهای آن نیز در خدمت اهداف دینی و تربیتی می باشد، در این پژوهش، با نگرشی نو به داستانهای قرآن و شیوه های داستان پردازی آن سعی شده است، عناصر داستانی و ادبی یاد شده، در متن داستانهای قرآن، مورد تجزیه و ارزیابی قرار گیرد و بدین وسیله، گامی در راه کشف اعجاز ادبی و هنری قرآن، برداشته شود.