نام پژوهشگر: احمد فرجی دانا
احمد فرجی دانا
چکیده ندارد.
حسن طایی احمد فرجی دانا
این رساله دارای پنج فصل اصلی میباشد : در فصل نخست به نیروی انسانی توجه شده و سعی گردیده به بررسی مسائلی پرداخته شود که در برنامه ریزی نیروی انسانی باید آنها را مدنظر قرار داد. در فصل دوم اوضاع کلی اقتصادی ایران در اواخر دوره قاجاریه بمنظور نشان دادن حرکت فروپاشی نظام سنتی ایران و زایش سیستم نوین سرمایه داری مورد بررسی قرار گرفته است . فصل سوم شامل بررسی روند اشتغال در اقتصاد کشور می باشد که کوشش شده با توجه به سیاستهای اقتصادی به جستجوی علل توزیع نیروی کار بین بخشهای اقتصادی پرداخته شود . فصل چهارم، وضعیت صنایع و ویژگیهای آن را مورد بحث قرار می دهد که دراین فصل ابتدا صنایع کشور را به صنایع دستی، صنایع کوچک و صنایع بزرگ تقسیم و سپس توضیحاتی در مورد هریک ا آنها ارائه شده است . در پایان و در فصل پنجم نیز نتیجه گیریهای لازم بعمل آمده است .
فضل الله ریاحی احمد فرجی دانا
این رساله در پنج فصل تنظیم شده است .فصل اول : خلاصه بررسی وضعیت اشتغال د ایران و مروری آماری و تاریخی برآن .فصل دوم : نگرشی بر ضرورت برنامه ریزی آموزشی در جهت اصلاح نظام تربیتی .فصل سوم : چگونگی تعیین میزان عرضه و تقاضای تخصص های مورد نیاز در برنامه ریزی آموزشی .فصل چهارم : ضرورت توجه خاص و برنامه ریزی آموزش فنی و حرفه ای بعنوان راه حلی مطمئن جهت تربیت نیروی انسانی متخصص کشور در دوره متوسطه و کاهش بیکاران .فصل پنجم : بررسی تنگناهای نظام تربیتی و آموزشی کنونی و نقش آن در ایجاد بیکاری و ارائه راه حل .
علیرضا رحیمی احمد فرجی دانا
برای تولید یک کالا یا خدمت، به مصرف یک یا چند کالا یا خدمت دیگر نیازمندیم که عوامل تولید نامیده می شوند. این قاعده برای تمامی فراگردهای تولید صادق است. اقتصاددانان آموزش و پرورش عادت دارند نظام های آموزشی را همچون سیستم های تولید و اقتصادی در نظر بگیرند. نتیجه این عادت، گسترش دامنه بهره گیری از مفاهیمی چون مولدیت، بازدهی، و کارآیی در عرصه آموزش شده است. بدین جهت تحلیل های آماری و اقتصاد سنجی و سایر روش های ارزیابی در حول و حوش این نحوه تفکر، بسط یافته است. امروزه تقریبا در تمامی کشورهای صنعتی پیشرفته برای فهم این مطلب که آیا می توان در برابر چالش های دهه های آینده ایستادگی کرد اقدام به گذر از غربال نظام آموزشی شده است. به عبارت دیگر تقریبا در تمامی موارد، آموزش به عنوان کلید دستیابی و یا بازیابی پیشرفت و قابلیت رقابت اقتصادی در نظر گرفته می شود. نتیجه مطالعات و تجربیات نشان داده است که حتی دستمزد ها با کشورهای در حال توسعه رقابت کنند، مگر به قیمت جدی درآمدها و شرایط شغلی. بنابراین هدف عبارتست از دستیابی به یک بهبود جدی و نیرومند در مولدیت نیروی کار، به منظور تضمین دستمزدهای بالاتر برای کارگران، همراه با کسب اطمینان از امکان قابلیت رقابت قیمت ها و محصولات تکنولوژی بیشتر و سرمایه گذاری ساختارهای سازمان را معقول و منطقی ساختن و بر روی تولیداتی که نیازمند نیروی کار با کیفیت و با تخصص بالا (و در عین حال انعطاف پذیر) است، متمرکز شدن. یکی از نکات مهم این راهبرد آن است که باید در آموزش (بویژه آموزش فناوری) بهبود و ارتقا کیفی ایجاد کرد. این ارتقا نظام مدرسه ای، همانند بهبود کیفی در سطح بنگاه هاست. بدین منظور لازم است که پارامترهای نظام آموزشی به نحوی اندیشیده، به منظور حصول به وضعیتی مطلوب تر دست کاری شود. این، به معنای برنامه ریزی نظام آموزشی همانند (یا به عبارت بهتر ؛در قالب؛) یک برنامع جامع و فراگیر اقتصادی - اجتماعی است. آنچه در این رساله در قالب 5 فصل مجزا مطرح گردیده است، در واقع عبارتست از بررسی روابط منطقی میان آموزش (به عنوان یک نظام اجتماعی) و اقتصاد (به عنوان یک نظام اجتماعی دیگر) در قالب یک برنامه جامع توسعه اقتصادی- اجتماعی. در انتهای رساله، مورد ایران بررسی گردیده است. نتیجه این بررسی آن است که در ایران نیز همانند سایر کشورها، آموزش و پرورش (همچون یک نظام) نیازمند آن است که برای تطبیق با شرایط حاصله از مقتضیات زمان (بویژه شرایط اقتصادی) در قالبی برنامه ریزی شده ادامه مسیر دهد. رساله حاضر شامل بررسی این موضوع در ایران، با توجه به میزان و نوع اثرات متقابل هر یک از سطوح و انواع آموزش و پرورش بر توسعه اقتصادی با توجه به مطالعات انجام شده (در سطح بین المللی) توسط موسسه بین المللی برنامه ریزی آموزش، وابسته به یونسکو است.