نام پژوهشگر: محمدباقر حبیبی نجفی
مسعود مظاهری نسب محمدباقر حبیبی نجفی
در این پژوهش تاثیر استفاده از کاراگینان در دامنه 0/05% تا 0/2% و ترکیب آن با میزان 5/0% تا 5/1% از کنسانتره پروتئین های آب پنیر(wpc) بر خصوصیات فیزیکی، شیمیایی و حسی پنیر موزارلای کم چرب مورد بررسی قرار گرفت. استفاده از این نوع جایگزین های چربی منجر به ایجاد تفاوت معنی داری (0/05 ≥ p) در خصوصیات شیمیایی شد به طوری که افزایش در میزان کاراگینان و wpc سبب افزایش محتوای رطوبتی و درصد پروتئین گشت، در حالی که افزایش wpc منجر به کاهش ph شد و البته کاراگینان در این مورد بی تأثیر بود. خصوصیات فیزیکی پنیر موزارلا نیز به طور کامل تحت تأثیر قرار گرفتند به طوری که افزایش میزان کاراگینان و wpc سبب افزایش ذوب پذیری گشتند، هرچند که کاراگینان سهم بیشتری را به خود اختصاص داد. افزایش کاراگینان باعث افزایش درصد سطح روغنی شده گشت درحالی که افزایش wpc تغییر معنی داری را ایجاد نکرد. طول کش تحت تأثیر میزان کاراگینان قرار نگرفت ولی افزایش wpc منجر به کاهش طول کش شد. افزایش کاراگینان بر پارامترهای حسی رنگ، بو و مزه تأثیر نداشت اما امتیاز بافت و پذیرش کلی افزایش یافت. افزایش wpc منجر به کاهش امتیاز رنگ، بو و مزه شد اما بافت پنیر امتیاز بیشتری را کسب کرد. پذیرش کلی تیمارهایی که دارای بیشترین درصد کاراگینان و مقادیر بینابینی wpc بودند بالاترین امتیاز را بدست آوردند. در نهایت بررسی آماری نتایج حاصل از طرح آزمایشی مخلوط نشان داد بهترین پنیر موزارلای کم چرب زمانی بدست ِ می آید که از ترکیب کاراگینان به میزان 0/2% و wpc حداکثر تا 1% به عنوان جایگزین چربی استفاده شود.
محمود یلمه محمدباقر حبیبی نجفی
رنگ آناتو از دانه گیاه .bixa orellana l بدست می آید که دارای ترکیباتی با اثر ضدمیکروبی و آنتی اکسیدانی می باشد. بنابراین می توان از رنگ آناتو علاوه بر خاصیت رنگ دهی به عنوان یک ماده ضدباکتریایی جایگزین نگهدارنده های مصنوعی در فراورده های غذایی استفاده کرد. در این بررسی رنگ آناتو با روش خیساندن استخراج شده و شرایط استخراج به روش آماری سطح پاسخ، بهینه سازی شد. متغیرهای مستقل شامل دما، زمان، نسبت دانه به حلال و غلظت کلروفرم بودند. اثر ضدمیکروبی رنگ آناتو بدست آمده بر چند سویه باکتری پاتوژن در شرایط in vitro مورد بررسی قرار گرفت؛ علاوه بر این اثر ضدباکتریایی رنگ آناتو بر salmonella enteritidise و escherchia coli در سیستم مدل غذایی مایونز، در دو دمای 4 و 25 درجه سانتی گراد بررسی شد. آنالیز داده ها توسط نرم افزار minitab و بررسی میانگین داده ها به کمک آزمون توکی انجام شد. بر اساس نتایج بدست آمده، دمای 48.3 c°، زمان 2 ساعت، نسبت دانه به حلال 12.89 درصد و 100 درصد کلروفرم به شرایط بهینه جهت استخراج رنگ بود که در این شرایط میزان جذب نوری بیکسین 0.597 و راندمان استخراج 3.95 درصد دانه آناتو بود. در شرایط آزمایشگاه رنگ آناتو بر تمام باکتری های مورد آزمون موثر بود به طوری که حساسیت بیشتری در باکتری های گرم مثبت نسبت به باکتری های گرم منفی در برابر رنگ آناتو مشاهده شد. رنگ آناتو در سطح 0.4 به طور معنی داری (0.05 > p) باعث کاهش جمعیت salmonella enteritidis و e.coli در سس نسبت به نمونه شاهد شد. escherchia coli حساسیت بیشتری را به رنگ آناتو نسبت به salmonella enteritidis در محیط سس نشان داد. هر دو باکتری در دمای نگهداری 25 درجه سانتی گراد نسبت به دمای 4 درجه سانتی گراد حساسیت بیشتری به رنگ آناتو در محیط مایونز نشان دادند. بررسی ویژگی های حسی به روش هدونیک پنج نقطه ای حاکی از آن بود که عطر، طعم و بافت نمونه های سس در هر سه سطح استفاده شده رنگ آناتو، به علت استفاده از مقادیر کم رنگ آناتو، تفاوتی معنی داری نداشتند. ولی از نظر رنگ و پذیرش کلی، سس حاوی 0.2 درصد آناتو، مطلوبیت بیشتری نسبت به نمونه های دیگر و شاهد داشت.
سمیه مرادی مقدم مسعود یاورمنش
هدف از این تحقیق، ارزیابی فرآیند حرارتی مورد استفاده، تاثیر زمان نگهداری و اثر محتوی چربی ماست تولیدی بر بقای ویروس male-specific coliphage (ms2) بود. میزان چربی شیر در سه سطح (٥/۱%، ٥/٢% و ٣%)، میزان تلقیح ویروس در سه سطح pfu/ml)107 و 105 و 103) و زمان ماندگاری ماست در ده سطح (ده روز متوالی) بعنوان تیمارهای مورد بررسی انتخاب شدند. آزمون های مورد بررسی به منظور ارزیابی بقای انتروباکتریوفاژ ms2، اندازه گیری ph، تعیین میزان اسیدیته (درصد اسید لاکتیک) و شمارش انتروباکتریوفاژ بودند. نمونه ها در قالب فاکتوریل به صورت طرح پایه کاملا تصادفی و در سه تکرار مورد ارزیابی آماری قرار گرفتند. بر اساس نتایج مشخص شد که حرارت مورد استفاده در فرایند تولید ماست (oc 85 به مدت 30 دقیقه) منجر به کاهش بازیافت انتروباکتریوفاژ ms2 از حدودlog10 (pfu/ml) 7 به حدود (pfu/ml) log10٩۷/٠ و ٤٩/۱ به ترتیب در شیرهای با ٥/٢% و ٣% چربی می گردد. این درحالیست که هیچ انتروباکتریوفاژی از نمونه شیر با ٥/۱% چربی بازیافت نشد. همچنین، در زمان گرمخانه گذاری ماست، اسیدیته همانند ph روی بازیافت انتروباکتریوفاژ ms2 موثر بوده بطوریکه با افزایش اسیدیته و کاهش ph بازیافت انتروباکتریوفاژ کاهش یافت. این کاهش در نمونه های ماست با درصد چربی پایین تر محسوس تر بود. در انتهای زمان نگهداری ماست (بعد از گذشت 10 روز)، بیشترین و کمترین تغییرات در ph به ترتیب در نمونه هایی با ٥/۱% و ٣% چربی مشاهده شد. این نمونه ها به ترتیب دارای کمترین و بیشترین بازیافت انتروباکتریوفاژ ms2 بودند.
امیر پورفرزاد محمدحسین حداد خداپرست
فروکتان ها، کاربردهای غذایی و دارویی زیادی دارند که به علت خواص تغذیه ای و تکنولوژیکی، به طور گسترده ای در غذاهای سلامتی زا مورد استفاده قرار می گیرند. گیاه سریش از جمله گیاهانی می باشد که از دیر باز در امور صنعتی و طب سنتی استفاده می شده و یکی از منابع ارزشمند فروکتان به شمار می رود. در این پژوهش، از طرح باکس بنکن برای تعیین شرایط بهینه استخراج فروکتان از پودر ریشه گیاه سریش به روش های استخراج آبی، فراصوت مستقیم و غیرمستقیم، استفاده گردید. متغیرهای روش استخراج آبی شامل نسبت آب به ماده جامد (30-50 برابر)، دما (40-90 درجه سانتی گراد) و زمان (5-40 دقیقه) بودند؛ در حالی که در روش های استخراج با فراصوت مستقیم و غیرمستقیم، متغیرهای شدت صوت (20-100%)، دما (30-70 درجه سانتی گراد) و زمان (5-40 دقیقه) بررسی گردیدند. تصویربرداری با میکروسکوپ الکترونی رویشی، طیف سنجی مادون قرمز، ارزیابی پتانسیل زتا و اندازه ذره، روش های مفیدی در تعیین تفاوت بین روش های استخراج بودند. مقایسه روش های استخراج نشان داد که استخراج با فراصوت غیرمستقیم، یک روش مناسب برای استخراج فروکتان از سریش است. سپس شرایط بهینه ترسیب و جزء به جزء سازی فروکتان با استفاده از اتانول به منظور بدست آوردن بیشترین بازده، درجه خلوص و درجه پلیمریزاسیون، تعیین گردید. شرایط بهینه ترسیب شامل نسبت اتانول به عصاره 56/8 برابر، دمای 51/23 درجه سانتی گراد و غلظت اولیه عصاره 40 درجه بومه بود. در ادامه، خواص فیزیکوشیمیایی فروکتان های خشک شده با روش های انجمادی، پاششی، تحت خلأ و هوای داغ 80 و 105 درجه سانتی گراد، مورد ارزیابی قرار گرفت. مقدار فروکتان، درجه خلوص و درجه پلیمریزاسیون نمونه های فروکتان خشک شده با روش های مختلف، به ترتیب در محدوده 85-87%، 79-80 و 13-14% بود. برای مقایسه روش های مختلف خشک کردن، از رنگ سنجی، تصویربرداری با میکروسکوپ الکترونی، طیف سنجی مادون قرمز، پراش اشعه ایکس، کالریمتری افتراقی، ارزیابی حلالیت، پتانسیل زتا و اندازه ذره، استفاده شد. پس از تولید فروکتان خالص سریش، بر هم کنش آن با بیوپلیمرهای اصلی آرد گندم شامل گلوتن، نشاسته و فسفولیپید در سیستم های مدل و با استفاده از طیف سنجی مادون قرمز بررسی گردید تا مکانیسم تأثیر فروکتان بر خواص خمیر و نان، مشخص گردد. بر هم کنش بین فروکتان با نشاسته و فسفولیپید نسبت به گلوتن، قابل توجه نبود؛ اما تغییر در انواع این بر هم کنش ها با توجه به نوع و مقدار افزودنی های مورد استفاده در مدل ها، به وضوح قابل مشاهده بود. زمانی که فروکتان به گلوتن افزوده شد، توزیع مجدد آب موجب تشدید آب زدایی جزئی گلوتن و تبدیل ساختارهای حلزونی بتا به صفحه های بتای بین مولکولی گردید. این تغییر ساختاری عمده در گلوتن، ممکن است تفسیر کننده مبنای فیزیکی کیفیت ضعیف نان تولید شده محتوی فروکتان باشد. از طریق برازش داده ها با تابع گاوسیان–لورنزیان، مشخص گردید که با افزودن فروکتان به سیستم های مدل، نسبت پیک های ساختاری مارپیچ بتا و صفحه ای بتای درون مولکولی کاهش اما میزان مارپیچ های آلفا و صفحه های بتای بین مولکولی افزایش یافت.
دینا شهرام پور مسعود یاورمنش
هدف از انجام این تحقیق، شناسایی منشا آلودگی مدفوعی سبزی تره وجعفری با استفاده از چهارژنوتیپ مختلف کلی فاژ frna (iv i, بیانگر آلودگی مدفوعی حیوانی و ,ii iiiبیانگر آلودگی مدفوعی انسانی) به عنوان نماینده ای از ویروس های روده ای، بود. بدین منظور، کارایی دو روش شست وشو- تغلیظ peg و اولتراسانتریفوژ با تعیین ضرایب بازیافت باکتریوفاژ تلقیحی ms2 در سه غلظت ml pfu/102،104و 106بر سطح نمونه های سبزی( تره وجعفری) با استفاده از روش کشت دولایه(dal) در سه تکرار مورد آزمون قرار گرفت. نتایج نشان داد روش peg با درصد بازیافت 12% در غلظت 106 بیشترین درصد بازیافت را دارا می باشد. بر همین اساس، از روش peg به منظور شست شو و جداسازی کلی فاژهای احتمالی سطح 30 نمونه سبزی ( 15 نمونه از بازار، 15 نمونه از مزرعه) استفاده شد. محلول های نهایی به دست آمده از روش peg جهت شمارش پلاک (کلی فاژ) از طریق آزمون dal، مورد آزمایش قرار گرفتند.سپس استخراج rna کلی فاژهای بازیافتی درسطح محیط کشت وپس ازآن rt-pcr با استفاده از 4 مجموعه پرایمر i وiiو iii و iv انجام شد. حضورکلی فاژهای frna به ترتیب در (80%) 12 و (6/66%)10 نمونه از 15 نمونه سبزی مزرعه و بازار توسط هر دو آزمون dalو rt-pcr مورد تایید قرارگرفت. در بین کلی فاژهای frna، ژنوتیپ های iوii وiv درنمونه های مزرعه بر اساس مجموعه پرایمرهای مورد استفاده شناسایی شدند. درحالیکه درنمونه های سبزی بازار تنها، ژنوتیپ i شناسایی شد. باتوجه به فراوانی بیشترژنوتیپ های i وiv و عدم حضور ژنوتیپ iii و فراوانی اندک ژنوتیپ ii احتمال آلودگی با منابع مدفوعی حیوانی درنمونه های سبزی موردمطالعه بیشتراست.
فرشته حسینی عبدالرسول ارومیه ای
سیستم سوئیچ بیولوژیک از جمله نوآوری های ایجاد شده در زمینه بسته بندی های فعال با هدف افزایش مدت نگهداری مواد غذایی و همزمان حفظ کیفیت ممتاز و مطلوب فراورده غذایی است. در این پژوهش امکان استفاده از رنگدانه¬های طبیعی کورکومین، بیکسین و نوربیکسین به عنوان نگهدارنده های ایمن و طبیعی در تولید بسته بندی فعال ضدمیکروبی مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور ابتدا کورکومین از ریزوم زردچوبه و بیکسین از دانه آناتو استخراج شد و نوربیکسین از صابونی کردن بیکسین به دست آمد. پس از انجام آزمون های شناسایی، اثر ضد-میکروبی کورکومین، بیکسین و نوربیکسین در برابر میکروارگانیسم های استافیلوکوکوس اورئوس، اشرشیاکولی و لیستریا اینوکوا به روش تعیین قطر هاله بازدارنده و اندازه¬گیری میزان mic و mbc بررسی شده و وجود اثرات سینرژیستی احتمالی بین آن ها، به روش تعیین fici و ترسیم ایزوبولوگرام مورد ارزیابی قرار گرفت. به منظور حفاظت ماده نگهدارنده در برابر اکسیداسیون، نور و فعل و انفعالات نابهنگام با دیگر عناصر، از تکنیک سوئیچ بیولوژیک برای تولید بسته بندی استفاده شد. برای تولید فیلم پایه، فیلم های تک جزئی از نشاسته های مختلف اصلاح شده، فیلم های دوجزئی از ترکیب نشاسته با زئین، کندر و pva و در نهایت فیلم های سه جزئی نشاسته/زئین/pva ساخته شدند. پس از مقایسه کلیه ویژگی های فیزیکی، مکانیکی، اپتیکی و آزمون حساسیت آنزیمی، فرمولاسیون بهینه کامپوزیت تعیین شد. در ادامه، بیکسین در کامپوزیت پلیمرها پوشش داده شده و کارایی ضدمیکروبی فیلم های تولید شده و حساسیت آن در برابر سویه های مورد آزمون مورد ارزیابی قرار گرفت. درنهایت کامپوزیت موردنظر با فیلم بسته بندی صنعتی از جنس پلی اتیلن با دانسیته پایین، مخلوط و بسته بندی نهایی تولید شد. آزمون های تکمیلی شامل طیف سنجی مادون قرمز (ftir)، آنالیز رفتار حرارتی (tga)، بررسی پراش پرتو ایکس (xrd) و بررسی ریزساختار با استفاده از sem، بر روی فیلم کامپوزیت بهینه و فیلم¬های نهایی انجام شد. در مجموع مطابق نتایج به دست آمده در میان سه ترکیب طبیعی مورد آزمون، بیکسین در برابر میکروارگانیسم های منتخب، تاثیر بازدارندگی بیشتری نسبت به دو ماده دیگر داشت. بیکسین و کورکومین بر روی دو باکتری اشرشیاکولی و لیستریا اینوکوا اثرات بازدارندگی یکدیگر را تضعیف نموده و حالت آنتاگونیستی نشان دادند (4fici ) ، اما حضور هم زمان آن ها در محیط کشت، اثرات هم افزایی بازدارندگی بر باکتری استافیلوکوکوس-اورئوس داشت (5/0fici ). در میان فیلم¬های مختلف نشاسته، فیلم نشاسته معمولی به دلیل پایداری بالاتر در آب و محلول های اسیدی و قلیایی و نیز ویژگی های مکانیکی قوی¬تر عملکرد بهتری داشت. افزودن pva به نشاسته، سبب بهبود ویژگی های مکانیکی و افزودن زئین به آن، سبب کاهش حلالیت در آب فیلم های حاصل می¬شود. فرمولاسیون بهینه کامپوزیت سه جزئی به صورت 85%نشاسته، 10% زئین و 5% pva با میزان مطلوبیت معادل 98% تعیین شد. فرمولاسیون بیوسوئیچ طراحی شده، کارایی مناسبی در خصوص انتشار ماده ضدمیکروب داشت و فیلم های تهیه شده با غلظت ppm200 بیکسین، هاله بازدارنده موثر در برابر هر سه میکروارگانیسم تشکیل دادند. فیلم نهایی فرموله شده با ldpe در برابر استافیلوکوکوس اورئوس موثر عمل کرده و اثرات ضدمیکروبی نشان داد.
رضا کاراژیان مسعود یاورمنش
رب گوجه فرنگی به دلیل رطوب بالا مستعد رشد کپک ها می باشد که بقایای آن می تواند به خوبی در رب گوجه فرنگی حضور داشته باشند. مهمترین جنس های کپکی آلوده کننده رب گوجه فرنگی پنی سیلیوم، آسپرژیلوس و رایزوپوس هستند. مهمترین تأثیر آلودگی کپکی در گوجه فرنگی، امکان تولید سموم کپکی یا مایکوتوکسین ها می باشد که سلامت مصرف کننده را به مخاطره می اندازد. استاندارد فعلی ارزیابی آلودگی کپکی رب گوجه فرنگی آزمون شمارش بقایای ریسه های کپک می باشد. در این روش به دلیل مشاهده چشمی کپک ها و ریسه آنها احتمال خطای آزمون کننده وجود دارد و قابلیت تکرارپذیری نتایج آن پایین است. در این تحقیق از روش مولکولی real time pcr جهت شمارش و اندازه گیری کپک ها در رب گوجه فرنگی به دو روش سایبرگرین و تک من پروب استفاده شد
رضا حاجی محمدی فریمانی بی بی صدیقه فضلی بزاز
در این پژوهش، پنج نمونه ماست سنتی به همراه یک نمونه شیر (مورد استفاده برای تولید ماست) مناطق مختلف جغرافیایی استان خراسان رضوی از نظر فیزیکوشیمیایی و میکروبی بررسی شد. در مرحله بعد، تنوع فنوتیپی و ژنوتیپی باکتری های اسید لاکتیک آن مطالعه گردید. دو باکتری استرپتوکوکوس ترموفیلوس و لاکتوباسیلوس دلبروکی (زیرگونه های بولگاریکوس و لاکتیس)، بیشترین جمعیت باکتری های اسید لاکتیک را به خود اختصاص دادند. تنوع فنوتیپی و ژنوتیپی گسترده درون گونه ای، میان جدایه ها مشاهده گردید. پس از تعیین تعداد سویه ها (تایپینگ)، خصوصیات فنّاورانه و ایمنی (تولید لخته، ph، اگزوپلی-ساکارید، آمین های بیوژنیک، مقاومت به آنتی بیوتیک ها و ترکیبات فرار عمده) سویه های متعلق به استرپتوکوکوس ترموفیلوس، لاکتوباسیلوس دلبروکی و لاکتوباسیلوس هلوتیکوس، به عنوان نامزد برای تولید ماست، بررسی شد. در نهایت تعدادی از سویه ها برای مصارف صنعتی، مناسب تشخیص داده شدند.
رضا حاجی محمدی فریمانی محمدباقر حبیبی نجفی
در این تحقیق چگونگی تاثیر افزودن پنیر سفید در دامنه 0 تا 30 درصد و تری سدیم سیترات در دامنه 0 تا 2 درصد به فرمول، بر ویژگی های شیمیایی و رفتاری پنیر پیتزای پروسس به منظور تولید محصولی با ارزش افزوده بالا مورد بررسی قرار گرفت. افزودن پنیر سفید به کاهش معنی دار (05/0 ≥p ) ph و پروتئین و افزایش معنی دار (05/0 ≥ p) چربی و نمک منجر شد. افزودن تری سدیم سیترات موجب شد ph و چربی محصول افزایش و رطوبت کاهش یابد. تاثیر اجزای مخلوط بر درجه ذوب پنیر پیتزای پروسس معنی دار (05/0 ≥p ) بود. با این وجود در ارتباط با نسبت اجزای مخلوط روند خاصی مشاهده نشد. میزان روغن آزاد تحت تاثیر نسبت تری سدیم سیترات در مخلوط قرار گرفت به طوری که با افزایش نمک ذوب، از میزان روغن آزاد کاسته شد. طول کش محصول با افزایش میزان پنیر سفید کاهش یافت. مقایسه داده های حاصل از طول کش، از وجود همبستگی معنی دار (001/0 ≥p ) با ضریب همبستگی پیرسون 906/0 بین آزمون چنگال و آزمون حلقه و گلوله حکایت داشت. لزوم استفاده از تری سدیم سیترات به عنوان نمک ذوب، جهت تولید توده ای یکنواخت با قابلیت ایجاد ورقه ای صاف و یکدست بدون ایجاد شکستگی به اثبات رسید. بررسی آماری نتایج با طرح آزمایشی مخلوط نشان داد بهترین پنیر پیتزای پروسس زمانی تولید می شود که فرمول آن حاوی 90 درصد پایه، 6/8 درصد پنیر سفید و 4/1 درصد تری سدیم سیترات باشد. در این پژوهش، دو روش اندازه گیری که حاصل اصلاح و بهبود روش های پیشین بود، جهت مطالعه خواص فیزیکی پنیر پیتزا مورد استفاده قرار گرفت.
مسعود یاورمنش مرتضی عباس زادگان
هدف از انجام این تحقیق، ارزیابی نقش اجزای شیر در بازیافت ویروسهای رودهای و استخراج rna آنها از شیر خام بود. بدین منظور چهار محلول مدل شیر خام از طریق افزودن لاکتوز، پروتئینهای آب پنیر، کازئین و چربی در نسبتهای مختلف ساخته شد. سپس به هر محلول مدل شیر خام از کلی فاژ ms2 در چندین غلظت تلقیح شد. نتایج نشان داد که بیشترین بازدارندگی بر بازیافت کلی فاژ و استخراج rna حاصل از آن متعلق به کازئین و پروتئینهای آب پنیر میباشد، در حالیکه موثرترین جزء در تسهیل استخراج rna، چربی شیر خام است. همچنین براساس مدلهای پلی نومیال، ضریب بازیافت کلی فاژ ms2 و بازده استخراج rna آن با میزان ماده خشک محلولهای مدل شیر خام و غلظت تلقیح ویروس همبستگی نشان داد (به ترتیب 0/67=2r و 0/93=2r). براساس نتایج حاصل میتوان گفت که با حذف کازئین و پروتئینهای آب پنیر (سانتریفوژ تحت g ×40000 برای مدت یک ساعت) قبل از انجام آزمایش، میتوان بهترین شرایط را برای بازیافت ویروسهای رودهای و استخراج rna آنها ایجاد نمود. همچنین به دنبال آن به منظور انجام آزمایشهای ملکولی میتوان ویروسهای استخراج شده در بخش محلول را با چربی شیر مجددا مخلوط و هموژن کرد. جهت ارزیابی آلودگی نمونههای شیر خام به ویروسهای رودهای، از یک فرایند جدید که بر مبنای جداسازی اجزای شیر خام به همراه استخراج rna ویروسی توسط فنل – تیوسیانات گوآنیدین – کلروفورم استوار است، استفاده شد. مجموعه پرایمرهای nv و ev، براساس روش semi-nested rt-pcr به منظور تعیین میزان آلودگی نمونههای شیر خام جمع آوری شده (19=n)، مورد آزمایش قرار گرفتند. نتایج نشان داد که از مجموع 19 نمونه شیر خام، به ترتیب 4 و 6 نمونه حاوی نوروویروسهای انسانی (ggi و ggii) بودند. این در حالی است که هیچ انتروویروسی در نمونه های شیر خام شناسایی نشد. همچنین قابلیت استفاده از باکتریوفاژهای male-specific rna بعنوان یک جانشین برای شاخصهای متداول (اشرشیاکلی) در تعیین حضور ویروسهای رودهای در شیر خام بررسی گردید. نتایج حاکی از آن بود که هیچگونه همبستگی بین تعداد اشرشیاکلی و حضور نوروویروسها وجود ندارد در حالیکه بین تعداد باکتریوفاژهای male-specific rna و حضور نوروویروسها در شیر خام این همبستگی تایید شد. نوروویروسها در بیشتر نمونههای شیر خام با تعداد باکتریوفاژهای بالاتر از شناسایی شدند.
الهام امت محمدی محمدحسین حداد خداپرست
در این تحقیق کیفیت شستشو و ضدعفونی دستگاه شیردوش و پستان دام توسط آب داغ و آب ازن دار و تاثیر آن بروی کیفیت میکروبی شیرخام و پنیر مقایسه شد.کیفیت میکروبی شیر با استفاده از تعیین میزان کلی فرم ،lpc ، spc و اسپور تعیین می شود . شستشو به طریق سنتی فرایندی است که نیاز به انرژی ،آب و مواد شیمیایی زیادی دارد . cip توسط آب ازن دار ،هم از نظر بهداشتی و هم تاثیری که برمحیط زیست دارد بسیار مناسب است . چون میزان حداقل ممکن آب ،انرژی و مواد شیمیایی را مصرف می کند.خروج شیر به فاضلاب باعث افزایش bod و cod ،نیتروژن و فسفر می شود . استفاده از کلر و مشتقات آن به عنوان یک ماده ضدعفونی کننده مدتهاست که زیر سوال رفته است چون این ترکیبات با مواد آلی در آب واکنش می دهند و ثابت شده است که این ترکیبات برای افراد جهش زا و سرطان زا هستند. اما آب ازن دار ضرر بسیار کمتری دارد و میکروارگانیسم ها را با درصد اطمینان بیشتری از بین می برند . استفاده از ازن اقتصادی و عملکرد آن ساده است.نتایج نشان داد شیرخام جمع آوری شده بعد از شستشو با آب ازن دار کیفیت میکروبی بسیار بهتری در مقایسه با روش قدیمی تر دارد و پنیر تولیدی از آن بارمیکروبی کمتر و کیفیت بهتری از نظر ph و بافت دارد. نتایج نشان داد ازن می تواند میکروارگانیسم های موجود بروی سطوح تجهیزات را بهتر جدا کند و با افزایش کیفیت شیر ما می توانیم دوره ماندگاری شیر و فراورده های لبنی و همچنین زمان کارکرد تجهیزات جدید مانند mf و uf را بیفزاییم
غلامحسین حقایق محمدباقر حبیبی نجفی
خصوصیات فیزیکوشیمیایی نشاسته سیب زمینی به واریته، خاک ، شرایط آب و هوایی و تکنولوژیکی بستگی دارد در این پژوهش اثر واریته در سه سطح (دیامانت ، دراگا، آئولا)، درجه سیب زمینی در دو سطح (معمولی، نامرغوب)، روش استخراج در سه سطح (آبی، قلیایی، اسیدی) مورد بررسی قرار گرفت و از طرح کاملا تصادفی به روش فاکتوریل در تفسیر نتایج استفاده گردید. برخی از خصوصیات فیزیکوشیمیایی نشاسته شامل: راندمان، رطوبت ، درجه ژلاتنیزاسیون، خاکستر، فسفر، پروتئین، ویسکوزیته و چربی آنالیز گردید. کاربرد نشاسته سیب زمینی در تولید سس مایونز با نشاسته گندم در قالب تست پانل مقایسه شد. برای تعیین معنی دار بودن یا بی معنی بودن اختلاف بین میانگینها از آنالیز واریانس و آزمون l.s.d استفاده شد. نتایج نشان داد که نشاسته حاصل از سیب زمینی درجه 2 واریته (آئولا) و روش استخراج با آب بهترین خصوصیات فیزیکوشیمیایی را داشت . نتایج تست پانل نشان داد که سس مایونز تولید شده با نشاسته سیب زمینی در مقایسه با نشاسته گندم از نظر رنگ ، کیفیت ظاهری و قوام بهتر است .