نام پژوهشگر: علی احسانی
علی احسانی عادل آذر
در این تحقیق با بکارگیری دانش مدل سازی ریاضی و بهینه سازی به مسیریابی حمل ایمن مواد خطرناک پرداخته شد. جهت دستیابی به حداکثر ایمنی شاخص ریسکی با مولفه های جمعیت، محیط زیست و ابنیه مسیر طراحی شد. چهار مدل ریاضی با رویکردهای توجه صرف به ایمنی، ایمنی-اقتصادی، حداقل سازی ریسک کل و حداقل سازی مسافت کل طراحی و نتایج آنها با یکدیگر مقایسه شدند. ضمنا تمامی مدل ها با فرض وجود و نیز عدم وجود ظرفیت برای مسیرها حل شدند. نتایج نشان داد استفاده از مدل ایمنی، ریسک و مسافت کل نسبتا بالایی را موجب می-شود گرچه از لحاظ عدالت در توزیع ریسک در سطح بسیار بالایی است. مدل ایمنی-اقتصادی ضمن اینکه از لحاظ توزیع ریسک مناسب است، ریسک کل و مسافت کل را کاهش می دهد. نتایج مدل حداقل سازی مسافت کل و حداقل سازی ریسک کل یکسان بوده ولی با وجود ریسک کل و مسافت طی شده پایین به لحاظ افزایش شدید ریسک در برخی مسیرها استفاده از این رویکرد را در مسیریابی با تردید مواجه می کند. نهایتا مشخص شد اگرچه مقادیر محاسبه شده با فرض عدم وجود ظرفیت، راضی کننده تر به نظر می رسد ولی باید توجه داشت در این حالت در برخی مسیرها در تمام رویکردها مقادیری بیش از ظرفیت مسیر (در صورت وجود ظرفیت) عبور خواهد کرد. بنا-براین به نظر می رسد بهترین و یا در واقع ایمن ترین و اقتصادی ترین مسیرهایی ممکن از طریق حل مدل ایمنی و استفاده از جواب این مدل در مدل ایمنی-اقتصادی با فرض وجود ظرفیت برای مسیرها حاصل می شود.
محمدصدیق جسور علی احسانی
هدف از انجام این تحقیق بررسی تاثیر سطوح مختلف آلفا-توکوفرول استات اضافه شده به جیره و اسپری شده روی فیله بر شاخص های رشد و تغذیه و مدت زمان ماندگاری ماهی قزل آلای رنگین کمان (oncorhynchus mykiss) طی 12 روز نگهداری در یخچال بود. بدین منظور تعداد 360 قطعه ماهی قزل آلای رنگین کمان (5± 95 گرم) تهیه و در قالب سه تیمار (هر تیمار دارای سه تکرار) به مدت هشت هفته و به ترتیب با مقادیر 0 (گروه شاهد)، 300، 500 میلی گرم ?-ta به ازای هر کیلو گرم غذا، مورد تغذیه قرار گرفتند. در طول دوره تحقیق هر دو هفته یکبار و در پایان دوره پرورش نیز زیست سنجی انجام گرفت و شاخص های رشد و تغذیه محاسبه گردیدند. در پایان دوره پرورش، ماهیان با استفاده از شوک سرمایی کشته شدند و پس از تخلیه محتویات شکم، شستشو و اقدام به تهیه فیله از ماهیان گردید. جهت آماده سازی تیمار 4 (اسپری 200 میلی گرم ?-ta/کیلوگرم فیله) فیله ماهیان گروه شاهد که از جیره بدون آلفا-توکوفرول تغذیه نموده بودند به دو گروه مساوی تقسیم شدند؛ فیله تعدادی ماهی به عنوان گروه شاهد نگهداری در یخچال و فیله تعدادی ماهی دیگر با محلول آلفا-توکوفرول (اتانول- آب مقطر- آلفا-توکوفرول) اسپری گردیدند. سپس فیله ها بسته بندی و به مدت 12 روز در یخچال (c? 4) نگهداری و آزمایشات شیمیایی نظیر pv، tba، ffa، ph و ترکیب شیمیایی بدن و اسید چرب بررسی شدند. در پایان دوره پرورش نتایج آماری نشان داد که افزودن ?-ta به جیره ماهی قزل آلا باعث بهبود اغلب پارامترهای رشد و تغذیه در پایان دوره پرورش گردید (p<0.05)، اما سطوح مختلف ?-ta از لحاظ این شاخص ها با هم اختلاف معنی داری را نشان ندادند (p>0.05). علاوه بر آن تغذیه با جیره های آزمایشی سبب ایجاد تغییر معنی داری در ترکیب شیمیایی فیله و محتوای اسید چرب فیله نگردید. از طرفی دیگر، محتوای ?-ta فیله همبستگی بالایی (r2=0.9) را با میزان ?-ta جیره نشان داد. ?-ta چه به صورت افزوده شده به جیره و چه به صورت اسپری کردن بر روی فیله باعث به تعویق انداختن اکسیداسیون چربی در مقایسه با گروه کنترل گردید (p<0.05). اما افزودن به جیره از این حیث به طور معنی داری کاراتر از اسپری کردن بر روی فیله بود (p<0.05). در بین سطوح مختلف ?-ta جیره سطح 500 میلی گرم؛ بهترین نتایج را از لحاظ شاخص های اکسیداسیون چربی نشان داد (p<0.05). نتایج اندازه-گیری اسیدهای چرب آزاد (ffa) و ph نشان داد که در کلیه تیمارها طی مدت زمان نگهداری در یخچال، این شاخص ها تحت تأثیر افزودن ?-ta در جیره و اسپری شده روی فیله قرار نگرفت (p>0.05).
پرویز حسن زاده سید مهدی رضوی روحانی
گوشت مستعد آلودگی میکروبی و شیمیایی است. در شرایط معمولی، ماندگاری گوشت در بسته بندی هوازی و در شرایط یخچال بعلت رشد و فعالیت بیوشیمیایی باکتری ها محدود می باشد. این مطالعه در زمینه روش نگهداری ترکیبی که می تواند بعنوان مکمل در حفظ کیفیت و افزایش ماندگاری گوشت در شرایط یخچالی مورد استفاده قرار گیرد، تمرکز یافته است. پرتودهی به عنوان یکی از روش های نگهداری گوشت می باشد که به طور موثری باعث حفظ سلامت و افزایش ماندگاری آن می گردد. یکی از مسائل مهم در پرتودهی گوشت ایجاد تغییرات کیفی ارگانولپتیکی نامطلوب می باشد. بنابراین استفاده از نگهدارنده هایی با خصوصیات آنتی اکسیدانی و ضد میکروبی ضروری می باشد. پوشش کیتوزان نوعی از بسته بندی فعال را برای حفظ کیفیت و افزایش ماندگاری گوشت مرغ فراهم می کند. مطالعه حاضر جهت ارزیابی اثر توام پرتودهی با اشعه گاما در دوز پایین (5/2 کیلوگری) و پوشش خوراکی کیتوزان (2 درصد) حاوی عصاره دانه انگور (1/0 درصد) بر روی ماندگاری و حفظ کیفیت گوشت سینه مرغ در دمای نگهداری یخچالی انجام گرفته است. نمونه های گوشت به شش گروه فاقد پوشش، فاقد عصاره و بدون اشعه (کنترل)، فاقد پوشش، فاقد عصاره و با اشعه(i)، حاوی پوشش، فاقد عصاره و بدون اشعه(ch) ، حاوی پوشش، فاقد عصاره و با اشعه(ich)، حاوی پوشش، حاوی عصاره و بدون اشعه(gch) ، حاوی پوشش، حاوی عصاره و با اشعه(igch) تقسیم شدند. نمونه ها سپس در دمای 1 4 درجه سانتی گراد نگهداری شدند و در فواصل معین جهت انجام آزمایش های باکتریایی (شمارش باکتری های مزوفیل هوازی و سرمادوست)، شیمیایی (tba، ph و aw) و حسی (بو، رنگ و پذیرش همه جانبه) در مدت 21 روز مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج بررسی باکتریایی دلالت بر این داشت که پرتودهی با اشعه گاما و پوشش دهی اثر معنی داری )05/0(p< در کاهش شمارش باکتری های مزوفیل و سرمادوست با حداقل 14 روز افزایش ماندگاری، داشتند. نمونه های با پوشش کیتوزان به تنهایی و یا حاوی عصاره دانه انگور میزان tba و ph کمتری از نمونه های بدون پوشش در مدت 21 روز از نگهداری در دمای 4 درجه سانتی گراد نشان دادند. تفاوت معنی داری )05/0 (p>در میزان tba نمونه ها بعلت پرتودهی مشاهده نگردید. نتایج حاصل دلالت بر این داشت که کاربرد پوشش کیتوزان به طور معنی داری )05/0 (p< کیفیت نمونه ها را افزایش می دهد. هیچ کدام از خصوصیات حسی به طور قابل توجهی تحت تاثیر پرتودهی قرار نگرفتند )05/0 (p>. نتایج حاصل از بررسی های باکتریایی، شیمیایی و حسی این مطالعه نشان داد که اثر پوشش کیتوزان و پوشش حاوی عصاره دانه انگور همراه با پرتودهی بر روی نمونه ها باعث حفظ کیفیت مناسب و افزایش ماندگاری آنها در طول مدت نگهداری در شرایط سرما می گردد.
علی احسانی امیرحسین مهدوی
چکیده مطالعه حاضر به منظور بررسی اثرات استفاده از کنجاله گلرنگ با و بدون مکمل آنزیمی برگازیم بر عملکرد، صفات کیفی تخم مرغ و برخی از فراسنجه های خونی مرغان تخمگذار طراحی گردید. برای این منظور، تعداد 250 قطعه مرغ تخمگذار لگهورن (های لاین w-36) در سن 47 هفتگی به طور تصادفی بین 50 قفس توزیع شدند. تعداد 10 جیره غذایی همسان به لحاظ انرژی و پروتئین مطابق با جداول احتیاجات غذایی لگهورن در قالب یک آزمایش فاکتوریل2×5 بر پایه یک طرح کاملاً تصادفی شامل کنجاله گلرنگ (سطوح صفر، 5/2، 5، 5/7 و 10 درصد) و مولتی آنزیم برگازیم (سطوح صفر و یک گرم به ازای هر کیلوگرم جیره)، تهیه و در 5 تکرار و 5 قطعه مرغ به ازاء هر تکرار به مدت 10 هفته در اختیار پرندگان قرار داده شد. صفات عملکردی (درصد تولید،بازده تولید تخم مرغ و مصرف خوراک) به صورت 2 هفته یکبار اندازه گیری شد و با استفاده از رکوردهای مذکور، ضریب تبدیل خوراک محاسبه شد. برای تعیین فراسنجه های کیفی تخم مرغ، طی سه روز متوالی در دو نوبت میان دوره و پایان دوره، تخم مرغ از هر قفس جمع آوری گردید. علاوه بر این، در میان دوره و پایان دوره آزمایشی، از پرندگان خون گیری شده و شمارش تفریقی گلبول های سفید خون و پاسخ ایمنی هومورال بررسی شد. استفاده از سطوح مختلف کنجاله گلرنگ و مولتی آنزیم برگازیم تأثیر معنی داری بر خصوصیات کیفی تخم مرغ نداشت، گرچه عملکرد مرغان دریافت کننده کنجاله گلرنگ و مولتی آنزیم بهبود یافت. پرندگان تغذیه شده با کنجاله گلرنگ، بالاترین درصد تولید تخم مرغ را داشتند. سطح 5/2 درصد کنجاله گلرنگ در مقایسه با سایر گروه های آزمایشی، بالاترین درصد تولید را در 2 هفته چهارم داشت (05/0 p <)، اما این افزایش در سایر هفته ها و هم چنین در کل دوره آزمایشی معنی دار نبود. به جز در 2 هفته اول، سطوح مختلف کنجاله گلرنگ تأثیر معنی داری بر مصرف خوراک نداشت، گرچه به لحاظ عددی در مقایسه با شاهد مصرف خوراک را افزایش داد. افزودن مولتی آنزیم به جیره غذایی مرغان تخمگذار، تأثیر معنی داری بر ضریب تبدیل غذایی نداشت، اما باعث بهبود ضریب تبدیل گردید. تیتر آنتی بادی علیه گلبول های قرمز گوسفندی تحت تأثیر گروه های مختلف آزمایشی قرار نگرفت. در مجموع می توان چنین نتیجه گرفت که کنجاله گلرنگ تا سطح 5 درصد در جیره غذایی مرغان تخمگذار بدون تأثیر منفی بر صفات عملکردی پرنده، کیفیت تخم مرغ و فراسنجه های خونی قابل استفاده است. واژه های کلیدی: مرغ تخمگذار، کنجاله گلرنگ ، آنزیم، عملکرد، فراسنجه های خونی.
علی احسانی فریدون پویا نژاد
در شهر های بزرگ استفاده از خطوط مترو، یکی از مهم ترین روش های حمل و نقل به حساب می آید و با توجه به اینکه معمولاً خطوط مترو در نزدیکی سطح زمین قرار گرفته اند و خاک در این منطقه آبرفتی و دارای مقاومت و چسبندگی کمی می باشند، ایجاد یک فضای خالی در خاک، سبب جابجایی در خاک، انتقال آن به سطح زمین و نشست سطح زمین می شود. زمانی که این نشست به بیش از 10 میلی متر برسد، احتمال آسیب رسیدن به ساختمان ها بیشتر گردیده، از این رو پیش بینی نشست سطح زمین در اثر حفاری های سطحی از اهمیت به سزایی برخوردار است. دهه ی اخیر، در ایران توجه خاصی به توسعه خطوط مترو در شهر هایی چون تهران، مشهد، تبریز، شیراز، اصفهان و ... شده است که طول قابل ملاحظه ای از این خطوط در زیر سطح زمین قرار گرفته است از این رو حفر تونل های مورد نیاز در این خطوط سبب جابجایی خاک اطراف تونل و نشست سطح زمین می گردد. بنابراین پیش بینی نشست سطح زمین در این خطوط امری بسیار مهم می باشد تا اقدامات لازم قبل از حفاری جهت کاهش میزان خسارات جانی و مالی انجام پذیرد. روش های مختلفی جهت برآورد و پیش بینی نشست سطح زمین در اثر حفر تونل وجود دارد که عبارتند از: 1- روش تجربی 2- روش آزمایشگاهی 3- روش عددی 4- شبکه عصبی مصنوعی، روش تجربی که بر اساس ساده سازی در روابط مورد نظر جهت اندازه گیری جابجایی سطح زمین در اثر حفر تونل شامل پارامترهای هندسی تونل و مورد استفاده در شرایط محدود از لحاظ هندسه و شرایط خاص ژئوتکنیکی می باشد، روش آزمایشگاهی که بر اساس ساخت مدلی مشابه با واقعت و اعمال شتاب گرانشی به دست آمده از عملیات آنالیز ابعادی با استفاده از دستگاه سانتریفوژ قرار گرفته است. در حقیقت دستگاه سانتریفیوژ ابزاری ساده برای تولید شتاب گرانشی در یک مدل کوچک است، با توجه به اینکه در اغلب موارد با هندسه و خواص پیچیده تحت بارگذاری های نامنظم روبرو بوده استفاده از روش های کلاسیک سبب یافتن معادلات بسیار پیچیده که حل آن ها به روش تحلیلی غیر ممکن می باشد سبب به وجود آمدن روش های عددی متنوع همانند اجزا محدود، تفاضل محدود و ...شده است و در پایان روش شبکه عصبی مصنوعی که بر پایه پردازش بر روی داده های واقعی و یافتن قانون نهفته در ورای داده های ورودی و انتقال آن به شبکه بنا شده است. این تحقیق با جمع آوری اطلاعات به دست آمده از عملیات اندازه گیری نشست سطح زمین مربوط به قسمتی از مسیر خط 2 متروی مشهد، خط 7 متروی تهران که با روش t.b.m و خط 1 متروی تبریز که با روش natm و tbm حفاری شده است، اقدام به طراحی شبکه عصبی مصنوعی بهینه جهت پیش بینی حداکثر نشست سطح زمین و با ساخت مدل سه بعدی قسمتی از مسیر تونل خط 2 متروی مشهد با استفاده از نرم افزار abaqus 6.11، به بررسی عوامل موثر بر میزان نشست سطح زمین در اثر حفر تونل، پرداخته است.
علی احسانی محمد قاسم مهجانی
چکیده در این تحقیق: 1- فیلم پلی ارتو آمینو فنل در حضور آنیونهای کلرید- نیترات- سولفات و پر کلرات به روش ولتامتری چرخه ای بر سطح الکترود گرافیت ترسیب شده و تاثیر اندازه آنیون ، خصلت بازی یونهای دوپ شونده بر رفتار الکتروشیمیایی فیلم نیمه رسانا، ابعاد فرکتالی و پارامتر های نیمه رسانایی مانند چگالی حاملین بار، پتانسیل نوار صاف و پهنای خازن فضای بار مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج نشان دهنده این است که با افزایش ابعاد فرکتالی چگالی حاملین بار افزایش یافته و فیلم رفتار الکتروشیمیایی بهتری نشان می دهد. 2- فیلم پلی ارتو آمینو فنل در حضور آنیونهای کلرید و پر کلرات به روش پتانسیو استاتیک بر سطح الکترود گرافیت ترسیب شده است. پارامترهای غلطت مونومر والکترولیت بر مرتبه واکنش در معادله سرعت واکنش و تاثیر اندازه آنیون بر کاهش دافعه مراکز اکسیداسیون – احیا، مقاومت انتقال بار، چگالی حاملین بار و ابعاد فرکتالی با تکنیک های الکتروشیمیایی و میکروسکوپ الکترونی روبشی مورد بررسی قرار گرفته و تاثیر اندازه آنیون در رفتار نفوذ آنیون ها در یک ناحیه محدود تحت عنوان نفوذ نامتعارف مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج نشان دهنده این است که با افزایش اندازه آنیون دافعه مراکز اکسیداسیون-احیا بیشتر کاهش یافته و هدایت الکترونی و چگالی حاملین بار افزایش و پارامتر نفوذ غیر متعارف )?) کاهش می یابد. 3- فیلم پلی ارتو آمینو فنل در حضور سورفکتانت سدیم دودسیل سولفات به روش ولتامتری چرخه ای بر سطح الکترود گرافیت ترسیب شده است. نتایج نشان می دهد که فیلم سنتز شده در حضور آنیون دودسیل سولفات دارای ضخامت، ابعاد فرکتالی و چگالی حاملین بار بیشتری است. این را می توان به کاهش کشش سطحی و افزایش غلظت مونومر در حضور باز نرم دودسیل سولفات در سطح الکترود کارگر و ایجاد کمپلکس بین مونومر و این آنیون نسبت داد. فیلم حاوی یونهای دودسیل سولفات رفتار مناسبی در فرایند الکتروکاتالیستی ساکارز در محیط قلیایی نشان داده است که می توان به سطح فعال بالای فیلم و تسهیل فرایند انتقال الکترون از طریق جابجایی تراز فرمی نسبت داد. 4- به کمک تکنیک پالس گالوانو استاتیک نانو ذرات پلیمر پلی ارتو آمینو فنل با اعمال زمان خاموش 100 میلی ثانیه وزمان روشن 5 میلی ثانیه بر سطح الکترود کربن شیشه ای سنتز شده اند. تاثیر زمان خاموش و روشن در سنتز نانو ذرات مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد که با اعمال پالس های کوتاه زنجیر های کوتاه پلیمر که حاوی مراکز نقص کمتری هستند ایجاد می شود واین بر فعالیت الکتروشیمیایی ،افزایش سطح فعال، کاهش مقاومت انتقال بار ، افزایش ظرفیت خازن ردوکس و افزایش چگالی حاملین بار موثر است. 5- نانو کامپوزیت پلیمر پلی ارتو آمینو فنل و نانو لوله های کربنی در حضور سورفکتانت و اعمال امواج فراصوت به روش الکتروشیمیایی سنتز شده اند. تشکیل نانو کامپوزیت بر سطح الکترود کارگر با تکنیک های سطح مانند میکروسکوپ الکترونی روبشی و میکروسکوپ الکترونی عبوری مورد تایید قرار گرفته است. نانو کامپوزیت ایجاد شده به علت بهبود خواص مکانیکی، پایداری بیشتری در فرایند شارژ و دشارژ متوالی داشته و ظرفیت خازنی بیشتر و مقاومت انتقال بار کمتری از خود نشان داده است. نانو کامپوزیت سنتز شده فعالیت الکتروکاتالیستی بهتری نسبت به پلیمر تنها، در فرایند الکتروکاتالیستی متانول در محیط قلیایی نشان داده است. 6- نانو کامپوزیت پلیمر پلی ارتو آمینو فنل و نانو ذرات تیتانیم اکسید به روش الکتروشیمیایی در حضور سورفکتانت آنیونی سنتز شده است. نتایج حاصل از طیف های مادون قرمز و ماورای بنفش وجود نانو ذرات تیتانیم اکسید را در ساختار پلیمر تایید نموده ، و میکروسکوپ الکترونی عبوری ساختار هسته - پوسته را برای نانو کامپوزیت سنتز شده نشان می دهد. حضور نانو ذرات تیتانیوم اکسید در این پلیمر کامپوزیتی باعث بهبود رفتار الکتروشیمیایی شده است.
تارا پوررمضان محمدصادق مددی
این تحقیق به منظور بررسی اثرات استفاده از منابع چربی دارای اسیدهای چرب اشباع و غیراشباع بر روی عملکرد و کیفیت گوشت(پروفایل اسیدهای چرب عضله سینه) جوجه های گوشتی می باشد. این طرح در قالب طرح کاملاً تصادفی با 3 تیمار و هر کدام در 3 تکرار انجام شد. در تیمار اول از جیره دارای روغن سویا و در تیمار دوم جیره دارای دنبه گوسفندی استفاده شد. در این گروه ها با افزایش سن، میزان چربی مصرفی افزایش یافته و از 2% در مرحله اول به 6% در مرحله آخررسید. در تیمار سوم بعنوان گروه کنترل جیره بدون روغن استفاده شد. در روز 42 پرورش جوجه ها کشتار شدند. نتایج نشان داد که اختلاف آماری معنی داری در میزان خوراک مصرفیو ضریب تبدیل غذایی در کل دوره پرورش بین گروه های آزمایشی مشاهده نشد. میانگین وزنی تحت تاثیر منابع مختلف چربی موجود در جیره قرار گرفت(به جز هفته آخر). تاثیر منابع مختلف روغن در جیره جوجه های گوشتی برروی وزن زنده، وزن لاشه، وزن سینه،پشت، ران، گردن و بال از لحاظ آماری معنی دار نبود.چربی محوطه بطنی در 42 روزگی تحت تاثیر منابع مختلف روغن در جیره قرار نگرفت ولی اختلاف وزن کبد و قلب بین گروه ها از لحاظ آماری معنی دار بود. اسید میرستیک، اولئیک، واکسنیک، لینولئیک، آلفا لینولنیک، بطور معنی داری تحت تاثیر منابع مختلف چربی موجود در جیره قرار گرفتند(05/0 p?).اسیدهای چرب استئاریک، میرستولئیک، پالمیتولئیک و آراشیدونیک تحت تاثیر منابع مختلف روغن موجود در جیره قرار نگرفتند.
حسن حسن زاد آذر کریم مردانی
در بسیاری از نقاط دنیا بویژه مناطقی که امکان تولید انبوه در شرایط بهداشتی و تولید صنعتی برای بعضی از مواد غذایی وجود ندارد، از تخمیر مواد خام و تغییر ترکیب غذایی آنها توسط مخمرها، باکتریها و کپک ها استفاده می شود. فرآورده های مختلف لبنی از جمله پنیر از غذاهای تخمیری هستند که میکروارگانیسم ها نقش اصلی را در فرآیند رسیدن فرآورده ایفا می کنند. پنیر کوزه از دسته پنیرهای نیمه سخت و غیرپاستوریزه پرطرفدار بوده که بروش سنتی در مناطقی از آذربایجان غربی ساخته می-شود. هدف از انجام این مطالعه جداسازی باکتری های اسیدلاکتیک طبیعی از پنیر سنتی کوزه یا کوپه تولید شده در نواحی مختلف آذربایجان غربی و تعیین فنوتیپ و ژنوتیپ سویه های عمده جداشده و بررسی ویژگی های پروبیوتیکی و اثر مهاری آنها روی رشد باکتری لیستریا منوسیتوژنز بود. برای رسیدن به هدف، باکتری های اسیدلاکتیک جداسازی شده از پنیر کوزه با استفاده از روش های فنوتیپیک (بررسی مورفولوژی سلولی، رنگ آمیزی گرم و انجام تست های فیزیولوژیک و بیوشیمیایی) و ژنوتیپیک(pcr-rflp) شناسایی شدند. با وجود برخورداری روش های کلاسیک از حساسیت بالا، نتایج بدست آمده بر اساس ویژگی های فیزیکوشیمیایی کلاسیک و ویژگی های فنوتیپیک نه تنها از نظر تشخیص افتراقی بلکه از نظرارتباط فیلوژنیک نیز حتی در داخل یک خانواده باکتریایی همیشه قابل اطمینان نیستند، از اینرو استفاده از تکنیک های مولکولی از جمله روشهای مبتنی بر pcr در کسب اطمینان و تامین پاسخ-های اکولوژیک توصیه گردیده اند. نتایج حاصله از تحقیق حاضر نشان داد که، میانگین جمعیت کل میکروبی پنیرهای مورد بررسی 106×6/9 cfu/gr و میانگین جمعیت باکتری های اسیدلاکتیک 105× 4/6 gr/cfu بود. لاکتوکوکسی ها جمعیت غالب باکتری های اسیدلاکتیک پنیر را در مقایسه با لاکتوباسیل ها داشتند (05/0>p). روش pcr-rflp می تواند در شناسایی درست جنس و گونه باکتری های جدا-شده نقش مهمی داشته باشد. مقایسه توالی های نوکلئوتیدی جدایه های باکتریایی در این مطالعه با توالی-های نوکلئوتیدی ناحیه مشابه باکتری های اسیدلاکتیک موجود در بانک ژن وبررسی درخت فیلوژنیک رسم شده نشان داد که ده جدایه تعیین توالی شده باکتری های لاکتوباسیلوس پلانتارم، لاکتوباسیلوس برویس، انتروکوکوس فسیوم، انتروکوکوس دورانس و باسیلوس سوبتیلیس بودند. جمعیت زنده و فعال باکتری های اسیدلاکتیک در 3=ph بعد از سه ساعت بطور قابل ملاحظه ای کاهش یافت. تمامی سویه-های جداسازی شده در ph پایین تر از سه (2=ph) توانایی زنده ماندن خود را از دست داده و از بین رفتند. تنها یک جدایه از لاکتوباسیل ها، توانایی مهار رشد باکتری لیستریا منوسیتوژنز (19115 atcc) را نشان داد و در مقایسه با نمونه شاهد توانایی کاهش حدود سه سیکل لوگاریتمی از باکتری لیستریا منوسیتوژنز در طول 30 روز اول دوره نگهداری (قرنطینه) نمونه های پنیر را داشت. جمعیت لاکتوباسیلوس تلقیح شده به پنیر uf به عنوان نمونه ماده غذایی با دز 109 gr/cfu در طول 60 روز نگهداری و دوره رسیدن در قرنطینه، پس از 30 روز در حدود 107 gr/cfu بوده و در روزهای 45 و 60 به 106 gr/cfu رسیده و ثابت ماند و پنیرهای مزبور هیچگونه تغییر قابل ملاحظه ای در مقدار نهایی پارامترهای شیمیایی نشان نداده و اختلاف معنی داری (05/0 ? p) بین داده ها وجود نداشت. تحقیق حاضر نشان داد که پنیر سنتی کوزه می تواند یکی از مواد غذایی بالقوه مفید از نظر تغذیه-ای باشد. تنوع قابل توجه باکتری های موجود در پنیر کوزه عامل اصلی تنوع در کیفیت پنیرهای موجود در سطح عرضه بازار می باشد.
محمد کارگر جهرمی رضا ملک زاده
هدف از انجام این مطالعه بررسی اثرات ضد باکتریایی اسانس ها و عصاره های گیاهی علیه تعدادی از باکتری های بیماری زای آبزیان و انتخاب موثرترین اسانس و عصاره جهت ارزیابی اثرات تغذیه ای آنها بر رشد، ایمنی و مقاومت ماهی قزل آلای رنگین کمان در برابر استرس و بیماری بود. پس از تهیه اسانس و عصاره های گیاهان آلوئه ورا، سیر، شیرین بیان، گشنیز، زیتون، گون، مرزه، کاکوتی، اسطوخودوس، مریم گلی و مرزنجوش خواص ضد باکتریایی آنها به روش آزمون میکروبراث دایلوشن بررسی و حداقل غلظت مهارکنندگی (mic) و حداقل غلظت کشندگی (mbc) آنها به طور جداگانه تعیین گردید. نتایج این مرحله نشان داد که اسانس گیاه مریم گلی و عصاره های آبی و الکلی ریشه گون بطور موثرتری نسبت به سایر گیاهان سبب مهار رشد باکتری های بیماری زا می گردند. بر این اساس اسانس گیاه مریم گلی (salvia officinalis) و عصاره آبی و الکلی ریشه گون (astragalus verus) جهت مرحله دوم مطالعه انتخاب گردیدند. در مرحله بعدی آزمایش تعداد 1350 قطعه ماهی قزل آلای رنگین کمان (4±64 گرم) به مدت 2 هفته با شرایط آزمایشگاهی سازگار شدند. سپس ماهیان در قالب هشت تیمار هر کدام با سه تکرار شامل تیمار یک و دو به ترتیب غذای کنسانتره حاوی 5/0 و 1 درصد عصاره آبی ریشه گیاه گون، تیمار سه و چهار به ترتیب غذای کنسانتره حاوی 5/0 و 1 درصد عصاره الکلی ریشه گیاه گون، تیمار پنج غذای کنسانتره حاوی مخلوط 5/0 درصد عصاره آبی و 5/0 درصد عصاره الکلی ریشه گیاه گون، تیمار شش، هفت و هشت به ترتیب غذای کنسانتره حاوی 01/0 ، 05/0 و 1/0 درصد اسانس گیاه مریم گلی و یک تیمار شاهد به مدت 60 روز با جیره غذایی حاوی اسانس و عصاره های گیاهی تغذیه شدند. سپس مطالعه 15 روز دیگر ادامه یافت بدون اینکه اسانس یا عصاره ای به غذای آنها افزوده شود. در طول مطالعه نمونه-برداری جهت زیست سنجی و بررسی شاخص های ایمنی در روزهای صفر، 30، 60 و 75 انجام شد. همچنین در پایان روز 60 میزان مقاومت ماهیان در برابر استرس افزایش دما و کاهش اکسیژن سنجیده و یک آزمون تجربی جهت آلودگی با باکتری بیماری زای yersinia ruckeri طراحی گردید. نتایج نشان دادند که استفاده از عصاره آبی و الکلی گون در غذا، سبب بهبود عملکرد رشد ماهی قزل آلا در مقایسه با تیمارهای تغذیه شده با سطوح مختلف اسانس مریم گلی و تیمار شاهد می شود، هر چند تفاوت آماری معنی دار با سایر تیمارها فقط در تیمار 1درصد عصاره آبی گون مشاهده شد (05/0>p). بیشترین میزان سطح فعالیت لیزوزیم سرم نسبت به شاهد در ماهیانی که با مکمل غذایی اسانس مریم گلی تغذیه گردیدند مشاهده شد (05/0>p). نتایج حاصل از ایمیونوگلبولین حاکی از افزایش میزان آن در ماهیان تغذیه شده با میزان 1/0 درصد اسانس مریم گلی و 1 درصد عصاره الکلی گون بود. (05/0<p). طبق نتایج به دست آمده بیشترین میزان کمپلمان سرم در گروه تغذیه شده با 05/0 و 1/0 درصد مریم گلی مشاهده شد که بجز با گروه های تغذیه شده با عصاره الکلی گون با سایر گروه ها دارای اختلاف معنی دار بود (05/0<p). در تحقیق حاضر بیشترین مقادیر بقا در برابر باکتری yersinia ruckeri، به ترتیب در گروه تغذیه شده با 05/0 و 1/0 درصد مریم گلی و کمترین میزان بقا به ترتیب در گروه تغذیه شده با مخلوط 5/0 % عصاره آبی و الکلی گون و گروه شاهد مشاهده شدند. همچنین در بررسی تلفات تنش های دمایی و کمبود اکسیژن کمترین تلفات در تیمارهای تغذیه شده با جیره های 05/0 و 1/0 درصد اسانس مریم گلی مشاهده شد. همچنین میزان گلوکز و کورتیزول سرم خون ماهیان در تمامی تیمارها یکسان بود و تنها با تیمارهای تغذیه شده با اسانس مریم گلی دارای اختلاف معنی دار بود (05/0<p). به طور کلی نتایج حاصل از این بررسی نشان داد که کاربرد اسانس ها و عصاره های گیاهی می تواند کارایی رشد و برخی از فاکتورهای ایمنی را در قزل آلای رنگین کمان تحت تاثیر قرار داده و همچنین مقاومت این ماهی را در مقابل استرس-های محیطی افزایش دهد.
حسین امیری علی احسانی
چکیده در این بررسی به اثرات ضد قارچی عصاره های گیاهی گل های بومادران (achillea officinolis) و بابونه دارویی (matricaria chamomilla) در کنترل آلودگی قارچ ساپرولگنیا ( (saprolegniaهم در شرایط آزمایشگاهی و هم در شرایط کارگاهی در مقایسه با مالاشیت گرین، به عنوان مهمترین داروی ضد قارچ در صنعت آبزی پروری پرداخته و اثرات ضد قارچی این عصاره ها بر روی قارچ زدگی تخم ماهی قزل آلا مورد بررسی قرار گرفت. در این بررسی با استفاده از روش های میکرو براث دایلوشن و روش اختلاط با محیط کشت، مقدار mic50 عصاره های بابونه و بومادران بر روی قارچ ساپرولگنیا پارازیتیکا به ترتیب برابر mg/ml 100، mg/ml 150 و همچنین مقدار mfc برای عصاره های بابونه و بومادران به ترتیب mg/ml150, mg/ml200 به دست آمد. برای بررسی اثرات ضد قارچی این عصاره ها بر روی تخم ماهی قزل آلا در شرایط کارگاهی ابتدا اقدام به تهیه تخم از مولدین یکسان(از لحاظ سن, وزن, اندازه و...) شد. سپس در شرایط کارگاهی کاملا یکسان، تخم ها از مرحله تخم سبز تا مرحله چشم زدگی, با میانگین تراکم11500 عدد تخم در هر تراف، روزانه به مدت 1 ساعت تحت تاثیر غلظت های کشندگی قارچ که برای هر کدام از عصاره های بابونه و بومادران در شرایط آزمایشگاهی به ترتیب mg/ml150, mg/ml 200 به دست آمده بود قرار گرفت و در این مدت تا هچ شدن تمامی تخم ها, تلفات برای هر کدام از تیمارهای بابونه و بومادران در هر مرحله از تخم ثبت گردید. نتایج نشان داد که در بین تیمارهای مختلف، تیمار مالاشیت گرین موثرترین درمان بود و بهترین اثرات ضد قارچی و بالاترین میزان تخم گشایی را به خود اختصاص داد (05/0p<). فعالیت ضد قارچی تیمار مالاشیت گرین به طور معنی داری بیشتر از تیمار بومادران بود (05/0p<) در حالیکه درصد تفریخ تخم برای تیمار مالاشیت گرین با رقت 1 ppm با تیمار بابونه دارای اختلاف معنی دار نبود (05/0p>). اگر چه مقایسه میانگین تخم های هچ شده برای تیمار مالاشیت گرین بیانگر تلفات کمتر برای این تیمار بود ولی به خاطر معنی دار نبودن تیمار بابونه با مالاشیت گرین از لحاظ درصد تفریخ تخم، نشان دهنده آن است که تیمار بابونه با داشتن اثرات ضد قارچی مناسب توانسته بیشترین درصد تفریخ تخم (75%) را بعد از تیمار مالاشیت گرین (5/79%) به خود اختصاص دهد.
یعقوب قیاسی علی احسانی
هدف از انجام این مطالعه، بررسی اثر عصاره سیر و عصاره سرخارگل بر برخی از پاسخ های ایمنی غیر اختصاصی و مقاومت در برابر استرس افزایش دما و استرس آنوکسی در ماهی قزل آلای رنگین کمان بود. برای این منظور، تعداد 1100 قطعه ماهی با وزن متوسط 5±47 گرم از یکی از مراکز تکثیر و پرورش ماهی قزل آلای رنگین کمان شهرستان ارومیه تهیه و به سالن تکثیر و پرورش آبزیان پژوهشکده آرتمیا و آبزیان دانشگاه ارومیه منتقل شدند. پس از گذراندن یک هفته دوره قرنطینه و سازش با شرایط جدید، ماهیان بصورت کاملا تصادفی در قالب هفت تیمار و هر تیمار با سه تکرار به ترتیب زیر تقسیم شدند: تیمار یک (گروه شاهد، تغذیه با غذای تجاری)، تیمار دو (تغذیه با غذای حاوی عصاره سیر 5/0 درصد)، تیمارسه (تغذیه با غذای حاوی عصاره سیر 1 درصد)، تیمار چهار (تغذیه با غذای حاوی عصاره سرخارگل 5/0 درصد)، تیمار پنج (تغذیه با غذای حاوی عصاره سرخارگل 1 درصد)، تیمار شش (تغذیه با غذای حاوی عصاره سیر 5/0 درصد + عصاره سرخارگل 5/0 درصد) و تیمار هفت (تغذیه با غذای حاوی عصاره سیر 1 درصد + عصاره سرخارگل 1 درصد). ماهیان به مدت 30 روز به ترتیب با تیمارهای فوق تغذیه شدند و سپس همه تیمارها به مدت 15 روز دیگر فقط غذای تجاری دریافت کردند. در این مطالعه فاکتورهای ایمنی شامل فعالیت لیزوزیم، مسیر فرعی کمپلمان و میزان ایمنوگلوبولین تام سرم و نیز میزان گلوکز و همچنین مقاومت و بازماندگی ماهیان در برابر استرسهای محیطی مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که میزان فعالیت لیزوزیم در روزهای 16 و 31 تیمارهای 3 و 7 به طور معنی داری (05/0>p) بالاتر از تیمار شاهد بود، اما در روز 46 این اختلاف معنی دار نبود (05/0p>). از لحاظ میزان فعالیت مسیر فرعی کمپلمان در روزهای 16 و 31 در تیمارهای 3 و 7 به طور معنی داری (05/0>p) بالاتر از سایر تیمارهای مورد آزمایش بودند و در روز 46 تیمار 3 با سایر تیمارها بجز با تیمار 6 اختلاف معنی داری (05/0>p) داشت. از لحاظ میزان ایمنوگلوبولین تام سرم در روز 16 مطالعه تیمار 3 با سایر تیمارها بجز با تیمار 7 اختلاف معنی داری (05/0>p) داشت و در روز 31 تیمارهای 3 و 7 با سایر تیمارها اختلاف معنی دار (05/0>p) داشتند. همچنین در روز 46 تیمار 3 با دیگر تیمارهای آزمایشی بجز با تیمار 6 اختلاف معنی داری داشت (05/0>p). از لحاظ میزان گلوکز، در روزهای 16، 31 و 46 از لحاظ آماری اختلاف معنی داری بین تیمارها وجود نداشت (05/0p>). در آزمایش ایجاد استرس های آنوکسی و استرس های دمایی اختلاف معنی داری بین تیمارهای آزمایشی مشاهده نشد. بر اساس یافته های حاصل از این تحقیق، می توان نتیجه گرفت که استفاده از عصاره سیر و سرخارگل باعث بهبود پاسخ های ایمنی در ماهیان قزل آلای رنگین کمان می گردد.
مهین ایمانی علی احسانی
بافت خون و فاکتورهای رشدی شاخص مهمی در بررسی وضعیت فیزیولوژیک بدن برای تشخیص بیماری ها و کنترل زیستی موجودات زنده از جمله آبزیان است. این پژوهش به منظور تعیین شاخص های خونی شامل گلبول های سفید، هموگلوبین، هماتوکریت و درصد افتراقی گلبول های سفید از قبیل نوتروفیل-ها، لنفوسیت ها و ائوزینوفیل ها و فاکتورهای رشد مثل ضریب تبدیل غذایی، افزایش وزن، نرخ رشد ویژه، ضریب چاقی، شاخص کبدی، نرخ وزن نسبی و میانگین رشد روزانه تحت تأثیر عصاره ی سیر و سرخارگل بر روی ماهی قزل آلای رنگین کمان انجام شد. 1050 قطعه ماهی با میانگین وزنی 5/6 ±50 گرم در قالب هفت تیمار (گروه 1: شاهد، گروه 2: 5/0% سیر، گروه 3: 1% سیر، گروه 4: 5/0% سرخارگل، گروه 5: 1% سرخارگل، گروه 6: 5/0% سیر + 5/0% سرخارگل، گروه 7: 1% سیر + 1% سرخارگل) با سه تکرار تقسیم شدند. تیمارها در طول مرحله ی اول پرورش (به مدت 30 روز) با جیره ی حاوی عصاره های گیاهی تغذیه شدند و در مرحله ی دوم پرورش (به مدت 15روز) فقط با جیره کنترل (بدون عصاره) تغذیه شدند، تا زمان حذف اثر مواد افزودنی از بدن ماهی تعیین گردد. به منظور مقایسه و تعیین فاکتورهای هماتولوژیک و رشد در روزهای صفر، 15، 30 و 45 دوره پرورش از هر تکرار سه عدد ماهی به طور تصادفی انتخاب شد. خونگیری از ورید ساقه ی دمی ماهیان با استفاده از ماده ی ضد انعقاد صورت گرفت، سپس نمونه های خونی به روش های استاندارد خون شناسی مورد آزمایش قرار گرفتند. همچنین جهت تعیین تأثیر عصاره ها بر مقاومت ماهیان در رویارویی با عامل بیماری زا، در روز 30 پرورش باکتری یرسینیا روکری به صورت درون صفاقی به ماهیان مورد آزمایش تزریق گردید و در طول دو هفته تلفات به صورت روزانه ثبت شد. در مرحله ی اول پرورش، فاکتورهای رشد بین تیمارهای پرورشی تفاوت معنی دار نداشت اما بیشترین میزان آن ها در تیمار 1% عصاره سیر مشاهده شد (05/0p>). بیشترین میزان گلبول های سفید (دارای تفاوت معنی دار با گروه شاهد) و بشترین میزان لنفوسیت ها، هموگلوبین و هماتوکریت (بدون تفاوت معنی دار باگروه شاهد) در گروه های 1% عصاره سیر و 5/0% عصاره سرخارگل مشاهده گردید. در مرحله ی دوم پرورش هیچ یک از فاکتورهای خونی تیمارهای آزمایشی با گروه شاهد تفاوت معنی دار نداشتند (05/0<p)، اما بیشترین میزان لنفوسیت، هموگلوبین و هماتوکریت در تیمار 1% عصاره سیر ملاحظه گردید. در آزمایش رویارویی با باکتری یرسینیا روکری، تلفات تیمار 1% عصاره سیر یک روز دیرتر از بقیه ی تیمارها شروع شد و کمترین درصد تلفات را به خود اختصاص داد. با توجه به نتایج این پژوهش می توان نتیجه گرفت، استفاده از 1%عصاره ی سیر و 5/0% عصاره ی سرخارگل سبب تحریک سیستم دفاعی و افزایش مقامت قزل آلای رنگین کمان در برابر عوامل بیماری زا می شود.
حسین نقی لی حسین تاجیک
امروزه گرایش عمومی شدیدی برای مصرف غذاهای عملگرا بعلت اثرات محافظت کنندگی زیستی آنها در پیشگیری از مشکلات مربوط به سلامت انسانها وجود دارد. این غذاها علاوه بر محتوای تغذیه ای بدلیل ایجاد اثرات مفید مورد توجه مصرف کنندگان واقع شده اند. از طرفی باکتری سالمونلا بعنوان دومین عامل بیماری زئونوز جزء مهمترین عوامل بیماریزا برای صنعت مواد غذایی مطرح می باشد. برای غربالگری پتانسیل ضد میکروبی لاکتوباسیلوس کازئی علیه سالمونلا تیفی موریوم از روش آگار اسپات تست (ast) و ماکرودایلوشن استفاده شد. سپس میزان تاثیرگذاری و زنده مانی لاکتوباسیلوس در گوشت سینه مرغ در طی یک دوره دوازده روزه در دمای نامناسب یخچالی با روش کشت صفحه ای سطحی و قطره ای مشخص گردید. همزمان ارزیابی ارگانولپتیکی دزهای مختلف لاکتوباسیلوس روی گوشت سینه مرغ طی دوره نگهداری هم صورت پذیرفت. برای ارزیابی نقش متابولیت های لاکتوباسیلوس کازئی علیه سالمونلا تیفی موریوم از روش انتشار در چاهک و تاثیرگذاری آن بر روی برخی از ویژگیهای فنوتیپی مثل تحرک و تشکیل بیوفیلم به ترتیب از محیط سوارم اگار و روش رنگ سنجی کریستال ویوله استفاده گردید. از روش کلدال و سوکسله نیز به منظور بررسی میزان تغییرات پروتئین و چربی تحت تاثیر لاکتوباسیلوس بهره گرفته شد. در نهایت ارزیابی توان زنده مانی لاکتوباسیلوس کازئی در شکل آزاد و کپسوله شده با روش اکستروژن در شرایط شبیه سازی شده معده ای-روده ای مورد بررسی قرار گرفت. در روش ast قطر هاله عدم رشد لگاریتم 5/4 سالمونلا تیفی موریوم تحت تاثیر لگاریتم 6/6 و 6/2 لاکتوباسیلوس کازئی به ترتیب برای روز اول 96/23 و74/15 و در روز سوم 78/25 و 19/17 میلی متر بود. در دمای 10-8 و 30 درجه سانتیگراد مقدار سالمونلا تیفی موریوم ابتدایی با روش ماکرودایلوشن که تحت تاثیر لگاریتم 8 لاکتوباسیلوس کازئی قرار گرفته بود به ترتیب از حدود لگاریتم 5 به 2 و زیر آستانه تشخیص ( کمتر از یک لگاریتم ) و تحت تاثیر لگاریتم 5 لاکتوباسیلوس کازئی از 5 به 5/5 و زیر آستانه تشخیص در طی دوره ارزیابی رسید. غلظت 5 و 10 درصد cell free culture supernatant (cfcs) لاکتوباسیلوس کازئی به ترتیب بعنوان حداقل غلظت مهارکنندگی تحرک و نقطه cutoff علیه قابلیت تشکیل بیوفیلم سالمونلا تیفی موریوم عمل کرد. لاکتوباسیلوس کازئی کپسوله شده بروش اکستروژن با آلژینات بقاء بهتری را نسبت به گروه لاکتوباسیلوس کازئی آزاد (غیرکپسوله) نشان می داد (05/0 p?). میزان تغییرات پروتئین بواسطه لاکتوباسیلوس کازئی طی یک دوره هشت روزه در مقایسه با تغییرات چربی در گوشت خام سینه مرغ نگهداری شده تحت اتمسفر اصلاح شده (n210%/co2 90%) برجسته تر بود. ارزیابی ارگانولپتیکی برای تیمارهای لگاریتم 8، 5 لاکتوباسیلوس و گروه کنترل (بدون تلقیح لاکتوباسیلوس) به ترتیب برای ارزیابی بویایی تا روز 8، 9 و 9 ، ارزیابی رنگ تا روز 10، 11 و 11 ، ارزیابی بافتی تا روز 11، 12 و 12 و ارزیابی از لحاظ مقبولیت کلی تا روز 9، 10 و10 مورد تایید و پذیرش اعضاء پانل حسی هفت نفره آموزش دیده قرار گرفت. الگوی رفتاری سالمونلا تلقیح شده به گوشت سینه مرغ بسته بندی شده تحت شرایط اتمسفر اصلاح شده تقریبا هیچ گونه اختلاف معنی داری را در روزهای مختلف بین تیمارهای مختلف و گروه کنترل نشان نمی داد. برای استفاده از ویژگی پروبیوتیکی و اثرگذاری بهتر لاکتوباسیلوس کازئی توصیه می شود که از سیستم-های ترکیبی وhardle بهره گرفت. شمارش کلی میکروب های مزوفیل در گروه کنترل نشان داد که گوشت خام سینه مرغ نگهداری شده در دمای نامناسب یخچالی بین 4 الی 6 روز قابل نگهداری بود ولی با بهره گیری از اتمسفر اصلاح شده دوره نگهداری گوشت خام سینه مرغ را از 4 الی 6 روز به نزدیک 12 روز تحت شرایط دمایی نامناسب یخچالی (8-10 درجه سانتیگراد) رسید. بعلاوه نتایج مشخص نمود که تاثیر لاکتوباسیلوس کازئی علیه سالمونلا تیفی موریوم وابسته به دز بوده و این تاثیر در محیط براث موثرتر از گوشت سینه مرغ عمل نمود. البته تاثیر گذاری لاکتوباسیلوس علیه سالمونلا در محیط براث در 30 درجه سانتیگراد بسیار بیشتر از 8-10 درجه سانتیگراد بود.
سجاد شکری علی احسانی
رشد و تکثیر باکتری ها به ویژه باکتری های گرم منفی بعنوان مهمترین عامل فساد گوشت ماهی مطرح می باشد. از جمله راه کارهای جلوگیری از فساد و افزایش ماندگاری مواد غذایی استفاده از فیلم ها و پوشش های ضد میکروبی است. با توجه به پتانسیل فعالیت ضد میکروبی سیستم لاکتوپراکسیداز(lpos)، در مطالعه ی حاضر تأثیر این سیستم به همراه پوشش پروتئین آب پنیر، به عنوان یکی از موادی که قابلیت استفاده جهت تولید فیلم ها و پوشش های خوراکی را دارد، در افزایش ماندگاری فیله ی ماهی قزل آلای رنگین کمان طی نگه داری در یخچال(دمای 0c1±4) بررسی شد. پس ازتهیه ی محلول پوششی پروتئین آب پنیر، سیستم آماده شده ی لاکتوپراکسیداز که فعال شده بود در سطوح 0(گروه شاهد)، 25/1%، 5/2%، 5% و 5/7% به آن اضافه گردید. سپس نمونه های فیله ماهی به روش غوطه وری با سطوح ذکر شده پوشش داده شدند. این نمونه ها سپس به مدت 16 روز در یخچال(دمای 0c1±4) نگه داری شدند که طی این دوره آزمایشات میکروبی(شامل شمارش باکتری های مزوفیل هوازی، سودوموناس ها، سرماگراها، باکتری سودوموناس فلوروسنس و باکتری شوانلا پوتریفاسینس)، شیمیایی(شامل اندازه گیری مجموع بازهای نیتروژنی فرار، تست تیوباربیتوریک اسید، مقدار اسیدهای چرب آزاد و اندیس پراکسید) و ارزیابی حسی در روزهای 0، 4، 8، 12 و 16 انجام شد. طبق نتایج به دست آمده همراه بودن سیستم لاکتوپراکسیداز با پوشش پروتئین آب پنیر موجب شد که در تمام سطوح به کار برده شده تعداد باکتری های کمتری نسبت به گروه شاهد مشاهده شود که در سطوح بالاتر سیستم لاکتوپراکسیداز اختلاف تعداد باکتری ها با گروه شاهد بیشتر بود. همچنین به کار بردن سیستم مذکور به همراه پوشش پروتئین آب پنیر موجب شد که میزان تشکیل مجموع بازهای ازته فرار به طور معنی داری نسبت به گروه شاهد کمتر باشد در حالی که تأثیر معنا داری بر روی مقدار اسیدهای چرب آزاد و شاخص های سنجش اکسیداسیون چربی ها(تست تیوباربیتوریک اسید و اندیس پراکسید) مشاهده نشد. نتایج ارزیابی های حسی هم موثر بودن استفاده از سیستم لاکتوپراکسیداز را در حفظ کیفیت و افزایش ماندگاری فیله ی ماهی طی نگه داری در یخچال نشان داد. گفتنی است که در ارزیابی حسی هم مانند آزمایشات میکروبی و تست اندازه گیری مجموع بازهای ازته فرار، با افزایش غلظت سیستم لاکتوپراکسیداز در پوشش پروتئین آب پنیر نتایج بهتری از لحاظ نزدیک بودن به حدود قابل قبول شاخص های اندازه گیری شده برای گوشت ماهی مشاهده شد. نتیجه گیری: هر چند به نظر می رسد که استفاده از سیستم لاکتوپراکسیداز به همراه پوشش پروتئین آب پنیر نمی تواند تأثیر معناداری در کاهش اکسیداسیون چربی های گوشت ماهی داشته باشد ولی به طور کلی می تواند موجب افزایش ماندگاری فیله ی ماهی قزل آلای رنگین کمان طی نگه داری در یخچال شود.
عمر علیزاده علی احسانی
زمینه و هدف: استفاده از نگهدارنده های شیمیایی و مضرات آنها، سبب شده که تولید کنندگان مواد غذایی اخیراُ گرایش به استفاده از نگهدارنده های طبیعی در مواد غذایی پیدا کنند. اسانس¬های گیاهی که همان روغن¬های فرار (volatile oils) می باشند، روغن¬های مایع و معطر گیاهان اند. گیاهان معطر حاوی اسانس هایی با خواص ضد میکروبی هستند. در این مطالعه اثرات ضدباکتریایی اسانس¬های بادرنجبویه (melissa officinalis) و بادرشبو (dracocephalum moldavica) بر علیه 4 باکتری سالمونلا تیفی موریومً، اشریشیا کولای، استافیلوکوکوس اورئوس و لیستریا مونوسایتوژنز، با دو روش انتشار بر روی دیسک و میکرودایاوشن بررسی شد. همچنین در این مطالعه فعالیت آنتی اکسیدانی اسانس بادرنجبویه و بادرشبی برای جلوگیری از اکسیداسون اولیه وثانویه چربی ها در شرایط آزمایشگاهی بررسی شد. روش بررسی: در این مطالعه پس از تهیه باکتری های مورد بررسی، با روش انتشار بر روی دیسک قطر هاله ممانعت از رشد و با روش میکرودایلوشن حداقل غلظت ممانعت از رشد و حداقل غلظت کشندگی برای هر دو اسانس بادرنجبویه و بادرشبو تعیین گردید و برای بررسی فعالیت انتی اکسیدانی این دو گیاه از سه روش dpph , abts , b caroten bleaching test استفاده شد. یافته ها: نتایج این مطالعه بیانگر تاثیر ضد میکروبی قوی دو اسانس فوق روی این باکتری ها بوده است. باکتری استافیلوکوکوس اورئوس با حداقل غلظت ممانعت کنندگی mg/ml 2/1 (برای هر دو اسانس) حساس¬ترین باکتری در مقابل اسانس¬های بادرنجبویه و بادرشبو بوده است. در این میان اسانس بادرنجبویه اثرات ضد باکتریایی قوی¬تری علیه باکتری¬های مورد آزمایش در مقایسه با اسانس بادرشبو داشته است و یافته های مطالعه ی انتی اکسیدانی اسانس این گیاهان در مقایسه با انتی اکسیدان های bhtو اسید اسکوربیک تفاوت های مورد توجه ای در تست های بکار گرفته نشان داده اند. نتایج حاصل ازاین بررسی نشان داد که اسانس گیاهان مورد مطالعه دارای اثرات آنتی اکسیدانی قوی بوده و با افزایش غلظت، اثرات آنتی اکسیدانی آنها نیز افزایش می یابد. نتیجه گیری: نتایج حاصل بیانگر توان مهارکنندگی و ضد باکتریایی اسانس های بادرنجبویه و بادرشبی علیه این میکروارگانیسم های بیماریزا می باشد که می تواند بعنوان یک ماده ضد میکروبی گیاهی، جایگزینی مناسب برای ترکیبات شیمیایی ضد باکتری باشد و در صنایع غذایی و داروسازی مورد استفاده قرار گیرد و طبق بررسی های انجام شده دراین مطالعه، شناسایی و تخلیص ترکیبات این اسانس ها، دارای فعالیت آنتی اکسیدانی بوده و برای مصارف گوناگون توصیه می شود.
علی احسانی محمدجعفر حسینیان
اسلام مکتب اعتدال است، و اگر تسامح و مدارای دینی را نیز توصیه نموده، هرگز به معنای سهل انگاری در دین و اجرای حدود الهی و عدالت نیست. اما تساهل و تسامح در معنای غربی آن بیشتر یک روش سیاسی و حکومتی بوده است نه یک شیوه اخلاقی و دینی. نگاه خاص فرهنگ غرب به هستی، و همچنین رویکرد اومانیستی و نسبی گرایانه آن به جهان، مبنای شکل گیری اندیشه "تولرانس" در غرب می باشد. اما بر اساس مبانی اسلامی، حفظ وحدت و ثبات سیاسی، منحصر در یکسان سازی عقاید و افکار تمام جامعه نیست؛ عقیده ای هم که بر اساس تفکر پدید آمده باشد آزاد است. اما اسلام تلاش می کند تا عقایدی را که بر اثر نهادینه شدن سنت های غلط و پیروی و تقلید کورکورانه به وجود آمده، از دامنه اندیشه بشریت بزداید. همچنین از نظر اسلام، استهزا و اهانت به مقدسات دینی و مذهبی نیز حرام و ممنوع بوده، و هیچ تساهلی درباره آن پذیرفته نیست. برخی از احکام جزایی اسلام نیز که از سوی بعضی متهم به ترویج خشونت گردیده، در راستای حفظ کرامت و شرافت انسانی وضع گردیده، و برای تقویت آن بر نظارت اجتماعی همچون امر به معروف و نهی از منکر تأکید شده است. اصولاً در چنین مواردی، ترحم بی مورد و رأفت منفی در مقابل افراد بد، ظلمی نسبت به جامعه و تهدیدی برای امنیت آن تلقی می شود. بر اساس جهان بینی اسلامی، عقل بشر به تنهایی برای تأمین سعادت انسان کافی نیست، و تنها خداوند است که بر ابعاد وجودی انسان آگاهی کامل دارد و سعادت انسان را به خوبی می شناسد. به همین دلیل، هدف از مجازات هایی که خداوند وضع نموده، در جهت اعمال خشونت مشروع و عادلانه، برای حفظ حرمت و جان و مال انسان ها تفسیر می شود. بر این اساس، قرآن کریم اگرچه پیامبر را به مدارا و تحمل در مقام رسالت فرا می خواند، اما در موارد لزوم نیز به قاطعیت و صلابت فرمان داده است.
عباس آقابابائی احمد جعفرزاده افشاری
در مورد ماشین آلات دوار(مانندکمپرسور،پمپ و توربین) که به عنوان قلب تپنده صنایع فرایندی میباشند، به دلیل وجود قطعات متحرک در آنها باید نگهداری و تعمیرات (نت) صحیحی انجام گردد تا علاوه بر تداوم تولید، ایمنی فرایند و قابلیت اطمینان سیستم نیز حفظ گردد. بیشتر سازمان ها روش منطقی و توجیه پذیری برای دوره زمانی انجام فعالیت های نت نداشته و به دستورالعمل سازنده اکتفا نموده و یا روشی را که قبلا وجود داشته، ادامه می دهند. نت مبتنی بر ریسک (rbm) یکی از رویکردهای جدید در نت بوده که علاوه بر منطقی نمودن زمان انجام فعالیت های نت باعث بهینه شدن هزینه ها و توجیه پذیر شدن اقدامات مرتبط با نت می گردد. در این استراتژی از سطوح ریسک به عنوان معیاری برای طرح و برنامه ریزی تعمیرات استفاده می شود.
علی احسانی مجید پاکیزه
در این پژوهش، با استفاده از کریستال zif-11، متعلق به دسته ای از چارچوب های آلی- فلزی به نام چارچوب های زئولیتی ایمیدازولات (zif)، و پلیمر تجاری pebax 2533، غشاهای زمینه مختلط ساخته شد. بدین منظور، کریستال zif-11 سنتز، و صحت ساختار کریستالی و پیوندهای شیمیایی آن توسط آزمون های تعیین مشخصات xrd، ftir، sem و tga مورد تأیید قرار گرفت. غشاهای زمینه مختلط zif-11/pebax 2533، شامل 10، 30، 50 و 70 درصد وزنی zif-11، به همراه غشای pebax 2533 خالص، به صورت متقارن و چگال ساخته شدند. غشاهای ساخته شده توسط روش های تعیین مشخصات sem، ftir، tga و آزمون مقاومت مکانیکی مورد بررسی قرار گرفتند. تراوایی گازهای هیدروژن، نیتروژن، متان و دی اکسید کربن در این غشاها اندازه گیری شده و قابلیت آن ها در جداسازی گازها بررسی شد.
محمدرضا پژوهی الموتی حسین تاجیک
چکیده ندارد.
محمدحسین اقدمی پرویز فرهومند
چکیده ندارد.
شهین زمردی مهدی رضوی روحانی
چکیده ندارد.
رزاق محمودی علی احسانی
چکیده ندارد.