نام پژوهشگر: جابر کریمی
جعفر محمودی جابر کریمی
بید چغندر قند، (scrobipalpa ocellatella boyd. (lep.: gelechidae از آفات اختصاصی چغندر قند است. هدف این تحقیق بررسی دینامیسم جمعیت، تعیین توزیع فضایی، ارزیابی خسارت آفت و شناسایی پارازیتوئیدهای آن بود. به این منظور، در سه مزرعه واقع در سه منطقه مختلف و هر کدام سه واریته کشت شد و هر ده روز به صورت تصادفی از این مزارع نمونه برداری شد. برای ارزیابی خسارت کمی و کیفی آفت بر چغندر قند در فصل برداشت از بوته های سالم و آلوده نمونه برداری شد. همچنین پارازیتوئیدهای آفت در منطقه جمع آوری و شناسایی شدند. نتایج نشان داد که دما در زمان بروز و شدت شیوع آفت نقش اصلی را دارد، ظهور محسوس آفت از اواخر خرداد ماه شروع شده و اوج آن در مهر ماه است که با برداشت چغندر قند مصادف می شود. همچنین صفات فنوتیپی و ژنوتیپی واریته های چغندر در زمان شروع آلودگی و سرعت آلوده شدن موثر هستند. بررسی توزیع فضایی آفت با استفاده از شاخص نسبت واریانس به میانگین و همچنین قانون تیلور نشان داد که به طور کلی توزیع فضایی آفت از نوع تصادفی است. بررسی داده ها نشان داد که بید چغندر قند به طور معنی داری صفات کمی و کیفی چغندر قند را تحت تاثیر قرار می دهد. اختلاف وزن ، میزان عیار و میزان استحصال قند ریشه های سالم و آلوده به آفت در سه واریته مورد بررسی در سطح 1% معنی دار بود. ولی اثر متقابل خسارت آفت و واریته مشاهده نشد. در این تحقیق دو گونه زنبور پارازیتوئید از مزارع چغندر قند جمع آوری و شناسایی شد که عبارتند از bracon intercessor nees وmicrochelonus subcontractus abdinbekova که هر دو گونه از خانواده braconidae می باشند. کلمات کلیدی: چغندر قند، scrobipalpa ocellatella ، دینامیسم جمعیت، توزیع فضایی، خسارت، پارازیتوئید
طیبه صالحی عزیز شیخی گرجان
آزمایشهای سمیت تنفسی نشان داد که با افزایش زمان و غلظت اسانس ها میزان مرگ ومیر افزایش می یابد. در آزمایش اثر بازدارندگی تخم ریزی اسانس ها روی حشره کامل اسانس مورد بیشترین بازدارندگی واسانس برگ بو کمترین بازدارندگی را نشان دادند. اسانس های مورد آزمایش دارای اثر دورکنندگی روی حشرات کامل شب پره آرد بودند . در آزمایش بررسی دوام سمیت تنفسی مشخص شد گذشت زمان اثر سمیت تنفسی اسانس ها را کاهش می دهد . اسانس گیاه مورد بالاترین دوام و اسانس گیاه برگ بو کمترین دوام را داشت .
زهرا معقولی فرد رسول مرزبان
چکیده شب پره پشت الماسی (diamondback moth) یا بیدکلم، plutella xylostella (l.) (lepidoptera: plutellidae) یکی از مهمترین آفات گیاهان خانواده چلیپائیان در سراسر دنیا می باشد. این حشره در سالهای اخیر آفتی مخرب برای کلم کاری های استان تهران بوده است. در بین بالپولکداران، این شب پره بالاترین مقاومت را به آفتکش های شیمیایی نشان داده است. بنا به نظر بسیاری از محققین، برای از بین بردن مشکل مقاومت این آفت به آفتکش های شیمیایی باید از برنامه های مدیریت تلفیقی آفات(ipm) استفاده کرد. در راستای این امر، استفاده از عوامل کنترل کننده میکروبی(mcas) مطرح می شود. در این تحقیق، اثر عوامل بیمارگر bacillus thuringiensis و nucleopolyhedrovirus روی لاروسن دوم شب پره پشت الماسی بررسی شد. غلظت کشنده 50 درصد (lc50) جدایه های بومی20، kd-2، 6r و جدایه تجاری dipel باکتری b.t روی لاروهای سن دوم شب پره پشت الماسی به ترتیب برابر با cfu/ml103×4/3، cfu/ml104×1/6، cfu/ml106×9/2 و cfu/ml104×8/8 بود. بیشترین اثر کشندگی باکتری b.t مربوط به جدایه 20 بود که در ترکیب با ویروس استفاده شد. غلظت کشنده 50 درصد (lc50) ویروس (npv) برابر با ob/ml104×8/3 تعیین گردید. آزمایشات زیست سنجی ترکیب b.t-npv در سه غلظت از باکتری (lc75, lc50, lc25) و سه غلظت از ویروس (lc75, lc50, lc25) انجام شد. مقایسه میانگین های طول دوره لاروی، درصد شفیره شدن، وزن شفیره ها، درصد خروج حشرات کامل با شاهد اختلاف معنی دار داشتند. نوع اثرمتقابل در این ترکیبات، اثر سینرژیستی- افزایشی بود. مقادیر زمان کشنده 50 درصد (lt50) باکتری b.t، ویروس npv و ترکیب این دوb.t-npv روی لاروسن دوم شب پره پشت الماسی بررسی شد و براین اساس lt50 بدست آمده در ترکیبات b.t-npv نسبت به کاربرد باکتری یا ویروس به تنهایی کمتر بود. کلمات کلیدی: bacillus thuringiensis، جدایه های بومی،nucleopolyhedrovirus ، اثر سینرژیستی- افزایشی
علی ابوالحسنی جابر کریمی
شب پره پشت الماسی (diamondback moth) یا بیدکلم، plutella xylostella (l.) (lepidoptera: plutellidae) یکی از مهمترین و مخربترین آفات تیره کروسیفر در سراسر دنیا می باشد که نسبت به بسیاری از حشره کش های شیمیایی مقاومت نشان داده است. برای از بین بردن مشکل مقاومت این آفت به حشره کش ها، استفاده از مواد همراه برای کاهش دز مصرفی حشره کش ها مطرح می شود. در این تحقیق ابتدا غلظت های مورد استفاده مشخص شد، سپس به هر غلظت مواد همراه برتر، سیتوویت و دی جی به ترتیب به میزان 500، 250 و 500 میلی گرم بر لیتر اضافه شد و تاثیر این محلول های سمی در کنترل لارو سن سوم شب پره پشت الماسی بررسی گردید. اطلاعات به دست آمده به وسیله نرم افزار sas مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. همچنین اثر حشره کش های مختلف در کنترل شب پره پشت الماسی بررسی گردید و میزان غلظت کشنده 50 درصد برای حشره کش های ایندوکساکارب، تیودیکارب، هگزافلومورون و بلتیرول روی لاروهای سن سوم شب پره پشت الماسی به ترتیب mg/l 79/46، mg/l 12/543،mg/l 22/6 و cfu/ml 105×5/3 محاسبه گردید. نتایج نشان داد بین میزان غلظت کشنده 50 درصد حشره کش های مختلف اختلاف معنی دار وجود دارد. در بین حشره کش های مورد آزمایش هگزافلومورون دارای کمترین غلظت مصرفی برای کنترل شب پره پشت الماسی می باشد، همچنین ماده همراه برتر نسبت به سیتوویت و دی جی باعث کاهش مصرف حشره کش ها گردید. در این تحقیق مشخص گردید جهت کنترل شب پره پشت الماسی حشره کش های هگزافلومورون وبلتیرول مناسب تر هستند و مواد همراه در تمام حشره کش ها باعث کاهش میزان آفت کش مصرفی گردید.
مجتبی اسماعیلی وردنجانی زریر سعیدی
شته سیاه باقلا ، aphis fabae scopoli یکی از آفات مهم با طیف میزبانی وسیع می باشد که به تیره های متعددی از گیاهان خسارت می زند. از آنجایی که این حشره، یکی از آفات مهم لوبیا می باشد، مقاومت 15 رقم و لاین لوبیا نسبت به شته سیاه باقلا مورد ارزیابی قرار گرفت. ابتدا ارقام آزمایشی در شرایط گلخانه نسبت به آفت در دو مرحله رشدی غربال شدند. آزمایشات آنتی زنوز و آنتی بیوز در شرایط گلخانه با دمای 2 ± 25 درجه سلسیوس، رطوبت نسبی 5 ±65 درصد انجام گردید. برخی صفات از جمله تراکم تریکوم در سطح برگ و غلظت فنل در ارقام آزمایشی تعیین گردید. نتایج آزمایش غربال نشان داد که در مرحله دوبرگی ارقام آزمایشی در چهار گروه حساس، نیمه حساس، نیمه مقاوم و مقاوم قرار گرفتند اما در مرحله گلدهی تقریباً همه مقاومت نسبی نشان دادند. آزمایش آنتی زنوز اختلاف معنی داری را بین ارقام مختلف لوبیا در برابر شته سیاه باقلا نشان نداد. تجزیه آماری داده ها نشان داد که بین ارقام مورد مطالعه از نظر طول دوره رشدی و میزان پوره زایی شته تفاوت معنی داری وجود دارد (p<0.01)، به طوری که حداکثر و حداقل طول دوره رشدی به ترتیب روی رقم های دانشکده و تلاش مشاهده شد. بیشترین نرخ خالص تولید مثل روی لاین l42 (804/2±69/36) به دست آمد. کمترین نرخ ذاتی افزایش جمعیت روی رقم دهقان (005/0±19/0) محاسبه شد. نتایج این تحقیق نشان داد ارقام دانشکده، jules، goynok و لاین های d10 و l42 به دلیل دارا بودن بیشترین مقدار نرخ ذاتی افزایش جمعیت و نرخ متناهی و کمترین طول مدت زمان دو برابر شدن احتمالاً در افزایش جمعیت شته سیاه باقلا موثر خواهند بود. بیشترین میزان امید به زندگی روی رقم دانشکده) 50/25(ex= و کمترین میزان امید به زندگی شته سیاه باقلا روی رقم تلاش )45/15(ex= مشاهده شد. در مجموع آزمایشات انجام شده نشان داد که لاین های d81083، l19 و l1 و ارقام goynok و دهقان نسبت به سایر ارقام مقاومت بیشتری در برابر شته سیاه باقلا دارند. تراکم تریکوم و غلظت فنل با مقاومت و حساسیت ارقام مختلف به شته سیاه باقلا ارتباطی نداشت. با استفاده از ارقام و لاین های مقاوم می توان مصرف سموم حشره کش را علیه این آفت کاهش داد و به اجرای برنامه مدیریت تلفیقی شته سیاه باقلا کمک کرد.
حسین غلامپور مریم غایب زمهریر
بیماری میوه سبز مرکبات توسط باکتری سخت کشت candidatus liberobacter asiaticus ایجاد می شود که اولین بار در چین توصیف شده است و در سال 1919 با نام رسمی huanglongbing معرفی گردید. این بیماری یکی از پرخسارت ترین بیماری های مرکبات درجنوب شرقی آسیا، شبه قاره هند، آفریقای جنوبی و شبه جزیره عربستان است. این بیماری در سال 1386 از جنوب ایران گزارش گردید. برای درک مکانیسم مولکولی برهمکنش میزبان-پاتوژن از تجزیه و تحلیل بیان ژن در سطح انبوه استفاده می شود. در این بررسی برهمکنش میزبان- پاتوژن با استفاده از روش cdna-aflp مورد مطالعه قرار گرفت. ترکیب آنزیمی در مرحله برش آنزیمی msei/ecori و 10 ترکیب پرایمری برای تکثیر cdna های هضم شده با آنزیم های مذکور، استفاده شد. در مجموع 24 قطعه از نسخه های ژنی موجود در برگ گیاه گریپ فروت مایه زنی شده با عامل بیماری میوه سبز مرکبات در مقایسه با گیاه سالم به دست آمد. نتایج این مطالعه نشان می دهد که به طور کلی بسیاری از ژن ها در طی آلودگی بیانشان افزایش می یابد. در طی آلودگی بیان ژن های atp synthase، cytochrome p450، cellulose synthase،dna repair protein ،citrus tristeza virus gene resistance ، ribosomal rna gene افزایش یافت. این مطالعه اولین بررسی بر روی تغییرات بیان ژن ها در برهمکنش گریپ فروت و candidatus liberobacter asiaticus است که در طی بیماری میوه سبز مرکبات اتفاق می افتد. این نتایج می تواند به پیشرفت اطلاعات مولکولی مربوط به روند بیماری و شناسایی ژن های دخیل در آن کمک نماید.
زهره حججی جواد کریمزاده اصفهانی
چکیده شب پره پشت الماسی، plutella xylostella (l.) (lepidoptera: plutellidae) مخربترین آفت گیاهان خانواده چلیپاییان در سراسر دنیا است. این حشره در سال های اخیر همواره آفتی جدی برای کلم کاری های استان اصفهان و تهران بوده است. در این تحقیق اثر چهار حشره کش، هگزافلومورون (کنسالت 10% ec)، ایندوکساکارب (آوانت 150 sc)، تیودیکارب (لاروین wsp 80%) و کلرپایریفوس اتیل (دورسبان 40.08% es) و هم افزای پای پرونیل بوتوکساید روی هفت جمعیت: حساس، نجف آباد، مبارکه، خمینی شهر، فلاورجان، جنوب تهران و محمد شهر کرج روی مرحله لاروی سن سوم شب پره پشت الماسی به روش فروبردن برگ (leaf dip) در محلول حشره کش بررسی شدند و غلظت lc50 و پارامترهای tr (نسبت lc50): نسبت lc50 های یک جمعیت به قویترین حشره کش آن جمعیت، rf (نسبت مقاومت): نسبت lc50 های هر حشره کش از جمعیت مقاوم به lc50آن حشره کش از جمعیت حساس، level susceptibility (سطح حساسیت) و درصد هم افزایی به دست آمدند که با شاهد مقایسه شدند. مقدار lc50 حشره کش های هگزافلومورون، ایندوکساکارب، تیودیکارب و کلرپایریفوس اتیل به ترتیب برای جمعیت حساس 21/0، 51/0، 88/113 و 49/72 پی پی ام، برای جمعیت نجف آباد 26/4، 35/6، 7271 و 3788 پی پی ام، برای جمعیت خمینی شهر 58/4، 41/29، 5412 و 7796 پی پی ام، برای جمعیت مبارکه 72/7، 32/7، 3914 و 2226 پی پی ام، برای جمعیت فلاورجان 09/4، 18/5، 2650 و 6490 پی پی ام، برای جمعیت جنوب تهران 02/1، 18/5، 2650 و 6490 پی پی-ام و برای جمعیت کرج 35/2، 79/11، 1644 و 2538 پی پی ام بود. درصد هم افزایی با غلظت های lc50 و lc25 آفت کش ها انجام شد. در غلظت lc50 در حشره کش های هگزافلوومورون، ایندوکساکارب و تیودیکارب، غلظت های: حشره کش: هم افزا (4:1)، حشره کش: هم افزا (8:1) و حشره کش: هم افزا (10:1) درمقایسه با شاهد اختلاف معنی داری نداشتند. و در حشره کش کلرپایریفوس اتیل غلظتهای: کلرپایریفوس اتیل: هم افزا (8:1)، کلرپایریفوس اتیل: هم افزا (10:1) در مقایسه با شاهد اختلاف معنی داری نداشتند. در غلظت lc25 در حشره کشهای هگزافلوومورون، ایندوکساکارب و کلرپایریفوس اتیل، غلظت های: حشره کش: هم افزا (4:1)، حشره کش: هم افزا (8:1)، حشره کش: هم افزا (10:1) در مقایسه با شاهد اختلاف معنی داری نداشتند. و در حشره کش تیودیکارب، غلظت تیودیکارب: هم افزا (10:1) در مقایسه با شاهد اختلاف معنی داری نداشتند.
سمیرا شاهنظری اول سیروس آقاجان زاده
چکیده بالشک مرکبات، pulvinaria aurantii یکی از مهم ترین آفات مرکبات در شمال ایران می باشد. در این بررسی اثر آفت کش های فسفره (مالاتیون، کلروپایریفوس) و بوپروفزین و روغن dg روی پوره سن یک بالشک مرکبات و آفت کش های بوپروفزین و پیری پیروکسی فن روی پوره سن سه به تنهایی و به صورت ترکیب با روغن dg در شرایط آزمایشگاهی با دمای1±25 درجه سلسیوس، رطوبت نسبی 5±75 درصد و دوره نوری 16 روشنایی و 8 ساعت تاریکی مورد مطالعه قرار گرفت. هم چنین این آزمایش در شرایط صحرایی مورد بررسی قرار گرفت. مقدار lc50 بدست آمده برای هر کدام از حشره کش های مالاتیون، کلروپایریفوس و بوپروفزین روی پوره سن یک برابر 9/251، 76/105 و70/24 و میزان lc50 بدست آمده برای آفت کش های پیری پیروکسی فن و بوپروفزین روی پوره های سن سوم به ترتیب برابر با 56/37 و 77/203 می باشند. نتایج نشان داد که درشرایط آزمایشگاهی آفت کش های بوپروفزین و پیری پیروکسی فن به ترتیب موثرترین آفت کش روی پوره سن یک و پوره سن سه بالشک می باشند. میزان lc50 هر کدام ازآفت کش به تنهایی و در زمان استفاده از نصف غلظت آن به صورت ترکیب با dg مشابه بوده است، که نشان دهنده نقش سینرژیستی ترکیب dg بوده است. هم چنین در شرایط صحرایی ترکیب مالاتیون با dg و ترکیب بوپروفزین با dg به ترتیب موثرترین آفت کش روی پوره سن یک و پوره سن سه می باشند. نتایج این تحقیق نشان می دهد که ترکیب dg ضمن کاهش مصرف آفت کش ها باعث افزایش کارایی آنها می شود. کلمات کلیدی: بالشک مرکبات ، روغنdg ، سینرژیست
سیده مریم افتخاری مسعود توحیدفر
آفت سرخرطومی برگ یونجه از آفات مهم یونجه در کشور است. فعالیت این آفت در اکثر موارد با انهدام علوفه چین اول همراه است و حدود 1200000 تن علوفه خشک چین اول یونجه در ایران تنها توسط این آفت از بین می رود که از لحاظ اقتصادی 33% محصول یونجه را شامل می شود. به منظور کاهش خسارت و مصرف سموم شیمیایی رقم قره یونجه-مراغه-27 با استفاده از سویه های غیربیماری زا آگروباکتریوم lba4404 و agl01 حاوی پلاسمید pbi121-cry3a مورد تراریزش قرار گرفت و ژن سنتتیک cry3a به گیاه یونجه منتقل شد. تحقیق حاضر به منظور بررسی گیاهان یونجه تراریخته حاوی ژن سنتتیک cry3a باکتری bacillus.turengensis.var.tenebrionis انجام شد. در مرحله اول گیاهان تراریخته ای که در محیط باززایی ms بدون هورمون، رشد کرده و ریشه دادند به گلدان منتقل شدند و آنالیزهای مولکولی، حضور و بیان ژن cry3a را به ترتیب از طریق آزمایشات pcr و لکه گذاری سادرن تایید کرد. همچنین تجزیه گیاهان تراریخته با استفاده از تکنیک الیزا نشان داد که انتقال ژن موفقیت آمیز بوده و ژن در جای مناسبی از ژنوم قرارگرفته و پدیده خاموشی برای ژن رخ نداده است و پروتئین cry3a به میزان بالایی تولید می شود. آزمایشات زیست سنجی با استفاده از لاروهای سرخرطومی بر روی گیاهان تراریخته یونجه انجام شد و درصد مرگ و میر لاروهای سرخرطومی در گیاهان تراریخته تا 90 درصد مشاهده شد. میانگین میزان خسارت وارده به برگ گیاه تراریخته 60 درصد کمتر از خسارت در گیاهان شاهد بود. میانگین وزن لاروهای زنده در گیاهان شاهد 2/20 میلی گرم بوده که این میزان در گیاه تراریخته به 23/1 میلی گرم کاهش یافته است. نتایج تحقیق حاضر نشان داد که گیاهان تراریخته حاوی ژن cry3a به طور معنی داری نسبت به لارو های سرخرطومی مقاومت داشتند.
پیمان طاهری مریم غایب زمهریر
بیماری ناشی از باکتری های سخت کشت candidatus liberobacter asiaticus و candidatus l. africanus در مرکبات که نشانه های آن موزائیک در برگ ها، زردی شاخه ها، باقی ماندن لکه های سبز روی میوه و زوال درختان است، میوه سبز مرکبات نامیده می شود. این بیماری از جنوب شرقی آسیا، شبه قاره هند، آفریقای جنوبی و شبه جزیره عربستان گزارش شده است. این بیماری در سال 1386 از جنوب ایران گزارش گردید. در حال حاضر استراتژی کارآمد برای کنترل این بیماری استفاده از گیاهان مقاوم به این پاتوژن ها می باشد. در این بررسی برهمکنش میزبان- پاتوژن در گیاه نسبتا مقاوم سلطان مرکبات مایه زنی شده با عامل بیماری میوه سبز مرکبات با استفاده از روش cdna-aflp مورد مطالعه قرار گرفت. مطالعه موجود بر روی چهار گیاه سلطان مرکبات که از طریق پیوند با عامل بیماری میوه سبز مرکبات مایه زنی شده بود و دو گیاه سالم به عنوان شاهد، 4 ماه پس از آلودگی ، یعنی زمانیکه پاتوژن درگیاهان حساس از طریق روش های مولکولی قابل ردیابی است، انجام شد. ترکیب آنزیمی msei/ecori در مرحله برش آنزیمی و 10 ترکیب پرایمری برای تکثیر cdna های هضم شده با آنزیم های مذکور، استفاده شد. در مجموع 25 قطعه از نسخه های ژنی موجود در برگ گیاهان سلطان مرکبات مورد مطالعه به دست آمد. توالی 16 قطعه شبیه به نسخه های میزبان بود و 5 قطعه شباهت به توالی dna باکتری داشت و 4 قطعه دیگر با توالی های ثبت شده در بانک های اطلاعاتی شباهتی نداشتند. بسیاری از ژن های سلطان مرکبات که بررسی شدند در طی آلودگی بیانشان افزایش یافت مانند ژن های دخیل در سنتز chorismate، glucosyltransferase، nadh dehydrogenase ، glycoside hydrolase، phosphoglycerate mutase ، bisphosphoglycerate، auxin efflux carrier-like ، auxin:hydrogen symporter، vps51/vps67 family (components of vesicular transporter)، methyltransferase. افزایش بیان این ژن ها در ارتباط با واکنش های مقاومت القایی در گیاه می باشد. بر عکس ژن هایی که بیان آن ها در سلول های مایه زنی شده کاهش یافته بود، متعلق به پروتئین های باکتری پاتوژن بود. این مطالعه اولین بررسی بر روی تغییرات بیان ژنهای سلطان مرکبات و candidatus leiberibacter asiaticus است که در طی بیماری اتفاق می افتد. این نتایج می تواند به پیشرفت اطلاعات مولکولی مربوط به روند بیماری و شناسایی ژن های دخیل در آن کمک نماید
رویا رضایی جابر کریمی
مهم ترین کنه گیاهی شناخته شده کنه تارتن دو لکه ای tetranychus urticae koch (acari: tetranychidae) می باشد. این آفت قادر است در یک دوره کوتاه مدت در روی محصولات زراعی، باغی و به ویژه گیاهان گلخانه ای افزایش یابد. در حال حاضر برای مبارزه با این آفت از سموم شیمیایی پرخطر که دارای اثرات سوء در محیط است، استفاده می شود. در سال های اخیر در اثر مبارزه با این آفت در عرصه کشاورزی صدماتی را در محیط زیست متحمل شده ایم. بنابر این باید به فکر راهکار ها و جایگزینی مناسب و ایمن برای مبارزه با این آفت باشیم. اسانس ها گروهی از روغن های گیاهی هستند. در این تحقیق سعی بر آن شد تا اثرات کشندگی و زیر کشندگی دو اسانس به دست آمده از قسمت های هوایی (گل و برگ) گیاه نعنا، mentha longifolia (labiateae) و پوست درخت دارچین،cinnamomum zeylanicum (lauraceae) بر روی دو مرحله مهم زیستی تخم و بالغ کنه تارتن دولکه ای بررسی گردد. میزان lc50 گیاهان نعنا و دارچین روی کنه های بالغ به ترتیب برابر با 57/25 و 21/22 میکرولیتر در لیتر هوا و این میزان برای گیاهان مذکور روی مرحله تخم به ترتیب برابر با 75/19 و 21/13 میکرولیتر در لیتر هوا به دست آمد. جهت بررسی اثرات زیر کشندگی اسانس ها، 15 کنه ماده بارور همسن را با غلظت های زیر کشنده از هر اسانس تیمار نموده و پس از آن سایر آماره های جداول بقاء، باروری و تولید مثلی، توزیع سنی پایدار (cx)، طول دوره های مختلف رشدی و تخم ریزی، تعداد کنه ماده متولد شده در روز (mx) و نسبت جنسی کنه تارتن دو لکه ای محاسبه و با تیمار شاهد مقایسه گردید. آزمایشات زیست سنجی در شرایط ثابت دمایی 30 درجه سلسیوس، رطوبت نسبی 5±40 درصد و دوره نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی انجام گردید. نتایج نشان داد که آماره های فوق جز در برخی موارد، دارای تفاوت معنی داری با تیمار شاهد بوده و در این میان تیمار lc25 اسانس نعنا اثر بیشتری در مقایسه با سایر تیمار ها بر آماره ها داشت. غلظت های زیر کشنده سبب اختلال در بیولوژی طبیعی کنه ها شده و جمعیت را به سمت نرزایی سوق دادند.
امیر یزدان پناه علیرضا عسکریان زاده
چکیده ندارد.
فهیمه حاجتمند علیرضا عسکریان زاده
پنبه با نام علمیgossypium hirsutum یکی از مهمترین گیاهان دارای الیاف طبیعی در جهان محسوب می شود و به عنوان یک محصول کشاورزی، صنعتی، بازرگانی و منبع الیاف و منشأ غذایی با ارزش برای انسان و دام، نقش مهمی در اقتصاد جامعه و تاریخ بسیاری از کشورها دارد. گونه های جنس earias یک گروه از آفات از نواحی جنوب اروپا، اتیوپی، آسیا و استرالیا هستند که باعث خسارت وسیع به پنبه می شوند. توزیع این گروه یک طیف جغرافیایی وسیع را در بر می گیرد. کرم خاردار پنبه، (lepidoptera: noctuidae) earias insulana boisduval. یکی از مهمترین آفات گیاهان تیره malvaceae در سراسر دنیا به غیر از قاره آمریکا می باشد. این حشره در سال های اخیر همواره آفتی جدی برای پنبه کاری های مناطق جنوبی کشور بویژه منطقه داراب استان فارس بوده است. لاروهای کرم خاردار با تغذیه از غنچه های پنبه باعث ریزش آنها شده و با ورود به داخل قوزه ها سبب کاهش کمیت، کیفیت، طول الیاف و کثیفی آنها می گردند. یکی از مشکلات مبارزه با این آفت تعیین زمان دقیق مبارزه و بکارگیری حشره کش ها قبل از ورود لارو به درون قوزه می باشد که معمولاً با توجه به وضعیت اقلیمی مناطق پنبه خیز بسیار دشوار می باشد و عملاً میزان موفقیت حشره کش ها کاهش می یابد. به منظور بررسی کارآیی فرمون جنسی در کنترل کرم خاردار پنبه به روش شکار انبوه، آزمایشی در سال 1391 در ایستگاه تحقیقات کشاورزی داراب در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی شامل 6 تیمار در 4 تکرار انجام شد. تیمار های آزمایش عبارت بودند از: استفاده از تله فرمونی جنسی کرم خاردار پنبه به تعداد 16، 20، 24 و 30 عدد تله در هکتار، استفاده از حشره کش لاروین (تیودیکارب) به میزان یک کیلوگرم در هکتار و تیمار شاهد. پروانه های نر شکار شده هر سه روز یک بار از تله ها جمع آوری و شمارش می شدند. میزان درصد آلودگی مزرعه در هفته با استفاده از شمارش یکصد گل و قوزه انجام گرفت. در تیمار سم لاروین، بعد از رسیدن مزرعه به سطح مبارزه، سمپاشی انجام گرفت. نتایج تجزیه واریانس تعداد حشره شکار شده در هکتار نشان دهنده اختلاف معنی دار بین زمان و تعداد تله ها در میزان شکار کرم خاردار پنبه بود. در طول زمان نمونه برداری بیشترین و کمترین تعداد شکار در هکتار به ترتیب در تیمار 30 و 16 عدد تله در هکتار مشاهده شد. اوج تعداد شکار در تله فرمونی در طول نمونه برداری در تاریخ 28 آبان ماه مشاهده شد. نتایج تجزیه واریانس درصد آلودگی نشان دهنده اختلاف معنی دار زمان و تعداد تله و زمان در تعداد تله در ماه های مورد بررسی بر درصد آلودگی در هکتار بود. در طول زمان نمونه برداری بیشترین درصد آلودگی در تیمار شاهد و کمترین درصد آلودگی در تیمار 30 و 24 عدد تله در هکتار مشاهده شد. اوج درصد آلودگی در تاریخ 28 آبان ماه مشاهده شد. در بین تیمارهای مورد بررسی بهترین کارایی برای تله فرمونی مشاهده شد. در نتیجه استفاده از تله های فرمون جنسی در مقایسه با کاربرد حشره کش ها می تواند در کاهش آلودگی سطح مزارع پنبه و خسارت آن ها توسط کرم خاردار پنبه موثر باشد.
بهرام بساک مسعود لطیفیان
کنه تارتن خرما،(oligonychus afrasiaticus) از مهم ترین آفات میوه خرما میباشد. هدف از انجام این پژوهش ایجاد سیستم تصمیم گیری در مدیریت آفت با استفاده از مدل های آب و هوایی و ژئواستاتیستیکی برای پیش آگاهی و ردیابی کنه تارتن خرما در منطقه ماهشهر بود. داده های شبکه مراقبت در طی سال های 1387 تا سال 1391 به مدت پنج سال مورد استفاده قرار گرفت. جهت برآورد اثر عوامل مورد بررسی در این پژوهش، در خسارت کنه تارتن خرما از هر روستا یک نخلستان به صورت تصادفی انتخاب و نمونهبرداری از آن انجام گرفت. نتایج نشان داد که خسارت این آفت در هر سال از خرداد ماه آغاز و به تدریج با گرم شدن هوا بر شدت آن افزوده میگردد. مدل رگرسیون برازش شده برای پیش آگاهی درسطح یک درصد معنی دار بود. واریوگرافی پراکنش کنه تارتن خرما در منطقه مورد مطالعه بر اساس مدل خطی برازش گردید. میزان اثر قطعه در این مدل معادل 8/11 بوده که نشان دهنده کم بودن خطای برآورد شدت آسیب آفت در فواصل کمتر از فاصله نمونهبرداری بود. دامنه واریوگرام نیز معادل 2/8 کیلومتر است که در فواصل بیشتر از این حد کم ترین همبستگی بین داده باقی میماند. آستانه مدل معادل 67/0 میباشد که نشان دهنده نسبتی از ناحیه مورد مطالعه میباشد که با خطای معادل نوگت یا کمتر از آن جمعیت کنه تارتن خرما درآن قابلیت ردیابی دارد. نتایج این پژوهش در واقع گام های اساسی در ایجاد سیستم تصمیم گیری در شبکه مراقبت نخیلات و مدیریت بحران است.
داوود بوالحسنی باغجمالی جابر کریمی
مینوز گوجه¬فرنگی (tomato laef miner) با نام علمی tuta absoluta (meyrick, 1917) از خانواده gelechiidae و راسته lepidoptera یکی از مهمترین آفات گوجه¬فرنگی در دنیا است که می¬تواند به عنوان یک تهدید جدی برای تولید گوجه فرنگی محسوب شود. این آفت در سال¬های اخیر از مرزهای شمالی و جنوبی وارد ایران شد و به سرعت دامنه پراکنش خود را گسترش داد و امروزه در بیشتر نقاط کشور به کشت گوجه¬فرنگی خسارت می¬زند. هدف از این پژوهش بررسی بیولوژی آفت در شرایط آزمایشگاهی و همچنین بررسی اثر کشندگی سه حشره¬کش تیودیکارب، تیوسیکلام وکرموفنوزید روی مرحله تخم و لارو سن سوم بود. آزمایشات در شرایط دمایی 1±27 درجه سلسیوس و رطوبت نسبی 5±60 درصد و دوره نوری 16:8 (تاریکی : روشنایی) دراتاقک رشد انجام گرفت. در بررسی بیولوژی طول دوره جنینی 05/0±93/4 روز، طول دوره لارو سن اول تا چهارم به ترتیب 03/0±28/2، 02/0±12/2، 03/0±95/2 و 05/0±70/2 روز و طول دوره شفیرگی و حشره کامل به ترتیب 06/0±48/8 و 82/0±18/16 روز تعیین شد. همچنین امید به زندگی مرحله جنینی 09/0±66/5، مرحله لارو سن اول تا چهارم به ترتیب 75/0±75/5، 03/0±01/4، 04/0±09/3 و 01/0±23/2 و مرحله شفیرگی و حشره کامل به ترتیب 03/0±38/1 و 08/0±41/0 مشخص شد. تخم ریزی این آفت بیشتر روی برگ با میانگین 73/28±83/92 بوده که اختلاف معنی داری با سایر قسمت¬ها دارد. بیشترین تغذیه سنین مختلف لاروی از برگ با میانگین 50/0±06/10 است که لارو سن سوم بیشترین تغذیه و بیشترین خسارت را دارد. لارو سن چهارم برای تبدیل به شفیره مکان¬های مختلفی را انتخاب می¬کند که زیر و روی برگ با میانگین 24/1±2/4 در رده اول قرار دارد. نتایج زیست سنجی روی تخم ولارو سن سوم نشان داد حشره¬کش تیوسیکلام با دو حشره¬کش تیودیکارب و کروموفنوزید اختلاف معنا داری در میزان جلوگیری از تفریخ شدن تخم و میزان کشندگی لارو سن سوم دارد به طوری که lc50 (غلظتی از حشره کش که سبب تفریخ نشدن نیمی از تخم¬های مورد آزمایش شود)حشره¬کش¬های تیوسیکلام ،کروموفنوزید و تیودیکارب روی تخم به ترتیب 82/179، 2/64527 و 65/9376 پی پی ام و روی لارو سن سوم 84/172، 2/64527 و 73/4446 پی پی ام می¬باشد.
فاطمه شاهین حسین شهبانی ظهیری
سلولز به عنوان فراوان¬ترین ماده آلی قابل تجزیه، شامل پلیمرهای خطی متشکل از واحدهای گلوکز با پیوندهای بتا 1 و4 گلیکوزیدی می¬باشد که می¬تواند به عنوان بهترین ذخیره برای تولید انرژی، غذا و مواد شیمیایی مورد نیاز انسان در نظر گرفته شود. هیدرولیز کامل آنزیمی مواد سلولزی نیازمند همکاری سه آنزیم اندوگلوکاناز، اگزوگلوکاناز و بتاگلوکوزیداز است. تا به امروز ژن¬های بتاگلوکوزیداز با ویژگی¬های مختلف از انواع میکروارگانیسم¬ها مانند مخمر، قارچ¬ها و باکتری¬ها جداسازی و همسانه¬سازی شده¬اند. در پژوهش حاضر از باکتری سرمادوست exiguobacterium sp. sh3. به عنوان منبعی برای استخراج آنزیم¬های سلولازی استفاده شد. جداسازی ژن با استفاده از pcr و طراحی آغازگرهای مناسب از باکتری exiguobacterium sp. sh3 انجام شد و سپس توالی ژن تحت پیشبر t7 در باکتری اشرشیا سویه¬ی bl21 همسانه-سازی و بیان گردید. تأیید بیان پروتئین همسانه¬سازی شده در باکتری e.coli با روش sds-page انجام شد و تیمارهای مختلف برای بررسی ویژگی¬ها و شرایط بهینه¬ی فعالیت آنزیم در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد که توالی همسانه سازی شده، پروتئینی 51 کیلودالتونی با خاصیت بتاگلوکوزیدازی تولید می¬کند. فعالیت آنزیم در حضور پارانیتروفنل گلوکوپیرانوزید (p-npg) به عنوان سوبسترا تأیید شد. بنابراین با توجه به نتایج این تحقیق می¬توان جداسازی و همسانه¬سازی آنزیم سلولازی را از طریق باکتری سرمادوست exiguobacterium sp. sh3 انجام داد.
طاهره توانا علیرضا عسکریان زاده
پروانه آرد ephestia kuehniella و بید غلاتsitotroga cerealella از جمله آفات مهم صنایع غذایی در جهان هستند. استفاده از درجه حرارت های بالا یا تیمارهای شوک حرارتی در مدیریت آفات انباری روش بسیار موثری است. این تحقیق به منظور ارزیابی مرگ و میر این آفات به وسیله حرارت های بالا با 6 تیمار حرارتی شامل 35، 40، 45، 50، 53 و 55 درجه سلسیوس در زمان های 10، 20، 30، 45 و 60 دقیقه و در صورت نیاز(به منظور رسیدن به مرگ و میر قابل توجه)زمان های بالاتر، روی مراحل مختلف رشدی پروانه آرد(تخم، لارو سن 4 و 5 و حشره کامل) و بید غلات (تخم و حشره کامل) انجام شد. نتایج نشان داد که دمای کنترل کننده برای مرحله تخم پروانه آرد 55 درجه سلسیوس و زمان لازم برای کنترل 60 دقیقه، برای سن 4 لاروی وسن 5 لاروی، 53 و 55 درجه سلسیوس به ترتیب در زمان های 45 و 60 دقیقه و مرحله حشره کامل 50 درجه سلسیوس در مدت زمان 30 دقیقه به بالا، می باشد با توجه به اینکه ممکن است تمام مراحل رشدی این آفت در یک توده آرد وجود داشته باشد، دمای 55 درجه سلسیوس در زمان 60 دقیقه و بالاتر برای کنترل همه مراحل رشدی آفت موثر خواهد بود. نتایج آزمایش روی بید غلات نشان داد که دمای کنترل برای مرحله تخم 55 درجه سلسیوس در زمان 70 دقیقه به بالا و در مرحله حشره کامل 50 درجه سلسیوس در زمان 45 دقیقه می باشد. لذا با توجه به امکان حضور تمام مراحل رشد این آفت در توده غلات، دمای 55 درجه سلسیوس در زمان 70 دقیقه و بالاتر برای کنترل همه مراحل رشدی آفت موثر خواهد بود.
غلامحسین حسن شاهی حبیب عباسی پور
در سال های اخیر شب پره پشت الماسی، plutella xylostella در مزارع کلم گل شهر ری و دیگر مناطق کلم کاری جنوب تهران خسارت زیادی وارد کرده و حالت طغیانی پیدا کرده است. به منظور شناسایی و بررسی نوسانات جمعیت پارازیتوئیدهای این آفت از خرداد ماه تا اوایل آبان ماه سال 1390 از مزارع کلم گل منطقه جنوب تهران نمونه برداری صورت گرفت. از هر مزرعه در مناطق جهان آباد، کهریزک، شکر آباد و پلائین قطعه ای به مساحت یک هکتار برای نمونه برداری انتخاب شد. بوته به عنوان واحد نمونه برداری در نظر گرفته شد و از هر مزرعه 20 بوته و به فواصل هردو هفته یکبار نمونه برداری و تمام لارو و شفیره های موجود روی آن جمع آوری گردید و در شرایط اتاقک رشد و بر روی برگ های گیاه میزبان تا مرحله خروج پارازیتوئید ها در دمای 1±25 درجه سلسیوس، رطوبت نسبی 5±65 درصد و دوره نوری 14 ساعت روشنایی به 10 ساعت تاریکی پرورش داده شد. روش های رگرسیونی تیلور و ایوائو برای تعیین الگوی فضایی شب پره پشت الماسی و پارازیتوئید های آن مورد استفاده قرار گرفت. در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه شاهد نیز مزرعه ای به مساحت 600 متر مربع به عنوان مزرعه بدون سم پاشی انتخاب شد. به منظور تغییرات انبوهی جمعیت آفت و پارازیتوئید های آن در شرایط آلودگی طبیعی نمونه برداری روی ارقام مختلف کلم گل (smilla, snow mystique, white cloud, buris, galiblanka, snow crown, sg, tokita) در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه شاهد انجام گرفت. این آزمایش در قالب طرح کاملاً تصادفی با پنج تکرار انجام گردید. در این بررسی سه گونه زنبور پارازیتوئید به نام های diadegma anurum (thomson) (hym.: ichneumonidae)، cotesia plutellae (kurdjumnov) (hym.: braconidae) و oomyzus sokolowskii (kurdjumov) (hym.: eulophidae) شناسایی گردید. بیشترین درصد پارازیتیسم (75/47) در تاریخ 23 تیر ماه و کمترین درصد پارازیتیسم (33/22) در تاریخ 29 خرداد ماه اتفاق افتاد. در مزرعه سم پاشی نشده بیشترین درصد پارازیتیسم (14/12) متعلق به گونه d. anurum بود. بیشترین درصد پارازیتیسم در مجموع (49/57)، در مزرعه جهان آباد و کمترین درصد پارازیتیسم (22/8) در مزرعه پلائین ثبت شد. نتایج این تحقیق نشان داد درصد پارازیتیسم بین مزرعه سم پاشی نشده با سایر مزارع دارای اختلاف معنی داری است. بیشترین تراکم لارو (52/6)، شفیره (92/4) و تخم (24/42) در مجموع مناطق در تاریخ 3 آبان ماه و هنگام برداشت محصول اتفاق افتاد. بالاترین تراکم مجموع مراحل رشدی در کل مناطق در تاریخ 3 آبان (90/53) و کمترین این مقدار در تاریخ 29 خرداد (75/4) ثبت گردید. نتایج این تحقیق نشان داد که جمعیت آفت بر اساس تعداد لارو و شفیره در هر بوته بین مزرعه سم پاشی نشده با سایر مزارع دارای اختلاف معنی داری است. بیشترین درصد پارازیتیسم توسط گونه d. anurum در طول فصل در ارقام بوریس (92/19)، ابر سفید (20/16) و کمترین میزان پارازیتیسم در ارقام تک گل (42/3) و اس جی (00/5) دیده شد. در ارقام دو گل (60/15) و بوریس (91/14) بیشترین درصد پارازیتیسم و در ارقام تک گل (04/2) و اس جی (19/3) کمترین درصد پارازیتیسم توسط گونه c. plutellae ثبت شد. در طول فصل بیشترین و کمترین درصد پارازیتیسم توسط گونه o. sokolowskii به ترتیب روی ارقام بوریس (93/7) و اس جی (28/1) مشاهده شد. درصد پارازیتیسم توسط مجموع سه پارازیتوئید روی ارقام ابر سفید و بوریس به طور معنی داری بیشتر و روی ارقام گالیبلانکا و تک گل کمتر بود. الگوی توزیع فضایی تمام مراحل مختلف رشدی آفت از نوع تجمعی به دست آمد. همچنین در هر دو روش الگوی توزیع فضایی برای هر سه گونه پارازیتوئید از نوع یکنواخت به دست آمد
یعقوب حسنی نژاد مریم شهبازی
دهیدرینها (گروه دوم از پروتئین های lea)، پروتئینهایی آب دوست هستند که در شرایط کمآبی، دمای پایین و سایر عواملی که باعث ایجاد پسابیدگی یاختهای شود، در گیاهان تجمع مییابند. نتایج مطالعات قبلی در زمینه اهمیت ژن¬های دهیدرین در شرایط تنش خشکی در فاز رویشی و زایشی دو رقم حساس و متحمل جو نشان داد در بین دهیدرین ها، نقش dhn3 (از نوع ynskn) در محافظت گیاه در تنش خشکی کلیدی و مهم است. به منظور بررسی ارتباط مستقیم بین میزان تحمل به تنش خشکی و بیان نسبی این ژن در ژنوتیپ های وحشی و زراعی جو، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در گلدان بر روی 11 ژنوتیپ جو زراعی و وحشی به عنوان عامل اول و تیمارآبیاری در دو سطح نرمال (70 ٪ آب قابل دسترس) و تنش شدید (10٪ آب قابل دسترس) به عنوان عامل دوم منظور گردید. آبیاری نرمال تا مرحله دو برگی انجام گرفت، سپس آبیاری برای گیاهان تحت تنش تا رسیدن به تنش مورد نظر قطع گردید. نمونه¬برداری از برگ کاملاً توسعه یافته جهت بررسی¬های فیزیولوژیک و مولکولی انجام شد. تجزیه واریانس و مقایسه میانگین صفات فیزیولوژیک نشان داد که اثر خشکی بر روی کلیه صفات و نیز تفاوت بین ژنوتیپ¬ها در سطح احتمال یک درصد معنی¬دار بود. در بین ارقام زراعی رقم های یوسف و d10 و در بین ژنوتیپ های وحشی ژنوتیپ hs1 و hs2 به طور معنی داری محتوی نسبی آب، هدایت روزنه ای و وزن خشک اندام هوایی بالاتری و دمای برگ، مالون دی آلدهید و نشت الکترولیتی پایین تری نسبت به بقیه ارقام داشتند و متحمل تر بودند و بالعکس رقم موروکو و ژنوتیپ hs5 نسبت به بقیه ارقام حساس تر بودند. نتایج همبستگی بین صفات فیزیولوژیک نشان داد که محتوای نسبی آب برگ با صفت نشت الکترولیتی همبستگی منفی و معنی داری در سطح احتمال یک درصد داشت. بین صفت وزن خشک اندام هوایی با صفات محتوای نسبی آب برگ، هدایت روزنه ای و میزان سبزینگی همبستگی مثبت و معنی داری در سطح احتمال 1 درصد و رابطه منفی و معنی داری در سطح احتمال 1 درصد با صفات میزان پرولین و مالون دی آلدهید وجود داشت. نتایج حاصل از بیان کمی ژن dhn3 نشان داد که تمامی ژنوتیپ ها تحت شرایط تنش افزایش بیان نسبت به شرایط شاهد داشتند. همبستگی مثبت و معنی داری بین ژن dhn3 با وزن خشک اندام هوایی در سطح احتمال پنج درصد و همچنین همبستگی منفی و معنی داری با نشت الکترولیتی در سطح احتمال پنج درصد مشاهده شد. نتایج حاضر موید اهمیت ژن دهیدرین 3 به عنوان ژن نامزد در ایجاد تحمل به تنش خشکی گیاه جو می باشد
مهسا کیانی جابر کریمی
شته ها به علت سرعت بالای رشد و نمو، نرخ بالای افزایش جمعیت، بکرزایی و چند شکلی بودن، سریعاً به آفت کش-های شیمیایی مقاوم می شوند. شته مومی کلم، brevicoryne brassicae از آفات مهم گیاهان خانواده چلیپاییان است. شته مومی کلم با افزایش کاربرد حشره کش ها نسبت به سایر حشرات بیشتر مقاوم شده و گسترش می یابد. در این تحقیق با توجه به اثرات مطلوب و بی ضرر اسانس های گیاهی، اثر غلظت های زیرکشنده lc10 و lc20 اسانس های گیاهی باریجه، ferula gummosa و زیره سبز، cuminum cyminum روی پارامتر های جدول باروری و بازدارندگی پوره زایی شته مومی کلم بررسی شد. این تحقیق در دمای 1±25 درجه سلسیوس و رطوبت نسبی 5±60 درصد و دوره نوری 16 ساعت تاریکی و هشت ساعت روشنایی در ژرمیناتور انجام شد. جهت بررسی اثرات زیرکشندگی اسانس های گیاهی، 15 شته بالغ همسن را با غلظت های زیرکشنده از هر اسانس تیمار نموده و سپس پارامترهای جدول باروری محاسبه و با تیمار شاهد مقایسه گردید. نتایج آزمایش های زیست سنجی بیانگر تأثیر هر دو اسانس مورد آزمایش روی حشرات بالغ شته مومی کلم بوده است. مقادیر lc10 و lc20 و lc50 اسانس باریجه به ترتیب برابر 98/0، 86/1 و 31/6 میکرولیتر بر لیتر هوا و برای اسانس زیره سبز 18/1، 16/2 و 90/6 میکرولیتر بر لیتر هوا به دست آمد. اثر غلظت های زیرکشنده اسانس ها روی پارامترهای جدول باروری شته مومی کلم به طور معنی داری با تیمار شاهد متفاوت بود. بیشترین تأثیر را روی نرخ های تولید مثل و نرخ های رشد جمعیت شته مومی کلم به ترتیب تیمارهای lc20 اسانس باریجه، lc20 اسانس زیره سبز، lc10 اسانس باریجه و lc10 اسانس زیره سبز داشته اند. همچنین تیمارهای lc20 اسانس باریجه، lc20 اسانس زیره سبز، lc10 اسانس باریجه و lc10 اسانس زیره سبز به ترتیب باعت کاهش متوسط مدت زمان یک نسل وافزایش مدت زمان دوبرابر شدن جمعیت این شته شدند. در مورد بازدارندگی پوره زایی تفاوت معنی داری بین اسانس های مورد آزمایش مشاهده نشد.
طاهره فلاح نژاد جابر کریمی
شته مومی کلم، brevicoryne brassicae l. که به شته کلزا نیز معروف است یکی از مهمترین آفات گیاهان خانواده چلیپاییان از جمله کلم، کلزا، کلم گل، خردل، کلم بروکسل و تربچه می باشد. شته مومی کلم باعث ایجاد خسارت مستقیم از طریق تغذیه از شیره گیاهی و خسارت غیر مستقیم به وسیله انتقال ویروس های بیمارگر گیاهی می گرددبا توجه به اینکه اسانس های گیاهی تاثیر دورکنندگی و دفع برای بعضی آفات دارند و ضمناً بی ضرر هستند در این تحقیق اثر تنفسی ترکیبات موثر دو اسانس بادیان رومی و مورد روی پارامترهای زیستی شته مومی کلم، brevicoryne brassicae بررسی شده است.
سجاد آقاعباسی علیرضا عسگریان زاده
کرم ساقه خوار ذرت ، sesamia cretica (l). از آفات مهم ذرت می باشد .با توجه به اهمیت گیاه ذرت در جهان وبا توجه به آثار مخرب ترکیبات شیمیایی، کنترل بیولوژیک این آفت مد نظر قرار گرفت. هدف از انجام این آزمایش ها بررسی و مقایسه کارایی نماتدهای h. bacteriophora و s. carpocapsae و s. feltiae در کنترل بیولوژیک کرم ساقه خوار ذرت در دزهای مختلف در شرایط آزمایشگاهی و روی ساقه های ذرت بود. کلمات کلیدی : s. feltiae، s. carpocapsae، h. bacteriophora، کرم ساقه خوار ذرت، کنترل بیولوژیک
زهرا سادات مدنی جابر کریمی
بادرنجبویه (mellissa officinalis l.) یکی از گیاهان دارویی مهم دنیا بوده که به دلیل دارا بودن ترکیب های معطر خاص موجود در اسانس آن، در صنایع دارویی و غذایی کاربرد فراوانی دارد. ده جمعیت به منظور بررسی تنوع ژنتیکی خصوصیات فنوتیپی و ژنوتیپی گیاه دارویی بادرنجبویه مورد آزمون قرار گرفتند. خصوصیات جوانه زنی بادرنجبویه شامل طول ساقه چه، طول ریشه چه، وزن تر گیاهچه، وزن خشک گیاهچه، درصد جوانه زنی، ضریب جوانه زنی، میانگین مدت زمان جوانه زنی، سرعت جوانه زنی، واریانس جوانه زنی، همگنی جوانه زنی و شاخص جوانه زنی از طریق طرح کاملا تصادفی با 4 تکرار بررسی شدند. ارزیابی دو روش مختلف استخراج dna مبتنی بر ctab در ده جمعیت گیاه دارویی بادرنجبویه انجام شد. در هر روش، سه نمونه در قالب طرح کاملا تصادفی، انتخاب و غلظت dna استخراج شده با استفاده از دستگاه نانودراپ و ژل الکتروفورز آگارز مورد مقایسه قرار گرفت. بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش، بین جمعیت های مورد مطالعه اختلاف معنی داری از نظر همه صفات جوانه زنی مشاهده شد. طول ریشه چه با طول ساقه چه، وزن خشک گیاهچه، درصد جوانه زنی، سرعت جوانه زنی، واریانس جوانه زنی و شاخص جوانه زنی همبستگی مثبت و معنی دار در سطح احتمال 1 درصد داشت. براساس نتایج تجزیه خوشه ای صفات جوانه زنی با استفاده از ضریب مربع فاصله اقلیدسی ده جمعیت به سه گروه تقسیم شدند. تجزیه واریانس تفاوت معنی-دار در سطح احتمال 1 درصد بین این دو روش استخراج dna نشان داد. با توجه به نتایج، روش 2 استخراج dna که مبتنی بر استفاده از ذغال فعال بوده است، دارای بهترین کیفیت و مناسب ترین روش با بالاترین بازده استخراج پیشنهاد می گردد. ارزیابی مولکولی جمعیت های بادرنجبویه با 20 نشانگر issr انجام گرفت که از میان آن ها 11 نشانگر چند شکلی نشان دادند و نتایج 4 نشانگر به صورت تک شکل و 5 نشانگر نیز نوار تولید نکردند. بیشترین شاخص شانون، تنوع ژنی نی، میزان اطلاعات چندشکلی pic)) و میزان یکنواختی جمعیت ها در نشانگر issr-6 مشاهده شد. این نشانگر را میتوان به عنوان بهترین و موثرترین نشانگر issr از میان نشانگرهای مورد مطالعه این تحقیق برای تنوع ژنتیکی بادرنجبویه معرفی نمود. در ارزیابی تجزیه ساختار، جمعیت ها، به دو زیر جمعیت تقسیم شدند، زیر جمعیت اول شامل جمعیت های قزوین، شیراز، ملارد، رودبار و هریف بود. جمعیت های همدان، پاکان بذر و دهکده کرج در زیر جمعیت دوم قرار گرفتند و اصفهان و هیر علاوه بر زیرجمعیت اول بخشهایی از ژنوم خود را با زیرجمعیت دوم مشابهت داشتند. بر اساس تجزیه خوشه ای انجام شده بر مبنای داده های مولکولی نشانگر issr، جمعیت ها در سه گروه قرار گرفتند که در گروه اول جمعیت های هیر، شیراز، رودبار، اصفهان، هریف، قزوین و ملارد، در گروه دوم جمعیت های پاکان بذر و همدان و در گروه سوم جمعیت دهکده کرج گزارش شدند.