نام پژوهشگر: محمد صلاحی
مرتضی سعادت پور مقدم شاهین شاهسونی
گوگرد توام با باکتری تیوباسیلوس از جمله راهکارهای مفیدی هستند که میتوانند به عنوان یکی از انواع کودهای زیستی بخشی از احتیاجات غذایی گیاهان را تأمین نمایند. این آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با 3 تکرار بر روی گیاه کلزا به اجرا درآمد. عامل اول شامل کود شیمیایی سوپرفسفات تریپل در سه سطح (0، 85 و 130 کیلوگرم در هکتار) و عامل دوم شامل کود گوگرد توام با باکتری در چهار سطح (1. عدم مصرف گوگرد (s0). 2. مصرف گوکرد به میزان پانصد کیلو گرم در هکتار توام با مصرف باکتری تیوباسیلوس به میزان ده کیلوگرم در هکتار (s1). 3. مصرف گوکرد به میزان هزار کیلو گرم در هکتار توام با مصرف باکتری تیوباسیلوس به میزان بیست کیلوگرم در هکتار (s2). 4. مصرف گوکرد به میزان دو هزار کیلو گرم در هکتار توام با مصرف باکتری تیوباسیلوس به میزان چهل کیلوگرم در هکتار (s3). نتایج این تحقیق نشان داد کاربرد گوگرد توام با باکتری تیوباسیلوس باعث افزایش معنی دار سولفات خاک حدود 76% و فسفر قابل دسترس خاک حدود 4/30% نسبت به شاهد شد. همچنین کاربرد گوگرد باعث افزایش معنی-دار فسفر برگ و دانه، نیتروژن برگ، روی دانه و عملکرد دانه شد. کاربرد کود سوپرفسفات نیز باعث افزایش معنی دار فسفر قابل دسترس خاک، فسفر برگ و دانه و عملکرد دانه شد. کاربرد 2000 کیلوگرم گوگرد توام با 20 کیلوگرم مایه تلقیح تیوباسیلوس در هکتار باعث کاهش 6/0 واحدی ph نسبت به شاهد شد. کاربرد گوگرد توام با باکتری می تواند جایگزین مناسبی برای کود سوپر فسفات جهت تامین فسفر مورد نیاز گیاه کلزا باشد.
محمد صلاحی محمد شیخ شاب بافقی
امروزه در جهان فرایندهای هیدرومتالورژیکی به سبب کاهش آلودگی محیط زیست، حذف مراحل آماده سازی و تغلیظ مواد، پایین بودن دما و راندمانهای تولیدی قابل رقابت با فرایندهای پیرومتالورژیکی، رو به توسعه و پیشرفت نهاده اند. در این راستا، فرایندهای هیدرومتالورژی تولید مس در سالهای اخیر مورد علاقه محققین و صنعتگران قرار گرفته است، بطوریکه در امریکا در سالهای 1927 و 1967 به ترتیب 4% و 17% از کل مس تولیدی در کشور از این روش تولید شده است. هیدرومتالورژی کلریدی بعنوان یک فرایند با بازدهی بالا و توانا جهت استخراج مس از کنسانتره هایی توصیف می شود که ذوب کننده ها به آسانی از عهده آنها برنمی آیند. در این فرایند، گوگرد بصورت عنصری آزاد می شود. در تحقیق حاضر برای حل کردن مس کنسانتره کالکوپیریت سرچشمه کرمان از حلال کلریدفریک fecl3 به سبب خاصیت اکسیدکنندگی زیاد و تولید محلول لیچ با راندمان بالا و قدرت حل سازی کنسانتره کالکوپیریت در فشار اتمسفری استفاده شده است. در این تحقیق از کنسانتره ای با دانه بندی 100 - و با آنالیز 8/29% = cu و 5/24%=fe و حلال کلرید فریک خالص آزمایشگاهی استفاده شده است. مطابق با شرایط بهینه شده، طی دو ساعت عمل حل سازی، با سرعت هم زدن 150rpm در درجه حرارت 95درجه سانتی گراد، بمدت دو ساعت، با نسبت مولی حلال به کنسانتره برابر با 35/2 و غلظت کلریدفریک 614g.1 ، راندمان حل سازی 95 درصد برای مس و 4/28 درصد برای آهن حاصل شد. شرایط بصورتی بهینه شد که قابل اجرا و دسترسی در مقیاس صنعتی باشد. در این راستا پارامترهایی از قبیل غلظت کلرید فریک، نسبت مولی حلال به کنسانتره، زمان، درجه حرارت، اندازه دانه و دمش هوا مورد بررسی ومطالعه قرار گرفت. نتایج حاصل نشان می دهد که هریک از پارامترهای فوق الذکر تاثیر مثبت بر روی راندمان حل سازی مس و آهن دارد ولی شرایط در نقطه ای بهینه شد که باعث تولید محلول لیچ با بالاترین راندمان حل سازی برای مس و کمترین راندمان حل سازی برای آهن شود. جهت بررسی سینتیک حل سازی مس کنسانتره کالکوپیریت سرچشمه کرمان، از کلرید فریک خالص آزمایشگاهی (fecl3 6h2o)در درجه حرارتهای 65، 80 و 95 درجه سانتیگراد در زمانهای مختلف استفاده شد. براساس داده های آزمایشگاهی برای انحلال این کنسانتره، مکانسیم کنترل نفوذی در درجه حرارتهای بالای 65 درجه سانتی گراد برای انحلال مس کنسانتره، از احتمال بالاتری برخوردار شد، بطوری که انرژی فعالسازی ظاهری آن 312/3 کیلو کالری برمول محاسبه گردید. در درجه حرارتهای پایین تر از 65 درجه سانتی گراد، سهم مقاومت شیمیایی جهت انحلال مس کنسانتره احتمالا قابل ملاحظه خواهد بود. با توجه به نحوه حل شدن آهن کنسانتره و براساس داده های آزمایشگاهی، تشابه در سینتیک انحلال آهن و مس در درجه حرارتهای کاربردی در این تحقیق به احتمال زیاد منتفی نخواهد بود.