نام پژوهشگر: اصغر کامرانی

بررسی کمی و کیفی فیتواسترول ها و اسیدهای چرب آزاد در سه گونه گزنه ایران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شاهد - دانشکده علوم پایه 1389
  فریده شاهمنصوری   مسعود تقی زاده

چکیده گزنه urtica sp.))، متعلق به تیره گزنه ((urticaceae به عنوان یک گیاه دارویی و مکمل غذایی تاریخچه طولانی دارد. این گیاه دارای انواعی از فیتواسترول ها است که امروزه اثر آن ها به عنوان متابولیت های دارویی پاد سرطان، پاد اکسیدان، پاد باکتری و پاد التهابی به اثبات رسیده است. همچنین گزنه به عنوان یک مکمل غذایی واجد مقادیر زیادی اسیدهای چرب ضروری و به ویژه اسیدهای چرب امگا-3 است که فقدان آن ها در رژیم غذایی موجب بسیاری از بیماری ها مانند اختلالات قلبی- عروقی، فرایندهای التهابی، عفونت های ویروسی، سرطان و بیماری های خود ایمن می شوند. هدف پژوهش حاضر، شناسایی و تعیین مقدار فیتواسترول ها و اسیدهای چرب آزاد در سه گونه گزنه ایران به نام های گزنه دو پایهurtica dioica l.) )، گزنه کرکی (u. pilulifera l.) و گزنه اورنز (u. urens l.)بود . اندام های مختلف این گیاهان بعد از خشک شدن در دمای اتاق، توسط آسیاب پودر شدند. استخراج فیتواسترول های آزاد و همیوغ نمونه ها با استفاده از حلال های مربوطه انجام و بعد از مشتق سازی با bstfa، آنالیز آن ها به روشms gc- و gcانجام شد. روغن نمونه ها نیز با استفاده از هگزان نرمال استخراج و بعد از صابونی سازی و متیله کردن اسیدهای چرب، اجزای آن هاآنالیز آن ها به روش ms gc- و gc انجام شد. بر اساس نتایج حاصل، گونه های وحشی گزنه ایران از نظر مقدار فیتو استرول ها و اسید های چرب با گونه های غیر ایرانی قابل مقایسه بوده و حتی در مواردی غنی تر از آن ها می باشند. از میان اندام های سه گونه گزنه مورد مطالعه، ریشه های گزنه کرکی، برگ های جمعیت فرح آباد ساری و ساقه های جمعیت رشت به ترتیب بیشترین مقدار بتاسیتواسترول (61/92%)، استیگمااسترول (48/19%) و کامپسترول (38/37%) را دارا بودند. بیشترین مقدار اسیدهای چرب در بذرهای گونه های گزنه یافت شدند. لینولئیک اسید، اسید چرب اصلی موجود در روغن نمونه های بذر (30/49%- 16/23 درگزنه دوپایه، 08/6% در گزنه توپی و 77/71% در گزنه اورنز) بود. مقدار گامالینولنیک اسید و آلفالینولنیک اسید، دو اسید چرب غیر اشباع دارویی و ارزشمند در نمونه های روغن بذر گونه های مورد مطالعه قابل توجه و به ترتیب با بیشترین مقدار 98/64% و 63/22% در بذر های گزنه کرکی و گزنه دوپایه منطقه محمد آباد آمل برآورد شد. علاوه بر آن مقادیر قابل توجهی از استئاریدونیک اسید، یک اسید چرب غیر اشباع امگا-3 و کمیاب در گیاهان در روغن نمونه های بذر (76/3%-00/0 درگزنه دوپایه، 10/0% درگزنه توپی و 19/0% در گزنه اورنز) برآورد شد.

شناسایی فلاوونوئیدها و اسیدهای چرب آزاد در تعدادی از گونه های بومادران ایران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شاهد - دانشکده علوم پایه 1390
  ریحانه دانایی پور   عذرا صبورا

سرده بومادران (achillea) متعلق به تیره کاسنی می باشد. بیش از 100گونه شناسایی شده این سرده به طور گسترده ای در نیمکره شمالی انتشار دارند. در ایران 19گونه از این سرده گزارش شده که 7 گونه ی آن بومی می باشند و به طورخودرو در اغلب نقاط ایران رویش دارند. این گیاهان از سالیان قبل در طب سنتی به عنوان عامل ضد التهابی در درمان درد های روماتیسمی مورد استفاده قرار می گرفته اند. مطالعات صورت گرفته بر روی این گیاه وجود ترکیباتی همچون روغن های فرار، ترپنوئیدها، اسیدهای چرب، استروئیدها و فلاوونوئیدها را نشان داده است. با توجه به پراکنش وسیع گونه های بوماداران در ایران و اهمیت دارویی ترکیبات شیمیایی آن ها، هدف عمده این پژوهش شناسایی کمی و کیفی برخی از مهمترین ترکیبات شیمیایی از جمله اسید های چرب و فلاوونوئید ها در اندام های مختلف (برگ، گل آذین، ریشه، ساقه و بذر) 26 جمعیت های از 6 گونه خودروی بومادران در ایران بوده است. برای این مطالعه تمام نمونه های گیاهی از رویشگاه های طبیعی آن ها جمع آوری شد. روغن نمونه ها با استفاده از n-هگزان استخراج شد و اجزای اسیدهای چرب آن ها بعد از صابونی سازی و متیله کردن به روش های gc-ms وgc مورد بررسی قرار گرفت. عصاره ی هیدروالکلی از اندام های برگ و گل آذین نیز تهیه شد و سنجش مقدار فنل و فلاوونوئید کل به روش طیف سنجی نوری در آن ها انجام گرفت. همچنین سنجش کمی و کیفی گلیکوزید ها وآگلیکون های فلاوونوئیدی در نمونه ها به روش های tlc، hplcو lc-ms صورت گرفت. با استفاده از نرم افزار spss و داده های حاصل از بررسی کیفی اسید های چرب و اجزای فلاوونوئیدی جمعیت های مختلف سرده بومادران، فنوگرام های مربوطه رسم شد و اهمیت تنوع این ترکیبات در کموتاکسونومی گونه های مورد مطالعه بررسی شد. مقایسه میانگین این ترکیبات و آنالیز آن ها با آزمون دانکن )05/0 p<) انجام شد. میزان روغن در اندام های مختلف گونه های مورد مقادیر متفاوتی را نشان دادند. بیشترین مقادیر روغن در بذرها با 86/32% در گونه a. vermicularis، جمعیت دماوند، گل آذین a. aucheri، جمعیت جیران با 42/7%، برگ ها در a. millefolium، جمعیت پلور با 53/6%، ساقه ها در گونه a. aucheri جمعیت جیران 50/1% و ریشه ها در a. wilhelmsii، جمعیت کهک با 1/1% وزن خشک اندام بدست آمد. اجزای اسید چرب شناسایی شده در این پژوهش شامل پالمیتیک اسید (pa)، استئاریک اسید (sa)، اولئیک اسید (oa)، لینولنیک اسید (la)، گاما-لینولنیک اسیدgla))، آلفالینولنیک اسید ala)) و استئاریدونیک اسید ((sda بودند. اجزای اسیدهای چرب در بذر (9 جمعیت)، گل آذین (13 جمعیت)، برگ (13 جمعیت)، ساقه (13 جمعیت) و ریشه (10 جمعیت) بررسی شد. oa از اسیدهای چرب غیر اشباع با یک پیوند دوگانه است. بیشترین مقدار آن در اندام های بذر و گل آذین وجود داشت. بیشترین میزان oa در بذر گونه a. aucheri با 12/27% و در گل آذین با 68/28% قرار داشت. بیشترین مقدار oa در برگ a. aucheri، جمعیت جیران با 05/10%، ساقه a. vermicularis، جمعیت میان بیشه با 87/24 و ریشه a. wilhelmsii، جمعیت الله قلی با 92/18 % اندازه گیری شد. در نمونه های مورد مطالعه، la به عنوان فراوان ترین اسیدچرب در بذرها و گل آذین ها شناخته شد. بیشترین میزان la در بذرa. millefolium ، جمعیت دیزان با 74% و در گل آذین a. millefolium ، جمعیت دیزان با 54/48% برآورد شد. بیشترین میزان la اندام های برگ، ساقه و ریشه به ترتیب 54/29% در a. aucheri، جمعیت جیران،34/27% درa. millefolium ، جمعیت پلور و 69/44% در a. millefolium، جمعیت پلور بدست آمد. بعد از la، اسیدچرب ala به عنوان فراوان ترین اسید چرب در اندام های گونه های بومادران به ویژه برگ ها و سپس گل آذین ها برآورد شدند. بیشترین مقدار ala در برگ a.tenuifolia، جمعیت تهران با 53/42%، گل آذینa. kelalensis ، جمعیت بویین زهرا با 39/16%، ساقه a. wilhelmsii، جمعیت کهک با 29/37% و ریشه a. millefolium جمعیت پلور با 04/10% بود. دو اسیدچرب ala و gla در بذرها کمتر از 7/0% بودند. بیشترین میزان gla در گل آذین a. wilhelmsii ، جمعیت کاشان با 04/7%، برگ a. wilhelmsii ، جمعیت کهک با 36/17%، ساقه a. wilhelmsii ، جمعیت الله قلی با 49/12% و ریشه a. wilhelmsii ، جمعیت الله قلی با 13/6% بدست آمد. اسیدچرب sda در سرده بومادران کمترین اسیدچرب بود. برخی از نمونه ها sda قابل توجهی داشتند، که بیشترین مقدار sda در گل آذین a.tenuifolia جمعیت تهران با 16/4%، برگ a. wilhelmsii، جمعیت الله قلی با 95/1%، ساقه a. kellalensis ، جمعیت بویین زهرا با 53/0% و ریشهa. wilhelmsii، جمعیت کهک با 56/9% مشاهده شد. sda در بذر گیاهان بومادران مشاهده نشد. در این مطالعه نسبت اسیدهای چرب6/?3? در تمام نمونه ها بدست آمد. در بذرها این نسبت کمتر از 01/0% و در گل آذین کمتر و در برگ ها بیشتر از1% برآورد شد. در ساقه ها نسبت 6/?3? ( به جز گونه a. vermicularis، جمعیت میان بیشه با 01/1% و گونه a. wilhelmsii ، جمعیت کهک با 29/1%) کمتر از یک درصد بود. در ریشه ها نسبت 6/?3? کمتر از 5/0% بود. با توجه به این داده ها در غالب موارد اسیدچرب بذرها، گل آذین، ساقه ها امگا6 و اسیدچرب برگ ها و ریشه ها امگا3 بود. اسیدچرب شاخص در اندام های بذر، گل آذین، ساقه و ریشه در اکثر موارد la بدست آمد. نوع اسیدچرب شاخص امگا در این گیاه از نوع امگا6 بود. در برگ های 6 گونه بررسی شده، اسیدچرب la و ala به عنوان اسیدهای چرب شاخص وجود داشتند. فنل کل و فلاوونوئید کل در 25 جمعیت از 6 گونه سرده بومادران بررسی شد. فنل کل گل آذین در محدوده mg gae /g dw 83/0 ±08/75 در a. kellalensis، جمعیت بویین زهرا تا mg gae/g dw 73/0 ±35/22 در a. aucheri ، جمعیت جیران اندازه گیری شد و در برگ در محدوده mg gae/g dw 96/0 ± 46/23 در a. vermicularis، جمعیت ابراهیم آباد تا mg gae/g 34/4±74/146 a. wilhelmsii، جمعیت قزوین قرار گرفت. مقدار فلاوونوئید کل در سرده بومادران در گل آذین در محدوده mg re /gdw 98/0 در a. aucheri، جمعیت جیران تا mg re /gdw 20/6 درa. wilhelmsii ، جمعیت قزوین متغیر بود. میزان فلاوونوئید کل در برگ در محدودهmg re /gdw 38/3 در a. millefolium ، جمعیت پلور تا mg re /mg dw39/9 در a. kellalensis، جمعیت حسین آباد وجود داشت. اجزای فلاوونوئیدی با استفاده از روش های tlc و hplc از 6 گونه سرده بومادران درگل آذین ها شناسایی شدند. در hplc کرماتوگرام ها ترکیبات: هیدروکسی کامفرول تری و تترا متیل، آپی ژنین، کوئرستین، لوتئولین، آپی ژنین-7-o-گلیکوزید، روتین، لوتئولین-7-o-گلیکوزید، آپی ژنین-c-دی گلیکوزید، لوتئولین-c-دی گلیکوزید، لوتئولین-7-o-دی گلیکوزید، ویسنین و کلروژنیک اسید شناسایی شدند و بیشترین میزان این ترکیبات در گل آذین بدین صورت بدست آمد: هیدروکسی تترا و تری متیل اتر کامفرول dw mg/g 07/14 درa. vermicularis، جمعیت بکراچان، آپی ژنین dw mg/g 61/0 در a. milefolium، جمعیت دیزان، کوئرستینdw mg/g 61/1 در a. milefolium، جمعیت دیزان، لوتئولین dw mg/g 61/0 در a. milefolium، جمعیت دیزان، آپی ژنین7-o- گلیکوزید با dw mg/g 58/3 در a. wilhelmsii، جمعیت دنا، روتینdw mg/g 58/3درa. wilhelmsii، جمعیت قزوین، لوتئولین-7-o-گلیکوزید dw mg/g 5/2 در a. wilhelmsii، جمعیت قزوین،آپی ژنین-c-دی گلیکوزید با dw mg/g 21/0در a. vermicularis، جمعیت بکراچان، لوتئولین-c-دی گلیکوزید dw mg/g 71/0 در a. wilhelmsii، جمعیت کاشان، لوتئولین-7-o-دی گلیکوزید dw mg/g 58/0 در a. milefolium، جمعیت مهران، ویسنین dw mg/g 51/0 در a. kellalensis، جمعیت بویین زهرا و کلروژنیک اسید dw mg/g 93/0 در a. milefolium، جمعیت دیزان. در آنالیز فلاوونوئیدهای آگلیکونی و c-گلیکوزیدی به روش هیدرولیز اسیدی ترکیبات: هیدروکسی کامفرول تری و تترا متیل، آپی ژنین، کوئرستین، لوتئولین، آپی ژنین-c-دی گلیکوزید، لوتئولین-c-دی گلیکوزید، ویسنین و کلروژنیک اسید شناسایی شد. بیشترین میزان این ترکیبات به صورت زیر مشاهده شد: هیدروکسی کامفرول تری و تترا متیل در a. wilhelmsii، جمعیت قزوین با mg/gdw03/3،آپی ژنین در a. kellalensis، جمعیت بویین زهرا با mg/g dw 5/4، کوئرستین در a. wilhelmsii، جمعیت کاشان با mg/g dw 50/1، لوتئولین در a. kellalensis، جمعیت بویین زهرا با mg/g dw 06/6، آپی ژنین-c-دی گلیکوزید در a. kellalensis، جمعیت بویین زهرا با mg/g dw 91/2، لوتئولین-c-دی گلیکوزید در a. vermicularis، جمعیت فوزیان با mg/g dw 78/0، ویسنین در a. wilhelmsii، جمعیت فارسیان با mg/g dw 01/0 و کلروژنیک اسید درa. wilhelmsii، جمعیت کهک با mg/g dw 34/0. در بررسی هایی که بر روی اجزای اسیدچرب و فلاوونوئیدها صورت گرفت، طبق فنوگرام های ساقه و گل آذین از ترکیبات اسید چرب سرده بومادران علاوه بر مقایسه بین گونه ای می توان به عنوان شاخصه ی درون گونه ای نیز استفاده کرد و مطابق با پژوهش حاضر این ترکیبات به عنوان نشانگرهای کموتاکسونومی جهت تایید رده بندی کلاسیک قابل استناد می باشند. در آنالیز pca و فنوگرام حاصل از ترکیبات فلاوونوئیدهای گلیکوزیدی و آگلیکونی و همچنین ترکیبات اسیدچرب ساقه سرده بومادران جمعیت های گونه a. kellalensis در خوشه ای جداگانه قرار گرفت. این گونه به بخشه filpendolina تعلق داشت. گونه a. millefolium که در بخشه millefolium قرار می گیرد، جمعیت های این گونه در در بررسی های ترکیبات فلاوونوئیدهای آگلیکونی و c-گلیکوزیدی در خوشه جداگانه واقع شد و بر اساس بررسی های ترکیبات فلاوونوئیدهای گلیکوزیدی جمعیت های این گونه در کنار هم قرار گرفتند. با توجه به ترکیبات گلیکوزیدی بیشتر در سطح گونه جدا شدند و آگلیکونی و c-گلیکوزیدی، جداسازی نمونه های سرده بومادران در سطح بخشه صورت گرفت. با توجه به داده های حاصل از بررسی های فنوگرام های ترکیبات اسیدچرب و فلاوونوئیدها و مقایسه آن ها با طبقه بندی کلاسیک، می توان بیان کرد که این ترکیبات در کموتاکسونومی گیاهان سرده بومادران قابل استفاده می باشد. در این پژوهش آنالیز ها بر اساس ترکیبات اسیدچرب و فلاوونوئید با طبقه بندی کلاسیک مطابقت داشت.

سنجش رزمارینیک اسید در تعدادی از گونه های مریم گلی ایران و بررسی امکان افزایش مقدار آن از طریق کشت در شیشه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شاهد - دانشکده علوم پایه 1391
  رقیه سادات اجتهد   طیبه رجبیان

جنس مریم گلی (salvia ) متعلق به تیره نعناعیان می باشد. بیش از .... گونه شناسایی شده این جنس به طور گسترده ای در جهان – به استثنای قطب شمال و جنوب – شناسایی شده است. در ایران 58 گونه از این جنس گزارش شده است که 17 گونه آن بومی می باشد و به طور خودرو در اغلب نقاط ایران رویش دارد . این گیاهان از سالیان قبل در طب سنتی به عنوان عامل ضد اکسید کننده قوی و در درمان انواع بیماری ها شامل : نارسایی های قلبی و کبدی ، دردهای عضلانی و اختلالات عصبی مورد استفاده قرار می گرفتند . مطالعات صورت گرفته بر روی این گیاه وجود ترکیباتی همچون روغن های فرار ، ترپنوئیدها ، اسیدهای چرب و انواع ترکیبات فنلی را نشان داده است. از جمله مهمترین ترکیبات دارویی این گیاه اسید فنلی مشتق شده از کافئیک اسید به نام رزمارینیک اسید می باشد که دارای ارزش دارویی ، آرایشی ، بهداشتی بوده و در صنایع غذایی نیز پر کاربرد است. با توجه به پراکنش وسیع گونه های مریم گلی در ایران و غیر بومی بودن مریم گلی دارویی که دارای اهمیت بالایی از حیث دارا بودن رزمارینیک اسید است هدف عمده این پژوهش شناسایی گونه های شاخص مریم گلی دارای بالاترین مقدار این اسید فنلی در وزن خشک گیاه از بین 15 جمعیت از 10 گونه مورد مطالعه می باشد. برای این مطالعه نمونه ها از رویش گاه های طبیعی آنها جمع آوری شده و آنالیزها برروی 4 اندام برگ ، گل آذین ، ساقه و ریشه صورت گرفته است. شناسایی و سنجش رزمارینیک اسید و فنل کل در عصاره های متانول نمونه ها به روش طیف سنجی نوری مستقیم ، کمپلکسومتری ، hplc ، lc- ms ، مورد بررسی قرار گرفت . پس از انتخاب سه گونه شاخص مریم گلی ( s. virgata –078±.9.55 ،009±.10.22 s. hypoleuca - ،063±.14.18 s. officinalis ) به دو روش hplc و کمپلکسومتری ، نوشاخه زایی در شرایط آزمایشگاهی با هدف تولید نوشاخه های یکسان و بررسی اثرات هورمونی به مقدار رزمارینیک اسید در تیمارهای ترکیبی naa+bap و iaa+bap انجام شد. پس از انتخاب بهترین تیمار برای تولید بیشترین نوشاخه های یکسان از گونه های s. officinalis و virgata.s در مقیاس زیاد نوشاخه زایی انجام شده و نمونه های حاصل تحت تیمار سالسیلیک اسید با دو غلظت 250و 500 میکرو مولار قرار گرفته است. به منظور بررسی اثر تحریکی سالسیلیک اسید سطه رزمارینیک اسید در نوشاخه ها به روش hplc مورد بررسی قرار گرفت . همچنین بیان نسبی ژن pal ( آنزیم کلیدی مسیر سنتز رزمارینیک اسید ) نیز تحت تیمار sa به روش rt-pcr در زمان های متفاوت بعد از تیمار بررسی شد. بیشترین میزان ra در تیمار 500 برای گونه virgata.s و در تیمار 250 برای گونه s. officinalis برآورد شد که این نتایج با بیان نسبی آنزیم pal نیز همخوانی داشت. با استفاده از نرم افزار spss داده های حاصل از سنجش مقدار ra ، نمودارهای مربوطه رسم شد و داده ها برای ارائه بهترین روش و شاخص ترین گونه مورد بررسی قرار گرفت . مقایسه میانگین مقادیر و آنالیز آنها با آزمون دانکن (0.05 p?.. ) انجام شد.

تهیه و ارزیابی میزان بی حسی موضعی ژل مخلوط موسیلاژ دانه ی بالنگو - لیدوکائین در موش بزرگ
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شاهد - دانشکده علوم 1392
  ربیع اتابکی   مجید حسن پور عزتی

بالنگوی شیرازی با نام علمی (lallemantia royleana) یک گیاه با کاربرد دارویی در ایران است که موسیلاژ دانه¬ی آن پتانسیلی جهت کاربردهای نوین دارویی دارد. این موسیلاژ به عنوان یک مکمل ژله ای و ماتریکس طبیعی برای رهایش آهسته¬ی داروها مورد استفاده واقع شده است. در این پژوهش ضمن ارزیابی اثر بی دردی این موسیلاژ، کارایی بی حسی موضعی ژل موسیلاژ دانه- لیدوکائین بر پاسخ های پس کشیدن دم موش های بزرگ آزمایشگاهی، اندازه گیری شد. موسیلاژ خالص دانه¬ی بالنگو بدون باقیمانده های دانه با یک روش ابداعی به کمک آون میکروویو به صورت استریل، استخراج و خشک شد. سپس ژل بالنگو با نسبت 01/0گرم موسیلاژ خشک در 1 میلی لیتر آب مقطر به تنهایی و یا مخلوط 2% آن با لیدوکائین هیدروکلراید تهیه و بر "2" ⁄"3" انتهایی سطح دم موش ها (۵n=) مالیده شد. تغییر در آستانه¬ی درد حاد موش ها قبل و بعد از تجویز پوستی هر یک از مخلوط ها سنجیده و با هم و با گروه کنترل مقایسه شدند. موسیلاژ به تنهایی( g/ml01/0) اثر بی دردی معنی داری (05/0>p ) با توان و طول مدت مشابه با ژل لیدوکائین 2% تجاری نشان داد. اما کیفیت و طول مدت بی¬حسی موضعی ژل موسیلاژ- لیدوکائین 2% به طور معنی داری (05/0>p ) بیشتر از ژل لیدوکائین 2% تجاری بود. اثر بی دردی ژل مخلوط، بیشتر از ژل تجاری لیدوکائین بود. موسیلاژ می تواند اثر بی حسی لیدوکائین را ارتقا دهد. افزایش کیفیت اثر لیدوکائین ممکن است ناشی از اثر افزایش دهنده¬ی نفوذ پذیری پوستی موسیلاژ باشد. همچنین، افزایش طول مدت بی¬حسی این مخلوط می تواند به قابلیت موسیلاژ برای رهایش آهسته¬ی داروها مرتبط باشد. بدین ترتیب، ویژگی های منحصر به فرد موسیلاژ دانه¬ی بالنگو، آن را یک کاندیدا و افزودنی مناسب برای داورهای ضد درد مبدل ساخته است.

ارزیابی تنوع ژنتیکی برخی از جمعیت های وحشی گیاه بالنگو (.lallemantia sp) با استفاده از نشانگرهای issr و scot
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شاهد - دانشکده کشاورزی 1393
  ندا کردونی   اصغر کامرانی

گونه های جنس بالنگو از خانواده(نعناعیان) به عنوان گیاهانی با ارزش دارویی و اقتصادی محسوب می شوند. به منظور تعیین تنوع ژنتیکی74 ژنوتیپ متعلق به سه گونه lallemantia.royleana.، lallemantia peltata و lallemantia iberica از 17 آغازگر issr و 10 آغازگر scot استفاده شد. در مجموع 153 قطعه تکثیری امتیازدهی شدند، که تمامی این نوارها در سطح جمعیت ها چند شکل بودند. نتایج نشان داد که نشانگرهای issr و scot ، نشانگرهای مناسبی برای ارزیابی تنوع ژنتیکی گیاه بالنگو می باشند.