با توجه به افزایش عملکرد و سطح بالای مجتمع سازی، توان مصرفی در پردازنده های مدرن، به یکی از مهم ترین نگرانی های طراحان در این زمینه تبدیل شده است. کنترل پویای ولتاژ و فرکانس و کاهش ولتاژ تغذیه یکی از موثرترین روش های موجود در کاهش توان مصرفی دستگاه های با بار محاسباتی متغیر است. تراشه های مدیریت توان به صورت گسترده ای در وسایلی مانند کامپیوترهای قابل حمل، تلفن های همراه، دستگاه های gps، دوربین های دیجیتال و ... مورداستفاده قرارگرفته اند، همچنین از این روش در صنعت برای اجتناب از استفاده متعدد از منابع تغذیه، جهت راه اندازی حس گرها، کنترلر ها و مدارات دیجیتال و آنالوگ استفاده می شود. از این رو مدارات مجتمع مدیریت توان مانند مبدل های dc_dc به یکی از اساسی ترین بلوک های موجود در وسایل قابل حمل با محدودیت باتری تبدیل شده اند. تمرکز اصلی این پایان نامه بر روی طراحی یک مبدل dc_dc باک در مد کنترلی ولتاژ با بهره وری بالا است. همچنین ساختارهای مختلف مبدل باک، مزایا و معایب هرکدام موردبررسی قرار گرفته است. بر این اساس یک مبدل باک mhz 15 همزمان، در مد کنترلی ولتاژ در تکنولوژی µm 0/18 طراحی و پیاده سازی شده است. در این طرح جهت رسیدن به پاسخ حالت گذرای مناسب، از یک تقویت کننده خطای جبران شده، جهت ایجاد سیگنال های کنترلی مبدل از یک مقایسه کننده پرسرعت و همچنین یک ساختار جدید مولد موج دندان¬ اره¬ای با توان مصرفی و ابعاد بسیار پایین در مقایسه با مدل های معمول ارائه شده است. همچنین با بهبود اندازه ترانزیستورهای قدرت، استفاده از مدار جلوگیری از همپوشانی لبه سیگنال کنترلی سوئیچ¬ها و شبکه کنترل با توان مصرفی پایین، حداکثر راندمان 93% تحت تبدیل ولتاژ v ?/1 به v 4/1 به دست آمده است و با استفاده از تقویت کننده خطای با پهنای باند بالا و انتخاب مناسب المان های شبکه جبران ساز، پاسخ گذرای سریع با زمان نشست حدود µsec 2/1حاصل شده است.

گونه جدیدی از حسگرهای فشار، حسگرهای فشار مبتنی بر بلور نوری میباشند. مشخصه مهم این بلورها شکاف باند نوری می باشد که استفاده از آن ها را به عنوان حسگر امکان پذیر ساخته است. در (r/a ) یک بلورنوری، شکاف باند نوری، به ضریب شکست، ثابت شبکه و نسبت شعاع به ثابت شبکه وابسته می باشد. با اعمال فشار به ساختار یک بلور نوری، ضریب شکست ماده و هندسه ساختار تغییر کرده و در نتیجه شکاف باند ساختار تغییر می کند، همچنین در یک حسگر فشار بلور نوری، با اعمال فشار، بر اثر تغییر ضریب شکست و هندسه ساختار، طول موج تشدید کاواک تغییر کرده، در نتیجه میتوان میزان تغییرات طول موج را به عنوان تابعی از فشار بدست آورد که این امر اساسیترین ایده در مورد حسگرهای فشار بلور نوری میباشد. اولین چالشی که در زمینه این حسگرها وجود دارد، بهبود همزمان پارامترهایی از جمله حساسیت، ضریب کیفیت و محدوده دینامیکی میباشد. چالش دیگر، بررسی صحیح اثر فشار بر هندسه ساختار حسگر می باشد. در این پایاننامه سعی شده تا بررسی صحیح و کاملی از اثر فشار بر هندسه ساختار حسگر ارائه شود . همچنین، سه حسگر فشار، بر پایه بلور نوری دو بعدی با شبکه مثلثی، طراحی، شبیه سازی و تحلیل گردیده است. مقایسه نتایج شبیه سازی نشان میدهد که ساختارهای پیشنهادی در مقایسه با طرح های پیشین، عملکرد بهتری از خود نشان داده و توانستهاند هر سه پارامتر ذکر شده را همزمان، به نحو مطلوبی بهبود بخشند.

فیبرهای کریستال نوری، ساختارهای جدیدی از موجبرهای نوری هستند که دارای قابلیت جدیدی برای افزایش برهمکنش نور و گاز یا مایع درون حفره ها از طریق میدان میرا شونده هستند. اخیراً به دلیل ویژگی های منحصر به فرد این گونه فیبرها، محققین آنها را در کاربردهای متنوعی از جمله طراحی حسگر، طراحی ادوات نوری برای کاربرد در مخابرات نوری و ادوات نظامی پیشنهاد می دهند. لذا با توجه به این موضوع، در این پایان نامه به طراحی و شبیه سازی حسگر گاز مبتنی بر فیبر کریستال نوری با ساختارهای مختلف پرداخته شده است. داشتن حساسیت نسبی زیاد و تلفات تحدید کم به طور همزمان در حسگر گاز فیبر کریستال نوری بسیار مهم است. اما در اغلب موارد داشتن این دو خصوصیت به طور همزمان مشکل است. تغییر ویژگی های ساختار مانند تغییر قطر، شکل و فاصله بین حفره ها، سبب کنترل بهتری در خصوصیاتی مانند حساسیت نسبی و تلفات تحدید می شود. ساختارهای ارائه شده برای حسگر گاز دارای تلفات تحدید پایین در محدوده وسیعی از طول موج و حساسیت نسبی بالا می باشند. نتایج مقایسه نشان می دهد که طرح های ارائه شده از ضریب کیفیت بهتر و حساسیت بالاتری نسبت به طرح های موجود برخوردار هستند.

چکیده با رونق گرفتن صنعت پتروشیمی به عنوان بخشی پیشرو ، سایر بخشهای اقتصادی کشور را نیز به همراه خود به جلو کشانده و درنهایت باعث بهره وری اقتصادی کشور خواهد شد . هدف از پژوهش حاضر یافتن بهترین استراتژی برای توسعه صنایع میانی و پایین دستی شرکتهای پتروشیمی منطقه پارس بود. در این تحقیق داده ها و اطلاعات جمع آوری شده به وسیله تکنیک کیفی « swot » مورد تحلیل و پردازش قرار گرفتند تا نقاط قوت، ضعف، فرصتها و تهدیدها شناسایی گردند. جامعه مورد بررسی در این تحقیق شامل فعالان صنایع میان دستی و پایین دستی در منطقه پتروشیمی پارس و خبرگان صنعت پتروشیمی ایران بود. نمونه مورد بررسی هم شامل 30 نفر از خبرگان صنعت بود. نتیجه بدست آمده از تحقیق حاکی از این است که شاخص سرمایه خارجی در میان تهدیدها دارای بالا ترین وزن می باشد. وجود نیروی انسانی متخصص برای بهره برداری رتبه اول را در میان عوامل نقاط قوت دارد. عدم حمایت موثر از سرمایه گذاری در صنایع میانی و پایین دستی هم مهمترین ضعف صنایع پتروشیمی می باشد و وضعیت مکانیکی و ژئو پلیتیکی هم مهمترین فرصت برای صنایع پتروشیمی بدست آمد. کلمات کلیدی: صنایع میانی، صنایع پایین دستی، استراتژی، صنایع پتروشیمی، منطقه پارس

صف، یکی از رایجترین سیستم های پیچیده اجتماعی در زندگی انسانهاست که به طور اجتناب ناپذیری با حوزه فعالیت سازمان ها در ارتباط است.با توجه به خصوصیات سازمان های بهداشتی و درمانی و نقش حساسی که برنامه ریزی در چنین سازمان هایی برعهده دارد, علم تحقیق درعملیات می تواند کمک زیادی به این امر نماید.تحقیق حاضر در واقع کوششی برای نشان دادن کاربرد شاخه های این رشته در مراکز بهداشتی و درمانی بوده است.این پژوهش با هدف شناسایی عوامل موثر در افزایش زمان انتظاربیماران و کاهش آن بحدی که کمترین اختلاف را با استاندارهای زمان انتظار داشته باشد.

چکیده تحقیق حاضر با هدف شناسایی و رتبه بندی عوامل حیاتی موثر بر ایمنی صنعتی در شرکت توزیع نیروی برق شیراز صورت گرفته است. روش تحقیق، توصیفی-تحلیلی و از نوع همبستگی می باشد.این تحقیق در دو مرحله کیفی و کمی انجام شده است. پس از استخراج چهار عامل اصلی (مدیریتی، فردی، سازمانی-محیطی ، و فرهنگی –اجتماعی)با 20 زیرعامل موثر بر ایمنی صنعتی از ادبیات تحقیق؛ از طریق پرسشنامه نظر سنجی شده است. جامعه آماری پژوهش را کارکنان شرکت توزیع نیروی برق شیراز ،140 نفر تشکیل می دهد که با استفاده از جدول کرجسی و مورگان و روش نمونه گیری دردسترس ساده، 103 نفر از آن ها به عنوان نمونه انتخاب شد. جهت سنجش روایی از روایی محتوایی و جهت سنجش پایایی ابزار اندازه گیری از آلفای کرونباخ استفاده شده است؛ اعتبار پرسشنامه ، 80 / 0 تایید گردید. تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی با استفاده از از تکنیک مدل یابی معادلات ساختاری از طریق نرم افزارهای آماری لیزرل وspss صورت گرفته است. نتایج حاصل از آزمون ها حاکی از آن بود هر چهار عامل مدیریتی، فردی، سازمانی-محیطی ، و فرهنگی –اجتماعی از عوامل موثر بر ایمنی صنعتی هستند. نتایج رتبه بندی نشان داد که مهمترین به ترتیب عامل مدیریتی و فردی بوده اند. همچنین از موثرترین عامل فرعی؛ برنامه ریزی، مدیریت ایمنی و اطلاعات وفن آوری بوده اند. ضمن این که پنج رتبه اخر( 15-20)به ترتیب مربوط به متغیرهای محیط روانی کار، محیط فیزیکی کار، آرگونومی، انگیزش، وسایل و تجهیزات کار و ارتباطات وتبلیغات بوده است. بنابراین لازم است توجه بیشتری به ابعاد مدیریتی و فردی (در سطح کلان) و عوامل برنامه ریزی، مدیریت ایمنی و اطلاعات وفن آوری (در سطح خرد) شود. کلمات کلیدی: ایمنی صنعتی، ابعاد مدیریتی، ابعاد فردی، ابعاد سازمانی، ابعاد فرهنگی