نام پژوهشگر: صغری غلامی
پریچهر مومنی محمدجواد ضمیری
در خلال 10 تا 15 سال گذشته تمایل چشم¬گیری به استفاده از آنزیم¬های برون¬زادی در جیره وجود داشته است. فسفر موجود در غلات به صورت اسید فایتیک است که در ph خنثی، گروه¬های فسفات اسید فایتیک یک یا دو یون با بار منفی دارند که می¬توانند با یون¬های فلزی پیوند ایجاد کنند. بنابراین فراهمی فسفر، سایر کانی¬ها و مواد غذایی مانند پروتین که با اسید فایتیک پیوند برقرار می¬کنند، کاهش می¬یابد. یکی از آنزیم¬های برون¬زادی مورد استفاده در تهیه خوراک پرندگان فیتاز است که موجب رها شدن فسفر و سایر مواد از اسید فایتیک شده، در نتیجه فراهمی آن¬ها را افزایش می¬دهد. آنزیم مورد استفاده در این آزمایش ناتوفوس بوده، که نوعی فیتاز میکروبی است و از قارچ آسپرژیلوس نیجر به دست می¬آید. این آزمایش در قالب طرح کاملا تصادفی شامل 5 تیمار، 5 تکرار و 15 جوجه (نژاد a پلاس) در هر تکرار بود. داده¬ها با استفاده از نرم افزار sas آنالیز شده و میانگین¬ها با آزمون snk در سطح %5 با یکدیگر مقایسه شدند. موارد اندازه¬گیری شده شامل: عملکرد جوجه¬ها در 0-21، 21-42 و 0-42 روزگی، غلظت¬های خونی فسفر، مس و روی، گوارش¬پذیری ایلیومی پروتین و بافت شناسی روده بوده است. . با افزایش سطح ناتوفوس گوارش¬پذیری ایلیومی پروتین، بلندی پرز و عمق کریپت در 21 و 42 روزگی افزایش یافت. پهنای پرز در 42 روزگی افزایش معنی¬داری را نسبت به 21 روزگی در تیمارهای دریافت کننده آنزیم نشان داد. غلظت¬های سرمی فسفر و روی با افزایش ناتوفوس جیره افزایش یافت. افزایش سطوح ناتوفوس در جیره با کاهش سطح دی کلسیم فسفات موجب بهبود ضریب تبدیل غذا و اقتصادی شدن جیره شد.
مهین صابری هسنیجه صغری غلامی
شبکیه قسمتی از سیستم عصبی مرکزی می باشد که نقش مهمی در بینایی ایفا می کند. این بخش از لایه های مختلف بافتی تشکیل شده است که می تواند تحت تأثیر عوامل مختلفی مانند دیابت قرار گیرد و باعث تخریب سلول های شبکیه گردد. هدف از این مطالعه بررسی ساختار بافتی شبکیه ی موش صحرایی نر دیابتی، پس از تأثیر عصاره ی هیدروالکلی ژل آلوئه ورا (صبر زرد) می باشد. برای انجام این تحقیق، 50 سر موش صحرایی نر از نژاد sprague-dawley با وزن حدود 200- 150 (25±175) گرم مورد استفاده قرار گرفتند. حیوانات به 10 گروه 5 تایی: گروه کنترل (1)، رت های سالم با دریافت عصاره ی آلوئه ورا (2)، رت های دیابتی با دریافت غذای معمولی (3، 5، 7و 9)، رت های دیابتی با دریافت غذا و عصاره ی آلوئه ورا (4، 6، 8 و 10)، به ترتیب به مدت 4، 8، 12 و 16 هفته تقسیم شدند. حیوانات با داروی استرپتوزوتوسین با دوز (kgbw/ mg50) دیابتی شدند. پس از گذراندن دوره ی آزمایش با دوز بالای تیوپنتال سدیم کشته و چشم های آنها را خارج نموده و کره ی چشم در گلوتارآلدیید 4 درصد ثابت شد. سپس قسمتی از شبکیه نزدیک به دیسک بینایی را جدا کرده و پس از انجام کلیه ی مراحل تهیه ی نمونه، مقاطع نیمه نازک و نازک و رنگ آمیزی، جهت بررسی ضخامت کل شبکیه و لایه های gcl، ipl، inl، opl و onl و نیز شکل و موقعیت میتوکندری، مرفولوژی هسته و مرفولوژی و موقعیت قرار گرفتن فتورسپتورها و سلول های گانگلیونی توسط میکروسکوپ نوری و الکترونی ترانس میشن مورد مطالعه قرار گرفتند. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که در مقایسه بین گروه دیابتی و کنترل سالم ضخامت شبکیه و لایه های آن در گروه های مختلف مورد مطالعه کاهش داشت و تنها در ضخامت لایه ی psl در گروه 12 هفته ای اختلاف معنی دار مشاهده گردید(01/0 p? (. بنابراین بین گروه های دیگر و لایه های مختلف اختلاف معنی دار وجود نداشت. در گروه دیابتی در انتهای فتورسپتورها، تخریب کریستای میتوکندری ها، میتوکندری حباب دارو نیز تحلیل میتوکندری مشاهده گردید که در نتیجه ی درمان با عصاره ی آلوئه ورا، کریستاها تا حدودی نظم خود را بدست آوردند و آثار ترمیم در میتوکندری ها مشاهده گردید. در گروه دیابتی هسته ی فتورسپتورها بصورت متراکم مشاهده گردیدند. در اثر درمان با عصاره ی ژل آلوئه ورا، کروماتین هسته ها به حالت منتشر درآمدند. هسته ی سلول های گانگلیونی در گروه دیابتی، مضرس و کروماتین حاشیه نشین بود. با درمان توسط عصاره ی آلوئه ورا حالت حاشیه نشینی در کروماتین از بین رفت و کروماتین ها نسبتاً در هسته بطور یکنواخت توزیع شدند. با توجه به نتایج حاصل احتمالاً این گیاه می تواند جهت کاهش و کنترل عوارض ناشی از دیابت در شبکیه و جلوگیری از آسیبهای شبکیه ناشی از دیابت موثر واقع شود.
صغری غلامی امیر صفاری
شهرستان شیروان در شمال شرقی استان خراسان شمالی قرار دارد.ارتفاع این شهرستان از سطح دریا 1095 متر است، شهرستان شیروان از دو عارضه کوهستانی و دشت تشکیل شده است. بلندترین ارتفاعات آن در شمال کپه داغ (کپت داغ 2965 متر) و کوه گلیل (گلول 2625 متر) و در جنوب کوه شاه جهان 3032 متر از سطح دریا می باشد. هدف شناسایی نواحی آسیب پذیر و پر مخاطره با توجه به نوع مخاطره و تهیه نقشه ی پتانسیل مخاطرات(سیلاب،زمین لغزش،زلزله) در محیط gis و ارائه راهکارهای مناسب می باشد.در مطالعه حاضر از نقشه توپوگرافی 1:50000 ، مدل رقومی ارتفاع و نقشه زمین شناسی 1:100000، نقشه بارش،استفاده شده است. پارامترهای مورد مطالعه در بخش پتانسیل زمین لغزش شامل: شیب، شدت زلزله، بارش، فاصله از رود، فاصله از لغزش های موجود، فاصله از جاده، تراکم زهکشی، زمین شناسی، پوشش و کاربری اراضی، واحد های کلان ژئومورفولوژیکی و در قسمت پتانسیل سیلاب :شیب، فاصله از رود، تراکم زهکشی، ارتفاع، پوشش و کاربری اراضی، واحد های کلان ژئومورفولوژیکی و نهایتاً در بخش زمین لرزه شامل: فاصله از گسل فرعی و اصلی و زلزله، بزرگای زلزله، شیب، زمین شناسی، پوشش و کاربری اراضی، واحد های کلان ژئومورفولوژیکی است. این داده ها با بهره گیری از سیستم اطلاعات جغرافیایی (gis) و با استفاده از مدل منطق فازی تجزیه و تحلیل شده است. در نهایت با تلفیق لایه های اطلاعاتی در قالب مدل مذکور نقشه پهنه بندی خطر زمین لغزش، سیلاب و زلزله(با گامای9/0) شهرستان شیروان تهیه گردید. از همپوشانی نقشه پهنه بندی خطر سیلاب، زمین لغزش و زلزله نقشه نهایی پهنه بندی خطر تهیه گردید. نتایج نشان داد که گامای 9/0 پهنه بندی بهتری را در منطقه مورد مطالعه ارائه می نماید. نواحی پرمخاطره در محدوده شهرستان بر اساس نقشه پهنه بندی شده نواحی جنوبی و شرق شهرستان را شامل می شوند.
محمد ابراهیم آستانه مهناز طاهریانفرد
چکیده مطالعه اثرشیرسویا برتغییرات هیستومورفومتریک مخچه وپیازبویایی ناشی از برداشت تخمدان در موشهای صحرایی نوزاد به وسیله : محمد ابراهیم آستانه سویا محتوی مقدار زیادی ایزوفلاون می باشد که از خانواده فیتواستروژن ها است. فیتواستروژن ها مولکول های مشتق شده ازگیاه بوده ودارای فعالیت شبه استروژنی می باشند. آنها دارای شباهتهای ساختاری با استروژن پستانداران هستند. این تحقیق با هدف اثرشیرسویا برتغییرات هیستومورفومتریک مخچه و پیازبویایی ناشی از برداشت تخمدان در موشهای صحرایی نوزاد صورت گرفت. بدین منظور برای انجام این تحقیق تعداد30 قطعه موش صحرایی ماده یک روزه در شرایط استاندارد آزمایشگاهی نگهداری شدند و تا پایان روز 21 با شیر مادر و سپس با پلت های تجاری تغذیه گردیدند. در سن یک هفتگی بطور تصادفی تعداد 20 قطعه موش انتخاب و تحت عمل جراحی برداشت تخمدان (ovx) قرار گرفتند . همچنین 5 قطعه موش نیز بعنوان گروه شاهد (sham) جراحی شدند و5 موش باقیمانده بعنوان کنترل در نظر گرفته شدند . سپس درمان سه گروه از موشهای ovx در14 روزگی توسط شیر سویا به میزان ml/kgb.w 75/0، ml/kgb.w 5/1 و ml/kgb.w 3 دو بار در روز انجام گرفت. در پایان دو ماهگی تمامی موش ها تحت بیهوشی عمیق قرار گرفتند و متعاقب خونگیری و مرگ بدون درد، پیاز بویایی و مخچه جدا و در فرمالین 10? قرار داده شد. پس از پروسه بافتی و قالب گیری از هر نمونه برش به صورت سریال تهیه و علاوه بر رنگ آمیزی متداول هماتوکسیلین - ائوزین ، رنگ آمیزی اختصاصی ماسون تری کروم سبز نیز انجام گرفت . سپس با مطالعه در زیر میکروسکوپ نوری هیستومورفومتریک مخچه شامل اندازه گیری ضخامت لایه های گرانولار، مولکولار و اندازه سلولهای پورکینژ در ماده خاکستری مخچه، شمارش سلول ها در لایه ها ی فوق الذکر، ضخامت ماده سفید و مقایسه ی نسبت ماده خاکستری به ماده سفید مخچه و نیز ضخامت لایه ها و تعداد سلولها در لایه های مختلف پیاز بویایی، انجام گرفت. در این پژوهش شیر سویا با دوزهای ml/kgb.w 75 /0و 5/1 ، هیچ تاثیری بر روی غلظت سرمی 17- ? استرادیول در موش های تخمدان حذف شده نداشت و میزان آن کمتر از گروه کنترل و شاهد بود؛ اما غلظت سرمی 17- ? استرادیول در گروه تخمدان حذف شده که شیر سویا را با دوزml/kgb.w3 دریافت می کردند نسبت به دوگروهی که شیر سویا با دوز کمتر دریافت می کردند و یا گروهی که شیر سویا دریافت نمی نمودند، افزایش معنی داری نشان داد(p<0/05 ). ضخامت لایه ی مولکولار، اندازه سلول های پورکینژ و همچنین تعداد سلول های لایه های مولکولار و گرانولار و ضخامت ماده سفید مخچه در موش های صحرایی که تخمدان آنان حذف شده که شیر سویا دریافت نمی کردندکاهش یافته، ولی ضخامت لایه ی مولکولار و تعداد سلول ها در لایه های مولکولار و گرانولار و نسبت ضخامت ماده ی خاکستری به ماده ی سفید در موش های صحرایی تخمدان حذف شده با دریافت شیر سویا در دوز 3 میلی لیتر، افزایش معنی داری نشان دادند (p<0/05 ). از طرفی حذف تخمدان و مصرف شیر سویا در تعداد سلول های پورکینژ بی تأثیر بود. ضخامت لایه های رشته عصبی، گلومرولار، شبکه ی خارجی و گرانولار داخلی در پیاز بویایی نسبت به گروه کنترل کمتر شده بود که معنی دار نبود، در حالیکه کاهش در ضخامت لایه ی گرانولار خارجی، لایه ی سلول میترال و لایه ی شبکه ی داخلی معنی دار گردید (p<0/05 ). از طرفی ضخامت این سه لایه در گروهی که شیر سویا با دوز بالا دریافت کردند افزایش معنی داری نشان داده شد (p<0/05 ). همچنین درتعداد سلول ها در لایه های مختلف پیاز بویایی موش های صحرایی تخمدان حذف شده بدون دریافت شیر سویا در مقایسه با گروه کنترل کاهش معنی داری مشاهده گردید (p<0/05 ) . با توجه به پژوهش حاضر، شیر سویا در دوز ml/kgb.w 3 اثر مطلوبی در تعداد سلول های لایه ی گلومرولی، لایه ی گرانولار خارجی و داخلی داشته و باعث افزایش سلول ها گردیده است. ولی شیر سویا در دوز بالا نه تنها نتوانسته افزایشی در تعداد سلول های میترال نسبت به گروه کنترل داشته باشد، بلکه میزان هورمون استروژن نیز تأثیری در تعداد سلول های میترال نداشته است. با استناد به تحقیق حاضر می توان گفت که کم شدن استروژن ناشی از برداشت تخمدان در موشهای صحرایی نوزاد موجب کاهش ضخامت و تعداد سلولها در بیشتر لایه های مخچه و پیاز بویایی اصلی می گردد و با استفاده از شیر سویا (به میزان بالا) باعث افزایش غلظت سرمی17- ? استرادیول در خون شده که متعاقباً سبب افزایش ضخامت لایه و تعداد سلول ها می شود. بنابراین شیر سویا می تواند به عنوان منبع فیتواستروژن جانشین هورمون های مصنوعی شود.