نام پژوهشگر: علی عطافر
مائده ربانی مهر آرش شاهین
امروزه دستیابی به سرآمدی و بهبود مستمر در همه ابعاد سازمان از جایگاه ویژه ای برخورد است؛ در این راستا الگوی بنیاد اروپایی مدیریت کیفیت در دو حوزه توانمندسازها و نتایج به سازمان ها جهت حرکت به سمت سرآمدی کمک می نماید. از آنجا که توانمندسازها معیارهایی هستند که فعالیت های سازمان را پوشش می دهند و نتایج معیارهایی هستند که سازمان آن ها را به دست می آورد، می توان گفت که توانمندسازها نقشی مهم و اساسی در حرکت سازمان به سمت سرآمدی دارند. با توجه به اهمیت توانمندسازها، اولویت بندی آن ها برای سازمان ها جهت جلب رضایت کارکنان از ارزش زیادی برخوردار است. هدف این پژوهش، اولویت بندی توانمندسازها مبتنی بر انتظارات کارکنان از مدیریت سازمان با استفاده از تکنیک گسترش کارکرد کیفیت و مقایسه این اولویت بندی با روش معمول، یعنی بدون استفاده از تکنیک گسترش کارکرد کیفیت می باشد. به این منظور، شرکت پلی اکریل ایران برای مطالعه موردی انتخاب گردیده است. ابزار جمع آوری اطلاعات، در مطالعه نظری، روش کتابخانه ای و در مطالعه کاربردی پرسشنامه بوده است. تعداد کل جامعه آماری تحقیق حاضر شامل 2253 نفر کارکنان و 16 نفر مدیران ارشد شرکت پلی اکریل ایران است. روش نمونه گیری از کارکنان به صورت طبقه بندی شده می باشد که حجم نمونه، 160 نفر تعیین شده است. به منظور بررسی فرضیات تحقیق از سه پرسشنامه اهمیت و ارزیابی مشخصه های عملکردی مدیر از دید کارکنان و پرسشنامه اهمیت توانمندسازهای الگوی بنیاد اروپایی مدیریت کیفیت از دید مدیران سازمان استفاده گردیده است. جهت بررسی پایایی دو پرسشنامه اول، ضریب آلفای کرونباخ محاسبه گردیده که مقدار آن، به ترتیب 0/823 و 0/751 به دست آمده و رضایت بخش بوده است. همچنین، روایی پرسشنامه های مورد نظر نیز از نظر محتوا تأیید شده است. پرسشنامه سوم نیز استاندارد است و توسط کل جامعه آماری مدیران ارشد که 16 نفر می باشند، تکمیل گردیده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که بین اولویت بندی توانمندسازهای الگوی بنیاد اروپایی مدیریت کیفیت، قبل و بعد از استفاده از تکنیک گسترش کارکرد کیفیت تفاوت وجود دارد. همچنین، به نظر می رسد روش پیشنهادی در اولویت بندی مشخصه های عملکردی مدیریت سازمان بر اساس دیدگاه کارکنان؛ کاهش شکاف بین مدیریت و کارکنان؛ ایجاد بستر مناسب برای توسعه روابطی موثر و هماهنگ بین مدیران و کارکنان؛ و توسعه الگوی بنیاد اروپایی مدیریت کیفیت موثر باشد.
حمید قهاری علی عطافر
سازمان ها نیز ممکن است مانند انسان ها از بیماری های مختلفی رنج برده و علائم آن را بروز دهند. بیماری های سازمانی قابل درمان هستند به شرط آن که عوامل و علل آن ها با هوشیاری و بی طرفی شناسایی و برطرف شود. چنانچه بررسی های لازم انجام نشود، این گونه شرایط منجر به آسیب پذیری و به دنبال آن نیاز به تغییرات اساسی در سازمان می شود. این تحقیق در پی آسیب شناسی تأخیرات خریدهای خارجی شرکت پالایش نفت اصفهان می باشد. موضوع تأخیر در خریدهای خارجی، به عنوان یکی از معضلات شرکت مذکور، توسط کارشناسان و مدیران شرکت معرفی شده است. اگر معضل پیش آمده را یک بیماری در نظر بگیریم، تأخیرات عنوان شده همچون نشانه های این بیماری می باشند و برای درمان و بهبود این بیماری نیاز به شناسایی علل و ریشه های بیماری می باشد. لذا جهت طراحی چهارچوب و استخراج سوالات تحقیق پس از مطالعه ادبیات خرید سازمانی و به خصوص خرید خارجی، اقدام به مصاحبه با کارشناسان خرید خارجی شرکت شده است. سوالات به گونه ای طراحی شده اند که تمام عوامل و علل احتمالی که منجر به تأخیر در خریدهای خارجی می شوند را مورد بررسی قرار دهند. روش تحقیق پژوهش پیش رو از منظر هدف کاربردی، از نظر مسأله تحقیق توصیفی و از نظر زمان گردآوری پیمایشی می باشد. برای بررسی و ارزیابی سوالات تحقیق، مبادرت به ساخت پرسشنامه ای، جهت اخذ دیدگاه ها و نظرات تمام افراد دخیل در فرایند خریدهای خارجی شده است. سپس با استفاده از روش های آمار توصیفی، یک تجزیه و تحلیل آماری به صورت سرشماری بر روی کل افراد جامعه صورت گرفته است تا مشخص شود هر یک از عوامل مطروحه در سوالات تا چه حدی تأثیرگذار هستند. پس از تجزیه و تحلیل داده ها مشخص شد که عوامل محیطی و عوامل مدیریتی تا حد زیادی منجر به تأخیر در خریدهای خارجی می شوند. همچنین مشخص شد که عوامل سازمانی و ضعف اثر بخشی در گردش کار خریدهای خارجی تأثیر کمتری بر تأخیرات خریدهای خارجی دارند. در انتها نیز بر حسب نتایج حاصل از تحقیق، پیشنهادهایی به منظور مواجهه اثربخش با آسیب های شناسایی شده و همچنین پیشنهادهایی برای علاقه مندان به تحقیق در موضوعات مشابه ارائه شده است.
نازنین میربد علی عطافر
امروز شاهد بروز و ظهور مفاهیمی همچون اقتصاد شبکه ای و به تبع آن مدیریت زنجیره تأمین در عرصه مدیریت می باشیم. فلسفه اصلی این مفاهیم را در استفاده بیش از پیش دولت ها و سازمان ها از شایستگی های کلیدی سایرین در جهت رقابت پذیری در عرصه تولید و ارائه خدمات می توان جستجو نمود. از این رو برقراری و پیاده سازی نظام مدیریتی کارا، اثربخش و موثر بر کارکنان و جامعه در زمینه مدیریت زنجیره تأمین از اولویت های اساسی سازمان ها در جهت بقاء و توسعه در بازار پرچالش و رقابتی امروز می باشد. بدین جهت طراحی و تدوین نظام کارا و اثربخش سنجش عملکرد در حوزه مدیریت زنجیره تأمین از جمله عوامل کلیدی در رقابت پذیری سازمان های تولیدی و خدماتی می باشد. مباحث زنجیره تأمین در سال های اخیر نظر بسیاری از محققین را به خود جلب کرده است. در بازار رقابتی، امروزه تولید کنندگان درصدد بهبود وضع داخلی نیستند، بلکه موفقیت خود را در موفقیت زنجیره تأمینی که در آن حضور دارند جستجو می نمایند. اساس زنجیره تأمین بر پایه اعتماد متقابل بین اعضاء شکل می گیرد، لذا در این ارتباط انتخاب اعضاء برای حلقه های اصلی زنجیره تأمین یکی از تصمیمات استراتژیک در زنجیره تأمین محسوب می گردد. در این پژوهش سعی شده در زمینه بررسی تأثیر مدیریت زنجیره نأمین بر بهره وری دو شرکت عمده تولید خودرو یعنی ایران خودرو و پارس خودرو با یکدیگر مقایسه گردند. بدین منظور بهره وری بر اساس دو معیار کارائی و اثربخشی سنجیده می شود. معیار کارائی را بر اساس 8 متغیر، تعادل، خواب سرمایه، مزیت رقابتی، هزینه جاری، ضایعات، انجام بموقع تعهدات، حاشیه سود و زمان تولید و معیار اثربخشی را بر اساس 8 متغیر، سرعت عملکرد، سیستم اطلاعات، عدم اطمینان، حداقل موجودی، میزان هماهنگی، انعطاف پذیری، ارضاء نیاز مشتریان و اعتماد و احترام متقابل سنجش می نماید. این پژوهش از نوع توصیفی پیمایشی بوده که جمع آوری اطلاعات به صورت ارسال پرسشنامه برای کارخانه های مورد نظر و تکمیل آن توسط افراد مرتبط با واحد مدیریت زنجیره تأمین صورت پذیرفته است. نتایج پژوهش توسط نرم افزار16 spss تلخیص و مرتب شده است و با روش های آماری توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. طی آزمون فرض های انجام شده 9 آزمون فرض تائید و 7 آزمون فرض رد شده است. نتایج کلی حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان می دهد که مدیریت زنجیره تأمین بر ایران خودرو تأثیرگذارتر از پارس خودرو می باشد و ایران خودرو موفق تر عمل کرده است.
مریم شهابی علی عطافر
چکیده: جهان امروز، جهان تغییر و تحول است. به ندرت روزی بدون نوآوری در جهان اقتصاد، تغییر در تولید یا نوآوری در خدمات می گذرد. از این رو در دنیای متحول امروز هیچ کس نمی تواند با تکیه بر آموخته های خود در نظام آموزش رسمی سازگاری مناسب با محیط خود داشته باشد. بنابراین بر اساس فلسفه آموزش مستمر، اطلاعات و دانش انسان باید همواره پویا و در حال تکامل باشد و در هر مرحله از زندگی باید در کوران جدیدترین یافته ها و اطلاعات مربوط به حرفه و زندگی-اش قرار گیرد. در چنین شرایطی بیشتر سازمان ها به دنبال راه حلی برای تطبیق با این شرایط هستند. راه حلی که توسط اکثر صاحب نظران عنوان شده، آموزش و بهسازی منابع انسانی است. هدف از پژوهش حاضرارزشیابی اثربخشی برنامه های آموزشی شرکت بهره برداری نفت و گاز غرب از دیدگاه کارکنان و مدیران در دو بخش فرآورده های تولید و شاخص های منابع انسانی است. این پژوهش از نوع توصیفی - پیمایشی است. جامعه آماری کارکنان شرکت نفت و گاز غرب و تعداد نمونه آماری برابر 140 بوده است که 99 پرسشنامه برگشت خورده است. روش گردآوری مباحث نظری آن کتابخانه ای بوده و داده های آن از پرسشنامه محقق ساخته به دست آمده است. در این پژوهش از نرم افزار آماری spss برای تجزیه تحلیل داده ها و آزمون فرضیه ها استفاده شده است. نتایج حاصل از پژوهش صورت گرفته حاکی از آن است که برنامه آموزشی شرکت بهره برداری نفت و گاز غرب بر بهبود تولید فرآورده های نفتی و شاخص های منابع انسانی تاثیر گذاراست و به طور کلی برنامه های آموزشی شرکت بهره برداری نفت و گاز غرب از اثربخشی مطلوبی برخوردار هستند. کلید واژه ها: تحول سازمانی، ارزشیابی، آموزش ضمن خدمت، برنامه آموزشی، ارزشیابی برنامه آموزشی
منصور صادقی آرش شاهین
چکیده امروزه سازمان های بسیاری درگیر انتخاب بهترین و با صرفه ترین روش برای برآورده ساختن انتظارات ذی نفعان می باشند. بر این اساس مزیت رقابتی به سازمان هایی تعلق می گیرد که با تمرکز بر ارزش آفرینی و مشتری گرایی، راهبرد های تولیدی و فرآیندی خود را جهت شناسایی و حذف منابع غیر ارزشی از یک سو و شناسایی کارکردهای محصولات و خدمات و ارائه محصول با بیشترین ارزش از سوی دیگر متمرکز می کنند. موضوع این پژوهش، در زمینه امکان سنجی پیاده سازی سیستم مدیریت ارزش فراگیر در ساخت هواپیمای ایران 140 بوده است. پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی پیماشی بوده و جامعه آماری آن 120 نفر از سرپرستان و مدیران شرکت هواپیما سازی اصفهان می باشد. نمونه گیری به شکل تصادفی ساده طبقه ای انجام گرفت و حجم نمونه با توجه به جدول مورگان 92 نفر انتخاب شد. ابزار پژوهش پرسشنامه ای محقق ساخته بود که روایی و پایایی آن سنجیده شد و مورد تایید قرار گرفت و توسط آن وضعیت 5 معیار اصلی سیستم مدیریت ارزش فراگیر مورد سنجش قرار گرفت. اطلاعات حاصل شده در سطح آمار توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم افزار آماری spss مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت، و از آزمونهای آماری t-test، تحلیل واریانس، و برای آزمون همبستگی میان معیارها از آزمون آماری همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج نشان داد که سازمان در 5 معیار اصلی وضعیت قابل قبولی را جهت پیاده سازی سیستم مدیریت ارزش فراگیر را ندارد. همچنین در همبستگی میان معیارها نیز معیار تیم ها با سیستم ارزشی و روشها دارای همبستگی قوی است. واژه های کلیدی: مهندسی ارزش، مدیریت ارزش فراگیر، تیم ارزش، سیستم ارزشی، مدیریت ارتباط با مشتری.
زهرا مومنی نور آبادی علی عطافر
مدیریت بر خود از جمله مباحث مهّم درمتون مدیریت و به عنوان محرکی جهت برنامه ریزی استراتژیک است، که موجب بهبود توانایی افراد می شود و آنان را متعهد به خود تنظیمی رفتار می کند. در این پژوهش هدف آسیب شناسی سیستم مدیریت بر خود در راستای چرخه دمینگ بوده است. سیستم مدیریت بر خود شامل چهارگام برنامه ریزی فردی، توسعه مهارت های زندگی، خود ارزیابی و بازنگری در خود است، که دانشجویان در گام اول جهت کسب موفقیت، برنامه ریزی مناسب انجام می دهند و پیش بینی های لازم را در نظر می گیرند. درگام دوم مهارت های مورد نیاز را در خود پرورش می دهند. درگام بعدی به ارزیابی خود پرداخته تا نقاط قوت و ضعف احتمالی خود را آشکار نمایند و در نهایت در گام آخر اقدامات لازم را جهت تقویت نقاط قوت و رفع نقاط ضعف انجام می دهند. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه ی پژوهش، توصیفی_ پیمایشی می باشد. برای جمع آوری نظرات پاسخ دهندگان از پرسشنامه محقق ساخته با ضریب آلفای کرونباخ91% استفاده شده و روایی آن از نظر محتوا مورد تأیید واقع گردیده است. جامعه آماری این پژوهش دانشجویان رشته مدیریت دانشگاه اصفهان در سال تحصیلی 89-1388بوده و روش نمونه گیری استفاده شده، نمونه گیری تصادفی ساده می باشد. در این پژوهش برای بررسی فرضیه های پژوهش از آزمون t تک نمونه ای و برای بررسی یافته های جانبی از آزمون های t دو جامعه مستقل، تحلیل واریانس تک عاملی( آنوا)، آزمون lsd ، آزمون همبستگی و آزمون فریدمن استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهدکه دانشجویان رشته مدیریت دانشگاه اصفهان در طول تحصیل التزام عملی نسبت به سیستم مدیریت بر خود دارند، به عبارت دیگر آنان در طول تحصیل اهداف خود را تعریف وتشریح می کنند و به آن پایبندند، مهارت های مرتبط را در خود پرورش می دهند، در کسب ارزش های اخلاقی التزام عملی دارند و کانون کنترل درونی در آنان نقش تعیین کننده ای را ایفا می کند. همچنین برای رسیدن به موفقیت متمایل به پرداخت هزینه های متفاوتی می باشند و در راستای موفقیت در برابر مشکلات استقامت می نمایند. اما در کسب علم، دانش و تکنولوژی مبادرت نمی ورزند.
اکرم دستیاری علی عطافر
هدف پژوهش حاضر بررسی موانع و مشوق های ورود تازه واردان به صنعت کاشی و سرامیک، در سطح شرکت های کاشی و سرامیک اصفهان می باشد. در این مطالعه با توجه به گستره پژوهش، پس از بررسی ادبیات پژوهش هفت عامل به عنوان مانع و چهار عامل به عنوان مشوق ورود تازه واردان به صنعت کاشی و سرامیک اصفهان در نظر گرفته شده اند، که این متغیرها عبارتند از: صرفه جویی های ناشی از مقیاس، تمایز محصول، نیازمندی های سرمایه ای، هزینه های تغییر، دسترسی به کانال های توزیع، سیاست های دولت و انتظار تلافی به عنوان موانع ورود؛ بسترهای محیطی، میزان سودآوری صنعت، وضعیت حاکم بر صنعت و نیازمندی های تکنولوژیکی به عنوان مشوق های ورود. و در نهایت بر مبنای این متغیرها پرسشنامه محقق ساخته بسته پاسخ، شامل 45 سوال طراحی گردید. مطالعه حاضر از نظر هدف، کاربردی و از منظر روش در زمره پژوهش های توصیفی- پیمایشی طبقه بندی می شود. جامعه آماری شامل تمامی مدیران و کارشناسان شرکت های کاشی و سرامیک شهرستان اصفهان در سال 1389 بوده اند. در این پژوهش به دلیل محدودیت دسترسی به تعداد کل اعضای جامعه آماری از روش نمونه گیری دردسترس استفاده شده است. به این صورت که از بین مدیران و کارشناسان 14 شرکت کاشی و سرامیک فعال در شهر اصفهان، به تعدادی که امکان دسترسی به آن ها وجود داشته، پرسشنامه توزیع گردیده است. با توزیع110 پرسشنامه بین مدیران و کارشناسان 11 شرکت و بازگشت 87 پرسشنامه و به-علت مخدوش بودن و عدم امکان استفاده به دلیل داده های نادرست، درنهایت کار تجزیه و تحلیل داده ها با 52 نمونه انجام شد. به منظور بررسی فرضیه های پژوهش از آزمون میانگین یک جامعه و به منظور رتبه بندیی مولفه ها از آزمون اندازه های تکراری استفاده شده است. نتایج حاصل از پژوهش صورت گرفته تأثیر پنج عامل به عنوان مانع و چهار عامل به عنوان مشوق ورود تازه واردان را مورد تأیید قرار داده است. نتایج آزمون اندازه های تکراری نشان داد که از بین موانع متغیر نیازمندی های سرمایه ای بالاترین رتبه و متغیر تمایز محصول کمترین رتبه و از بین مشوق ها بسترهای محیطی بالاترین رتبه و وضعیت حاکم بر صنعت پایین ترین رتبه را دارا می باشند.
اکرم کاظمی علی عطافر
امروزه یکی از معضلاتی که سازمان ها به آن مبتلا هستند مشکل نیروی انسانی و ناتوانی سازمان در استفاده بهینه از توان بالقوه کارکنان به ویژه در سطوح کارشناسی و تخصصی است. این امر سبب کاهش بهره وری و ناتوانی رقابت در عرصه های ملی و بین المللی گردیده است. یکی از متداول ترین راه ها برای برطرف ساختن این مشکل به کارگیری روش مدیریت مشارکتی است. برای شناسایی و رفع مشکلات هر سازمان، بایستی بیش از پیش به افراد همان سازمان اتکا کرد، زیرا نیروهای داخلی سازمان هم با مشکلات به صورت عینی و روزمره برخورد می کنند و هم شناخت بیشتری به وظایف و روابط رسمی و غیررسمی دارند. هدف اصلی پژوهش حاضر تعیین تأثیر استقرار مدیریت مشارکتی از طریق نظام پیشنهادها بر عملکرد منابع انسانی شرکت پالایش نفت اصفهان می باشد. فرضیه اصلی پژوهش این بوده که استقرار نظام پیشنهادها بر عملکرد منابع انسانی شرکت پالایش نفت اصفهان تأثیر داشته است. در این پژوهش پس از بررسی ادبیات پژوهش نه متغیر به عنوان مولفه های مهم عملکرد منابع انسانی که نظام پیشنهادها بر آن ها اثرگذار است، در نظر گرفته شدند. این متغیرها عبارت از صرفه جویی در هزینه ها، سطح روابط افراد، رضایت کارکنان، تعهد کارکنان، اهمیت کارکنان به توسعه مهارت و معلومات خود، خلاقیت و نوآوری، بهبود روش های کار، مقاومت در برابر تغییر و مسئولیت پذیری کارکنان هستند. این پژوهش از نوع توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری را تمامی کارکنان و مدیران شرکت پالایش نفت اصفهان تشکیل می دادند. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش پرسشنامه محقق ساخته بوده است. در این پژوهش از نرم افزار آماری spss و آزمون های آماری مختلف مانند آزمون t تک نمونه ای، آزمون تحلیل واریانس یک عامله و آزمون فریدمن برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شده است. با انجام پیش آزمون پایایی پرسشنامه 97/0 برآورد شد و میزان حجم نمونه 184 نفر تعیین و به همین تعداد پرسشنامه جمع آوری گردید. نتایج حاصل از پژوهش صورت گرفته، حاکی از آن است که استقرار نظام پیشنهادها بر عملکرد منابع انسانی شرکت پالایش نفت اصفهان تأثیرگذار نبوده است.
الهه خواجه دهاقانی علی عطافر
اندیشه استفاده از اصول و فنون بازاریابی تجاری مدتها است که به حوزه علوم اجتماعی هم راه پیدا کرده است و صاحبنظران این عرصه به دنبال تکرار موفقیت بخش تجارت در حوزه علوم اجتماعی هستند. بازاریابی اجتماعی کاربرد تکنیک های بازاریابی تجاری به منظور تجزیه و تحلیل، طراحی، اجرا و ارزیابی برنامه های تعیین شده برای تاثیر گذاری بر رفتار مخاطبان هدف به منظور بهبود رفاه شخصی و اجتماعی آنهاست. ویژگی منحصر به فرد بازاریابی اجتماعی این است که استراتژی های بخش تجاری را برای تحلیل جامعه و سلامت اجتماعی آن به کار می گیرد. اگرچه بیشترین کاربرد بازاریابی اجتماعی در بخش سلامت دیده می شود، اما پتانسیل بالقوه ای نیز در بخش هایی مانند حفاظت از منابع، انرژی و محیط طبیعی وجود دارد. در این پژوهش پتانسیل بازاریابی برای تاثیر گذاری بر رفتار مصرف کنندگان خانگی برق و اصلاح الگوی مصرف آنان از طریق سه عامل آموزش و اطلاع رسانی، تشویق و ترغیب و تعدیل هزینه مورد بررسی قرار می گیرد. همچنین بازاریابی اجتماعی علاوه برتاثیری که بر مخاطبان خود می گذارد، مجریان خود را نیز تحت تاثیر قرار می دهد به شرطی که از یک برنامه استراتژیک و هدفمند پیروی نماید. بنابراین در بخش دوم پژوهش به بررسی تاثیر آن برنگرش مدیران از تحول سازمانی شرکت برق منطقه ای اصفهان به عنوان مجری برنامه های بازاریابی اجتماعی و در نتیجه تاثیر بر اهداف و استراتژی ها، فرهنگ و فرایند های سازمانی شرکت پرداخته می شود. پژوهش حاضر با توجه به ماهیت موضوع و از آنجا که به بررسی وضع موجود می پردازد و همچنین با توجه به اهداف پژوهش در قلمرو پژوهش های "توصیفی – پیمایشی" میباشد که دارای ماهیت کاربردی است. تعداد نمونه مورد نیاز با استفاده از فرمول کوکران 246 نفر برای مصرف کنندگان محاسبه و برای مدیران و کارشناسان به دلیل محدود بودن جامعه نمونه گیری انجام نشد. فرضیات از طریق آزمون های رگرسیون چند متغیره برای فرضیه اول و تک متغیره برای فرضیه دوم مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان می دهد که بازاریابی اجتماعی بر اصلاح الگوی مصرف برق مشتریان خانگی در شهر اصفهان در سطح معناداری 05/0 تاثیر معناداری دارد؛ همچنین تاثیر معنادار بازاریابی اجتماعی بر تحول سازمانی شرکت برق تائید می گردد.
منیره سامع آرش شاهین
هدف این پژوهش، طراحی الگویی برای کاهش شکاف کیفیت خدمات با استفاده از فنون tpa و sfmea می باشد. الگوی پیشنهاد شده که یکی از الگوهای منحصر به فرد در نوع خود است، با استفاده از روشی نظام مند، به دنبال کاهش شکاف کیفیت خدمات می باشد. از روش servqual برای اندازه گیری شکاف کیفیت خدمات در دو مرحله قبل و بعد از اقدام های بهبود استفاده شده است. افزایش اثربخشی در فرایند خدمت را می توان با استفاده از دو فن پیگیری نمود: فن tpa که با ارزیابی شاخص oae میزان اثربخشی خدمت را اندازه گیری می کند که اگر بتوان این شاخص را افزایش داد، می توان به سطح بالاتری از اثربخشی دست یافت؛ فن sfmea که از آن به عنوان یک روش نظام مند برای حذف اتلاف ها و نواقص به منظور افزایش بهره وری در خدمات می توان استفاده کرد. با استفاده از این دو فن می توان فرایند خدمت را مدیریت کرده و به منظور افزایش اثربخشی، آن را بهبود داد. نتیجه حاصل از افزایش اثربخشی (افزایش شاخص oae) و بهبود در خدمت (کاهش شاخص rpn) را باید بتوان در کاهش شکاف کیفیت خدمات مشاهده کرد. در واقع زمانی اقدام های بهبود فرایند خدمت می تواند موثر واقع شود که فاصله میان انتظارات مشتری و برداشت های وی از عملکرد خدمت دهنده یعنی شکاف کیفیت خدمت کاهش یابد. به منظور بررسی کیفیت خدمات شهری ارایه شده به شهروندان و ارتقای کیفیت این خدمات، الگوی پیشنهادی این پژوهش در فرایند خدمات جمع آوری اقلام بازیافتنی در غرفه های بازیافت شهرداری اصفهان اجرا شده است. این بررسی در 4 غرفه بازیافت در 4 منطقه شهر اصفهان انجام شده است. شاخص oae در این غرفه ها اندازه گیری شده که میانگین آن قبل و بعد از اقدام های بهبود به ترتیب 25/0و 34/0 از 1 می باشد. با اجرای فن sfmea در این غرفه ها، شاخص rpn در بالاترین مقدار خود، قبل و بعد از اقدام های بهبود به ترتیب 490 و 316 از 1000 می باشد. شکاف کیفیت خدمات، با توزیع 120 پرسشنامه در بین شهروندانی که از خدمات این 4 غرفه استفاده می کنند با روش servqual مورد بررسی قرار گرفت. میانگین شکاف کیفیت خدمت در این غرفه ها قبل و بعد از اقدام های بهبود 97/0 و 38/0 از 4 (حداکثر شکاف)، می باشد. بنابراین نتایج نشان می دهد شاخص oae به میزان 36 درصد و شاخص rpn به میزان 16 درصد بهبود یافته است. تأثیر این بهبود را در کاهش شکاف کیفیت خدمات به میزان 61 درصد می-توان مشاهده کرد. در نتیجه فرضیه این پژوهش مبنی بر اینکه "با استفاده از فنون tpa، sfmea و روش servqual می توان الگویی طراحی نمود که به کمک آن، شکاف کیفیت خدمات کاهش یابد"، تایید می شود. از دیگر نتایج این تحقیق می توان به افزایش مراجعه شهروندان به غرفه بازیافت اشاره نمود که در نتیجه اقدام های بهبود و در یک فاصله زمانی به مدت 7 هفته تا 2 برابر افزایش یافت.
وفا منشدی علی عطافر
این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه ی پژوهش، توصیفی_ پیمایشی می باشد. برای جمع آوری نظرات پاسخ دهندگان از پرسشنامه محقق ساخته با ضریب آلفای کرونباخ در وضعیت موجود 89/0% و وضعیت مطلوب93/0% استفاده شده و روایی آن از نظر محتوا مورد تأیید واقع شده است. جامعه آماری تحقیق را کارکنان دارای ? سال سابقه خدمت و با مدرک تحصیلی بالاتر از دیپلم در واحدهای ستادی و برنامه ریزی در شرکت ملی حفاری ایران به تعداد ??? نفر تشکیل می دهد که از این میان بر اساس روش نمونه گیری ساده بدون جایگذاری تعداد 174 نفر به عنوان نمونه انتخاب شده اند. این تحقیق در پی یافتن پاسخ در خصوص پرسش زیر است: تعیین میزان تفاوت شایسته سالاری کارکنان در دو وضعیت موجود و مطلوب شرکت ملی حفاری اهواز ابزار گردآوری اطلاعات شامل، اسناد و مدارک مرتبط با موضوع پژوهش، کتب، مقالات و پایگاههای علمی و معتبر اینترنتی است. به علاوه برای گردآوری داده های مورد نیاز، پرسشنامه ای مشتمل بر 48 گویه مرکب از ? الی 1? گویه برای هریک از مولفه شایسته سالاری تنظیم و پس از کسب نظرات خبرگان دانشگاهی و صنعتی و اطمینان از روایی و پایایی آن مورد استفاده قرار گرفت. برای آزمون یک فرضیه اصلی و شش فرضیه فرعی از روش های آزمون t مقایسه زوجی، آزمون فریدمن، آزمون تحلیل واریانس تک عاملی و آزمون lsd استفاده شد و این نتایج به دست آمد: بین وضعیت موجود و مطلوب تحلیل میزان شایسته سالاری در شرکت ملی حفاری اهواز تفاوت وجود دارد و این دو حالت بر هم منطبق نمی باشد.
الفت گنجی بیدمشک علی عطافر
سازمان ها در عصر دانش محور کنونی سرمایه گذاری های کلانی در زمینه فناوری اطلاعات به عنوان یک منبع استراتژیک انجام می دهند. طبیعت تکاملی فناوری اطلاعات، سازمان های استراتژی محور از جمله شهرداری کلانشهر اصفهان را بر آن داشت تا دستیابی به سطح بلوغ همسویی استراتژی های فناوری اطلاعات با استراتژی های کسب و کار را در رأس امور خود قرار دهند. پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان همسویی استراتژی های فناوری اطلاعات با استراتژی های کسب و کار در شهرداری کلانشهر اصفهان تدوین گردید. ابعاد همسویی استراتژیک در این پژوهش چهار بعد (مدیریت و راهبری، سیستم های کاربردی و خدمات الکترونیکی، زیرساخت فنی، نیروی انسانی، فرهنگ سازی و آموزش) در نظر گرفته شد. جهت سنجش بعد مدیریت و راهبری از سه شاخص نظارت و سطح اعمال اختیار، مشارکت و مدیریت ارتباطات استفاده شد. بعد سیستم-های کاربردی و خدمات الکترونیکی با دو شاخص معماری کسب و کار و سیستم های کاربردی مورد سنجش قرار گرفت. جهت سنجش بعد زیر ساخت فنی از دو شاخص معماری فناوری اطلاعات و سیستم های اطلاعاتی استفاده شد. بعد نیروی انسانی، فرهنگ سازی و آموزش با سه شاخص مهارت نیروی انسانی، فرهنگ و آموزش سنجیده شد. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و روش جزء پژوهش های توصیفی- پیمایشی و مطالعه میدانی است. نمونه پژوهش شامل 170 نفر از مدیران، سرپرستان و کارشناسان هشت حوزه معاونت شهرداری کلانشهر اصفهان بود. اطلاعات مورد نیاز از طریق پرسشنامه محقق ساخته با ضریب آلفای کرونباخ 9585/0 با در نظر گرفتن روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای، جمع آوری شد. داده های پژوهش توسط نرم افزارهای excel، spss و amos تلخیص و مرتب سازی شد و با استفاده از روش های آمار توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. جهت سنجش مدل اندازه گیری متغیرهای پژوهش از مدل تحلیل عاملی تأییدی مرتبه دوم استفاده گردید. تحلیل داده های پژوهش با استفاده از آزمون های مقایسه میانگین ها جهت تعیین میزان همسویی استراتژیک و مقایسه میانگین زوجی برای بررسی شکاف وضعیت موجود و مطلوب همسویی استراتژیک صورت پذیرفت. در یافته های جانبی پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل واریانس، میانگین امتیاز ده شاخص همسویی استراتژیک بر اساس متغیرهای جمعیت شناختی در وضعیت مطلوب و موجود مقایسه شد. همچنین ضریب همبستگی پیرسون ده شاخص به تفکیک در چهار بعد همسویی استراتژیک در وضعیت مطلوب و موجود نیز تعیین شد. نتایج آزمون فرضیه اول نشان داد که حوزه معاونت های فرهنگی و اجتماعی، هماهنگی امور مناطق و سازمان ها و عمران شهری در بعد مدیریت و راهبری همسویی دارند. نتایج آزمون فرضیه دوم نشان داد که حوزه معاونت های فرهنگی و اجتماعی، هماهنگی امور مناطق و سازمان ها، عمران شهری و مالی اداری در بعد سیستم های کاربردی و خدمات الکترونیکی همسویی دارند. نتایج آزمون فرضیه سوم نشان داد که حوزه معاونت های فرهنگی و اجتماعی، حمل و نقل و ترافیک، خدمات شهری، هماهنگی امور مناطق و سازمان ها، عمران شهری و مالی اداری در بعد زیرساخت فنی همسویی دارند. نتایج آزمون فرضیه چهارم نشان داد که حوزه معاونت های فرهنگی و اجتماعی، خدمات شهری، هماهنگی امور مناطق و سازمان ها و عمران شهری در بعد نیروی انسانی، فرهنگ سازی و آموزش همسویی دارند.
مسعود جمالی آرش شاهین
با گسترش رقابت و کاهش نقدینگی بنگاه های اقتصادی، مدیران سازمان ها تمایل بیشتری به ریسک گریزی و افزایش دقت در انجام تحلیل های بازاریابی و به خصوص تحلیل نیازمندی و ترجیحات مشتریان و تصمیم های حاصل از آن یافتند. در این عرصه منطق فازی در کنار کاربرد در علوم اجتماعی، مهندسی و ... به علوم مدیریتی راه پیدا نمود تا به افزایش دقت و اطمینان تصمیمات حاصله بر پایه متغیرهای زبانی و جامعه شناختی بپردازد. هدف اصلی این پژوهش تحلیل، رتبه بندی و موقعیت یابی نام های تجاری برتر استان اصفهان با استفاده از روش نقشه برداشت فازی می باشد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش پژوهش از نوع توصیفی می باشد. همچنین روش گردآوری داده های نظری از نوع کتابخانه ای و روش گردآوری داده های کاربردی از نوع تحقیق میدانی است. مراحل کلی تهیه نقشه برداشت شامل 5 مرحله است: در این پژوهش از جامعه آماری نام های تجاری شرکت کننده در جشنواره 100 برند برتر استان اصفهان، 4 عدد از تولیدکنندگان سیمان انتخاب شده اند. در مرحله دوم، به لحاظ ماهیت فنی و تخصصی، وجوه رقابت توسط نظر خبرگان حوزه سیمان معین گردیده است. در مرحله سوم گردآوری اطلاعات از صاحب نظران(مشتریان) انجام شده است که از آن با "برداشت مشتریان" یاد می شود. سپس سامان دهی آنها در یک ماتریس که نمایانگر برداشت مشتریان در مورد هر محصول و با توجه به هر ویژگی خواهد بود انجام شده است. یک روش جهت تهیه نقشه برداشت انتخاب شده است. در این پژوهش ضمن معرفی روش های مختلف تهیه نقشه برداشت، تکنیک تحلیل عاملی به عنوان روش برتر معرفی و با تلفیق آن با منطق فازی بر صحت و قابلیت اطمینان نتایج حاصل از نقشه افزوده شده است. در آخرین مرحله خروجی های حاصل از نقشه برداشت مورد تفسیر و استفاده قرار می گیرد. در این پژوهش نقشه برداشت سنتی و فازی بر اساس اطلاعات گردآوری شده توسط پرسشنامه و در خصوص 4 نام تجاری سیمان استان اصفهان ترسیم و پس از تحلیل مورد قضاوت و مقایسه قرار گرفتند. در این راستا با استفاده از نقشه برداشت فازی به تحلیل ترجیحات مشتریان در نام های تجاری مختلف پرداخته شده و به علت ماهیت فازی اطلاعات استفاده شده از انجام تحلیل ترجیحات، قابلیت اطمینان نتایج حاصل نسبت به نقشه برداشت سنتی افزایش یافته است. همچنین تحلیل مذکور منجر به رتبه بندی نام های تجاری مورد بررسی انجامید: سیمان سپاهان رتبه اول، سیمان اصفهان رتبه دوم، سیمان اردستان رتبه سوم و سیمان ساروج رتبه چهارم که این رتبه بندی با نتایج حاصل از جشنواره 100 برند برتر استان اصفهان در سال 89 انطباق داشت.
ونوس شه ناصر علی عطافر
چکیده هدف از این پژوهش ارزیابی مدیران میانی جهت تصدی مسئولیت مدیریت عالی در شهرداری اصفهان می باشد. در راستای هدف مذکور این فرضیه ها مطرح شده است که مدیران میانی شهرداری اصفهان مهارت های لازم اعم از مهارت های عمومی، مهارت های تخصصی، مهارت های استراتژیک و ویژگی ها و توانایی های شخصیتی را جهت ارتقا و پیشرفت در مسیر شغلی و تصدی مسئولیت مدیریت عالی دارا می باشند. این پژوهش در واقع یک طرح توصیفی بوده که جامعه آماری آن را مدیران ارشد، مدیران میانی و کارشناسان معاونت ها و شهرداری های مناطق اصفهان تشکیل داده اند، حجم نمونه به ترتیب 98،48 و 157 نفر تعیین گشته که با استفاده از روش نمونه گیری از نوع طبقه ای متناسب با حجم نمونه انتخاب شده است. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش، سه نوع پرسشنامه محقق ساخته برای سه گروه پاسخ دهنده، شامل سئوالاتی بر اساس طیف لیکرت می باشد. برای تأیید روایی spss پرسشنامه ها از نظرات اساتید راهنما، مشاور و گروهی از کارشناسان شهرداری اصفهان و برای سنجش پایایی از نرم افزار % 95 % و 98 ،% استفاده شده است که آلفای کرونباخ برای پرسشنامه های مدیران ارشد، مدیران میانی و کارشناسان به ترتیب 95 تعیین گشته است. تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح آمار توصیفی و آمار استنباطی صورت گرفته است. در سطح آمار توصیفی از تک متغیره و آزمون فریدمن و آزمون تحلیل واریانس و t فراوانی، درصد میانگین و انحراف معیار و در سطح آمار استنباطی از آزمون استفاده گشته است. lsd آزمون نتایج حاصل از بررسی نشان داد که با توجه به میانگین های مشاهده شده از دیدگاه پاسخ دهندگان، مدیران میانی دارای مهارت های عمومی، مهارت های تخصصی و توانایی ها و ویژگی های شخصیتی مورد نیاز جهت تصدی مسئولیت مدیریت عالی در شهرداری اصفهان می باشند. در صورتی که در مورد مهارت های استراتژیک به اعتقاد مدیران ارشد شهرداری اصفهان، مدیران میانی هنوز آمادگی لازم جهت ارتقا را نداشته که این نظر درست نقطه مقابل اعتقادات مدیران میانی و کارشناسان در این خصوص می باشد. سعی این پژوهش بر این بوده است که راه حلی مناسب جهت حل مشکلات شهرداری اصفهان در زمینه پرورش مدیران میانی و آموزش آنان برای داشتن بینش استراتژیک ارائه دهد. واژگان کلیدی: مشاغل کلیدی سازمانی، کارکنان کلیدی، توسعه منابع انسانی، برنامه ریزی جانشینی، توسعه مدیریت، مدیران میانی
محمد رضا عطارپور آرش شاهین
هدف اصلی از انجام این پژوهش تعیین وظایف واحد تحقیق و توسعه شرکت پالایش نفت اصفهان در زمینه مدیریت تکنولوژی با الهام از نقشه راه می باشد. به این منظور از مدل ممیزی تکنولوژی برای ارزیابی شش حوزه مرتبط با مدیریت تکنولوژی شرکت استفاده شده است. سپس با شناسایی محرکهای تغییر و آینده های محتمل، وظایف واحد مذکور برای مدیریت این متغیر مهم و موثر شناسایی و اولویت بندی شده است. در این پژوهش از مدل ممیزی تکنولوژی استفاده شده است و با استفاده از آن وضعیت موجود سازمان در این زمینه تعیین شده است. سپس با استفاده از روش ideas در برنامه ریزی سناریو، محرک های تغییر (با استفاده از چارچوب pestel ) و آینده های محتمل برای سازمان تعیین شد. در ادامه با توجه به نظرات کارشناسان و ادبیات موضوع وظایف واحد تحقیق و توسعه تعیین و با استفاده از تکنیک topsis اولویت بندی شدند. در نهایت الگویی برای برنامه ریزی تکنولوژی در واحد تحقیق و توسعه شرکت پالایش نفت اصفهان ارائه شده است. با توجه به چارچوب pestel، 30 محرک تغییر برای توسعه تکنولوژی شناسایی شد و بعد از نظرخواهی از متخصصان دو متغیر که بیشترین تأثیر بر توسعه تکنولوژی و کمترین عدم اطمینان را داشتند (یعنی افزایش تحریم ها علیه ایران و تأثیر آن بر مبادلات سخت افزاری و نرم افزاری و رقابتی بودن بازارهای جهانی و منطقه) شناسایی شدند. در ادامه با توجه به این دو متغیر چهار سناریوی اولیه تدوین و در نهایت سناریوهای نهایی تعیین شدند. با توجه به این سناریوها در جلسات گروه اسمی وظایف واحد تحقیق و توسعه شناسایی شد و پس از اولویت بندی الگوی مورد نظر ارائه شد. نتایج بدست آمده نشان می دهد وضعیت موجود در شرکت در پنج بعد از ابعاد مدل ممیزی تکنولوژی پایین تر از حد متوسط و فقط در یک بعد اندکی بالاتر در حد متوسط قرار دارد. جهت بهبود وضعیت با توجه به سناریوی منتخب، واحد تحقیق و توسعه سازمان باید با تشکیل یک پورتفوی تکنولوژی با توجه به تکنولوژی های کلیدی سازمان و تمرکز بر آنها وضعیت خود را بهبود بخشد.
حسین عظیمی علی عطافر
چکیده فساد یکی از پدیده های جهانی است که از دیرباز با پیدایش شکل های اولیه حکومت وجود داشته است. در زیرمجموعه فساد در معنی عام، فساد در نظام اداری نیز، گریبانگیر همه کشورها بوده و اقدامات بسیاری در پیشگیری یا مقابله با آن به انجام رسیده است. فساد اداری - مالی بر اساس تعریف سازمان شفافیت بین المللی آن دسته از فعالیت های کارکنان و مسئولان دولت را شامل می شود که اولاً به منافع عمومی لطمه بزند و ثانیاً هدف از انجام آن، رساندن فایده به عامل (کارمند اقدام کننده) یا به شخص دیگر باشد. عوامل متعددی در شکل گیری فساد اداری - مالی تاثیر دارند. تحقیقات متعددی نیز توسط محققین در خصوص تبیین عوامل موثر بر فساد و ارائه نظریات مختلف صورت گرفته است. ولی بسیاری از آن ها از ابعاد جامعه شناختی، روانشناختی، حقوقی، سیاسی و اقتصاد جامعه به تبیین موضوع پرداخته و بررسی های انجام شده در خصوص عوامل درون سازمانی موثر بر فساد اداری - مالی در مقایسه با آن ها محدود است. به همین جهت به لحاظ توسعه ای بودن پژوهش، جهت بسط و توسعه مطالعات مربوط به عوامل درون سازمانی موثر بر فساد اداری - مالی و تولید روش های جدید یا بهبود آن ها، محقق برآن شد تا بسیاری از این مطالعات را گردآوری نموده و با دسته بندی آن ها و استفاده از فنون آماری، نسبت به تبیین یک الگوی فراگیر در درون سازمان اقدام کند. در این راستا پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی عوامل سازمانی و مدیریتی موثر بر فساد اداری – مالی با آسیب شناسی در سازمان های دولتی مستقر در مراکز استان های اصفهان و زنجان به اجرا در آمده است. روش تحقیق، همبستگی از نوع پیمایشی بوده و اعتبار پرسشنامه محقق ساخته با آلفای کرونباخ 9794/0 و روایی پرسشنامه از طریق روایی محتوا و آزمون تحلیل عاملی مورد تایید قرار گرفته است. روش نمونه گیری در این پژوهش، از نوع نمونه برداری هدفمند بوده و پرسشنامه ها در بین 934 نفر از نمونه های آماری مشتمل بر مدیران و کارشناسان ذیربط فساد اداری - مالی در سازمان های دولتی موجود در مراکز استان های اصفهان و زنجان توزیع گردیده است. نتایج نظرخواهی از مدیران و کارشناسان نشان داد که عوامل مدیریتی و سازمانی از جایگاه بالایی در مقایسه با سایر عوامل کلان موثر بر فساد در سطح جامعه برخوردارند. سپس با توجه به هدف اصلی پژوهش با استفاده از نرم افزار amos، میزان تاثیر عوامل مدیریتی و سازمانی بر فساد اداری - مالی در سازمان های دولتی و روابط علّی بین متغیرها بررسی گردید. نتایج نشان داد که در سازمان های دولتی در بین عوامل سازمانی، نظام پرداخت، بستر کنترل و نظارت، ارتباطات، جرایم و قوانین فساد، گروه های غیررسمی، شفافیت، اطلاع رسانی و پاسخگویی، قوانین و مقررات اداری و عوامل روانی به عنوان 9 عامل تعیین کننده از بین 14 عامل سازمانی موثر بر فساد اداری - مالی و در بین عوامل مدیریتی، ضعف مدیران در رهبری و هدایت، ضعف مدیران در نظارت و کنترل و ضعف مدیران در بسیج منابع و امکانات به عنوان 3 عامل تعیین کننده از بین 5 عامل مدیریتی موثر بر فساد اداری - مالی قرار دارند. ضمن این که برای ارائه راهکارهای موثر جهت پیشگیری یا مبارزه با فساد اداری - مالی، نحوه ارتباط عوامل موثر و بازدارنده از فساد اداری - مالی در سازمان های دولتی شهرهای اصفهان و زنجان با استفاده از شاخص های چهارگانه بررسی گردید و از بین 56 گزینه مورد بررسی، 26 گزینه تاثیرگذار و تعیین کننده شناسایی شد. به گونه ای که هم به لحاظ موثر بودن در بروز فساد و هم به لحاظ بازدارنده بودن از بروز فساد، از میانگین های جمع کل عوامل بالاتر بوده و از اهمیت بسزایی در بروز یا پیشگیری از بروز فساد برخوردار بودند. در نهایت دو الگوی عوامل موثر بر فساد اداری - مالی و الگوی عوامل بازدارنده از فساد اداری - مالی طراحی گردید. واژگان کلیدی: فساد اداری - مالی، سازمان های دولتی، عوامل مدیریتی و سازمانی
اعظم معتمدی محمد آبادی علی عطافر
امروزه هرقدر هم یک محصول، خوب طراحی شده باشد، اما نتواند در زمان و مکان مناسب در دسترس خریداران قرار گیرد، محکوم به شکست خواهد بود، لذا مسئولین فروش و بازاریابی شرکت ها با بررسی اثربخشی سیستم توزیع محصولات خود، باید همواره در جست و جوی روش های توزیع جدیدتر، اثربخش تر و کاراتر باشند. در این راستا هدف پژوهش حاضر تحلیل عملکرد کانال توزیع شرکت زمزم اصفهان با رویکرد رضایتمندی خرده فروشان و عمده فروشان بوده است. بدین منظور و با در نظر گرفتن متون مربوطه، مطالعات تجربی پیرامون رضایتمندی خرده فروشان از تامین-کنندگان خود، مدل های مطرح شده در زمینه ارزیابی کانال های توزیع و نتایج بحث و گفتگو با کارشناسان، ابعاد رضایتمندی خرده فروشان و عمده فروشان از سیستم توزیع شرکت زمزم اصفهان در قالب دو دسته عوامل فرآیندهای اجرایی و نحوه تعامل با مشتری، مورد بررسی قرار گرفته است. این پژوهش با توجه به هدف کاربردی و از نظر روش، توصیفی _ پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش، خرده فروشان و عمده فروشان توزیع کننده محصولات شرکت زمزم در سطح شهر اصفهان است. تعداد نمونه آماری برابر با 182 واحد و ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته است. در این پژوهش برای آزمون فرضیه ها از آزمون t تک نمونه ای و به منظور بررسی تاثیر عوامل جمعیت شناختی بر متغیرهای پژوهش از آزمون t مستقل و برای مقایسه میزان اهمیت عوامل با سطح عملکرد توزیع شرکت، از آزمون t وابسته استفاده شده است . نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد سیستم توزیع شرکت زمزم اصفهان از منظر فرآیندهای اجرایی توزیع در زمینه سهولت دریافت و ارسال سفارشات، زمان بندی دریافت و ارسال سفارشات، دقت در دریافت و ارسال سفارشات و نحوه ی تسویه حساب با مشتریان اثربخش بوده است لیکن از نظر فرآیند نظارت و کنترل و تبلیغات پیشبرد تجاری از اثربخشی چندانی برخوردار نبوده است. همچنین از منظر نحوه تعامل با مشتری، سیستم توزیع این شرکت علی رغم اثربخش بودن در زمینه برقراری روابط نزدیک با مشتریان، از جنبه رسیدگی به انتقادات و پیشنهادات مشتریان و همچنین دریافت اطلاعات مفید و به موقع از بازار، چندان اثربخش نبوده است.
شکوفه مالکی محمداسماعیل انصاری
چکیده ندارد.
ابوالفضل گوهریان علی عطافر
آمیخته بازاریابی شالوده اساسی سیستم بازاریابی را تشکیل می دهد زیرا ترکیبی از عناصر لازم برای برنامه ریزی و اجرای کل عملیات بازاریابی است؛ درواقع مفهوم آمیخته بازاریابی، مسیر عملکرد سازمان را با استفاده از یک سری متغیرهای قابل کنترل در محیطی که عوامل غیرقابل کنترل زیادی دارد (بازار خارجی)، مشخص می کند. در این تحقیق تدوین آمیخته بازاریابی مناسب برای محصولات صادراتی شرکت گز سکه اصفهان از دید مصرف کنندگان خارجی مورد بررسی قرار گرفته است، که نمونه ای از مصرف کنندگان محصولات صادراتی شرکت گز سکه اصفهان در هفت کشور حوزه خلیج فارس شامل عربستان، بحرین، عمان، عراق، کویت، قطر، و امارات متحده عربی مورد پژوهش قرار گرفته اند. برای جمع آوری نظرات پاسخ دهندگان از پرسشنامه محقق ساخته با ضریب آلفای کرونباخ 84 % برای کل پرسشنامه استفاده شده است، که بدین وسیله پایایی آن تائید می گردد و روایی آن نیز با نظر اساتید راهنما و مشاور و کارگروه برنامه ریزی استراتژیک شرکت گز سکه اصفهان به صورت صوری و محتوایی تأئید گردید.
گلناز مومنی علی عطافر
این مسئله که سازمانها چگونه می توانند به طور موفقیت آمیزی با محیط کسب و کار غیرقابل پیش بینی و متغیر مواجه شوند، بحث مورد نظر سازمان های امروزی است. سازمانها برای پاسخ به این چالش با استفاده از بکارگیری استراتژیک ابزارهای مدیریتی، چابکی را به عنوان یک رفتار استراتژیک در تمامی سطوح سازمانی انتخاب نموده اند. هدف اصلی این تحقیق، مطالعه و شناسایی بسترهای لازم برای پیاده سازی استراتژی چابکی در سازمان هاست. هدف مذکور، با درنظر گرفتن عوامل سازمانی، مدیریتی و فردی به عنوان عوامل موثر بر چابکی قابل دستیابی است.
فاطمه قیطرانی علی عطافر
موفقیت فردا در عرصه کسب و کار، از آن سازمان هایی است که بصیرت و آگاهی بیشتری نسبت به خود و محیط رقابت داشته باشند و به بازاریابی و مدیریت بازار در برنامه ریزی های بلند مدت خود، به عنوان یکی از اصلی ترین فرایندها توجه نمایند. این نکته به ویژه در زمان فعالیت های تجاری بین المللی بنگاه اهمیت بیشتری یافته و نیازمند برنامه ریزی و تدوین استراتژی های خاص است. به همین دلیل برای تحقق بخشیدن به حضور قوی در عرصه بازارهای جهانی به ویژه در عرصه صادرات غیر نفتی، به کارگیری و عملی نمودن روش های علمی مدیریت در حیطه بازاریابی و تدوین استراتژی های بازاریابی بین الملل ، پیش از هر چیز لزوم تدوین یک آمیخته بازاریابی کارا به ویژه در مورد محصولات مزیت دار در جهت افزایش کمی و کیفی صادرات، از الزامات است. هدف این پژوهش تعیین آمیخته بازاریابی انار ساوه جهت صادرات ، به عنوان یکی از محصولات استراتژیک و مزیت دار کشاورزی ایران بوده است. سوال های (فرضیه ها) پژوهش هشت عنصر محصول، استانداردهای بهداشتی، قیمت، مسیرهای توزیع و پایانه صادراتی، تحقیقات بازاریابی، تبلیغات و حضور در نمایشگاه های بین المللی، نام تجاری و بسته بندی را به عنوان اجزا پیشنهادی آمیخته بازاریابی مورد بررسی قرارداده است. این هشت متغیر به عنوان گزینه، با در نظر گرفتن شش معیار گسترش بازارهای هدف خارجی ، افزایش ارزآوری صادرات انار، افزایش رضایت مشتری خارجی، رهبری در صادرات انار در کشورهای هدف ، افزایش توان در صنایع تبدیلی انار و کسب مزیت رقابتی پایدار درتولید و صادرات انار، در یک فرایند تحلیل سلسله مراتبی مورد مقایسه ، تحلیل و رتبه بندی قرار گرفته اند. نوع پژوهش کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی- پیمایشی بوده است. ابزار گردآوری اطلاعات ، پرسشنامه محقق ساخته جهت سنجش گزینه ها، و مصاحبه با صاحبنظران جهت تعیین معیارها بوده است. جامعه آماری پژوهش از صادرکنندگان و صاحبنظران دولتی و دانشگاهی تشکیل شده و روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای بوده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها و تعیین وزن نسبی و نهایی گزینه ها و معیارها و رتبه بندی آنها، از تحلیل سلسله مراتبی با استفاده از نرم افزار اکسپرت چویس ، استفاده شده است. نتایج نشان داده است هشت گزینه آمیخته بازاریابی صادرات انار ساوه به ترتیب بیشترین تاثیر عبارتند از : 1. محصول مرغوب و با کیفیت ، 2. تحقیقات بازاریابی ، 3. بسته بندی صادراتی و برچسب زنی ، 4. رعایت استانداردهای بهداشتی ارگانیک و گلوبال گپ و کنترل کرم گلوگاه انار ، 5. دو گزینه حمل و نقل و تبلیغات با اولویت یکسان، 7. قیمت تمام شده مناسب برای صادر کنندگان ، 8. برند سازی و ایجاد نام تجاری برای انار ساوه.
سید محمد طغرا علی عطافر
در دنیای پر از رقابت امروز، مفهوم بازاریابی و مدیریت بازار، با برند و برندسازی عجین شده است. موفقترین کسب و کارهای دنیا ، دارای شناخته شده ترین و مشهورترین نام های تجاری در نزد مشتریان در سراسر دنیا هستند که دارای ارزش و قیمتی بالاتر از میزان دارائی های فیزیکی صاحبانشان می باشند. ایجاد نام تجاری تنها راه ایجاد و استمرار یک تجارت پایدار و سودمند در بازار است چرا که به عنوان ارائه دهنده هویت به یک محصول یا خدمت، نشان دهنده کیفیت محصول و خدمت و تعهد ارائه دهنده آن از طرف دیگر است. لذا، از ضروری ترین فرآیند هایی که باید در راه اندازی و اداره یک تجارت همیشه مد نظر باشد، ایجاد و نگهداری نام تجاری است. هدف این پژوهش بررسی موانع برندسازی محصول گردو در شهرستان تویسرکان، به عنوان یکی از محصولات استراتژیک و مزیت دار کشاورزی ایران بوده است. سوالات (فرضیه ها) پژوهش به بررسی موانع گفته شده از دیدگاه تولید کنندگان و توزیع کنندگان، مصرف کنندگان و صاحبنظران دولتی و دانشگاهی ( به عنوان جامعه آماری پژوهش) پرداخته است. این موانع عبارت از : بالا بودن هزینه های بسته بندی، بهای تمام شده بالا در تولید و عدم آگاهی تولید کنندگان و توزیع کنندگان از مزایای نام تجاری از دیدگاه تولید کنندگان، قیمت بالای گردو ، کیفیت نامناسب گردواز حیث شکل و بهداشت، تک فروشی گردو، بسته بندی نامناسب و توزیع نامناسب از دیدگاه مصرف کنندگان، عدم وجود لزوم اجرایی ایجاد نام تجاری از سوی دولت، عدم وجود اهرم های حمایتی دولت از برندسازی و عدم اعطای تسهیلات به تولید کنندگان از دیدگاه صاحبنظران دولتی و دانشگاهی، بوده است. نوع پژوهش کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی- پیمایشی بوده است. ابزار گردآوری اطلاعات ، پرسشنامه محقق ساخته با طیف لیکرت و مصاحبه با صاحبنظران بوده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون سوال ها ( فرضیه ها) به دلیل نرمال نبودن توزیع جامعه آماری و کیفی بودن متغیرها، از روش های آماری ناپارامتریک ( آزمون دو جمله ای و آزمون فریدمن )، با استفاده از نرم افزار spss 19 استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داده است از یازده سوال( فرضیه) هفت سوال مورد تایید قرار گرفته و چهار سوال تایید نشده اند. بنابراین هفت مانع برندسازی محصول گردو به ترتیب بیشترین تاثیر عبارتند از: هزینه های بالای ایجاد نام تجاری برای تولید کنندگان، قیمت تمام شده بالای تولید گردو برای تولید کنندگان، تاثیر قیمت بالای گردو بر عدم وفاداری مشتری ، عدم وجود بسته بندی استاندارد گردو ، تک فروشی گردو در مقایسه با فروش ترکیبی با سایر خشکبار ،توزیع نامناسب گردو از حیث شکل و بهداشت و عدم وجود اهرم های حمایتی دولت و ارگان های مسئول از برندسازی.
بشیر امیرنژاد کریم آذربایجانی
مطالعه در مورد تفاوت برداشت بیماران و پرستاران از کیفیت خدمات پرستاری بسیار مورد اهمیت است، از این رو این پژوهش با هدف تعیین تفاوت های برداشت بیماران و پرستاران از کیفیت خدمات پرستاری، رضایتمندی و تمایل به پذیرش مجدد در بیمارستان الزهراء شهر اصفهان انجام شده است. مطالعه حاضر توصیفی مقطعی بوده که در نیمه دوم سال 1390 در شهر اصفهان انجام شد. در این مطالعه 114 پرستار و 108 بیمار با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. با استفاده از پرسشنامه خود گزارش دهی داده ها جمع آوری و با استفاده از روش های آمار توصیفی و با بهره گیری از آزمون t ، ضریب همبستگی پیرسون و نرم افزار spss تحلیل شد. بر اساس یافته های تحقیق، به طور کلی انتظارات و عملکرد درک شده بیماران از پرستاران بالاتر بود. نتایج، رضایت کلی بیماران از خدمات پرستاری و مراقبت های پزشکی را بالاتر از پرستاران نشان داد. پرستاران سطح تمایل بیماران به پذیرش مجدد در بیمارستان را کمتر از تمایل خود بیماران برآورد نموده اند. یک ارتباط قوی میان رضایت کلی از خدمات پرستاری ومراقبت پزشکی و تمایل به پذیرش مجدد در هردوگروه وجود داشت؛ همچنین عملکرد درک شده در هر دو گروه بیمار و پرستار، پائین تر از انتظارات بود که این موضوع باعث شکاف در کیفیت خدمات پرستاری است؛ بنابراین تفاوت بین انتظارات و عملکرد برای هر دو گروه نیاز به کاهش بیشتری دارد.
علی رضا جنتی علی شایمی برزکی
امروزه اهمیت منابع انسانی به عنوان با ارزش ترین سرمایه هر سازمان و نقش آن در افزایش بهره وری سازمان ها بر هیچ کس پوشیده نیست. نیاز به حضور کارکنان برانگیخته، که بتوانند بهره برداری بهینه از امکانات و سایر سرمایه های سازمان را امکان پذیر نمایند، از واقعیت های انکار ناپذیر هر سازمان می باشد. هدف از این پژوهش تحلیل عوامل موثر بر انگیزش کارکنان بر اساس نظریه هرزبرگ در مجتمع صنعتی گروه سایپا گلپایگان می باشد. پژوهش حاضر بر اساس ماهیت و روش تحقیق، توصیفی- پیمایشی است و از نظر هدف کاربردی است. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه محقق ساخته ای است که بین نمونه 147 نفری از حجم جامعه آماری 640 نفری از کارکنان مجتمع صنعتی گروه سایپا گلپایگان توزیع گردیده است و اعتبار آن با روش ضریب آلفای کرونباخ معادل 93/. و برای بررسی روائی پرسشنامه از روائی صوری و روائی سازه استفاده شده است. حجم نمونه نیز به صورت تصادفی طبقه ای بوده و توسط فرمول کوکران محاسبه گردیده است. داده ها در سطح آمار توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم افزار آماری spss18 و amos18 مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که عوامل انگیزشی بیش از عوامل بهداشتی بر انگیزش کارکنان موثر است و نظریه هرزبرگ به اثبات می رسد. از دیگر نتایج پژوهش این که از میان عوامل بهداشتی مجموعه دریافتی ها از نظر کارکنان در بالاترین رتبه قرار دارد و بیشترین تأثیر را در میان عوامل بهداشتی برانگیزش آنان دارد و از نظر آن ها زندگی شخصی کمترین تأثیر را در مقایسه با سایر عوامل بهداشتی، بر انگیزش کارکنان دارد و همچنین از میان عوامل انگیزشی شرایط مساوی جهت رشد از نظر کارکنان در بالاترین رتبه قرار دارد و بیشترین تأثیر را در میان عوامل انگیزشی برانگیزش آنان دارد و از نظر آن ها مسئولیت کمترین تأثیر را در مقایسه با سایر عوامل انگیزشی، بر انگیزش کارکنان دارد. همچنین تحلیل رگرسیونی نشان داد که در سطح خطای 1% و خطای 5% میان ابعاد عوامل بهداشتی و در سطح خطای 1% میان ابعاد عوامل انگیزشی، همبستگی معناداری وجود دارد.
عبدالصالح پلنگی علی عطافر
این پژوهش با هدف شناسایی و اولویت بندی تاثیر نظام های مدیریت منابع انسانی بر بهره وری نیروی انسانی در شرکت آب و فاضلاب روستایی استان گلستان اجرا شده است که از نظر هدف کاربردی و از نظر روش پژوهش توصیفی پیمایشی می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل مدیران، کارشناسان و کاردانان سازمان مورد مطالعه بود که در سطح استان 120 نفر بودند، با توجه به حجم کم جامعه آماری جهت جمع آوری داده ها از روش سرشماری استفاده شد. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته بود که آلفای کرونباخ آن 92/0 بدست آمد. در این پژوهش با توجه به مدل مدیریت منابع انسانی دکتر میرسپاسی تاثیر نظام های جبران خدمت، تامین و تعدیل، نگهداری، بهسازی، کاربردی و روابط کار منابع انسانی بر بهره وری نیروی انسانی در قالب شش فرضیه و یک سوال اصلی مورد بررسی قرارگرفتند، در قسمت جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون t تک نمونه ای برای رد یا پذیرش فرضیات و آزمون رتبه ای فریدمن به منظور رتبه بندی نظام ها استفاده شد، لازم به ذکر است که نرم افزار مورد استفاده در این پژوهش spss بود و نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که تمامی نظام های مدیریت منابع انسانی بر بهره وری نیروی انسانی سازمان مورد مطالعه موثر هستند، اولویت بندی نظام های مدیریت منابع انسانی موثر بر بهره وری نیروی انسانی نشان داد که ترتیب اولویت نظام ها بدین صورت است:1. نظام جبران خدمت2 . نظام نگهداری 3. نظام روابط کار 4. نظام کاربردی 5. نظام بهسازی 6. نظام تامین و تعدیل. نتایج جانبی پژوهش نیز نشان داد که تاثیر نظام تامین و تعدیل در غرب استان به مراتب بیشتر از شرق آن می باشد.
علی صمیمی سده علی عطافر
در سالهای اخیر استفاده از نگرش بازاریابی اجتماعی در حل مشکلات اجتماعی رشد چشمگیری یافته است. بازاریابی اجتماعی ابزار بازاریابی تجاری را به کار می بندد و با تاثیر بر رفتار افراد، تغییرات اجتماعی را شکل می دهد.نقش پیام های بازاریابی اجتماعی، آگاهی دادن به مردم در موقعیت های مختلف به منظور تاثیر بر رفتار داوطلبانه ی آنها است. هدف از پژوهش پیش رو بررسی ارتباط بین پیام های بازاریابی اجتماعی و میزان استفاده از خودروی شخصی ، به عنوان یکی از عوامل افزایش ترافیک، بوده است که رابطه ی آگاهی های حاصل از پیام های بازاریابی اجتماعی را با میزان استفاده از خودروی شخصی بررسی می نماید. جامعه ی آماری شهروندان شهر اصفهان است که خودروی شخصی در دسترس آنها قرار دارد. به منظور بررسی رابطه بین متغیر ها از پرسشنامه استفاده شده است که روایی آن توسط متخصصان و پایایی آن با ضریب آلفای کرونباخ 92.1 درصد و تحلیل عاملی تاییدی تایید شد.در جهت سنجش رابطه ی بین متغیر ها از آزمون همبستگی و برای سنجش میزان آگاهی شهروندان از آزمون تی-استیودنت بهره برده شده است. نتایج نشان می دهد ، میزان آگاهی شهروندان درباره ی پیام های بازاریابی اجتماعی در رابطه با ترافیک رابطه ی معناداری با میزان استفاده از خودروی شخصی نداشته و آگاهی شهروندان درباره ی اکثر پیام های بازاریابی اجتماعی پایین است که در نتیجه آگاهی بخشی در شهر اصفهان در مورد مسائل مربوط به ترافیک ضعیف ارزیابی می گردد.
نرگس مهدیه نجف آبادی علی عطافر
مدیران سازمانهای امروزی با وجود تلاطم های محیطی در سده اخیر، بیش از توجه به نتایج تصمیمات فعلی، باید نسبت به پیامد برنامه ها و تصمیمات در آینده حساس باشند. چرا که تغییرات سریع و پیش بینی نشده، دائما تصمیمات و مفروضات پیشین را برهم زده و سازمان را دچار غافلگیری می کند. گریز از این غافلگیری ها، نیازمند پاسخگویی آگاهانه و مداوم سازمان به محیط از طریق فرآیند مدیریت استراتژیک است. در این راستا پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل موثر بر موفقیت این فرآیند، تاثیر غیرمستقیم این عوامل را بر پاسخگویی سازمان به تغییرات محیطی مورد بررسی قرار داده است. در این پژوهش در ابتدا چهار مجموعه عوامل موثر بر موفقیت فرآیند مدیریت استراتژیک بر اساس ادبیات نظری مدیریت استراتژیک استخراج گردیده است. این متغیرها با سازمان مورد مطالعه یعنی شرکت فولاد مبارکه اصفهان مطابقت داده شده و سپس از یک پرسشنامه محقق ساخته با ضریب پایایی 962/0 برای جمع آوری داده ها استفاده شده است. پرسشنامه طراحی شده در بین یک نمونه تصادفی350 نفری از جامعه 781 نفری مدیران و کارشناسان شرکت فولاد مبارکه اصفهان توزیع شده و 243 پرسشنامه معتبر بازگشتی مبنای تحلیل ها قرار گرفته است. داده های جمع آوری شده از طریق نرم افزار آماری spss مورد تحلیل توصیفی قرار گرفته و سپس تحلیل عاملی و آزمون فرضیات از طریق تکنیک مدل سازی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار amos انجام شده است. دستاورد حاصل از تحلیل نتایج و تایید همه فرضیات اصلی، ارائه دو مدل ساختاری برای عوامل موثر بر پاسخگویی به تغییرات محیطی بوده است. مدل اول نشان می دهد که دو مجموعه عامل شناسایی شده یعنی پویایی فردی و پایش تغییرات محیطی به هنگام تاکید سازمان بر پیش بینی محیط از طریق تاثیر بر فرآیند موفقیت مدیریت استراتژیک پاسخگویی را با وزن رگرسیونی 15/1 تحت تاثیر قرار می دهد. در مدل دوم نیز پاسخگویی با همین ضریب و تحت تاثیر دو مجموعه سیستم های سازمانی و زمینه فعالیت سازمان قرار دارد که این مدل به هنگام تاکید سازمان برکنترل محیط موثرتر خواهد بود. علاوه بر این مشخص شد که خصوصی سازی نتوانسته بر موفقیت تصمیمات استراتژیک سازمان مورد مطالعه تاثیر مثبت بگذارد و بالا رفتن سطح رقابت در محیط با تاثیرمنفی بر فرآیند مدیریت استراتژیک، پاسخگویی سازمان را نیز تحت تاثیر قرار داده است.
ایمان ابویی مهریزی علی عطافر
پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و روش، توصیفی- پیمایشی از نوع همبستگی و مطالعه میدانی است. جامعه آماری شامل مدیران، کارشناسان و کارمندان شرکت گاز استان اصفهان است که تعداد آن ها 400 نفر بود. در این پژوهش حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 186 نفر تعیین شده است که با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ا ی از میان افراد جامعه انتخاب شده اند. برای جمع آوری داده ها از سه پرسشنامه ی محقق ساخته برای بخش های امور اداری، اجرای طرح ها و بهره برداری استفاده شد و با استفاده از روائی محتوا و روائی سازه، روایی آن ها مورد تأیید قرار گرفت. برای سنجش پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که به ترتیب معادل 965/0، 96/0 و 969/0 محاسبه گردید. برای توصیف داده ها از شاخص های آمار توصیفی و برای آزمون فرضیه ها از آزمون های مقایسه میانگین ها، رگرسیون خطی چندگانه و مدل سازی معادلات ساختاری استفاده گردید. نرم افزارهای مورد استفاده در این پژوهش spss و amos بود. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل یافته ها حاکی از آن بود که برون سپاری بر متغیرهای کارایی، اثربخشی، کیفیت خدمات، نوآوری، کیفیت زندگی کاری و سودآوری تأثیر نداشت و تنها بر بهره وری شرکت گاز استان اصفهان تأثیر داشت. همچنین درک مدیران و کارمندان بخش اجرای طرح ها از تأثیر برون سپاری بر کارایی و سودآوری، بر تمایل به تداوم برون سپاری در شرکت گاز استان اصفهان تأثیر داشت. از دیدگاه مدیران و کارمندان بخش های بهره برداری و نواحی شهری تأثیر برون سپاری بر بهره وری، نوآوری، کیفیت زندگی کاری و سودآوری، بر تمایل به تدوام برون سپاری در این شرکت تأثیر داشت.
مریم صدوق کسمایی علی عطافر
هدف از این پژوهش تحلیل تاثیر عوامل درون سازمانی بر تمایل کارکنان شرکت گاز استان اصفهان به اجرای برنامه های تحول سازمانی بوده است. در این پژوهش عوامل درون سازمانی به سه دسته عوامل سازمانی، مدیریتی و فردی تقسیم شده است. برای سنجش تمایل کارکنان به اجرای برنامه های تحول سازمانی نیز از ترکیب دو مدل پذیرش فناوری و رفتار برنامه ریزی شده، استفاده شده است. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر ماهیت و روش توصیفی- پیمایشی از نوع همبستگی و مطالعه میدانی بوده، جامعه آماری پژوهش کارشناسان و مدیران شرکت گاز استان اصفهان که تعداد آنها 250 نفر بوده، در نظر گرفته شده است. بر اساس جدول مورگان 148 نفر از این جامعه به عنوان نمونه برای مطالعه بطور تصادفی ساده انتخاب شده اند. برای جمع آوری داده های پژوهش علاوه بر روش کتابخانه ای از پرسشنامه محقق ساخته 63 سوالی استفاده شده است. برای سنجش روایی پرسشنامه از روایی محتوا بر اساس نظرات اساتید گروه مدیریت و گروه علوم تربیتی دانشگاه اصفهان و مشاورین صنعتی شرکت گاز استفاده شده است، همچنین روایی سازه پرسشنامه به وسیله نرم افزار amos بررسی گردیده است. برای سنجش پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده که برابر با 968/0 بوده است. تجزیه و تحلیل داده های پژوهش به کمک روش های آمار توصیفی و استنباطی و با استفاده از نرم افزار spss و amos صورت گرفته است. نتایج حاصل از آزمون فرضیات پژوهش نشان دهنده تاثیر مثبت عوامل سازمانی (پیام تغییر، ساختار سازمانی متمرکز، تخصیص منابع، فرهنگ سازمانی پویا، جو سازمانی و عدالت سازمانی)، مدیریتی (استراتژی های منابع انسانی، استراتژی های تسهیل ساز، استراتژی های تثبیت ساز، کنترل و نظارت، رهبری تحولی و سیاست گذاری های یکپارچه) و فردی (بعد احساس مالکیت، تعهد سازمانی، نگرش مثبت، احساس خودکفایی و اعتماد به مدیران تغییر) بر تمایل کارکنان شرکت گاز به اجرای برنامه های تحول سازمانی بوده است.
آرشام شرفایی کاوه محمد سیروس
سازمان ها همانند موجودات زنده دارای منحنی عمر هستند و وظیفه تیم مدیریت، هدایت سازمان به سمت دوره تکامل است. لذا شناسایی سبک مدیریتی متناسب با دوره عمر سازمان و بکارگیری آن در جهت حرکت به سمت دوره تکامل هدف اصلی این پژوهش بوده است. پژوهش حاضر از نوع توصیفی-پیمایشی و از شاخه میدانی می باشد. بر مبنای نظریه ادیزس و با استفاده از پرسشنامه تعاملی، مصاحبه ی عمیق (بسته و نیمه باز) و مشاهده میدانی، وضعیت موجود اولیه دوره عمر سازمان و سبک های مدیریتی (فردی و سازمانی) بیست مدیر ارشد در دو شرکت تابعه سازمان تامین اجتماعی ایران بررسی شد. سپس با تحلیل فاصله نسبت به وضعیت تکامل، سبک مدیریتی مطلوب طی مدت یک سال ارائه و پیاده سازی گردید و مجدداً نسبت به بررسی وضعیت موجود ثانویه اقدام شد. یافته های پژوهش نشان داد که می توان با استفاده از مدل بومی سازی شده که محصول اصلی این پژوهش است، با ارائه و پیاده سازی سبک های مدیریتی مطلوب، سازمان را به سمت دوره تکامل هدایت نمود.
محمد اقبالی علی عطافر
سازمانها برای رقابت در عرصه بین المللی و بقای خود نیازمند مزیت رقابتی هستند. یکی از الزامات کسب مزیت رقابتی مدیریت بهینه بر منابع سازمان (انسانی ، انرژی ، مالی و ... ) می باشد. در این راستا سازمانها علی الخصوص در ساختار پروژه ای توجه ویژه ای بر مقوله مدیریت بهینه پروژه دارند و می کوشند جهت رسیدن به این مهم از تاخیر در پروژه ها بکاهند. از این رو امروزه عملکرد زمان بندی پروژه ها به یکی از مهمترین شاخص های موفقیت پروژه تبدیل شده است. از طرفی توانایی ها و محدودیت های سازمان جهت اجرای پروژه ها به طور پیوسته و پویا در حال تغییراست و نیاز است با کاوش مداوم، گلوگاهها ونقاط بحرانی فرایند ها شناسایی شده و سعی دربهینه نمودن اجرای زمان بندی شده پروژه ها شود و از این طریق گامی در بهره برداری بهینه از منابع محدود سازمان برداشته شود. مناطق عملیات انتقال گاز، از جمله سازمانهایی هستند که بخش قابل توجهی از فعالیت آنها در ساختار پروژه ای رقم می خورد و بالطبع قسمتی از منابع سازمان در این بخش مصرف می گردد. لذا اهمیت توجه به مقوله مدیریت پروژه و آسیب شناسی عارضه تأخیر که هزینه های هنگفتی به سازمان تحمیل می نماید در این سازمان ها مضاعف می گردد. در پژوهش حاضر آسیب شناسی و عارضه یابی عوامل موثر بر تأخیر پروژه های منطقه سه عملیات انتقال گاز ایران(یکی از مناطق ده گانه عملیات انتقال گاز کشور) مورد بررسی قرار گرفته و با نگرشی جدید در اجرای پروژه ها با تجزیه و تحلیل عوامل تأخیر (که به نوعی شکست در پروژه محسوب می گردد) پیشنهاداتی برای کاهش هزینه، عیوب و نواقص محتمل در پروژه ها ارائه شده است. در این راستا از ابزار مصاحبه با تعدادی از مدیران و کارشناسان و متخصصین صف و ستاد منطقه سه عملیات انتقال گاز و همچنین ابزار پرسشنامه و به منظور اثبات فرضیه ها از آزمون t و برای رتبه بندی عوامل از آزمون فریدمن استفاده شده است. بر اساس نتایج حاصل از پژوهش موثرترین عامل در تاخیر پروژه ها از دیدگاه پاسخ دهندگان به پرسشنامه، عدم انجام تعهدات پیمانکار و کم اثرترین عامل, عوامل محیطی شناخته شد. از یافته های این پژوهش می توان به منظور آسیب شناسی پروژه های سایر مناطق عملیات انتقال گاز و نیز سازمان های مشابه استفاده نمود. واژگان کلیدی: پروژه، مدیریت پروژه، آسیب شناسی سازمانی، تأخیر، منطقه سه عملیات انتقال گاز ایران .
حسام ایزدی یزدان ابادی علی نصر اصفهانی
این پژوهش با هدف اصلی ارزیابی عملکرد اداره کل راه وشهرسازی استان کرمان بر مبنای مدل منشور عملکرد و با روش تحقیق توصیفی در دامنه زمانی مهر ماه تا بهمن ماه سال 1391 انجام گردید و در آن از ابزارهای پیمایش شامل دو پرسشنامه محقق ساخته و سه مصاحبه نیمه ساخت یافته استفاده شد، پرسشنامه ها شامل پرسشنامه انتظارات کارکنان از سازمان برگرفته از پرسشنامه های کیفیت زندگی کاری و پرسشنامه مطالعات میان فرهنگی هافستد بود،پرسشنامه دوم پژوهش، مربوط به انتظارات مشتریان از سازمان بوده و از مدل سروکوال اقتباس گردید. پس از تصفیه سوالات، پرسشنامه ها به اساتید مدیریت ارائه گردید و روایی صوری آن ها مورد تائید قرار گرفت. پایایی پرسشنامه های مذکور با استفاده از روش آلفای کرونباخ تعیین گردید که برای پرسشنامه انتظارات کارکنان عدد 0.742 و پرسشنامه انتظارات مشتری عدد 0.914 به دست آمد. مصاحبه اول با مدیران سازمان صورت پذیرفت، مصاحبه دوم با پیمانکاران سازمان و مصاحبه سوم با معارضین صورت گرفت و در روند این مصاحبه ها از سوالات اصلی مدل منشور عملکرد استفاده گردید. جامعه آماری این پژوهش شامل: مدیران سازمان، کلیه کارمندان سازمان برابر 150 نفر ، مهمترین مشتریان این اداره(مردم)، پیمانکاران این اداره، سازمان های بالاسری(معاونت برنامه ریزی و نظارت راهبردی استانداری کرمان)، محدودکننده های سازمان(صاحبان اراضی و معارضین) بودند. جهت نمونه گیری از بین کارکنان و ارباب رجوع با استفاده از جدول پیشنهادی کوهن و همکاران به ترتیب دو نمونه شامل 108 و340 نفر انتخاب گردید. نمونه پیمان کاران شامل پنج پیمان کار برتر اداره کل راه و شهرسازی کرمان و نمونه مدیران شامل تمام جامعه مدیران کل و معاونت های اداره کل راه و شهرسازی استان کرمان بود. در این پژوهش برای کارکنان نمونه گیری تصادفی، برای مدیران سرشماری، ارباب رجوع تصادفی ساده، محدود کننده گان( صاحبان اراضی و معارضین)اتفاقی ساده( در دسترس) و در نهایت برای نمونه پیمان کاران از نمونه گیری قضاوتی استفاده گردید. در نتیجه این پژوهش نیازها و خواسته های ذی نفعان کلیدی سازمان از آن سازمان و کمک های متقابل آن ها به آن سازمان مشخص گردید، استراتژی های لازم برای تحقق این خواسته ها و کمک ها تعیین شد(استراتژی شادی در سازمان، استراتژی وفای به عهد، استراتژی پاسخگویی، استراتژی حضور در سازمان، استراتژی تسهیل انتقال مالکیت و...) ، فرآیندهای بحرانی برای به ثمر نشستن استراتژی های مذکور معین گردید(گسترش ارتباطات داخلی، برخورد سیستمی با پیمانکاران، مدیریت عملکرد وظیفه مدار، کنترل لحظه نگر سیستمی، تخصیص اعتبارات لازمه برای خرید اراضی و...)، و توانمندی های موجود و مورد نیاز سازمان برای گسترش و توسعه فرآیندها معلوم شد(ایجاد سیستم ارتباط داخلی همکاران بر روی شبکه داخلی سازمان، توانایی ایجاد سیستم اطلاعات پیمان بر مبنای وب، توسعه و غنی سازی تارنمای سازمان، سیستم پاداش بر مبنای خدمت به مشتری، گسترش همکاری های داخلی در امور تعویض اراضی و رفع معارض و...)، در نهایت چهل و یک معیار برای ارزیابی عملکرد سازمان بر مبنای ابعاد مدل پژوهش و اهداف پژوهش ارائه شده و رتبه بندی شدند(ایجاد پایگاه داده، درصد به هنگام بودن حل مسئله، تدوین استانداردهای ارائه خدمات و....) و برای ارزیابی عملکرد اداره کل راه و شهرسازی کرمان پیشنهاد می گردند.
رضا رادمهر علی عطافر
در دنیای امروز پیچیدگی، عدم ثبات و غیر قابل پیش بینی بودن تغییرات محیطی سازمان ها را تحت تأثیر قرار داده است. مدیران در تلاش برای طراحی سازمان هایی هستند که درکوتاه مدت، کارآمد بوده و در بلند مدت منعطف باشند. این شرایط جدید مستلزم آن است که سازمان ها میزان چابکی قابل توجهی را جهت ادامه حیات و پیشرفت خود دارا باشند. چابکی عبارتست از توانایی سازمان در شناسایی نیاز به تغییرات از طریق منابع درونی و بیرونی، به طوری که آن تغییرات را به شکل یکنواخت انجام داده و عملکرد را بالاتر از حد متوسط نگه دارد. منظور از بلوغ سازمان این است که فرآیند تحول در افراد، ساختار، فرهنگ و محصول به خوبی پیاده سازی و استقرار یابد و قابلیت سازگاری درونی و برونی سازمانی در سطح مطلوبی ایجاد گردد. هدف اصلی این پژوهش تحلیل تأثیر بلوغ سازمان و ابعاد سه گانه آن شامل بلوغ فردی، فرایندی و سازمانی بر چابکی سازمانی شرکت صنعتی فکور می باشد. این پژوهش از نوع توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری 650 نفر از کارکنان شرکت صنعتی فکور اعم از مدیران، کارشناسان و کارمندان بوده و تعداد نمونه 130 نفر بود. روش گردآوری مباحث نظری آن کتابخانه ای و اینترنتی بوده و داده های آن از طریق پرسشنامه محقق ساخته به دست آمده است. برای توصیف داده های پژوهش نرم افزار آماری spss به کار گرفته شد. هم چنین جهت بررسی نرمال بودن توزیع جامعه آماری با کمک آزمون نرمال بودن چندمتغیره، تحلیل عاملی مدل های اندازه گیری پژوهش و آزمون مدل معادلات ساختاری از نرم افزار آماری amos بهره گرفته شد. نتایج نشان داد که اولاً مدل به کار گرفته شده، مدل نظری مناسبی برای اندازه گیری بلوغ سازمان و چابکی سازمانی و هم چنین تحلیل تأثیر بلوغ سازمان و ابعاد آن بر چابکی سازمانی بوده است. ثانیاً یافته های حاصل از پژوهش حاکی از آن است که بلوغ فردی، بلوغ سازمانی، بلوغ سازمان و چابکی سازمانی در حد مطلوبی می باشند و هم چنین بلوغ فردی، بلوغ فرایندی، بلوغ سازمانی و بلوغ سازمان تأثیر مثبت و مستقیمی بر چابکی سازمانی دارند اما بلوغ فرایندی در حد متوسط می باشد.
مریم آقایان علی عطافر
با نگاه به قرن بیست و یکم می توان دریافت که تضمین بقا و موفقیت، روز به روز مشکل تر می گردد. این حقیقت، ریشه در ظهور عصر جدیدی دارد که تغییر را به عنوان یکی از اصلی ترین مشخصه هایش به همراه دارد . این تلاطم و عدم قطعیت در محیط کسب وکار، عاملی مهم برای شکست سازمان ها شده است. چابکی در هدایت راه های جدید برای اداره سازمان ها در جهت واکنش سریع و موثر به بازارهای در حال تغییر و هدایت شده با خدمات و محصولات مشتری مدار به عنوان ابزاری مهم برای رقابت مطرح می باشد شرکت شهرک های صنعتی همدان با هدف ایجاد هماهنگی و استفاده مطلوب از امکانات زیربنایی و ارایه خدمات مناسب و ضروری برای متقاضیان سرمایه گذاری در زمینه تولیدات صنعتی تاسیس شده است. شرکت های واقع در شهرک های صنعتی همدان جز شرکت های کوچک و متوسط می باشند. در سال های گذشته, همراه با تغییرات سریع محیطی بسیاری از شرکت های واقع در شهرک های صنعتی همدان دچار افول شده و از صحنه رقابت خارج شده اند که این موضوع نشان دهنده عملکرد ضعیف این شرکت ها در نتیجه تغییرات سریع محیطی شامل تغییرات فناوری، عوامل اجتماعی، بازار، تقاضای مشتریان و نوسانات اقتصادی می باشد. لذا هدف این پژوهش بررسی تاثیر چابکی سازمانی بر عملکرد شرکت ها می باشد.برای بررسی ارتباط بین متغیرهای پژوهش از مدلسازی معادلات ساختاری استفاده شده است.جامعه آماری شامل شرکت های واقع در سه شهرک صنعتی استان همدان می باشد.نمونه گیری به صورت تصادفی طبقه ای انجام شده است.نتایج پژوهش نشان داد که چابکی سازمانی تاثیر معنی داری بر عملکرد سازمانی دارد.حداکثر تاثیر چابکی سازمانی بر عملکرد عملیاتی و حداقل تاثیر بر عملکرد مالی می باشد.همچنین چابکی سازمانی بر مولفه هایی عملکردهای عملیاتی،بازاریابی ومالی نیز شامل کیفیت کالا و خدمات،بهره وری،خدمات مشتریهسهم بازار،حجم فروش ،درآمدهسود و نرخ بازگشت سرمایه تاثیر معنی دار دارد اما بر نسبت سود به فروش تاثیر معنی داری ندارد.مدل مفهومی پژوهش نیز با استفاده از sem تایید شد.
سیده سرور علی میرسالاری کاوه محمد سیروس
تمام سازمان ها همانند موجودات زنده دارای منحنی عمر هستند. وظیفه تیم مدیریتی هر سازمانی است که سازمان و زیر مجموعه های آن را به نحوی اداره کند که بتواند به دوره مطلوب تری از منحنی عمر خود حرکت کند. هدف از انجام این پژوهش، بومی سازی مدل یازده مرحله ای درمان ادیزس مطابق با فرهنگ سازمان های ایرانی بوده است تا بتوان با استفاده از این مدل بومی سازی شده، سازمان های ایرانی را به سمت تکامل، بهینه ترین دوره روی منحنی عمر هدایت نمود. برای اعتبارسنجی این مدل، پژوهشگر با تعیین دوره عمر مجلات زیر مجموعه گروه مجلات همشهری بر اساس پرسشنامه استاندرد تعیین دوره عمر موسسه ادیزس و به تبع آن شناسایی مشکلات و عارضه هایی که مجلات در طول دوره حیات خود با آنها روبرو خواهند بود و راه های مقابله وحل آنها پرداخت که نتیجتا منجر به ارائه روش شناسی بومی سازی شده برای هدایت مجلات به دوره بهینه روی منحنی عمر یعنی تکامل انجامید. پژوهش حاضر که در یک برهه زمانی 6 ماهه به انجام رسید از نوع توصیفی پیمایشی و از شاخه میدانی بوده و با استفاده از ابزار هایی چون مصاحبه باز و عمیق برای تعیین دوره عمر و پرسشنامه تعاملی برای شناسایی نشانه های هر دوره عمر در مجلات و سپس استفاده از روش خبرگان برای تعیین شاخص های موثر در تدوین نظام ارزیابی عملکرد و استفاده از تحلیل سلسله مراتبی ahp برای وزن دهی به شاخص های استخراج شده از روش خبرگان ، نتایج مورد نیاز استخراج شده و در نهایت و به عنوان خروجی این پژوهش روش شناسی درمان بومی سازی شده بر اساس مدل 11 مرحله ای درمان ادیزس به این سازمان ارائه گردید و همچنین روش شناسی درمان عارضه های سازمان های(مجلات) زیر مجموعه این سازمان که در دوره جوانی منحنی عمر خویش قرار داشتند نیز به این زیر مجموعه ها ارائه گردید .
علی قراباغی علی عطافر
دانش با ارزش ترین سرمایه و نوعی دارائی کلیدی است که هر سازمانی می تواند با در اختیار گرفتن آن به رشد، پیشرفت و کسب مزیت رقابتی برسد. اما این سرمایه با ارزش نیاز به مدیریت دارد، مدیریت دانش مجموعه ابزارها، تکنیک ها و استراتژی هایی برای خلق،کسب، ذخیره، تحلیل، سازماندهی،کاربرد، بهبود و توزیع دانش و تجربیات در سازمان می باشد و باید در سازمان ها و شرکت ها پیاده سازی شود. هدف اصلی این پژوهش شناسایی موانع پیاده سازی مدیریت دانش در شرکت های کوچک و متوسط فعال در شهرک های صنعتی استان همدان بود و به این منظور چهار فرضیه اصلی و شانزده فرضیه فرعی تعریف شده و مورد آزمون قرار گرفتند. جامعه آماری این پژوهش، کلیه کارکنان تأثیر گذار شرکت های کوچک و متوسط فعال در شهرک های صنعتی استان همدان (شامل مدیران عالی،مدیران اجرایی، مدیران اداری، عملیاتی، تعمیراتی و مهندسان) می باشند،که در سازمان صنایع کوچک استان به ثبت رسیده اند. در مجموع جامعه آماری این پژوهش 875 نفر و حجم نمونه 128 مورد برآورد گردید. روش پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش جمع آوری داده ها و ماهیت، توصیفی-پیمایشی می باشد. به منظور جمع آوری داده ها، از مطالعات و متون کاوی استفاده شده است و در ادامه به منظور شناسایی موانع و مشکلات پیاده سازی مدیریت دانش در شرکت های کوچک و متوسط و نیز آگاهی از نگرش کارکنان تأثیر گذار شرکت ها از پرسشنامه محقق ساخته بهره گرفته شد. پایایی پرسشنامه با استفاده از نرم افزار spss و با روش آلفای کرونباخ برابر با 975/0 محاسبه گردید و در تعیین روایی پرسشنامه از روایی محتوا استفاده شده است . برای آزمون فرضیات از آزمون های tمستقل ، t تک متغیره، ، آزمون f و آزمون توکی استفاده گردید. یافته های پژوهش چهار فرضیه اصلی شامل: تأثیر پشتیبانی مدیران عالی، عوامل فرهنگی، عوامل ساختاری و عوامل مالی و انگیزشی در پیاده سازی مدیریت دانش را تایید نموده و در این بین عوامل مالی و انگیزشی بیشترین تأثیر را داشته اند. همچنین یافته های پژوهش از بین شانزده فرضیه فرعی، دوازده مورد را تایید کرده است که بیشترین تأثیر را فقدان ساختار آموزشی مناسب در شرکت ها به خود اختصاص داده است ، همچنین تأثیر چهار متغیر ضعف در حمایت مدیران عالی از کارکنان دانشی شرکت، کمبود اعتماد متقابل در سازمان، فقدان جو مناسب در سازمان و فقدان زیرساخت های فن آوری مناسب در سازمان بر پیاده سازی مدیریت دانش در شرکت های کوچک و متوسط فعال در شهرک های صنعتی استان همدان معنادار نمی باشد.
حسین طالقانی عباس عباس پور
کارت امتیازی متوازن ، ترکیبی است از معیارهای ارزیابی و مدیریت عملکرد که شاخص های عملکرد گذشته، جاری و نیز آینده را شامل شده و معیارهای غیر مالی را در کنار معیارهای مالی قرار می دهد؛ ضمن اینکه از آنچه در داخل و خارج سازمان اتفاق می افتد، بینش و دید همه جانبه ای را به مدیران سازمان ارائه می کند. این ابزار نظام مورد مطالعه را از چهار منظر مالی، مشتری، فرآیندهای داخلی و رشد و یادگیری با توجه به راهبرد سازمان، مورد بررسی و ارزیابی قرار می دهد. در تحقیق حاضر به روش توصیفی – پیمایشی و با هدف کاربردی نتایج پژوهش، عملکرد واحد بازاریابی و فروش گروه شرکتهای صنایع استیل البرز و هفت الماس در هر یک از 4 بعد کارت امتیازی متوازن و نیز به لحاظ توازن میان ابعاد مورد بررسی قرار گرفت. جامعه آماری این پژوهش به دو گروه درونی و بیرونی تقسیم شده است. گروه درونی شامل دو بخش مدیران و کارشناسان می گردد و گروه بیرونی شامل مشتریان است. با توجه به محدودیت تعداد کارکنان واحد بازاریابی و فروش و همچنین مدیران گروه شرکتهای صنایع استیل البرز و هفت الماس، نمونه گیری به صورت سرشماری بوده، اما در خصوص مشتریان نمونه گیری به صورت تصادفی ساده از 400 نفر انجام گرفته است. در این پژوهش استفاده از فنون مصاحبه، مشاهده و ارائه پرسشنامه به کارکنان واحد بازاریابی و فروش، مشتریان، هیئت مدیره و افراد ذیربط پرداخته شده است. همچنین قابل ذکر است این پرسشنامه ها، پرسشنامه های محقق ساخته ای، حاوی سوالاتی برای سنجش متغیرهای جمعیت شناختی و سوالاتی برای سنجش متغیرهای اصلی پژوهش بوده است. سنجش پایایی پرسش نامه بر اساس ضریب آلفای کرونباخ برای پرسشنامه مربوط به مدیران 89/0 و پرسشنامه مربوط به کارشناسان 882/0 و پرسشنامه مربوط به مشتریان 740/0 می باشد. پس از اجراء، به وزن دهی و امتیازبندی شاخص ها و ابعاد مورد نظر پرداخته شده است. در نهایت با استفاده از روش تحلیل توصیفی و استنباطی و با استفاده از آزمون های آماری مانند کولموگروف-اسمیرنوف و فریدمن و همبستگی کندال، این نتیجه به دست آمد که عملکرد واحد بازاریابی و فروش شرکت مورد مطالعه در حدی نسبتاً قابل قبول می باشد و در چهار منظر رشد و یادگیری، فرآیندهای داخلی، مشتری و مالی به ترتیب امتیازاتی در حدود 36/2، 1/2، 94/2 و 52/4 (از امتیاز 5) را دارا می باشد. پس از آن به اولویت بندی شاخص های هر بعد پرداخته شده است؛ در رابطه با توازن میان ابعاد نیز نتیجه به دست آمده حاکی از معناداری رابطه بین برخی ابعاد با یکدیگر بوده است، اما آنچنان که مطلوب است میان ابعاد مورد ارزیابی توازن وجود نداشته، و داده ها مبین این امر است که بیشتر توجه سازمان به بعد مالی معطوف است. به طور خلاصه، واحد بازاریابی و فروش شرکت، باید عملکردهای خود در جنبه های مختلف مانند آموزش، فرآیندهای داخلی و مشتری مداری را نیز، مانند وجه مالی به طور مستمر مورد ارزیابی قرار دهد و این جنبه ها را به طور متوازن رشد دهد، زیرا ابعاد مختلف در کارت امتیازی متوازن روابط علّی و معلولی دارند، به همین دلیل، این امر نه تنها باعث افزایش و رشد موثر در بعد مالی شده، بلکه جنبه های دیگر را نیز تحت تأثیر قرار خواهد داد و این توازن و بهبود، عملکرد کلی شرکت را بهبود خواهد داد.
نسترن سیماراصل علی عطافر
پژوهش حاضر با هدف بررسی وضعیت موجود و طراحی الگوی مطلوب نظام توسعه مدیران پرداخته در صنعت بیمه ایران انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش، مدیران شرکت بیمه دولتی ایران، شرکت های بیمه خصوصی و بیمه مرکزی ایران است. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته بوده است. در بخش اول این پژوهش، مدل مفهومی پژوهش بر اساس مرور مبانی نظری پژوهش و با اتکا بر مدل نظام مند که در برگیرنده دروندادها، فرایندهای و بروندادهایی است طراحی شد. در این مدل، دانش و انگیزه یادگیری مدیران به عنوان دروندادهای نظام، استراتژی های منابع انسانی و نظام آموزش به عنوان فرایندهای نظام توسعه و مهارت های مدیران به عنوان بروندادهای نظام در نظر گرفته شدند. سپس وضعیت موجود اجزای مدل بررسی شد. نتایج این بخش از پژوهش حاکی از آن است که به زعم مدیران، امتیاز قابل تخصیص به دانش، انگیزه یادگیری مدیران، منابع سازمانی، استراتژی های منابع انسانی، نظام آموزش و مهارت های مدیران در وضعیت فعلی صنعت بیمه کمتر از حد متوسط است. در ادامه بر اساس روش معادلات ساختاری، روابط بین اجزای نظام توسعه در وضعیت موجود مورد آزمون قرار گرفت. با توجه به نتایج به دست آمده در وضعیت موجود نظام توسعه مدیران، رابطه آماری معناداری بین دروندادها اعم از فردی و سازمانی و فرایندهای نظام توسعه مدیران وجود ندارد؛ حال آنکه در وضعیت کنونی، رابطه آماری معناداری بین دروندادهای نظام و بروندادهای آن متشکل از مهارت های مدیران برقرار است. بنا بر نتایج به دست آمده، وجود رابطه آماری معنادار تنها بین عوامل محیطی به عنوان متغیر مستقل و فرایندهای نظام به دست آمد. در بخش دیگری از این پژوهش، روابط بین اجزای نظام توسعه در وضعیت مطلوب مورد بررسی قرار گرفت. بنا بر نتایج کسب شده و بر اساس دیدگاه مدیران شرکت های بیمه، رابطه آماری معناداری بین دروندادهای سازمانی و فرایندهای نظام توسعه مدیران وجود دارد. همچنین، هر دو فرایند در نظر گرفته شده برای نظام توسعه مدیران شامل استراتژی های مدیریت منابع انسانی و نظام آموزش دارای رابطه آماری معنادار با برونداد نظام یا توسعه مهارت ها در مدیران هستند. همچنین، هر دو درونداد نظام شامل دروندادهای فردی و سازمانی رابطه آماری معناداری با برونداد نظام یعنی توسعه مهارت ها در مدیران دارند. از حیث عوامل محیطی هم، تنها رابطه آماری معنادار بین عوامل محیطی با دروندادها و فرایندهای نظام به دست آمد. همچنین این نتیجه عاید شد که در وضعیت مطلوب نظام، استراتژی های مدیریت منابع انسانی به میانجیگری در رابطه میان دروندادهای نظام توسعه و بروندادهای آن می پردازند. در مجموع، در مقایسه با وضعیت موجود، تعداد بیشتری از فرضیات پژوهش در وضعیت مطلوب نظام توسعه مدیران مورد تائید قرار گرفت که خود حاکی از وجود شکاف میان وضعیت موجود و وضعیت مطلوب نظام توسعه مدیران در صنعت بیمه و لزوم حرکت از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب نظام است.
مجید جمشیدی علی عطافر
پخش آگهی های بازرگانی از سازمان صدا و سیمای ج .ا.ا. بطور کلی و از صدا و سیمای مرکز اصفهان به طور خاص نکات و مسائل زیادی را در زمینه های مالی ، اقتصادی ، فرهنگی اجتماعی ، سیاسی و ...در بردارد که اکثر موضوعات و مسائل مالی و اقتصادی در زمینه های سود، کارایی ، هزینه های ثابت و متغیرفرصت های مالی ایجاد شده ناشی از پخش اگهی بازرگانی تلویزیونی و... است . هر یک از کارکنان راجع به موارد فوق نظرات مختلفی ابراز می دارند که بیانگر نگرش آنان نسبت به مسائل مالی و اقتصادی پخش آگهی بازرگانی از سیمای مرکز اصفهان است . بدین لحاظ در این تحقیق نگرش کارکنان نسبت به کارائی ، هزینه ها ، حاشیه فروش (فرصت های مالی ایجاد شده ) ناشی از پخش آگهی بازرگانی از سیمای مرکز اصفهان مورد بررسی قرار گرفته است . همچنین مقایسه آن نگرش با واقعیات و تعیین شکاف موجود بین نگرش کارکنان و واقعیات راجع به کارآئی ،هزینه ها و حاشیه فروش پخش یک دقیقه آگهی بازرگانی تلویزیونی در قالب فرضیات اصلی و فرعی ذیل مورد بررسی قرار گرفته است : 1ـ فرض اصلی : بین کارائی واقعی پخش یک دقیقه اگهی بازرگانی تلویزیونی با نگرش مدیران و کارکنان در این مورداختلاف معنی داری وجود دارد. 2ـ فرضیات فرعی : الف : در مورد هزینه های متغیر پخش یک دقیقه آگهی تلویزیونی اختلاف معنی داری بین نگرش کارکنان و مدیران از یک سو و واقعیات از سوی دیگر وجود دارد. ب : در مورد سود( حاشیه فروش ) پخش یک دقیقه اگهی بازرگانی تلویزیونی اختلاف معنی داری بین نگرش افرادو روشهای حسابداری صنعتی وجود دارد. فرضیات فوق به روش توصیفی و پیمایشی مورد بررسی قرار گرفته اند. با استفاده از روشهای حسابداری صنعتی ، زمان سنجی و نظر سنجی دو دسته اطلاعات جمع آوری و با هم مقایسه شده اند.در نتیجه این بررسی و مقایسه شکافهای موجود تعیین گردیده است . جامعه آماری مورد بررسی متشکل از کلیه کارکنان (اعم از مدیران ، سرپرستان و کارکنان گروههای تولیدی ، قسمت های فنی ،پخش صدا و سیمای مرکز اصفهان ) مشتمل بر 215 نفر بوده اند . پس از تجزیه و تحلیل و نگرشها وتطابق آن با واقعیات نتایج زیر حاصل گردیده است : الف ) حیطه مطالعات واقعی پیرامون کارآیی ، هزینه ها و غیره 1ـ محاسبات انجام شده نشان می دهد که از دیدگاه اقتصادی و مالی سازمان صدا و سیما نه تنها از پخش آگهی بازرگانی تلویزیونی سودی کسب نمی کند بلکه متضرر هم می گردد. 2ـ ارقام هزینه های پخش یک دقیقه آگهی بازرگانی از سیمای مرکز اصفهان ( اعم از ثابت و متغیر) طبق اطلاعات موجود بیشتر از درآمد ثابت 450000 ریالی آن است . 3ـ کارآیی داخلی پخش یک دقیقه آگهی بازرگانی تلویزیونی از سیمای مرکز اصفهان طبق محاسبات واقعی کمتر از عدد یک است که این امر مبین عدم بهره برداری مطلوب و بهینه از منابع و امکانات رسانه ای پخش سیمای مرکز اصفهان از دیدگاه اقتصادی و مالی می باشد. به عبارت دیگر میزان ستانده بخش یک دقیقه آگهی بازرگانی تلویزیون از سیمای مرکز اصفهان کمتر از میزان داده های آن است . ب ) حیطه مطالعه و بررسی نظرات و نگرش کارکنان پیرامون کارآیی هزینه و غیره 1ـ کارکنان در محاسبات هزینه (داده ) پخش یک دقیقه آگهی بازرگانی تلویزیونی از سیمای مرکزاصفهان صرفاً هزینه هایی را که ملموس ترند و ارتباط مستقیم با پخش آگهی بازرگانی تلویزیونی دارند مد نظر قرار داده و هزینه های ثابت سرمایه ای پخش سیما را که قبلاً انجام شده در محاسبات به عنوان هزینه پخش اگهی در نظر نگرفته اند. 2ـ لحاظ نکردن تمامی هزینه های ثابت سرمایه ای پخش سیما در داده های نسبت کارایی داخلی پخش یک دقیقه آگهی بازرگانی تلویزیونی از سیمای مرکز اصفهان موجب شده است که این نسبت بیشتراز عدد یک باشد و نشان دهنده آن است که میزان ستانده بیشتر از داده است . به عبارت دیگر سازمان صدا و سیما با پخش آگهی بازرگانی تلویزیونی از سیمای مرکز اصفهان سود کسب می نماید. با توجه به نتایج فوق و اطلاعات و ارقام بدست آمده علت اصلی شکاف بین دو حیطه مورد مطالعه راباید در قسمت هزینه های جستجو کرد. زیرا نگرش افراد جامعه اماری بگونه ای است که فقط هزینه های متغیر و ملموس را مد نظر قرار داده اند و به هزینه های ثابت پخش آگهی توجه نکرده اند.
زینب امیری علی عطافر
هدف این پژوهش تحلیل درک از تاثیر رهبری معنوی اسلامی از طریق توانمندسازی کارکنان بر بهبودعملکردسازمانی در شرکت گاز استان لرستان می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کارکنان شرکت گاز استان لرستان به تعداد 200 نفر بود. بر اساس جدول مورگان حجم نمونه آماری 127 نفر تعیین گردید. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته استفاده گردید. سنجش روایی پرسشنامه از روش روایی صوری با استفاده از نظرات برخی از اساتید گروه مدیریت دانشگاه اصفهان و از روایی سازه صورت پذیرفت. برای تعیین پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که آلفای محاسبه شده برابر با 89/0 محاسبه گردید و نشانه دهنده پایایی مناسب پرسشنامه می باشد. برای تایید نرمال بودن داده های پژوهش از آزمون کولموگروف- اسمیرنوف استفاده گردید که نتیجه این آزمون نشان دهنده نرمال بودن داده ها می باشد. قبل از بررسی فرضیات پژوهش از روش تایید عاملی برای تایید مدل های رهبری معنوی اسلامی و بهبودعملکردسازمانی از طریق روش معادلات ساختاری استفاده گردید. برای بررسی فرضیات پژوهش از روش معادلات ساختاری از طریق نرم افزارamos20 استفاده گردید. نتایج حاصل از آزمون فرضیات نشان دهنده تاثیر رهبری معنوی اسلامی از طریق توانمندسازی کارکنان بر بهبودعملکردسازمانی با مقدار تاثیر 68/0می باشد. همچنین فرضیات فرعی تاثیر ابعاد رهبری معنوی اسلامی شامل(یادخدا، تقوا، توکل، اخلاص و معادگرایی) از طریق توانمندسازی کارکنان بر بهبودعملکردسازمانی نشان دادند. همچنین نتایج پژوهش نشان دهنده تاثیر ابعاد رهبری معنوی اسلامی از طریق توانمندسازی کارکنان بر ابعاد بهبود عملکردسازمانی(کارایی، اثربخشی، بازدهی، نوآوری و کیفیت) می باشد. نتایج حاصل از آزمون تحلیل واریانس بر اساس متغیرهای جمعیت شناختی نشان داد که تفاوتی در بین نظرات افراد در مورد متغیرهای پژوهش وجود ندارد.
غلامعلی مجتبایی علی عطافر
فصل دوم مطالعات نظری و ادبیات تحقیق را بیان می کند در فصل دوم نقش انگیزش در سازمان بیان شده است. ماهیت و الگوی انگیزش الگوی تأثیر انگیزش بر عملکرد کارکنان و کاربرد انگیزش در سازمان مورد بررسی قرار گرفته است همچنین در فصل دوم دیدگاهها و نظریات انگیزشی مربوط به کار در قالب نظریه های فرآیندی و محتوایی مورد بررسی قرار گرفته است قواعد انگیزش مختلف از جمله قاعده کاتزل و تامپسون در فصل دوم ارائه شده است. نظرات علماء و دانشمندان اسلامی در خصوص بحث انگیزه بیان شده است مطالعات و نظرات برخی محققان در خصوص نگهداری منابع انسانی بیان شده است و همچنین عوامل موثر در بسیج مردمی از دیدگاه اسلام مورد بررسی قرار گرفته است. در فصل سوم روش تحقیق و تاریخچه جامعه مورد بررسی ارائه شده است روشهای جمع آوری اطلاعات برای انجام تحقیق و ابزار جمع آوری اطلاعات و متغیرهای موضوع مورد بررسی قرار گرفته است در این فصل با استفاده از روشهای آماری، ضریب همبستگی، رگرسیون چندمتغیره و روش آنالیز واریانس اطلاعات بدست آمده تجزیه تحلیل شده است. در فصل چهارم اطلاعات جمع آوری شده از پرسشنامه از روشهای آماری تجزیه و تحلیل شده است در این فصل ابتدا ضریب تغییرات متغییرهای انگیزاننده و پاداش در بین کل نمونه و عضویتهای مختلف محاسبه شده است. ضریب همبستگی متغیرهای مختلف نیز در بین کل نمونه و عضویتهای مختلف در این فصل محاسبه شده است تأثیر متغیرهای جزئی در انگیزاننده ها در قالب رگرسیون ارائه شده است و در نهایت آنالیز واریانس متغیرها انجام گرفته است. در فصل پنجم خلاصه ای از مباحث تحقیق ارائه شده و نتیجه گیری کاملی از فصول اول تا چهارم انجام گرفته است. در فصل پنجم چند پیشنهاد کاربردی نیز ارائه شده است.
محمد باقر فلاحی علی عطافر
پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان حاکمیت مولفه های سازمان یاددهنده و سازمان یادگیرنده و همچنین تعیین رابطه بین سازمان یاددهنده و سازمان یادگیرنده در شرکت گاز استان اصفهان انجام شد. برای سازمان یادگیرنده بر اساس نظریه سنگه پنج مولفه(تسلط شخصی، مدل های ذهنی، چشم انداز مشترک، یادگیری تیمی و تفکر سیستمی) در نظر گرفته شد. سازمان یاددهنده طبق نظریه تیچی با شش مولفه(چرخه یاددهی با فضیلت، دیدگاه قابل یاددهی، ایده ها، ارزش ها، انرژی هیجانی و قاطعیت) مورد سنجش قرار گرفت. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی -پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش را کارکنان شرکت گاز استان اصفهان تشکیل دادند. نمونه پژوهش شامل 360 نفر از کارکنان شرکت بود. اطلاعات مورد نیاز از طریق پرسشنامه محقق ساخته با ضریب آلفای کرونباخ 97/0 و با در نظر گرفتن روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای جمع آوری شد. داده های پژوهش توسط نرم افزار های excel، spss و smart-pls تلخیص و مرتب سازی شد و با استفاده از روش های آمار توصیفی و آمار استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. جهت سنجش مدل اندازه گیری از تحلیل عاملی تآییدی(اعتبار گویه)، پایایی مرکب، میانگین واریانس استخراج شده و روایی تشخیصی استفاده گردید. تحلیل داده های پژوهش با استفاده از آزمون t تک نمونه ای، آزمونt دو نمونه ای مستقل، آزمون فریدمن، آزمون تحلیل واریانس و همچنین مدل سازی معادلات ساختاری صورت پذیرفت. نتا یج بررسی سوال اول نشان داد میانگین امتیازات پاسخ دهندگان در مورد حاکمیت مولفه های سازمان یادگیرنده در گروه نمونه در حد متوسط(3) است. در رابطه با سوال های فرعی، تنها در مولفه تفکر سیستمی میانگین امتیازات بالاتر از حد متوسط(3) بود. در رتبه بندی کلی مولفه های سازمان یادگیرنده، تفکر سیستمی بالاترین رتبه و یادگیری تیمی پایین ترین رتبه را کسب کردند. نتایج بررسی سوال دوم نشان داد، میانگین امتیازات پاسخ دهندگان در مورد حاکمیت مولفه های سازمان یاددهنده در گروه نمونه پایین تر از حد متوسط(3) قرار دارد. در رابطه با سوال های فرعی، میانگین امتیازات در مورد هر یک از مولفه های سازمان یاددهنده نیز پایین تر از حد متوسط(3) قرار داشت. در رتبه بندی کلی مولفه های سازمان یاددهنده انرژی هیجانی بالاترین رتبه و دیدگاه قابل یاددهی پایین ترین رتبه را به خود اختصاص دادند. نتایج آزمون فرضیه اصلی نشان داد، سازمان یاددهنده بر سازمان یادگیرنده با ضریب مسیر 845/0 تآثیر مثبت و معنادار دارد. در خصوص فرضیه های فرعی، رابطه بین چرخه یاددهی با فضیلت و سازمان یادگیرنده در مقایسه با سایر فرضیه های فرعی قوی تر بود، در حالی که دیدگاه قابل یاددهی بر سازمان یادگیرنده تأثیر نداشت.
مجتبی امانی بنی علی شایمی برزکی
ساختار سازمانی و منابع انسانی رکن اصلی یک سازمان می باشند. ساختار سازمانی مناسب نقش مهمی در بهره وری هر سازمان دارد و طرح ریزی صحیح هر ساختار، موجب بهبود عملکرد نیروی انسانی و بالا رفتن بهره وری در آن خواهد بود. همه سازمان ها برای بقا نیازمند اندیشه های نو و نظرات بدیع و تازه اند. ساختار ماژولار یکی از این ساختار هاست. ماژولاریته ریشه در تحقیقات سایمون دارد. او پیشنهاد داد که سیستم می تواند به بخشهای کوچکتری تجزیه شود. هدف اصلی این پژوهش بررسی تاثیر پیاده سازی ساختار ماژولار بر عملکرد تعاونی های سازمان جهاد کشاورزی استان اصفهان می شود. برای سنجش ساختار از مدل دفت و برای سنجش عملکرد سازمان از مدل کارت ارزیابی متوازن استفاده شده است. جامعه ی آماری این پژوهش شامل کارکنان تعاونی های سازمان جهاد کشاورزی استان اصفهان می باشد که از شیوه ی سرشماری برای جمع آوری داده ها استفاده شده است. پرسش نامه پژوهش از نوع محقق ساخته می باشد که مقدار پایایی آن برابر با 83. محاسبه شده است. این پژوهش در تابستان 1392 انجام شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار spss19 استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تی تک نمونه ای، آزمون همبستگی اسپیر من، آزمون فریدمن و تحلیل واریانس یک عامله استفاده شده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که پیاده سازی ساختار ماژولار با مقدار آماره ی 4.06 دارای تاثیر مثبت و معنی دار بر عملکرد تعاونی های سازمان جهاد کشاورزی استان اصفهان دارد. لذا فرضیه ی اصلی پژوهش مبنی بر تاثیر پیاده سازی ساختار ماژولار بر عملکرد تعاونی های سازمان جهاد کشاورزی استان اصفهان مورد تایید قرار می گیرد. بنابراین به مدیران این تعاونی ها پیشنهاد می شود که به سمت پیاده سازی این ساختار سازمانی که دارای انعطاف لازم در برابر تغییرات محیطی می باشد روی آورند.
فرزانه مصمم فر علی عطافر
سرمایه اجتماعی و مدیریت دانش دو سرمایه ناملموس اما ارزشمند برای سازمان ها و شرکت ها محسوب می شوند که از طریق تقویت و گسترش این سرمایه ها می توان اثر بخشی و کارایی سازمان را بهبود بخشید این پژوهش به تحلیل تاثیر سرمایه اجتماعی بر خلق دانش در شرکت های دانش بنیان مستقر در شهرک علمی تحقیقاتی اصفهان پرداخته است و در واقع پژوهش حاضر به دنبال تحلیل این موضوعصورت پذیرفته است که از طریق بهبود سرمایه اجتماعی سازمانی ظرفیت خلق دانش در سازمان افزایش می یابد و نهایت می-توان عملکرد شرکت را بهبود بخشید. در این پژوهش سعی شده است با آزمون موضوع فوق به مدیران و کارکنان شرکت های مستقر در شهرک علمی تحقیقاتی اصفهان کمک شود تا با توانمند سازی کارکنان و سرمایه های اجتماعی سازمان خود ، سازمانی پویا و دانش آفرین داشته و با کسب یک مزیت رقابتی موجبات توسعه سازمان خود را فراهم نمایند.هدف اصلی این پژوهش تحلیل تأثیر سرمایه اجتماعی و ابعاد سه گانه (سرمایه ساختاری، سرمایه شناختی، سرمایه رابطه ای) بر خلق دانش و ابعاد (اجتماعی شدن دانش، ترکیب شدن دانش،بیرونی شدن دانش، درونی شدن دانش) در شرکت های دانش بنیان مستقر در شهرک علمی تحقیقاتی اصفهان می باشد.پژوهش حاضر از نوع توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری آن 160 نفر از مدیران شرکت های دانش بنیان مستقر در شهرک علمی تحقیقاتی اصفهان می باشد و تعداد نمونه 120 نفر بود. روش گردآوری مباحث نظری آن کتابخانه ای و اینترنتی بوده است و داده های آن از طریق پرسشنامه محقق ساخته به دست آمده است. برای توصیف داده های پژوهش نرم افزار آماری spss به کار گرفته شد. هم چنین جهت تحلیل عاملی مدل های اندازه گیری پژوهش و آزمون مدل معادلات ساختاری و آزمون فرضیات از نرم افزار آماری amos بهره گرفته شد. نتایج حاکی از آن بود که اولاً مدل به کار گرفته شده، مدل نظری مناسبی برای اندازه گیری سرمایه اجتماعی و خلق دانش و هم چنین تحلیل تأثیر سرمایه اجتماعی بر خلق دانش بوده است. ثانیاً یافته های حاصل از پژوهش حاکی از آن است که سرمایه اجتماعی و ابعاد آن و خلق دانش و ابعاد در حد مطلوبی می باشند و هم چنین سرمایه اجتماعی بر خلق دانش و ابعاد سرمایه اجتماعی بر ابعاد خلق دانش تاثیر مثبت و مستقیمی دارند.
پیام گودرزی علی عطافر
هدف از انجام این پژوهش تجزیه و تحلیل تأثیر مدیریت دانش بر انعطاف سازمانی در سازمانهای فعال در شهر اصفهان و شهرکهای صنعتی اطراف آن می باشد. ضرورت چنین پژوهشی از آن جهت است که با توسعه تصاعدی جوامع بشری در زمینه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و انسانی، و ظهور پدیده جهانی شدن که رشد روزافزون دانش و دانایی سازمانها را در خلق و بکارگیری فناوریهای نوین تولیدی و خدماتی، در جهت ارضا هر چه بیشتر نیازها و تقاضاهای مشتریان در پی داشته و منجر به ایجاد تغییرات سریع و تحولات بنیادین در بازارهای تأمین و مصرف گشته، «دانش» به منبعی استراتژیک تبدیل گردیده است و توجه به «مدیریت دانش» راهبردی کلیدی برای دستیابی به موفقیت و بقای سازمانی در محیط پر رقابت و غیر قابل پیش بینی کنونی محسوب می گردد. از سوی دیگر؛ «انعطاف سازمانی» که امروزه مقوله ای راهبردی و از ملزومات حیاتی کسب، حفظ و ارتقا مزیت رقابتی و سهم بازار سازمانها می باشد، می تواند متأثر از مدیریت دانش و پیامدهای آن باشد. بنابراین بررسی تأثیر مدیریت دانش بر انعطاف سازمانی ضرورت می یابد. این پژوهش در شمار پژوهشهای توصیفی بوده و به لحاظ طبقه بندی از نظر هدف، از نوع کاربردی و از نظر روش از نوع توصیفی ـ پیمایشی می باشد. در این پژوهش جهت تجزیه و تحلیل تأثیر مدیریت دانش بر انعطاف سازمانی، با الگوگرفتن از «مدل منطق» ارائه شده توسط بنیاد کِلاگ (2004)، تأثیر پیامدهای مدیریت دانش بر مولفه های سازنده انعطاف سازمانی بررسی می شود. به دلیل اینکه مقوله مدیریت دانش در سازمانهای کشور ایران و به تبع آن در سازمانهای مشمول جامعه آماری این پژوهش چندان جاری نمی باشد، به جای سنجش تأثیر فعلی پیامدهای مدیریت دانش بر مولفه های سازنده انعطاف سازمانی، وضعیت تأثیر بالقوه آن با نظرسنجی از مدیران و کارشناسان سازمانها سنجیده می شود. نتایج این پژوهش حاکی از این است که با پیاده سازی و بکارگیری اثربخش و کارآمد مدیریت دانش در سازمانهای شهر اصفهان و شهرکهای صنعتی اطراف آن، می توان انتظار داشت که انعطاف سازمانی، اعم از انعطاف منابع انسانی، عملیاتی، ساختاری و راهبردی، به میزان متوسط تا زیاد، از پیامدهای مدیریت دانش تأثیر بپذیرند و افزایش یابند. بنابراین سازمانهایی که خواهان افزایش انعطاف خود هستند، به عنوان یکی از عوامل اثرگذار، شایسته است برای پیاده سازی و بکارگیری اثربخش و کارآمد مدیریت دانش سرمایه گذاری نمایند.
سیده سمیرا بابایی ساروکلایی آرش شاهین
در عصری که محصولات به صورت فزاینده ای همگن شده اند، کیفیت خدمات یکی از مهمترین منابع تمایز و منحصر به فرد بودن است. خدمات مطلوب جوهر ه ی فعالیت مشتری گرایانه است. در این پژوهش الگویی طراحی می گردد که بتوان به کمک آن رابطه بین شکاف چهارم کیفیت خدمات قابل ارائه و ارتباط خارجی سازمان با مشتری و مولفه های مدیریت ارتباط با مشتری را تحلیل نمود. به این منظور، بانک تجارت برای مطالعه میدانی انتخاب شده است. هدف از این پژوهش این است که کدام یک از شاخص های عملکرد در crmوجود که میتوانند بیشتر باعث کاهش شکاف چهارم کیفیت خدمات شوند و نیز کدامیک از عوامل کلیدی موفقیت crm ارتباط بیشتری با شاخص های عملکرد crmدارند. به این منظور یک qfd دو مرحله ای به گونه ای طراحی می شود که ارتباط میان عوامل مورد نظر را مشخص می کند و اولویت های عملکرد و عوامل کلیدی موفقیت crm را نیز مشخص می شازد.همان گونه که اشاره شد، الگوی طراحی شده در بانک تجارت مورد تحلیل قرار می گیرد. جامعه آماری پژوهش شامل دو جامعه مشتریان مراجعه کننده به بانک و مدیران ارشد، میانی و کارمندان بانک مورد نظر می باشد. در جامعه اول که نامحدود می باشد، از روش تصادفی ساده برای نمونه گیری استفاده شده است. با توجه به نامحدود بودن جامعه، حجم نمونه اولیه 30 در نظر گرفته شده است که پس از جمع آوری داده ها و گذاشتن در فرمول ،حجم نمونه مورد نیاز محاسبه شده است. پس از استخراج داده های جمع آوری شده، تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح توصیفی و استنباطی صورت گرفته است. نتایج نشان داد که مرتبط ترین عامل کلیدی موفقیت crm با شاخص های عملکردی crmشاخص مشتری گرایی در اجرای طرح crm بیشترین تاثیر رادارد.به عبارتی درک کافی از مشتری و نیاز هایش شرکت را قادر می سازد تا ارزش افزوده بیشتری به مشتریانش ارائه نماید. همچنین موثرترین شاخص عملکردی crm در کاهش شکاف چهارم کیفیت خدمات تمایل به استفاده بیشتر از خدمات این بانک می باشد.
بهاره نویدزاده علی عطافر
محقق در این تحقیق موانع نوآوری در این هنر را شناسایی و بررسی کرده و راهکارهایی را ارائه داده است. در این تحقیق که به روش توصیفی – پیمایشی است، با هدف شناسایی و رتبه بندی موانع موجود در زمینه نوآوری در فرش دستبافت اصفهان، ارائه مدلی برای نوآوری در فرش دستبافت اصفهان و ارائه راهکارهای رفع موانع موجود در زمینه نوآوری در فرش دستبافت اصفهان، ابتدا عواملی همچون عوامل اقتصادی، بازاریابی، فرهنگی، مدیریتی و تکنولوژیکی را که مانع نوآوری در طراحی فرش دستباف اصفهان است را شناسایی کرده و سپس با طرح پرسشنامه ای و توزیع آن بین نمونه ی آماری که شامل تولیدکنندگان، فروشندگان و طراحان فرش دستباف اصفهان بود،و با استفاده از نرم افزار lisrel به تحلیل آن ها پرداخته است
اطهر محمدی نجف آبادی علی عطافر
چکیده ندارد.
زهرا کاظمی زهرانی علی عطافر
چکیده ندارد.
مرجان نیرومندی علی عطافر
چکیده ندارد.
سمیه محمودی علی عطافر
چکیده ندارد.
میثم ذبیحی علی عطافر
چکیده ندارد.
رسول قلی زاده شغل آباد علی عطافر
چکیده ندارد.
علی عطافر
چکیده ندارد.
مرتضی نریمانی علی عطافر
هدف از انجام این تحقیق براساس پیامدها و موانع عبارتست از : 1-در بخش پیامدها تعیین تاثیر خصوصی سازی بر کارایی ، تقویت روحیه مشارکت، رضایت خاطر کارکنان ، انجام به موقع و بهینه تعمیرات نیروگاهی ، جذب و نگهداری نیروهای متخصص و تعیین میزان تعهد کارکنان.2-در بخش موانع تعیین میزان تاثیر موانع موجود (غالب بودن روحیه دولتی، عدم قاطعیت و عدم وجود سیاستی واحد، عدم وجود رقبا ، طولانی شدن دوره حمایت، جایگاه سازمانی فعالیتهای تعمیراتی و عدم شفافیت روابط) بر روند خصوصی سازی. گ
هوشنگ صالحی علی عطافر
درپاسخ به چهار فرضیه تحقیق نتایج ذیل حاصل گردید . الف ) نگرش و دید کارکنان اجرائی دانشگاه اصفهان نسبت به وضعیت موجود ارزشیابی نامطلوب است . ب )نگرش نامطلوب کارکنان اجرائی دانشگاه اصفهان نسبت به ارزشیابی ناشی از بی اعتقادی به اصل سنجش و ارزشیابی نیست . ج )یک نظام ارزشیابی مطلوب برای کارکنان اجرائی دانشگاه اصفهان می تواند در حل مسائل نظارت و کنترل موثر باشد . د )باوجود یک نظام ارزشیابی مطلوب ،کارائی کارکنان اجرائی دانشگاه اصفهان افزایش می یابد.
مصطفی مقامی علی عطافر
درتحقیق ابتدا مقایسه ای بین واکنش مثبت جانبازان بسیجی به انگیزاننده هاو پاداشها و دیگر بسیجیان به عمل آورده شده و مشخص شد که دیدگاه وواکنش جانبازان بسیجی و دیگر بسیجیان در شهر اصفهان نسبت به تاثیر انگیزاننده ها بر ماندگار افراد در بسیج یکسان است ولی در مورد تاثیر پاداشها بر ماندگار افراد در بسیج دارای اختلاف دیدگاه هستند . یکی از موارد دیگر که در تحقیق حاضر بررسی شده بررسی نوع آسیب های وارده به جانبازان بسیجی وواکنش آنها به انگیزاننده ها بوده که در بررسی مشخص شد جانبازان با آسیب های جسمی متفاوتی به انگیزاننده ها از خود بروز می دهند . رابطه بین درصد جانبازی بسیجیان جانباز وواکنش مثبت آنها به انگیزاننده ها و پاداشها از دیگر موارد تحت بررسی تحقیق بوده و در نهایت مشخص شد که بین متغیر درصد جانبازی و متغیر کلی انگیزاننده ها رابطه منفی وجود دارد و بین متغیر درصد جانبازی و متغیر کلی پاداشها هیچ رابطه ای وجود ندارد و اگر بخواهیم جانبازان بسیجی را باخصوصیت در صد جانبازی وواکنش مثبت آنها به انگیزاننده ها وپاداشها مورد قضاوت قراردهیم این نتیجه حاصل می شود که هرچه درصد جانبازی فرد بسیجی جانبازبالا برود واکنش او به انگیزاننده ها درجهت ماندگاری در بسیج کمتر می شود و بابالارفتن درصد جانبازی پاداشها هیچ تاثیری در ماندگاری افراد دربسیج ندارد . سرانجام ارتباط بین حضور در جبهه بسیجیان جانباز وواکنش مثبت آنها به انگیزاننده ها و پاداشها در محیط بسیج مورد کاوش و تحقیق قرار گرفت ومشخص شد که بین مدت حضور در جبهه افراد بسیجی جانباز و واکنش مثبت آنها به انگیزاننده ها و پاداشها درجهت ماندگاری در سازمان بسیج هیچ ارتباطی وجود ندارد .
نسرین یادگار علی عطافر
نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده های مربوط به سئوالات پژوهشی تحقیق حاکی از آن است که کمیت و کیفیت مناسب نیروی انسانی ،پویائی کانالهای تدارکاتی ، بهره وری مناسب واحد تولید و عملیات ، زیرساخت (زیر بنای ) مناسب شرکتهای پتروشیمی ، وساختار مناسب مالی و برنامه ریزی این شرکتها از جمله نقاط قوت و عدم پویائی کانالهای توزیع ، امکانات نا مناسب واحد تحقیق و توسعه برای توسعه تکنولوژیکی و عدم توان ایجاد تغییر و تحول در صنایع پتروشیمی از جمله نقاط ضعف این صنایع محسوب می گردند . همچنین تجزیه و تحلیل داده های مربوط به قدرت رقابت صنایع پتروشیمی در زمینه های مزبور بیانگر آن است که در مقایسه با کشورهای منطقه ، صنایع پتروشیمی کشور در زمینه های مطرح شده به عنوان نقاط قوت دارای برتری می باشند ولی در مقایسه باسایر کشورهای جهان ، تنها در زمینه تهیه مواد اولیه با قیمت مناسب و تاحدودی در زمینه استفاده از نیروی انسانی متخصص برتری دارند .
احمد ابراهیمی دهشیری علی عطافر
این تحقیق نشان می دهد که 1- آموزشهای عمومی ضمن خدمت باعث افزایش اثر بخشی کارکنان شده است . 2-آموزشهای عمومی ضمن خدمت موجب افزایش دانش عمومی کارکنان نگردیده است . 3-آموزشهای عمومی ضمن خدمت باعث افزایش آشنایی کارکنان با قوانین و مقررات اداری وشغلی نشده است . 4-آموزشهای عمومی ضمن خدمت موجب افزایش مهارتهای اداری نگردیده است . 5- آموزشهای عمومی ضمن خدمت باعث تقویت انگیزش کارکنان شده است . 6 - آموزشهای عمومی ضمن خدمت میزان تعهد کارکنان به سازمان را افزایش داده و موجب انجام بهتر کارها شده است . 7- نظریات کارکنان و مدیران در مورد میزان تاثیر آموزشهای عمومی ضمن خدمت بر عوامل اثربخشی یکسان می باشد .
پرویز معینی فرد علی عطافر
تحقیق حاضر به منظور بررسی تاثیر عامل تجانس بین فراگیران ، مربیان و محتوای دروس بر ارتقا کیفیت آموزش ضمن خدمت صورت گرفته است . ارائه مدل در باره ارتقای کیفیت آموزش هر سازمان بدون بررسی و شناخت دقیق اجزا اصلی تشکیل دهنده آن یعنی منابع انسانی ، سخت افزار و نرم افزار و عملکرد آنها بی نتیجه است به همین دلیل از مدل فرایند آموزش استفاده شده است که در این مدل طی مراحل چهارگانه (1) تعیین نیازهای آموزشی (2) تهیه و تنظیم برنامه های آموزشی ( 3 ) اجرای برنامه های آموزشی (4 ) ارزشیابی برنامه های آموزشی به بررسی عوامل موثر بر ارتقا کیفیت آموزش پرداخته شده است . در این تحقیق برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه استفاده شده است . از این رو 27 سوال براساس فرضیات تحقیق طراحی گردیده و بین 75 نفر از شرکت کنندگان در دوره های توجیهی ، پایه ای ، میانی ، بانک ملت استان اصفهان توزیع شده است . در مورد تجانس فراگیران نظر پاسخگویان برای تشکیل کلاسها 72 به درصد تجربه کاری و 7/70 درصد به شغل مشابه و 68 درصد به مدرک تحصیلی و 3/61 درصد به رتبه تحصیلی مشابه و 7/54 درصد سطح مدیریتی یکسان در کلاسها به اثبات رسیده است . در مورد مهارتهای مربی و تاثیر آن برروی کیفیت آموزشی پاسخگویان نقش تجربه مربی در ارائه دروس 7/93 درصد و 7/90درصد به روش تدریس مربی و 96 درصد به قدرت بیان تسلط مربی و 88درصد به تخصص علمی مربی اهمیت داده اند . ونظر پاسخگویان در مورد تجانس محتوای دروس در ایجاد بینش صحیح در فراگیران با 84 درصد و در افزایش مهارتها ی شغلی 4/77درصد و در افزایش دانش شغلی 4/81% بر کیفیت آموزش موثر بوده است .
احمد ورزشکار علی عطافر
هدف اصلی این پژوهش عبارت بوده از بررسی اثر بخشی دوره های آموزشی که تا به امروز ، موسسه آموزش ،مطالعات و مشاوره سیاحتی سازمان سیاحتی و مراکز تفریحی بنیاد در بخش آموزش ضمن خدمت و توسعه و پرورش نیروی انسانی دنبال کرده است . وهمچنین ارزیابی نتایجی که متناسب با اهداف این آموزشها بوده ، بر اساس این بررسیها و مطالعات توصیه های روشنی به سازمان سیاحتی و موسسه آموزش و مطالعات ، درجهت سازماندهی فعالیتهای خود در بخش آموزش ضمن خدمت بعمل آمده است .
مظاهر رضایی علی عطافر
با توجه به تجزیه و تحلیل داده ها و نتایج آزمون های انجام شده نتایج میدانی حاصل از این تحقیق بصورت زیر ارائه می شود . 1- کارکنان سازمان از رضایت شغلی مناسب برخوردار نیستند . 2- تعهد سازمانی در بین کارکنان سازمان مثبت نیست . 3- با افزایش میزان رضایت شغلی ، میزان علاقه مندی کارکنان نسبت به شغل و سازمان خود و همجنین نسبت به اهداف و ارزشهای آن باعث افزایش تعهد سازمانی آنان و استمرار خدمت کارکنان در سازمان خواهد شد . 4-رابطه رضایت شغلی با بعد هنجاری تعهد سازمانی نسبت به سایر ابعاد قوی تر است . 5- بین میزان رضایت شغلی کارکنان با توجه به سطح تحصیلات آنان تفاوت وجود دارد .6- بین میزان رضایت شغلی کارکنان با توجه به سابقه کار آنان تفاوت وجود دارد . 7-بین میزان تعهد سازمانی کارکنان با توجه به سطح تحصیلات آنان تفاوت وجود ندارد .در واقع وجود یا عدم وجود تعهد سازمانی در بین کارکنان باسطح تحصیلات آنان ارتباط ندارد . 8-بین میزان تعهد سازمانی کارکنان با توجه به سابقه کار آنان تفاوت وجود ندارد . بدین معنی که وجود یا عدم وجود تعهد سازمانی در بین کارکنان ارتباطی با سابقه کار آنان ندارد .