نام پژوهشگر: مختار کرمی

بررسی خشکسالیهای اخیر و تاثیر آن بر سطح آب زیرزمینی دشت کاشان
thesis دانشگاه تربیت معلم - سبزوار - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  امیر فخرابدی   علیرضا انتظاری

طی سال های اخیر در ایران خشکسالی های پردامنه و شدیدی رخ داده که پیامد آن منابع آب های سطحی یا خشک شده یا بسیار کم عمق شده اند. نتیجه آن شده است که سفره های زیرزمینی با اُفت سطح ایستابی شدیدی روبرو شده اند.خشکسالی بر منابع آب های سطحی اثرات تخریبی مستقیم داشته، ولی خشکسالی به طور غیر مستقیم از طریق کاهش تغذیه ی سفره های آب زیرزمینی و همچنین افزایش برداشت از طریق چاه های عمیق جهت مصارف کشاورزی، افزایش دما و تبخیر و تعرق و تغییر نوع بارش بر منابع آب-های زیرزمینی تأثیر می گذارد. دشت کاشان یکی از مناطقی است که خشکسالی شدید دامنگیر آن شده است. به همین دلیل برای تشخیص و بررسی خشکسالی های اخیر دشت کاشان و تاثیر آن بر آب های زیرزمینی، در مرحله نخست، به دریافت آمار و داده ها از 5 ایستگاه باران سنجی و تبخیر سنجیِ تحت نظارت و کنترل اداره ی آب -منطقه ای دشت کاشان اهتمام ورزیدیم، سپس در مرحله ی بعد اقدام به تجزیه و تحلیل آمار ایستگاه های باران سنجی منطقه ی مورد مطالعه نموده و پس از بررسی خشکسالی های آن با بهره گیری از شاخصspi ، به این نتیجه رسیدیم : خشکسالی هایی که در دشت کاشان اتفاق افتاده، با سطح آب های زیرزمینی مرتبط بوده و نشانه ها و اثرات خود را با تأخیر متناسب با وی‍ژگی های فیزیکی چون تخلخل و... بروز داده است.

بررسی تاثیر نوثانات اقلیمی دما و بارش بر محصولات کشاورزی جوین مطالعه موردی گندم
thesis دانشگاه تربیت معلم - سبزوار - دانشکده جغرافیا 1391
  جواد کلاته اقامحمدی   مختار کرمی

قرار گرفتن ایران در گروه کشورهای با بارندگی کم باعث شده که آب حیاتی ترین عنصر برای زندگی در کشور و نواحی آن مورد مطالعه قرار گیرد ، چون تمام امور مردم از جمله معیشت،صنعت و کشاورزی را در گیر خود کرده است. هدف از تحقیق حاضر استفاده از پارامتر های اقلیمی و کشاورزی از جمله بارش های موثر،توزیع زمانی ، شدت و مدت بارش ها و برآورد شروع و خاتمه نزولات ، توجه به دمای حداکثر و حداقل ، تعیین مراحل رشد و نحوه کاشت محصولات زراعی از جمله گندم ،آبی و دیم در منطقه جوین بوده که از نظر منابع آبهای منابع زیر زمینی و نزولات آسمانی در طول دهه اخیر با افت آبهای زیر زمینی و کاهش بارش ها همرا بوده است . مطالعات در طی این تحقیق نشان داد که میتوان با شناخت پارامتر های اقلیم کشاورزی در صورت وجود نا بهنجاری های بارش و دما به عملکرد بالا و ثابتی دست یافت . در این تحقیق مشخص شده که دمای پایه و یا صفر بیو لوژیک منطقه جوین در حدود چهار الی پنج درجه می باشد که رشد گندم منطقه در این مرحله به حداقل می رسد و حدود دو ماه از سال زراعی را به خود اختصاص می دهد ،که با شروع تاریخ مناسب کشت گندم میتوان به درجه حرارت لازم(درجه –روز)در این دوره دست یافت. در طی این تحقیق مشخص شد که برای دست یابی به محصول مطلوب ارتباط هرچه بیشتر کشاورزی با پارامتر های اقلیمی مورد نیاز می باشد.توجه هر چه بیشتر به اقلیم کشاورزی عامل مهمی در افزایش تولید ملی و جلوگیری از اتلاف فرصت ها و سرمایه ها می باشد. در این تحقیق نیز مراحل رشد محصول در نه مرحله متناسب با اقلیم منطقه محاسبه شد و همراه این مراحل رشد نیاز های اقلیمی از جمله دمای متناسب با شروع دوره ، دمای مطلوب برای خواب گذرانی ، دمای حداکثر در انتهای فصل زراعی و بارش های موثر دریافتی برای محصول گندم در طی کلیه مراحل رشد استخراج گردید.

بررسی تاثیر اقلیم بر معماری مدارس نوساز شهر سبزوار در ده سال اخیر
thesis دانشگاه تربیت معلم - سبزوار - دانشکده جغرافیا 1392
  طیبه منیدری   مختار کرمی

ساختمان های آموزشی دربین کاربری های شهری جایگاه ویژه ای دارند،زیرا در این ساختمان ها عزیزانی مشغول به تحصیل هستند که آینده ی جامعه را می سازند و هر گونه ناهماهنگی ،عدم آسایش و عدم مطلوبیت می تواند در کیفیت آموزشی موثر باشد.این پژوهش به منظور بررسی میزان تطابق معماری مدارس نوساز شهر سبزوار با شاخص های اقلیم . معماری این شهر انجام شده است؛در این پژوهش مدلهای همساز با اقلیم شهرستان سبزواردر دوره آماری (1370-1389) مورد بررسی قرار گرفت . این مطالعه که مبتنی برمعتبرترین مدل های تجربی موجوداست،امکان می دهدکه بااستفاده ازاین روش ها بیوکلیمای شهرسبزوار از نظر کیفیت حرارتی وآثار فیزیولوژیکی آن مورد تجزیه وتحلیل قرارگیردوالگوی مناسبی بمنظورتعیین درجه آسایش (راحتی)یاعدم آسایش درمنطقه موردمطالعه ، درطول روزها،ماهها وفصول مختلف سال ارائه شود.در مرحله بعد با استفاده از کارنامه ساختمانی و پلان مدارس جامعه آماری به بررسی هماهنگی معماری مدارس سبزوار با استانداردهای طراحی اقلیمی پرداخته شده است.طبق یافته های این پژوهش مدارس مورد بررسی از نظر همسازی با اقلیم با استانداردهای اقلیمی این شهر تطابق داشته و از نظر جهت استقرار و نحوه کشیدگی (شرقی-غربی)مطابق استانداردهای اقلیمی این منطقه است ونوع مصالح به کار رفته درساختمان مدارس نیز که غالبا ترکیبی از مصالح سنگین از قبیل آجر ، سنگ ،بتن و...است که دارای ظرفیت حرارتی مناسبی هستند و تاکنون مشکل مهمی از لحاظ هدر رفت انرژی و عدم آسایش وتخریب دیوارها در سرمای شدید گزارش نشده است .

بررسی پتانسیل های اقلیمی جهت توسعه توریسم در خراسان رضوی
thesis دانشگاه تربیت معلم - سبزوار - دانشکده جغرافیا 1392
  حسن رضایی   غلام عباس فلاح قالهری

آب و هوا تاثیر شدیدی بر گردشگری و توریسم دارد و برخی مناطق بیانگر یک منبع طبیعی است که صنعت توریسم بر مبنای آن پیشبینی می شود. استان خراسان رضوی به علت وجود بارگاه امام رضا (ع)، شرایط ویژه جغرافیایی، مناظر بدیع طبیعی و همچنین برخورداری از تنوع اقلیمی و منابع آبی یکی از مهمترین مناطق گردشگری کشور می باشد. در این پژوهش با استفاده از شاخص های زیست اقلیمی اوانز، میسنارد، ترجونگ، سوزباد، ترموهیگرومتریک، دما – رطوبت، فشار عصبی و شاخص eet مناطق مختلف استان از نظر اقلیم آسایش مورد بررسی قرار گرفت و محدوده زمانی، مکانی مناسب برای گردشگری و طبیعت گردی در هرکدام از مناطق استان بر اساس شاخص های فوق مشخص گردیده است و با استفاده از نرم افزار arc gis اقدام به تهیه نقشه های پراکندگی مقادیر شاخص ها در طول سال در استان شده است. نتایج بدست آمده از شاخص های زیست اقلیمی حاکی از آن است که به طور کلی دوره آسایش استان از آوریل شروع تا اوایل نوامبر ادامه میابد و بیشتر ایستگا ه ها در ما ه های ژوئن و می براساس شاخص دمای مختلف دارای شرایط آسایش می باشند. و طی ما ههای دسامبر، ژانویه، فوریه، مارس و نوامبر به علت سردی هوا هیچ کدام از مناطق استان در محدوده آسایش قرار نمی گیرند و ضمن اینکه بیشتر مناطق استان در طول ماه های ژولای و آگوست به دلیل گرمای هوا از شرایط آسایش خارج می شوند و نتایج بدست آمده از شاخص eet و پراکندگی آن، ایستگا ههای جنوبی در فصل بهار و در فصل تابستان ایستگاه های شمالی دارای شرایط مطلوب جهت تفریحات آبی را دارند.

امکان سنجی اقلیمی کشت انگور در شمال شرق کشور
thesis دانشگاه تربیت معلم - سبزوار - دانشکده جغرافیا 1392
  رقیه امینی   مختار کرمی

نتایج به دست آمده از این تحقیق نشان می دهد که حداقل مطلق دما در نواحی مرتفع بالاتر از آستانه تحمل چوب انگور(20- درجه سانتی گراد) می باشد و در نتیجه از محدوده کشت حذف گردید. بررسی نقشه های مراحل مختلف فنولوژی نشان می دهد که نواحی جنوبی و جنوب غربی از نظر دمایی جزء مناطق کاملاً مساعد جهت کشت انگور می باشند و طول دوره رشد انگور از جوانه زنی تا رسیدن میوه در این مناطق از 21 اسفند تا 12 مرداد می باشد. و همچنین طول فصل رشد نیز در این مناطق طولانی است. اما در نواحی مرکزی و شمالی به علت داشتن ارتفاع بالاتر و دمای پایین تر، مراحل فنولوژی دیرتر از مناطق جنوبی آغاز می شود، (از 1 خرداد تا 28 آذر). همچنین طول فصل رشد در این نواحی کوتاه می باشد. بررسی نقشه های توزیع مکانی دما در مراحل مختلف فنولوژیکی نشان می دهد که دما از الگوی طول جغرافیایی تبعیت می کند. به دلیل وجود ارتفاعات در منطقه با افزایش طول جغرافیایی، بر میزان دما افزوده می شود به طوری که مناطق واقع در غرب منطقه مورد مطالعه نظیر استان خراسان-شمالی با دمای 26- 9/17 درجه سانتی گراد کمترین دما و مناطق واقع در شرق و جنوب شرق منطقه مورد مطالعه با دمای 35 - 4/21 درجه سانتی گراد بیش ترین میزان دما را به خود اختصاص داده اند. باتوجه به این نقشه ها از نظر دمایی نواحی شرقی و جنوب شرقی نسبت به نواحی شمال-غربی مساعدتر هستند. نقشه های توزیع مکانی بارش در مراحل مختلف فنولوژیکی نشان می دهد که بارش نیز از الگوی طول جغرافیایی تبعیت می کند (به دلیل جهت وزش بادهای غربی و جهت ارتفاعات)، به طوری که میزان بارش با حرکت از غرب به شرق کاهش می یابد، بیش ترین میزان بارش در نواحی غربی و شمال غربی و کم ترین مقدار بارش در نواحی جنوب شرقی منطقه مورد مطالعه می باشد، همچنین میزان بارش از مرحله اول فنولوژیکی به سمت مراحل آخر فنولوژیکی کاهش می یابد به طوری که در مرحله چهارم (رسیدن میوه) بارش در نواحی جنوب شرقی صفر می شود. با توجه به این نقشه ها از نظر بارش نیز نواحی مرکزی و جنوبی مناطق مساعدتری هستند نسبت به نواحی غربی، زیرا بارش در مرحله گل دهی و رسیدن میوه انگور اثرات منفی دارد و باعث از بین رفتن گل و پوسیده شدن حبه های انگور می شود. بررسی نقشه های توزیع مکانی ساعات آفتابی در مراحل مختلف فنولوژیکی نشان می دهد که، بیش ترین مقدار ساعات آفتابی(830 -330 ساعت) در نواحی غربی و مرتفع(بجنورد و قوچان) و کم ترین میزان آن(510-220 ساعت) در نواحی شرقی و جنوب شرقی منطقه مورد مطالعه است. به طورکلی می توان گفت که مقدار و کیفیت محصول انگور بستگی به نوری دارد که تاکستان دریافت می کند. احتیاجات نوری مو در طول دوره رشد فعال مو تغییر می کند، در طول مراحل گل دادن زیادتر و بعد از برداشت کم تر است. نور نیز مانند درجه حرارت در تشکیل مواد رنگی و مواد معطر در مو موثر است. در نتیجه نواحی غربی و مرتفع به علت داشتن ارتفاع بالاتر از ساعات آفتابی بیش تری برخوردارند و نواحی مساعدتری هستند نسبت به نواحی پست و دشتی که از ساعات آفتابی کم-تری برخوردارند.(ساعات آفتابی در مراحل مختلف فنولوژیکی محاسبه شده و تاریخ شروع مراحل فنولوژی در مناطق مختلف متفاوت می باشد. مراحل فنولوژی در مناطق مرتفع دیرتر آغاز می شود در نتیجه از تعداد ساعات آفتابی بیشتری برخوردار است نسبت به نواحی دشتی و پست که مراحل فنولوژی در این مناطق زودتر آغاز می شود). نقشه های توزیع مکانی تعداد روزهای داغ در مراحل مختلف فنولوژیکی نشان می دهد که بیش ترین تعداد روزهای داغ در نواحی شرقی و جنوبی و کم ترین تعداد روزهای داغ متعلق به نواحی مرکزی، شمالی و شمال غربی است. لازم به ذکر است که مرحله اول فنولوژیکی فاقد روزهای داغ می باشد. با توجه به اهمیت نور و گرما در مراحل مختلف فنولوژیکی به خصوص در مرحله رسیدن میوه که تاثیر زیادی در طعم و رنگ میوه دارد نواحی مرکزی و جنوبی به علت داشتن روزهای داغ بیش تر نسبت به نواحی شمالی و غربی مساعدترند. با بررسی هایی که بین تاریخ آغاز و خاتمه یخبندان با ارتفاع ایستگاه های انتخابی انجام گرفت، مشخص شد که بین ارتفاع و تاریخ وقوع یخبندان زودرس پاییزه رابطه معنی داری وجود دارد. در این نوع یخبندان ها، این رابطه به صورت معکوس می باشد و با افزایش ارتفاع، یخبندان زودتر آغاز می شود. این موضوع نشان می دهد که در فصل پاییز یخبندان های زودرس در مناطق کوهستانی زودتر از دشت ها رخ می دهد. همان طورکه نقشه آغاز یخبندان(شکل 6-23) نشان می دهد در دشت ها زمان رخداد اولین یخبندان حدود 3 ماه دیرتر از مناطق مرتفع می باشد. در یخبندان های دیررس بهاره رابطه ارتفاع با خاتمه یخبندان به صورت مستقیم می باشد و با افزایش ارتفاع تاریخ وقوع آخرین یخبندان بهاره به تعویق می افتد. این موضوع نشان می دهد که در مناطق دشتی یخبندان دیرتر شروع می شود و زودتر هم خاتمه می یابد، به عبارت دیگر فصل یخبندان در این مناطق کوتاه و فصل رشد طولانی تر است. بر عکس در نواحی مرتفع طول فصل یخبندان افزایش و طول فصل رشد کاهش می یابد. این مسئله از نظر کشاورزی قابل توجه می باشد و در مناطق مرتفع از واریته-های مقاوم به دماهای پایین و زودرس استفاده کرد. در مجموع با استفاده از نتایج به دست آمده از این تحقیق می توان مناطق مساعد کشت انگور را در منطقه مورد مطالعه شناسایی و بر اساس آن تقویم کشت و میزان تولید این محصول ارزشمند را در سطح منطقه ارتقا بخشید.

تأثیر اقلیم بر سوانح شهری (مطالعه موردی شهر نیشابور)
thesis دانشگاه تربیت معلم - سبزوار - دانشکده جغرافیا 1393
  موسی الرضا دهنوئی   مختار کرمی

امروزه سوانح شهریوپیامدهای آن برپیکره جوامع انسانی خسارات جبران ناپذیری وارد می کند.هرچند این پدیدهاز پیامد هایزندگی ماشینی است ومختص جامعه ما نمی باشد متاسفانه در جامعه مابیش ازاستاندارد جهانی می باشد.لذابرسی تمامی جوانب مربوط بهایجادسوانح از اهمیت ویژای برخوردار می باشد. دراین پژوهش سعی بر این است تا نقش عناصر آب وهوایی وتاثیرآن رابرافزایش وکاهش سوانح ایجاد شده مورد بررسی قرار داده وروابط موجود را بررسی کنیم.داده های آماری هواشناشی از اداره هواسناسی نیشابور ودادهای مربوط به سوانح رانندگی ازراهنمایی ورانندگی شهرستان جمع آوری ومورد تجزیه وتحلیل آماری قرار گرفت.روابط این دوبا استفاده از روش همبستگی مورد بررسی قرار گرفت وضرایب مربوطه مشخص شد.مسیرهای سانحه خیز بر روی نقشه مشخص شد.وبرای کاهش سوانح با استفاده ازنتایج بدست آمده ونظرات کارشناسان مربوطه راه کارهایی ارایه شده است .نتایج بدست آمده نشان می دهد که با افزایش دما در ماههای گرم سال بر فراوانی تصادفات درون شهری افزوده میشود وبا سرد شدن تدریجی هوااز تعداد تصادفات رانندگی کاسته می شودکه علت اصلی آنکاهش حجم تردد موتور سیکلت ها می باشداین تحقیق می تواند در برنامه ریزی شهری برای مدیران شهری وکارشناسان ترافیک مفید واقع شود.

بررسی وارزیابی اثرات خشکسالی های اخیر برافت آب های زیرزمینی دشت داورزن با استفاده از شاخص (‏spi‏)‏
thesis دانشگاه تربیت معلم - سبزوار - دانشکده جغرافیا 1393
  محمدرضا دلیری   مختار کرمی

‏: خشکسالی یکی از پدیده های طبیعی جوّی است که دربخش های مختلف محیطی،از قطب گرفته تانواحی ‏استوایی رخ می دهد ولی اثرات آن در مناطق خشک مشهود تر است یکی از بخش های متأثر شده ازشرایط ‏بلند مدت خشکسالی،منابع آب های زیرزمینی است،که متأسفانه کمتر از سایر بخش ها مورد توجه قرار گرفته ‏است. در این تحقیق تلاش شده است با استفاده از شاخص ‏spi‏ تأثیر خشکسالی بر منابع آب های زیرزمینی ‏مورد بررسی و مطالعه قرار گیرد. ضمن بررسی نوسانات ماهانه ی ‏spi‏ وسطح آب زیرزمینی در طی دوره ی ‏آماری 51ساله ضریب همبستگی بین دو پارامتر مذکور نیز محاسبه شد که نتایج این بررسی ها نشان می دهد ‏که منطقه ی داورزن با خشکسالی های متعددی در طی این دوره ی آماری روبه رو بوده و تأثیر این ‏خشکسالی ها بر منابع آب زیرزمینی نیز مشخّص شد که،خشکسالی های روی داده در افت سطح آب های-‏زیرزمینی تأثیر بسزایی گذاشته است. با توجّه به وجود ضریب همبّستگی بین مقدار‎ ‎‏ ‏spi‏ و عمق آب-‏زیرزمینی می توان گفت این شاخص تقریباً شاخص مناسبی جهت بررسی اثرات خشکسالی بر منابع آب-‏زیرزمینی است. این در حالی است که اولاً دشت داورزن یک منطقه ی خشک وحسّاس از نظر خشکسالی و ‏منابع آب می باشد و ثانیاً با توجه به توسعه ی کشاورزی در این منطقه و بهره برداری از منابع آب زیرزمینی ‏جهت مصارف کشاورزی و حتی شرب،بی شک یکی از عوامل افت سطح آب سفره های زیرزمینی، استفاده از ‏این منابع و فشار بیش از حدّ به خاطر کاهش و حتّی خشک شدن منابع آب سطحی، جهت تأمین آب برای ‏بخش های مختلف است. ‏

ارزیابی سیل خیزی با استفاده از مدل ریاضیhec-hms، تحلیلهای آماری و gis در حوضه آبخیز هراز
thesis دانشگاه تربیت معلم - سبزوار - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1394
  عباسعلی داداشی رودباری   مختار کرمی

در مدیریت جامع منطقه ای، مهار و کاهش مخاطرات محیطی (سیل) جایگاه ویژه ای دارد. بر این اساس شناسایی دقیق منطق سیل گیر در سطح حوضه ضروری است. بر این اساس با به به کارگیری روش های عددی، موفقیت پیش بینی و در گام بعدی مهار افزایش خواهد یافت. در پژوهش حاضر به ارزیابی سیل خیزی حوضه آبخیز هراز واقع در استان مازندران با استفاده از مدل hec-hms، روش های آماری و gis پرداخته شد. حال به منظور دست یابی به هدف مطروحه ابتدا الگوهای بارشی با استفاده روش های آمار فضایی و تحلیل های طیفی بررسی شدند. نتایج آماره های فضایی مبیّن الگوی خوشه ای بالای بارش در هراز بوده است. ارزیابی چرخه های بارش نقش چرخه های کوتاه و میان مدت را در بارش سالانه حوضه آشکار کرده است. ارزیابی منحنی های زمان جریان 12 ایستگاه آب سنجی دو دوره اوج را برای زمان جریان آبراهه ها نشان داد:1- پاییزه، 2-بهاره. دوره اول ناشی از سامانه همدید پرفشار سیبری؛ و دوره دوم مرتبط با ذوب ناشی از برف بود. درنهایت تحلیل حساسیت مدل hec-hms نسبت به پارامترهای مختلف نشان داد که تأثیرگذارترین عامل بر مدل زمان تأخیر است. بر این اساس میزان مشارکت زیر حوضه ها در سیل خروجی با مساحت آن ها رابطه مستقیم ندارد. انجام تحلیل عاملی با 59 مولفه نیز نتایج مدل hec-hms را بر روی زیر حوضه ها و مناطق همگن هیدروکلیماتولوژیک تأیید نمود، چراکه زمان تمرکز مهم ترین عامل در سطح مناطق همگن هیدروکلیماتولوژیک شناسایی گردید. مطالعه حاضر نشان داده است اگرچه شکل حوضه و تغییرات کاربری اراضی در سیل خزی نقش دارند ولی عامل اصلی سیل های اخیر بی نظمی سامانه های بارشی بوده نه آنچه در مطالعات سنتی مبتنی بر روش های تجربی و مدل های بسط یافته منطقه ای بدان تکیه می گردید.